الگویی مناسب برای کسب و کار - صفحه 26

764 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1174 روز

    ب نام خدای مهربان !

    سلام ب روی ماهتون ومریم عزیزم چقدر چشم انتظار بودم فایل جدیدی ازشما رو سایت بیاد ممنون ک اومدید بافایل جدیدتون انگیزه ای دوباره امیدی دوباره بهمون دادید ممنون ک باز پردایس این بهشت زیبارو برامون ب تصویر کشیدید وتشکر از مرضیه عزیز ک اینقدر عالی برامون نوشته بودن این نشون میده اگ بخواهی چ ایرانی چ افغانی درهر جای دنیا هم باشی توحید و باتوکل ب خدای مهربان میشه ب هرخواسته ای ک داریم برسیم بسیار آموزنده بود کامنت مرضیه عزیز اینکه عوامل بیرونی نتونسته تاثیری در هدفاش بزاره باشجاعت جسارت ادامه دادن آفرین ب شما استاد ک همجنین شاگردانی تربیت کردند اینقدر پرقدرت ب آموخته هاشون عمل میکنن ، استاد جان منم ی جاهای تلاش کردم هرموقع ب نجواها و عوامل بیرونی بها دادم شکست خوردم وهرجا ب خدا تکیه کردم و حرکت کردم با وجود سختی‌ها ومشکلات موفق شدم ب هدفایی ک داشتم برسم .استادجانم ی ماه پیش آزمون استخدامی آموزش و پرورش بوداستادقبل امتحانم من ی فایلی ازشما گوش دادم ک باخواهری گرامبتون درمورد رانندگی صحبت کرده بودید چقدر ب من کمک کردید خداخیرتون بده موقع امتحان دقیقا همه گفته هاتون میومد ب ذهنم دقیقا از همون سوالایی گ خونده بودم اومده بود باورم نمیشد چقدر عالی امتحان دادم البته فعلا جواب آزمون نیومده نمیدونم قبول شدم یان ولی همینکه از آزمون دادنم لذت بردم برام کافیه اینکه فهمیدم اگ در هر کاری ب خدا بگی من نمیدونم هیچ علم آگاهی ندارم تو میدونی آگاهی ب همه چیز بهش اعتمادکنی وهمه کاراتو ب خودش بسپاری شک ندارم بهت راه چاه میگه هدایت میکنه طوری ک خودت باورت نشه مثل اونروز من سر جلسه امتحان…خدایا شکرت بابت استاد عزیزم ک اینقدر عالی قانون درک کرده و الگوی عالی برای ما هست و ب ماهم عالی آموزش میده…استاد جان ومریم عزیزم خیلی دوستتون دارم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  2. -
    حسین دانش خواه گفته:
    مدت عضویت: 747 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم و مریم خانم عزیزم و تمامی اعضای این خانواده توحیدی

    استاد کار خودم رو از امروز شروع کردم و خیلی آرام هستم و قلبم مطمن هست …گفتم من باید حق رو پابرجا کنم و بعد بقیه اتفاقات خودش به راحتی میفته یعنی حق راه خودش رو توی جهان پیدا می‌کنه …عجله هم اصلا ندارم به هیچ وجه چون که بازگشتم به نزد خداست و هدف از زندگی لذت بردنه پس با عشق دارم کارمو انجام میدم و خیلی صحبت های شما در مورد مدیر تلگرام یا مرضیه خانم الهام بخش بود برام که میشود هرچقدر هم که بیشتر مثل قبلاً شما میرم مثلاً بالاشهر تهران و الگو نشان خودم میدم بیشتر انگیزه میگیرم و جمعه این هفته هم می‌خوام برم فرشته و الهیه و الگو مناسب ببینم کلا استاد پیگیر هستم شدید چون واقعا چیز هایی که من می‌خوام تجربه زندگی دیگران هست پس یعنی شده و امکان پذیره پس منم میگردم و راهشو پیدا میکنم و واقعا این روزها دارم شرایط خودم رو خلق میکنم و واکنش نشان نمی‌دم و قصد دارم تا لحظه مرگم این مسیر رویایی رو ادامه بدم …

    واقعا استاد نیازی نیست من کار خاصی انجام بدم کافیه فقط الهامات خودم رو دنبال کنم کافیه فقط غریزه خودم رو دنبال کنم کاری که همه موجودات دارن انجام میدن همه موجودات از مورچه ها تا وال های توی اقیانوس

    واقعا خیلی خوشحالم دیگه خیالم راحت شده چون می‌دونم که پیروی کنم قلبم رو به آسانی به تمامی خاسته هام میرسم چرا چون این قانون جهانه چون به قول شما پیامبر اسلام این کار رو کرد …

    عاشقتم استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  3. -
    علی ثالثی گفته:
    مدت عضویت: 735 روز

    سلام و احترام خدمت استاد عزیزم،بانو شایسته‌‌ و همراهان فوق العاده مسیر توحید

    خداروشاکرم که فایلی دیگر را نصیبم کرد تا از آگاهی های دلنشین آن استفاده کنم و باور سازی کنم و لذت ببرم

    بسیار بسیار تحسین میکنم مرضیه خانم جسور و بااراده رو

    الگویی کامل برای کنار زدن بهانه ها و افکار نادرست و قدم برداشتن در راستای قوانین و رسیدن به خواسته ها با ایمان و توکل

    وقتی به این الگوهایی نظیر مرضیه خانم فکر میکنم یه نکته اساسی از همه اون ها برداشت میکنم

    متفاوت بودن از بقیه

    متفاوت بودن یعنی در مسیر توحید و اجرای قوانین جهان هستی حرکت کردن

    یعنی ایمان به رب العالمین،یعنی توکل بر خداوند،یعنی با یاد خدا دل ها آرام میگیرد،یعنی باید پارو نزد وا داد

    باید دل رو به دریا داد تا خودش ببردت جایی که درسته و مناسبه،یعنی توحید عملی

    خدارو شکر که با اجرای قوانین بی نظیرت و توکل بر خودت خیلی خیلی آسون میتونم به خواسته هام برسم

    خدا روشکر که تجربیاتی شبیه مرضیه خانم در زندگی من هم رخ داده و ایمانم رو افزایش داده برای قدم های بعدیم و حالا با این الگو باز باور به شدن و رسیدن به خواسته هام به شرط توحیدی بودن در من قوی تر شد

    برای همگی آرزوی سعادت،سلامتی و سربلندی دارم

    در پناه خداوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  4. -
    سید مهدی توفیقی گفته:
    مدت عضویت: 2399 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و تمام دوستان عزیزم در سایت استاد عباس منش.

    مدت نسبتا زیادی هست که عضو سایت هستم و کمابیش مطالب سایت را پی گیری می کنم. باید اعتراف کنم که اوایل، جملات استاد برایم سنگین و غیرقابل هضم بود. مدت ها با خودم درگیر بودم و دائما به حرف های استاد فکر می کردم. دوره عزت نفس را تهیه کردم و با مرور مطالب و آگاهی های این دوره آرام آرام متوجه اصل قانون شدم و ذهنم باز شد. البته باید همیشه روی خودم کار کنم و آرامش داشته باشم و اجازه بدهم تا تکاملم طی بشه و به نتایج قابل قبول تری برسم.

    من نماینده بیمه هستم و شکر خدا درآمدم بد نیست. ولی دوست دارم روز به روز پیشرفت کنم. در تعطیلات عید اهداف 1403 را مکتوب کردم. در اهداف کاری ام نوشتم که من به لطف خدای مهربان می تونم وارد مجموعه های صنعتی بشوم برای مذاکره بیمه هاشون. البته من سال قبل تجربه های بیمه های 50 میلیونی و 80 میلیونی را داشتم. ولی با افزایش احساس لیاقت و با درک قانون تکامل از خداوند خواستم به بیمه های بالای 100 میلیون هدایت بشوم و با آموزه های استاد و توجه به توانایی هایم این موضوع را در خودم باورپذیر کردم تا اینکه در فروردین یک قرارداد 155 میلیونی و در اردیبهشت هم یک قرارداد 124 میلیونی را به لطف خدای مهربان صادر کردم. این اتفاقات انگیزه ام را برای ادامه راه و عمل به قوانین بیشتر کرد. البته هنوز خیلی باید روی خودم و باورهام کار کنم تا قدم به قدم پیشرفت های بیشتری داشته باشم.

    دوستان عزیز، با صبوری کردن، آرام بودن، درک توحیدی از قانون تکامل و هدایت شدن به مسیرهای زیبا می توان از زندگی لذت برد.

    در پناه ایزد منان شاد و پیروز و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  5. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2197 روز

    الگویی مناسب برای کسب و کار در دسته هایتوانایی کنترل ذهن

    کلیدها: توانایی دیدن امکانات-کنونی

    درود و سلام خدمت دو عزیز بزرگوارم استادعباسمنش آگاه و خوشتیپ و خوش استایل مون و سلام به روی ماه خانم شایسته ی عزیز و زیبایم . مرسی مرسی خانم شایسته جان که همچنان این فایل های آگاهی دهنده رو برامون ثبت و ضبط می کنید ممنون و سپاسگذارم مرسی مرسی یک دنیا تشکر..

    و سلام به همسفرهای این کشتی گوهرنشان که هم چون الماس شفاف و درخشان و نورانی هستید

    خدارو شگرگذارم که امروز وارد بخش جدیدی از فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن و الگویی مناسب برای کسب و کار هدایت شده ام

    یادمه چند ماه پیش از خداوند درخواستی کرده بودم اینکه چگونه می توانم بصورت مرتب و منظم در مدار دریافت آگاهی های فایل های دانلودی باشم؟؟؟ چون هنوز در مدار خرید محصولات ارزشمند این آگاهی ها هدایت نشدم و از خودم سوالاتی کردم که چرا بعد از چند سال هنوز در مدار خرید محصولات ارزشمند این آگاهی ها قرار نگرفتم؟؟؟؟؟

    و بارها و بارها دیدم که چطوری بعضی از دوستان بعد از مدت کوتاهی فوری به خرید محصولات ارزشمند استاد عزیزم هدایت شدند و نتایج فوق العاده ای رو هم گرفتند بخصوص وقتی در فایل های دانلودی نتایج دانشجویان از آموزه ها کامنت های و نتایج دوستان رو خواندم متوجه شدم من خیلی خیلی بیشتر از این حرفها باید تکاملمو طی کنم شاید تمام فایل های دانلودی سایت رو باید دانه به دانه تمرکزی لیزری روی تغییر باورهای و تغییر افکارم کار کنم هر چند بارها و بارها و چندین بار فایل های دانلودی فراوان این سایت رو دیدم و کامنت ها رو خوندم و نت برداری کردم و کامنت ها نوشتم و صدها دفتر و خودکار های رنگاوارنگ رو صرف این آگاهی هایم کردم و شاید هر لحظه ممکنه در مدار خریدش هدایت شوم و بهای تمام این چند سالی که داخل سایت بودم و از امکانات و آگاهی های سایت استفاده کردم رو بموقع پرداخت کنم و به نتایج بیشتری هدایت شوم هر چند در این چند سال آنقدر موفقیت های کوچیک و بزرگی داشتم که هر روز هزاران بار از خداوند ممنون و سپاسگذارم که از اون تاریکی های تضادهای گوناگون جان سالم بدر بردم و پله های موفقیت رو در تمام ابعاد و جنبه های مختلف زندگیم بالا اومدم و رشد کردم ..شکر خدا ..

    خداوند خردمندترین استاد جهان را در مبحث خودشناسی و خودسازی و خداشناسی و قانون موفقیت جذب رو به من هدیه داده و با توجه به قانون تکامل با تغییر باورهای مخرب گذشته ام در بیشتر جنبه های زندگیم کوبیده شدن و دوباره ساخته شدم و از نو متولد شدم و یک رویای دیگه ای شدم ..میدانم که این مسیر تا آخرین روز از زندگی جهان مادی ام همواره ادامه دارد و من سعی می کنم انسان خوبی در مسیر رشد و پیشرفت تعالی ام باشم خدایا شکرت .. خدایا به اندازه ی تمام وفور و فراوانی این جهان بیکرانت ممنون و سپاسگذارم خدایاااا سپاس سپاس سپاس

    و خداوند از طریق خواندن کامنت یکی دوستان عزیز این سایت توسط الهام و شهود قلبی ام هدایت شدم به فایل های بینظیر روز شمار تحول زندگی من…که تا کنون شامل شش فصل بوده و در تمام این شش فصل و 157 روز متوالی بلطف آموزهای فوق العاده ی استاد عزیزم یاد گرفتم برای شروع هر کاری در زندگیم تعهد نامه ای رو بنویسم و مکتوب کنم تا یادم بماند که چه تعهدی رو باید دنبال کنم ( البته این تعهد نامه رو اولین بار در سه فایل دانلودی چگونه درآمد خود را در یکسال سه برابر کنیم یاد گرفتم) همان روز با خودم و خدای خودم عهد و پیمان متعهدانه ای رو بستم و مکتوب کردم و هم اکنون برای شروع هر گام تعهدی رو در این قسمت از فایل دانلودی توانایی کنترل ذهن در قسمت الگویی مناسب در کسب و کارمی نویسم و از خداوند می خواهم هم اکنون در این قسمت هم کمکم کنه الهی آمین..

    هر چند ممکنه این دلنوشته های من به این فایل جدید استاد ربطی نداشته باشه ولی پیش خودم گفتم حالا که به این قسمت از فایل جدید هدایت شدم مثل خانم شایسته جانم که روز شمار رو فصل بندی و فولدر بندی کردند من هم این قسمت ها رو هر زچ روز یکیشو انتخاب کنم و طبق روز شمار ادامه بدم و روی خودم کار کنم .‌

    این خداوند است که به شکل دست فرشتگان و ناجیان خداوند دستان بی شمارش مرا یاری می کند که در زندگیم جاری است

    خدایا می خوام لحظه به لحظه در مدار ارتعاش هدایت های الهی تو باشم

    خدایاا کمکم کن تا قلم و نوشتن دستم باشی

    صحبت و کلام و گفتار و زبان ام باشی

    قدم به قدم حرکت های مسیرم باشی برای آنچه که رسالتش را به عهده گرفته بودم و به آن تعهد دارم..

    خدایا نور تابانم باش تا مسیرم به نور و روشنایی و عشق الهی خودت تابان و درخشان درخشنده باشد

    خدایا خودت کمکم کن و منو در زمان درست و مناسب جادویی و در مکان درست و مناسب جادویی هدایت کنی تا بهترین همزمانی ها و اتفاق های فوق العاده عالی شگفت انگیز ی را در راستای اهدافی که لایقش هستم هدایت شوم زود تر از آنچه که تصورش. را می کنم… ای خداوندی که فراتر از زمان و مکان هستی

    خدایاااااا ما را هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت و پول و ثروت و برکت و سلامتی و تندرستی و دل خوش و شادی و شادمانی را هدیه داده ای و ازینکه با خودم و جهان اطرافم در صلح و عشق هستم ممنون و سپاسگذارم و شکر خدا می گزارم برای آرامش روز افزونم و قدردان این موهبت هایم هستم ..و از اینکه امنیت و آزادی و خلق آگاهانه در انجام دادن و جهت دهی درست و مناسب افکار و باورهایم را داشته باشیم ممنون و سپاسگذارم

    خدایاااا فقط و فقط تو را می پرستم و فقط و فقط از تو یاری می جویم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  6. -
    حسین عبادی گفته:
    مدت عضویت: 1837 روز

    بنام خداونده بخشنده و مهربانم

    سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته مهربان…

    و سلام به بچه هایی خانه عشق و توحید که با رهر بار خونده کامنتاتون انرژی میگیرم و ایمانم بیشترو بیشتر میشه…

    سلام به مرضیه عزیز که با کامنتش روح مارو جلا داد و انگیز ه ای شد برای همه ماهااااا…

    و خدارو صد هزار بار برای وجودش برای هدایت‌های برای حرف زندنش باهام برای هدایت کردنش الهی شکرتتتتت رب نازنینم…

    دیروز از خدا هدایت خواستم که برم پیش صاحب خونمون و باهاش حرف بزن ببینم تمدید میکنه باهام یا که نه…

    رفتم پیشش و باهاش حرف زدم و گفت اااا من یادم نبود قرارداد داره تمام میشه گفتم آره و اومد برای اینکه ببینم چه تصمیمی دارید.شروع کرد برووو بنگاه یه سر بزن ببین کرایه ها و رهن چقدر شده و و….از این حرفا گفتم حاجی اصن من کار ندارم به این چیزاااا مرسی از توضیحاتتون فقد اومدم بگم که ببینم تمدید مکنید یا که نه…

    گفت باید با برادرم صحبت کنم ببینم چی میگه ولی99٪ خود شما تو خونه میمونید گفتم اشکال نداره هر اتفاقی بیوفته خیره برای من

    شد که ممنونم و خداروشکر نشد هم که ممنونم و توکل به خداااا خیره هر چیزی که اتفاق بیوفته برامون .صد هزار بار شکرش…

    گفتم من از زمانی که اومدم تو این واحد تمام همسایه ها نسبت بهم ارادت دارن وبهم میگن نمیشه این واحد رو خودت بخری منم میگم توکل به خداااا..

    الانم همشون اسرار دارن که من مدیر ساختمان بشم و…

    گفت آقای مهندس کی بهتر از شما ا‌ر این هم نشد واحد خودم خالی میکنم بهت میدم گفتم توکل به الله نگران نیستم

    اومدم تو مسیر و گفتم خدایا شکرت خودت این خونه رو ردیف کردی برام اصننگران هم نیستم و توکل به خودت

    هیچ برگی بدون اذن تو ار درخت پایین نمی‌افته

    اومدم خانومم گفت چکار کردی گفتم ردیف ان شالله اینجاهم نشد یه جایی بهتر به امید الله نگران نباش توکل به خدا….

    مهمان خونه دوستم بودیم

    بچه هاش گفتن کارتون تام جری بزار ببینیم بابا

    منم نشستم باهاشون کارتون ببینم نگاااههههههههههههه کار خداااااااارو

    الله اکبررررررررر نگاه نشونیروووووو

    داشتم میدم که تویه کارتون یه اتفاقی افتاد وسط کارتون

    تام و جری داشتن تلوزیون میدین که یه آگاهی تبلیغاتی تویه تلوزیون تام وجری پخش شد

    که شما صاحب این خونه میشویددددد این خانه رویایی و زیبااااااا فقد با ماشین خودتون بیاید و برنده این خانه بشوید…….

    الان که دارم این کامنت رو مینویسم خدا باهام حرف زده که حسین کار به کار کسی نداشت باش تو با دلت با روحت با قلبت بیا سمت من من خودمم بهت خونه رویاییتو میدمممممم.

    الهی صد هزار با. شکرت رب من خونم که ردیف شد به لطف الله الهی شکرررررر الهی شکرررررررر….

    همچیز به نفع من هسستتتتت همچیززززززز…….

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم صد هزاررررررررررر بار شکرت

    در پناه جان جانان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشید

    استاد دمت گرمممممممم دوستتت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  7. -
    حمید معدندار گفته:
    مدت عضویت: 991 روز

    به نام الله مهربان و وهاب

    سلام به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی

    سلام به همه همراهان نازنین این سایت الهی

    این فایل رو در زمان مناسب دریافت کردم یعنی یه جورایی خداوند من رو هدایت کرد به این سایت زمانی که نیاز داشتم ببینم و یه جورایی ربط داشت به اتفاقات اخیری که برای من افتاده و از این بابت سپاسگزار خداوندم

    الان یه مدتیه که دارم رو خودم کار می‌کنم و خیلی چیزها رو دارم متوجه می‌شم از قانون، یعنی اگه کسی رو می‌بینم که یه جا داره اشتباه می‌کنه دقیقاً می‌دونم که اشتباه کار کجاست و چه باورهای مخربی باعث اون اتفاقاتش شده، البته می‌تونم بهش بگم که چیه، اما طبق قانون نباید به کسی بگی چون با این کار تمام تمرکز میره سمت اون فرد و به ناخواسته‌ها توجه می‌کنی در نتیجه اتفاق‌های نازیبا و ناجالب رو خلق می‌کنی

    می‌خوام در مورد یه اتفاقی که چند روز پیش برام افتاد صحبت بکنم و اینجا بنویسم که خیلی هم بی‌ربط به موضوع این فایل نیست

    داستان از اونجایی شروع میشه که من همینطور که دارم رو خودم کار می‌کنم به یه تضادی برخوردم و منجر به این شد که یه کاری رو شروع کنم و یه قدمایی رو بردارم برای استارت این کار، ( اما چون تجربه زیادی از این کار ندارم کمی نگرانم و در اصل دارم شرک می‌ورزم طبق همون آیه رآن که خداوند می‌فرماید: لا خوف علیهِم ولا هُم یحزنون بندگان واقعی نه غمی از گذشته دارند و نه ترسی از آینده)

    به خاطر همین کار جدیدم چند روز پیش رفته بودم محل پدرم اینا تا قدمای کوچیک رو واسه این کار بردارم و اون روز اتفاقات خیلی فوق العاده‌ای برای من افتاد من کلی لذت بردم، کارم تموم شد وقتی که داشتم برمی‌گشتم رسیدم به اوایل ورودی کرج ، دقیقاً داشتم یک خیابونو می‌رفتم که خیلی هم تاریک و خلوت بود و یهو افتادم توی چاله‌ای که شهرداری کنده بود و ماشین توی دو سه ثانیه افتاد تو چاله و در اومد بیرون اونم با نه با سرعت خیلی زیاد، وقتی ماشین اومد بیرون ترمز کردم و یه صدای خیلی ناجور از قسمت چرخ‌های ماشین اومد و این صدا طوری بود که احساس کردم چرخ‌های ماشین خورد شد خلاصه اومدم پایین و جک رو دادم زیر ماشین چرخ سمت راننده رو چک کردم هیچ چیزی معلوم نبود فقط اینو می‌دونم که به سختی می‌چرخید ، ولی یه چیزی اونجا خیلی خوب بود و اونم احساس من بود یعنی من تونسته بودم ذهنم را کنترل کنم و این کاری بود که قبلاً من نمی‌تونستم انجام بدم و یه مدت کوتاهی که دارم اینجوری ذهنم رو کنترل می‌کنم ، یه چیزی تو قلبم گفت برو سمت یه دکه‌ای که اون روبرو هستش و رفتم پرسیدم دوست عزیز اینجا مکانیکی یا جلوبندی سازی هستش دو نفر بودن یه آقای سن بالا و یک جوون که کنارش نشسته بود، اون آقای سن بالا به من گفت پسر خوب مگه ساعت 8:30 شب مکانیکی بازه که بری پیشش همه الان بستن رفتن خونشون و من با آرامش ازشون تشکر کردم و خداحافظی کردم و بعدش به مکانیکم زنگ زدم مکانیکم گفت که شرایط الان چطوره توضیح دادم براش و گفت احتمالاً باید یدک کش بشه ماشینت، بهش گفتم دمت گرم و مکالمه تمام شد اومدم تو ذهنم با خدای خودم صحبت کردم گفتم خدایا من به هر خیری که از تو به من برسه فقیرم محتاجم خودت راه رو بهم بگو خودت هدایتم کن همونطور که قبلاً بارها و بارها هدایتم کردی همین که این مکالمه و صحبت با خدا تموم شد دیدم یه آقایی داره میاد سمت من درسته همون پسره بود که تو دکه نشسته بود کنار اون آقای سن بالا و اومد گفت چی شده داداش ماشینت افتاده تو چاله گفتم آره بعدش شروع کرد یکم دری وری گفتن به شهرداری بابت پر نکردن چاله چوله‌ها من زیاد توجهی نکردم به این قضیه چون خودمم باور نداشتم البته اینم بگم هر ماشینی که رد می‌شد چون ماشیناشون تو چاله می‌افتاد کلی دری وری می‌گفتن به شهرداری

    خلاصه بگذریم پسره بهم گفتش که جای خیلی بدی وایسادی و امکان داره ماشین‌های دیگه از پشت بزنن به ماشینت، برو ببین می‌تونی یه کاری کنی ماشین رو یه ذره هول بدیم بره جلو من گفتم والا حرکت نمی‌کنه ، هر کاری کردم یه صدای خیلی بدی از چرخ‌ها میاد و تکون نمی‌خوره و اون جوون گفت حالا برو شاید اوکی شد رفتم جک رو از زیر ماشین آوردم پایین وسایل رو گذاشتم کنار نشستم پشت فرمون و استارت زدم و آروم آروم کلاچو ول کردم دیدم ماشین داره حرکت می‌کنه و پسره گفت همینطور برو خاموش نکن همینطور برو همینطور برو یه آن اومدم دنده عقب بگیرم گفت اصلاً دنده عقب نگیریا خلاص کن من هول میدم خلاصه ماشینو سر و ته کردیمو ازش کلی تشکر کردم و به سمت آدرس مکانیکی که اون پسر داده بود راه افتادم

    تو راه گفتم خدایا شکرت که تو تنها هدایت کننده‌ای تویی که همه چی رو می‌دونی و از همه چیز آگاه هستی خدایا شکرت با سرعت خیلی کم به سمت مکانیکی حرکت کردم مکانیک اومد یه نگاه انداخت گفت چیز خاصی نیست البته باید بره رو چال تا مشخص بشه چال منم که پره و ماشین روشه گفت مشکلی نیست می‌تونی فردا بیای گفتم می‌تونم تا خونه برم گفت آروم آروم برو انشالله که هیچ اتفاقی نمی‌افته اومدم بیرون و یواش یواش با سرعت خیلی کم به سمت خونه راهی شدم همینطور که تو راه میومدم به خدا گفتم خدایا تو چقدر نزدیکی، چقدر غفوری، چقدر بخشنده‌ای، چقدر راهنمایی تمام این اتفاقات رقم خورد که به من بفهمونی که نگران نباشم و هدایت میشم می‌خواستی به من بگی که نترس، قوی باش و توکل کن و ایمانت رو قوی‌تر کن، من پشتتم، من حامی و پشتیبان تو هستم

    وقتی من ذهنم رو کنترل کردم جنس اتفاقات عوض شد یعنی ماشینی که قرار بود یدک کش بیاد ببرتش یهو راه افتاد و درست شد و این دو تا درس داره برای من

    اول توحید و توکل به خدا

    و دوم کنترل ذهن: به جای اینکه تمرکزت رو بذاری روی عصبانیت اینکه چرا این اتفاق برای برای من افتاده چرا ماشینم باید اینجا خراب بشه، تو این جاده خلوت و تو این تاریکی شب چرا باید این مشکلات فقط برای من بیفته و غر بزنم، نگاهم رو گذاشتم رو مثبت یعنی چی یعنی اینکه شاید ین اتفاق باید می‌افتاد که من اون خیابون تاریک و خلوت رو نمی‌رفتم و ممکن بود اتفاق ناگوار و بدتری برام بیفته و و البته خداوند فهموند به من که ایمانت رو بیشتر کن مشکلت ایمانته

    البته که انسان فراموش کاره و با وجود اینکه چند بار از اون روز این قضیه رو به خودم گفتم باز هم در مورد کار جدید نگرانی دارم البته که شاید برگرده به کمال گرایی من ولی اینو خوب می‌دونم که بزرگترین عامل بدبختی همه انسانها و از جمله خودم اول شرکهستش از خدا می‌خوام که من رو هدایت کنه که بیشتر وجودش رو در زندگیم احساس کنم، ایمانم رو قوی‌تر کنم، توکلم رو بیشتر کنم، خدایا خودت منو هدایت کن به مسیر توحید

    این موضوعی بود که دوست داشتم در موردش با شما هم صحبت کنم

    از استاد بابت این فایل سپاسگزارم من کامنت خانم مرضیه رو قبلاً خونده بودم و بارها و بارها با خودم و با همسرم در موردش صحبت کرده بودم و بارها تحسینشون کردم، تبریک میگم بهشون می‌دونم که به خاطر نوع نگاهشون و البته شجاعتی که داشتند و قدم‌هایی که برداشتن و رفتن تو دل ترس‌هاشون اونم توی کشوری مثل افغانستان با اون شرایط و قطعاً همین موضوع باعث شده که به کشور بی‌نظیر کانادا هدایت بشن امیدوارم هرجا که هستند موفق، سالم و ثروتمند باشند

    برای همه دوستان آرزوی موفقیت و سلامتی دارم و از خداوند می‌خوام که ا رو هدایت کنه به مسیر خواسته‌هامون و این شجاعت رو در ما زنده کنه و این قدرت رو به ما بده که قدم برداریم و حرکت کنیم سمت خواسته‌هامون البته با توکل به الله مهربان

    از خداوند براتون بهترین‌ها را آرزو دارم در پناه خداوند شاد سالم و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  8. -
    الهام برزه کار گفته:
    مدت عضویت: 2872 روز

    بنام خدای زیبایی ها

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی خداروشکر میکنم که بازم با آموزه های استاد عزیزم و فضل بی انتهای خدای مهربونم یکی دیگه از خواسته هام براحتی تیک خورد خدایاشکرررت استاد من دوره ثروت 1 قبلا گرفته بودم اما امسال گفتم میخام دوباره شروعش کنم و فقط با گوش دادن جلسه های آخر و رهاکردن درخواستم که ماشین خریدن بودن براحتی برام اتفاق افتاد بااینکه من سرکار بودم وقتشو نداشتم اصلا دنبال ماشین بگردم خداوند دستاشو فرستاد همه ی کارارو برام انجام دادن و من فقط یه امضا زدم و به خواسته م رسیدم برای خودم می نویسم الهام عزیزم وقتی پارسال نتونستی ماشین بخری اولش ناامید شدی غصه خوردی بعدش گفتی ولش کن اصلا خداروشکر که دوتا پای سالم دارم خداروشکر میتونم از زندگیم لذت ببرم خداروشکر دوستایی دارم راحت منو هرجا بخوام میبرن و سعی کردی از زندگیت لذت ببری اونوقت خدا سوپرایزت کرد وقتی خودتو لایق دیدی (آموزه های دوره احساس لیاقت) براحتی خواسته ت وارد زندگیت شد واقعا استاد من تازه میفهمم ما تا خودمون لایق ندونیم به خواسته هامون نمیرسیم حتی اگه پولشم داشته باشیم حتی اگه تو اون موقعیتم قرار بگیریم اول باید ارزشمندی خودمون ببینیم بعد خواسته ها براحتی میان خدایاشکرتتت استاد دوره احساس لیاقت بی نظیر بی نهایت سپاسگزارمممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  9. -
    سعید حاج هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 954 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستان همراه

    من سعید حاج هاشمی هستم

    و خدا رو بینهایت سپاسگزارم که دارم در مسیر درست زندگی قدم بر میدارم و بینهایت شاکر‌خدا هستم که داره منو به بهترین مسیر ها در هر زمینه ای هدایت می‌کنه

    ولی اینجا باید از دست خداوند استاد عزیزم هم تشکر کنم که وقت و انرژی گذاشته سالیان سال و هنوزم داره وقت می‌زاره برای آگاهی بیشتر هم نوعانش اگه در مدار باشند البته .

    من می‌خوام از دست آوردهای خودم از آموزه های استاد ،چه فایلهای رایگان و چه دوره ها بگم در تاریخ 1402/01/10ایام تعطیلات عید پارسال دوره روانشناسی 1رو خریدم و با یه ذوقی مشغول گوش دادن به دوره شدم ،وصف حسم اون روز نگفتنیه

    گذشت و گذشت وگذشت و من یکی یکی جلسات دوره رو طی کردم و کوچولو کوچولو با اینکه شاید خیلی به تمرینات عمل نمی‌کردم ولی تقریبا از این دریای آگاهی ها به اندازه تر کردن لبم درک کردم و نتایج کوچیک کوچیک شروع کرد به پیدا شدن مثلاً اولین نتیجه این بود که خونه ی مستاجریم رو جاش رو به یه جای بهتر شهر و با امکانات بیشتر تغییر دادم یعنی در اصل پول رهنش خیلی راحت جور شد و جا به جا شدیم

    خب این باعث شد که یه قدم به ایمانم رو به جلو اضافه بشه و به خودم بگم آره با این که یه ذره روی خودت و افکار و ذهنت کار کردی نتایج خودشون رو نشون دادن پس با همین فرمون برو جلو و توکل کن به خدا

    خلاصه جونم بگه براتون منی که با قرآن ناآشنا نبودم تووی خونه،

    ولی این بار یه جور دیگه به سمتش کشیده شدم و تمرکزی شروع کردم به خوندن و درک مفاهیمش هر چی بیشتر می‌خوندم بیشتر دلم میخواست ازش بدونم

    به خودم میگم گاهی اوقات این همون قرآن که قبلاً هم میخودندما ولی چقدر درکم ازش با قبل فرق داره

    انگار که یه عینک روی چشمم زدم و دارم با یه دید دیگه میخونمش

    خدا رو شکر میکنم بینهایت که منو به این مسیر هدایت کرد

    خدایا شکرت خدایا بینهایت شکرت

    دیگه نمیدونم با چه زبونی شکرش رو بجا بیارم که حقش ادا بشه ولی خدای من می‌دونه که دارم از ته قلبم میگم شکرت

    دوستان این نتایج به اینجا ختم نشد من با انس و آشنایی بیشترم با قرآن و مفاهیمش به یه نتیجه بزرگ

    یعنی آرامشششش

    به معنای واقعی کلمه به لطف الله دست پیدا کردم

    یه آرامشی که دارم با اون بازم به نتایج بهتری دست پیدا میکنم

    مثلاً همین آخرین نتیجه من از احساس آرامش

    حال خوب و نتایج خوب اینه که به لطف الله و واسطه ی یکی از دوستان خوبم با توجه به تخصصی که در زمینه و حوضه ی کاری خودم دارم به یه بنده خدا معرفی شدم که اون سرمایه گذار هستش و من مجری و من بدون یه قرون بردن سرمایه یه بخشی از سود تولیدی رو شریک شدم واین یعنی قوانین بدون تغییر خدا این یعنی نتیجه ی حال و احساس خوب این یعنی عمل کردن به آموزه ها ی درست این یعنی توکل و تسلیم

    یه دعای خوبی داره استاد که اکثر اوقات ورد زبونشه

    که خدایا مارا به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای و به آنها غضب نکرده ای و از گمراهان نیستند.

    خدایا بینهایت شکرت که بهم این فرصت و توفیق را دادی که بتونم بیام و از نتایجم بگم

    سعادتمند و سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    عرفان لشگری گفته:
    مدت عضویت: 1316 روز

    به نام خلاق بی همتا

    درود به استاد و دوستان

    یادمه روزهای اول پندمیک بود و همه ترسیده بودند ، نانوایی ها شلوغ بود و مردم برای قرنطینه نون و وسایل مورد نیاز می‌خریدن.

    اکثر مغازه ها بسته شده بود.

    همه ماسک زده بودن و دستکش به دست کرده بودن.

    چهره شهر کلا عوض شده بود

    انگار گرد نا امیدی روی سر مردم پاشیده شده بود.

    یادمه توی این شرایط به ظاهر وحشتناک دفترچه یادداشت آبی رنگ مو باز کردم و بالای برگه یه علامت + بزرگ کشیدم و شروع به نوشتن کردم .

    به نام امید

    به نام خدایی که هیچ یک از بندگانش رو تنها نمی‌گذارد.

    (او با شماست هر کجا که باشید ( سوره حدید آیه 4))

    و….

    ….

    ….

    راستش در حین نوشتن بار ها و بارها لرز ترس به قلمم می افتاد و حرف های مردم تو ذهنم می‌پیچید که این بیماری اومده تا جمعیت کره زمین و نصف کنه و…

    بالاخره ما انسانیم و هیچ وقت مملو از ایمان نیستیم همیشه بین کفر و ایمان نوسان داریم.

    اما با این همه نوشتم .

    حالا بعد از گذشتن چند سال اون برگه شده سند محکم باور داشتن و شدن . برگه ای که شاید از نظر دیگران توی اون شرایط بیشتر شبیه یه توهم بود!!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: