معرفی دوره «هم جهت با جریان خداوند» - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)

425 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم آقامیرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2553 روز

    سلام خدمت استاد وهمه دوستان

    آمدم بنویسم

    من به معجزات خدا عادت دارم

    معبودم ازت ممنونم که مرا در مسیر توحید قرار دادی

    معبودم من همیشه به راه راست بودم ، شاید کمی. منحرف شدم از مسیر ولی دوباره من را به راه راست برگرداندی

    معبودم راه راست گم نمیشود

    امشب با تمام وجودم عظمت وقدرتت را درک کردم

    تا زنده هستم دست از راه راست بر نمی دارم

    2 سال است که وارد پروسه ساختمان سازی شدم .

    به قصد ساخت آموزشگاه

    درد ورنج ها کشیدم اما هر بار گفتم خدایا شکرت و خودم را آرام کردم

    امشب خدا ، خداییش را بهم ثابت کرد

    که خدا خیلی منو دوست دارد

    خدا با تمام وجود عاشق منه

    امشب بهم زنگ زدند که ساختمان را دزد زده

    ولی نگهبان ساختمان بغل دزد و وسایل را گرفته بود

    فهمیدم حتی اگر من خواب باشم خدا حواسش به جان ومال من و احساسات هست

    دیگر دست و پا نمی زنم

    دیگر زور الکی نمی زنم

    خدا حواسش به من هست

    مریم عزیزم ،فقط آرام باش .فقط به من توکل کن

    مریم عزیزم فقط آرام باش

    نمی دانید چه احساس خوبی دارم

    دوست داشتم این احساس خوبم را با شما و استاد به اشتراک بگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    Darya گفته:
    مدت عضویت: 2452 روز

    سلام استاد عزیزم بهتون تبریک میگم و عاشقتونم واقعا رسالت خودت رو تو این دنیا انجام دادی آفرین …. خدارو شکر میکنم بابت وجودتون تو این سرزمین

    صحبت های امروز با خودم….

    دریا عزیزم خوبی قربونت برم

    می‌خوام امروز باهات حرف بزنم انتخاب کن که مم بعد میخوای با کدام سبک زندگی کنی

    سبک بی‌خیالی

    سبک رویا ساختن

    قطعا من عنوان کودک درونت که از وجودت خبر دارم میدونم که رویا ساختن رو انتخاب میکنی

    اگه خودتم این گزینه رو انتخاب میکنی باید بگم که از امروز صبح باید تا رسیدن به رویاهای حتی یع لحظه هم به پشت سرت یعنی گذشته ت نگاه نکنی مگه اینکه الگو بگیری یا برای خودشناختت ازش استفاده کنی در غیر اینصورت مطلقا ممنون

    از امروز شروع کن و من طبق شناختی که ازت دارم راهنمایی و کمکمت میکنم که با انرژی و عشق جلو بری و قدم به قدم به خود واقعی ت برسی

    چون من میدونم که خود واقعی تو کسیه که الان خیلیا هستن که می‌خوان با اون خود واقعی تو به اهداف و خواسته هاشون برسن پس منتظر نباش که یه نفر پیدا بشه یا شرایط جور بشه تا تو به این درجه از خودت برسی

    باید شروع کنی و دوباره خودت ایمان بیاری و تمام شخصیت های که در وجودت هست که باعث میشه تو مسیرم ادامه دار باشه و تنبلی نکنه توقف نکنه رو تو باید با تمرین و تکرار بیدار کنی و اونارو فعال کنی

    من کودک درونت کمکت میکنم چندتا تمرین با توجه شناخت درونت بهت میدم اونارو انجام بده مرتب پشت سرهم و خواهشاً متوقف نشو و نزار هیچ چیز ذهنتو منحرف کنه و تورو از تمرینات دور کنه

    اونا رو میتونی یادداشت کنی و هر وقت خواستی به سمتتشون بری فورا آگاه دار بشی که نه

    اون مواردی که از خواسته هات و تمریناتم دور می‌کنه فورا قطع کن

    جدی باش و تصمیمت قطعی باشه..

    تمرینات اینا هستن

    1) – آروم باش … روزه سکوت بگیر

    2) آروم صحبت کن آروم صحبت کن خواهش میکنم دریا

    3) نسبت به چیزی که خودت قبول داری که نباید واکنش نشون بدی واکنش نشون نده

    4) خشمتو کنترل کن کنترل کن آروم باش دریا

    5) تمرینات شکرگزاری رو امروز شروع کن فوق العاده تاثیر داره

    6) برای هدف اصلیت رسالتت روزی یه قدم بردار کم کم عجله نکن

    7) زمزمه های ذهنیت رو جایگزین کن

    8) نوشتن صحبت کردن با خودت رو بیشتر کن

    9) خوش استایل باش و مرتب حتی در خانه

    10) خنده رو باش پیدا کن چیزهای که تورو میخندونه ببین چه کسی و یا چه چیزی یا چه فیلمی وحرکتی تورو به خنده در میاره

    11) هر روز یه ساعت بیرون برو و با خودت خلوت کن و هوای تازه بخور و یه مسیری هم قدم بزن یا پیاده روی کن

    12) در مورد روابطت با جنس مخالف که دوستش داری بنویس و شبیه شو نگاه کن عکسشو و خصوصیاتشو تو فیلما

    13) زیاد حساسیت نشون نده نسبت که رفتار و حرکاتی که برخلاف تو هستن ازشون بگذر

    14) رها باش دریا رها باش آزاد انگار امروز به دنیا آمدی

    15) آشغال های درونت و ذهنت رو تمیز کن

    16) ارتباطات قطع کن و جایگزین کن افراد رو اونایی که باعث میشن تو پرانرژی‌تر بشی رو دعوت کن

    17) احترام بگذار با رفتار و کلمات به خودت

    18) باشگاه برو حتما پیگیرش باش

    19)برقص شاد باش آهنگهای مثبت و پرانرژی بزار

    20) دوره بخر و گوش کن در زمینه ی شغلیت یا درونیات

    21) جدی باش و تصمیمات قطعی باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    محسن توحیدی گفته:
    مدت عضویت: 421 روز

    اگه خودتو تو زندگی ول کنی، جاذبه‌ی زمین خیلی راحت می‌تونه بکشتت پایین، بندازتت ته دره. این یعنی اگه بی‌خیال باشی، بی‌هدف و بی‌برنامه زندگی کنی، اگه به فکرا و باورای منفی اجازه بدی کنترل ذهنتو بگیرن، معلومه آخرش می‌رسی به همون جاهایی که نمی‌خوای باشی: بی‌پولی، ترس، ناامیدی، سرگردونی.

    ولی اگه یه تکونی به خودت بدی، یه جمع‌وجور حسابی بکنی، بری سراغ ساختن خودت، اون‌وقت دیگه زمین کاری از پیش نمی‌بره. اون‌وقت این قله‌های بلند، این آسمون، این انرژی مثبت خدا، دستتو می‌گیرن می‌برنت بالا. چون دیگه تو آگاهانه انتخاب کردی که بالا بری، نه این‌که بیفتی.

    استاد عباسمنش همیشه میگن که دنیای ما از جنس ارتعاشه. یعنی هر چیزی که بهش فکر می‌کنی، هر احساسی که داری، هر حرفی که می‌زنی، همه‌ش داره یه فرکانسی می‌فرسته به کائنات. و همون فرکانس، همون انرژی، همون چیزی رو برمی‌گردونه سمتت. پس اگه تو دائم داری میگی “من نمی‌تونم”، “سخته”، “پول نیست”، “همه بدن”، خب معلومه داری میری سمت دره.

    ولی اگه بگی “خدا با منه”، “من می‌تونم”، “پول فراوونه”، “زندگی قشنگه”، اون‌وقت کائنات هم میگه: بیا بریم بالا رفیق!

    جمع‌کردن خودت یعنی چی؟ یعنی صبح با یاد خدا بیدار شی. یه ذره نرمش کنی، یه فایل انگیزشی گوش بدی، یه آیه قرآن بخونی، یه برنامه واسه روزت بچینی. نذاری بیکار بمونی، نذاری حس منفی بیاد تو دلت. نذاری شبکه‌های اجتماعی یا حرف مردم روحیه‌تو بهم بریزه. هرکاری‌که‌می‌کنی برمبنا و بربستر حس بهتر و حال خوب باشه‌ . ایمان داشته باشی که فاصله الان‌ت با خواسته‌ت فقط با حال خوب پر میشه‌ . اون یک درصد خودتو انجام بدی و 99% ِ باقی رو با ایمان کامل بسپاری به خدا و رها باشی.

    هر بار که ذهنو ول کنی، افکار منفی میان. همون لحظه‌ست که پات لیز می‌خوره رو سنگای زندگی و میری پایین. ولی وقتی خودتو جمع می‌کنی، برمی‌گردی سر خط. دوباره ادامه میدی. میگی: “نه! من مسئول زندگیمم.”

    🟢 یه خاطره : یادمه چند سال پیش یه روز تصمیم گرفتم تنها برم کوه. حالم خیلی گرفته بود. از نظر مالی داغون، از نظر روحی بی‌رمق. از آموزه‌های استاد هم تازه شروع کرده بودم استفاده کنم. ولی هنوز اون باور قوی تو دلم شکل نگرفته بود.

    یه صبح زود بود. با یه کوله سبک زدم بیرون. مسیر کوه خیلی سربالایی بود. هر قدم برام سخت بود. زانوهام می‌سوخت. دلم می‌خواست برگردم. ولی یه ندایی تو ذهنم می‌گفت: “اگه وایسی، زمین می‌بردت پایین.”

    نشستم یه جا، کوه خلوت بود. فقط باد می‌اومد و صدای طبیعت. چشمم افتاد به اون بالا بالا. گفتم: “اگه الان بلند نشی، تا ابد همین‌جایی.” بلند شدم، یه جرعه آب خوردم، و ادامه دادم.

    هر قدم که می‌رفتم بالا، ذهنم آروم‌تر می‌شد. رسیدم بالا، جایی که همه چی زیر پام بود. همون‌جا نشستم، نفس کشیدم، چشامو بستم و گفتم: “خدایا فهمیدم. باید خودمو جمع کنم. بالا رفتن با منه. تو همراهمی.” ⭕️خداجون کل این مسیر من رویِ شانه‌س تو بودم‌ .

    از فرداش زندگیم تغییر کرد. شروع کردم به نوشتن، به تمرین، به سپاسگزاری. به کار کردن روی خودم. نه این‌که یه شبه همه چی درست شد، ولی فهمیدم چی کار باید بکنم.

    از اون به بعد، هر وقت دیدم دارم لیز می‌خورم، میگم : شاید یه جایی خودمو ول کردم. بعد برمی‌گردم، دوباره از نو. چون فهمیدم قله مال اونیه که جمع‌وجور باشه، نه اون که خودشو ول کنه.

    🟣 قله یه نقطه نیست، یه سبک زندگیه. جاییه که توش حس خوب هست، ارتباط با خدا هست، پول هست، سلامتی هست، عزت هست. فقط باید جمعش کنی و از مسیر رسیدن به قله لذت ببری، چون واقعاً می‌ارزه.

    سوره نجم، 39:

    “وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ”

    «و این‌که برای انسان جز حاصل تلاش خودش نیست.»

    این آیه نشون میده که هیچ‌کس نمی‌تونه به قله برسه، مگر با تلاش عاشقانه و مشتاقانه خودش . یعنی حتی ایمان، حتی محبت خدا، وقتی فعال می‌شه که تو قدم برداری.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    علی شهبازخانی گفته:
    مدت عضویت: 1895 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و گرانقدرم و خانم شایسته دوست داشتنی ،

    خدا را بی‌نهایت شاکرم که بار دیگر فرصتی بی‌نظیر نصیبمان شد تا در کنار شما و با آموزه‌های ارزشمندتان رشد کنیم و مسیر آگاهی را با نوری که در دل و ذهنمان روشن کرده‌اید، ادامه دهیم. برای من، بزرگ‌ترین نشانه‌ی درستی این راه، صداقت بی‌مانند شما در کلام و نتایج ملموسی است که طی این شش سال در زندگی‌ام با شما تجربه کرده‌ام.

    هر بار که در مسیر زندگی‌ام به نقطه‌ای تازه رسیده‌ام، وقتی به گذشته نگاه می‌کنم، می‌بینم که همه‌ی آنچه امروز دارم، ثمره‌ی تغییراتی است که با آموزش‌های شما رقم خورد. باورهامون متحول شد، نگاهی نو به جهان پیدا کردم و مهم‌تر از همه، یاد گرفتم که چگونه خالق زندگی خود باشیم ،

    تو این چند مدتی که فرصت شد تا چندین بار دوره ی بی نظیر احساس لیاقت رو تکرار کنیم به نتایج خیره کننده ای رسیدیم که حتما باهاتون به اشتراک میزارم و با تمام وجود خوشحالم بابت این دوره ی عالی ،

    حضور در کنار شما، تنها یک تجربه‌ی آموزشی نیست، بلکه یک تحول عمیق درونی است که مسیر زندگی را برای همیشه تغییر می‌دهد. سپاسگزارم که با عشق و آگاهی، رسالت خود را دنبال می‌کنید و ما را نیز در این مسیر همراه خود می‌سازید. امیدوارم که همیشه در سلامت و برکت الهی باشید و نور حضورتان همچنان الهام‌بخش جان‌های بی‌شماری باقی بماند.

    خیلی دوستون دارم استاد عزیزم ،ان شاالله همین امشب برسم خونه با سودا دگمه ی آغاز این مسیر الهی رو میزنیم و بازهم آسان تر میشیم برای آسانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    خدیجه غلام زاده گفته:
    مدت عضویت: 1920 روز

    به خداوند مهربانم

    سلام به استاد عزیز و همچنین مریم زیبا صورت و زیبا سیرت

    چه قدر خداوند را شاکرم که منو لایق دونست که در این دوره قرار بگیرم و سر کلاس درس استادم بشینم.

    مثل دوره لیاقت که خودش واسم دوره رو خرید و من نمیدونم چه جوری شکر کنم و عاجزم از شکر این نعمت.

    دیروز عصر فک میکنم دوره روی سایت اومده ولی من و همسرم اخر شب دیدیم و در کمتر از 10 دقیقه بدون کلمه ای حرف زدن ِ من همسرم دوره رو خرید با عشق و من فقط مات و مبهوت و چشمام پر از اشک از لطف حق و درست بودن قوانین خداوند.

    چه حس امیدی و چه حس خوبی رو دیشب تجربه کردم بسیار لذت بخش بود اون ساعت ها و اون افکاری که مرور میشد و

    الان میفهمم استاد وقتی میگفتید مسیر رسیدن با آرزوها و خواسته ها لذت بخشه و در مقصد خبری نیس، یعنی چی..

    وقتی فکر میکردم به اینکه این اولین دوره ای ست که به محض اومدن تونستیم به راحتی بخریم و چندین برابر پول دوره رو داریم به لطف الله و اموزش های استاد سخاوتمندم.که همچون خورشید از آگاهی های ناب شون به ما میبخشند.

    وقتی فکر میکنم به اینکه برای دوره لیاقت

    به همسرم گفتم بخریم و ایشون خیلی موفق نبود ولی در نهایت با یک هفته تاخیر وارد دوره شدیم.

    ولی الان خودش مدت هاست منتظر لانچ دوره بوده و به راحتی منم شاگرد این دوره شدم از طریق اکانت همسرم.

    وقتی فک میکنم که حدود یکسال و نیم پیش چه ساعت هایی که با همسرم صحبت می کردم راجع به قانون و خواسته ام جدی گرفتن اموزش ها توسط همسرم بود ولی فایده ای چندانی نداشت.جز اینکه خودمو از مسیر دور

    میکردم. و وقتی رها کردم و روی خودم متمرکز شدم ایشون خودشم وارد دوره ها و آموزش ها شد و من باز به صحت کلمه به کلمه حرف های استاد رسیدم.

    و چقدر این رابطه بین منو همسرم عالی و خوب و با احترام متقابل شده چیزی که اصلا قبلا نبود.

    این ها همه نتیجه اس برای من.

    باید بتونم ببینم این نتایج رو و بابتش هزاران بار سپاسگذار باشم.

    یه مواردی اخیرا تمرکزم رو میگرفت و گاهی حس ناخوب رو برام میاورد و مانع از احساس خوشبختی عمیق میشد، دیشب با مرور افکار بالا چنان حسم خوب و پر امید شد که حس کردم ما مسیرمون درسته و آسانی های بیشتر در راهه و اون موارد توی ذهنم کوچک جلوه میکرد.

    استاد توی این فایل چقدر اونجا ها که میگفتید همراه من شو و با من این مسیر رو همراه شو…. چقدر احساس شعف و امید به آینده وجودم را پر میکرد.

    میشه این فرکانس رو از حرف های شما حس کرد که چقدر دوس دارید شاگردهاتون در همه ابعاد نتیجه بگیرن به خصوص مالی و منو یاد کامنت سعید شهریاری عزیز میندازه که میگفت استاد ولع دارن برای انتشار آگاهی ها و گفتنِ مسیر درست و راهی که خودشون درک کردن و نتیجه گرفتن، مثل حضرت محمد وقتی فهمید و شنید الهامات خداوند رو.

    الان که دارم مینویسم دفتر 200برگ قشنگی که از عشقم خواستم و برام خرید و کلی خودکارهای رنگی رنگی جلوی منه.

    امیدوارم همه بچه هایی که آرزوشو دارن بیان سرکلاس و از خدا میخام به وقتم برکت بده تا در کنار این شغل خودساخته و کسب وکار کوچک و کارهای روزه مره یک مادر و یک همسر، بتونم شاگرد متعهد و خوبی باشم برای استادم. الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1912 روز

    یا الله

    سلام.

    البته که خیلی دوست دارم تو مدار دوره قرار بگیرم و همزمان با استاد دوره رو پیش ببرم، مثل دوره احساس لیاقت که فوق العاده بود برام این همزمانی.

    البته که دوست دارم همراه با دوستانِ جانم، که الان تو دوره هستن و کامنتهاشون روی دوره از طریق ایمیلم مشخص میشه، منم کامنت هاشونو بخونم و خودمم کامنت بنویسم.

    البته که دوست دارم …

    بله دوست دارم، خیلی هم دوست دارم…

    اما تا الان هیچ نشانه ای دریافت نکردم برای حضور یا عدم حضور…

    به خدا میسپرم که در بهترین زمان منو وارد دوره و کامنتهای ارزشمندش بکنه.

    از خدا می خوام که مصمم باشم در انجام تمرین های دوره.

    برای همه ی دوستام که هم مدار شدن با دوره، ارزوی موفقیت و شادی دارم.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 702 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 27 بهمن رو با عشق مینویسم

    دوست داشتم تک تک جزئیات امروز رو که به هم پیوسته بود رو بنویسم که ریز به ریز برای من نشونه بود تا این دوره رو بخرم در تاریخ 27 بهمن ماه

    من میخوام کل روزم رو برای این فایل بنویسم

    چون که به هم پیوسته هست و والان که بهش فکر میکنم، میبینم من درخواست کرده بودم از خدا که مسیر رو برای من هموار کنه و خدا این دوره رو به من عطا کرد

    قشنگ هدایتی بود ،که من وقتی از کلاس رنگ روغن برمیگشتم ،تو مترو سایت رو باز کنم و بیام ببینم دوره جدید هم جهت با جریان خداوند رو سایت گذاشته شده

    در ادامه رد پام، مینویسم چی شد

    من دیشب که روز 27 بهمن شد ، تا نزدیکای ساعت 3 بیدار بودم و قرآن خوندم

    اما یه جور دیگه

    من از ساعت 1 شروع کردم قرآن بخونم ،اما نمیدونم چی شد گوشی دستم گرفتم و هدایت شدم سمت جلسه 5 قدم اول دوره 12 قدم و همراه با گوش دادن ، قرآن رو باز کردم و گوش دادم و لبخند و اشک شوق داشتم و قرآن رو بوس میکردم و بغل میکردم

    چقدر حس خوبی بود

    تا به حال تو عمرم انقدر حس نزدیکی با خدا رو وقتی قرآن دستم بود رو نداشتم ،هر جا کلمه ربّ یا الله میدیدم بوسش میکردم

    و میگفتم عشق دل منی ربّ من

    طیبه ای که بدون وضو وحشت داشت دست به آیه های قرآن بزنه ، داره بوسش میکنه بدون وضو

    وقتی به صحبت های استاد که جلسه قرآنی بود گوش میدادم و درمورد هدایت میگفتن ، سوره حمد رو خوندن و گوش میدادم و لذت میبردم و به خوبی های خدا که به من عطا کرد فکر میکردم

    و بعد آیه 38 سوره بقره رو

    سوره بقره

    قُلۡنَا ٱهۡبِطُواْ مِنۡهَا جَمِیعࣰاۖ فَإِمَّا یَأۡتِیَنَّکُم مِّنِّی هُدࣰى فَمَن تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ(٣٨)

    گفتیم: همه از بهشت فرود آیید، تا آن گاه که از جانب من راهنمایى براى شما آید، آنان که پیروى او کنند هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهند شد

    استاد خوند و توضیح داد

    من این آیه رو 19 بهمن خونده بودم و درک هامو در رد پای روز 19 بهمن نوشته بودم

    وقتی دیدم استاد دوباره گفتن ،حس کردم یه حالت تاکیدی داره چون من این آیه رو درک کرده بودم و خدا به من نشونه داد

    من اولش میخواستم قرآن رو از جایی که دیروز مونده بودم باز کنم و قرآن رو بخونم اما انگار حس کردم باید برم جلسه 5 رو باز کنم و گوش بدم

    چون از اول شروع کردم دوره 12 قدم رو

    و قبلا یعنی از 1 آبان که دوره رو تا قدم 7 خریدم و از 1 آذر که شروع کردم فقط دو قدم رو گوش دادم و در اواخر آذر ،از جلسه دو قدم دو متوجه شدم که باید من قدم رهایی از اسرارم به عشق رو بردارم که از خدا میخواستم یک فرد خاص باشه در زندگیم ،که جریاناشو در رد پام نوشتم

    همه اینا گذشت و من در همون ماه اول یعنی آبان تصمیم گرفتم قدم آخر رو بردارم و2 دی قدم برداشتم به صورت عملی

    و دقیقا فردای همون روز 3 دی ماه خدا به طرز شگفتی دوره عشق و مودت رو به من عطا کرد

    یعنی وقتی دید من از خواسته عشق گذشتم

    البته یه سری رهایی ها هم بود که بعد گوش دادن به دوره عشق و مودت به ترتیب خدا به من فهموند و مثلا در جلسه ای که درمورد وابستگی میگفت من گرفتم منظور خدارو

    و باز هم تکاملی قدم هامو برداشتم

    و 14 دی باز هم هدایتم کرد که دوره عزت نفس رو بخرم

    و تا آخر دی خیلی از ترس هامو باهاش روبه رو شدم و تبدیل به ایمان در عمل شد

    تا اینکه من در بهمن ماه این هدایت رو دریافت کردم که خدا گفت دوره 12 قدم رو تمرکزی از اول شروع کن و ادامه نده تا قدم هفت که خریدی

    برگرد و از اول

    و من بعد دو ماه

    که فقط یک ماهش رو دو قدم رو گوش دادن و تقریبا کمتر تمریناتش رو عمل کردم ،اما همون یه قدم رهایی از عشق ،که از صحبت های استاد در جلسه دو قدم دو شنیدم ، که میگفت اگر به فرد خاص فکر میکنید راه رو اشتباه میرین

    همین یه جمله کافی بود، که من قدم های بزرگ رو بردارم

    قدم هایی که دو سال تمام ترس بزرگی داشتم که دیگه الان تبدیل به شجاعت و رهایی از خواسته عشق شده بود و فقط به خدا اسرار داشتم که یه فرد خاص باشه و بس و من این روزها به قدری عاشقانه با خدا صحبت میکنم که عشقم بیشتر و بیشتر از روزای قبلم شده

    حس نزدیکی که دارم به قدری بیشتر شده که فوق العاده حالم خوبه

    همه این تغییرات فقط در عرض دو ماه بود

    و زمانی متوجه شدم که خدا تاکید کرد ،برگرد و از اول دوره 12 قدم رو شروع کن

    و من وقتی چکاب فرکانسیم رو 12 بهمن خوندم نصف شب بود ، به قدری متحیر بودم که گفتم خدای من این همه ترس ،در عرض دو ماه تبدیل به شجاعت شده

    و خیلی اتفاقات بزرگ دیگه در شخصیتم

    مثلا روابطم و صحبت کردنم با آدما و یا عزت نفسم و اجرا کردن تمریناتم و رفتارم با آدما و خانواده و همه و حتی مشتاق بودنم به بیشتر تلاش کردن ذهنی و پیشرفت در مهارت نقاشی نسبت به این یک سال اخیر که وارد سایت شدم

    اما یه چیز خیلی تغییر نکرده بود و اون نتیجه مالی به نسبت چند ماه پیشم بود ،چون من تصمیم گرفته بودم روی باورهای درآمد و نعمت و ثروت درمورد نقاشی از صفر شروع کنم

    و با اینکه باورهایی رو تکرار میکردم هراز گاهی فروش داشتم و یهویی دو میلیون به حسابم میومد اما بعد هیچی

    یا میرفتم به مغازه طلا فروشیا طرحمو نشون دادم

    اولش از طرحم خوشش اومد و گفت به هیچ کس نشون نده و من این کار رو ازت میخرم

    اما به یک باره گفت نخواستم

    یا میرفتم سفارش بگیرم یهویی میگفتن نشد

    برام عجیب بود ، البته میدونستم دیگه الان میدونم ،باورهام هست که سبب این اتفاقات شده

    تا اینکه من با خدا حرف زدم گفتم من رو هدایت کن

    و خدا دوباره به من تاکید کرد که دوره 12 قدم رو کار کنم و من از اول شروع کردم و باورهای قوی ساختم و الان هر روز با صدای خودم گوش میدم

    همه اینارو گفتم تا بگم

    نمیدونم ، اما هرچی فکر میکنم به یه جواب میرسم

    هدایت

    هدایت از نوع ریز به ریزش

    من دیگه باور دارم که ریز به ریز ریز تر از اون چیزی که فکرشو میکنم دارم هدایت میشم

    اینکه من قدم برداشتم‌و ایمانم رو در عمل نشون دادم و لیاقت دریافت آگاهی های بیشتر رو خدا به من عطا کرد

    تا اینکه امروز که هم زمان ، به جلسه 5 قدم یک، گوش دادم و جلسه قرآن درمورد هدایت بود

    از خدا خواستم هدایتم کنه

    و خوابم گرفت و اواسط فایل نزدیک ساعت 3 خوابیدم

    صبح که بیدار شدم ، تمرین ستاره قطبیم رو از گوگل درایوم ، که برای خودم طراحی کردم ،اول جملاتی رو نوشتم که به خدا هست و اصل رو در اصل خواستم و بعد درخواست های دیگه ام رو برای کل روز مینویسم ،خوندم

    الان که فکر میکنم من دقیقا این دوره رو چند روزی بود که از خدا میخواستم

    و جمله ام در تمرین ستاره قطبیم این بود

    ️️دوست دارم که همه کارهای من رو به هموار ترین شکل انجام بدی و هدایتم کنی به مسیر آسان و ساده و راحت و من فقط عشق و حال کنم و روی باورهای قوی کار کنم در همه جنبه ها و تمرکز بذارم

    حتی من نوشته هایی که درمورد خدا هست رو همه شو تیک زدم و هر روز میدونم که انجام میشن

    و دیگه آخر شب فقط به اون قسمت هایی که نوشتم و رخ دادن تیک میزنم

    و چون رد پاهامو با جزئیات اتفاقات روزم رو مینویسم دیگه باورم شده که همه اون تیک ها هر روز تیک میخوره

    اینکه خدا به راحتی هدایتم میکنه و خیلی چیزای دیگه

    وقتی من حاضر شدم تا برم کلاس رنگ روغنم

    امروز بهشتیم رو با عشق شروع کردم

    خیلی لذت بخش بود

    این روزا من دارم تمرین میکنم که در لحظه لذت ببرم و با این دیدگاه دارم نگاه میکنم که من دیگه هیچ وقت امروز رو نمیتونم ببینم ،آسمون امروز ،ابر ،درختا،آدمایی که باهاشون صحبت میکنم ،عزیزانم و همه جهان هستی ، و فقط امروز دارم این لحظات ناب رو تجربه میکنم و در بهشت خدا قدم برمیدارم

    پس ، از این لحظات لذت میبرم و به فردا و هیچی فکر نمیکنم ،فقط از مسیر لذت میبرم و روی باورهام کار میکنم

    من امروز به قدری حالم خوب بود که وقتی به درختا و آسمون و همه جا نگاه میکردم فقط اشک ریختم واشک ریختم و تو خود خود بهشت قدم برمیداشتم

    خیلی حالم خوب بود

    بلند بلند با خدا صحبت میکردم و گریم میگرفت از این همه آرامشی که داشتم

    تو راه مدام به این فکر بودم که با پولی که جمع کردم برم کتاب طراحی بخرم و یا دوره طراحی فیگور بخرم که تمرین کنم و پیشرفت کنم

    توی این چند روز حتی از خدا سوال کردم که تو رد پاهام نوشتم که به خدا گفتم اگر قراره کتابارو بخرم مسیرمو جوری تغییر بده که برم میدان انقلاب و کتابارو بخرم

    اما اصلا من نرفتم و همون روز دلیل نرفتنم رو متوجه شدم که یکی از هنرجوهای استادم خریده بود و خیلی گرون بود و گفت کاش نمیخریدم و امروز هم یک دلیلش رو متوجه شدم که چرا من کتاب هارو که قیمتشون نزدیک یک میلیون میشد رو هیچ کدومو نخریدم

    چون اگر میخریدم به هیچ دردی نمیخورد که امروز از زبان استاد طراحیم شنیدم

    و گفت من نکات مثبت کتاب رو هر هفته سر کلاستون میگم و یادت باشه طیبه و انگار هر هفته داره فقط برای من توضیح میده

    چون من اینو حس کردم که خدا مخاطب قرارم داده که یاد بگیرم

    خدا به قدری داشت مدیریت میکرد من رو ، که انگار پولایی که داشتم رو نگه داشته بود تا این دوره رو بخرم

    دوره جدید هم جهت با جریان خداوند

    هنوزم متعجبم

    چون دقیقا حرفایی از استاد عباس منش شنیدم که امروز استاد رنگ روغنم سر کلاس با خوندن کتاب هنر چگونه میتواند زندگی شما را دگرگون کند ، دقیقا صحبت های استاد رو در جمله بندی های دیگه به من گفت به حالت تاکیدی

    من وقتی رسیدم تجریش و رفتم به استاد و هنرجو ها سلام دادم

    نشستم و منتظر موندم تا کلاسمون شروع بشه و کمی به دوره طبیعت رنگ روغنی که چند روز پیش خریده بودم نگاه کردم

    وقتی رفتیم سرکلاس و استادم اومد و کار رو شروع کرد ، دوباره به یه سری از بچه ها گفت آفرین خوب کار کردی و به من کمتر گفت و من میدونستم که نباید اینجوری فکر کنم که منتظر این باشم که از من تعریف کنه و تشویق کنه تا من خوشحال بشم

    مدام به خودم میگفتم یادت بیار استاد عباس منش میگفت نه از تحسین کسی خوشحال بشید و نه از کسی ناراحت

    اما انگار هنوز این درس رو یاد نگرفتم که هی داره به طرق مختلف تکرار میشه و دلم میخواد که تشویق بشم وقتی که کار من از بقیه بچه های کلاس بهتره

    یه چیزی هم یادمه که باید به خودم بگم

    طیبه تو هیچ کاره ای ،این یادت باشه

    همه کارهات رو خدا داره انجام میده

    نگو من

    نگو کار من

    نگو من خوب کار کردم

    یادت باشه تو هیچی نیستی

    تاکید میکنم هیچی نیستی

    وقتی کلاس تموم شد استادم کتاب رو آورد و گفت میخوام یه موضوع خیلی مهم رو به شما بگم

    و یه تیکه از کتاب رو خوندیم و درمورد حسادت بود

    گفت خب یکی از بچه ها بگه حسادت خوبه یا بد ؟ تو این کتاب گفته خوبه درمورد نقاشی

    ولی درصورتی که کلا حسادت خوب نیست

    نمیدونم چی شد من گفتم استاد مثلا من به یکی از بچه های کلاس که خوب کار میکنه میخوام باهاش رقابت کنم ،این حسادت میشه یا رقابت

    گفت حسادت میشه

    وای خدای من ،چی داشتم میشنیدم ، من سوالمو درست نپرسیدم

    در اصل سوالم از دورنم این بود

    استاد چرا شما بچه های کلاسو تشویق میکنید اما من رو تشویق نمیکنید

    و با اینکه سوال درونیم رو نپرسیدم و سوالم رو یه جور دیگه گفتم

    استادم دقیقا جواب درونم رو داد

    گفت طیبه مثلا تو به یکی از بچه ها که من تشویقش میکنم حسادت میکنی و میگی استاد تشویقش کرد و میری خوب کار میکنی تا هفته بعد بیای و بگی من کار کردم و این هفته من تو رو تشویق کنم

    این اسمش حسادته

    تو نباید دنبال تشویق باشی

    وای خدای من ،وقتی این حرفارو میگفت مستقیم به چشمام نگاه میکرد و حالت تاکیدی داشت و میگفت اینجوری به جای پیشرفت ،پسرفت میکنی

    منم خشکم زده بود ،با اینکه به چشمای استادم نگاه میکردم و حرفاشو گوش میکردم ،اما تو دلم میگفتم ببین طیبه خدا چجوری واضح داره هدایتت میکنه

    داره میفهمونه که مسیر رو اشتباه نرو

    بعد گفت طیبه تو اگر میخوای رقابت کنی و پیشرفت کنی ،باید با من رقابت کنی و وقتی به مرحله ای رسیدی که مثل من تونستی کار کنی ،هدفت رو بذاری برای اینکه بشی مثل نقاشای خارجی مثل بوگرو که تو هم تو تصویر هایی که میبینی عکس فرشته داره مثل نقاشی های نقاش معروف بوگرو

    و به من گفت اینجوری فکر کن و از این به بعد دقت کن

    وقتی حرفاشو گفت با خودم گفتم طیبه با توعه دقت کردی که

    وقتی کلاس تموم شد من کتاب رو از استادم گرفتم تا از صفحه ای که هفته های پیش به من توضیحشو داد عکس بگیرم که گفت نخر کتاب رو

    من نکات خوبشو میگم سر کلاس

    وقتی کلاس تموم شد و همگی خواستیم برگردیم، یهویی استادم گفت از سال بعد کلاساتون میفته یک شنبه ها

    وقتی اینو گفت ،گفتم پس ورکشاپمون چی میشه ما هر هفته میایم و گفت اشکالی نداره دو ساعتشو میاین میشینین کلاس و بعد میرین ادامه کارتون رو انجام میدین

    اولش ناراحت شدم چند دقیقه و مدام گفتم نه من دوست داشتم شنبه باشه و یک شنبه کامل برای ورکشاپ بیایم

    بعد دیدم استادم گفت میخواد در هفته سه روز رو برای خودش زمان بذاره

    به خودم گفتم ببین طیبه هرچی خیره همون رخ میده

    صد در صد این تغییر روز در کلاس ها یه خیریتی داشته برای تو پس ناراحت نباش

    وقتی برگشتم و با یکی از همکلاسیام تا مترو رفتیم ،من نمازمو نخونده بودم و خواستم نمازخونه مترو تجریش بخونم که بسته بود و برگشتم و وقتی سوار قطار شدم

    اومدم سایت دیدم یه فایل جدید اومده ،خوشحال شدم و باز کردم تا گوش بدم ،یهویی توجهم جلب شد به اسم فایل

    دوره هم جهت با جریان خداوند

    موضوع رو که دیدم خوشحال شدم

    گفتم یعنی میتونم این دوره رو بخرم

    ،خوشحال شدم‌و خواستم گوش بدم و دانلودش کردم

    یهویی نوشته رو خوندم دیدم نوشته دوره جدید

    متنش برام یه پیام داشت

    حس میکردم که میتونم از آگاهیاش استفاده کنم

    هم جهت با جریان خداوند

    شروع کردم به گوش دادن توضیحات استاد و بعد توضیحات متنی رو خوندم

    اولش به عجله افتادم و گفتم بذار بببنم قیمتش چنده

    میتونم بخرم

    دیدم‌6 میلیون و 500

    چون از خرید قبلیم برای دوره عزت نفس 500 تو کیف پول سایت داشتم و وقتی به سبد خریدم اضافه کردم دیدم من 5 میلیون و 934 باید واریز کنم

    سریع پولایی که داشتم رو شمردم

    داشتم، اما شهریه کلاسای چند ماه بعدم رو کنار گذاشته بودم

    هی گفتم بخرم بخرم

    و تاریخی که نوشته شده بود در سایت 27 اسفند

    و امروز 27 بهمن بود

    شما می توانید فقط تا ساعت 23 روز دوشنبه 27 اسفند ماه، این دوره را با 40% تخفیف به مبلغ 6،500،000 تومان خریداری کنید و پس از این تاریخ، قیمت دوره افزایش پیدا می کند

    وقتی روز تولدم رو دیدم

    27 اسفند

    به خودم‌گفتم چه هدیه خوبی

    من هر روز در تمرین ستاره قطبیم مینویسم هدیه میخوام و خدا هر روز به طرق مختلف بهم هدیه میده

    که بزرگترین هدیه اش عشق خودش بود که بی نهایت ترش رو هر روز داره به من هدیه میده

    من این رو برای روز تولدم یه هدیه میبینم، چقدر خوب بخرمش، برای خودم هدیه بخرم ،

    چه هدیه ای از این قشنگ تر که یاد بگیرم هم جهت با جریان خداوند باشم

    خیلی خوشحال بودم 27 بهمن درست روزی که دوره جدید اومد و تا 27 اسفند میتونستم با تخفیف بخرمش

    و من این مقدار پول رو داشتم

    درسته شهریه سه ماه کلاس رنگ روغنم بود

    اما گفتم من تلاش میکنم و روی باورهام کار میکنم و نقاشیامو میبرم میفروشم و خدا شهریه کلاسامو مثل این چند ماه چطوری رسوند حتی توی این یک سال چجوری رسوند ،از این به بعدشم میرسونه

    پس میخوام بخرمش و به خودم هدیه تولد بدم که تولدم 27 اسفنده

    تا اینکه وقتی از مترو اومدم تا برم سوار اتوبوس محله مون بشم

    نمازم مونده بود و تجریش نماز خونه اش بسته بود و اومدم سمت مترو نزدیک خونه مون نماز بخونم بعد برم خونه

    و نزدیک غروب بود رفتم نماز خونه مترو ،نمازمو خوندم و وقتی تموم شد

    گفتم نه طیبه تقلا نکن

    زوری نباید یه دوره رو بخوای بخری

    و سر نمازم با خدا صحبت کردم و گفتم نه من نمیخوامش

    من این دوره رو اگر تقلا کنم نمیخوام

    اگر قرار باشه این دوره رو بخرم خودت نشونه بده

    اینو گفتم و رها شدم

    گفتم مثل دوره های قبل که یهویی شد و خریدم

    اینم اگر قراره در این دوره آگاهیاشو بشنوم ،خودش هدایتم میکنه

    و وقتی حس تقلا رو فهمیدم به سرعت تحلیل کردم رفتارامو

    چون از قبل یاد گرفته بودم که هیچ وقت درخرید دوره اصلا تقلا نکنم

    چون قبلا سر دوره قانون سلامتی خیلی تقلا کردم که اواین دوره بخرم و نشد بخرمش و خدا گفت اولین دوره رو 12 قدم بخر

    و قانون سلامتی الان برای تو مناسب نیست

    و بعد ها فهمیدم چرا مناسب نبوده

    من همه اینارو به یاد آوردم و رها شدم و گفتم تو بگو

    همیشه هدایتم میکنی

    اگر باید بخرم بگو

    و اگر باید نخرم باز هم بگو

    هر چی که تو بگی

    همین که داشتم به نماز خونه مترو نگاه میکردم که رو به روم ،روی در، دعا نوشته بود

    دیدم ،روی بنر دعا ،یه نوشته هست

    بعد از نماز عصر

    11 بار سوره قدر

    بخوانید ،ثواب تمام کارهای خوب به شما میرسد

    نمیدونم یه حسی بهم گفت بخون و وقتی دوباره این نوشته رو خوندم دیدم من نماز ظهر و عصرم رو اومدم خوندم

    و شروع کردم 11 بار سوره قدر رو خوندم

    نمیدونم همین که رها شدم و گفتم هرچی تو بگی

    و اگر قرار باشه دوره جدید رو بخرم بگو

    چشمم به این نوشته افتاد

    و وقتی برگشتم تا برم سوار اتوبوس محله مون بشم دیدم اتوبوس نیست و با بی آر تی باید برم

    گوشیمو دستم گرفتم و فایل استاد رو از جایی که نگه داشته بودم گوش دادم و فکر میکردم

    به این قسمت که رسید دقیقه 12 ام و استاد گفت

    نیاز نیست که بخواید رقابت کنید

    وای خدای من

    امروز سر کلاس استاد رنگ روغنم مثل هفته پیش انگار مخاطبش فقط و فقط من بودم و بین اون همه هنرجو سر کلاس نگاهم میکرد و میگفت طیبه اگر مثلا تو ، میبینی من بچه های کلاس رو تشویق میکنم و تو رو تشویق نمیکنم حسادت میکنی و میری کار مکینی و میای هفته بعد که من تو رو تشویق کنم

    این کار خوبی نیست تو داری پس رفت میکنی

    یهویی منو مثال زد

    حالا جریانشو تو ردپام مفصل مینویسم که انگار خدا داشت به وضوح به من میگفت

    و وقتی استاد عباس منش گفت

    نیاز نیست که بخواید رقابت کنید حس کردم میتونم تو این دوره جدید باشم و دوباره گفتم خدایا هرچی تو بگی اگه نشونه دادی میخرم این دوره رو

    بعد تا ایستگاه بی آر تی آروم میرفتم و گوش میدادم

    یهویی استاد عباس منش گفت

    در دقیقه 14

    اگر نشانه ای از طرف خداوند اومد که این دوره بهت کمک میکنه با من همراه شو

    ببینید اگر قرار باشه تو این دوره بیاید خداوند حتما به شما یه نشانه میده تو همین 24 ساعتی که بعد از اینکه این فایل رو میبینید

    وای من اینو شندیدم

    تو پیاده رو نزدیک ایستگاه بی آر تی بودم و سرمو انداخته بودم پایین و به دقت گوش میدادم و چون درک کردم باید رها بشم و چند دقیقه قبلش سر نماز گفتم هرچی تو بگی

    اگر نشونه باید بخرم رو دادی میخرم

    اگر گفتی نخر نمیخرم

    همین که سرمو بالا بردم

    با خودم گفتم چرا این ماشین درست جایی پارک کرده که مسیر رفت و برگشت پیاده هاست به سمت بی آر تی

    اینو داشتم‌میگفتم چشمم افتاد به پلاک ماشین

    وای خدای من 974

    این عدد و عدد 74 همیشه تایید خداست برای من

    که مسیرت درسته و همیشه وقتی بهم میگه کاری رو انجام بده این دو تا عدد رو نشونم میده

    وقتی دیدمش گفتم‌یعنی میتونم بخرمش؟؟؟

    یکم جلو تر رفتم و برگشتم از ماشین عکس گرفتم نمیدونم چرا عکس گرفتم اما بعدش فهمیدم دلیلش رو

    وقتی رفتم سوار بی آر تی شدم

    گفتم خدایا نکنه من اسرار داشتم میشه یه نشونه بدی که بفهمم که درست متوجه شدم نشونه ات رو

    یهویی به اون عکسی که از ماشین گرفتم نگاه کردم

    پلاکش رو خوندم

    و شروع کردم به جمع کردن اعدادش

    3+1+9+7+4+2+1

    وای خدای من جمعش 27 شد

    طامروز 27 بهمن

    و 27 اسفند که تولدمه

    و من دلم میخواست این دوره رو با پولایی که برای شهریه کلاس رنگ روغنم برای ماه های بعدی کنار گذاشتم ،بخرم

    وقتی این عدد 27 رو دیدم

    فهمیدم که میتونم بخرم این دوره رو

    تو راه برگشت به خونه فقط داشتم فکر میکردم به تک تک ابن هدایت ها و خوشحال بودم

    وقتی رفتم و رسیدم خونه به داداشم گفتم سه میلیون داری برای من کارت به کارت کنی من نقدی بهت بدم و یا فردا واریز کنم به کارتت ؟ گفت نه و اولش ناراحت شدم دو ثانیه

    سریع یادم اومد به خودم اومدم گفتم طیبه این نشد از یه نفر دیگه درخواست میکنی ،خدا بی نهایت دست داره که برای تو واریز کنه و بعد پولایی که نقد داری رو بهش بدی

    بعد به خواهرم گفتم و با این دیدگاه که من از خدا میخوام ،و به طرز شگفتی خواهرم گفت باشه میفرستم

    درصورتی که خواهرم چند وقت پیش گفت اگر به پول کارت به کارت نیاز داشتی دیگه به من نگو

    اما وقتی گفتم سریع گفت باشه

    وقتی به حسابم واریز کرد رفتم خونه

    و وقتی رسیدم خونه

    اولش کمی شک داشتم

    گفتم خدا از نشونه سایت به من میگی که درست متوجه شدم ؟

    میتونم دوره رو بخرم

    میخوام قلبم آروم بشه

    وقتی نشونه ام رو نگاه کردم

    سفر به دور امریکا 15 اومد

    خندیدم و یه تاییدی برای من بود و

    ساعت 19:51 خریدمش

    خیلی خوشحال بودم که خدا به من هدیه تولد داد

    خدایا شکرت

    امروز یه روز بی نهایت بهشتی تر و بهشتی تر بود برای من

    خدا هر روز داره به درخواست های من پاسخ میده

    البته باورهای من تغییر کرده کا من دارم یکی یکی به خواسته هام میرسم

    و میدونم که خدا با باورهای من داره به من پاسخ میده

    و خوشحالم

    و تعهد میدم که با تمرکز و با دقت این دوره پر از آگاهی و زیبا رو گوش بدم و تمریناتش رو انجام بدم و مهم تر از همه در عمل اجرایی کنم

    خیلی دوستتون دارم استاد عباس منش

    خیلی دوستتون دارم مریم خانم شایسته عزیز

    خیلی دوستتون دارم تک تک همکاران سایت و اعضای سایت

    بهترین ها به شکل نور و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت و نعمت و عشق بی نهایت در زندگیتون جاری بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 998 روز

    سلام استاد عزیز دوستان عزیزم

    خدا رو شکر بابت شروع دوره ای با ارزش استاد

    خوشحالم بابت دوستانی که می تونن تهیه کن من هم آرزو دارم بخرم ولی نصف پولو داشتم گفتم خدایا اگه میشه برام جور کن خیلی نیاز دارم هم جهت باشم با جریان خداوند استاد عزیزم شما یک سال و نیم وقت با ارزش گذاشتی خیلی حتما پر برکت هست این دوره امیدوارم من هم در مدارش قرار بگیرم به موقع اش روزیم بشه استاد عزیز حرف های شما همش صداقته آرامشه خیره برکته… تاثیر زیادی داره همین که صدات می‌شنوم خدا رو شکر میکنم همین که توی سایتم دوستان خوبی دارم که از تجربه هاشون میگن خدا رو شکر میکنم خدایا خودت هر وقت من آماده شدم نشونه بهم بده به قلبم بگو سال جدید می خوام خوب آغاز کنم برام برکت جونی و مالی داشته باشه موفق باشم می خوام روی باورهام خوب کار کنم خدا جونم میدونی چقدر منتظر این دوره بودم و چه قدر خوشحال شدم دوره جدید روی سایت دیدم خدایا هم مدار ام کن هم فرکانس ام کن با این دوره چون احساس خوبی دارم خدا جون سوپرایزم کن خودت معجزه وار بهم رزق فروان بده تا با خدا جون هم جهت باشم

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    محبوب خدا گفته:
    مدت عضویت: 2297 روز

    به نام یگانه پروردگار هدایتگر

    صبح که وارد سایت شدم و دیدم دوره جدید روی سایت اومده قبل اینکه بخوام بخونم و بدونم چی هست رفتم به قسمت نشانه امروز من و با خداوند صحبت کردم و گفتم هر چی صلاح میدونی امروز هم هدایتم کن و نشانه امروزم بگو، فایلی اومد با این عنوان که قانون ساده است، عمل به آن را جدی نمیگیری ، نشستم و فایل صوتی نوشتم و نکته برداری کردم و در ادامه روی موضوعاتش فکر می کردم،بعدش به کارای دیگرم رسیدم تا اینکه دوباره وارد سایت شدم و اومدم ببینم این دوره جدید چیه وقتی صحبتهای استاد شنیدم برام خیلی آشنا بود ، دقیقا جملاتی شنیدم که تو فایل نشانه امروز من شنیدم، مثل اینکه قانون ساده است و اینجا استاد گفتند فکر نکن قراره شاخ غول بشکنی ، یادقیقا این جمله رو شانه های خداوند بشینی تو متن نشانه امروز من اومده بود یا اینکه دقیقا اصطلاح هماهنگی با خداوند که کلیدواژه این فایل بود در توضیحات متن صبح خوندم ، انگار خداوند من به این دوره داره هدایت میکنه . از خداوند مهربان سپاسگزارم و از استاد عباسمنش عزیز .

    مطمینم به لطف خداوند این دوره برای من سرشار از سلامتی و حال خوب وثروت و خیر و برکت واتصال بیشتر و نزدیکتر به خودشه. خدایا شکرت به خاطر حضورت در زندگیم، در افکارم، در وجودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  10. -
    فریبا رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 885 روز

    اولین روزهای که استاد این دوره رو اعلام کردند

    ی نگاهی سرسری انداختم و چون مهمان بودم چند روز توجه نکردم ولی با دیدن عنوان دوره دلم لرزید ولی فراموش کردم و بدلیل تخلف از قانون در مهمانی حس ترحم و دلسوزی و غرور از دانایی که قانون رو میدانیم در جمعی که بودیم و همچنین حس جلب توجه و قرار گرفتن در مدار پایین به طبع بطور ناخواسته دعوای بسیار سختی بعد از مدتها بین و من همسرم اتفاق افتاد و همسرم از خانه زد بیرون و من فرصتی پیدا کردم فایل استاد و تمامی جزییات توضیحات فایل روگوش کنم و شور و اشتیاق فراوان در من برای خرید این دوره که انگار فقط برای من هست بی نهایت در من زیاد شده

    نمیدانم آیا نشانه هایش رو گرفتم. یا هنوز برای خریدش و تهیه مبلغ آن باز از خداوند نشانه ای میخواهم که اگر مبلغ آن براحتی برایم فراهم شود باز نشانه ای واضح است برای آماده شدنم در قرار گرفتنم در همجهتی با جریان خداوند که بسیار مشتاق آن هستم

    خداوند به من نشانه ای بده و کمکم کن تواشتیاق من رو میدانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: