«هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمز - صفحه 34

777 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1399 روز

    سلام عزیزان همراه و همسفرم

    امروز روز ۵۷ سفرنامه هستیم،و خوشحالم که همچنان همسفرتون هستم و فرمانروای جهانیان رو شاکرم

    یادم اومد از بچکی همیشه توی باور کمبود غرق بودیم از کودکییییی و الان توی سن ۴۰سالگی تنها کسی که توی مسیر قرار گرفته از خانواده فقط منم که فهمیدم هیچ محدودیتی در هیچ چیزی در جهان نیست جز در ذهن ما…..یادمه مادرم مثلا چیزی دلش میخواست یا ما دلمان چیزی خوراکی میخواست به طریقی مهیا میشد و مادرم میگفت کاش یه چیز دیگه از خدا میخواستم اما در خصوص چیزهای دیگه حتی جرات نداشت و نداشتیم بخواهیم و دلمان آن را طلب کند چون اون خیلی دورررررر دور دور میدیدم ….الانم همینه چیزهایی که آرزو داریم فکر میکنیم دوره از ما در صورتی که فقط توی ذهن ما دوره….خدایا شکرت که اینو فهمیدم

    یکی از باورهایی محدود کننده من اینه که پول کمه الان میفهمم با اینکه مدتهاست در مسیر هستم چون جایی که دارم کار میکنم چون دلم نمیخواد درصدی به کسی بدهم لاجرم مشتری هم کم میاد سمتم و منم در آخر پول کمی به خانه میبرم و پول کمی هم به سالن پرداخت میکنم….یه تایمی که پذیرفته بودم مریم پول بساز زیاد و درصدت هم با عشق پرداخت کن و تمام هرروز مشتری داشتم هرروززز…اما دوباره یه چند وقتیه لجم میگیره پول بدم به سالن مشتریهامم کم شده گاهیی روزها به سالن میروم و دست خالی برمیگردم…دلم میگه برو خونه توی خونه خودت کار کن و به کسی هم درصد نده و توی خونت باش کاراتو بکن مشتریهاتم بیان خونه و تمام

    بعد یه ایده اومد که کار کن پول بساز و بخشی رو به دیگران بده و باعث گسترشش باش…

    اما واقعا دلم میخواد برای خودم کار کنم توی خونه خودم و بالای سر زندگیم باشم و کارمم انجام بدم و نخوام هررروز توی گرما و سرما از خونه بروم بیرون و درآمدم هم داشته باشم…..بعد بتونم جایی رو برای خودم بگیرم و رئیس و مدیر خودم باشم هروقت بخوام برم هروقت بخوام برگردم….

    خدایا خودت به عالیترین شکل هدایتم کن

    من از استاد یاد گرفتم که همه چیزو میتونم باهم داشته باشم…پول کاری که دوسش دارم، شادی، تفریح ،مسافرت گردش و ….همه رو باهم میخوام

    قبلا فقط میگفتن یا خدا یا خرما و از این مثالهای مزخرف و پوچ

    خدایا شکرت که میتونم همه چیزو باهم داشته باشم

    در پناه الله یکتا شاد وسالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    محمد جهانی گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    به نام خدا روز ۵۷ام

    سلام و عرض وقت بخیر

    من نشستم و باور های محدود کننده ای ک درباره ثروت و روابط داشتمو پیدا کردم ولی اینکه چجوری تغییرشون بدمو نمی‌دونم

    ثروت:۱-برای داشتن کسب و کار پر رونق سرمایه اولیه زیادی لازم است ۲-من توانایی و ایده های خوبی برای کسب ثروت ندارم ۳-کار کردن در کنار خیابون خجالت اوره ۴-پول درآوردن سخته ۵-مشتری کمه ۶-انسان معتمد و قابل اطمینان که ۷-ثروت تو دنیا محدوده

    روابط:۱-رابطه ای ک سرشار از عشق واقعی باشه نیست ۲دخترا فقط عاشق پول هستند ۳دخترا لوس و بی جنبه ن(زن ستیز هم خودتی😂😂😂 )۴دخترا سخت دوس میشوند ۵اخلاق من برای دخترا جذاب نیس ۶چهره و استایل من برا دخترا جذاب نیس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سیده راضیه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1960 روز

    سلام به همه دوستان عزیز …

    روز 57 سفر نامه …

    موضوع : هم مدار شدن با خواسته ” با استعاره گاز و ترمز ”

    نکته : جهان پاسخ خواسته هارو خیلی سریع میده اگر باور های مناسبی نسبت به اون خواسته داشته باشیم …

    زندگی خودم رو از کودکی تا سن 24 سالگیم مرور کردم …

    * نوزاد که بودم مثل الان نوزاد خودم اصلا نگران این نبودم که پوشک دارم ، شیر مادرم کم میشه ، لباس دارم یا نه …

    چون الان که نوزاد خودم رو میبینم مادر و پدر برای رشدش و کارهای بهداشتی نوزاد تلاش میکنن تا بچه آسیبی بهش نبینه

    * دوران کودکیم لوازم و اسباب بازی هایی که میخواستم برام فراهم میشد حتی اون افرادی که دوست داشتم با من بازی کنن هم وقتشون رو برام خالی میکردن و باهام بازی میکردن …

    * دوران ابتداییم خب دیگ وارد یه مرحله جدید از زندگیم میشدم و دوستان جدید و محیط جدیدی بود برام …همیشه دوست داشتم که لوازم کار دستی زیاد داشته باشم و خورد خورد از سوپرمارکت محلمون میخریدم بدون اینکه نگران پولش باشم و چون هم نیاز داشتم هم دوست داشتم که زیاد داشته باشم میخریدم ….

    * دوران راهنمایی خب توقعات بالاتر رفت و کم کم علاقه پیدا کرده بودم به ورزش … اسکیت دوست داشتم داشته باشم و بازم به پدرم گفتم و خرید برام …

    گوشی خواستم و خرید برام …

    لوازم تحریر های شیک خواستم و خرید برام …

    کیف جا دار و شیک خواستم و خرید برام …

    لباس های مورد نظرمو خرید برام ….

    و من اصلا به هیچی فکر نمیکردم و فقط میخواستـــــــــــــــــــــــــم و خریده میشد برام ….

    * دوران دبیرستان باز زمان تعیین رشته بود و کمی استقلال پیدا کردم …

    با این تفاوت که پدرم برام کارت گرفت و ماهانه مبلغی رو برام واریز میکرد تا خودم کارهامو انجام بدم …

    باز لپ تاپ گفتم خرید برام …

    رشتم نقشه کشی بود و لوازم صفر تا 100 نقشه کشی رو گرفت برام ….

    گوشیم رو بروز کردم ….

    خلاصه تا میگفتم فلان چیز برام مهیا بود ….

    باز نگران هیچ چیز نبودم ….

    * دانشگاه بابا شهریه …

    باباکتاب ….

    بابا جزوه ….

    بابا سویچ ماشینت …

    بابا مانتو …

    بابا پول تو جیبی …

    بابا بابا بابا ….

    بدون هیچ باوری که محدود باشه و بدون اینکه بگن پول نیست ….

    * مرحله ازدواج ….

    دگ میدیدم که همسرم کار میکنه …

    قسط میده خیلی زیاد ….

    کم کم با گفت و گو های خانواده ها که زندگی سخته …

    از خواسته هات بزن و قانع باش ….

    سفر کم برو جمع کن ….

    اینو نخر اونو نخر جمع کن طلا بخر ….

    خلاصه نسبت به همه چی باور محدود کننده پیدا کردم ….

    مخصوصــــــــــــــا پول …

    که پول کمه …

    پول نیست …

    مشتری نیست …

    امکان خرید نیست ….

    و و و و و و و

    که الان شده نتیجه درآمد مالی صفــــــــــــــــــــــــــــر …

    یکم میاد ولی قطع میشه و باید منتظر مشتری بعدی باشم که یکسال زمان میبره یا بیشتر ….

    وقتی زندگی خودم رو مرور کردم متوجه باور هام شدم و باید تغییر بدم که باور هارو …

    وقتی یکبار تونستم با اون خیال راحتی زندگی کنم باز هم میتونم با اون خیال راحتی زندگی کنم ….

    کافیه که پامو از روی ترمــــــــــــــــز بردارم ….

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    دوستتون دارم …. موفق باشید ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    بنفشه رستمی گفته:
    مدت عضویت: 1417 روز

    به نام یکتا خالق زیبایی ها.

    الهی تو را تا بی نهایت ها سپاس بابت 57 مین روز از سفرنامه ام.

    به قول قرآن جهان سریع به خواسته های ما پاسخ میدهد به شرطی که ترمز ذهنی نداشته باشیم. جهان اینگونه عمل میکند که می خواهی و میشود. اگر میخواهی و نمی شود یا دیر میشود یا به سختی یا بدبختی میشود این بر می گردد به ترمزهای ذهنی ما و باورهای نامناسب ما. خداوند فرموده است ما زمین و آسمان ها را گوش به فرمان شما کرده ایم و جهان بسیار منظم و دقیق کار میکند. اگر باورهای مناسبی داشته باشیم به سهولت به خواسته هایمان می رسیم. باورهای نادرست مثل ترمزهای خراب و داغون و زنگ زده ای می مانند که هر چه گاز می دهیم حرکت نمیکند، اما اگر ترمزهای زنگ زده را درست کنیم و روغن کاری کنیم (با جایگزین کردن باورهای درست) به سرعت ماشین حرکت میکند. مثلا توی هر کسب و کاری به نکات منفی قضیه توجه نکنیم (مالیات، یا سختی کار و…) بعد بگوییم چرا درآمدم زیاد نمیشود.

    مثلا دوست داری به مسافرت بروی اما توی ذهنت به این فکر میکنی من اونجا غریبه هستم زبانشان را بلد نیستم، یا به این فکر کنی مدت زمانی که توی سفر هستم کسب و کارم چه میشود؟ بعد میگویی چرا مسافرتم جور نمیشود؟

    بنابراین باید این قانون را همیشه به یاد داشته باشیم که با برداشتن ترمزهای ذهنی یعنی ایجاد باورهای مناسب به جای باورهای نامناسب و نگران نبودن، میتوان خیلی راحت به خواسته ها رسید و از زندگی نهایت لذت و استفاده صحیح را برد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    حمیدرضا جمالی فر گفته:
    مدت عضویت: 1961 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی

    سفرنامه روز ۵۷

    چه نکاتی کلیدی تو آین فایل فوق العاده بیان کردید

    من چند وقت دنبال همین ترمز ها هستم

    چون مرحله اول که باید باور کنم افکار من که داره زندگی من میسازه کاملا قبول کردم و به درک رسیدم

    حالا میخوام ورود کنم به ذهنم بیینم این ترمز ها که خوب عمل می‌کنم اما نتیجه نهایی اون که میخوام نمیشه چی هست

    تو مسائل مالی خیلی باید کار کنم چون یه سری تصاویر یه سری باور ها بهم جامع القا کرده

    اما خبر خوب این با تمرین میشه اون تغییر داد

    خیلی خوش حالم از این که خداوند من به این سایت الهی هدایت کرد تا بدونم جهان هستی قوانین داره

    فایل خیلی مثال های جالب بیان کردن استاد که من خودم بارها توی اطرافیانم دیده بودم این ترمز داشتن

    من عامل اصلی که خودم تا باحال پیدا کردم شرک تو زمینه مالی مثل هر کار خوب پارتی می‌خواد باید با افراد ثروتمند باشی تا مثل اونا باشی

    یکی از کامنت بچه عالی توضیح داده بود که تو موقعیت قرار میگیرم و افراد که باهاشون در ارتباط هستیم نشان از باور های مارو میده اگه اون افراد یا اون موقعیت دوست نداریم باید به درون خودمون رجوع کنیم

    از اون موقع که فهمیدم همه چیز درونی من دارم زندگی بیرونم میسازم یه ارامش خاصی تو وجودم شکل گرفت

    قبلا بیشترین نگرانی این بود عوامل بیرون از من اون دست من نیست زود نا امید میشودم

    خداروشکر هر روز که میگذره مقاومت ذهنیم کم تر میشه و نشانه تو زندگی ثابت میکنه قوانین درست بدون خطا عمل می‌کنند

    خداروشکر این آگاهی ها رو روزی ام قرار دادی

    خداروشکر هر روز به مسیر های بهتر هدایت میشم

    ادامه دارد…❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    Ferial گفته:
    مدت عضویت: 1397 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی جان مظهر صلح درون

    خدایا سپاسگزارم که متعهدانه پنجاه و هفتمین ردپای سفرنامم رو می نویسم

    دقیقا در مورد هر چیزی و هر خواسته ای که برای ما محقق نمیشه این باورهای نادرست و این ترمزها هستش که اجازه نمیده بهش برسیم

    به قول استاد گاهی اینقدر روی این پدال ترمز فشار میدیم که پامون داره میشکنه…خیلی جالبه ک متوجه هم میشیمااا اما بازم ادامه میدیم

    چاره اش اینه که اول این باورهای نادرست رو پیدا کنیم و بعد باورهای صحیحش رو بسازیم…

    کافیه که این باور رو بسازیم که خداوند از بی نهایت راه و با بی نهایت دستان خودش ما رو به خواسته هامون میرسونه

    خدایا کمکم کن که ترمزهایی که در سر راه رسیدن به خواسته هام وجود داره رو شناسایی کنم و بتونم برشون دارم و باورهای درست در مورد رسیدن به درآمد بالاتر و ثروت…روابط و عشق و ازدواج و سلامتی و حال خوب بسازم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    علی گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1400 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز ودوستان سایت

    مثل همیشه عالی بودید استاد ونکات ناب ومفیدی رو بیان کردید که اگر بتونیم خوب به این نکات عمل کنیم حتما زندگی بهتری خواهیم داشت یکی از نکات ناب و ارزشمندی که بیان کردید همین مسئله ترمز وباورهایی است که جلوی پیشرفت رو میگیره خیلی ها هستند روی باور هاشون کار می کنند اما علی رغم ساخت باور های قدرتمند ولی باز هم پیشرفت نمی کنند که علتش همانطور که فرمودید ترمزهای ذهنی هستند که دارند

    متشکرم ازشما استاد بابت اگاهی های خوبتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    الهه سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 1704 روز

    سلام به دوستان مهربانم

    استاد عزیزم

    خدایا ازت سپاسگزارم برای این فایل ،برای آشناشدن با یک قانون درجه یک دیگه،خدایا یاری ام کن که درکش کنم.

    قانون بخواهی می‌شود .یعنی جهان در هرلحظه در حال پاسخ به خواسته هاست از اتم تا کیهان.

    خداوند همواره اجابت می‌کند.

    ما همواره داریم فرکانس میفرستیم و خیلی نامحسوس ترمز داریم و فرکانسی میفرستیم که خلاف جهت خواستمون هست و بعد پاسخش رو میبینم پس خداوند در همه حال پاسخ می‌دهد.

    خداوند هادی است خداوند تنها نیروی قدرتمند جهان است خداوند همه چیز است اما خداوند قدرت خلق زندگیمونو به خودمون داده،اونم با ارسال فرکانس هامون ،پس تمام کارهای درونی مثل ساختن باور و شناختن ترمز و رفعش با منه و تمام کارهای بیرون از من با الله مهربان .

    این تقسیم کار بهم خیلی آرامش میده و بجای اینکه همش فکر کنم چجوری اتفاقات رقم میخوره بیام خواسته هامو و خودمو واضح تر بشناسم و ترمز هامو پیدا کنم چون جهان میگه میخواهی می‌شود پس اگر نمی‌شود ایراد از من است ،ایراد از دستگاه فرستنده است نه جهان.

    امروز دوست دارم بیشتر روی فرکانسهام و ترمزام و احساسم تمرکز کنم البته کار هر لحظه ما همینه.

    استاد جانم ازتون سپاسگزارم🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    محمدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1449 روز

    بنام یگانه معمار هستی

    .

    سلام ،

    در روز 57 سفر عشق هستم .

    الهی شکرت برای این روزهای بسیار عالی که دارم میبینم و لذت میبرم .

    خدایا شکرت برای این روزهای بسیار زیبا

    خدایا شکرت برای همه ی نعمتهایی که من دارم و هر لحظه دریافت میکنم ،

    خدایا شکرت برای تمام داریی هایم .

    .

    من این فایل رو دو ماه پیش گوش دادم و بعد از اینکه این رو گوش دادم اومدم بلافاصله در مورد کارم گاز و ترمز هام رو نوشتم و روش کار کردم و در این مدت دوماه نتایجش رو دیدم .

    بسیار فایل عالی هست و بسیار آگاهی هاش رو دوست دارم

    ممنونم از شما که این فایل عالی رو در این روز گذاشتید تا دوباره باهاش برخورد کنم تا هم یاد آوری شود هم تکرار کنم که ملکه ی ذهنم شود .

    من امروز بعد از شنیدن دوباره ی این فایل مجدد اومدم روی همین بحث ترمز کار کردم و ساعتها در موردش فکر کردم که ببینم کجاها ترمز دارم و حلشون کنم .

    ممنونم استاد عزیزم .

    خداروشکر میکنم برای تمام این آگاهی های نابی که هر روز دریافت میکنم و واقعا هر روز از هر جهت بهتر و بهتر میشود زندگیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سوسن صدیقی گفته:
    مدت عضویت: 1467 روز

    سلام سلام هزار تا سلام به استاد عزیزم خدایا شکرت امروز عجب منظره ای رو نشون دادین من عاشق همچین فایل هایی از شما هستم که اولش خیلی آگاهی بهمون میدین بعدش هم که منظره های فوق العاده رو نشون دادین خیلی خیلی ممنونم ازتون

    درمورد ترمزها که صحبت کردین واقعا هم همین طور هستش من این موضوع رو تو زندگیم تجربه کردم من خیلی چیزا رو میخواستم اما دو تا موضوع بود که باعث میشد نرسم بهشون اولش که شرک من بود که فکر میکردم اگر که پدرم راضی نباشه من نمیتونم کاری انجام بدم دومش هم باورهای اشتباه خودم بود که میگفتم اگر هم که پدرم اجازه بده قوانین نمیزاره فلانی چی میگه و هزار جور باور اشتباه.

    در مورد راهکارهایی که انجام دادم که به اون خواسته ها رسیدم این بود که باورم رو عوض کردم و در ابتدا قدرت رو بصورت ذهنی از پدرم گرفتم و خودم رو خالق زندگی خودم دیدم تا اون موقع کلا باورهام هم تغییر کرده بود البته باید بگم که اینها همش بخاطر لطف خدای عزیزم بوده که منو هدایت کرد درست وقتی که نیاز داشتم من همش تو نمازهام گریه میکردم و از خدای توانای خودم کمک خواستم تا هدایتم کنه و خداروشکر هدایت شدم به شما استاد عزیزم وفایل های عالیتون مرسی😍😍😍😍😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: