«هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمز - صفحه 36 (به ترتیب امتیاز)

777 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سجاد رمضان زاده گفته:
    مدت عضویت: 1522 روز

    سلام و درود

    امروز ۲۷ تیر ۱۴۰۰

    برای چندمین بار میشنوم ای اگاهی ها را و طبق قانون با تکرار و با بالاتر رفتن مدار ما سطح درک ما بالاتر میره و اگاهی های سطح بالاتری رو دریافت میکنیم از همون فایلی که چن بار گوش کردی اما اون تغییر نکرده ولی تو تغییر کردی و محرم تر میشی ب حکمت های الهی . خدایاشکرت بخاطر مسیر زیبای اگاهی ،ارزشمندترین کالای هستی .

    چیزی ک همیشع برام جالب بوده توی جمعی بودم میدیم که یک چیزی میارن یک نفری میاد وارد جمع میشه یک خوراکی برای اون جمع میاره و بعضی اوقات یه نفر میگه ایکاش از خدا چیز دیگه ای میخواستم و از این حرفش میفهمیم که گویا او درخواست این اتفاق را داشته و خداوند سریع الاجابت پاسخ داده و او بجای شکر با گفتن این جمله ک ایکاش چیز دیگه ای میخواستم علاوه بر ناشکری برای این موهبت قدرت خداوند رو قوانینش رو زیر سوال میبره گویا خداوند بعضی وقتا میتونه جواب بده و بعضی وقتا نه . همیشع توی این موقعیت که افراد این حرفو میزنن میگم خب دوباره بخواه ازش هرچی میخوای میده چرا نده؟ .

    حالا فهمیدم که چرا بعضی وقتا در راه خونه دلم یه غذایی یه میوه ای یه اتفاقی میخواد و ب طرز شگفت اوری اون اتفاق میوفته . دلیلش باور های منه دلیلش اینه که یه غذا برای من چیز عجیب و غیر عادی نیس و ب قول استاد من هیچ ترمز ی ندارم در این موضوع اما چرا با وجود ابنکه من درخواست پول میکنم از خداوندی ک سریع الاجابت هست اما اتفاق نمیافته؟ چون ترمز های زیادی وجود داره چون برای من این کاری ساده نیس که درامد بالایی داشته باشم .

    حالا اینا رو از کجا دارم این ترمزا این باور های محدود کننده حاصل خانواده و حامعه و افرادی بوده که ب قول استاد خودشونو و خدای خودشو نشناختن کسانی که شرک ورزیدن و بهانه های حرفه ایی که ذهن براشون مطرح کرده تا عذاب نکشن ک چرا ب ثروت نرسیدن .

    باورهایی که در مدت عمرم در من ریشه دوانده و حالا بقول استاد نیاز به جهادی اکبر ذاره باید این ترمز هارو بردارم تا منم بشم مستجاب الدعوه تا منم درک کنم سریع الاجابت بوذن خداوند رو .

    خدای من ای کسی که میبخشی بدون حساب ای کسی که افریدی منو در صورتی که بی نیازی از من کسی که از من به من نزدیک تری هدایتم کن و من رو در این راه ثابت قدم کن و من رو عامل به اگاهی هایم بگردان . .

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    بسم الله النور

    سلام استاد جان عاشقتم عاشقتم

    امشب یا بهتر بگم امروز صبح 😅تایمی هست که من باشما تو کلاب حرف زدم و ساعت نزدیک پنج صبح هست اون لحظه ای که اسم منو صدا زدید انقدر خوابم گرفته بود که چشمام میرفت اما از وقتی باشند حرف زدم انرژی رفت رو هزار و خوابم از سرم پرید

    اومدم و سریع یه اهرم رنج لذت جدید نوشتم و هدفگذاری کردم مجدد و یه تعهد دادم که انشالله سری بعد که قرار باشه با شما حرف بزنم تو زمینه مالی هم خیلی حرب داشته باشم برای گفتن چون تو این زمینه خیلی ترمز دارم

    خلاصه اومدم اهرم رنج و لذت نوشتم و قدم هایی که باید بردارم هم نوشتم که یکیش عمل به ندای قلبیم بود که همون لحظه یه حسی گفت برم تو سایت قسمت نشانه و دیدم خدای من دقیقا فایلی که باید می‌شنیدم کافیه پامو از ترمز بردارم

    رسیدن به خواسته ها طبیعی است

    سیستم جهان پاسخ به درخواست من است

    جهان مسخر من است

    این ها باور هایی هست که ذهن من خیلی مقاومت داره این جریان طبیعی نعمت ها و خواسته ها هنوز هم ذهن من مقاومت داره و اینو الان فهمیدم و این فایل به من گفت که نگاهی به خواسته هایی که سخت رخ میده یا اصلا رخ نمیده بنداز پاسخ تو دل همون هاست ترمزتو همونجا میتونی پیدا کنی

    که من از لای به لای حرف های شما کلی ترمز خودمو پیدا کردم که یکیش همون شور و شوق هست که من خیلی ندارم یه ذره میرم جلو بعدش انگار مثل یه توپی که بادش خالی شده میشم و شور و شوقم میخابه که فهمیدم چون من اولا ایمان ندارم دوما این اهرم رنج و لذت خوب جا نیوفتاده و من درک نکردم

    جهان پاسخ میده به افکار و باور های من

    قانون جهان اینه میخواهی می‌شود

    اراده کنی می‌شود

    استاد این ها ترمز های قوی من هست گه هنوز هم تو ذهن هست که باور دارم که باید پدرت در بیاد تو هر زمینه ای بعد نتیجه رخ بدهد اونم تازه نه اونجوری که من میخام بلکه یه ذره چون من که لایق نیستم حالا بلند پرواز هم نباشم

    آره استاد جان فقط کافیه من قانون رو درک کنم تا این خواسته ها به صورت طبیعی وارد زندگی من بشه

    استاد من هنوز تو هوا هستم از شادی و شوق حرف زدن باشما و این برای من مهر تایید بود بر مسیر درست من این مهرسایی خداوند بود برای من که با شما هم مدار و هم کلام شدم و خدارو بینهایت سپاسگزارم برای وجود ارزشمند شما تو زندگیم

    استاد جان مریم جان عاشقتونم و به زودی آمریکا میبینمتون 😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1499 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم و همه‌ی دوستان این خانواده صمیمی یکتاپرستان

    سلام به مریم بانو شایسته

    سفرنامه ی57

    هم مدارشدن با خواسته به کمک گازوترمز

    استاد دوستان منم این تجربه رو تو زندگیم دارم.مثلا دو ، سه ماه پیش وقتی که ندای درونم می گفت تو مدارت از لحاظ فرکانسی عوض شده و باید از این جایگاهی که هستی ، هجرت کنی به شهر بعدی ، من پاهام دقیقا رو ترمز گذاشته بودم و اصلا متوجه نمی شدم ، هی نشونه ها همراه با این وحی ها می اومد اما کن نمی گرفنم که جریان چیه !؟!؟!؟!؟!؟!؟ تا اینکه تو یه جریان یه اتفاق متوجه شدم آره جای من باید عوض بشه اینجا دگه جواب نمیده ، سریع پامو از روی ترمز بر داشتم و با این باور که خدا هست و همه چی رو به خدا میدم خودش قراره همه چی رو رو راست پریز کنه،به خدا قسم تا پامو از روی ترمز بر داشتم به قول استاد، بومب،بومب،بومب….

    و به یه راحتی در عرض یکماه خونه ، محل مهارت واسه کسب و کار، شرایط زندگیم، همه چی ، خود به خود اتفاق افتاد که حتی خودم داشتم تعجب می کردم و باور داشتم این همون خدایی هست که همه چی رو بهش سپردم، به خدا فقط باور هست که جلوی خواسته هامون رو می گیره،

    بازم باورهای غلط و اشتباه رو دارم که باید روشن کار کنم تا به نتایج عالی برسم خدایا کمکم کن که تواین مسیر یکتا پرستان فقط تورو بپرستم و فقط از تو کمک بخوام چرا که تو تمام کارها رو انجام میدید اگه من باورت کنم.

    استاد متشکرم متشکرم متشکرم متشکرم از تمام آگاهی هایی که به من میدید

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    هاجر نخکو گفته:
    مدت عضویت: 2066 روز

    سپاس برای خداوند بخشاینده موهبتها

    سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز و اعضای سایت عقل کل

    ردپای ۵۷

    خدایا سپاسگذارم به خاطر این که تازه مفهوم گاز و ترمز و مدار را درک کردم و بعد از شنیدن فایل شروع به پیدا کردن ترمزهای ذهنم کردم و واقعا که ترمزها اینقدر منطقی هستند که من اصلا فکر نمی‌کردم که این مسئله ترمز من باشد.

    بعنوان مثال من میخواستم که ماشین بخرم و چند ماه هست که در فکر خرید ماشین هستم ولی نتوانستم که بخرم تا اینکه دیشب فایل را گوش کردم و دیدم ترمز من نداشتن پارکینگ است و فکر اینکه باید ماشین را بیرون بگذارم باعث شده است که خریدن ماشین برای من محقق نشود.الان دارم روی ترمزم کار میکنم تا بتوانم به خواسته ام برسم.

    خدایا شکرت

    امیدوارم همیشه در زندگی موفق و پیروز

    تمام

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    پریسا شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1409 روز

    من پرم از این گاز و ترمزها رنگارنگ.

    اولینش داشتن شغل که الان متوجه شدم چرا نتونستم شغل داشته باشم چون در ذهنم کلی ترمزهای علنی و پنهان دارم نسبت به شغل .

    دومین مورد که الان خیلی وقته ذهنم درگیرشه ازدواج که من خواهان زندگی با کسی بودم از جنس آرامش ، مبادی آداب ، پول خرج کن ، خوش گذران ،اهل تفریح ،اهل کتاب و موسیقی ، کسی با مدیرت و توانایی مالی قوی و….

    و در عمل با کسی دارم زندگی و عمرم میگذره که دقیقا خلاف خواسته هام هست

    و باورهایی که داشتم و الان به ذهنم خطور میکنن متوجه میشم این باورها ترمزهای بسیار ناجوری بودن که وضعیت الان منو ناخوش کردن .

    فایل خیلی جالب و بسیار آگاهی بخشی بود

    حداقل متوجه شدم چه خبره .

    دوستای عزیزم خوشحال میشم اگر باورهای مناسب برای ساختن باورهای جدید اشاره کنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    حمیدرضا جمالی فر گفته:
    مدت عضویت: 1964 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی

    سفرنامه روز ۵۷

    چه نکاتی کلیدی تو آین فایل فوق العاده بیان کردید

    من چند وقت دنبال همین ترمز ها هستم

    چون مرحله اول که باید باور کنم افکار من که داره زندگی من میسازه کاملا قبول کردم و به درک رسیدم

    حالا میخوام ورود کنم به ذهنم بیینم این ترمز ها که خوب عمل می‌کنم اما نتیجه نهایی اون که میخوام نمیشه چی هست

    تو مسائل مالی خیلی باید کار کنم چون یه سری تصاویر یه سری باور ها بهم جامع القا کرده

    اما خبر خوب این با تمرین میشه اون تغییر داد

    خیلی خوش حالم از این که خداوند من به این سایت الهی هدایت کرد تا بدونم جهان هستی قوانین داره

    فایل خیلی مثال های جالب بیان کردن استاد که من خودم بارها توی اطرافیانم دیده بودم این ترمز داشتن

    من عامل اصلی که خودم تا باحال پیدا کردم شرک تو زمینه مالی مثل هر کار خوب پارتی می‌خواد باید با افراد ثروتمند باشی تا مثل اونا باشی

    یکی از کامنت بچه عالی توضیح داده بود که تو موقعیت قرار میگیرم و افراد که باهاشون در ارتباط هستیم نشان از باور های مارو میده اگه اون افراد یا اون موقعیت دوست نداریم باید به درون خودمون رجوع کنیم

    از اون موقع که فهمیدم همه چیز درونی من دارم زندگی بیرونم میسازم یه ارامش خاصی تو وجودم شکل گرفت

    قبلا بیشترین نگرانی این بود عوامل بیرون از من اون دست من نیست زود نا امید میشودم

    خداروشکر هر روز که میگذره مقاومت ذهنیم کم تر میشه و نشانه تو زندگی ثابت میکنه قوانین درست بدون خطا عمل می‌کنند

    خداروشکر این آگاهی ها رو روزی ام قرار دادی

    خداروشکر هر روز به مسیر های بهتر هدایت میشم

    ادامه دارد…❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سیده راضیه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1963 روز

    سلام به همه دوستان عزیز …

    روز 57 سفر نامه …

    موضوع : هم مدار شدن با خواسته ” با استعاره گاز و ترمز ”

    نکته : جهان پاسخ خواسته هارو خیلی سریع میده اگر باور های مناسبی نسبت به اون خواسته داشته باشیم …

    زندگی خودم رو از کودکی تا سن 24 سالگیم مرور کردم …

    * نوزاد که بودم مثل الان نوزاد خودم اصلا نگران این نبودم که پوشک دارم ، شیر مادرم کم میشه ، لباس دارم یا نه …

    چون الان که نوزاد خودم رو میبینم مادر و پدر برای رشدش و کارهای بهداشتی نوزاد تلاش میکنن تا بچه آسیبی بهش نبینه

    * دوران کودکیم لوازم و اسباب بازی هایی که میخواستم برام فراهم میشد حتی اون افرادی که دوست داشتم با من بازی کنن هم وقتشون رو برام خالی میکردن و باهام بازی میکردن …

    * دوران ابتداییم خب دیگ وارد یه مرحله جدید از زندگیم میشدم و دوستان جدید و محیط جدیدی بود برام …همیشه دوست داشتم که لوازم کار دستی زیاد داشته باشم و خورد خورد از سوپرمارکت محلمون میخریدم بدون اینکه نگران پولش باشم و چون هم نیاز داشتم هم دوست داشتم که زیاد داشته باشم میخریدم ….

    * دوران راهنمایی خب توقعات بالاتر رفت و کم کم علاقه پیدا کرده بودم به ورزش … اسکیت دوست داشتم داشته باشم و بازم به پدرم گفتم و خرید برام …

    گوشی خواستم و خرید برام …

    لوازم تحریر های شیک خواستم و خرید برام …

    کیف جا دار و شیک خواستم و خرید برام …

    لباس های مورد نظرمو خرید برام ….

    و من اصلا به هیچی فکر نمیکردم و فقط میخواستـــــــــــــــــــــــــم و خریده میشد برام ….

    * دوران دبیرستان باز زمان تعیین رشته بود و کمی استقلال پیدا کردم …

    با این تفاوت که پدرم برام کارت گرفت و ماهانه مبلغی رو برام واریز میکرد تا خودم کارهامو انجام بدم …

    باز لپ تاپ گفتم خرید برام …

    رشتم نقشه کشی بود و لوازم صفر تا 100 نقشه کشی رو گرفت برام ….

    گوشیم رو بروز کردم ….

    خلاصه تا میگفتم فلان چیز برام مهیا بود ….

    باز نگران هیچ چیز نبودم ….

    * دانشگاه بابا شهریه …

    باباکتاب ….

    بابا جزوه ….

    بابا سویچ ماشینت …

    بابا مانتو …

    بابا پول تو جیبی …

    بابا بابا بابا ….

    بدون هیچ باوری که محدود باشه و بدون اینکه بگن پول نیست ….

    * مرحله ازدواج ….

    دگ میدیدم که همسرم کار میکنه …

    قسط میده خیلی زیاد ….

    کم کم با گفت و گو های خانواده ها که زندگی سخته …

    از خواسته هات بزن و قانع باش ….

    سفر کم برو جمع کن ….

    اینو نخر اونو نخر جمع کن طلا بخر ….

    خلاصه نسبت به همه چی باور محدود کننده پیدا کردم ….

    مخصوصــــــــــــــا پول …

    که پول کمه …

    پول نیست …

    مشتری نیست …

    امکان خرید نیست ….

    و و و و و و و

    که الان شده نتیجه درآمد مالی صفــــــــــــــــــــــــــــر …

    یکم میاد ولی قطع میشه و باید منتظر مشتری بعدی باشم که یکسال زمان میبره یا بیشتر ….

    وقتی زندگی خودم رو مرور کردم متوجه باور هام شدم و باید تغییر بدم که باور هارو …

    وقتی یکبار تونستم با اون خیال راحتی زندگی کنم باز هم میتونم با اون خیال راحتی زندگی کنم ….

    کافیه که پامو از روی ترمــــــــــــــــز بردارم ….

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    دوستتون دارم …. موفق باشید ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    محمد جهانی گفته:
    مدت عضویت: 2178 روز

    به نام خدا روز ۵۷ام

    سلام و عرض وقت بخیر

    من نشستم و باور های محدود کننده ای ک درباره ثروت و روابط داشتمو پیدا کردم ولی اینکه چجوری تغییرشون بدمو نمی‌دونم

    ثروت:۱-برای داشتن کسب و کار پر رونق سرمایه اولیه زیادی لازم است ۲-من توانایی و ایده های خوبی برای کسب ثروت ندارم ۳-کار کردن در کنار خیابون خجالت اوره ۴-پول درآوردن سخته ۵-مشتری کمه ۶-انسان معتمد و قابل اطمینان که ۷-ثروت تو دنیا محدوده

    روابط:۱-رابطه ای ک سرشار از عشق واقعی باشه نیست ۲دخترا فقط عاشق پول هستند ۳دخترا لوس و بی جنبه ن(زن ستیز هم خودتی😂😂😂 )۴دخترا سخت دوس میشوند ۵اخلاق من برای دخترا جذاب نیس ۶چهره و استایل من برا دخترا جذاب نیس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1403 روز

    سلام عزیزان همراه و همسفرم

    امروز روز ۵۷ سفرنامه هستیم،و خوشحالم که همچنان همسفرتون هستم و فرمانروای جهانیان رو شاکرم

    یادم اومد از بچکی همیشه توی باور کمبود غرق بودیم از کودکییییی و الان توی سن ۴۰سالگی تنها کسی که توی مسیر قرار گرفته از خانواده فقط منم که فهمیدم هیچ محدودیتی در هیچ چیزی در جهان نیست جز در ذهن ما…..یادمه مادرم مثلا چیزی دلش میخواست یا ما دلمان چیزی خوراکی میخواست به طریقی مهیا میشد و مادرم میگفت کاش یه چیز دیگه از خدا میخواستم اما در خصوص چیزهای دیگه حتی جرات نداشت و نداشتیم بخواهیم و دلمان آن را طلب کند چون اون خیلی دورررررر دور دور میدیدم ….الانم همینه چیزهایی که آرزو داریم فکر میکنیم دوره از ما در صورتی که فقط توی ذهن ما دوره….خدایا شکرت که اینو فهمیدم

    یکی از باورهایی محدود کننده من اینه که پول کمه الان میفهمم با اینکه مدتهاست در مسیر هستم چون جایی که دارم کار میکنم چون دلم نمیخواد درصدی به کسی بدهم لاجرم مشتری هم کم میاد سمتم و منم در آخر پول کمی به خانه میبرم و پول کمی هم به سالن پرداخت میکنم….یه تایمی که پذیرفته بودم مریم پول بساز زیاد و درصدت هم با عشق پرداخت کن و تمام هرروز مشتری داشتم هرروززز…اما دوباره یه چند وقتیه لجم میگیره پول بدم به سالن مشتریهامم کم شده گاهیی روزها به سالن میروم و دست خالی برمیگردم…دلم میگه برو خونه توی خونه خودت کار کن و به کسی هم درصد نده و توی خونت باش کاراتو بکن مشتریهاتم بیان خونه و تمام

    بعد یه ایده اومد که کار کن پول بساز و بخشی رو به دیگران بده و باعث گسترشش باش…

    اما واقعا دلم میخواد برای خودم کار کنم توی خونه خودم و بالای سر زندگیم باشم و کارمم انجام بدم و نخوام هررروز توی گرما و سرما از خونه بروم بیرون و درآمدم هم داشته باشم…..بعد بتونم جایی رو برای خودم بگیرم و رئیس و مدیر خودم باشم هروقت بخوام برم هروقت بخوام برگردم….

    خدایا خودت به عالیترین شکل هدایتم کن

    من از استاد یاد گرفتم که همه چیزو میتونم باهم داشته باشم…پول کاری که دوسش دارم، شادی، تفریح ،مسافرت گردش و ….همه رو باهم میخوام

    قبلا فقط میگفتن یا خدا یا خرما و از این مثالهای مزخرف و پوچ

    خدایا شکرت که میتونم همه چیزو باهم داشته باشم

    در پناه الله یکتا شاد وسالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    نادر زاهدی گفته:
    مدت عضویت: 1534 روز

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    به نام خداوند یکتای آسمان ها و زمین

    خداوندی که ما را آفرید و نعمت ها را برای ما قرار داد

    خداوند مهربانی ها و زیبایی ها

    خداوند آرامش و حال خوب

    سلام خدمت استاد جانم و خانم شایسته پر مهر و همه دوستان هم باور من در این خانواده صمیمی

    خداوند رو بسیار سپاس گزارم بابت زیبایی هایی که در این فایل دیدم بابت این شهر زیبا بابت غذاهای خوشمزه و متنوع بابت این همه نعمت و امکانات و آسایش و راحتی

    ای خداوند هدایت گر من رو روز به روز به سمت زیبایی ها و نعمت های بیشتر راهنمایی فرما

    خداوندا در مسیر خواسته هایم لحظه ای مرا رها مکن و راه درست را به من الهام فرما

    از تو بابت تمامی هدایت ها و راهنمایی هایت سپاس گزارم

    خداوندا به من کمک کن تا باور های درست بسازم و ترمز های ذهنیم رو روز به روز کشف کنم و رفع کنم

    خداوندا تو سریع الجواب هستی وعده تو حق است و اگر خواسته ای را به دست نمی آورم و یا به سختی به دست می آورم فقط و فقط به باورهای من بر می گرده و به من کمک کن روز به روز این رو بیشتر درک کنم و باورهای اشتباهم رو اصلاح کنم

    خدای مهربان ،من رو برای آسانی ها آسان گردان و از بندگان صالح قرار بده

    خدایا به من کمک کن تا در مسیر توحید قدم بر دارم و روز به روز این تکامل رو طی کنم و موحد تر شم

    پروردگار من ،تو آسمان ها و زمین را مسخر من کرده ای به من یاری رسان تا با بهتر شناختم تو و قوانینت و در صلح بودن با خودم روز به روز نعمت های بیشتری را تجربه کنم و جهان تو را بیشتر تجربه کنم

    پروردگارا من را به راه راست هدایت فرما و از بندگانی قرار به بده که به آنان نعمت دادی

    خدایا شکرت

    لحظاتتون پر از آرامش و حال خوب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: