«هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمز - صفحه 47 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-70.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-11-08 07:11:452024-07-17 15:56:29«هم_مدار شدن با خواسته» به کمک استعاره گاز و ترمزشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام. بدون تعصب این کامنت منتشر میکنم.
این فایل”آرزوها به سرعت محقق می شوند اگر… “واقعا باید طلا گرفت.
وقتی این فایل دیدم ساعت ها به فکر فرو رفتم!
کسی میتونه این فایل درک کنه که خودشو کامل بشناسه…
مثلا
من خیلی خیلی دوست دارم که خواننده بشم ولی ترمز هایی رو تو خودم کشف کردم مثلا خیلی از معروف شدن میترسم!!!!
یا مثلا خیلی دوست دارم که درس های دانشگاهیم رو پاس کنم اما مدام میوفتادم تا اینکه فهمیدم به خاطر ترس از سربازی رفتن بود که من درس ها رو میافتادم تا دیر تر به سربازی برم!
یا خیلی خیلی دلم میخواد با اون دختر مورد علاقه ام ازدواج کنم اما میترسم مهریه اش رو بگیره!!!
کلا من خیلی ترمز دارم تو زندکیم!!!!!!!!!
من فکر می کنم خرج نکردن پول یا فقط پس انداز هم مانع ثروت باشد.
با سلام خدمت شما دوست عزییز بله جمع کردن پول خودش به معنی چند باور محدود کنندست که مهمترینش عدم باور به فراوانی یکی دیگشم اینه که میدونیم همه چیز انرژی است پول هم انرژی است انرژی باید جریان پیدا کنه تا چند برابرش برگرده سمتمون نباید یکجا بمونه نباید راکد بمونه ، نه اینکه الکی خرج کنیم ولی چیزی که دوست داریم بخریم لذت ببریم و وقتی داریم خرج میکنیم به جهان اعلام کنیم که من دارم این انرژی به جریان میندازم و باور دارم با جریان انداختنش 10 برابرش بهم رمیگرده با احساس عالی خرج کنید .
سلااااام به همه ی کسانی که تلاش میکنن جهان رو جای بهتری واسه زیستن کنن باتغییر زندگی خودشون نه دیگران…
دمتوون گرم پیش برررریم با قدرت
سلام دوستان عزیز .من یک مدت 2 ماهه از محصولات رایگان استاد استفاده کردم . 1. من از کارم اصلا خوشم نمیومد و اونقدر رو باورهام کار کردم تا باورهام چنان فشاری بهم آوردن تا وارد بهترین دانشگاه آزاد کشور ( دانشگاه آزاد قزوین . واحد برق ) شدم و واقعا الان اونچیزی رو که دوست داشتم رو شدم.اما نکته مهم اینه که من الان نمیدونم که بعد از دانشگاه چی میخوام بشم .من عاشق الکترونیکم .من واقعا عاشق فرکانسم. من عاشق الکتریسیته هستم من عاشق ICها هستم .من عاشق مسائل پیچیده و نا تمام هستم .اما من نمیدونم میخوام چیکار کنم.باور کنید من تمام وجودم فریاد میزنم من دیوانه الکترونیکم اما هیچ دیدی برای آینده بعد از دانشگاه ندارم اگر امکانش هست راهنماییم کنید چیکار کنم الان واقعا سردرگم هستم.
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی بزرگوار
روز پنجاه وششم سفرنامه
همین که در دلم آشوب میشه همین که میدونم دیگه فقط همه چیز خودم هستم همین که دیگه از پدرم از همسرم از دولت از تصمیمات دولت و….توقعی ندارم همین که میدونم باید روی باورهای خودم کار کنم یعنی در مسیر هستم همین که روزی بیست دقیقه مناجات میکنم همینکه پیاده روی میکنم همن که ذهنم را کمتر درگیر فرعیات میکنم یعنی در مسیرم.
آره درسته هنوز ترمزهای ناشناخته دارم هنوز باید روی ذهنم کار کنم هنوز ثروتمند نشدم اما گذشته رو فراموش نمیکنم همین پارسال بود که از فشار مشکلات و نا آگاهیها نه شب خواب داشتم نه روز آرامش و یک مرده متحرک بودم با کلی فشارعصبی واسترس.
اما حالا بعد از یک سال آشنایی با استاد گلم و بعد از سالها باورهای نادرست تازه فهمیدم تا الان زندگیم رو چطور گذراندم. آره هنوز بدهکارم و هنوز مشغول پر کردن چاله های زندگیم. گاهی وقتها خسته میشم میترسم نگران میشم از فشارها اما طولی نمیکشه که خودم رو جمع و جور میکنم و میگم اون خدایی که من رو از ته چاه نجات داد همون خداست و من دست به همون ریسمان گرفتم و مهم اینه که ریسمان رو رها نکنم ریسمان توحید وتوکل را ریسمان ایمان به رب به فرمان روای کیهان کسی که توکل کردن به او من رو به پادشاهی دنیا میرسونه و کمک بخوام از خودش با صبر وصلات بخوام که ترمزهام رو بهم نشون بده هدایتم کنه به شناختن ترمزها چون مقدمه هر کاری شناخت هست تا شناخت پیدا نکنم نمیتونم اقدامی انجام بدهم برای هم مدارشدن با خواسته هام.
و باید کودک شد برای دستیابی به خواسته ها دقیقا کودک شد نگیم نمیشه. چون من که اینقدر پول ندارم چون اونی که من میخوام خیلی گرونه یعنی من چقدر باید کار کنم تا پول اون ماشین اون خونه اون مسافرت اون وسیله و در یک کلام ثروتی که میخوام جور بشه (ترمز).
بگم پولش هست درآمدش هست اونهم از دستان بیشمار خداوند من فقط باید خودم رو آماده کنم برای دریافتش و به قول دوستمون اگر می رم حمام مثل وقتی حمام کنم که اون خواسته ها رو دارم و….
کم کم ذهن ترمزهاش رو برمیداره و براش شدنی میشه .
یادمه پارسال در اوج مشکلات مالی که در تامین پول نان خانه هم مشکل داشتم دخترم ازم دوچرخه خواست دو ماه وعده دادم دیدم یادش نمی ره و از طرفی نمیتونستم صراحتا بگم پول ندارم یعنی دوست نداشتم بگم .آخرش یک شب رفتم در مغازه یک آشنا و بنده خدا گفت ماهیانه بیا پولش رو بده هرچند دوست نداشتم قرضی بگیرم ولی اون موقع خیلی تو این زمینه ها کار نکرده بودم و ابتدای آشنای ام با استاد بود .میخوام بگم دخترم تو ی اون شرایط بد مالی من به خواسته اش رسید حالا اون به چگونگی اش کار نداشت و فقط خواستش براش مهم بود .
برای خواسته هامون و هم مدار شدن با اونها باید کودک بشیم از جلو مغازه که رد میشیم بگیم این رو من میخوام من میگیرمش مثل بچه ها مثل رها بودن بچه ها و نگران چگونگی اش نباشیم.
ایشالا که همه دوستان این خانواده به آروزهاشون برسند.
شاد باشید و تندرست ثروتمند در دنیا وآخرت
من وردپای۵۷👣
سلام به استادعباسمش عزیزم ودیگردوستان سایت
این فایلوصبح زود دوبارگوش کردم قبلا هم صوتیش رو بارها گوش کرده بودم
امیداورم که درکش کرده باشم ،
خانم شایسته میفرمایندکه حتی اگه یک مطلب روبگیری وتوزندگیت بکارببری ،توبرنده داستان هستی
من ازاینکه استاد توفایلهاشون به سریع الاجابه بودن جهان اشاره میکنن خیلی لذت میبرم
واینکه تنها سد نرسیدن به خواسته هام فقط خودمم
خودمم بایدازسر راه خواسته هام برم کنار تا وارد زندگیم شن
اما ترمز ها وموانع ذهنی دارم که مانع این ورودمیشم
اوناچین؟
تو روابط عاطفی فکرمیکنم کیه که هوش ومهارت ودانش درک من وخواسته هاموداشته باشه
پس بایدباهمین نقص های ارتباطی و رفتاری بسازم
توحوزه مالی میگم ،با وقت کمی که من برا کارم میذارم نمیتونم انتظار ثروت زیادداشته باشم
توسلامتی خوب دارم عمل میکنم و مانع ذهنیم کمترهست چون پدربزرگ مادربزرگم تازمان مرگشون تو ۸۲سالگی سلامت بودنو شبام برنج میخوردن🤭🤭
حوزه مال وارتباط عاطفی
حوزهایی هستند که من پام رو ترمز هست حالا باخرید بسته روانشناسی ثروت میخوام باورهای ثروت سازمو تقویت کنمو برای کارمم محصول کسب وکارشخصی روخریدم
روابطمم باهمین توسایت بودنو تغذیه ی هر روز ذهنمو کنترل ورودی هام میخوام حال خوبموحفظ کنم تااتفاق های خوب ازراه برسه
وبعدش برم سراغ محصول عشق و مودت در روابط
بااینکارا میخوام ترمزهاموبشناسمو پاموازروش بردارمو تخت گاااااااز برم به سوی اهدافم
به به دادم دنیای زیبایی که انتظارمو میکشه رو میبینم
پیش به سوی بهترین ها✈
به نام خدای مهربان
برگ پنجاه و هفتم از سفرنامه
سلام به استاد جانم مریم بانو مهربانم و خانم فرهادی و آقا ابراهیم عزیز و تمام بچه های خانواده بزرگ عباسمنش
استاد عزیز من هم بسیاری از همین پاشنه آشیل ها را دارم که یکی از آنها اتفاقاً همین پرداخت مالیات هست.من میخواهم محصولات خودم را در سایتم بفروشم و به اینکه چقدر باید مالیات پرداخت کنم فکر می کردم و به این دلیل به سمت تولید محصولات خودم نمی رفتم.که البته از باور کمبود نشات می گیرد. با تشکر علی
به نام خدا که آرامش بخش قلبمه
بینهایت استاد ازتون ممنونم و از خانم شایسته الان که دارم این کامنت رو مینویسم اشکام هنور خشک نشده مضطرب بودم ونگران گفتم خدایا هدایتم کن،جز خودش هیچ امیدی ندارم نمیدونم فردا چه اتفاقی برام میوفته ولی دارم سعی می کنم پامو از روی ترمز ترس و خودکشی و غیره بردارم و به عشق خود خدا زندگی کنم استاد خییلی بهم لطف کردین خیییلی حرفتون دلمو قرص کرد آرزو میکنم دلتون همیشه قرص باشه
من از یه جهنم به تمام معنی وارد دنیای پاکی و خانواده عباس منش شدم آن شاالله فردا به بهترین شکل خداوند برام معجزه کنه.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
من رفتم یک جای زیبا این فایل رو گوش کردم من ۴۲ تا ترمز پیدا کردم واقعا بع خدا گفتم ترمز ها بگو کلی شرک خفی داشتم کلی باور شرک آلود کلی ترمز ببین بعضی موقعها هست ترمز ماشین بااینکه میدونی خرابه اما حرکت میکنی بعدش میری توی جاده همون جا میبینی حرکت نمیکنه با اینکه میدونی باید قبل از رفتن به جاده باید ترمز رو درست میکردی حالا ترمز ها خیلی ریشه ای هست من فکر نمیکردم به قول استاد. چه قدر ترمز داشتم خدایا شکرت پیدا شد به شدت روشون کار میکنم
خدایا شکرت
ممنون استاد که آگاهی دادی از طریق خداوند که پسر خوب پاتو بردار از روی ترمز
به نام خالق یکتا.سلام به استادعزیزوگرانقدرم.
یادم میادهمیشه ازاینکه چراخدامنوبه خواسته هام نمی رسونه ،گله مندبودم وازخداشاکی می شدم که چرابین بنده هاش ،فرق میزاره .هیچ وقت به علتش فکرنمی کردم چون هیچ وقت باورنداشتم که همه چی تووجود،خودمنه.
استادعزیزباعث شدبادنیای درون خودم آشنابشم ومتوجه بشم که همه ی اتفاقات بیرون ازدرون من نشات می گیره اوایل که میخاستم روی این باورکارکنم بامقاومتهای زیادی مواجه میشدم خیلی سخت بودهمه جابپذیرم وبرحسب عادتهای اشتباه قبلی ،خودمومقصربدونم چون همیشه فکرمیکردم یادیگران یاخدا،یابه هرصورت عامل دیگه ای باعث نرسیدن من به خواسته هام هس .
وزمانیکه باترمزهای ذهنم روبروشدم وآشناشدم دیگه قبول میکنم اگه موانعی پیش میاد،هیچ کس جزخودم دخیل نیس .اصلن چقدرجالبه که قبول کنی تحت هیچ شرایطی کسی یاچیزی اگه خودت نخای ،نمیتونه توروعقب نگه داره .
ماشالله ترمزهای زیادی راجع به موضوعات ومسائل زیادی داریم که سعی میکنیم هرروزبامواجه شدن هرمسئله ای روی اون موضوع کارکنیم که البته این اتفاق زمانی میفته که کلاشماهرروزفایلهای استادرامرورکنی واگرنه به وقتش خیلی نامحسوس ازیادمیره وتوعمل بازمیبازیم .
اینکه خدابرامن نمیخاد،برایکی بهترمیخادواقعن جمله ی کفرآمیزیه .اگرخداراخوب شناخته باشیم وباورداشته باشیم همه بنده هاشوبه یک اندازه دوست داره وبذل وبخشش برای همه یکسانه ،اینطوردرموردش قضاوت نمی کنیم وتمرکزمون روی ایرادونقصهای خودمون میزاریم .
مابه عنوان بزرگترموظف هستیم که به کودکانمون ،حداقل مسیردرستی رانشون بدیم وباورهای اشتباهمون رادوباره تجدید،نکنیم که اونهاهم یدک بکشن .
به قول استاداونهادرکودکی باذهن بازوخوش بینانه پیش میرن ووقتی یه کم بزرگترمیشن باالگوهای غلطی که توخونه تومدرسه تواجتماع ورسانه ها،یادمی گیرن ،سبک ومسیرزندگیشون تغییرپیدامیکنه وذهنشون به بیراهه واشتباهات کشیده میشه .خودمن الان خیلی قشنگ ازجملات وکلامهای خودم پی به اشتباهاتم می برم منتهی ، متاسفانه طبق عادتهای قبلی ،اون لحظه هاتکرارمیکنم ولی بعدمچ خودمومی گیریم وسعی میکنم اصلاحش کنم وآگاهی جدیدبه فرزندام یادبدم .
کسب آگاهی وازبین بردن ترمزهایه طرف قضیس ازطرفی عملکردش تواتفاقات یه بحث دیگس که بایدباتمرین زیاد،ازبین بردش .من که اگه دوروزفقط صدای استادرونشنوم ،قشنگ اشتباهاتم زیادمیشه ولی روزایی که فایلهارابادقت گوش میدم ومشارکت میکنم خیلی بهترمیتونم جلوی اشتباهاتم راباتفکربگیریم .
دراصل احساسم نسبت به خودم عالی میشه ودرنتیجه اتفاقات ناجالب خیلی کمتربرام اتفاق میفته .
برای ازبین بردن ترمزهاخیلی دقت توکلام خودمون اول بایدداشته باشیم بعدذهنمون رابه جهت مثبت سوق بدیم .تاکم کم بتونیم روی باورهامون کارکنیم واونهاروتغییربدیم .تاببینیم که خودمون چ قدرتی داشتیم وخبرنداشتیم.
استادجونم عاشقتم قربونت شم که بم انرژی هستی .