قدرت تحسین در برابر حسادت - صفحه 15

565 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1814 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته بزرگوار و همه دوستان

    کامنت روز 69 ام سفرنامه تحول درون

    خداروشکر میکنم که یک روز دیگه هم تونستم با این سفرنامه جلو بیام و از اگاهی های اون استفاده کنم و همچنین سعی کنم تا جایی که میتونم عمل کنم به این اگاهی ها.

    قبل ازینکه درمورد فایل صحبت کنم دوست داشتم درمورد فضایی که الان هستم چند کلمه ای بنویسم.خونه ما به قول معروف خونه باغ هست.کلا اکثر وقتا صدای پرنده ها مخصوصا گنجشکا میاد.الان درحالی که صدای گنجشکا رو میشنوم دارم کامنت میگذارم.بعضی موقعا که میام تو حیاط و تلفنی صحبت میکنم، کسی که پشت تلفنه میگه کجا صحبت میکنی اینقد صدای پرنده میاد اینقد فضای خوبی داره.یکی از بچه ها میگفت تو از بهشت به ما زنگ میزنی.😀

    الان که دارم کامنت مینویسم دو سه ساعتی هست درختای انگورمون رو هرس میکردم.حدودا شاید 5 سال یا بیشتر حتی تا 8 سال هم باشه که تقریبا درختا رو هرس نکرده بودیم.الان واقعا یکم زمان بر هست ولی حس فوق العاده ای داره.و واقعا اگر ما مدام در حال هرس کردن باورهای نادرستمون باشیم اینطوری یدفعه رشد نمیکنند.اگر ما هر سال هرس کرده بودیم الان شاید یک پنجم زمان میبرد و اینکه درخت خیلی زیباتر بود.ولی الان بهرحال درست میشه ولی ممکنه یکم زمان ببره. اینکه شاخه های خشک یا اضافی رو میزنم و درخت مرتب میشه، انرژیش مثبت میشه.انگار ادم حس میکنه که درخت داره تشکر میکنه.همش هم موقع هرس کردن یاد اون قسمتایی میفتم از سریال زندگی در بهشت که استاد و خانم شایسته داشتن تمیز میکردن پرودایس رو.حس میکنم اینکه یدفه به سرم زد بیام امسال درختامون رو هرس کنم، بخاطر همون قسمتای سریال زندگی در بهشته، اونموقع از بس با ذوق این کار توسط دو عزیز انجام میشد، انگار که منم دلم میخاست تجربش کنم.خلاصه که همه جوره به قول خانم شایسته سودِ وُ سودِ وُ سود.

    ببینید تحسین کردن همین الان جواب داد.چندتا کبوتر هم اومدن نزدیک من داره میخونن.صدای باق باقو میکنن.مرغامون هم از قفس بیرون کردم دارن واسه خودشون میچرخن.خدایا شرکت بخاطر این خونه بهشتی که کلی از طبیعیت و حیوانات رو داریم.کلا به صورت خیلی عجیبی حیوانات مخصوصا پرنده ها رو دوست دارم.

    درمورد فایل به نظرم استاد من شخصا خودم یکی از مهمترین مشکلاتم همین حسادته و اینکه سختمه موفقیت بقیه رو تحسین کنم.تو این چندماهه که فهمیدم قانون چیه یکم سعی کردم ولی به نظرم اصلا کافی نیست.باز پیشفرض ذهنم زمانی که به موفقیتی روبه میشم، حسادته نه تحسین.باید جدی تر روی خودم کارکنم.یک درمورد تحسین زیبایی ها و توجه به نکات مثبت.دو تحسین موفقیت ها.

    سه شکرگزاری کردن.شاید اگر بخام سه اصل مهم از مثلا 10 اصل مهم که تو این 69 روز یاد گرفتم رو بگم این سه تا مهمترین و پایه و اصول هستند.باید برنامه روزانه واسه این کار داشته باشم.روزانه یه تایمی رو بنویسم درموردش.خداوند در قران به قلم قسم خورده.شاید یکی از دلایلش این باشه که نوشتن معجزه میکنه.باید وارد فاز دو عمل به قوانین بشم.تو این مدت تا اونجایی که میشد یکبار یا چندین بار فایلهای رایگان رو دیدم.دیگه الان باید همزمان با دیدن به اون چکیده ای که درک کردم عمل کنم.

    ممنون از همگی.انشالله در زمان مناسب میبینمتون استاد و بوسه باروتون میکنم.

    خدانگهدار همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    رهام آشوری گفته:
    مدت عضویت: 2078 روز

    استاد دمت گرم

    من تا ب الان خیلی تغییر کردم با فایل های شما

    من تا حالا هیچ فایلی رو خریداری نکردم

    فقط از رایگان ها استفاده کردم

    و هر کدوم بیش از 20 الی 30 بار تکرار کردم

    در این مدت یک سال بیش از حد تغییر داشتم

    دمت گرم

    بابت این فایل ها

    و زحماتتون سپاسگزارم😊😊😊

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    علیرضا جلالی گفته:
    مدت عضویت: 2030 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی بزرگوار

    روز شصت ونهم سفر نامه

    تحسین نکردن موفقیت دیگران و موقعیت خوب دیگران و حسادت یک نوع ظلم به خود است چون با این کار فقط خودمون اذیت میشویم یک جمله معروف هست که میگه الحسودُ لایسود (حسود هرگز نیاسود) ومن چون این حسودی رو مخصوصا درمورد آشنایان نزدیک داشتم دقیقا این حس عدم آسودگی رو درک کردم و چقدر خودم رو از برکت ها ونعمت ها دور کردم درحالی که اگر تحسین میکردم فلان آشنامون رو یا آدم پولداری که توی ماشین مدل بالاش توی خیایون میدیدم به خاطر موقعیت و پولی که داره چه بسا بیشتر به اون آشنامون نزدیک میشدم و این نزدیکی حداقل باعث یک ارتباط و رابطه بهتر با اون شخص میشد.

    اما از وقتی به لطف خداوند و آگاهیهای استاد عباس منش تحسین کردن دیگران رو جایگزین حسادت کردم چقدر اتفاقات جالب و مثبت برام افتاد .یک نمونه اش که برام ملموس تر هست رو اینجا بگم که مربوط میشه به باجناق عزیزم که بنده خدا خداروشکر از موقعیت خوب مالی برخوردار بود و هست و من چون مثل ایشون نبودم از همون اول با دید حسرت و حسادت نگاه میکردم و همیشه درونم و ذهنم ازش انتقاد میکرد که حالا چون باباشون پولدار هست اونهم پول داره و گرنه خودش هیچی نیست و این پول مفت بهش دادن و کلی تنفر و احساس منفی و بد نسبت به پول و موقعیت ایشون که توی ارتباطمان هم لاجرم تاثیر گزار بود 😃البته بنده خدا خودشم آدم پرتلاشی هست و کار میکنه

    اما بعد از اینکه عضو خانواده جدیدم یعنی گروه استاد عزیزم شدم اتفاقا یک روز این فایل نشانه روز من بود که دقیقا یادمه همون موقع خواهر خانمم با خانمم در حال صحبت تلفنی بودند و اینکه دخترشان مدرسه تیزهوشان قبول شدند و اون روز برای اولین بار واقعا از ته دل تحسین کردم و به خاطر موفقیتشان خوشحال شدم و دقیقا از همون روز شکل رابطه من و خانواده ام با باجناق گلم تغییر کرد .از اون روز چقدر درباره کار به همدیگه مشورت میدیم چقدر ارتباطمون بهتر شده و مخصوصا دیگه اون حس نفرت رو ندارم یادمه یک مدت دستگاه گیرنده تلویزیون خراب شده بود ومن که البته دیگه علاقه ای به تلویزیون نداشتم وندارم پول خرید دستگاه جدید رو هم به خاطر وضعیت مالیم نداشتم چون فرزندم به خاطر کرونا توی خونه میموند و بهونه تلویزیون رو داشت که براش درست کنیم(البته مدتی طول کشیده بود و دخترکوچکم هم دیگه حسابی با استاد عباس منش آشنا شده بود و همراه من فایل گوش میداد) خلاصه بدون اینکه ما بخواهیم یک دستگاه که خودشون نیاز نداشتند رو به ما دادند‌ و توی اون موقعیت که من پول نداشتم واقعا خیلی کمک کننده بود .

    و خداروشکر تا الان روز به روز رابطه مون بهتر شده و چقدر برای من احساس خوب داشته این تحسین کردن ایشون.

    البته این هم بگم وقتی شروع کنیم به تحسین موفقیتها دیگه هر چیز خوب وزیبا و هر شخص موفقی رو ببینیم تحسین میکنیم یعنی ذهن عادت میکنه و چقدر این تحسین کردن باعث حس خوب وبرکت ونعمت میشه که تا تجربه نکنیم شاید کلمات نتونن کاملا اون حس رو توصیف کنند.

    خدایا شکرت به خاطر انسانهای موفق وپولداری که درمیان آشنایانم دوستانم در شهر کشورم وجود دارند ایشالله خدا هر روز بیشتر بهشون بده و لذتش رو ببرند و به قول استاد گوشت بشه به استخونشون 😃

    شاد باشید و تندرست ثروتمند در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مینا _ از اتاقم تافلوریدا گفته:
    مدت عضویت: 2254 روز

    سلام به رهروان راه حقیقت

    روزشمار تحول زندگی من روز شصت و نه

    استاد من در گذشته خیلی حسادت میکردم بخاطر اینکه خودم خیلی شکست خورده بودم و فکرمیکردم دیگه تموم شده دیگه پیر شدم دیگه بیراهه رفتم دیگه امکان جبران نداره و وقتی شخص موفقی رو میدیدم اونقد حالم گرفته میشد خودمو بدبخت میدونستم که تاچند روز گریه میکردم ولی خوب بعد از اشنایی با قانون تحسین کردن توسط شما الان این موضوع تا حد بسیار زیادی حل شده و هر موفقیتی ثروتی میبینم درود می فرستم اما هنوزم گوشه ی ذهن و قلبم حسادت مونده و اینو چندروز قبل فهمیدم که یه نفر یه خبر خوبی راجب به خودش داد که ارزوی منه و من یهو ته دلم تلخ شد که چرا برای اون گرفته برای من نه ولی در کمتر از چند دقیقه موضوع رو باز کردم و دلیلهاشو دراوردم بواسطه ی قانون و شرایط کامل بهتری برای خودم متصور شدم که اصلا چه خوب هنوز رخ نداده برای من چون من این کارها رو قبلش میکنم تا خیلی بهتر و صددرصد مطابق میلم رخ بده و شروع کردم به تحسین کردن اون شخص حتی براش کادو گرفتم تا خوشحالی خودمو به خودم نشون بدم چون بهرحال اون شخص نمیدونه من این ارزو دارم و بهش نرسیدم .

    ولی خوب بازم باید اونقد روی خودم کار کنم که این چند دقیقه حسادت اولیه هم نمونه چون این نشون میده هنوز قوانین وارد ناخوداگاه من نشدن تا در کسر ثانیه مورد تجریه تحلیل بشه و احساس درست بروز کنه ولی بازم شکرخدا همینکه انقد حالم خوبه همین که لحظه به لحظه دارم فایلهای زیبا شما رو تو هندزفری گوش میدم و کامنت مینویسم بهم این نوید رو میده که در راه پیشرفت هستم خداروشکر

    ممنون از توصیحات زیباتون

    از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    شکوفه نعمتی گفته:
    مدت عضویت: 1621 روز

    سلام استاد،خداقوت

    اولا؛من خانمی ۲۴ساله هستم که غریب به یک سال از همسرم جداشده ام وبه تازگی طلاق گرفته ام.دردوران بارداریم همسرم ترک منزل کرد ومن مهتاج یک هزارتومانی بودم ان هم درشرایط بارداری که نمیتوانستم کارکنم،اما به لطف خدا وفایل های رایگان استاد توانستم جذب ثروت راتجربه کنم،اوایل میگفتم چون شرایط من اینگونه است به من کمک میکنند،اماالان یک سال و۲ماه میشود که روز به روز به من کمک های بیشتری میشود،الان۱۱ماهه که دخترم به دنیاآمده و مای بی بی وشیرخشک ولباس،خوراک پوشاک خودم ودخترم هرماه ازطرف کسانی که اصلا نمیشناسمشان وانها هم من را نمیشناسن فراهم میشود،حتی من لباسشویی نداشتم برایم آوردند،تخت وکمدبرای دخترمم همین چندروزپیش (۱۳۹۹/۱۱/۱۴)برایش آوردند،خداروسپاسگذارم وازشما ممنونم استاد

    اما من نمیدانم چگونه منبع درامدی خودم داشته باشم که ثروتم بیشتر وبیشترشود،میشه کمکم کنید؟؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1717 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام میکنم به استاد عزیز و تمامی دوستان خوبم

    از این فایل استاد دو نکته ی مهمی که درک کردم اینه که

    اولا همیشه باید موفقیت هایی که دیگران کسب کردن و تحسین کنیم

    دوما باور داشته باشیم که اگه کسی تونسته به همچین جایگاهی برسه پس این نشون میده من هم میتونم

    و باید همیشه سپاسگزار خداوند باشیم بخاطر ایده هایی که به ما نشون میده و با الگو گرفتن از این ایده ها می تونیم به هر آنچه که بخواهیم برسیم

    باید خودمون و جوری تربیت کنیم که به جای حسادت کردن موفقیت های دیگران و تحسین کنیم و باور کنیم که رسیدن به هر چیزی شدنیه

    اگه مثل آدم های موفق باور کنیم و عمل کنیم

    همه چیز به باورهای ما بستگی داره

    با ساختن باورهای مناسب و قدم بر داشتن به هر آنچه که به ما گفته میشود بدون شک به همه ی خواسته هایمان میرسیم.

    در پناه الله یکتا ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مری گفته:
    مدت عضویت: 2297 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته ی دوست داشتنی.

    روز نهم : قدرت تحسین دربرابر حسادت

    خدایا شکرت بخاطر گل های زیبایی که بهم هدیه دادی

    شما نمی توانی موفقیتی را داشته باشی که آن را مورد انتقاد قرار می دهی.

    {استاد چه قدر خوب میتونین نکات رو از چیز هایی که می بینین در میارین . واقعا مردم چه قدر دیدگاه سطح پایین دارن. همش دارن حسادت می کنن . }

    موضوع این نیست که فلانی تونسته انقدر پول بسازه منم می تونم موضوع اینه چیکارکنم فلانی پول نسازه چیکارکنم تخریبش کنم .

    همش مردم میگن چرا شما انقدر پول دارین وقتی بقیه ندارن . به جای اینکه خوشحال بشن و بگن چه خوب اگه اونا تونستن ما هم می تونیم؛ جو مردم اینه که حالا که ما نتونستیم موفق بشیم تو هم نباید موفق بشی. اینکار اشتباهه باید خوشحال بشیم که دیگران تونستن موفق بشن. باید ببینیم که با یسری تغییر باور میشه موفق شد .

    وقتی یه نفر می تونه به یه موفقیت برسه به بقیه این باور رو میده که می تونن موفق بشن بعد اون ادم به ایده هاش بیشتر اهمیت میده .

    کسی که رفته بالا رو نکش پایین که هم قدت بشه خودت رو بکش بالا تا هم قد اون بشی .

    خوشحال بشو از موفقیت دیگران تشویق کن و باور کن که میشود.

    هر کسی در هر کجای جهان به هر موفقیتی رسیده هر انسانی در جهان میتونه به موفقیتش برسه اگر مثل اون عمل و باور کنه {چه باور فوق العاده ای}

    هیچ کس نمی تونه ازراه نادرست طولانی مدت ادامه بده{اینو گفتین یاد پدیده ی شاندیز افتادم که چقدر زود نابود شد.}

    ما فقط چون نمیتونیم باورکنیم میگیم طرف فاسده. میگن مگه میشه موفق شد. من نتونستم ولی اون تونسته پس یعنی از راه نادرست رسیده { با همین باورمیشه کیلومترها از موفقیت فاصله گرفت}

    راه موفقیت خطی نیست بیل گیتس تو چند سال به ثروتی رسیده که یه کارگر با بالا ترین حقوق چند هزار سال طول میکشه تا بهش برسه. ولی باید خدارو مثل سلیمان نبی باور کنیم . خدا وهابه . باور کنیم وهابیتش رو .

    انجام تمرین :

    روز اول :

    یک : نرمی و لطافت تخت خوابم

    دو : انیشتین و درس هایی که به ما یا داد

    سه : نور خورشید که روی برگ درخت ها میفته

    چهار : صفحه کیبورد لپتاپ

    پنج: بال های زیبای پروانه ها

    شش: شکوفه های درخت ها

    هفت : کتاب ان شرلی با موهای قرمز

    هشت: فراوانی موجود در جهان

    نه : خط نوشتاری که ارتباطات رو برای ما راحت کرده

    ده: نفس کشیدن

    یازده : هر لحظه زندگی کردن داره راحت و راحت تر میشه

    دوازده : کفش ها که راه رفتن توی خیابون رو برای ما دلپذیر تر میکنن

    روز دوم :

    یک: قسمت 24 سفر به دور امریکا رو دیدم و خواسته ای که در من ایجاد کرد این بود که توانایی حل مسئله ام رو بهبود ببخشم .

    دو : یکی از خواسته هام اینه که درامد داشته باشم .

    روز سوم :

    زندگی یکی از بچه های سایت رو خوندم که خانوادگی از نظر مالی اصلا خوب نبودن خانواده ی هفت نفره بودن و تنها فرد شاغل پدرشون بودن که راننده کامیون بودن. الان بعد از اشنایی با قانون و کار کردن روی باور هاشون خودش و بقیه ی اعضای خانواده اش شغل مورد نظرشون رو پیدا کردن و الان به درامد خوبی هم رسیدن.

    روز چهارم : برای امروز زندگی نامه ی مارک زاکربرگ رو خوندم و واقعا چه قدر خوب زندگی اش قانون رو توضیح میداد.

    روز هشتم:

    یک: در بدن هر انسان میلیارد ها سلول وجود داره . که درصد بسیار زیادی ازشون در حال تقسیم ان .

    دو: بین همه ی سلول های در حال تقسیم جهش در دی ان ای کم رخ میده ولی در هر روز هزاران جهش رخ میده.

    سه: تو هر گلدون با سایز متوسط چند صد ماسه و … وجود داره . حالا ذرات ریز خاک بماند.

    چهار: اگه هر سیب پنج تا هسته داشته باشه و هر جعبه سیب بیست تا سیب داشته باشه . با دو سه جعبه سیب میشه به اندازه ی یک باغ درخت سیب پرورش داد.

    پنج: تو هر اتاق عموما یک سطل زباله وجود داره و تو هر خونه سه اتاق و اگه تو هر خیابون پونزده اپارتمان سه طبقه وجود داشته باشه یعنی تو هر خیابون تقریبا 150 سطل زباله وجود داره .

    BLH-aeri, Fri, Jan 15, 11:05 pm ^-^

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    محمد سعیدی گفته:
    مدت عضویت: 2033 روز

    سلام به خودم و همه دوستان

    در قصه زیبا حضرت زکریا

    هروقت وارد میشدند بر حضرت مریم نزد ایشون رزقی پیدا میکردند و میگفتند اینها برای تو از کجاست

    حضرت مریم میگفتند از خداست او هرکه را بخواهد به حساب دیگری روزی میدهد

    غیر از حسابی که ما میکنیم و میشناسیم

    حضرت زکریا در این موقعیت گفتند

    هنالک دعا زکریا ربه قال رب هب لی….

    در انجا دعا کرد زکریا پروردگارش را گفت پروردگارم هدیه بده از نزد خودت برای من فرزندی طیب….

    یک نکته ای به تازگی فهمیدم و خیلی کمک کننده هست اینه که

    حضرت زکریا که پیش مریم رزق دیدند نگفتند من رزق میخوام

    خواسته خودشون رو گفتند

    دنیا بچه ها یکی از جالب ترین دنیا ها برای تحقیق و تفکر روان شناسی و اخلاق شناسی و باور هست

    بچه هایی رو من میبینم که وقتی چیزی ر دست کسی میبینند میگن منم میخوام

    بطور غیر طبیعی و واقعا حسودانه

    بعضی ها که مساقیما وبیشتر حسود هستند به کنار

    یک بچه ای است اگه تاره غذا خورده باشه و ببینه کسی داره چیزی میخوره نمیتونه تحمل کنه سریع میره و میگه منم میخوام و میخوره

    گاهی هم دچار مشکل میشه مثلا دل درد میشه

    یعنی میل نداشته اما چون دیده یک بچه ای داره میخوره ….

    میخوام بگم نباید خواسته ما وقتی شکل بگیره که کسی رو ببینیم که اون رو داره

    یک تونایی یا وسیله ای رو ببینیم بگیم منم میخوام

    منم میتونم و….

    ادمی که حسود نیست توجهش روی ادم و داشته اون نیست

    روی قدرت توانایی اونه

    اون میتونه فلان کار رو بکنه

    خدایا منم میخوام در جهت خواسته خودم موفق بشم

    فلانی مدیریتش قویه

    منم باورم قوی میشه در جهت تواستم

    منم میخوام در فلان زمینه پیشرفت کنم

    تفاخر تکاثر

    یعنی من خودم رو فدای اهداف بقیه کنم

    خودم رو میفروشم و میبینم برای بقیه چی هست منم همون رو میخوام

    نیاز کاذب ایجاد میشه که نتیجه اش دلگرم کننده نیست

    چون هدف تو نبوده

    بی ایمانی یعنی اینکه نمیشه

    هم تجربه اش هست و هم نتایج بیرون دیده میشه که هربار شده و میشه اما قلب ادم شک میکنه

    مثلا یک بچه کلاس دومی تکالیفش رو نمینویسه و فیلم میبینه و بازی میکنه و میگه مشق ندارم و در مدرسه نارحت میشه و گریه میکنه و هربار تکرار میکنه

    ایمان نداره که الان که مشق نمینویسه مثل ده بار گذشته دوباره باید کلی استرس بگیره و دعواش کنن مثلا …و…

    بنظرم این مثال که من دیدم خیلی مناسب باشه

    و روحیه این بچه بسیار تقلبکار و دروغگو هست

    اصلا عجیب

    اینکه من بگم چون فلانی داره منم میخوام درست نیست اما اگه واقعا خودم بخوام و با تونایی های دیکه باورم تقویت بشه و شکم برطرف بشه درسته

    چه این توانایی که من میبینم در بقیه همونی که میخوامه چه فقط یک قدرت زیاده

    یک ادم بزرگ از نظر سنی (حدودا سی سال) رو میشناسم که بعضی رفتار هاش و احساساتش شدیدا بچگانه است و حتی تا این حد که ناخوداگاه لب میچینه و روحیش خیلی شکننده هست

    یکبار بهش یک تست ساده دادم اما انقدر ترسید که شکست بخوره و دیر حل کنه که انجامش نداد و بنظرم حسود هم بود

    بعضی ها منطقشون اینه که قیاس خود از خوبان نکن

    اقا ما کجا بقیه کجا

    اونا خیلی قوی هستند و قابل مقایسه با من نیستند

    من ادم معمولی فلان

    این ادم بیشتر حسادت میکنه بنظرم

    گاهی ممکنه حسادت در جدی باشه که من از کسی خوشم نیاد

    اگه من برم ببینم کی تو دنیا خیلی مشهوره و اسنعداد خاصی داره و بخوام به منم مثل اون چیزی که داره داده بشه اگه این خواسته قلبب و واقعی من نباشه که در فلان رشته اعجوبه بشم نمیشم

    من در کاری که انگیزه زیادی داشته باشم میتونم جزء بهترین ها بشم که باید خودم رو بشناسم

    کسی که از بقیه بدش میاد به علت حسادت و چیزهای دیگه

    کسی که ازارش به بقه میرسه

    به خودش هم همون ظلم ها رو میکنه خیلی وقت ها

    از خودش بدش میاد

    به خودش بها نمیده

    حتی مانع موفقیت و به نتیجه رسیدن خواسته اش میشه

    مثل روز روشن را خودش دشمنی میکنه اما متوجه نیست

    یکی از مهمترین شاخصه هایی که استاد هم گفت تحسین و حس خوبه

    که من این فضل رو ورست ببینم و به خاطر اون حسم خوب بشه و توانایی و ارادم رو در مسیر خواستم پیشرفت کنم

    شک هام رو بکشم و برام بی معنا بشه

    قدرت بیشتری پیدا کنم در مقابله با نجوا ها

    اگر کسی از راا غلطی به چیزی رسید

    ثروت یا قدرت یا مهارت خاصی

    این فضل نیست بلکه هرچه قدر بیشتر ر جهت بد استفاده کنه بیشتر در گناه فروومیره

    قدرت و تونایی و ثروت و مهارت و شهوت وعلم یک چیز کاملا طبیعی هست

    هرچی بزرگ در نظرش بگیریم و خودمون رو کوچیک

    بهش کمتر میرسیم

    اما راه از وقتی شروع میشه که مثلا ادمی ثروتمند شد از طریقی

    که اخلاقش بیشتر جلوه میکنه و مشخص تر میشه

    و خوبی یا بدیش بیشتر میشه

    و مهمترین عامل داشتن نعمت بنظر من ایجاد باور عالی هست

    زیاد شدن ایمان هست

    و این تنها راهه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      محمد سعیدی گفته:
      مدت عضویت: 2033 روز

      سلام

      دقت کردین خیلی وقت ها خودمون چیزی رو قایم میکنیم بعد نمیتونیم پیدا کنیم

      یا بعضی افراد دیگه

      شاید علتش این باشه که وقتی من میخوام کاری کنم که کسی فلان چیز رو پیدا نکنه

      خودم رو هم شامل میشه

      و میشه گفت من از دست خودم قایم میکنم

      میگن اینقدر خوب قایم و مخفیش کردم که خودمم نمیتونم پیداش کنم و میبینم که ماه ها گم میمونه

      چند وقت پیش کسی خوابی دید و برام تعریف کرد

      چند تا خواب مثل هم دید

      منم بهش گفتم یک چیزهایی که شاید تعبیرش این باشه

      خلاصه خودش مانع رشد خودش بود و به خود اسیب میرسوند

      و خود ناموفق گذشته اش به خود ایندش لطمه میزنه

      میگفت تامل بر انگیز ترین خوابی بوده که دیده

      خوابش طولانیه

      بعد ها روی رفتار این خانم دقت کردم دیدم بنده خدا با رفتار ها وشوخی های دخترونه و ادا در اوردن حسادت های شدید داره

      و بعینه دیدم که تا چه حد زیادی به خودش حسادت میکنه و با قدرت جلو خودش رو میگیره برای پیشرفت کردن و…

      برام خیلی عجیب بود

      ظلم به دیگران ظلم به خود هست اما نمیدونستم تا این جنبه اش رو

      هر انسانی ظرفیت رشد و ونزدیک شدن بخداوند رو داره

      وقتی من تو ذهنم یا با شوخی و مسخره بازی حسادت میکنم

      و رفتار خیلی زشتم رو پشت شوخی و مسخره قایم کنم ممکنه تشدید هم بشه

      مثل ادم هایی که کار بدی رو با افتخار میکنن و فکر میکنن خوبه

      چشم و هم چشمیم رو با شوخی اغشته کنم

      دارم به موجود مهمی بی حرمتی میکنم

      نحن اقرب الیه من حبل الورید

      تو روانشنایی و اینترنت دنبالش گشتم اما فقط به طرزی هدایتی بعدا به این ضرب المثل رسیدم

      و یک ضرب ا لمثل ترکی به این معنا

      کسی که شر و بدیش به بقیه میرسه به خودش هم میرسه

      اینکه چاه کن ته چاهه و اینکه هر چه کنی بخود کنی گر همه نیک و بد کنی هم بنظرم اونقدر منظورم رو نمیرسونه

      حسادت کردن به خود و مانع رشد خود شدن چیزی نیست که یک روزه ادم بتونه مثل کسی درکش کنه که یک ماه روش فکر میکنه

      حالا از چند جنبه دیگه میخوام برسیش کنم

      شری به کسی رسوندیم میخوایم مخفیش کنیم

      خوب نمیفهمیمیش

      فراموشش میکنیم

      متوجه نمیشیم

      حتی اگه فقط میخواستیم بقیه نفهمند

      برای حس گناه هم به این معنا نیست که من بگم گناهی ندارم و گناهانم رو مخفی کنم تو ذهن خودم

      گاهی حتی دست بالا میگیریم که کم نیاریم

      طلبکارم میشیم

      خوب نمیفهمیمیش تا بخواهیم حلش کنیم

      و من یرغب عن مله ابراهیم الا من سفه نفسه

      یک چیز هایی هست که ادم فقط باید خودش رو سفیه کنه تا بتونه انجام بده

      خود فریبی

      ادم خودش رو سفیه میکنه با پوشاندن حقیقت

      خودش هم نمیفهمه و برای خودش هم پوشانده میشه

      ما هی میگیم

      اینکه نفهمیمی چه بدیی داریم این وحشتناکه

      بخوای پوششی برش قرار بدی بجای برطرف کردنش

      یک خبر خوب

      بل الانسان علی نفسه بصیره و لو القی معاذیره

      ما میفهمیم خودمون رو به متوجه نشدن میزنیم

      استغفار یعنی من دنبال رشد باشم

      اگه قبلا خطایی کردم

      چیزی رو مخفی کردم که الان خودمم پیداش نمیکنم و فکر میکنم ادم کاملی هستیم و مشکل از موارد بیرونی هست…

      حالا میخوام روی خودم کار کنم

      بجای تجسم و عبارت تاکیدی تا باور هام روتغییر بوه باید اول روی قلبم کار کنم

      گاهی ما خوابیم عمل نمیکنیم غافل هستیم

      در خواب سبک و سنگین

      خداوند غافل نیست از اعمال ما

      مردم غافل اند و حساب نزدیک شده

      اقترب لناس حسابهم و هم فی غفله معرضون

      در حالت قرار گرفتن در اگاهی بالا

      فرق بین غافل و غیر غافل خیلی زیاده

      وقتی من اراده کنم میتونم راحت چیزی رو عوض کنم

      بدون زمان زیاد

      افرادی رو میشناسم که با یک بار گفتن چیزی کلا اشتباهشون رو برطرف کردد و حتی یکبار هم فراموش نکردند

      بعضی ها هم هستند به خودشون چیزی رو تلقین میکنند که نمیتونند درکش کنند و یا غلطه و دچار افراط و تفریط میشوند

      من چند بار فیلم هایی رو دیدم که خیلی توش فقر و درد و مشکلات و اینا داشت و حس من رو تحت تاثیر گرفت

      خیلی الهامی تصمیم گرفتم که مدتی از این چیزهایی که بدم میادزیاد ببینم تا بتونم احساستم رو بیشتر کنترل کنم

      باید احساساتم رو نسبت به بعضی چیزها کاملا بی تفاوت میکردم

      بتونم راحت از چیزهایی که بخوام کنده بشم و چیزهایی که میخوام رو بدست بیارم

      بهم الهام شد بیشتر خشنود باشم

      در اعماق قلبم یک حس خوشنودی ارامشی حس میکردم و سعی میکنم این حس رو عمیق تر و بیشتر کنم

      باید به یک علمی برسم تا بتونم هرچیزی رو که اراده کنم جذب کنم و بهش برسم نه چیزی رو که میبینم

      وقتی باید انجام بده نمیده وقتی نباید انجام میدهد

      بعصی وقت ها برای حسادت بخودم هست که کارهایی رو برعکس انجام میدم

      میتونه یک علت اون

      عجله باشه

      فرح زیاد و این طور چیزها هم مبتونه باشه

      اما

      من شر حاسد اذا حسد

      حسادت من به خود بیشترین قدرت تخریب ها رو دارد

      گاهی چیزی به ما میگن و نارحت میشیم

      ومیخواهیم همون رو به بقیه بگیم و عقده مون روخالی کنیم

      بحث کردن با خود

      گاهی ادم یک جوری فکر میکنه که واقعا حقیقت رو گم میکنه و مخفی میشه با خودش جدل میکند

      خوب یا بد

      گاهی نفس ملامت گره

      اما نباید احساسی باشه و کل ثمره اش حس غم

      ادم چیز شری رو میخواهد

      راستی ممکنه ریشه عجله همیشه در عدم باور باشه

      یستعجل بها الذین لا یومنون

      یک بنده خدایی که باور نمیکرد با قورت تجسم و تمرکز بشه کار خاصی رو انجام داد

      تا یک شرتیطی پیش میومد بلند میگفت بدو همین الان فلان کن

      انجام بده دیگه

      یا خیلی سریع با عجله میگفت نه نشد

      اساتید این فن هم کلی تمرکز میکنن و با زمان انجام میدهند

      اما همین که کم کم باورش شد که میشه و بقیه رو دید که کاملا باور کردند

      عجله اش کم شد

      وقتی من عجله دارم به چیزی برسم

      شاید دلیلش اینه که فکر میکنم نمیشه

      خیلی منطقیه

      و همین باعث میشه من نتیجه نگیرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        هاله ریاحی گفته:
        مدت عضویت: 2395 روز

        سلام

        به نکات خوبی اشاره کردید

        بله ، خود ناموفق گذشته مانع میشه تا ما در اینده موفق بشیم

        چون هنوز بخودمون اعتماد نداریم

        جایی دیدم که نوشته بودن اعتماد بنفس یعنی اعتماد پیدا کردن به خود

        که اونقدر تغییر کنیم که مطمئن بشیم بخودمون

        نفس مطمئنه که در قران اومده . به این چیزی که فهمیدم نزدیکه

        برای پاک کردن حس گناه دیدم افرادی در همین سایت هستن اومدن کلا باور اینکه چیزی گناهه رو تغییر دادن

        و شدن ادمایی پر گناه ولی باور کردن که گناه وجود نداره

        واقعا وقتی دیدم فردی چنین کاری کرده یکه خوردم

        بجای اینکه بیاد و گناه نکنه و توبه کنه استقامت کنه

        اومده کلا فکر اینکه اون کارها گناهه رو تغییرش داده

        به این میگن جاهلیت مدرن !

        برای رفع کردن حس گناه توبه لازمه

        و البته باور غفوررحیم بودن خداوند

        نه تکرار عبارت من پاکم من خوبم با چندین گناه که تکرار می کنیم ‌‌‌‌….

        یا مثلا برای ارزش مندی

        خدا میفرماید

        ان اکرمکم عند الله اتقاکم

        ولی میان دلایلی میارن واسه ارزش مندی که اصلا با ملاک های قران سنخیتی نداره

        قران بهترین منبع و مرجعه واسه باور ساختن

        واقرئوا ما تیسر منه

        ممنونم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    سیدمصطفی میردهقان گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    سلام

    امروزاین فایل روگوش دادم وکامنت آقاامین روخواندم ودقیقا همین فکرهارو من داشتم ومنجی آدمهای ضعیف بودم وخودم رو واردمدار اونها میکردم به خیال خودم دربرارظالم وای میستادم

    همین دیروز یه کاری روبردم نجاری واسم انجام بدن طرف 2تاشاگردتازه کارداشت وتوذهن من گذشت که چون وایسادی اینجا استرس دارن حواسشون جمع نیست

    رفتم ازکارگاه بیرون ووقتی برگشتم گفتن کارت تمومه وقتی نگاه کردم دیدم گوشه کارشکسته

    بااین که گفته بودم کارتمیزمیخوام

    ولی پول دادم خیلی هم درموردش فکرکردم چون این اتفاقات زیاد افتاده خیلی مواقع بوده گفتم آقاعوضش کنیدخیلی هم مواقع مثل دیروز چیزی نگفتم ودنبال دلیل ومقصر بودم حالا که خیلی خوب شده تافایلهای عزت نفس روگوش دادم اگه قبلا بود خیلی خودم روسرزنش میکردم

    چرا

    چون نخواستم استای طرف شاگردشوسرزنش کنه درصورتی که من به خودم ظلم میکردم وکردم

    خیلی ازاین مثالها دارم

    مثلا اوایلی که بااستادآشنا شده بودم باورم نمیشدیه همچین جایی زندگی کنید ماشینها وموتورهاباورکردنی نبود وچون اطراف من ازایم دغل بازی ونامردی هازیادبود میگفتم استادبا چندنفری شریک هست واین زندگی وسایل ازاونهاست شایدیکمیش مال اوست ولی ببخشید میگفتم این هم یک روش کلاهبرداری هست وقتی مثال پوزی روهم ازشما شنیدم گفتم خود خودشه

    ولی مدتی است دارم بااین برنامه کارمیکنم متوجه شدم خیلی اتفاقات میتونه بیوفته مخصوصا وقتی خدارا باورکنی

    همین دیروزمن تصویری از زندگی دربندرعباس اون ظرف وظروف واستادبا اون موهاشو که برام جاله درقسمت پایین عکس دیدم وبعداون بالا استاددرکنارماشین ومنزلش یه خنده خیلی باعشقی کردم وگفتم ببین

    شب زدم واسه نشانه هدایت بشم همون تصویربرام آمد قدرت تجسم وباور رودیدم احساس خوب اتفاقات خوب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: