هدیه «عقل کل» برای فارسی زبانان دنیا - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

472 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رعنا گفته:
    مدت عضویت: 2920 روز

    امروز این فایل نشانه ی امروز من بود، خیلی جالبه که یکی دو روزه همش راجع به عقل کل تو سایت فایل میبینم.

    خودم یکی دو بار شاید فقط سرچ کردم تو عقل کل. شاید یکی از دلایلش این بود که خواستم از اول یاد بگیرم خودم مشاور خودم باشم، خودم فکر کنم که الان باید چیکار کنم. مطمئنن همفکری و راهنمایی از آدمهایی که آگاه ان خیلی مفیده.

    ولی هیچوقت انقدر دقیق راجع به عقل کل نمیدونستم که با یکی دو فایلی که استاد راجع بهش توضیح دادن، متوجه شدم. مرسی واقعا.

    یکی از نکات مهمی که استاد توی این فایل گفتن، معجزه بود. بله واقعا این حجم همکاری، این حجم مشارکت، این حجم عشق واقعا ستودنیه. مگه داریم آدمها به دلخواه خودشون انقدر وقت بذارن !؟

    بله داریم،

    زمانی که میفهمی کمک به دیگران یعنی کمک به خودت.

    زمانی که میفهمی هر چقدر بیشتر با کلامت بگی بیشتر فرکانس قدرتمند میفرستی.

    زمانی که میفهمی هر چقدر بیشتر زمان بذاری برای درک قوانین بیشتر بهت کمک میکنه.

    تا خودت چیزی رو درست درک نکرده باشی چطور میتونی عنوانش کنی !؟ همه اینها واقعا تاثیرگذاره در بالا بردن فرکانس خودمون.

    استاد یه صحبت دیگه هم کردن که گفتن فرکانس کامنتها رو میتونی بعد سالها هم احساس کنی.

    واقعا همینطوره. من خودم وقتی دارم کامنت میذارم میفهمم الان با صد وجودم دارم حرف میزنم و کامل درک کردم یا دارم میگم که برای خودم بیشتر درک بشه.

    یه موضوع دیگه ای هم که گفتن این بود که خودمون به صحبتامون عمل کنیم. واقعا درسته. وقتی یه حرفی رو به یکی میزنی انگار درونی بیشتر متعهد میشی که عمل کنی. من با خودم هم صحبت میکنم ولی وقتی دارم به یکی دیگه میگم، پیش خودم میگم خودم چقدر دارم زندگیش میکنم !؟ باید قوانین رو زندگی کرد تا نتیجه گرفت. ولی گفتن کمک میکنه که آدم متعهدتر عمل کنه.

    یه موضوع دیگه ای هم هست، من الان که داشتم این فایل رو میدیدم. دیدم استاد افرادی که کامنتها و پاسخهای زیادی تو عقل کل گذاشتن رو معرفی کرد. اول پیش خودم گفتم خب تو کی میخوای به اینا برسی. این آدمها از سالها قبل روی خودشون کار کردن. دیگه 4 تا کامنت تو به چشم نمیاد. ولی همون موقع یاد قانون تکامل افتادم. یاد مقایسه خودم با خودم. یاد تحسین آدمها. یاد اگه اونا تونستن پس تو هم میتونی.

    استاد کلام شما، آموزشهای شما مشت محکمیه به نجواهای ذهنی. یعنی راحت میتونم مهار کنم ذهنی که نمیخواد هماهنگ بشه با روح رو.

    در آخر

    واقعا این سایت معجزه اس

    واقعا انرژیش بالاست

    واقعا کمک میکنه آدم هدایت خداوند رو بهتر ببینه

    و هر بار آدم میاد تو سایت آرامش میگیره.

    همیشه گفتم الانم میگم واقعا تحسین برانگیزه این باورهای قوی و ایمانی که پشت این سایته.

    امیدوارم منم تکاملم رو طی کنم. بیشتر و متمرکزتر روی خودم کار کنم و از وقتم به بهترین حالت استفاده کنم.

    مرسی از اینکه صدها راه گذاشتین که ما راه درست رو پیدا کنیم. راهی که ما رو به همه چیزهای خوب دنیا میرسونه.

    آ داشت یادم میرفت.

    یه موضوع مهم دیگه ای هم که استاد اشاره کردن، دور ریختن حرف بقیه بود. گفتن با اسم و عکس خودتون پروفایلتون رو بسازید.

    من اینکارو کرده بودم ولی به دلایلی مجبور شدم اسمم رو عوض کنم. الان که استاد گفتن، دیدم آره واقعا چرا نباید اسم خودم باشه ! رفتم تغییر بدم نشد :)))) حالا عوضش میکنم. این یه مسیره که من توشم، چه فرقی میکنه کسی بخواد تایید کنه یا نکنه یا اگر تو مدار درست باشم کسی مزاحم نمیشه.

    مرسی استاد که کوچکترین کلامتون راهنماست. این باور اینکه من آدم ارزشمندی هستم واقعا در شما خیلی قویه. تحسین میکنم این باورهای قوی رو.

    واقعا کلام شما تاثیرگذاره چون شما به گفته هاتون عمل میکنید.

    و یه چیز جالبی هم آخرای فایل گفتید که خانم فرهادی با بچه ها تماس میگیرین و….

    وای مگه داریم !؟ چقدر جالب. راستش یه لحظه احساس کردم این دیگه نهایت مهربونیه. نهایت عشقه که تو بیای به بچه های سایت زنگ بزنی باهاشون صحبت کنی که یا مشکلشون رو رفع کنن یا بهتر بشن.

    البته فکر میکنم این روند برای مدتها قبل بوده ولی به هر حال چه کار جالبی واقعا. دمتون گرم که انقدر مهربونید. شما و تیم دوست داشتنی تون.

    استاد من هر بار فایل قدمیتر از شما میبینم واقعا به چشم خودم تکامل رو میبینم. باید آدم تکامل پیدا کنه.

    شما از اول قوی عمل میکردین ولی هر فایل جدید انگار قوانین عمیق تر و بنیادیتر در شما شکل گرفته.

    مرسی که به راهتون ادامه میدید. من به شخصه خیلی انگیزه میگیرم.

    باز هم مرسی. چقدر این فایل رو دوست داشتم و ازش یاد گرفتم. خدا در همه ی جنبه های زندگی بهتون برکت بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    ضیاء حسینی گفته:
    مدت عضویت: 3185 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانواده بزرگ و محترم عباسمنش

    سالهاست که قانون جذب در زندگی من به حد باور نکردنی فعال بوده است و همیشه سوالات زیادی برایم بوجود می آمد که جایی را برای پاسخ به آنها پیدا نمیکردم و همیشه با خودم درگیر بودم که چه چیزی در زندگی من وجود دارد که کارها و اعمال من را با دیگران متمایز می کند؟ همیشه رفتارم، لباس پوشیدنم ،طرز فکرم، طرز زندگیم با اکثریت آدمای دور و برم فرق می کرد و این به حدی بود که دوستانم از بیست سال پیش این لقب را به من داده بودند که تو همیشه با آدما فرق میکنی و به شوخی بهم میگفتند تو اصلا آدم نیستی و نمیشی و من هم از حرف اونا ناراحت نمیشدم چون واقعا شوخی بود ولی این فرق و تفاوت آنقدر چشمگیر بود که خیلی راحت قابل لمس کردن و دیدن بود سال 80 با یک ورشکستگی نسبتا سنگین در شهرستان روبرو شدم یه دفعه ای خیلی دور و برم خلوت شد و چون تجربه اولم بود و هیچ آگاهی هم نداشتم خیلی با طرز فکر مخروبم به خودم سخت گرفتم و دچار بیماری افردگی از نوع شدیدش شدم و دوره ریاضت من دو سالی طول کشید تا اینکه یروز از یه جایی با سرمایه صفر دست به یک کار در روستای خودمان زدم ولی خیلی منظم هم مینوشتم و هم تحقیق و بررسی میکردم و هم محتاط عمل میکردم و تنها کاری که میکردم این بود یه چیزی رو ملکه ذهنم میکردم و میخواستم و به سرعت برق برایم فراهم می شد و خیلی زود من توانستم توی اون محیط بسته و محدود روستا به حد باور نکردنی رشد کنم و طوری شده بود که هر چی که میخواستم خیلی زود شرایط برایم بطور باور نکردنی فراهم میشد و من به اون خواسته میرسیدم و جالب اینکه اصلا اونروزها نه من بلکه هیچ کسی چیزی از قانون جذب نمیدونست ولی انگاری الان متوجه شدم که من چه جذب بالایی داشتم سرانجام در سال 1391 باز هم من از قوانین چیزی نمیدانستم ولی انگاری خدادادی این در من وجود داشت و من یک نقشه و تصویر از ساختمان مغازه آینده ام در کامپیوترم از روی شوقی که داشتم کشیدم و هنوز هم اون تصویر رو دارم. برام جالب بود من یکسال بعد مغازه ای ساختم عینا همان تصوصر نقاشی شده با فتوشاپ بود باز هم همچنان از جذب چیزی نمیدانستم و هر کجا که میرفتم این ورد زبان من بود که خدایا چه اتفاقی افتاده من همونی که نقاشی کردم رو الان دارم و به همه هم این رو میگفتم و بقیه خیلی عکس العملی به کار من نشان نمیدادند ولی خودم همیشه در شوک بودم و اینکه شاید صدها بار در محافل دوستان قسم خدا رو میخوردم که فروش من به اندازه خرج کرد این مغازه نبوده و من نمیدونم چطوری صاحب این مغازه شدم. تا اینکه سال 1392 برای کاری جدید به تهران آمدم و پس از ناموفق بودن در آنجا سرانجام از کلاسها و کارگاه های کسب ثروت سر در آوردم بعد شرایط من رو مجبور کرد که به مطالعه بپردازم و اولین کتاب و محصولی که بر سر راه من قرار گرفت در مورد قانون جذب و داستان قوانین آفرینش بود و اینقدر من با تجربه های شخصی که از این قوانین داشتم شیفته این مسیر شدم انگاری من به رسالتی که سالها پیش برای خودم تعیین کرده بودم دست پیدا کرده بودم و از سال 1392 من این رشته و موضوع را بصورت تخصصی دنبال میکنم تا اینکه اوایل سال 1395 من با اطلاعات و آگاهی هایی که بدست آورده بودم احساس کردم میتوانم به افراد زیادی در این زمینه کمک کنم ولی انگاری هنوز یک کمبود در خودم احساس میکردم و آن هم نداشتن اعتماد بنفس کافی و نداشتن هیچ اطلاعاتی در زمینه سخنرانی کردن که آن هم بصورت معجزه آسایی برایم فراهم شد و وقتی من در کلاس 200 نفره آموزش سخنرانی ام موضوع قانون جذب را برگزیدم تازه متوجه شدم حتی 5 درصد از افراد یا اساتید محترم در این کلاس چیزی از این قوانین نمیدانند خلاصه اینکه با اشتیاق و علاقه عجیبی از شهرستان برای دورها به تهران میرفتم تا اینکه یک نیروی خیلی قوی دیگری در بین راه بطور عجیبی مسیر من را از ادامه این دوره ها به سمت دیگری کج کرد آن هم با گوش کردن به فایل های استاد و فراگیری باورها و گوش به ندای درون دادن که تصمیم گرفتم فقط و فقط همین مسیر استاد را دنبال کنم انگاری آنچه که من در همه جا به دنبالش بودم بصورت کامل در همیجا هست و تا بحال یک محصول رو از استاد عزیز دریافت کرده ام که وقتی به فایلها گوش میکنم انگاری کاملا همان زندگی نامه خودم را دارم مرور میکنم چون سرنوشت من هم تا حد زیادی از زمان شکست موقت به اینور مشابه سرنوشت استاد بوده است و در همین فاصله کوتاهی که فقط چند فایل از محصول رو گوش کردم اتفاقات عجیبی رو که خیلی برایم ارزش دارند شاهد هستم و امیدوارم خیلی زود به اون خواسته اصلی و رسالتی که بیست سال پیش بعنوان هدف زندگیم برای خودم مشخص کرده ام برسم. من به عنوان یک همکار در کالیفرنیا با استاد عباسمنش مشغول به کار می شوم خیلی زود… مثل همکار آقای ادیسون ادوین سی بارنز…. استاد عزیز من اسم خودم را پای این قاعده نوشته ام و به آن ایمان کامل دارم … از شما بی نهایت سپاسگزارم و بهترین ها را برایتان آرزومندم. همچنین برای تیم خستگی ناپذیر و همیشه مثبت خانواده عباسمنش.

    شاد؛ پیروز؛ ثروتمند؛ سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    Milad گفته:
    مدت عضویت: 2505 روز

    سلام استاد

    من تازه با شما آشنا شدم واقعا به کیفیت محصولات شما پی بردم.

    چون مدتی هست مطالعه دارم در این زمینه و کاملا متوجه اجرای تمام تکنیک ها به نحو احسن توسط شما هستم.

    از وقتی با شما آشنا شدم تمام مطالب رایگان تون دانلود و بیشترش نگاه کردم و از این همه سخاوت شما به وجد آمدم.

    قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری

    واقعا اگه بخوام کل کتاب های موفقیت دوره های ان ال پی و همه ی دوره های موفقیت را خلاصه کنم میگم محصولات شما.

    نمونه موفق هم از شما یاد میبرم.

    و از صبح تا شب میگم استاد عباس منش.

    دیگه خانواده از دستم کلافه شدن و تا میخوام صحبت کنم میگن باز استاد عباس منش چه فرمودند :))

    خلاصه استاد عاشقتم.

    تمام آموزش ها و دوره ها رو هم در اولین فرصت خواهم خرید.

    راستی اسم من یادتون نره

    چون بعدا به هر موفقیت بزرگی رسیدم اسم شما رو به عنوان استادم معرفی میکنم

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    ترانه مرندی گفته:
    مدت عضویت: 3143 روز

    بسیاری از دوستان در بخش عقل کل جواب های خوبی می دهند و احساس محبت و صمیمیت آنها را درک می کنی. سوال پرسیدن به معنی ضعف نیست شاید حتی شجاعت هم لازم باشد که وقتی این محیط صمیمی را می بینیم ناخوداگاه ترغیب می شود سوالاتی بپرسیم که حتی شاید درجاهی دیگر از مطرح کردن ان ابا داشتیم تا انسان ضعیفی تصور نشویم.

    من برایم پیش امده زمان هایی خودم را خیلی قوی و عاقل تصور کردم و در دلم فقط دیگران را سرزنش کردم که چرا چنین ایراداتی دارند و این کار را می کنند دقیقا بعدا خودم دچار ان شدم و توانستم شرایط انها را درک کنم .

    یکی از ذوستانم با پسری دوست شده بود که از خودش کوچک تر بود و قصد ازدواج هم نداشت در ذهنم بهش خرده و ایراد می گرفتم . چند وقت بعد خودم هم با پسری دوست شدم که هم از خودم کوچک بود تازه عاشق هم شدم . دوستم به راحتی رابطه اش خاتمه پیدا کرد و من زمان برد که فراموشش کنم . بعدا یاد گرفتم حتی کسی را در ذهنم سرزنش نکنم من که جای کسی نیستم و شرایط او را درک نمی کنم . پس بهتر است روی رفتار خودم متمرکز باشم تا اشتباهات دیگران.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مریم یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2953 روز

      سلام دوست عزیز

      منم بارها با همچین مواردی برخورد کردم از هر کسی یا چیزی انتقاد کردم بعدا انرا تجربه کردم یا اینکه کسانی ک این عادت راداشتن بارها دیدم ک خودشان ب همان مشکل دچار شدن.در کل به این نتیجه رسیدم ک غیبت و قضاوت یا انتقاد بیجا ما را ب همان تجربه هایی ک از ان فراری هستیم و از انها بدمان می اید میرساند.بنابراین تصمیم گرفتم روی خودم کار کنم و در مورد کسی قضاوت نکنم یا نظرم پرسیده نشد نظری ندهم .یا غیبت نکنم چون مطمئنا همانها را جذب زندگیم میکنم.تصمیم گرفتم فقط هر چیزی ک قابل ستایش و تعریف و تمجید است بستایم و تحسین کنم و حس خوبی نسبت ب انها داشته باشم.در یک کلام چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.یاد بگیرم ک در همه چیز فقط ب زیباییهای ان توجه کنیم تا زندگی زیبایی داشته باشیم.به امید زندگی زیبا برای همه. دوستان عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    علی جوان گفته:
    مدت عضویت: 3922 روز

    «به نام خداوند موفق و ثروتمند»

    —————————————–

    ای کاش می شد این نظر را در عقل کل می نوشتم که همه دوستان بخوانند.

    دوستان عزیز و هم فرکانسی گلم اگر همه ما به سایت استاد عباس منش جذب شدیم و اگر مطالب این سایت موجب رشد و ترقی ما بوده و اگر نظرات خیلی از دوستان موجب دلگرمی ما شده به خاطر این بوده که هم مطالب و هم محصولات و هم نظرات دارای کیفیت بوده است.

    بعد از اینکه جایزه عقل کل در روزهای یکشنبه اعلام شد دیده می شود که فعالیت خیلی از دوستانی که واقعا قبل از این نظرات خوبی را در پست ها می گذاشتند خیلی خیلی کمرنگ شده و در عوض حضور آن ها در عقل کل پر رنگ.

    از عوامل زحمتکش سایت تقاضا دارم به این طرف قضیه هم نیم نگاهی داشته باشند که حضور افراد در پست ها هم مورد توجه است چون خیلی از کاربران وارد عقل کل نمی شوند.

    مورد دیگه اینکه استاد فرمودند :

    «برنده فردی است که با کیفیت ترین پاسخ ها را که در راستای قوانین کیهانی است، به بیشترین تعداد سوالات مطرح شده در این بخش، ارائه داده است.»

    1 – با کیفیت ترین پاسخ ها

    2 – در راستای قوانین کیهانی

    3 – به بیشترین تعداد سوالات مطرح شده

    —————————————–

    کمی هم تحقیق و تفحص در مورد پاسخ خالی از لطف نیست.

    نظرات بعضی از دوستان را که می خوانم حس می شود که فقط می خواهند تعداد نظراتشان زیاد شود و بعضا می بینیم که خود سوال را با بیان دیگری به عنوان جواب مطرح می کنند.

    انگار فراموش کرده ایم که ما به خاطر پیشرفت خودمان و دیگران اینجا هستیم نه جایزه.

    تقاضای این عضو کوچک از همه دوستان این است:

    «پاسخ بزرگواری استاد عباس منش اصلاح تفکرات و باورهایمان است»

    هر چی آرزوی خوبه مال تو …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    حمیدرضا عسکری گفته:
    مدت عضویت: 2581 روز

    سلام 20سالمه و 6ماه قبل یکی از دوستان سایت شما رو بهم معرفی کرد برای الگوبرداری از سایت شما برای سایت خودم که از اون تاریخ به بعد بعضی از فایلهارو نگاه میکردم ولی درکی نداشتم تا اینکه رسید به 1ماه قبل که با فایل ایا چشم زخم وجود دارد قضیه رو به درستی فهمیدم چیه و بعد از اون همه فایلهای رایگان با دقت نگاه کردم و خدا در بهترین زمان و زمانی که من به تکامل درستی رسیدم منو با سایت شما هدایت کرد والان خداروشکر خیلی تو این 1ماه حالم بهتر شده

    دوستان اگه پیشنهادی دارید بگید که من اول مسیرم استفاده کنم مرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    امیرحیدر گفته:
    مدت عضویت: 2347 روز

    با سلام خدمت استاد گرانقدر و گرانسنگ و دوستان بزرگوار.

    من دوباره که داشتم این فایل رو نگاه میکردم و فرمایش استاد رو در مورد گذاشتن عکس افراد روی پروفایلهاشون میشنیدم، گفتم بیام و سوال خودم رو از استاد بپرسم،البته میدونم ایشون اینقدر کار های زیاد دارن که شاید دوباره فرصت نکنن این نظرات فایل قبلی رو مطالعه کنن اما قطعا دوستانی که تازه با این گروه اشنا میشن و به این فایل میرسن اگر دیدگاه ها رو بخونن و این گفته رو ببینن شاید کمک کنه تا ذهنشون باز تر بشه.من اوایل برام سوال بود که چرا همسر استاد (خانم شایسته) البته میشه گفت دوست ایشون،چرا تصویری از خودشون نمیزارن؟ بعد همون جا باخودم گفتم: خب دلیلی نداره که بزارن! شاید دوست ندارن. بعدها خود استاد تو یکی از فایلاشون فرمودن که ایشون اصلا علاقه ای این مسائل ندارن و زیاد با این موارد کاری ندارن؛منم چون همه ی فایل ها رو هنوز نگاه نکرده بودم قانع شدم. بعد که یکی یکی فایل ها رو نگاه کردم متوجه شدم یک نفر داره از استاد فیلم میگیره! بعد خودشون گفتن که عزیزدلم دارن فیلم میگیرن و اون جا متوجه شدم که اکثر اوقات ایشون فیلم میگیرن از استاد، بعد اونجا با خودم گفتم: پس قطعا ایشون خیلی هم بدشون نمیاد از ضبط فیلم های دانلودی و آموزشی. بعد که کم کم رفتم جلو، وقتی برای اولین بار فایل اول سفر به دور امریکا رو دانلود کردم، شک شدم! با خودم گفتم: چطور ایشون که اصلا علاقه ای نداشتن به گفته ی استاد، بیان و در این جریانات قرار بگیرن! چطور شد دارن خودشون صحبت میکنن و توضیح میدن؟ بعد منتظر بودم که بیاد جلوی دوربین و راحت تر گفتگو کنن. وقتی دیدم اصلا تصویری از خودشون نشون ندادن، برام دیگه سوال پیش اومد! و وقتی حرف های استاد رو کنار هم میزاشتنم نتونستم دیگه قانع بشم با خودم گفتم: آخه دلیل این کار چیه واقعا؟ یا طرف کلا نباید بیاد تو برنامه (اینو کلی عرض میکنم و منظورم خودم هستم در وهله ی اول) یا اگر میاد خب قشنگ بیاد جلوی دوربین و راحت حرف بزنه! بعد باز باخودم گفتم شاید یه علتی داره که واقعا نمیتونن بیان جلوی دوربین بعد که همینطور فایل های سفرنامه (سفربه دور امریکا) رو یکی یکی نگاه میکردم تو بعضی قسمت ها متوجه شدم که ایشون در بعضی صحنه ها نیمه واضع دیده میشن و حتی خودشون هم متوجه این دیده شدن میشن، چون قطعا قبل اپلود کردن فایل خودشون فایل رو نگاه میکنن و هم تدوین میکنن. دیگه اونجا بود که برام جالب نبود این حرکت! چون اصلا دلیلی نداره این کار ، وقتی شما دارین در حد ۵۰ درصد دیده میشین خب واضح بیاین و یه فایل از خودتون بزارین. اگه شما دوست ندارین به گفته ی استاد، چرا اینقدر دارین با اشتیاق فیلم برداری میکنین و اینقدر با ذوق صحبت میکنین ، نظر میدین ، تحلیل میکنین و هم فکری میکنین ! من که احساس نمیکنم دوست نداشته باشین و فقط با این کار حس کنجکاوی بی نتیجه ی دوستان رو انتریک میکنین و اصلا به نظر من کار درستی نیست. چون در واقع شما خودتون رو نشون دادین و تمام کسایی که سفر نامه رو دیدن تصویری از شما تو ذهنشون دارن. این که شما نمیاین جلوی دوربین تا خیال بعضی ها راحت بشه و اینقدر حرف و حدیث نباشه. واقعا جای تعمل داره! اما تمام این صحبت ها تو دلم بود و دلیلی نمیدیدم که بیام و بازگو کنم چون اصلا صلاح نمیدونستم در رابطه با موارد بسیار بی اهمیت کامت بزارم و واقعیتش اوایل برام جای سوال بود اما الان مهم نیست و واقعا مسئله ی مهمی نیست که بخوام دقیقا اطلاع داشته باشم(شاید بعضی ها بگن اگه برات مهم نیست چرا میای کامنت میزاری؟ با خوندن ادامه ی بحث متوجه میشن) خب همونطور که گفتم اصلا برای من مسئله ی مهمی نیست و در رابطه با هیچ کس دیگه هم برام مهم نیست. اما وقتی دوباره این فایل استاد رو بعد چند وقت که دارم تکرار میکنم فایل ها رو دیدم، و این حرف استاد رو شنیدم که فرمودن: بچه ها اگه از خودتون عکس بزارین خیلی بهتره و من خیلی بهتر با شما ارتباط برقرار میکنم. اینجا بود که با خودم گفتم باید نقد خودم رو نسبت به ایشون بگم، چون این موارد با هم نمیخونه و بعضی صحبت های استاد رو نغض میکنه. از اونجایی که من استادم رو دوست دارم و به ایشون احترام میزارم دارم این وقت رو میزارم و این کامت رو مینویسم وگر نه بی خیال میشدم و روند زندگی خودم رو ادامه میدادم. اما از اونجایی که وظیفه ی اخلاقی خودم میدونم گفتم که این مطلب رو بازگو کنم.وقتی استاد میفرماین که بچه ها عکس بزارین پس باید همسر ایشون هم عکس و تصویری از خودشون نشون بدن. چرا ؟چون در این اواخر یه جورایی کاملا در صحنه بودن و هستن و جزئی از برنامه شدن.وقتی استاد میفرماین اگه عکس بزارین من با شما بهتر ارتباط برقرار میکنم پس باید همسر ایشون هم عکس بزارن تا دوستان با ایشون ارتباط برقرار کنن. چرا ؟ چون دارن بسیار مطلب میگن و اکثر صحبت های سفرنامه حرف های ایشون هست و حدود صد قسمت هست که دوستان دارن نگاه میکنن! و لازم به ذکر هست که استاد یک نفر هستن و با هزاران نفر متفاوت در ارتباط هستن، اما دوستان هزاران نفر هستن که، با دو نفر اصلی در ارتباط هستن! پس قطعا باید اون دو نفر که یکی استاد هستن و یکی همسرشون، خودشون رو نشون بدن تا این همه افراد بتونن ارتباط بهتری برقرار کنن. در واقع استاد اگه بخوان با افرادی که به عنوان شاگرد محسوب میشن ارتباط برقرار کنن، اگه این حرکت ۶۰ درصد مهم باشه. دوستانی که میخوان با استادشون و همسراستادشون که رکن برنامه هاشون شدن ارتباط برقرار کنن و چیزی یاد بگیرن این حرکت ۱۰۰درصد مهمه(ناگفته نماند که شاگرد میتونه به درجه ای برسه که به مراتب از استاد خودش جلو بزنه و استاد روزی به شاگردش افتخار کنه و چیزی از شاگرد یاد بگیره به گفته ی استاد برزگر(امیر برزگرخراسانی) که گفتن: کاظمی روزی شاگرد ما بود و حالا استاد ماست( شاعرمحمد‌کاظم کاظمی)).وقتی استاد میفرماین اصلا حرف مردم براتون مهم نباشه بچه ها و این که آی دوستم منو ببینه آی اقوامم منو ببینن رو از ذهنتون بریزین دور و هر مورد دیگه ای رو بریزین دور . پس باید اول از همه همسر خودشون عکس پروفایلشون رو بزارن و یا در فایلی خودشون رو نشون بدن. چرا؟ چون قطعا باید خود استاد و خانوادشون(اللخصوص همسر و فرزند) تو این زمینه برای ما الگو باشن.!!!

    وسلام.

    سپاسگزارم از خداوند مهربان و استاد ارجندم و تمام کسانی که در راه توحید هستند.

    در پناه حق…

    ۲۹ دی ماه ۹۸

    (ABF۱۳)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    نرگس گلی گفته:
    مدت عضویت: 1867 روز

    سلام استاد مهربونم و دوستان خوب همفرکانسی

    هیچوقت فکرشو نمیکردم ک از بچه های سایت جواب بگیرم همیشه میگفتم اونی ک شما میگین درسته قانونه کلا اشیل داشتم به شدت رو حواب بچه ها نه میخوندم خیلی راحت ازش رد میشدم ولی الان یه مدته ک از سه کامنت برتر که اصلا رد نمیشم بعد جالبه ک حتی حرفای بچه هارو هم مینویسم دیشب رفتم عقل کل تو پاسخ های قرانی چون خودم الان دارم قرانو میخونم گفتم راحت تر برام جا بیفته دیدم چه حوابایی عالیییی دادن بچه ها حتی از جواب یک نفر هدایت شدم به یه سری فایلا😐واقعا خیلی تکن خداروشکر میکنم ک مقاومتم شکست استاد من اولا با اسم مستعار میومدم تو سایت دقیقا میترسیدم از قضاوت های بقیه ک نشناسنم ولی بعد تصمیم گرفتم با اسم واقعی خودم بیام الانم میخوام برم عقل کل میدونم ک یک عالمه قراره جواب سوالامو اونجا بگیرم خداروشکرت بابت این سایت و حضور پرمهر شما خیلی دوستون دارم استاد بانمک من😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 2873 روز

    سلام ، سلام، سلام

    درابتدا برخدای مهربانم، براستاد نازنینم و بردوستان گرامیم

    استاد جانم لطف بیکران شما را ارج می نهم وآن را نشانه ای عظیم ازسوی پروردگارم می دانم.

    من اعتبار این تکریم رو بخداوند می دهم..که ازلحظه اول ورودم به سایت تا به امروز قدم به قدم حافظ وهدایتگر مهربانم بود.

    من درماههای اول ورودم به سایت بخش عقل کل رو برای ازمابهترون میدونستم و حتی جرات کلیک کردن برروی لینکش روهم نداشتم…

    وباز لطف پروردگارم بود که مرا به سمت بخش عقل کل هدایت کرد..و روزهایی بود که می توانم بگویم حتی ۸ساعت هم بیشتر پای لپتاب مینشستم و فقط برای کارهای ضروریم ازجا بلند میشدم.

    استاد عزیزم تنها ما معجزه زندگی شمانیستیم، بخش عقل کل در همین ۱۱ماهی که ازآغاز آموزش در مکتب شما برای من میگذرد در زندگیم معجزه کرد..

    پاسخگویی دربخش عقل کل باعث شد مدارهایم ازهرجهت خیلی سریع بالاتر برود و من به نتایج شگفت انگیزی برسم.

    هرگز وهرگز بخودم اجازه ندادم دراین بخش پاسخی رو بنویسم که خودم تجربه نکرده باشم و یا آگاهی کافی دراون زمینه نداشته باشم..

    تجربیات زیادی ازاین بخش وازسوالات وپاسخهای دوستان آموختم…وبرای من بیشتر یک مکتب بود تا جایی که بخواهم تحربیاتم را دراختیار بقیه بگذارم.

    حق باشماست ماچیزی را نمی بخشیم مگر اینکه درنهایت بخودمان برمیگردد…وامشب این باورم برایم روشن تر از روز شد…

    ودرانتها باید ازخانم فرهادی نازنینم تشکرکنم که خیلی اوقات تشویقهای ایشون باعث میشد باشدت و انگیزه بیشتری به پاسخگویی دراین بخش ادامه بدم..وچقدررر پاسخگویی دراین بخش به تکاملم کمک کرد..وبه افزودن آگاهی هایم…

    استاد عزیزم خبرخوبی که امشب برای شما آورده ام این است.من رسما شروع به تدریس علوم موفقیت کردم..و این هفته اولین دوره ام با ۱۵هنرجوی عالی شروع شد…

    من ماههای زیادی بود دراین زمینه درحال کسب علم و مطالعه بودم و ارام ارام تکاملم راطی میکردم…امابالاخره افتاد اون اتفاقی که منتظرش بودم…وواقعا زمانش باالهام بمن گفته شد.شغلی که آرزوی سالهای نوجوانی و همینطور جوانیم بوده وهست.ویقین دارم دراین زمینه بهترین خودم خواهم بود.

    من این موفقیت بزرگ رو درابتدا به خدایم مدیونم وسپس به استادی به کاردانی شما.

    من تاابد وتاوقتی زنده هستم شاگرد مکتب استادی بنام عباس منش هستم که درهمه جنبه ها زندگیم رو متحول کرد…وقسم میخورم راه شمارو ادامه بدم و هرگز حرفی رو نزنم که قبلا خودم تجربش نکرده باشم ونتیجش رو نگرفته باشم.

    عاشق همتونم چون پاره ای ازمن هستید وپاره ای ازخدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    شيدا نوید گفته:
    مدت عضویت: 2155 روز

    سلام به استاد و مریم عزیز و همه دوستان هم فرکانسی ام

    امروز صبح در حال گوش دادن به 12 قدم بودم که استاد در قدم اول قسمت هفتم درباره بخش عقل کل صحبت می‌کنند و میگن از سوال ها و جواب ها استفاده کنید. چند روز پیش هم که در حال گوش دادن به یک فایل دانلودی بودم که باز هم همین حرف زده شد.

    بعد ی حسی بهم گفت برو و عقل کل رو ببین

    وقتی داشتم این صفحه رو می دیدم یک حسی بهم گفت خب تو هم برو به سوالات بچه ها جواب بده و آنچه که یاد گرفتی رو تمرین کن تو مدت هاست در حال گوش دادن به فایل ها هستی پس بیا هر چی یاد گرفتی رو به بقیه هم بگو.

    این هدایت خدای من به من بود برای اینکه ازش کمک خواستم تا باورهای جدیدم توی ذهنم تثبیت بشه و اینطور هدایت شدم تا با جواب دادن به سوالات، خودم رو به چالش بکشم تا آنچه یاد گرفتم رو بازگو کنم.

    عین امتحان اوپن بوک میمونه برام هر چی بچه ها می پرسن باید سعی کنم ببینم قانون در موردش چی میگه و چطور با قانون میشه باور مناسب ایجاد کرد و هر جا که یاد نگرفته بودم برم دوباره گوش بدم و بیشتر فکر کنم و همزمان از تقلب های بچه ها ( جواب هایی که دوستان به سوالات دادند) استفاده کنم برای باورسازی مناسب. این دقیقا همونیه که میخوام اینجوری هی باور مناسب تکرار میشه، ورودی هام کنترل میشه و ذهنم بعد از ی مدت طبق قانون فکر میکنه.

    این هدایت خداوند هست بریم که ازش استفاده کنم از خداوند و استاد عزیز و گروه تحقیقاتی عباس منش برای این پلتفرم الهی ممنونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: