باسلام
دوستان من به تازگی به صورت حق التدریس استخدام آموزش و پرورش شدم و برخلاف میلیم مجبور شدم تومقطع ابتدایی درس بدم، که واقعا برام سخته چون قبلا متوسطه بودم، اونم توی شهر و پایه پنجم پسرونه که واقعا برام مشکله و منو به ناچاری کشوندن خیلی فضول، شلوغ و پر سر و صدان که منو به ناچاری کشوندن که حتی میخواستم مدرسمو عوض کنم و برم روستا اما نشد و مجبورم اینجا بمونم، واقعا دچار استرس و نگرانی شدم اول اینکه سال اولمه و هیچ تجربه ای ندارم و اینکه شاگردام بی نهایت شلوغ و پر سر و صدان که من مجبورم داد و بیداد کنم که این خیلی برام سخت شده، از دوستان عزیز خواهش میکنم که منو راهنمایی کنن که چه کاری میتونم انجام بدم، صمیمانه از همتون که وقت گذاشتین بی نهایت سپاسگذارم.
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
سلام
من اگر جای شما بودم از همون شلوغی و پر سر و صدایی لذت میبردم ؛ منظورم این نیست که بشینی و تماشا کنی و بگی به به چقدر شلوغه ………….
منظورم اینه که از شرایطی که توش هستی استفاده کن ؛ توی این شرایط دنبال تجربه های جدید باش ؛ دنبال یاد گرفتن از بچه ها باش ؛ بچه ها خیلی
چیزهای خوبی به ما یاد میدن ؛ اگر خوب دقت کنی ؛ مثلا میتونی ازشون یاد بگیری در لحظه زندگی کنی ؛ ازشو یاد بگیر ؛ شاد باشی ؛ خودت رو با اونها
یکی کن و بخند ؛ به جای داد و بیداد که حس خوبی بهت نمیده ؛ باهاشون شلوغ کن تا کودک درونت زنده بشه و از هم بازی شدن باهاش حظ کنی ………………………….
زندگی همین چیزی هست که داری تجربش میکنی . از تجربه هات لذت ببر.
باسلام خدمت شما
تغییر کن دوست من…وقتی شما تغییر کنی تمام شرایط بیرونی زندگی شماهم تغییر میکنه…وبه این دلیل داری بااین مشکلات روبرو میشی که احساس بدی داری بهمه چیز..
دیدگاهتو بهمه این ها تغییر بده..هرروز بشین و ده مورد از ویژگیهای مثبت شغلی که داری،محل کارت وشاگردایی که داری رو بنویس وبراشون سپاسگزاری کن..اگر بااحساس خوبت این تمرین رو انجام بدی متوجه میشی که چطور همه چیز داره خودبخود بهترو بهترمیشه ..چون شما بافرکانس درست به احساس مثبت وخوب رسیدی..
شادو پیروزباشید
سلام
اینکه در این موقعیت گیر کردین نتیجه باورهای خودتونه ، حتما قبل از اینکه شاگردان پر سرو صدا و شلوغ کنی داشته باشید میترسیدید یا تصوری اینچنینی از دانش اموزان داشتین و همین شرایط رو برای خودتون ساختین
اگر این باور رو تغییر ندید این شرایط هم تغییر نمیکنه و مهم نیست شما کجا هستید ، شلوغی و سرو صدا و فضولی و مشکلات به سراغ شما میان ، یا در قالب بچه های مدرسه و یا در هر شکل دیگه ای
بهترین کاری که میشه کرد اینه و بهترین فرصتی که دارید هم اینه که :
اول اینو بپذیرید که اینا یه مشت بچن و اقتضای سنشون شلوغ کردن . نباید انتظار داشته باشید بچه ۷ ۸ ساله خیلی مودب بیاد سر کلاس سلام و عرض ادبو احترام کنه و بشنیه و خیلی جنتلمنانه به حرفهای شما گوش بده و بعد سپاسگذاری کنه و خیلی مودب کلاس رو ترک کنه
نه اینا بچن و بچه ها شورو هیجان دارن
فرصتی که شما در اختیار دارید اینه که در خلال درسهاتون به این بچه ها قوانین را اموزش بدهید و بعد خواهید دید که چطور رام صحبتهای شما میشوند ، چون این بچه ها آگاهی مطلقند و با منبع انرژی هماهنگ اند
فرصت این را دارید که به بچه هایی که هنوز ذهنشان از کمبود ، استرس ، نگرانی و باورهای منفی پر نشده ، قدرتهای خودشان را نشان دهید و چقدر این کار زیباییست و من قطعا اگر جای شما بودم همین کار ار میکردم
در پناه خدا
سلام دوست و معلم گرامی ، پسر من هم امسال کلاس پنجم هست و معلمش یک آقای جوان۲۵ساله ست که سال اول تدریسشون هست ، من اول سال که ایشون را دیدم خیلی نگران شدم گفتم چطور از عهده این همه پسر شیطون بر میاد اما سعی کردم به نقاط مثبت این شرایط توجه کنم مثل جوان بودن ، تازه نفس بودن ، پر انگیزه بودن ، امروزی بودن و اینکه بخاطر اختلاف سنی کمش با بچه ها بیشتر اونا رو درک میکنه و اینطوری قدری آروم شدم ،،،،،،،خب الان که بیش از یک ماه میگذره میفهمم که این آقا معلم جوون باورهای عالی داره ، با حرف های جذاب و کارهای متنوعی که انجام میده و عشقی که به کارش داره ، بچه ها را مجذوب خودش کرده طوریکه باور من که همیشه می گفتم معلم باید باسابقه باشه را تغییر داده ،،،، من به شما پیشنهاد میکنم که اولا عزت نفس خودت را بالا ببر و به خودت بگو هیچکس مثل من از عهده اداره این کار بر نمیاد و بعد توجهت را به نقاط مثبت کلاس و شاگردان ت معطوف کن و اونها را دوست داشته باش درسته شیطون هستند اما پاک و لطیفند و دنیای قشنگی دارند اگر بتونی پات را تو دنیای اونها بگذاری خواهی دید که پر از نشاط و لذت میشی طوریکه متوجه صدای زنگ نمی شی ، فقط باید بخوای و این بچه ها را بپذیری ، معلم پسر من حتی زنگ های ورزش که معلم ورزش جدا دارند هم لباس ورزشی می پوشه و تو حیاط با بچه ها فوتبال بازی میکنه ، در صف صبحگاه همکاری میکنه و تو همین یک ماه مدیر و معاون و اولیا شیفته ش شدند ، سعی کن بخاطر این موقعیتی که داری سپاسگزار خداوند باشی و نهایت تلاشت را بکن که جایگاه خودت را بالا ببری مثل کارهایی که معلم پسرم میکنه و فایل آیا برای ثروتمند شدن باید شغل خود را تغییر دهم را حتتتتتتتتتتما تهیه و بارها ااااااا گوش کن
با سلام…
دوست عزیز شما با خودتان هماهنگ باشید و از درون احساس شادی و لذت و آرامش داشته باشید تا بخشی از وجود افراد رو بیرون بکشید ک رفتارشان خوشایند شماست…..
توجه خود رو روی نکات مثبت شاگردان و محیط کار و در کل روی نکات مثبت زندگی خود بگذارید….
بابت نعمتها و داشته هاتون سپاسگزار باشید….
از تجسم زیاد استفاده کنید و خود را در کلاسی با دانش آموزان آرام تجسم کنید…..
از شیوه های تربیتی و اداره کلاس استفاده کنید و مهارتهای اداره کردن رو بالا ببرید…..
از معلمانی ک در اداره کلاس موفق اند کمک گرفته و با طرز عمل و باورهاشون آشنا شوید…
کتاب آئین دوستیابی و چگونگی نفوذ در دیگران اثر دیل کارنگی رو مطالعه بفرمائید..
موفق باشید.
سلام دوست عزیزم.
خوشحالم که میتونم هر انچه رو که الان در مورد سوالت به ذهنم میرسه بگم.
یادت باشه که خودت با باور هایی که داشتی و فرکانس هایی که فرستادی این شرایت رو به خودت جذب کردی و حالا راه حل :
١ اول از همه سپاس گذار باش که کار و درامد داری.
٢ تو باید بتونی نکات مثبتی رو تو همین شرایتی که داری پیدا کنی .
( میپرسی چطوری ؟ فکر کن میخوای به یک نفر که هیچ اطلاعاتی در مورد کارت نداره و تازه میخواد اون کارو شروع کنه کارتو معرفی کنی توری که نظرش جلب بشه. چه چیزایی رو از شغلت بهش میگی چه ویژگیهایی از کارتو براش تعریف میکنی که اون بلا فاصله جذب بشه و عاشق معلمی اونم تو مقطق ابتدایی و پسرونه بشه. یادت باشه که باید دلایل زیاد و خوبی بهش بگی که قبول کنه. )
٣ حالا که مرحله دو رو به خوبی انجام دادی متوجه میشی که همچین بدم نبوده این کار.
۴ تو بعد از این که به احساس خوب در مورد کارت رسیدی میتونی انتخاب کنی که ایا هنوزم میخوای جات عوض بشه یانه.
۵ اگه به این نتیجه رسیدی که میخوای جات عوض بشه همچنان احساست رو به اون جایی که حستی خوب نگه دار ولی باور هایی رو برای خودت بساز که هم راستا با خواستت باشه.
نکته : تا زمانی که این جایی که هستی برات زجر اوره به راه های عالی تر هدایت نمیشی.
سلام دوست عزیزم
جهان به میل ما پاسخ نمیده بلکه به باورهای ما پاسخ ریشه مشکل شما برمیگرده به باورها و کانون توجه شما که روی نکات منفی منعطف شده برای رهایی از این موضوع باید روی باورهاتون کار کنید و به جای احساس نارضایتی از این که در این موقعیت قرار گرفتین به نکات مثبت این موقعیت فکر کنید و باور کنید که هر موقعیتی که برای شما پیش میاد مناسبت ترین موقعیت و همجهت با باورها و فرکانس های شماست.
یادتون باشه تا با شرایط فعلیتون هماهنگ نشید و باورهایی مثل بچه ها کلاسم شلوغن و اذیتم میکنن و از این قبیل رو کنار نذارید و احساستون رو نسبت به این مسائل خوب نکنید نمیتونید حتی با تغییر مکان شغلیتون به آرامش برسید،هر مشکلی هست در درون باورهای شما قرار داره و بیرون از شما مسئله ای برای حل کردن وجود نداره،اگه باورهای شما همون چیزی بشن که برای شما خوشاینده جهان به شما کمک میکنه تا در موقعیت های همجنس با باورهاتون قرار بگیرد.
سپاس از شما امیدوارم که موفق و سربلند باشید.
سلام دوست عزیز
شما حتی اگر به یک مدرسه دیگه برید چون باور دارید که دانش آموزان مقطع ابتدایی پرسر و صدا، فضول و شلوغ هستن باز هم شرایطت همین خواهد بود! پس مهم نیست که تو چه وضعیت یو با چه شرایط کار میکنیم مهم اینه که باورمون چیه. میگین:« برخلاف میلیم مجبور شدم تومقطع ابتدایی درس بدم» کی شما رو مجبور کرده؟ باورهاتون! چون هیچ کس دیگه قدرت نداره زندگی شما رو تفییر بده. فقط خودتونید و باورهاتون! بخاطر همین هم هست که دانش آموزانی نصیبتون شدن که «فضول و پر سرو صدا و شلوغ» هستن! و با این روند هر چه پیش برید چیزهای بیشتری سر راه شما قرار میگیره که بابتش ناراضی هستید. چون دارید فرکانس نارضایتی از شرایط رو به جهان هستی ارسال میکنید! و هر احساسی که داشته باشید جهان هستی طبق قانون جذب بهش پاسخ خواهد داد. احساس شما مثل آهنربایی عمل میکنه که شبیهش رو جذب میکنه. اگه احساس نارضایتی کنید چیزهای بیشتری برای نارضایتی سر راه شما قرار میگیره.
پس باید تمرکزتون رو از نکات منفی شرایط کاریتون بردارید و روی نکات مثبت بذارید و بابتش خداوندرو سپاسگزاری کنید. به مرور که پیش برید متوجه خواهید شد که چیزهای منفی و همه اون چیزهایی که شما رو اذیت میکرده به طور ناخودآگاه محو شدن. کتاب معجزه سپاسگزاری بهتون یاد میده اخلاق سپاسگزارانه داشته باشید.