سوال:
جایگاه قانون کارما کجاست؟
چرا وقتی همسرم به تحریک مادرش به من توهین و فحاشی میکند و مرا کتک میزند و مادرش از این رفتار پسرش خوشحال میشود، هیچ اتفاق بدی را تجربه نمیکند؟
چرا قانون کارما این فرد را مجازات نمیکند و چرا جواب پس نمیدهد؟
پاسخ گروه تحقیقاتی عباس منش:
تا جایی که من توانسته ام قوانین بدون تغییر خداوند را درک کنم، قانونی به نام کارما، به این معنا که «اگر دیگران مرا به هر دلیلی تحقیر کنند یا به خاطر نوع رفتار آنها به احساس بد برسم و اتفاقات نادلخواهی را تجربه کنم، لاجرم باید این اتفاق برای آنها هم رخ بدهم و آنها را هم دچار بلا کند، وجود ندارد.
قانون کارما به این معنا که وقتی دلیل اتفاقات بد زندگیات را رفتار دیگران میدانی و به خاطر این طرز فکر، خودت را برگی در باد میدانی و مستأصل و ناامیدی میشوی، باید حتماً دیگران نیز اتفاقات بدی را تجربه کنند و مجازات شوند، وجود ندارد.
اما قطعاً این قانون وجود دارد که اگر به هر دلیل و با هر منطقی در احساس بد بمانی، لاجرم اتفاقات بد بیشتری را تجربه خواهی کرد.
اما اگر آن افراد در احساس بد باشند، قطعاً اتفاقات بدی را تجربه میکنند. اگر آن افراد باورهای محدودکنندهای داشته باشند، قطعاً شرایط نادلخواهی را تجربه میکنند. زیرا طبق قانون: احساس بد = اتفاقات بد و احساس خوب = اتفاقات خوب.
اینکه شما دیگران را دلیل و مسئول احساس بد خودت بدانی، نه تنها به شما کمک نمی کند بلکه شما را در رسیدن به احساس خوب و تجربه اتفاقا خوب ناتوان می کند. از طرف دیگر، این دیگران نیستند که شما را به احساس بد رسانده اند بلکه این تفسیر شما از رفتار و واکنش های آنهاست که در شما احساس بدی ایجاد کرده است.
زیرا طبق قانون، تمام اتفاقات زندگی ما -بدون استثناء- نتیجه باورها و کانون توجه خودمان است. آنچه این قانون در عمل به من یاد داده است تا فارغ از رفتارها یا واکنش های دیگران، بتوانم با خودم در صلح باشم و در جنگ نباشم این است که مسئولیت ایجاد احساس خوب و ماندن در احساس خوب را درباره خودم بپذیرم و ازدیگران انتظار نداشته باشم که با تغییر رفتار یا واکنش های خود مرا به احساس خوب برسانند.
این قانون در عمل به من یاد داده است که احساس قربانی داشتن در این مواقع نه تنها به من کمکی نمی کند بلکه طبق همین قانون، ماندن در احساس قربانی بودن، مرا به زنجیره ی ناخواسته ی بعدی و بعدی و بعدی وصل می کند و آرام آرام مرا وارد چرخه ای از ناخواسته ها می کند که تمامی ندارند.
قطعاً همسر شما نیز وقتی در رابطه اش احساس خوبی را تجربه نمی کند، تجربه خوبی از زندگی ندارد. اینکه همسر یا خانواده همسر شما با مشکل مواجه بشوند، قطعا نه مسئله شما را حل می کند و نه شما را به احساس خوب پایدار می رساند چه بسا که ترکش های آن مسائل آسیب های بیشتری به شما نیز برساند. زیرا وقتی با خودت در صلح نباشی، آدمهایی را جذب می کنی که آنها نیز با خودشان در صلح نیستند و این دو فرد ناهماهنگ، موجبات آزار و اذیت یکدیگر را فراهم می کنند.
برای هدایت به سمت تجربه اتفاقات دلخواه، باید «احساس خوب داشتن» را مهمتر از هر چیز دیگری بدانی!
احساس خوب داشتن مهمتر است از : گشتن به دنبال مقصر؛ یا تلاش برای اثبات بیگناهی، یا ثابت کردن؛ برحق بودن خودت!
یکی از بزرگترین نشتی های انرژی در روابط این است که افراد به جای اینکه به دنبال رسیدن به احساس خوب باشند، به دنبال این هستند که بر حق بودن یا بی گناهی خود را به طرف مقابل ثابت کنند. به طور خلاصه این رفتار یعنی تمرکز بر نکات منفیِ طرف مقابل. یعنی تمرکز بر ناخواسته ها و طبق قانون، به خاطر این جنس از تمرکز، نکات منفی بیشتری را بر علیه خود در وجود طرف مقابل خود بر می انگیزانی و تجربه می کنی.
یادت باشد تمام رفتارو نحوه برخوردی که از همسرت در روابط ات تجربه میکنی و فکر میکنی خودت هیچ دخالتی در جذب اینها نداشتهای، چیزی نیست جز بازتاب کانون توجه خودت. همه آنچه که در این رابطه به بی انصافی، تحریک مادرش و هر دلیل دیگری غیر از خودت ربط می دهی، چیزی نیست جز نتیجه کانون توجه خودت در این رابطه و اگر در رفتار و افکار خود دقیق بشوی، اگر افکار و کانون توجه ات را مانیتور کنی، متوجه می شوی که عمده ی زمان شما صرف توجه به نکات منفی همسرت و خانواده اش شده است. این کار را با مرور خاطرات تلخ گذشته؛ مرور حرف های تلخ همسرت یا خانواده اش و تمرکز بر آنچه که نمی خواهی انجام می دهی.
ممکن است در برابر این حرف مقاومت کنی و بگویی: آخر کدام آدمی میخواهد اتفاقاتی با این بدی را به زندگیاش جذب کند؟
و پاسخ این است که، مهم نیست چه چیزی میخواهی و با کلماتت چه درخواستهایی داری. زیرا جهان کلمات شما را نمیشناسد بکله جهان کانون توجه شما را میشناسد. شما با کماتات زندگیتان را نمیسازی، بلکه با کانون توجهات آن را میسازی.
شما با کلمات، درخواست نمیکنی بلکه با کانون توجه خود درخواست می کنی و این جنس از توجه بر ناخواسته ها را میتوانی به خوبی از جنس احساسی که تجربه میکنید، تشخیص دهی.
ترسها، نگرانیها، دلشورهها و بیایمانیهایی که داری، این اتفاقات را برایت رقم میزند.
عدم احساس لیاقتی که برای داشتن یک رابطه خوب داری و میتوانی آن را در نحوه برخورد خودت با خودت ببینی، این اتفاقات را برایت رقم میزند.
این عدم احساس لیاقت را به خوبی میتوانی وقتی تشخیص دهی که خودت همیشه در اولویت دوم هستی. هنگام خرید، هنگام صرف غذا، هنگام تقسیم بودجه، هنگام تعریف و تمجید از خودت، هنگام برشمردن تواناییهایت، هنگام نگاه کردن در آینه به خودت و …
تمام اتفاقاتی که تجربه میکنی، از نوع نگاه تو به خودت نشأت گرفته است.
تحقیری که در روابطات تجربه میکنی، حاصل نگاه تحقیرآمیز خودت به خودت است.
نقطه شروع تغییر تجربه هایت و تغییر شرایط ات در این رابطه از نقطه ای است که بپذیری تمام این تجربه های ناخواسته، نتیجه ی کانون توجه خودم است. آنوقت است که برای کنترل کانون توجه ات متعهد می شوی و به این راحتی کانون توجه ات را به حال خود رها نمی کنی و به این راحتی اجازه نمی دهی هر موضوع ناخوشایندی را مرتبا در ذهنت بچرخانی و بپرورانی. زیرا تغییر آنچه که فکر میکنی خودت ایجادش کردهای، ممکن است. اما تغییر آنچه که معتقدی دیگران آن را برایت ساختهاند، هرگز امکان پذیر نیست.
وقتی به چیزهای ناخواستهای مثل رفتارهای بد اطرافیان با خودت توجه میکنی و در این باره احساس بدی داری و فکر میکنی در حقت ظلم شده، یعنی در حال ارسال فرکانسهایی هستی برای تجربه تحقیرها و بیعدالتیهای بیشتر.
داشتن احساس قربانی بودن، به معنای جذب اتفاقات بیشتری است تا دوباره برای خودت دل بسوزانی و خودت را یک قربانی بدانی.
زیرا جهان طبق قانونش تنها به فرکانسهای شما پاسخ میدهد و اتفاقات و شرایطی هم جنس و همسنگ با اساس آن فرکانسها را وارد زندگیات میکند.
بنابراین، شما نه تنها با فرکانسهایت افراد روابطات را انتخاب میکنی، بلکه با فرکانسهایت انتخاب میکنی که آن افراد چه رفتاری با شما داشته باشند. با توجه کردن به جنبههای ناخواسته همسرت، آن وجه ناخواستهی او را در وجود او برانگیخته و تجربه میکنی. میتوانی ارتباط میان نگاهی که به همسرت و خانوادهاش داری و احساسی که در این باره تجربه میکنی را با اتفاقاتی پیدا کنی که، در این رابطه تجربه میکنی.
یافتن این ارتباط به شما کمک میکند تا ارتباط میان باورهایی که درباره روابط داری و تجربه ات از روابط را پیدا کنی؛
یافتن این ارتباط به شما کمک می کند تا ارتباط میان میزان احساس لیاقت و نوع رفتار دیگران با خودت را پیدا کنی؛
یافتن این ارتباط به شما کمک میکند تا به جای وقت گذاشتن برای سرزنش دیگران، کنترل ذهن و کنترل کانون توجه را تمرین کنی؛
آنوقت به جای سرزنش دیگران یا احساس قربانی داشتن، روی مهارت هایت کار می کنی تا احساس لیاقت را در وجود خودت پرورش بدهی؛
یافتن این ارتباط به شما کمک میکند که مقصر اتفاقات را در باورها و کانون توجه خودت بجویی و نه در عواملی بیرون از خودت؛
دوست من ، جهان ما با قوانین مشخصی کار میکند و مهمترین کار او، پاسخ داده به فرکانسهای ماست. تمام جهان بر این اصل استوار است که:
تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه باورها و فرکانسهای خودمان است. در جهانی با چنین اصل مشخصی، تنها راه تغییر هر شرایطی، ایجاد تغییر در باورهایمان است.
وقتی چنین درکی از جهان هستی را میسازی و تصمیم میگیری خودت را با آن قوانین هماهنگ نمایی و بر طبق آنها رفتار کنی، خودت مدیر زندگیات میشوی، به گونهای که دیگر نگران هیچ عاملی بیرون از خودت نخواهی بود.
دیگر دلیل بدبختی یا خوشبختیات را رفتار دیگران نمیدانی که، بخواهی برای تغییر آنها، تلاش بیهوده انجام دهی یا برای جلب رضایت آدمها، کارهای عجیب و غریب انجام کنی.
زیرا میدانی داشتن روابطی توام با عشق و مودت و آسودگی، قوانین خودش را دارد و اگر با این قوانین هماهنگ شوی، لاجرم عشق را در روابطات تجربه میکنی.
می دانی، داشتن رابطهای توام با عشق و مودت، نه به زیبایی فرد ربط دارد، نه به میزان تحصیلات یا وضعیت خانواده ، و نه به هیچ ویژگی ی دیگری. بلکه تنها دلیل را در باورهایی میجویی که فرد درباره احساس لیاقت و ارزشمندی، فراوانی آدمهای خوب و … دارد.
دوره عشق و مودت در روابط، همان قوانین را به شما میآموزد که هر فردی برای داشتن یک رابطه زیبا، لازم است بداند. همان باورهایی را در شما میسازد که اول از همه با خودت به صحل می رسی و این صلح درونی موجب ارسال فرکانسهایی میشود که:
نتیجهاش ورود یک رابطه زیبا به زندگی است
نتیجهاش دیدن رفتارهای دلخواهمان از افرادی است که با آنها در ارتباطیم.
نتیجهاش این است که، برای راضی کردن دیگران و دوست داشته شدن توسط آنها، نیازی به گذشتن از خودت و خواستههایت نداری.
نتیجهاش این است که همواره آدمهای زندگیات، بهترین وجه از خودشان را به تو نشان میدهند.
دوره عشق و مودت در روابط، یک دفترچه راهنما برای داشتن رابطهای دلخواه است. مثل یک دستورالعمل است که برای هر چیزی درباره روابط ات، یک راهکار دارد و هرچه بیشتر از آن راهکارها استفاده میکنی، بهتر میتوانی قوانین زندگی را درک کنی و باورهای قدرتمندکنندهای بسازی که تو را به سمت تجربه عشق و آرامش بیشتر هدایت نمایند.
این دوره به تو کمک میکند تا مهمترین رابطهی زندگیات یعنی رابطه با خودت را عاشقانه بسازی و از درون با خودت و آنچه که هستی به هماهنگی و آرامش برسی. این هماهنگی سرآغاز ساخته شدن باور احساس لیاقت است. این هماهنگی سر آغاز توانا شدن در دیدن زیبایی ها و نکات مثبت زندگی ات است. این هماهنگی سرآغاز توانا شدن در دیدن نکات مثبت آدمها و برانگیختن ویژگی های مثبت در آدمهای روابط ات است. وقتی این رابطه یعنی هماهنگی میان ذهن و روح را بسازی، با کل زندگی در صلح و هماهنگی قرار میگیری و این هماهنگی درهای نعمت و برکت را به زندگیات میگشاید.
این هماهنگی عشق را به رابطهات میآورد.
این هماهنگی نحوه رفتار آدمها با تو را تغییر میهد.
این هماهنگی رفتار خودت را با خودت تغییر میدهد.
تنها راه برای تجربه عشق و آرامش در زندگی، رسیدن به این هماهنگی است و راه ایجاد این هماهنگی شناختن و درک قوانین زندگی و ساختن باورهای قدرتمندکننده است. باورهایی مثل احساس لیاقت، مثل باور به فراوانی نعمت و ثروت ؛ باور به فراوانی افرد مناسب، باور به اینکه همه ی آدمها وجه خوبی در درون خود دارند و اگر من با خودم در صلح باشم همواره آن وجه خوب را در آنها بر می انگیزانم؛ باورهایی مثل قضاوت نکردن رفتارهای آدمها و عدم تلاش برای تغییر آنها
و مهم تر از همه، درک و قبول این اصل که هیچ فردی به جز من، توانایی تغییر تجربهام از زندگی را ندارد. زیرا تمام اتفاقات زندگی من، بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است. بنابراین اگر بتوانم آن باورها را تغییر دهم، بدون استثناء، تجارب زندگیام تغیر خواهد کرد.
پس ارزشش را دارد تا برای تغییر باورهایم تلاش آگانه کنم. ارزشش را دارد تا به جای احساس قربانی داشتن و افسوس خوردن به حال خودم و زندگیام، تمرکزم را بر درک آگاهیهایی بگذارم که شخصیت مرا قوی می کند و مرا با خودم در صلح قرار می دهد و به آرامش می رساند و وقتی سکّان زندگیام را به دست این آرامش درونی بسپارم زندگی ام غرق در صلح و آرامش می شود.
منابع بیشتر درباره این مقاله:
راهکارهای دوره عشق و مودت در روابط برای ساختن روابط دلخواه در زندگی
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
به نام خدا
سلام دوست عزیز
به نظر من اگر شما به جای توجه به این که کارما جواب همسر و مادرش را بدهد. به این فکر کنید که این اتفاقات چرا برای شما پیش می آید بنظرم سریعتر از ماجرا خلاصی پیدا می کنید. شما دوست عزیز چون الان بیشترین عذاب را می کشید تمام توجه شما به این موضوع می باشد و همین کار احساس شمارا بد و پیامدهای بدی برای شما هر روز بعمل می آید.
کاری که باید بکنید:
اول) این است که به مرور زمان آرام آرام توجه خود را از این موضوع بردارید اگر توجه شما الان 80 درصد است هر روز سعی کنید 5 درصد از آن را کاهش دهید (در ضمن می دانم که سخت است اما تاکید میکنم که آرام آرام).
دوم) وقتی بعد از چند روز که احساس کردید که در مسیر زیاد پیشرفت کرده اید باید دوباره تکرار می کنم آرام آرام به خوبیهای شوهرتان فکر کنید. و احساس تان را از برعکس بالا از 5 درصد دوست داشتن آن به 80 درصد برسانید.
سوم) مطمئن باشید که بعد از مدتی که این کار را کردید خداوند بزرگ راهی در مقابل شما خواهد گذاشت. و از این وضعیت در می آیید و شرایط زندگی شما بهتر از قبل خواهد شد.
چهارم) لطفا هیچ موقع به راه آن فکر نکنید که چگونه این کار عملی خواهد شد.
پنجم) راههای زیادی است: 1. همسرشما بعد از این شما را دوست میدارد و حرف مادرش را گوش نمی دهد. 2. مادرش دیگر از او این درخواست را نمی کند. و … بینهایت راه دیگر که خداوند بزرگ خودش می داند. فقط باز هم تکرار می کنم که به راهش اصلا فکر نکنید و تمرکزتان را به تمرین شماره اول و دوم همت گذارید.
حتما به یاری خداوند طبق قانون جهان هستی شما به آرامش خواهید رسید.
به نام خداوند مهربانم
سلام دوست عزیزم کارما و نفرین و دعا در زندگی هیچ کس تاثیری ندارد جز به خودت ضربه میزنه چون مدام با احساسه بد زندگی میکنین و فرکانس نامناسب میفرستین و از زندگی خودتون لذت نمیبرین و انگشت اتهام به سوی دیگران است
شما وقتی تمام تمرکزتون رو از روی خودتون برداشتین و روی دیگران گذاشتین و از خودتون غافل شدین
همه اتفاقات زندگیمون بواسطه افکار و باورهای ما بوجود میاد
شما هم بپذیر خودت بوجود آوردی و آرام آرام تلاش کن تو میتونی کم کم تغییر کنی سخته اما روی خوبیهاشون تمرکز کن
ذهنتو نجواهشو خاموش کن که ذهن مدام ما رو به سمته منفی ها ناامیدیها بدیها خشم ها کینه ها میره پس جلوشو بگیر
تو میتونی از خداوند کمک بخواه و شروع کن
خداوندا هدایتش کن به بهترین مسیرها
به نام رب العالمین
سلام
بعد از خواندن این کامنت و گوش دادن فایل استاد عباس منش جان حول محور داستان که احساس گناه و کارما و دعا ونفرین ما در حق دیگران هیچ تأثیری ندارد
،خیلی خداوند چراغ بزرگی در ذهنم روشن کرد .
جمله مریم جان:
تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه باورها و فرکانسهای خودمان است. در جهانی با چنین اصل مشخصی، تنها راه تغییر هر شرایطی، ایجاد تغییر در باورهایمان است.زیرا طبق قانون، تمام اتفاقات زندگی ما -بدون استثناء- نتیجه باورها و کانون توجه خودمان است.
من به شخصه همیشه انگشت اتهامم به سمت دیگران بود خوب چه کاری راحت تر از اینکه که موفق نشدن خودم بندازم گردن خانواده جامعه ظلم دیگران بهم .
الان که فکر می کنم بهش من چقدر همیشه توقع های بیخودی از پدرم داشتم و همیشه پدرم مسئول بدبختی های خودم می دانستم و ساعت ها باهاش بحث می کردم تو ما بدبخت کردی تو باعث تماممشکلات مایی و اون بنده خدا چون تمکن مالی خیلی بالایی نداره و نمی تونست مثلا یه ماشین برام بگیره خانه فلان بخر یا مثل دوستانم من مسافرت خارجی ببره می گفتم تو مشکل داری تو ما بدبخت کردی و این روتین بحث دائم من پدرم بود
خیلی بنده خدا گذاشتم تو فشار در حالی که پدرم تمام زحمات برای ما کشیده ولی این متوقع بودن این بحران نوجوانی من به مرحله های پرخاشگری بحث با پدرم کشونده بود .که تو هیچ کاری برای من نکردی در حالی که بنده خدا پدرم خیلی زیاد زحمت کشه ساعت های طولانی سرپا وایمیسته و شغل آزاد داره شب و روز باید کار کنه ولی نتونسته بود شرایط خیلب عالی برای ما رقم بزنه .خوب من قبل این سایت نمی فهمیدم که تقصیر اون بنده خدا نیست پدرم مسئول مسئولیت های من نیست ولی از وقتی که به دنیا آمدیم باور های تلقین شده جامعه که حتما باید خانواده ما مارو خوشبخت کنه خانواده پول دار نداشته باشی دیگه بدبختی فکر کن من ساعت ها وقت می زاشتم با پدرم جنگ اعصاب که اثبات کنم تو ما بدبخت کردی .تو مانع موفقیت من شدی خوب فکر کن من میشستم ۱۵ ساعت درس می خوندم بعد می شستم می گفتم به بابام تو من بدبخت کردی من می خونم ولی منی که نمی تونم با فلان استاد برم کلاس کنکور قبول نمی شوم بعد احساس بد داشتم تو سال کنکورم اون احساس بد باعث جنگ بیشتر من با اون بنده خدا میشد و هی شرایط گند تری رقممی زد و…خلاصه من اون موقع بنده خدا پدرم یه آدم بد ظالم می دانستم و کل خوبی هاش به یکباره به نادیده می گرفتم و خودم حس مظلوم قربانی داستان می گرفتم و بشین قصه حسین کرد شبستری برای دوستام بگو حس ترحم بخر .
الان که تو این سایتم ساعت ها رو رفتارم فکر کردم بارها کامنت های خودم تو الگو تکرار شونده خوندم فهمیدم من چقدر انسان متوقعی هستم از دیگران چقدر هی گفتم مادرم اینطور پدرم اونطور
الان گل بانگ اذان می آید که میگه اشهد ان لا الا الله الا 😊
پدرمنگاه می کنم الان که موهای سفیدش زیاد شده یاد این می افتم که بدبخت خودش کی یک ریال خرح خودش کرده کم همیشه تک تک هزینه های من پرداخت کرده . بهترین لباس ها بهترین دانشگاه بهترین وسایل ولی من هیج وقت حتی یکبار غرورم اجازه نداده از پدرم قدر دان خوبی هاش باشم یا ببوسمش بگم بابا دمت گرم که آنقدر برای من زحمت کشیدی خودت فدای من کردی اجازه دادی درس بخونم حق ازدواجم به خودم دادی تو درس خوندن حمایتم کردی..الان متوجه شدم که من بودم مقصر نه هیچ کس دیگر
من بودم که ظلم کردم به اونا با رفتارهای ناپسندم من بودم که به پدرم و غرورش اهانت کردم و اون هی قضاوت کردم و تو فشار قرارش دادم خیلی پشیمانم خیلی دلم می خواد انقدر شهامت پیدا کنم پدرم ببوسم و ازش معذرت خواهی کنم بگم ببخشید که ۵و۶وسال تمام بهت زخم زبان زدم قضاوتت کردم و….
مادرم الان که سری کامنت های قبل خودم راجب مادرم خوندم خیلی نگاه ظالمانه ایی بهش داشتم .خیلی اون قضاوت کردم و کوبیدمخیلی بهش سخت گرفتم خیلییییی جاها باهاش بد رفتاری کردم تند برخورد کردم و همیشه هم حق به خودم دادم و کوتاه نیامدم که مرضیه شاید یکبارم تو مقصری چرا همیشه ماها عادت داریم دیگران مقصر تمام چیزها بدونیم
نوشته بودم مادرم بهم محبت نکرده ولی تو چی تو بهش محبت کردی یکبار شد از مادر پدرت با احترام یاد کنی یا همیشه اون بدبخت ها تخریب کردی.
من واقعا حس می کنم انسان خوبی نبودم با اینکه همیشه فکر می کردم من دیگه همه چی تمامم من دیگه الان علامه دهرم
مغرور شدم به خودم مغرور شدم به اینکه هرچی من میگم درسته هرچی من فکر می کنم درسته هرچی من می بینم درسته همه بدن فقط من خوبم .
درحالی که من شاید آدم بده داستان بودم
شاید هم خیلی ها مثل من باشن الان همین خانم ماجرا ما شاید شوهرتم گناهی نداره .
من الان گردن می گیرم که پدر مادرم خیلی اذیت کردم توقع داشتم اون ها تبدیل به چیزی بشن که نیستن .
انیمیشن گربه چکمه پوش بود فکر کنم یه دختره بودکه با خرس ها زندگی می کرد و توقع داشت خانواده اش عوض بشن و آرزو می کرد مادرش عوض می شد در حالی که خانوادش همه جور مواظبش بودن و مشکل طرز نگاه دختره بود داستان من .
الان دیگه پدر ومادرم از صمیم قلبم می بخشم و امیدوارم که اونام من ببخشن اونا تمام تلاششون برای من کردن خیلی هم بیشتر از لیاقت من بهم بها دادن و من هیچ وقت سپاسگزار وجودشون نبودم و همیشه نالیدم ازشون
و به قول مریم عزیزم وقتی به چیزهای ناخواستهای مثل رفتارهای بد اطرافیان با خودت توجه میکنی و در این باره احساس بدی داری و فکر میکنی در حقت ظلم شده، یعنی در حال ارسال فرکانسهایی هستی برای تجربه تحقیرها و بیعدالتیهای بیشتر.
داشتن احساس قربانی بودن، به معنای جذب اتفاقات بیشتری است تا دوباره برای خودت دل بسوزانی و خودت را یک قربانی بدانی.
زیرا جهان طبق قانونش تنها به فرکانسهای شما پاسخ میدهد و اتفاقات و شرایطی هم جنس و همسنگ با اساس آن فرکانسها را وارد زندگیات میکند.
خدایا من ازت سپاسگزارم بابت پدر ومادر ساده و مظلوم و حلال خورم خدایا شکرت که من بهترین پدر ومادر دنیا را دارم.
خدایا من الان متوجه شدم که بهترین خانواده دنیا را دارم
آدم های دلسوز مهربان من دیگه گلایه ایی ندارم بابت خانوادم من می پذیرم همه چی رو . مرضیه بهترین خانواده ایی که برای تکاملش نیاز داشت خدایا بهش دادی .
من ممنونم خدایا حتی بابت اینکه سختی کشیدم بی پولی کشیدم حتی اونام بخشی از تکامل من بود . من عاشق اسمم عاشق خانوادم عاشق حانه زندگی وضعیت فعلیمم عاشق ایرانم عاشق کشورمم عاشق ملت کشورم من همه شرایطم دوست دارم از اخلاقم از ظاهرم از جنسیتم ازوضعیت مالیم
خدایا بابت همه چی ازت ممنونم خودت من در مسیری قرار بده که جبران محبت های مادر پدرم کنم .من تو این دوهفته تبدیل به مرضی دیگه شدم خودمم دیگه خودمو نمی شناسم.
قانون کارما به این معنا که وقتی دلیل اتفاقات بد زندگیات را رفتار دیگران میدانی و به خاطر این طرز فکر، خودت را برگی در باد میدانی و مستأصل و ناامیدی میشوی، باید حتماً دیگران نیز اتفاقات بدی را تجربه کنند و مجازات شوند، وجود ندارد.
اما قطعاً این قانون وجود دارد که اگر به هر دلیل و با هر منطقی در احساس بد بمانی، لاجرم اتفاقات بد بیشتری را تجربه خواهی کرد.
اما اگر آن افراد در احساس بد باشند، قطعاً اتفاقات بدی را تجربه میکنند. اگر آن افراد باورهای محدودکنندهای داشته باشند، قطعاً شرایط نادلخواهی را تجربه میکنند. زیرا طبق قانون: احساس بد = اتفاقات بد و احساس خوب = اتفاقات خوب.یادت باشد تمام رفتارو نحوه برخوردی که از همسرت در روابط ات تجربه میکنی و فکر میکنی خودت هیچ دخالتی در جذب اینها نداشتهای، چیزی نیست جز بازتاب کانون توجه خودت.زیرا طبق قانون، تمام اتفاقات زندگی ما -بدون استثناء- نتیجه باورها و کانون توجه خودمان است. احساس خوب داشتن مهمتر است از : گشتن به دنبال مقصر؛ یا تلاش برای اثبات بیگناهی، یا ثابت کردن؛ برحق بودن خودت!
یکی از بزرگترین نشتی های انرژی در روابط این است که افراد به جای اینکه به دنبال رسیدن به احساس خوب باشند، به دنبال این هستند که بر حق بودن یا بی گناهی خود را به طرف مقابل ثابت کنند. به طور خلاصه این رفتار یعنی تمرکز بر نکات منفیِ طرف مقابل. یعنی تمرکز بر ناخواسته ها و طبق قانون، به خاطر این جنس از تمرکز، نکات منفی بیشتری را بر علیه خود در وجود طرف مقابل خود بر می انگیزانی و تجربه می کنی.تحقیری که در روابطات تجربه میکنی، حاصل نگاه تحقیرآمیز خودت به خودت است.وقتی چنین درکی از جهان هستی را میسازی و تصمیم میگیری خودت را با آن قوانین هماهنگ نمایی و بر طبق آنها رفتار کنی، خودت مدیر زندگیات میشوی، به گونهای که دیگر نگران هیچ عاملی بیرون از خودت نخواهی بود.
دیگر دلیل بدبختی یا خوشبختیات را رفتار دیگران نمیدانی که، بخواهی برای تغییر آنها، تلاش بیهوده انجام دهی یا برای جلب رضایت آدمها، کارهای عجیب و غریب انجام کنی.
……
و اینکهمتوجه شدم دعا و نفرین هیچ تأثیری نداره چیزی به اسم کارما وجود نداره .
از اینپس فقط خودم مسئول همه اتفاقات می دانم و لاغیر تکتک شکست هام مسئولش خودمم.به قول استاد هرکس تو هر جایگاه هست دقیقا لیاقتش همون جایگاه و من خودم باعث همه چی هستم. و دقیقا لیاقت من در حد همین وضعیت فعلی
…..
وای انگار از تمام اون بندها خودم رها کردن با پذیرش اینجمله که هیچ کس هیچبدی به مننکرده و همه رو بخشیدم حتی کسایی که خیلی بهم ظلم کرده بود و چقدر دعا خیر کردم اون ها رو الان خیلی حالم خوبه حس نزدیکی به خدا دارم 😊
سلام و درود خدمت همه همراهان و همسفران عزیزم در این سایت ارزشمند ؛
دوستان خوبم وقتی پاسخ هایی رو که دادید مطالعه کردم راستش کمی باز به فکر فرو رفتم و پاسخی کمی اختصاصی تر براش دارم و چون اتفاقا همین دیشب با یک مهمان محترم نزدیک یکی دو ساعت حول همین قانون کارما بحث کرده بودیم و امروز هم که به این صفحه به طور اتفاقی برخوردم ؛ ببینید عزیزانم بین درست جواب دادن با کامل جواب دادن تفاوت بسیار است ، و مساله کارما جزو آن مباحثیست که نمیتوان با چند جمله پاسخش را داد و اون رو تمام شده بدونیم این نوع نگاه ممکنه به دلیل باقی گذاشتن علامت سوال هایی در ذهن به دلخوری بیشتر بینجامه ، همسفران عزیزم ، این که دوستان میفرمایند که کانون توجه ما و نوع نگاه ما به مسائل زندگی اتفاقات رو برای ما پیش میاره رو کاملا با اون موافقم و حتی در مورد مسائلی که ما در وقوع اونها دخیل نیستیم مثل حوادث برای دیگران و نزدیکانمون و حتی خودمون ممکنه طرز برخورد و نگاه و واکنش من با فردی دیگر متفاوت باشد و برای همان حادثه نتیجه ای روحی و روانی و فیزیکی کاملا متفاوتی رو از اون شخص بگیریم. تا اینجا قبول / ولی دوستان خوبم خداوند هم حسابرس است و هم سریع العقاب است البته این به معنی این نیست که ما مظلومانه و با حس قربانی بودن بنشینیم و انتظار توبیخ طرف مقابل رو بکشیم ، بلکه ساز و کار به این صورت هستش که باید رها کنیم و از زمان و عمر خودمون که سریع در گذر هستش برای خلق زندگی دلخواهمون بهره ببریم و آنچه گذشته رو با خاطری آرام تکرار میکنم با خاطری آرام به خدا واگذار کنیم ،
من در زندگی ام خیلی به این موضوع دقیق شده ام تا به قول قرآن ببینم فرجام گنهکاران و تبهکاران را ( از خورد تا درشت ) ببینم و درک کنم و البته برای هیچکدومشون هم فرجام خوبی ندیدم از فرزندی که در حق والدینش ظالم بوده تا شخصی که از نفوذ و قدرتش سو استفاده کرده و کسانی که ضعیفان و کودکان و ناتوانان رو آزار داده اند تا کسانی که امتیاز و امکان و جایگاهی رو در اختیار داشته اند و از اون سواستفاده کرده و در حهت ناشایست استفاده کرده اند یا حقی رو کسی ضایع کرده و بهش آسیب زدند و در آینده چندین ساله بعد تاوان اون رو با بی احترام شدن و طرد شدن تا فرزندان ناصالح تا ورشکستگی و صدها توببخ دیگر داده اند و من اگر بخواهم فکر کنم و به یاد بیارم باور کنید لیست بلند بالایی رو به خاطر خواهم آورد از موارد ریز تا کلان از یک شریک دزد یا رفیق خائن گرفته تا دیکتاتوری مثل صدام و … .
و اینجا باز به قسمت اول کامنتم برمیگردم و موافقت کامل خودم رو با اون قسمت از فرمایشات دوستان و در اصل قانون جذب اعلام میکنم که ما ابدا و به هیچ وجه نباید تمرکز و توجهمون روی این مساله بزاریم که قانون کارما چکار باید در مورد مورد شکایت من بکند این درست مثل نگه داشتن تکه ای ذغال داغ توی مشت برای پرت کردنش به یک نفر حتی یک ظالم هست باور کنید اولین نفری که قطعا خواهد سوخت خود ماییم و طرف دیگر در احتمال قرار میگیرد. ما باید رها کنیم و این رها کردن زبانی نباشد و عملی باشد و باید توجهمان را به هر قیمت رو نکات مثبت بگذاریم و بگردیم و این نکات مثبت رو پیدا کنیم قطعا خداوند یا حال ما رو در همان وضعیت به سمت بهبود میبرد و ویژگی و زوایای مثبت اون افراد رو با ما روبرو میکنه و یا مسیر تازه ای از بهبود رو برای ما باز میکنه و به همان سمت اصلح و بهبود هدایت میکنه. و پایان کامتنم رو با شعری زیبا از مولانای عزیز به پایان میبرم :
در جهان هر چیز چیزی جذب کرد / گرم گرمی را چشید و سرد سرد / قسم باطل باطلان را میکشند / باقیان هم از باقیان سرخوشند / خوب خوبی را کند جذب این بدان / طیبات و طیبین بر وی بخوان.
در پتاه الله بی شریک بی همتای مهربان شاد و سربلند باشید.
تا وقتی عامل اصلی که همسرتون به شما توهینی و تحقیر می کند را مادر ایشون می دونی
تا وقتی این را به خودتون می گویید که با همه توهین ها و تحقیرها وو مادر ایشون خوشحال میشود
یعنی شما عامل را در حتی دیگه پیدا می کنید
عامل اصلی را حالا در سوال شما مادر ایشون ندانید
شما خودتون بنشینید و فکر کنید و ببینید شما چه فرکانسی دارید ارسال می کنید که همسرتون دارد این طرز رفتار این طرز برخورد را با شما دارد
از خداوند هدایت بخواهید و باور داشته باشید به بهترین روش ترمزهای ذهنی اون را به شما خواهد گفت و باورهای خوب را جایگزین می کند
به نام انرژی معجزهکننده و قدرتمند:
که از رگ گردن به من نزدیکتر است
و به خوشبختی، سعادتمندی، آرامش، سلامتی، ثروتمندی
و داشتن زندگی سرشار از عشق و وفاداری
و تجربه لذت های ناب و وصف نشدنی
و بودن در آسایش و رفاه برای من،
بیشتر از خودم مشتاق و مصر است
به نام سیستمی قانونمند:
که جهانی سرشار از نعمت و ثروت و برکت و فرصت و آدم های خوب و هر چیز خوبی را به بی نهایت مقدار خلق کرده
و من را خالق زندگی خودم آفریده
تا بتوانم از راه های ساده و لذت بخش
به تمام خواسته ها، آرزوهای کوچک و بزرگ و زندگی دلخواه و رویاییام برسم
به نام خدایی که مرا بسیار دوست دارد
و من را موجودی بالیاقت، ارزشمند، عزتمند، شایسته و لایق نعمت هایش خلق کرده
و هر روز بر عزت نفس و میزان لیاقتم برای دریافت نعمت هایش میافزاید.
*
سلام به خوبیها و زیباییها
سلام به هر ذره و جریانی از خوبی که در جهان زیبا و غنی ما در جریان هست
سلام به تمام آدم های خوب و باوجدان در همه جای جهان، از گذشته های دور تا همین حال حاضر و آینده
سلام به تمام افراد و عوامل و راههای هموار و لذتبخشی که به فرمان خداوند برای رسیدن من به خواستهها و آرزوها و شرایط دلخواه و رویایی ام برایم مهیا میشوند
سلام به:
خوشبختی و آرامش
موفقیت و ثروتمندی
سلامتی و زیبایی
امنیت و ایمنی
عزتمندی و آبرومندی
لیاقت و شایستگی
آسایش و رفاه
مهربانی و محبت
عاشقی و وفاداری
فراوانی و ثروت
نعمت و فرصت
راهنمایی و هدایت خداوند
احساس ارزشمندی و اعتمادبهنفس
زندگی سرشار از عشق و محبت و وفاداری
زندگی مملو از تجربههای ناب و لذتهای وصفنشدنی
سعادتمندی و عاقبت به خیری
*
ذکر نکات و باورها:
قانون: احساس خوب = اتفاقات خوب
طبق قانون، تمام اتفاقات زندگی ما، بدون استثناء، نتیجه باورها و کانون توجه خودمان است.
من با خودم در صلح هستم.
من مسئولیت ایجاد احساس خوب و ماندن در احساس خوب را درباره خودم میپذیرم.
من وقتی با خودم در صلح هستم، آدمهایی را جذب میکنم که آنها نیز با خودشان در صلح هستند.
وقتی این افراد هماهنگی که با خود در صلح هستند، به هم میرسند، موجبات آرامش و حس خوب یکدیگر را فراهم میکنند.
برای هدایت به سمت تجربه اتفاقات دلخواه، باید «احساس خوب داشتن» را مهمتر از هر چیز دیگری بدانم.
احساس خوب داشتن مهمتر است از : گشتن به دنبال مقصر یا تلاش برای اثبات بیگناهی، یا ثابت کردن؛ برحق بودن خودم!
یکی از بزرگترین نشتی های انرژی در روابط این است که افراد به جای اینکه به دنبال رسیدن به احساس خوب باشند، به دنبال این هستند که بر حق بودن یا بی گناهی خود را به طرف مقابل ثابت کنند. بنابراین سعی میکنم کانون توجهام را روی نکات مثبت زندگیام گذاشته و با باورهای قدرتمندکننده و مانند در احسای خوب، اتفاقهای خوب را وارد زندگی خود کنم و کیفیت آن را بالاتر ببرم.
من پیوسته نکات مثبت طرف مقابل را میبینم. این یعنی تمرکز بر خواستهها و طبق قانون، به خاطر این جنس از تمرکز، نکات مثبت بیشتری را به نفع خودم در وجود طرف مقابل بر میانگیزانم و تجربه میکنم.
برای آینده یادم میماند که وقتی ازدواج کردم، تمام رفتارها و نحوه برخوردی که از همسرم در روابطام تجربه خواهم کرد، فکر نکنم که خودم هیچ دخالتی در جذب آنها نداشتهام، بلکه هر آنچه میبینم چیزی نیست جز بازتاب کانون توجه و افکار و باورهای خودم.
نکته مهم: مهم نیست چه چیزی میخواهم و با کلمات و جملات چه درخواستهایی دارم. زیرا جهان کلمات مرا نمیشناسد بکله جهان کانون توجه من را میشناسد.
در واقع من با کلماتم زندگیم را نمیسازم، بلکه با کانون توجهام زندگی ایدهآلم را میسازم.
من با کلمات، درخواست نمیکنم بلکه با کانون توجه خودم درخواست میکنم.
من احساس میکنم لیاقت داشتن یک رابطه عاشقانه فوقالعاده عالی و رویایی را دارم،
من احساس میکنم لایق نعمته
های خداوند هستم،
من احساس میکنم لیاقت ثروت و آسایش و رفاه و در کلام خوشبختی بی حد و حصر در این جهان را دارم.
من خودم را دوست دارم،
به خودم و تواناییهایم ایمان دارم،
من به خودم و شخصیتی که دارم احترام میگذارم،
من عزت نفس فوقالعاده بالایی دارم
من اعتماد به نفس بالایی دارم
من انسان ارزشمند و بالیاقتی هستم
من خصوصیات بسیار خوبی دارم
من خدا را دوست دارم و تنها از او که قادر مطلق است یاری میطلبم
تمام اتفاقاتی که تجربه میکنم، از نوع نگاهم به خودم نشأت میگیرد.
احترامی که در روابطم تجربه میکنم، حاصل نگاه ارزشمند خودم به خودم است.
تمام تجربههای دلخواه من نتیجهی کانون توجه خودم است.
به همین خاطر، برای کنترل کانون توجهام، بیش از پیش متعهد میشوم و به این راحتیها کانون توجهام را به حال خودش رها نمیکنم و تنها اجازه میدهم هر موضوع خوب و خوشایندی مرتبا در ذهنم بچرخد.
بله، تغییر آنچه که فکر میکنم خودم ایجادش کردهام، ممکن است.
وقتی به چیزهای دلخواه و خوشایندی مثل رفتارهای خوب اطرافیان با خودم توجه میکنم و در این باره احساس خوشایندی دارم، یعنی در حال ارسال فرکانسهایی هستم برای تجربه احترام و خوشبختی بیشتر.
جهان طبق قانونش تنها به فرکانسهای من پاسخ میدهد و اتفاقات و شرایطی همجنس و همسنگ با اساس آن فرکانسها را وارد زندگیام میکند.
بنابراین، من نه تنها با فرکانسهایم افراد روابطم را انتخاب میکنم، بلکه با فرکانسهایم انتخاب میکنم که آن افراد چه رفتاری با من داشته باشند.
با توجه کردن به جنبههای خوب و دلخواه همسر آیندهام، آن وجه خوشایند و دلخواه او را در وجود او برانگیخته و تجربه خواهم کرد.
در واقع من میتوانم ارتباط میان نگاهی که به همسرم آیندهام و دیگر افراد دارم و احساسی که در این باره تجربه میکنم را با اتفاقاتی پیدا کنیم که در این رابطه تجربه خواهم کرد.
یافتن این ارتباط به من کمک میکند تا ارتباط میان باورهایی که درباره روابط دارم و تجربهام از روابط را پیدا کنم؛
یافتن این ارتباط به من کمک میکند تا ارتباط میان میزان احساس لیاقت و نوع رفتار دیگران با خودم را پیدا کنم؛
یافتن این ارتباط به من کمک میکند تا کنترل ذهن و کنترل کانون توجهام را بیشتر تمرین کنم؛
آنوقت به جای کارهای بیهوده، روی مهارتهایم کار میکنم تا احساس لیاقت را در وجود خودم بیشتر پرورش دهم؛
یافتن این ارتباط به من کمک میکند که بدانم به لطف خدا، همه چیز دست خودم است و این من هستم که تعیینکننده اتفاقات زندگیم هستم.
جهان زیبای من با قوانین مشخصی کار میکند و مهمترین کار او، پاسخ دادن به فرکانسهای من است.
تمام جهان بر این اصل استوار است که «تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء، نتیجه باورها و فرکانسهای خودمان است.»
در جهانی با چنین اصل مشخصی، تنها راه تغییر هر شرایطی، ایجاد تغییر در باورهای خودم است.
وقتی چنین درکی از جهان هستی را میسازیم و تصمیم میگیریم خودمان را با آن قوانین هماهنگ کنیم و بر طبق آنها رفتار کنیم، خودمان مدیر زندگیمان میشویم، به گونهای که دیگر نگران هیچ عاملی بیرون از خودمان نخواهیم بود.
من میدانم که داشتن روابطی توام با عشق و مودت و آسودگی، قوانین خودش را دارد و اگر با این قوانین هماهنگ شوم، لاجرم عشق ناب را در روابطم تجربه میکنم.
نکتهای بسیار مهم:
داشتن رابطهای سالم و توام با عشق و مودت و لذت و خوشبختی، تنها به باورهایی مربوط میشود که فرد درباره احساس لیاقت و ارزشمندی، فراوانی آدمهای خوب و … دارد.
وقتی با خودم در صلح هستم، این صلح درونی موجب ارسال فرکانسهایی میشود که نتیجهاش ورود یک رابطه زیبا به زندگیم و دیدن رفتارهای دلخواه و بهترین وجه از تمام افرادی است که با آنها در ارتباط هستم میشود.
باورهای قدرتمندکنندهای که دارم من را به سمت تجربه عشق و آرامش و خوشبختی بینظیری که آرزویش را دارم هدایت میکنند.
من حتی رابطه با خودم را نیز عاشقانه ساختهام و از درون با خودم و آنچه که هستم به هماهنگی و آرامش رسیدهام و این هماهنگی و آرامش، هر روز بیشتر و بیشتر میشود.
این هماهنگی و آرامشی که در خودم احساس میکنم باعث ساخته شدن باور قدرتمند و معجزهآسای احساس لیاقت است.
این هماهنگی باعث تواناتر شدن من در دیدن زیباییها و نکات مثبت زندگیام شده است.
این هماهنگی باعث تواناتر شدن من در دیدن نکات مثبت آدمهای اطرافم و برانگیختن ویژگیهای مثبت در آنها شده است.
نکته مهم: وقتی هماهنگی میان ذهن و روح را بسازیم، با کل زندگی در صلح و هماهنگی قرار میگیریم و این هماهنگی، درهای نعمت و برکت را به زندگیمان میگشاید.
این هماهنگی ذهن و روح، عشق ناب را به رابطهمان میآورد. این هماهنگی نحوه رفتار آدمها با ما را تغییر میدهد. این هماهنگی رفتارمان را با خودمان تغییر میدهد.
تنها راه برای تجربه عشق و خوشبختی و آرامش در زندگی، رسیدن به این هماهنگی است
و راه ایجاد این هماهنگی، شناختن و درک قوانین زندگی و ساختن باورهای قدرتمندکننده است.
باورهای قدرتمندکنندهای مثل مثل باور قدرتمند احساس لیاقت، مثل باور به فراوانی نعمت و ثروت و برکت؛ باور به فراوانی انسانهای خوب و باوجدان و عاشق و وفادار،
باور به اینکه همهی آدمها وجه خوبی در درون خود دارند و اگر من با خودم در صلح باشم همواره آن وجه خوب را در آنها بر می انگیزانم؛
و مهم تر از همه، درک و قبول این اصل که هیچ فردی به جز من، توانایی تغییر تجربهام از زندگی را ندارد.
تکرار نکته مهم: هیچ فردی به جز خودم، توانایی تغییر تجربهام از زندگی را ندارد.
چراکه تمام اتفاقات زندگی من، بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است.
بنابراین اگر بتوانم افکار و باورهایم را اصلاح کرده و کانون توجهام را روی خوبیها و نعمتها بگذارم، بدون استثناء، تجارب زندگیام تغییر کرده و فوقالعاده لذتبخش و خوشایند خواهند شد.
بله، ارزشش را دارد تا برای تغییر باورهایم تلاش آگانه کنم. ارزشش را دارد تا به جای احساسات ناخوشایند،
تمرکزم را بر درک آگاهیهایی بگذارم که شخصیت مرا قویتر میکند
و مرا با خودم در صلح بیشتر قرار میدهد
و به آرامش بیشتر میرساند
و وقتی سکّان زندگیام را به دست این آرامش درونی میسپارم، زندگیام غرق در صلح و آرامش و عشق و لذت و خوشبختی بیشتر میشود.
*
من باور دارم که در جهانی بسیار زیبا، غنی و سخاوتمند زندگی میکنم که
در آن بیشمار نعمت و فرصت و ثروت و آدمهای خوب وجود دارد و
من قرار است سفری بسیار لذتبخش و عاشقانه را در این جهان داشته باشم و
در کمال خوشبختی و سعادتمندی، پیوسته شکرگزار خالق بخشنده و مهربانش باشم.
خدایا، خداوندا
من فقط و فقط به تو ایمان دارم
و تنها به تو توکل میکنم
و فقط از تو یاری میجویم
خدای بزرگ و زیبای من، برای اینکه امروز هم مرا به سمت زندگی بهتر و شرایط ایدهآل و رویاییام هدایت کردی، ازت هزاران بار ممنونم.
خدای سخاوتمند من، من آمادگی دریافت برکات، نعمات، آگاهیها و هر خیر و برکتی رو از جانب تو دارم و پیشاپیش برای همشون ازت هزاران بار ممنونم.
ای خدای بخشنده، به خاطر همه شرایط و عوامل ریز و درشتی که در مسیر رسیدن من به خوشبختی و داشتن زندگی ایدهال و رویاییم ترتیب میدی، هزاران بار ممنونم.
خدای قدرتمند و عادل من، بخاطر تمام نعمتهای کوچیک و بزرگی که به من عطا کردی، از اولین روز زندگیم تا حال حاضر و همچنین اونهایی که در آینده دور و نزدیک به من خواهی داد، هزاران هزار بار متشکرم.
خدایا، به خاطر همه چیزهای ریز و درشت خوبی که من عطا کردی، ولی من هیچوقت متوجه اونها نشدم،
یا اون دسته از نعمتهایی که بهم بخشیدی ولی فراموش کرده و از یاد بردم،
حتی اون خوبیهایی که الان هم متوجه اونها نیستم
و اون نعمتهایی که در آینده به من خواهی داد و ممکنه متوجهشون نشم یا باز هم از یاد ببرم
هزاران هزار هزار بار شکرت.
خدایا
بخاطر سلامتی و امنیتی که برایم مهیا کردی و میکنی،
بخاطر آدمهای خوبی که وارد زندگیم کردی و همچنان میکنی،
بخاطر همسر فوق العادهای که نصیبم میکنی،
بخاطر موفقیتهای گذشته و آیندهام،
بخاطر فرصتهای خوبی که جلوی پاهام گذاشتی و میگذاری،
به خاطر وضع مالی خوبم و نیز ثروت عظیمی که نصیبم میکنی،
به خاطر عزت و احترام و ارزش و لیاقت و آبرویی که بهم بخشیدی و میبخشی،
بخاطر تمام تجربههای شیرین و ناب گذشته و
لذتهای وصفنشدنی و فوقالعادهای که به من عطا خواهی کرد،
به خاطر رفاه و آسایشی که به من بخشیدی و همچنان میبخشی،
بخاطر خیر و برکتی که به زندگیم دادی و همچنان ازم دریغ نمیکنی،
بخاطر احساس خوب و آرامش و خوشبختی که برایم فراهم کردی و میکنی،
بخاطر داشتن شرایط دلخواه و زندگی رویایی و ایدهآلم،
بخاطر رسیدن به خواستهها و رویاهای کوچک و بزرگم،
برای تکتک این خوبیها، زیباییها و نعمتها
پیوسته و پیشاپیش، میلیونها بار سپاسگزار و ممنون تو هستم.
خدایا شکرت
با سلام و عرض ادب
بنظر من با ورود به سایت و خواندن مطالب گوناگون به نکات ریزی از بخش های زندگی خودمان که خالقش خودمان هستیم مهر تایید میزنیم.
قبل داشتن اطلاعات جذب و …و کارما و یا هرچیز دیگری ،فکر بدشانسی یا تقدیر ساکتمان میکرد و تسلیم بودیم.
ولی حالا چرا …
با یک کودک آغاز میکنیم بدونه اینکه بداند که چه خبر است …
کودک پراز انرژی در حال بازی و شیطنت است و من کلافه …به خودم میگویم او اذیت میکند و چطور جمعش کنم.اگر خودم راه سازش و فکر دوست داشتن عمیق فرزندم را در ذهن یادآوری کنم اول حال دل خودم خوب میشود و راضی هستم که او سالم است ودر دنیای خودش سرگرم بازی است.(در این حالت هم حال خودم با فکر خوب است و هم کودک از بازی لذت میبرد ).
ولی اگر با کوچکترین ریخت و پاش و سروصدا به خودم گویم که باید او را ساکت کنم و …اول خودم عصبی شده و کودک نیز این وسط قربانی حساسیت زید من میشود.
و اگر این مثال ها را بسط دهیم همه چیز از خودمان شروع میشود و بس
پس بهتر است با ورود به این دنیای جدید و زیبا که تمام لحظات آن توسط خودمان خلق میشود، با اعتماد بنفس به بهترین ها فکر کنیم تا بهترین ها نصیب خودمان شود و دیگران هم باوجود ما لذت ببرند.
در پناه حق شادو موفق باشید
ممنونم از استاد عزیزم یکی از بزرگترین راهنمای زندگی شگفت انگیزم
سلام
خیلی خیلی خیلی این تیمه از فرمایشاتتون که در تمام مقاله های شما و حرفهای لستاد تکرار شده را دوست دارم و هربار که به درک جدیدنری از آن میرسم باورهای قدرتمندتری در وجودم ساخته میشود و توی باورسازی حرفه ای تر میشوم و دلم قرص تر میشود احساسم عاای تر می گردد
تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه باورها و فرکانسهای خودمان است. در جهانی با چنین اصل مشخصی، تنها راه تغییر هر شرایطی، ایجاد تغییر در باورهایمان است.
سلام دوست عزیز
قانون کارمایی وجود نداره
ما خالق ۱۰۰ درصد زندگیمون هستیم
و کس ی رو که اون مشکل رو برای ما بوجود اورده رو هم خودمون جذب کردیم
پس قانون کارما فقط یه بهانس که باور اینکه ما ۱۰۰ درصد خالق زندگی مون هستیم رو نقض کنه
فمن یعمل مثقال ذرت خیرا یره
و من یعمل مثقال ذرت شرا یره
آیه محکمی مبنی بر وجود قانون کارما است .
ما وقتی عملی انجام میدهیم یا رفتاری میکنیم در فرکانس اون عمل یا رفتار قرار میگیریم
و با ما همون رفتار خواهد شد .
آیات قرآن هم در تایید این مساله زیاد است
با نام خدای هدایتگر رزاق
سپاسگزارم خانم شایسته عزیزم که کلمه ی استاد نیز برازنده ی شماست که هرکسی بتواند قوانین جهان را هر روز بهتر درک کند وعمل کند به آن استاد و سکان دار زندگی خویش شده است .
دوره ی عشق ومودت را سال ۹۶واغاز تحولات اساسی ترم به لطف خدای مهربانم وبا تخفیفی عالی خریداری کردم .
این دوره چنان ذهنم را باز کرد و چنان باورهای قدرتمند کننده ای به من داده که نمیتوانم تصورش را بکنم .من به این دوره. خیلی نیاز داشتم چون سالها برای ایجاد روابطی دلخواه چه همسر چه خانواده چه فرزندو اطرافیانم مستأصل مانده بودم و همیشه از خدا میخواستم راهی به من نشان دهد که بتوانم روابطی رویایی و عاشقانه را تجربه کنم .
درخواست های من آن زمان کوچک بود اما خداوند رزاق ووهابم بیش از حد تصور ودرخواستم هدیه های عالی به دامنم ریخته است .
یک عمر سوال داشتم ویک دریا حرف واین دوره مرا واقعااا سیراب میکند هر بار .تمامی ندارد آگاهی های این دوره که هربار گوش میدهم انگار بار اول است و به درک های بالاتر میرسم چون ندارم تغییر میکند هربار ودر مدارجدید دارم حرف ها را به شکلی جدید والبته با تفکر وتأمل بیشتری درک میکنم ومیفهمم.
دوره ی عشق ومودت دوره ی بی نظیری ست .وقتی میبینم بهای این آگاهی ها هزینه بسیار اندکی ست در مقابل خریدهایی که افراد میکنند وبرای چند صباحی آنها را در احساس خوب وزود گذر نگه میدارد به خودم میگویم استاد به خدا شاهکاری وخدای همه ی ما نظیررر ندارد که چنین مخلوقی دارد و چنین آگاهی ها ودرکی در اختیارش گذاشته که این چنین دوباره از مردگی نجات پیدا کنیم وزندگی کنیم وزنده باشیم واصل وحقیقتمان را دوباره جستجو کنیم .
به شکرانه خدا خیلی روابطم با خودم وبا خدای عزیز تر از جانم وخانواده م واطرافیانم بهتر شده .من کاری نمیکنم فقط هماهنگ میشوم وبعد اتفاقات دلخواهم رخ میدهند و روابطم عاشقانه وزیبا میشود .
تجربه ش خیلی لذت بخش است وقتی خودت را بیشتر از همه دوست داری و به خودت بها میدهی و از عشق وجودت که سرشار باشی ببخشی .
همه عاشقت میشوند وقتی خودت عاشق خودت باشی .
خیلی عالی بود متنی که وقت گذاشتید و زحمت کشیدید آن را نوشتید سپاسگزارم خانوم گلی استادم .برای همه دوستان عزیزم آرزوی بهترین ها رو دارم از خدای بزرگ و بلند ومرتبه م .دوستتون دارم همتون عشقید به الله
سلام خانم طیبه شما در یکی از کامنت ها گفتید با فرشته ها در ارتباطید میشه راه ارتباط باهاشون رو به منم بگید خواهش میکنمممم
سلام و عرض ادب
هر قانونی رو که بهتون گفتن وجود داره و طبق اون قانون :
قدرته خلق زندگیت در اختیار تو نباشه
اون قانون رو باور نکن
کارما هم یکی ازین قوانینه،
با خودتون فکر کنید که چه باور هایی دارید که باعث میشه این اتفاقات بد رو به شکل ناخواسته، تجربه کنید!!
و اون هارو تغییر بدید
باعرض سلام و عرض ادب
اگه بخوای صرفا با باورسازی زندگیت خوب بشه بااون چیزی که تعریف کردی چیزی ازت باقی نمی مونه که بعدا لذت ببری،بعضا آدمهایی بوده اند باورسازیشون چند مدت چندسال و ماه و روز طول کشیده و معلوم نیست باورسازی شما کدام یک از زمانها باشه،شما چندکار همزمان انجام بدهید،علاوه بر اینکه باورسازیتون رو انجام میدهید حتما حتما به یک مشاور خانواده مراجعه کنید راهکاری که به شما میدهند براتون خوب و کاربردی خواهد بود، با بزرگان فامیل و محله مشکلتان را درمیان بگذارید،این هم برمرحله بعدی اگه مشاوره جواب نداد میتونه خوب باشه.
دوستانی که میگن کارما وجود نداره
پس جواب منو میتونید بدید
مثلا من همین الان میرم با چکش میزنم
تو سر یکی بعدم میندازمش تو رودخونه
(البته دور از جون خودم😂)
بعدم میام خونه چلوکباب سفارش میدم
از خوردنش لذت میبرم
..بعدم که غذام هضم شد یه اهنگ شادم میزارم میرقصم
ببینید من طبق فرمول شماها مثلا تو مدار خوبم پس برام اتفاقی نمیافته
شاید تا اخر عمرم تو مدارخوب باقی بمونم …پس چیزیم نمیشه
(همونطور که میدونید ادمای خنثی از نظر احساسی و بی وجدانم آفریده شده😌)
اگه هم کسی به هم گفت چرا اونو کشتی
میگم خودش با باوراش منو سر راهش سبز کرد ،میخواست نکنه
خودش مقصره ،،منم همچنان تو مدار خوب باقی میمونم
تا شکایت خونوادش از منم خنثی بشه
چون بالاخره من تو مدار خوبم دیگه
شکایت اینا هم رو من اثر ی نداره 😌
ببینید اینه دنیایی که شما میگید
یعنی همینقدر بی منطق
حالا جواب میخوام؟؟؟
یه سوال، چطور میتونم این جمله که توی پاسختون نوشتید رو باور کنم:
( باورهایی مثل احساس لیاقت، مثل فراوانی نعمت و ثروت و فرد مناسب، باورهایی مثل: همه آدمها خوب هستند)
واقعا همهی آدمها خوب نیستن، واقعا من نمیتونم این رو باور کنم چون آدمها بد هم توی جامعه هستن متاسفانه…هرچند باور دارم آدم های خوب بسیار بیشتر هستن و این توجه باعث میشه آدمهای بد سر باهم قرار نگیرن
نمیدونم شاید خودم جواب خودمو دادم ولی اگر مطلب دیگه ای به ذهنتون میرسه بفرمایید
دوست دارم بیشتر بدونم
متشکرم
سلام دوست عزیز
از لحاظ منطقی بخوایم در نظر بگیریم بله هم انسان های خوب و هم انسان های بد تو جامعه هستن
اما “همه” انسان ها ویژگی های خوبی دارن که شاید ما ازش بی خبر باشیم
پس ما این باور رو باید تو وجودمون ایجاد کنیم که همه انسان ها خوب هستن تا بتونیم فقط ویژگی های خوب اون ها رو ببینیم
شاید یک جوونی دزد باشه,اما ممکنه پلاستیک میوه های یک خانم میان سال رو براش تا دم در خونش ببره و کمکش کنه..
شاید یک نفر هوس باز باشه,اما خیلی وقت ها وقتی بچه ی کاری رو تو خیابون ببینه بهش یه غذا یه یه عروسک هدیه بده..
شاید یه شخصی با همسرش خوب رفتار نمیکنه,اما با دوست و همکار هاش خوب رفتار میکنه..
آیا این موارد تصادفی هستن؟؟؟
نه هرگز
این ها باورهایی ما هستن که باعث میشه افراد نسبت به ما کدوم ویژگی خودشون رو نشون بدن
امیدوارم تونسته باشم به جوابی که بهتون دادم,کمک کنم شما یک درجه مدارتون تغییر کرده باشه
موفق,شاد,سلامت وسعادتمند باشید.
خیلی واسم جالب بود
این متن رو که نوشتم بعد خودم یه دور مرورش کردم دیدم مطالبی که گفتم واسه خودم هم جای فکر داشت و باعث شد درک بهتری از خوبی های انسان ها پیدا کنم
احسنت،قشنگ این باور توضیح دادیت.
ممنون
درسته..اگه با این نگاه به قضیه نگاه کنیم همه انسانهای روی کره زمین خوب هستند و یا حداقل یک ویژگی خوب دارند پس در گروه انسانهای خوب میتونن قرار بگیرند و من اگه با خودم در صلح باشم قطعا مواجه میشم با همون ویژگی خوب اون آدم حتی اگه اون ویژگی خوب فقط یک مورد باشه که معمولا ویژگی های خوب بیشتر از یکیه..
سلام دوست من
طبق قانون ما هر باوری در مورد چیزی یا کسی داشته باشیم، اتفاقی هم جنس با آن باور رو تجربه میکنیم. جدا از بحث باور همه آدما یه ویژگی های خوب دارن و یه ویژگی های بد و اگه تو این باور رو بسازی که همه آدما خوب هستند پس افراد اطراف تو ویژگی های خوبشون رو برای تو بروز میدن. و اینجوریه که هرلحظه این باورت قوی تر میشه و نتایجت هم بیشتر و بهتر و زیبا تر.