سلام،من مهندسی صنایع گرایش تحلیل سیستم خوندم.کلا ۵ ساله که دارم کار می کنم و تقریبا هر یک سال در یک شغل کار کردم!کار کنترل پروژه و نرم افزاری انجام دادم و متوجه شدم به نرم افزار و کامپیوتر هیچ علاقه ای ندارم. کار فروش انجام دادم و زیاد درش موفق نبودم.هر جایی که کار کردم اولش با علاقه و انگیزه ی بسیار بالایی کارم رو شروع کردم تا چند ماه اول همه چیز عالی بوده توی محیط کارم رئیسم ازم خیلی راضی بوده ولی بعد از چند ماه همه چیز زیر و رو شده! با رئیسم به مشکل برخوردم! یکی از دلایلش به نظر خودم دلسوزی بیش از اندازه و صداقت خیلی زیادم در کار بوده.هر بار به خودم می گم دیگه بیش از اندازه برای کارم دلسوزی نمی کنم و خودم رو فدای کارم نمی کنم ولی انگار یه نیرویی به صورت ناخودآگاه اجازه نمی ده و کار خودش رو می کنه. نمونه اش اینکه من بعد از ساعت کاری کلاس زبان ثبت نام کرده بودم و شهریه هم پرداخت کردم ولی رئیسم گفت باید اضافه کار بشینی و کلاس زبانت رو کنسل کن. و من بدون هیچ مقاومتی کنسلش کردم و شهریه ام هم سوخت شد! دیگه یه جورایی عادت شده که بعد از یک سال با دلخوری و ناراحتی بین من و رئیسم از اون شرکت می آم بیرون! خیلی از این شاخه به اون شاخه می پرم!خیلی عجول هستم و می خوام نتیجه بگیرم.دوست دارم برای خودم کار کنم ولی نمی دونم چه کاری! به کارهای اجرایی علاقه دارم و توانایی مدیریت و رهبری تیم رو دارم ولی دقیق نمی دونم باید چیکار کنم!راستش دیگه از دست خودم خسته شدم!خسته شدم که بعد از یک سال بر میگردم سر جای اولم و دوباره باید از صفر شروع کنم.دوستان لطفا منو راهنمایی کنید.
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
سلام دوست خوبم
کسی که همش از این شاخه به اون شاخه میپره نمیدونه چی میخواد.
بهت پیشنهاد میکنم فصل ۱۸ کتاب به سوی کامیابی اثر آنتونی رابینز جلد اول رو مطالعه کنی. و تمرینش رو انجام بدی تا ارزش هاتو بتونی پیدا کنی و به شناختی نسبت به اون ها برسی.
باید بشینی بنویسی که شغل مورد علاقت چه ویژگی هایی میخوای داشته باشه. هر ویژگی که دوست داری یادداشت کن و بعد اون هارو به ترتیب اهمیتی که برات دارن اولویت بندی کن. اون موقع به یک چهارچوبی میرسی.
بعد ببین که چه مشاغلی توی اون چهارچوب قرار میگیرن؟
از بین اون مشاغل اونی که خیلی بهش علاقه داری رو انتخاب کن و شروع به انجامش کن.
اگر نمیدونی که چطور شروع کنی یا از کجا شروع کنی از خدا بپرس بهت میگه.
شرایطتو هر چی که هست روی کاغذ بنویس. بعد این سوالو بپرس که با این شرایط چطور میتونم فلان کارو انجام بدم؟
همش از خودت و خدای خودت بپرس و گوشه ذهنت داشته باشش.
مطمئن باش که ایده ها بهت الهام میشه و اون هارو عملی کن. منتظر معجزه باش:)
شاد و پیروز باشید.
سلام دوست گرامی
من این توصیه را در حالت کلی برایتان دارم
جهان به این شکل طراحی شده که فرکانس های ما را دریافت و آنها را به شکل اتفاقات، شرایط، ایده، تجربه و … تبدیل کرده و وارد زندگی ما می کند.
وقتی تنها تعیین کننده، فرکانس های ما هستند، پس نباید بخواهیم که دیگران دقیقاً به ما بگویند که ایده مان درست است یانه؟
کارمان درست است یا نه؟
این کار جواب می دهد یا نه؟
زیرا فرکانس شما این نتجه را تعیین می کند و نه نظرات دیگران
هر فردی هم که ایده ای برای شما داشته باشد، این ایده با توجه به افکار، باورها و علائق خودش است.
و حالا اگر فردی باورهایش در آن زمینه محدود کننده باشد یا اصلا اعتقادی به آن کار نداشته باشد و نظرش را بگوید، حتی اگر این کار قرار بوده که جواب بدهد، اگر شما نظر این فرد را باور کنید، دیگر یا اقدامی نمی کنید یا اگر هم اقدام کنید اصلا برایتان جواب نمی دهد
دوست گرامی باید حتما این موضوع را درک کنی که موضوع این نیست که چه کاری انجام دهی، موضوع این است که چه فرکانسی ارسال کنی
برای همین است که استاد همواره قوانین را می گوید، راه تغییر باورها را هم می گوید اما هیچوقت به افراد نمی گوید که دقیقاً این کار مشخص را اگر انجام دهند موفق می شوند
هیچگاه نمی گوید که اگر سراغ این شغل بروی یا این ایده را اجرا کنی، یا معلم یا مهندس یا بازرگان یا … شوی به موفقیت می رسی
نمی گوید اگر با این فرد یا آن فرد خاص رابطه ای را ایجاد کنی، به عشق و مودت خواهی رسید
بلکه می گوید، اگر این باور را ایجاد کنی، این نتیجه مشخص برایت اتفاق می افتد زیرا این قانون جهان است. بلکه می گوید اگر این فرکانس مشخص را ارسال کنی، این نتیجه مشخص را خواهی داشت
حتی خداوند هم نمی داند که چه کاری برای شما جواب می دهد و چه کاری جواب نمی دهد بلکه خداوند قوانینی دارد که می گوید اگر بر اساس این قوانین عمل کنی، قطعا این نتیجه مشخص را میگیری
اگر این فرکانس مشخص را ارسال کنی، این نتیجه مشخص را می گیری. حال می خواهی پیامبر خدا باشی یا یک فرد معمولی. در هر صورت قانون برای همه یکی است.
اگر به قرآن هم مراجعه کنید، بارها این موضوع را خواهید دید
بارها هر جا که سخن از عذاب آمده است، مثلا عذاب قوم نوح، لوط و… دقیقا مشخص کرده که این فرکانس مشخص (کفرو…) نتیجه اش عذاب است
یا به مادر موسی و پیامیر تأکید می کند “لاتحزن” زیرا می داند که نتیجه این فرکانس (غم) قطعاً اتفاقات بد است.
و در مورد وفور نعمت یا بهشت نیز تاکید کرده که نتیجه این فرکانس مشخص است.
بنابراین تنها چیزی که تعیین کننده نتایج شماست، فرکانس های شماست و تنها کاری که باید انجام دهید، این است که فرکانس های مناسب با خواسته هایتان را ارسال نمایید و راهش این است که باورهای قدرتمند کننده و ثروت آفرین ایجاد کنید تا آن فرکانس ها ارسال شوند.
تمامی این موضوعات را استاد عباس منش در دوره روانشناسی ثروت۱ به سادگی و به وضوح آموزش داده است.
آموزش های این دوره فرمولی را به دست شما می دهد که یاد می گیرید چگونه خود را بهتر بشناسید، چگونه با توجه به نتایج زندگیتان، باورهای نامناسب را در خود شناسایی و چگونه آنها را تغییر دهید…
یادت باشد که موفقیت از آسمان نازل نمی شود بلکه باید قدم هایی برداری. اما موضوع این است که وقتی روی باورهایت کار می کنی و باورهای قدرتمند کننده ای می سازی، ایده های به شما الهام می شود
و موفقیت از اینجا شروع می شود که چه واکنشی دربرابر آن ایده ها انجام می دهی
آیا با ایمان قدم هایت را برمی داری یا با تریدهایت آن موفقیت را از خود دور می کنی؟؟
آغاز موفقیت از اینجاست
این فرمول به شما کمک می کند به محض برخورد با مشکلی، سریعاً به رفتار خود رجوع و ریشهی آنرا در باورهایت شناسایی کنی… یعنی وقتی دوره روانشناسی ثروت را گوش می دهی، آنقدر قانون را بطور کامل درک کرده و به قانون ایمان داری، که عاملی غیر از باورهایت را مقصر یا دخیل در ماجرا نمیدانی و دلیل هر اتفاقی را مرتباً در خود و در باورهایت جستجو میکنی، نه در عوامل بیرون و نه در دیگران و …
به جایی میرسی که خودت بهترین مشاور خود میشوی… بی نیاز از هر نوع مشاورهای…. زیرا قانون را میدانی
می دانی که تنها فردی که باورهایت را می شناسد، خودت هستی
می دانی که خودت هستیی که می توانی مشکل را شناسایی و حل کند . می دانی باورهایت تعیین می کند که این ایده جواب می دهد یا نه؟!!
بنابراین به جای دانستن نظر دیگران، باورهای قدرتمند کننده را ایجاد می کنی و به محض اینکه ایده ات آمد، آن را اجرا می کنی و قدمهایت را با ایمان برداشته و دیگر نگران نتیجه نیستی و ترسی از نتیجه نداری زیرا قانون را می دانی.
می دانی که نتیجه یک باور و فرکانس قدرتمند کننده، نتیجه ای قدرتمند کننده است
می دانی نتیجه یک باور و فرکانس ثروت آفرین، نتیجه ای ثروت آفرین است.
حتی اگر در بدترین حالت اگر هم اقدام کنی و نتیجه راضی کننده نباشد، باز هم نگران نمی شوی زیرا در دوره روانشناسی ثروت، فرمول، راه و قانون را یاد گرفته ای. پس سریعاً باوری را شناسایی میکند که مانع نتیجه شده و ازآنجا که راه تغییر باور را هم در این دوره یاد گرفته ای، شروع به تغییر آن باور میکنی…
پس این وظیفه را انجام بده و آن را به دیگری محول نکن! این وظیفه ی باورهای قدرتمند کننده ای است که باید آنها را بسازی و وقتی با باور قدرتمند کننده و ثروت آفرین اقدام کنی، باید نتیجه لذت بخش و ثروت آفرین باشد چون این قانونی است که خداوند بر جهان گذاشته و چیزی جز این نیست.
باورهای قدرتمند کننده را ایجاد کن و تمرکزت را روی آنها بگذار، آنگاه باورهای محدود کننده ای که اینهمه ترس را در دلت انداخته، خودشان خود به خود محو می شوند.
موفق و سلامت باشید
سلام دوست عزیزم
دوستان نظرات عالی داشتند اما میخواستم نظرمو بگم ، ببینید شما واقف هستید که همه چیزز و همه چیززز باور ماست….
و چیزی که برای شما بارها تکرار میشه ، بخاطر اینه که ذهنتون براش برنامه ریزی شده،
شما با پیدا کردن اهدافتون،شما میتونیدمیتونید سبک زندگی شخصی خودتون رو داشته باشید…
کتاب رویاهایی که رویا نیستند، رو مطالعه بفرمایید.
سلام دوست عزیز
نمی دونم شاید الان که این پاسخ را بشما میدم شما به نتایجی رسیده اید اما ما باید از اول به اخر بریم تصور کنید که شما شغل مورد علاقه خودتون را پیدا کردید به چه خواسته ای می خواهید برسید.
خب قطعا یکی از دلایل کسب درامد بالاتر و پیشرفت هرچه سریعتر در شغلتون هست اما این پیشرفت را برای خانواده می خواهید که همیشه صحبت از شما باشه برای دوستان و همکاران یا حتی همسرتون می خواهید که همه بگند افرین چقدر پیشرفت داشتید یا امثال اینها اگر برای هر کدام از موارد بالا باشد شما هدفی بزرگ دارید اما انگیزه هدف محدود است کاری که من انجام دادم و نتیجه نگرفتم اما من انگیزه هدفم را عوض کردم و ان هدف را برای خودم و خدای خودم می بینم اما برای پیدا کردن شغل مورد علاقه شما باید مشاغلی که علاقه ندارید را شناسایی کنید و قدم دوم رجوع به احساس خودتون در مورد اون شغل هست.شغل مورد علاقه ممکن از نظر شما هر چیزی باشه اما نمی دونید چیه شما الان نسبت به ۵ سال قبل تجارب زیادی بدست اوردید در این ۵ سال همکارانتان از چه ویژگی خوب شما در شغلتون صحبت می کردند که در همه مشاغل یکی بود .ممکن است همه انها به شما گفته باشند شما خیلی خوش برخوردید.قدم بعدی پیدا کردن ویژگی های شغلی مشترک در همه مشاغل است چه مثبت،چه منفی حال با اینکار شما دلایلی دارید که باور های شماست و این باور ها باید تغییر کنند قدم بعد پیدا کردن نقطه نهایی اهدافتون از کار کردن باشه یعنی پیش خودتون بگید ۲۰ سال دیگه من در این شغل کجا و چه در امدی دارم ممکنه این شغل در حال حاضر به ذهن شما نرسه و یا نتونید به هر دلیلی واردش بشید نگران نباشید در اینده ایده ها و شرایط و اتفاقات خوب زیر سایه باور های درستی که بوجود اوردید با شما برخورد می کنند
به نام پروردگار یکتا
سلام
استاد تو قسمت راهکارهای عقل کل دقیقا یک فایلی دارن در مورد همین موضوع شما به نام “نمی توانم برای دیگران کار کنم و مدام شغلم را از دست میدهم”
دقیقا اول شما ببینید چی براتون مهم تره اینکه بیزینس شخصی خودتون رو داشته باشین با شرایط خودش یا نه اینکه برای فردی کار کنید حالا به شکل کارمندی و … که حقوق ثابت و ساعت مشخص و …. داره
وقتی این موضوع براتون مشخص شد حالا راحت تر میتونید تصمیم بگیرید
نکته دوم این که اگه الان هیچ ایده ای برای کار خودتون ندارید یا اصلا نمی دونید به چی علاقه دارین بهترین کار اینه که همون کاری رو که دارین با عشق با حس خوب با سپاس گذاری ادامه بدین یعنی شروع کنید به جنبه های مثبت تمرکز کردن و بابتشون شکرگذار بودن از همکارها گرفته تا محیط کاری و حقوقتون و بعد چون شما دارین فرکانس مناسب میفرستین جهان هم دقیقا شرایطی رو براتون مهیا می کنه که شما سپاس گذارتر باشین و مطابق با علایق و خواسته های خودتونه
ی باوری که تو متنتون من دیدم این بود:
“یکی از دلایلش به نظر خودم دلسوزی بیش از اندازه و صداقت خیلی زیادم در کار بوده” —-> این باور داره به ما چی رو نشونه میده ؟ اینکه اگه من با صداقت و با تعهد کارم رو انجام بدم نتیجه دلخواه رو دریافت نمی کنم
این یکی از باورهای اساسی که افراد رو از موفقیت دور نگه میداره – شما اون کار رو برای اون فرد انجام نمیدین شما با عشق برای خودتون انجام میدین و اون محیط و … به شما کمک می کنه که کسب و کار خودتون رو بهتر بسازید با ایده هایی که می گیرید با تضادهایی که می بینید و …..
اگر یک اتفاقی مدام برای شما تکرار میشود نشان از این است که شما در فرکانس مناسبی نیستید در رابطه با اون موصوع. و این به خاطر باورهای غلط شماست. صداقت داشتن در کار یکی از خصلتهای عالی یک کارمند است و تعهد کاری هم یکی از بهتریت خصایص یک کارمند میباشد که هر مدیری آرزوی آن را داردامااین موصوع که شما مدام بارئیس هایی کار میکنید که بعد از یک سال به مشکل بر میخورید به خاطر باور اشتباهتان است. شما باور دارید که از صداقت شما و تعهد شما سوء استفاده میشود و به خاطر همینباور شما رئیستان این برخورد را با شما دارد یعنی جنبه ای از شخصیتش را نشان شما میدهد که شما باور دارید. پس ابتدا باور خود را درست کنید. جهان پر است از رئیس هایی که به دنبال کارمند متعهد و وظیفه شناس میگردند و بسیار قدر دان اند و شما با هر کس که در کار برخورد میکنید به سرعت متوجه میشود که چه نیروی خوبی هستید و بی نهایت قدر دان شما خواهد بود. این باوریست که باید در خود ایجاد کنید و آن موقع جهان روی دیگری به شما نشان خواهد داد.
دوست عزیز سلام
من ب شما پیشنهاد میکنم در درجه ی اول برای خودتون مشخص کنید ک چ هدفی در سر دارید و اونو با جزئیات کامل بنویسید مثلا دوس دارید چ کاری و با چ ویژگی هایی داشته باشید اونا رو بنویسید.
بعد بیاید باورهایی رو ک فک میکنید اشتباه هست رو خط بزنید و باورهای قدرتمندی رو جایگزین اونها کنید و در راستای این هدفتون قدم بردارید و برای خودتون زمان بندی بزارید.
شما باید ب خودتون و کارتون اینقد ایمان داشته باشید ک زیر بار ظلم نرید و باید مطمئن باشید ک رئیستون ب کر شما محتاج هست و اگه شما هر تقاضایی رو از ایشون داشته باشید موافقت میکنن و اینکه شما اگه قرار هست کلاس زبان برید حتما برید و ب خاطر رئیستون اونو کنسل نکنید چون شما باور دارید ک این حق شماست هر طور دوس دارید رفتار کنید.
پیروز باشید.
سلام خدمت خانم فروغ حسنی عزیز
در مورد اینکه چرا رئیستان اینگونه با شما رفتار کردن باید بگم که حتما بخاطر باورهای غلط خودتان است که باید اونها رو شناسایی کنید و باورهایی از قبیل خود ارزشی و اعتماد به نفس رو در خودتون تقویت کنید.
ولی در مورد علاقه باید بگم که باید حسابی در خودتون کنکاش کنید ولی البته آدم ها بیش از یک علاقه دارن که میشه روی همشون یا فقط یکیشون وقت و هزینه صرف کرد و اونهارو شکوفا کرد؛شما باید به قبل نگاه کنید و ببینید از کودکی تا به حال به چه کاری علاقه داشتید و در چه کاری خوب بوده اید و همینطور از خداوند درخواست راهنمایی کنید و مطمعن باشید که پاسخ خواهید گرفت
من متوجه صحبتتون هستم و درک می کنم که ندونستن علاقه چه ناراحت کنندست ولی خود من در سن ۲۲ سالگی تازه متوجه استعداد و علاقه خودم شدم و بدون هیچ زمینه ای از صفر شروع کردم و در حال گسترش توانایی هایم هستم.مطمعنم شما هم بزودی علاقه ی خودتون رو پیدا خواهید کرد و در آن موفق خواهید شد البته به شرط ایمان…
موفق و پیروز باشید
سلام دوست عزیز.
خوشحالم که این همه تلاش می کنید و این همه تجربه های با ارزش کسب کردین و در کل تلاشتون ستودنی هست در نوبه خودش .
من چند تا پیشنهاد دارم براتون که به اختصار بهشون اشاره می کنم:
۱٫اول به خودتون رجوع کنید و واقعا ببینید عاشق چه کاری هستید کاری که به قول استاد وقتی در حال انجامش هستین گذشت زمان ،خستگی ،تشنگی ،گرسنگی و….خیلی چیز های دیگه رو متوجه نیستید و اون موقعه که می گی دارم عشق می کنم نه کار .پس اول به خودت و خدایی درونت بگو که رسالت من تو این جهان چیه دائما بگو چگونه کاری انجام بدم خوبه ،و…تا بهت از طرق مختلف الهام بشه .و ایده و کار خودتون رو شروع کنید و بدای خودتون کار کنید.
۲٫روی باورهای احساس لیاقت و ارزشمندی و عزت نفس به شدت کار کنید و خودتون رو لایق بهترین ها بدونید و اصلا به خاطر کار دیگران خودتون رو به زحمت و…نیندازین .
۳٫شکر گزاری کنید بابت داشته هاتون و این همه تلاش و انرژی که بدای کار کردن و حتی سلامتی تون و اون چیز های رو که دارین رو انجام بدین تا نعمت های بیشتری به شما داده بشه.
۴٫آرامش داشته باشین و انقدر عجول نباشید در کارها چون مادامی که آرامش و احساس خوب داشته باشین اتفاقات خوب رو تجربه می کنید.
تمام انسان های خوش شانس و موفق از این آرامش برخوردار هستن و پبشنهاد می کنم به شما که خونسرد باشین .
۵٫به ناخواسته هاتون توجه نکنید و با کلامتون معصیت خدا رو نکنید و انقدر نگید که خسته شدم و باید از صفر شروع کنم مگه شکست خوردی که می خوایی از اول شروع کنی ؟تجربه کسب کردی .با تجربه شدی .
پس مراقب صحبت کردن و الفاظی که در طول روز استفاده می کنی باش که اون ها دنیات رو می سازن.
شاد باشید و موفق.
سلام دوست عزیز
این خیلی خوبه که شما جاهایی کار کردین و چیزهایی رو یاد گرفتین و تجربه کسب کردین و اسم این جایی که شما هستین نقطه صفر نیست …یه مثال از خودم براتون میزنم..من چند ماهی هست که متوجه شدم استداد خیلی خوبی در طراحی دارم و داشتم به خترخالم میگفتم دیدی عجب کاری شد ..من باید میرفتم رشته هنری..این چند سال درس خوندم رشته انسانی و بعد هم روانشناسی..دخترخالم حرف جالبی زد گفت که باران اگه تو این رشته رو نمیخوندی الان این دیدگاه و نگرش رو نداشتی پس اون هم برای رسیدن به هدفت لازم هست…و من اون لحظه به دید جدیدی رسیدم به خودم گفتم راااس میگه چرا من از این زاویه نگاه نکردم…و این رو بدونید که خدا هر چیزی رو نیاز داشته باشی در راه رسیدن به هدفت بهت میده…پس اینجایی که شما هستی خیلی بالاتر از صفر هست
و اگه علاقت رو نمیدونی..یکم صبرکن …سعی کن اروم باشی و ذهنت رو اروم کنی..عجله نکن…مثلا یه ماه به خودت فرصت بده و روی خودت ..باورهات و شخصیتت کار کن ..واقعا تغییرش بده که دیگه اینقدر عجول نباشی و جوری رفتار کنی که دلسوز خودت باشی..نه بقیه چون دیگران هم خدایی دارن…دوره افرینش رو هم اگه میتونی تهیه کن…و اول ببین به چی واقعا علاقه داری و حرکت کن…و از خدا کمک بخاه..موفق باشی
در پناه خدا
سلام
وقت شما خوش
خوب است دلیل این مشکل را خودت پیدا کرده ای . دوست عزیز همیشه برای خودت ارزش قائل باش و اولویت اول خودت باش . شما نیاز داری روی اعتماد به نفست کار کنی. این موضوع که شما مرتب تغییر شغل می دهی نشان می دهد باورهای اشتباهی داری که نیاز به تغییر دارد یکی از آنها که خودت هم اشاره کردی همین بود و به جایش باید باور ارزشمندی از خودت بگذاری که من با ارزشم و به اندازه و تعادل در روابط کاری ام رفتار می کنم .
تغییر محیط به شما کمک نمی کند شما از درون باید روی خوبی های محیط کاری ای که در آن هستی تمرکز کنی مثل همکاران خوب محیط کاری مناسب ویژگی های خوب خودت همکاران و حتی رئیست . این طور رفتار آنها با شما هم عوض می شود و اگر هم نشد به محیط کاری و شرایط درست هدایت خواهی شد.
سلام دوست عزیز.اگه زیاد از این شاخه ا اون شاخه می رید. قطعا یکی از مشکلاتتون پایین بودن عزت نفس و ارزشمندی تون هست و همین طور به خاطر اون حرف غیر منطقی که رییستون بهتون زدند و مجبور شدید که کلاس زبانتون رو کنسل کنید حس میکنم باید روی عزت نفستون خیلی خوب کار کنید . پیشنهاد میدم که برای بالا بردن عزت نفس و ارزشمندی تون دوره ی عزت نفس استاد عباس منش رو تهیه کنید و هر جلسه رو بارها گوش بدید تا با گذر زمان و گوش دادن چندین باره به این فایل ها مشکلتون حل بشه. ضمنا، حتما ویژگی های کاری که دوست داشته باشید داشته باشید وحقوق وساعت کاری و ….رو در دفتری بنویسید تا کار مورد علاقه تون رو (با واضح شدن شرایطش برای خودتون) راحت تر بتونید پیدا کنید.موفق باشید
سلام
ببنید این رفتار ها و اعمال خود شماست که باعث شده نتایج بسیار خوبی نگیرید زیرا شما با پریدن از یک شاخه به شاخه دیگر دارید زمان تون رو تلف میکنید و به توانایی های خودتون در یک زمینه خاص باور ندارید. مثلا میگید توانایی مدیریت و رهبری تیم رو دارم و به کارهای اجرایی علاقه دارم خب اگر باورتون رو در این زمنیه درست کنید و واقعا به توانایی هاتون ایمان بیارید شروع به انجام یک کار کوچیک بکنید اشکالی ندارد اگر یک تیم نباشد اول از خودتون شروع کنید و یه مدت زمانی فقط رو همین موضوع کار کنید از قدرت ذره بین که خبر دارید وقتی اشعه ی خورشید را دریافت میکند و روی یک نقطه میتابد و متمرکز است چنان قدرت دارد که میتواند در عرض چند ثانیه همان نقطه را سوراخ کند. پس مثل ذره بین عملی کنید زیرا کار در زمینه های متفاوت نتیجه بخش نیست و انرژی تونو میگیره و به یک ایده ی خاص نمیرسید. یک باوری که ممکنه باعث بشه هر روز شغل تونو عوض کنید و از این شاخه به اون شاخه بپرید اینه که فکر میکنید تو زمنیه خاص پول و ثروت است بعد که اون کار رو انجام میدید بقیه افراد رو میبینید بازهم فکر میکنید نه تون اون زمنیه پول بیشتره دوباره اونو شروع میکنید اگر این باور رو دارید که احتمالا دارید روش کار کنید و بگید هرشغلی پتانسیل اینو داره که شما خیلی خیلی بیشتر از آنچه که الان پول درمیارید پول دربیارید. مسئله دوم عزت نفس است که باید روش کار کنی هم اینکه از این شاخه به اون شاخه میپری مربوط با عزت نفس است هم اینکه هر حرفی رئیس تون میگه و شما قبول میکنید با اینکه به ضرر تون تموم میشه. اینا به یک قدرت درونی نیازمنده و شما باید این قدرت رو در خودتون پیدا کنید و خودتون باور کنید. دوست خوبم مسئله اعتماد بنفس پایه موفقیت های هر انسان است که راه موفقیت را هموار میسازد و یک فرد را برای خودش باور پذیر میکند اعتماد بنفس باعث میشود به همین چیزی که الان هستی کارت را شروع کنی یا اگر نیاز داری چیزی را بیاموزی همین الان شروع کنی خیلی مهمه که رو این موضوع کار کنی. حقیقت اینه ک شنیده ها و گفته های ما میگه این شغل خوبه این شغل خوب نیست این شغل درآمد داره این شغل درآمدش کمه حتی با تجربه های بازار در این زمینه اشتباه میکنند. ولی در واقع پول در تمام شغل ها هست میتونید امتحان کنید ببنید از همین شغل که شما پول درمیارید در دنیا همگی انسانها یکسان درآمد دارند؟ قطعا خیر. حتی اکثر شغل های قبلی امروزه به چندین شغل طبقه بندی شده و در تمام آنها درآمد های بسیاری نهفته است که هر روز انسانها به ایده های جدیدی میرسد. امروز اگر به لوازم داخل یک خانه دقت کنید باور کنید تمام اشیای آن را توسط یک فرد متخصص ساخته نشده بلکه تک تک اشیای این خانه یک فرد متخصص جداگانه دارد در حالیکه در گذشته تمام آن را یک فرد میساخت. اگر به ساختمان های عظیم نگاه کنید هر وسیله آن را یک شرکت خاص تولید کرده در حالیکه قبلا اینطور نبود پس شغل ها بی نهایت شده و فرصت ها هر روز در حال گسترش است هر روز تنوعات بیشتر میشود و کار و پیشرفت هم بیشتر. یادگیری آسان تر و سرعت پیشرفت هم بیشتر میشود. بنظرم اگر مقدور است دوره عزت نفس استاد عباس منش رو استفاده کنید. این دوره تمام جنبه های این سوال تان را شامل میشود.
ثروتمند باشید.
سلام به دوست خوبم
حتما باورهای مخربی دارید که هر سال از کاری به کار دیگر می روید و با تغییر مکان و شغل شما نمی توانی
نتیجه بگیری بلکه باید باورهایت را تغییر بدهی و ایراد از باورهای شما است نه چیز دیگری پس محصول
قانون افرینش را یا فایلهای رایگان استاد را تهیه کنید و چندین بار انها را ببیندید و گوش بدهید تا سازه وکار
جهان را درک کنید و بهد که قوانین را خوب درک کردید شغل دلخواهتان راهم پیدا خواهی کرد
با ارزوی موفقیت دوستم
سلام خدمت شما دوست عزیز
کی میگه شما از صفر باید شروع کنی؟ اینا همه تجربه پس چی شده؟ اینا همش تجربس دیگه مردم پول میدن که تجربه یاد بگیرن تازه شما یه پولی هم گرفتی پس بابتش خدا رو سپاسگزار باش
اینا همه نشونس که به مقصودت برسی.
من جای شما بودم چن هفته ای به خودم استراحت میدادم و فقطبابت داشته هام سپاسگزاری میکردم و احسام رو خوب میکردم و روی باورهام کار میکردم. و طبق آیه ی قرآن که میگه و لئن شکرتم لازیدنکم (شکرگزاری کنید تا بر شما بیافزایم) هم نتیجه میگرفتم.
شاد/ثروتمند/موفق