باورهای توحیدی و ثروت ساز علی(ع) در نامه 31 - صفحه 28 (به ترتیب امتیاز)

629 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صفورا عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1930 روز

    بنام خدای مهربان وعرض سلام وادب خدمت استاد بی نظیر وخانم شایسته گل وزیباوهمه اعضای خانواده عباسمنش خدارا شکر که این فایل را دیدم و صحبتهای توحیدی را شنیدم خدایا حضرت علی هزارو چهار صد سال پیش چه دیدگاه موحدانه ای داشته که این گونه به فرزند بزرگوارش به همه کسانی که می خواهند باورهای درست داشته باشنداین توصیه‌های مهم راداشته که ما امید مان فقط به الله باشه ،نه شفاعت هیچ کس دیگر وانقدر خودمان را لایق درخواست وزارت ونیاز با خداوند متعال بدانیم که بی واسطه وصل بشیم جریان هدایت عادلانه خداوند که همه چیز را مستقیماً از خودش درخواست کنیم و ساده خواه وجاه طلب باشیم واین نشانه ایمان بیشتر به خدا است و هرکس ایمانش زیاد باشد از خدا عمر طولانی ،سلامتی ورزق بی حساب میخواد ،خدا هدایتمان ده که موحد و ثروتمند و سلامت باشیم همه مان وبچه های مارا هدایت کن به توحید ویکتا پرستی باایمان زندگی کنیم وباایمان بمیریم وباایمان زنده شویم ،خدایا من سنم بالاست و دوست دارم جز پیروان خودت رسول سرور و قرآن عزیز و استاد موحد معاصر استاد عباس منش باشم منو به آرزوم برسان ،خدا حافظ همه مان باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    روف رضایی گفته:
    مدت عضویت: 962 روز

    خدایا صدهزار بار شکرت

    سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته

    سلام خدمت دوستانم

    چقدر این فایل جذاب و رویایی بود

    از شیندن این فایل چقدر خوب درک داشتم و احساسم بهتر شد

    دیشب فایل جلسه ششم قدم نهم را گوش دادم و یاد داشت برداری کردم

    و درک بهتری این جلسه داشتم

    اما خداوند بزرگ مرا به این فایل نامه امام علی به فرزندش امام حسن هدایت کرد

    امروز صبح این فایل را گوش دادم و خلی درک مناسب تری داشتم

    و در ایام روز چند بار فایل صوتی اش را گوش دادم خلی لذت بردم

    حالا بازهم گوش کردم و‌ یاد داشت برداری هم کردم

    چقدر خوب و عالی بود این فایل

    واقعا امام علی خداوند و قانونش را خوب درک کرده است

    و این نامه اش برای فرزندش چقدر جالب و جذاب است

    بدان خدای که گنج های آسمان و زمین در دست اوست

    به تو اجازه داده است که درخواست کنی و اجابت کردن آن را خودش به عهده گرفته است

    تو را فرمان داده که از او بخواهی

    درخواست رحمت کنی تا بیبخشاید

    اگر کسی از خداوند درخواست کند به او داده می شود

    خداوند خودش گفته ، من اجابت می کنم درخواست درخواست کننده را

    یاد بگیریم که از خداوند درخواست زیاد داشته باشیم

    هر چقدر که از خداوند نعمت بشتر بی خواهیم به این معنی است که خداوند را بشتر باور کرده ایم

    از خداوند هر چیز بخواهیم و زیاد هم بخواهیم

    هر چقدر از خداوند بخواهیم خداوند بیشتر به ما می دهد

    خداوند بین تو و خودش کسی را قرار نداده است تا حجاب و فاصله ایجاد کند

    تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه روی آوری

    این درخواست های تو نیاز به واسطه ندارد

    خداوند از رگ گردن به ما نزدیک تر است

    ما خلی وقت ها فکر می کنیم که نزد خداوند ابرو نداریم و کسی را واسطه قرار می دهیم

    بخاطر اینکه شرک می ورزیم

    همیشه خلی ها را ابرو دار نزد خداوند حساب می کنیم و خودمان را پست و ضعیف می دانیم

    درحالیکه ما از وجود خداوند هستیم

    در زمان پیامبر

    آدمها بت ها را نزد خداوند شفیع قرار می دادند و آنها درخواست های شأن را از خداوند توسط بت ها بیان می کردن و می گفتند که بت ها برای ما از خداوند درخواست کند

    درحالیکه ما نزدیکترین فرد به خداوند هستیم

    خداوند در توبه را همیشه برای ما باز گذاشته است

    اگر صد بار توبه شیکستی باز آه

    امام علی چقدر زیبا خداوند را به امام حسن نشان می دهد و معرفی می کند

    ما باید از امام علی و آموزه هایش درس های خوبی کسب کنیم

    آنجا که قرار بود آبرویت برود خداوند آبرویت را حفظ کرد

    نگفته که توبه کردن مکان خاص و زمان خاص می خواهد.

    گفته هر وقت خواستی و در هر جای خواستی توبه کنی و به سمت خداوند بیایی

    مانند ما انسانها نیست که برای بازگشت یک فرد شرایط های سخت و سنگین جلوی افراد می گذاریم

    وقتی توبه می کنی انگار خداوند بشتر تو را دوست دارد

    خداوند بزرگ است

    خداوند رحمان است

    خداوند رحیم است

    خداوند وهاب است

    خداوند ستار العیوب است

    خداوند گناهان را می پوشاند

    خداوند را هر وقت که صدا کنی او صدایت را می شنود و به حرف هایت گوش می دهد

    خداوند خلی دوست دارد تو باهاش صحبت کنی و حرف بزنی و ازش در خواست ها بکنی

    هرچزی که می خواهی در زندگیت داشته باشی و دوست داری تجربه کنی

    فقط با یاد خدا دلها آرام می شود

    از خداوند عمر بشتر بخواه

    از خداوند سلامتی بخواه

    از خداوند طول عمر بخواه

    از خداوند گشایش در روزی بخواه

    از خداوند بشتر و بشتر درخواست کنیم و باور کنیم که می دهد و فراوان هم می دهد

    خداوند کلید گنجش را به تو داده است توسط دعا کردن

    بی دلیل نیست که امام حسن ثروتمند ترین مرد عرب بوده است

    هرگز نا امید نباش در اجابت دعا

    چقدر ما خداوند را باور می کنیم و ایمان داریم به خداوند

    بخششی خداوند به اندازه نیت و باور ماست

    چقدر خداوند را باور داریم

    چقدر خداوند را وهاب می دانیم

    چقدر خداوند را رزاق می دانیم

    چقدر خداوند را نزدیک به خود حس می کنیم

    وقتی از خداوند درخواست می کنیم باور کنیم که اجابت می شود و به ما می دهد

    بزرگترین گناه نا امیدی است

    وقتی ما آماده می شویم آن زمان است که دریافت می کنیم

    اگر با احساس خوب از خداوند می خواهیم و درخواست می کنیم حتما دریافت می کنیم

    باید احساس خوب داشته باشیم و خداوند را باور کنیم که به ما می دهد

    ما وعده های افراد را خلی راحت قبول می کنیم و خلی مطمین می شویم و خوشحال هم می شویم

    اما وعده‌های خداوند را جدی نمی گیریم و این نشان می دهد که باور نداریم و خداوند را خوب نشناختیم

    چیز های را از خداوند درخواست کنیم که ما را بشتر و بشتر خوشحال می کند و احساس خوشایند تری به ما میدهد

    خدایا صدهزار بار شکرت که مرا به این راه خوب و درست هدایت کردی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    عاطفه آبچر گفته:
    مدت عضویت: 501 روز

    به نام خدای غفور رو رحیم

    سلام بر استاد عشق ومریم بانوی همیشه همراه عشق

    وهمه دوستان هم فرکانسم

    عاشقتونم

    استاد

    شما چه زیبا ثروت رو دم دستی وآسون به تصویر کشیدید وهمه رو ربط دادید به باور توحیدی

    اینکه فقط وفقط از الله یکتا بخوایم

    درنیتمان فقط از خدا بخوایم

    واینکه فراووووون بخوایم

    درصورتی من به اشتباه یادگرفته بودم قانع باشم وکم بخوام دراین صورت بهترین بنده ام

    وامشب متوجه شدم باید بهترینها وبیشترینها رو بخوام

    من به اشتباه فکر میکردم که امامان ما فقیرانه زندگی میکردند اما بگذر زمان ازروی فایلهایتان به این آگاهی رسیدم همه شون ثروتمند بود

    وگفتند معنوی ترین کار جهان ثروتمند شدنه ومن آکنده بودم از باورهای نادرست ومجموعه ای از شرک های خفی

    ازتون ممنونم استاد

    می‌شود ثروتمند شد

    می‌شود تندرست شد

    می‌شود هرناممکنی راممکن کرد

    فقط کافیه دیدگاهتان هماهنگ با باورهای توحیدی کنی .هماهنگ با قوانین ثابت جهان کنی

    وچقدر زیبا خدارو به من شناسوندید

    باقلبی آرام مسیر زندگیمو ادامه میدم

    استاد

    توموقعیت های مختلف قرارگرفتم وعجیب ازدرون آرام بودم وعجیب به نفع من پیش رفت

    البته شما گفتید طبیعی ترین اتفاق دنیا همینه وغیراون عجیبه وعیرطبیعیه

    ممنونم بابت اینهمه آگاهی

    خیلی خیلی دوستون دارم

    2اردیبهشت 1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 2190 روز

    بخش دوم

    در مورد بخشش خدا

    منم تا یادم شنیده بودم که خدا از فلان خطا نمیگذره و عذاب میده و تازه تو این دنیا سرت میاره جواب گناهت رو و در اخرت هم ک برات گذاشتن گدازه هایی که توی حلق ریخته میشه و شعله های اتشی که تو رو بالای اون اویزان میکنن

    خب حالا با این ورودی ها ک سالها از بچگی بخوردمون رفته چ حال و روزی و چ ارتباط و نزدیکی با خدا میتونیم داشته باشیم

    سالها خودم رو کناهکار میدونستم

    چون دوست پسر داشتم

    چون ارایش میکردم

    جون لاک‌دوست داشتم ولی بخاطر نماز و غسل نمیتونستم بزنم

    ماه رمضان و غیر رمضان روزه بودم

    از ترس عذاب نماز میخوندم

    یادم شبهای قدر چ احساس گناهی میدادن ( خانمهای جلسه ای : مُلاها) که

    توبهههه کنید تا خداببخشتون

    پرونده یکسال ایندتون امشب نوشته میشه ( یعنی خدا تصمیم میگیره ب یکی ببخشه و بهش حال بده

    ب یکی دیگه ( من) چون دوست پسر دارم بی ابرویی میده

    و یکی ممکنه من و تو خیابون با دوست پسرم‌ببینه و تمااام)

    چ دوره پر تنش و اضطرابی

    و خدارو شاکرم بعد از پیوستن بخانواده عباسمنش

    فهمیدم خدا قهار نیس

    ننشسته اون بالا که مچ من بگیره

    که بخواد تو‌اخرت من از موهام‌اویزون کنه و سرب داغ تو حلقم ‌بریزه

    و چقدر سبک‌شدم

    احساس گناهم بشدتتتت کم شده طوریکه میتونم بگم ب کمتر از 5 درصد رسیده

    دیگه خودخوری نمیکنم

    نمیترسم‌از عذاب خدا

    چون فهمیدم عذاب ، بودن در حال بده

    و من خودم خالقم

    من تصمیم میگیرم که ب سمت نعمت و شادی حرکت کنم

    یا خودم ببرم ب قعر جهنم

    ( جهنم چیه ؟ : بی پولی، بدهکاری ، بیماری، خیانت، ترس = حال بد )

    چقدر درک خدا ب عنوان انرژی

    ب من ارامش داد

    اسان گیرتر شدم

    خودم رو‌ راحت میبخشم

    خیلی کمتر ذهنم درگیر میشه و‌میتونم زودتر ازش خارج بشم

    گفتگوهای ذهنیم رو‌میتونم کنترل کنم

    و رسیدن ب این ‌جایگاه که هنوز کلی جای کار داره برای من 37 سال طول کشید

    و با اینکه از سال 98 عضو سایتم

    ولی در مدار درک و استفاده از این نعمت نبودم و تازه یکسال ک هدایت شدم

    خدارو هزار مرتبه شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مجتبی محجوب گفته:
    مدت عضویت: 1953 روز

    به نام خدای مهربان سلام

    خداروشکر میکنم که دارم رو خودم کار میکنم

    درسی که از این فایل گرفتم

    چند روز پیش که این فایل روی سایت اومد ، بهم گفته شد که این فایل رو گوش بده

    من هر روز به سایت سر میزنم و یه چک میکنم

    به چند دلیل سر میزنم

    اولین دلیل اینه که ببینم چیزی اومده یا نه ،و کلا یه عادت شده

    و دلیل دوم که دارم روش کار میکنم که حذفش کنم اینه که ببینم کسی به من پیام داده که از من تعریف کنه و من احساس ارزشمندی بگیرم ، خب این موضوع چند بار تکرار شد و خوب بود ولی دیدم از یه جایی به بعد من روزی بیست بار سایت رو چک میکنم که کسی ببینم به من پیام داده یا نه اونم نه برای اینکه قوانین رو بهتر درک کنم برای اینکه از تعریف دیگران احساس ارزشمندی میگرفتم ،ولی دارم رو خودم کار میکنم و میگم که نباید احساس ارزشمندی ام رو وصل کنم به عوامل بیرونی، حالا تعریف و تمجید بد نیست ولی دیدم که وابسته شدم و داشت من رو اذیت میکرد و اگر نبود ناراحت میشدم

    نکته دوم اینکه دیگه میخوام آگاهانه از جمله هدایت شدم ، و به من گفته شد استفاده کنم که این باور رو تقویت کنم و بسازم که خداوند به من الهام میکنه و این یه چیز طبیعی هست، چون قبلا و همین الانم این باور رو دارم که خداوند فقط به پیامبران وحی میکرده و ما جز آدم نیستیم

    ولی خداروشکر داره بهتر میشه

    نکته بعدی اینه که :

    من قبلا این باور رو داشتم که اگر میخوای باوری رو بسازی راهش اینه که به دیگران بگی ، و جلوی اونها هی تکرار کنی و کلا اینکه تمرکزت رو بزاری رو دیگران، مثلا همین باور رو که میخواستم بسازم که خداوند به من گفت ، یا به من گفته شد، یا به من الهام کرد رو من میخواستم برای اینکه منطقی کنم یا بسازم ، میرفتم و جلوی افراد میگفتم که خداوند به من گفت ، یا به من گفته شد ، که مثلا بسازم این باور رو درون خودم و درونیش کنم

    با اینکه بسیار سختم بود و از درون میدونستم که دارم فقط حرف میزنم ، و فقط حرف بود نه باور، و کلی اذیت بودم و کلی دردسر درست میکردم برای خودم ، و خودم رو مورد تمسخر الکی قرار میدادم ، و بجای اینکه بیام در خلوت خودم و پیش خودم این باور رو بسازم میرفتم جلوی افراد میگفتم

    درسی که گرفتم اینه که به هچی عنوان چیزی رو جلوی افراد تکرار نکنم و همش پیش خودم باور رو بسازم

    و فقط در موارد لازم ازش استفاده کنم ،مثلا من باور اینکه من به هیچ کس قرض نمیدم و قرض نمیگیرم و وام نمگیرم رو همش پیش خودم میگفتم و فقط زمانی که افراد می اومدن و میگفتن که به ما پول قرض بده من اونجا میگفتم که من این کارو نمیکنم ، و زمانی که افراد می اومدن و میگفتن که بیا ضامن ما شو یا بیا وام بگیر من میگفتم که شرمنده ام من نمیتونم این کارو انجام بدم

    و دیگه جایی نمیگفتم و زمانی که همسرم میگفت بیا قسطی فلان چیز رو بگیریم میگفتم که نه من قسطی چیزی نمیگیرم

    خب نتایج خوبی هم گرفتم ،پس از این به بعد به خودم تعهد میدم که جلوی کسی ادا در نیارم و نیام حرف بزنم که به من گفته شد یا نشد ،و انقد این رو در خودم نهادینه کنم که اگر جایی هم گفتم از روی آگاهانه نباشه ناخودآگاه شده باشه و ناخودآگاهم بگه که خود اون اتفاقات رو رقم میزنه برام

    و اون موقع دیگه احساس تمسخر و اینها نمیکنم چون دیگه نهادینه شده و عین خیالم هم نیست ولی در قبل عین خیالم بود و اگر کسی کوچکترین چیزی میگفت میخواستم خرخره اش رو بجوم و عصبانی و درگیر میشدم و خب اینکه دیگه نشد باور سازی که

    به قول استاد و طبق قانون ، درگیری و بحث به هر شکل به هر روش یعنی خروج از مسیر و قانون

    پس با توجه به تجربه قبل که خودش جزئی از تکامل من بوده میرم سراغ ساخت باور به روش تنهایی و در خلوت خودم

    خدایا شکرت

    درکم رو از فایل در کامنت بعدی مینویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مجتبی محجوب گفته:
    مدت عضویت: 1953 روز

    به نام خدای مهربان سلام

    خداروشکر میکنم که دارم رو خودم کار میکنم

    وقتی که هدایت شدم به سمت این فایل و به من گفته شد که این فایل رو گوش بده احساسم هر روز بهتر و بهتر شد و درکم از قانون بیشتر و بیشتر شد

    هر روز فایلهایی در روی سایت میاد ولی این بار به من گفته شد این فایل رو گوش بده این یعنی چی؟

    این همون هدایت خداوند هست ،چون من از خدا خواسته بودم که خدایا هدایتم کن و کمکم کن که این باورهای محدود کننده مالی رو تغییر بدم

    اینجا خودش کلی ارزشمنده برای من ،چون من در گذشته همش به فکر این بودم که چه کاری انجام بدم که وضعم خوب بشه ،ولی این بار متوجه شدم که ناخودآگاه دارم میگم که خدایا چه باوری در خودم بسازم یا چطور باورهام رو تغییر بدم که وضعم بهتر بشه

    و این خودش یعنی پیشرفت ، و این یعنی اینکه من متعهدم به تغییر ، این یعنی من دارم باورم میکنم که باورها دارن کار انجام میدن

    و این یعنی که گوش دادن به فایلها و توجه به نکات مثبت و خوندن کامنت ها و کامنت گذاشتن و حواسم به افکارم بودن ، و همه اینها داره جواب میده و این خودش یه نشونه بزرگه

    من درک کردم که خداوند در هر لحظه در حال هدایت مابه سمت باورهای ما هست

    من درک کردم که خدای من با خدای اون گدایی که در کنار سطل آشغال هست یکی هست و این باعث شد که منتظر نباشم تا خدا یه کاری کنه ، این باعث شد که درک کنم برای اینکه ثروتمند بشم باید یه سری باورها رو در خودم ایجاد کنم که اون باورها باعث بشه که من یه سری اعمال رو انجام بدم و یه سری اعمال رو انجام ندم که این خودش داره فرکانس ارسال میکنه و باعث میشه که در زمان و مکان مناسب به من گفته بشه که این کارو بکن این کارو نکن ، از اینجا برو یا از اینجا نرو، و این خودش باعث میشه که من هدایت بشم به سمت ثروت و ثروت به سمت من

    پس نشستن و منتظر ماندن که کیسه پول بیفته پائین جایز نیست

    این درسی بود که در این سالها گرفتم از بودن در سایت

    درسی که از این فایل گرفتم و برام خیلی لذت بخش بود این باور بود که امام های من همه ثروتمند بودن

    درک کردم که امام علی چقد ثروتمند بوده و داشته درس ثروت رو به امام حسن میداده که چطور زندگی کنه و ثروتمند بمونه یا بشه

    این باور بسیار من رو تحت تاثیر قرار داد : که امام علی به پسر ارشدش امام حسن میگه : که از خدا بیشتر و بیشتر بخوا، مثل طول عمر بیشتر، سلامتی بیشتر، و گشایش در روزی ، پس این باور نشون میده که من هر چی بیشتر ثروتمند تر بشم به خدا نزدیکتر میشم ،هر چی پول بیشتری تو حساب من باشه به خدا نزدیکتر میشم ، چون امام من حضرت علی ثروتمند بود، پس میشه که هم ثروتمند بود هم خدا رو داشت ،و امام من حسن هم ثروتمند بوده و تازه هم نام من هم بوده ، این نشون میده به من که هر چی ثروتمند تر بشم یعنی به خدا نزدیکتر میشم ، و اصلا ثروتمند شدن یه کار الهی هست

    پس میشه هم ثروتمند شد هم امام شد، هم ثروتمند شد هم به خدا نزدیکتر شد

    من قبلا میترسیدم که بگم خدایا بیشتر به من بده، حتی سلامتی رو ،چون میگفتم اگر الان بگم خدا میگه عجب آدم پر رویی هستی ، تو زیاده خواهی ، سرب داغ بریزید تو دهن این بنده

    ولی وقتی که حضرت علی به امام حسن گفت که از خدا بیشتر و بیشتر بخواه متوجه شدم که هر چی بیشتر بخوام ایمانم قوی تره ، خداروبیشتر قبول دارم و این نشونه اش است و هرچی کمتر بخوام از خدا یعنی مشرک ترم و خدارو قبول ندارم

    و خدا روشکر امروز برای اولین بار در طول زندگیم تونستم با احساس خوب و رضایت بخش تو دل خودم و پیش خودم از خدا بخوام که ثروت بیشتر به من بده، رزق بیشتر به من بده ،سلامتی بیشتر به من بده

    و این اولین باری بود که تونستم بگم ، قبلا انگار به خدا فحش داده بودم مخصوصا در زمینه مالی

    ولی خب میدونم که این روند تکاملی هست چون همین الان که اومد بین ، سلامتی و رزق و سعادت و اینها اول بحث ثروت رو بگم دیدم که یه مکثی کردم ، یعنی یه چیزی گفت اول سلامتی رو بگو ، بعد سعادت رو بگو ،

    اول خدارو گرم کن ، یه دفعه نگو که فیوز خدا بپره و داغ کنه و بگه تو آدم پولکی هستی و من رو بخاطر پولم میخوای

    خب این باور پاشنه آشیل هست و باید بیشتر کار بشه و باگفتن همین جملات و باورهای خوب و تکرار اونها و نوشتنش به صورت این کامنت یعنی اینکه من دارم رو باور کار میکنم

    خب خیلی بهتر از قبل شده ، و همین که در خلوت خودم تونستم این رو بگم و وقتی که به احساسم توجه کردم دیدم که احساسم هم خوبه و میگه درسته و مقاومت کمتری داشت این یعنی دارم رو باور کار میکنم

    و خب باید منتظر اتفاقات ونشانه های خوبش هم باشم چون مطمئنم طبق قانون جهان باید واکنش نشون بده و نشانه هاش رو برام بیاره و نشونم بده و کار بعدی من اینه که نشانه هارو ببینم و تایید کنم وتحسین کنم وبگم که این بخاطر کار کردن من روی این باور بوده و این نشانه اش بوده و حالا که این اومده پس باید بهتر و قوی تر روی باور کار کنم

    همین که من دارم اینطور مینویسم و کامنت میکنم و این درک واقعی من هست این یعنی پیشرفت

    پس باید به همین شکل ادامه بدم

    خود همین یه نشانه است پس این نشون میده که جهان داره واکنش نشون میده حتی در لحظه ، پس باید فقط ادامه بدم و نشانه ها رو تایید کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 737 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    168. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا

    امتحان

    یه وقتایی وقتی فکر میکنم که میتونم و این منم که دارم تلاش میکنم امتحانی ازم گرفته میشه که ببینه چقدر تغییر کردم

    امروز که قرار بود مادرم بره کربلا با خواهرم اینا ،صبح وقتی لوازمشون جمع کردن و من و مادرم رفتیم تا کمی زودتر برسیم جایی که قرار بود ببرنشون ، وقتی رسیدیم و خداحافظی کردیم

    همه اش یه باور اشتباه رو بهم یادآوری میشد ،که ببین این باور اشتباه رو اصلاحش کن

    و این بود که از صبح مادرم میگفت اگر رفتم و برنگشتم فلان پول رو از فلان کس گرفتیم بهش پس بده

    یا مثلا وقتی خودم فکر میکردم میرن مسافرت فکرای ناخوب میومد تو ذهنم و نگران میشدم

    ولی خداروشکر که خدا بهم یادآوری کرد که اصلاحش کن

    و این باور اشتباهه که هر کس داره میره مسافرت ممکنه انفاقی براش رخ بده و از اینجور چیزا

    که از بچکی با شنیدن این حرفا ،شده برای من باور

    ولی خدارو شکر میکنم که متوجهش شدم تا سعی کنم با پیدا کردن الگو برای این باوری که میخوام قدرتمندش کنم پیدا کنم و چه الگویی بهتر از استاد عباس منش

    به خودم بگم که

    ببین طیبه استاد عباس منش مسافرت میره ،سفر به دور امریکا میره و کاملا تسلیم هست و خودش رو به خدا سپرده

    و مهم تر از همه میگه ما میریم هرجا خدا ما رو هدایت کنه بهترینه برای ما

    و هیچ ترسی از مرگ یا از دست دادن کسی نداره و همه رو باز هم سپرده به خدا و تسلیم هست

    و به خودم میگم وقتی استاد تونسته باوراشو تغییر بده و این نگاه رو داشته باشه و توحیدی عمل کنه پس تو هم میتونی طیبه و میشه

    وقتی از مادرم و بقیه خداحافظی کردم و رفتم تا برم سر کلاس رنگ روغنم ،خیلی ته دلم میخواستم منم برم کربلا

    اینبار یه جور دیگه بود نگاهم به کربلا

    قبلا اگر نمیرفتم فکر میکردم گناهکارم و فکر میکردم من رو امام حسین نخواسته و طبق شنیده هام که میگفتن حتما نطلبیده و از این حرفا

    و میگفتم که باید حتما برم و یه جورایی زوری میخواستم برم

    ولی الان نه ،دیگه طیبه قبل نبودم

    میدونستم که خدا اگر بخواد هدایتم کنه و اونجا باشم حتما میرم و اگر هم نرفتم و نشد و هزینه سفر رو نداشتم ،اشکالی نداره وقتی مدارم تغییر کنه اگر خدا بخواد میرم

    یاد حرف استاد عباس منش میفتم میگفت که اگر از خدا هدایت خواستی و بعدش سپردی خودت رو به خدا

    خدا جوری هدایتت میکنه که در زمان مناسب در مکان مناسب قرار بگیری

    همیشه این رو یادم میارم که خواستم و خدا در زمان مناسب و در مکان مناسب ،هرجایی که باید باشم خودش هدایتم میکنه

    خوشحالم از اینکه خدا بهم میگه باورای اشتباهم رو و سعی میکنم تا تکرار کنم باورهای قدرتمند درمورد اون موضوعات تا نتایج رو ببینم

    وقتی رفتم سر کلاس رنگ روغنم و تمرین جدید شروع کردیم و کم کم داره سخت تر میشه و استادم گفت اگر کسی خوب کار نکنه خودش دیگه نیاد سر کلاس

    و شوخی نیست ، اگر نمیخواید یاد بگیرید نیاید و اگر دوست دارین تلاش کنین تا بهتر بشه کارتون نسبت به کارای قبلیتون

    و بعد یه کلاسی رو مثال زد گفت چند سال پیش تو کلاسی 35 نفر هنرجو داشتیم و خوب کار نمیکردن و میگفتم اگر تلاشی نمیکنید این همه زمان و هزینه نذارین و هیچی یاد نگیرید

    ولی میومدن و بعد از دو سال دیگه نیومدن و از بین 35 نفر فقط 3 نفر موندن و استاد شدن الان

    داشتم به حر4اش فکر میکردم گفتم خب طیبه تو جزء کدوم دسته ای ؟؟؟

    درسته عاشق نقاشی هستی ، ولی باید تلاش کنی ،اگر تلاشت در حد معمولی باشه نتیجه معمولی میگیری

    اگر تلاشت بیشتر و بیشتر باشه صد در صد بیشتر و بیشتر نتیجه میگیری پس باید زمان بذاری

    یاد فایل رمز پایداری نتایج افتادم که 1 تیر ماه هدایتی خدا بهم گفت تا گوش بدم و درموردش تو روز شمار 167 نوشتم

    رمز پایداری تو نقاشی رنگ روغنم هم زمان گذاشتن و تلاش کردن و درست عمل کردنه

    و باید در کنار تلاشت باورهات رو تقویت کنی و هر روز تکرار کنی تا نتایجت برای خواسته و هدفی که داری پایدار بشه ، پس تلاشتو بیشتر کن اول برای کنترل ورودی ذهنت و بعد برای پیشرفت در مهارتت

    وقتی کلاس تموم شد و رفتم تو راه دیدم از پایگاه محله مون پیام دادن که 3 نفر برای آموزش خط تحریری میخوان بیان

    و من گفتم نه برای 3 نفر نمیتونم بیام و خیلی کم میشه هزینه آموزش 3 نفر برای خط تحریری

    خیلی اصرار میکرد و من معنی اصرارشو متوجا نمیشدم

    و هی میگفتم نه و نمیام

    تا وقتی که درخواست میکردم و تو راه به فکر گرفتن قلمو های رنگ روغنم بودم و میخواستم بوم بخرم و خیلی چیزای دیگه مثل لباس برای خودم و…

    یهویی گفتم خدا راه نشونم بده من رفتم چسبوندم و به چند جا رفتم ولی باید بازم برم و تلاشمو میکنم

    راه نشونم بده

    یهویی دیدم پیام اومد با شهریه هر هنرجو 175 کنار بیا و برای 3 نفر بیا تدریس کن دوماه بیا و هفته ای دو جلسه و گفت چون اصرار میکنم دلیلش اینه که دوست دارم چند نفر خوش خط بشن و همین که بهشون یاد بدی و خطشون خوب بشه ثواب داره بیا بهشون یاد بده

    من باز میخواستم نه بگم درسته میخواستم از یه جهت بگم باشه که دوماه برم یاد بدم و برای کلاس رنگ روغنم شهریه اش رو نصفش رو داشته باشم ولی میگفتم نه من باید از فروش نقاشیام ادامه بدم مسیرمو

    و هربار میگفتم نه و نمیدونم چرا و چجوری شد که گفتم باشه و وقتی بهش فکر میکنم میبینم نه من نبودم که قبول کردم

    خدا بود که هدایتم کرد و مانع اراده خودم شد و هرچی من نه میگفتم اصرار داشت که حتما بیا برکت میفته به کارت

    انگار خدا میخواست بگه برو تدریس کن تا بعد مسیر و راهتو و قدم بعدیت رو بهت بگم

    قبول کردم و قرار شد بهم اطلاع بده و روزاشو بگم بهش تا برم تدریس کنم

    و بعد بهم گفت مسابقه خط تحریری هست و اسممو نوشت و منم 12 تیر اگر خدا بخواد تو همون پایگاه میرم مسابقه

    وقتی یاد تمام حرفای استاد عباس منش میفتم که در مورد اراده میگفت و اینکه وقتی بخوای و بگی خدا اراده ام رو که دستت داری هیچی رو به دست من نده خودت فرمونو بگیر دستت و یادمه میگفت که تو رودخونه حتی باید پاروهارم نگیری اجازه بدی خدا برسونتت به دریا و اون دریا خداست

    و من الان باید جوری عمل کنم که حتی پارویی به دستم نگیرم تا به راحتی و سادگی برسم به نور

    چند روز پیش که خواستم ازش و گفتم من هیچی نمیخوام تو خودت بگو چیکار کنم امروز قشنگ متوجه شدم

    یاد خواسته ام و درخواستم افتادم که گفته بودم ببین خدا تو خودت میبینی من میگم من اینو میخوام اونو میخوام

    درسته میخوامش وقتی بهم عطا کنی خوشحال میشم ولی اگر دیدی برام خوب نیست خودت اراده ام رو دستت بگیر و هرجور دوست داشتی برای من بخواه

    گفتم دقیقا من نمیخواستم تدریس کنم به سه نفر ولی انقدر اصرار کرد و باز گفتم نه و آخرش گفتم باشه

    همه اینا یعنی یه اراده ای بالاتر از اراده من هست که میدونه چی برای من خوبه که منو میبره تا تدریس کنم و حتما یه خیریتی در این موضوع هست

    درسته من به کم بودن پولی که میدادن فکر میکردم و اینکه نقاشی باید یاد بدم نه خط تحریری ولی خدا حتما برای من از این اتفاق یه خیرتی داره که میخواد بعدا بهم بگه

    و چشم میگم و انجام میدم

    این روزا چند باری پیش اومده که وقتی حس میکنم باید کاری رو انجام بدم و برخلاف میل خودمه و میگم چشم و انجامش میدم حس خوبی میگیرم

    وقتی برگشتم خونه تو راه ذهنم شروع کرده بود به گفتن تو نمیتونی و چیزای دیگه وقتی سوار بی آر تی شدم و نشستم بوم نقاشیمو کنار صندلی گذاشتم و نشستم یه لحظه گفتم بومو نذار بردار بهش میخورن ولی برنداشتم و نشستم گفتم کی میخواد از اینجا رد بشه

    بعد یهویی دیدم از پایین میله از قسمت آقایون یا نفر خم شد و خواست بیاد سمت خانما پاش خورد و رو بومم پاشو گذاشت و بومم پرت شد من یهویی عصبانی شدم و نتونستم خودمو کنترل کنم

    گفتم خانم نمیبینی این همه پول بوم دادم تمرین کار کردم میای رو بومم نگاه کن دیگه جلو رو تو

    همون لحظه که داشتم با عصبانیت میگفتم یه حسی داشتم که طیبه عصبانی نشو کنترل کن خودتو

    تو مقصری نه اون خانم

    و یاد گفتگوی ذهنم افتادم کا میگفت نکنه یکی به بومم بخوره

    در اصل خودم فرکانسشو فرستاده بودم

    و دلیلی نداشت انقدر عصبانی بشم

    و بعد گفتم الان نبخشمت اون دنیا چیکار میکنی

    اصلا متوجه نشدم من چرا این حرفو گفتم چرا باید این حرفو میگفتم بلافاصله انگار خدا بهم یادآوری میکرد که طیبه هوشیار باش و نگو این حرفارو

    یهویی به خودم اومدم و از رفتارم ناراحت شدم گفتم من چیکار کردم خدای من ببخش منو به خودم ظلم کردم

    من چرا سکوت نکردم و هیچی نباید میگفتم چرا اینجوری شد

    و آروم شدم و یکی یکی فکر کردم تا دلیل این عصبانیتمو پیدا کنم

    من به چند دلیل یهویی عصبانی شدم و نتونستم خودمو کنترل کنم

    یکی این بود که من از وقتی کلاس تموم شد و تا بیام تو مسیر همه اش فکر این بودم که پول کلاس رو چجوری بدم

    و مهم تر از همه دوست داشتم کلاس طبیعت رو هم که استادم گفته بود از مرداد ماه شروع میشه شرکت کنم به مدت دو سال

    و این روزا داشتم با فکر کردن به اینا شرک میورزیدم که با نگرانیم انگار میگفتم که خدا نمیتونه کاری برای من انجام بده

    با اینکه سعی میکردم تمام روزایی رو که خدا بهم کمک کرد و مشتری شد برام رو به یاد بیارم ولی نتونستم خودمو کنترل کنم

    بعد گفتم ببین طیبه این اتفاق برای تو نشونه هست ،نشونه اینکه از مسیر داری خارج میشی و فکر کردم گفتم چرا حدود چند ماهه از این اتفاقا برات نیفتاده و اگرم میفتاد میتونستی خودتو کنترل کنی و لبخند میزدی میگفتی اشکالی نداره

    چی شد یهویی عصبانی شدی

    حتی چرا پول بومتو گفتی به اون خانم

    وقتی داشتم فکر میکردم خنده ام گرفت گفتم عجب رفتاری بود ،البته ناراحت هم بودم از اینکه نتونستم کنترل کنم رفتارم رو و این رفتار نتیجه تکرار افکاری بود که تو ذهنم داشتم که به فکر پول کلاس و قلمو و چیزای دیگه بودم

    حتی یه لحظه یاد اون روزی که یه نفر رو آینه دستیم پاشو گذاشت و هیچی بهش نگفتم و بعد اومد ازم خرید کرد افتادم و گفتم ببین طیبه اون دفه چیزی نگفتی و خدا نتیجه کنترل ذهنتو بهت داد و فروشت خوب بود

    ولی الان نتونستی کنترل کنی خودتو نکنه امتحان بود تا خدا ببینا چه رفتاری از خودت نشون میدی ؟؟؟ چون من این روزا حس میکردم که تغییر کردم و میتونم خودمو کنترل کنم

    خدا خواسته امتحانم کنه ببینه که میتونم کنترل کنم خودمو یا نه

    اینا درک هایی بود که با فکر کردن به این اتفاق ،کردم

    و از خدا سپاسگزاری کردم که بهم گفت که مسیرمو تغییر بدم تا برگردم به مسیر خدا

    بعد من که رسیدم خونه مثل یه فیام اومد جلو چشمم که من مهر ماه میتونم جای داداشم که نمیخواد بره کلاس مدرسه غیرانتفاعی برم و خط تحریری تدریس کنم و اینجوری میتونم کلاس رنگ روغن برم و نقاشی دیواری هم انجام بدم

    یک روز در هفته مدرسه هست و باقی روزا میتونم نقاشی بکشم

    نمیدونم چرا این تصویر اومد و مثل فیلمی دیدمش ولی اگر خدا برای من بخواد تصمیم با خودش ،چون چند روزه خواسته ام این شده که خودش برای من بخواد و اگر دید ممانعت میکنم در انجام کاری ،مانعم بشه و کاری رو بکنه که خودش میخواد و برای من خوبه

    خیلی خوشحالم از اینکه هر لحظه مراقبمه و کمکم میکنه

    امروزم بی نهایت پر از درس بود که یاد بگیرم و از خدا کمک میخوام که در عمل کردن بهشون کمکم کنه

    برای تک تک اعضای خانواده صمیمی عباس منش بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام

    و سعادت در دنیا و آخرت باشه برای همه مون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    فهيمه گفته:
    مدت عضویت: 1996 روز

    به خدای هدایتگرم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    “کلید گنج های الهی در دست ماست و آن دعا کردن است”

    مو به تنم بلند شد وقتی این جمله رو شنیدم

    به خودم گفتم آدم کلید گنجشو به کی میده

    به کسی که نزدیکترینه بهش

    غیر از اینه که حضرت علی داره این آیه رو به نحوی دیگه ” به بندگانم بگو من از رگ گردن به تو نزدیکترم”

    و چقدر ما باید مثل امام حسن باور کنید این درس رو و جستجو کنیم خدای درونمون رو

    کلمه تاخیر در دادن حاجات

    برای من طی کردن تکامل رو تداعی کرد

    و اینکه قانون برای هیچ کسی فرق نداره در این دنیا

    همه باید تکامل رو طی کنن

    وقتی خواسته هات بهت داده میشه که آماده باشی

    کی آماده ای؟

    وقتی شاد باشی

    من تعبیر میکنم به اینکه جنس الله شادیه

    هر وقت ما تونستیم شاد باشیم با اون جنس یکی میشیم

    و بین ما و خدا حائلی نخواهد بود…ما هم میشیم همون چیزی که خواستیم…ثروت خواستیم داده میشه…

    واژه overlab به نظرم ممفهوم رو خوب میرسونه برای توضیحم

    خدا رو سپاس که هدایت شدم به این فایل، قبلا هم دیده بودمش ولی رد پا نزاشته بودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1521 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام برهمراهان این مسیرزیباوالهی

    ردپای من درفایل168سفرنامه

    من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوفرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنم الهی شکرت

    بدان خدایی که کلیدگنج های اسمان هاوزمین دردست اوست وفقط ازاوبخواین تااجابت کندشمارا

    هرباراین فایل گوش میدم درکم بیشترمیشه وباورهام قدرتمندترمیشه نسبت به خداوندخدایاشکرت

    انسان مومن کسی هست که ازخدازیادبخوادصبح تاشب ازش بخواه وباورش کن وبه میزانی که باورش داره بهت میده نه بیشتر

    ازسلامتی بیشترعمربیشترثروت بیشتر

    خداهمیشه هست خداکنارته باخداهرجاباشی میتونی صحبت کنی خداروصداکن باهات حرف میزنه صداتومیشنوه ازش بخواه خداتواسمون هانیست خداهمه جاهست

    هیچ واسطه ای بین تووخداوجودنداره وتوباخدامیتونی مستقیم حرف بزنی

    اگراشتباه وگناهی انجام دادی نگران نباش هربارهم انجلم بدی بازم خداتوبه پذیره وهدایتت میکنه

    باز‌ آ باز‌ آ هر آنچه هستی باز‌ آ

    گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز‌ آ

    این درگهِ ما درگهِ نومیدی نیست

    صدبار اگر توبه شکستی باز‌ آ

    صدبار اگر توبه شکستی باز‌ آ

     صدبار اگر توبه شکستی باز‌ آ

     من خداروقبلاخیلی عذاب دهنده میشناختم ولی الان خدای واقعی روشناختم خدایی که همیشه کنارته وهدایتت میکنه وکمکت میکنه وهمیشه هست وعاشقه تویه

    واقعاخیلی وقت هاشده ازخدامیخوایم یک نعمتی رووبعدمیبینیم داده نمیشه ودریک زمان بهتربهمون داده میشه خیلی بهترازاون چیزی که میخواستیم

    زمانی که اماده دریافتش بودیم زمانی که مدارمابالاتررفته زمانی که

    شادیم

    احساسمون خوبه

    ارامش داریم

    أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ=همانابایادخدادنددل هاارام میگیرد

    یادمون باشه باکسی درموزدمشکلاتمون صحبت کنیم وحتی به مشکلات دیگران گوش نکنیم وهم صحبت نیشم چون اون مشکلات روبیشترمیکنیم

    فقط درموردخواسته هات باخداصحبت کن مثل سلامتی روزی بیشترهمسرعالی خونه خوب شغل خوب وو

    خدایاازت میخوام بیشترباورت کنم وبیشترازت بخوام چون هرچی بیشترازت بخوام بیشتربهم میدی

    خدایاازت میخوام توحیدرودردل ماجاری کنی

    خدایاازت میخوام بهم بینهایت ثروت بدی که هم خودم لذت ببرم وهم باثروتمندشدنم باعث گسترش جهان بشم

    خدایاهدایتم کن

    الهی امین

    شادوموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 626 روز

    خداوندا شکرت با چقدر تصور اشتباه در مورد خداوند داشتم وچقدر این تصور اشتباه واین نگاه انسانی به خداوندو این مونده احساحس گناه چقدر مرا لز دریافت نعمت های خداوند و وچقدر مز الهمات خداوند دورهرکرده خدای که بت شناختش د

    اوج عشقش،رو دارم به خووم میبینم خدای که داره خودشو رو بخ شکل احساحس خوب در وجودم در درونم وذهنم وبه شکل ثروت نیروی ثروت ساز وبه خاطر تواین نگاه چقدر به خاطر داشته اهم که خداوند با عشق به من بخشیده احساحس بدی داشتم خدایا شکرت با این احساحس نسبت به خداوند چقدر این خداوند سخت گیر جلاد انتقام گیر وسخت تبدیل شده به یک خدای که که فقط به عشق میده باعث خوشبختیم شده باعث شده ازلحاظ ذهنی ثروتمند بشم باعث شده به عنوان نیرو وانرژی ثروت ساز وعشق وخوشبختی در ذهنم نقش،بنده واینقدر ایمان بهش،دارم که من ففط،عشق میکنم ولذت می برم اون خودش کار ها انجام میده دیگه بخ خاطر دیگران دل نمی سورزکنی چون ثروت ونعمت در جهان بی نهایت است وهر کس به اندازه خودش می تواند از

    ش،برداشت کنه از ثروت خداوند کم نمیشه وهمه ما بدون واسطه به این منبع قدرت وثروت متصل هستیم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: