هر روز بهتر از دیروز - صفحه 35

استاد عزیز. دلم خواست که برایتان بنویسم نمیدانم این حرف هایم توسط شما خوانده خواهد شد یا نه.

ولی واقعیتش بیشتر برای دل خودم می خواهم که بنویسم … زندگی قبل از آشنائی با شما و بعد از آشنائی با شما را مقایسه میکنم.

خیلی به خود قبلم فکر میکنم.

اشتباهات زیادی داشتم .اصلا به خدا اعتقاد نداشتم همیشه از اون گله مند بودم . اتفاقات بدی که در زندگی ام می افتاد را به خدا ربط داده و از او گله می کردم که چرا فلان اتفاق برای من افتاد. روابطم با آدم ها خوب نبود. دل شکستگی های زیادی از جانب کسانی دیدم که آنها را دوست نامیده بودم. افسردگی داشتم و شب ها قبل از خواب کلی برای حال خودم گریه می کردم. ذهنم درگیر تمام مسائل بود همش با خودم کلنجار می رفتم که برای حل مشکلاتم چه کاری باید انجام دهم.

ولی بعد در یک آن همه چیز عوض شد

از خواب بیدار شدم .کلا همه چیز در مورد من تغییر کرد.خدا به من چنان قدرتی داد که بر تمام مشکلات زندگی ام غالب شدم. انگار افسار زندگی ام را به دست گرفتم. خدا را بهتر شناختم روزی چندین بار با اون صحبت میکنم و از اتفاقات خوبی که در زندگی ام می افتد برایش می گویم.بخدا همه چیز شاکر هستم و هر اتفاقی خوب یا بد را ریشه یابی میکنم که اگر اتفاق خوبی بود بخاطرش خدا را شکر میکنم و اگر اتفاق بدی بود در پی علتش می گردم و آن را برطرف میکنم. از شما خیلی خیلی سپاسگذارم که این رسالت را به عهده گرفتید و من و خیلی های دیگر را که مثل من در زندگی شان سردرگم بودند را از خواب بیدار کردید. دلم میخواهد این جهش بزرگ را برای دیگران تعریف کنم ولی هرچه فکر میکنم جمله ای برای توصیف این راه رفته ام به ذهنم نمی رسد. انگار که معجزه ی خدا بوده که از راه غلط مرا برگرداند و راه درست را نشانم داد. دیگر از اتفاقات بد و از آنیده نامعلومم نمی ترسم. قوی تر شده ام خیلی از آدمها و خیلی آز اتفاقات دیگر نگرانم نمی کند. با اینکه مثل کودک نوپا باید خیلی مواظب خودم باشم ،لغزش های زیادی در اطرافم حس میکنم ولی به قول خود شما نباید ناامید شوم .همین که هر بار پس از انجام یک کار اشتباه عذاب وجدان گرفته و سعیث در جبران آن میکنم ، از نظر خودم یعنی در راه درست هستم .خدا را شاکرم که مرا هدایت کرد. شاید با این کلمات محدود نتوانم از شما آنطور که باید تشکر کنم ولی میخواهم که بدانید محبت تان در دلم همیشگیست و تعصب شما و خانواده ی عباس منش را بر خود واجب می دانم. با این که خیلی مسیر مانده تا به جایی که میخواهم برسم ولی الان که اینجا هستم هزاران بار خدا را شکر میکنم . دوست دار همیشگی تان