هر روز بهتر از دیروز - صفحه 35 (به ترتیب امتیاز)

سلام به استادبزرگوارو خانم شایسته ی عزیزم و تمامی دوستای که اینجا هستند.من به مدت 14،15ماه هست که به طورجدی شمارو دنبال میکنم و از مطالب سایت استفاده میکنم قبل ترش نزدیک به دو سال پیش ازطریق نتورک باشما آشناشدم واسم شماروبرای اولین بار بود که اونجاشنیدم که خب فقط یه قسمت‌هایی از حرفاتون گفته میشد که به بازارکاری که واردش شده بودیم کمک میکرد و باقیش در واقع دلیت میشد.من ویکی از بهترین دوستام که باهم واردجریان نتورک شده بودیم بعد اینکه از اون جااومدیم بیرون به شنیدن مطالب شماحالا جسته و گریخته ازاینستاومدیاهای دیگه پیگیری میکردیم ولی مطالب هیچ وقت کامل نبودن و این خیلی ناراحت کننده بودچون هیچ وقت هم اون کلیپ هایی که ازتون می‌دیدیم آدرس سایت یا کانال تلگرام یا پیج اصلی و نمیزاشتن ومن خیلی دوست داشتم پیج اصلیتونو داشته باشم.چون وقتی اسمتونو داخل اینستاسرچ هم میزدم کلی پیج بااسمتون بالا میومدوهیچ کدوم پیج اصلی نبودو احتمال زیاد من بلد نبودم درست سرچ کنم که توسط یکی از دوستان بالاخره پیج اصلی اینستای شمارو پیدا کردم اونجا خودتون آدرس سایت ودادید و گفتید که برای مطالب بیشتربیاین سایت.منودوستم باهم وارد سایت شدیم ثبت نام کردیم وشروع کردیم از فایلهای رایگان استفاده کردن.استادمن یک خانم متاهل 35ساله هستم که دوتافرزند8و12ساله دارم.خیلی دوست داشتم ادامه تحصیل بدم وتورشته مورد علاقه ام به اون جایی که دلم میخواد برسم ولی همسرم به شدت مخالف ادامه تحصیل من بودن و این رو هم بگم که من خودم از یک خانواده مذهبی هستم و همسرم هم سادات طباطبایی هستند که افکار مذهبیشون به شدت دست و پای پیشرفت رو درمن کوتاه کرده بودواصلانمیتونستم حتی حرفش وبزنم چون واقعااوقات تلخی میشدوگاها به زدو خورد هم می‌رسید.من همچنان فایلهای رایگان روگوش میکردم و رویاهام رو تو ذهنم پرورش میدادم یه جایی تو یکی از فایلها دقیق یادم نیست کدوم بود شماگفتید که اگه از انجام دادن به کاری میترسید باید شروعش کنید و قدم قدم توش پیش برید و توکل به خدا داشته باشیدوببینید که هیچ چیزی مانع شمانیست .زنگ تو گوشم به صدادراومد که ای داد بیداد من تا الان از شوهرم میخواستم که شرایط دانشگاه رو برای من فراهم کنه در صورتی که وقتی من خدابه این بزرگی دارم چراامیدم به بنده اشه؟فرداش بدون اینکه به همسرم بگم رفتم و دانشگاه شرکت کردم من دیپلم طراحی دوخت داشتم و دانشگاه کنکورلازم نداشت و باشرط معدل دانشگاه تعیین میشد.موقع ثبت نام کردن گفتم خدایا من امیدم فقط و فقط به خودته با توکل به خودت تو راه اهدافم قدم میزارم دستت رو پشتم بزار.بعد از یک ماه و نیم جواب دانشگاه اومد.جواب به صورت پیامک ارسال میشد و من داخل آشپزخونه بودم گوشیم هم کنار همسرم داخل پذیرایی بودخلاصه استاد اول همسرم پیام رو باز کرده بودو خونده بود و من به لطف خدا حتی سختی گفتن رو هم نکشیدم که بخوام استرس داشته باشم که الان چطوری بهش بگم .من مشهد هستم استادو دانشگاه دولتی شهرستان بجنورد قبول شده بودم.تو آشپزخونه بودم که دیدم اومده و به من تبریک میگه شکه برگشتم که دیدم گوشیم دستشه وپیام رو نشونم میده وگفت کی شیرینی بخوریم.استاد تو لحنش نه تمسخر بود،نه طعنه بود،وانگار اصلا کسی که جلوی من ایستاده بود یک آدم دیگه بود خیلی خیلی خیلی هم تعجب کرده بودم از اینهمه قدرت بی انتهای خداوندهم خوشحال بودم نمیدونستم باید چیکار کنم تنها کاری که تو اون لحظه به فکرم رسید فقط سپاس گذاری از خدا بودو اینکه چقدر آسون کرد برام چیزیو ازش تو ذهنم یه غول ساخته بودم.واستادلطف خدا به من هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد به خاطر کرونا دانشگاه ها مجازی شده بودن و من حتی لازم نبود به خاطردرس خوندن از خونه و بچه هام دور باشم وبه راحتی تو خونه درسمو میخوندم.استاد من همیشه آرزوم این بود که معلم باشم و تو تصوراتم همیشه و همیشه خودم رو تو کلاس درس و درحاله درس دادن میدیدم.ترم یک تازه تموم شده بودومن انتخاب واحد ترم 2روانجام داده بودم داخل سایت دیوارمیگشتم که با آگهی دبیرستان که نیاز به معلم کارو فن آوری داشتن برخورد کردم.دبیرستان غیرانتفاعی بودومن فقط با دادن دوتا آزمون که از طرف اونا از من گرفته شدانتخاب شدم برای تدریس درس کاروفن آوری پایه هفتم و هشتم و نهم.استاد اینها تمام از لطف خدا نصیب من شدو اعتمادی که من به خدا کردم و کمکی که به خودم کردم و تلاش کردم خودم رو از جهل و نادانی بیرون بکشم باعث میشه که روز به روزبه خدابیشتروبیشترنزدیک بشم و تمام اینها و مدیون شمام استادعزیزم شماپیامبرزمان ماهستین.استادمن از زمانی که باشمااشناشدم روز به روز دارم پیشرفت میکنم و هر روز ،هرساعت،هر لحظه،خداروبه خاطرش شکر میکنم،استادمن هر روز صبح داخل دفتر شکرگذاریم ازخداسپاسگزاری میکنم که شمارو در مسیر زندگی من قرارداد وباعث شدبهتروبهتر بتونم خدارو بفهمم بشناسم که البته هنوز خیلیییی راه دارم.من به واسطه درسم خیلی دلم میخواست بتونم یه خیاطی کوچیک راه بندازم ولی خب هزینه نداشتم که بخوام چرخ و …بخرم و همیشه اینوازخدامیخواستم.استاد استادباورتون نمیشه که به طور معجزه آسایی پول وارد زندگی من شد و من تونستم وسایل اولیه و واجب یک خیاطی کوچیک رو تهیه کنم و کارم رو شروع کنم.که البته الان شخصی دوزی انجام میدم تا جایی که به درسم لطمه وارد نشه ولی تو ذهنم داشتن یک تولیدی بزرگه که با توکل به خدا قطعا بهش میرسم.من هنوز دوره هاتون رو هیچ کدومو تهییه نکردم و فایلهای رایگان رو گوش میکنم فک میکنم باید هنوز بارها و بارها به این فایلها گوش کنم و تو زندگیم ازشون استفاده کنم استاد عزیزم من واقعا نمی‌دونم چطور باید از خدا سپاسگزاری کنم بابت اینکه شمارو سره راهم قرارداد.من هیچ وقت براتون کامنت نزاشتم و محصول هم از سایت نخریدم فقط کتابها و دانلود کردم و فایلهای رایگان رو گوش میکنم و دانلود میکنم امروز همینطور که پای چرخ داشتم لباس میدوختم و این فایلتون روگوش میکردم شنیدم که گفتید 50هزارتااز کاربرهاتونو که هیچ کاری داخل سایت نکردن رو حذف کردید سریع چرخ رو خاموش کردم واز دست آورد های که از فایل رایگان به دست آورده بودم نوشتم.همیشه خیلی دوست داشتم کامنت بزارم ولی همش با خودم میگفتم من که هیچ دست آوردی ندارم چی بنویسم،وقتی تو زندگیم با دقت نگاه کردم دیدم این جایی که الان هستم و قطعا از سالهای قبلم دو سه پله بالاتره خودش یه جور دست آورده هر چند کوچیک ولی هست که به لطف خداوکمک شما انجام گرفته در آخر استاد خیلی خیلی ازتون ممنونم مریم عزیزم رو هم خیلی دوست دارم وازشون تشکر میکنم که اینهمه زحمت میکشن برامون.میبخشید که طولانی شد.