هر روز بهتر از دیروز - صفحه 54 (به ترتیب امتیاز)

سلام خدمت استاد عزیز

این اولین کامنت من بعد از ۵۵ روز اشنایی با شنیدن صدای استاد است ، چقدر خوشحالم از اینکه جهان با درخواست و زمزمه و نجواهای من برای رسیدن به حال خوب و موفقیت بدون گله و شکایت و دیدن عدل خداوند و نعمت ها و فراوانی هایی که از کودکی در گوش ما خونده بودن خداوند عادله و تمامی نعمت های جهان برای ما آفریده شده است برای لذت بردن و رفاه ما و استفاده از هرآنچه که میخواهیم ،فقط و فقط باید بخوایم تا به ما عطا کند. اما!!!!!!!!!!!!!!!! چگونگی خواستن و تکرار باورهارو به ما نگفته بودن !فقط و فقط شنیده ها و گفته های اشتباه رو کلمه به کلمه منتقل کرده بودند و تمامی ذهن و باورهای هرکدوم از ما به طور ناخواسته در هرجایی ک قرار داشتیم شکل گرفته بود همراه با کلی گله و شکایت و بار منفی .

روزی که تمامی انرژی های منفی دورم به حدی بالا بود قشنگ یادمه از سنگینی شنیدن نجواهای منفی توی ذهنم خسته شده بودم و فقط و فقط این کلمه رو تکرار میکردم که کجاست اون خدایی که میگن عادله ، خدایی که وجودشو به انسان داده و به همه با مساوات رفتار میکنه ، چرا پس من فقط دارم درجا میزنم، نه فقط تو بحث مالی تو هر زمینه ای ،احساسی عاطفی، خونواده و روابط کاری و هرآنچه که در اطرافم بود …هیچ کاری از دستم نمیومد چون هر بار با این حال شروع به انجام کاری میکردم بدتر میشد و پشیمون میشدم و افسرده تر،و با شنیدن حرفا ها و کنایه های بقیه سرخورده تر میشدم.

فقط یچیزی توی ذهنم بود این که خدا هست و دوباره شروع کردم به نوشتن ده تا جمله هرروز تنها کاری بود ک توی تنهایی با خودم میتونستم انجام بدم و سعی میکردم حداقل اون تایمی ک مینویسم حالم خوب باشه ، چندروز بعد یکی از دوستام که تقریبا ۲ سال و خورده ای ازش بیخبر بودم به یادم اومد از طریق پیج اینستای یکی از اشناها پیداش کردم و شروع ب صحبت کردم ، حرف زدن باهاش ارومم میکرد اما اونم متوجه غر زدن و منفی بودنم شده بود که با حرفاش باعث شد محکم بشم و سایت رو بهم معرفی کرد ، بدون هیچ مقاوتی حرفاشو قبول کردم عضو شدم و هرروز فایلارو گوش کردم ، نشانه ها از همون شب اول شروع شد با هر تصویری که میدیدم با هر فایلی که گوش میکردم با هر کلمه ، تمام زندگیم و هر اتفاق وابسته به هر نشانه مثل یه فیلم از جلوی چشمم رد میشدو منم با ذوق اول برای خودم مرور میکردم و بعد برای دوستم ولی اون چون خودش این زمان رو گذرونده بود براش عادی بود اما از این که حال من بهتر بود خوشحال بود و بهم امید میداد و تشویقم میکرد …

هنوز دوره ای خریداری نکردم اما خیلی پیشرفت داشتم خیلی زندگیم تغییر کرده و خیلی سپاسگذارم از خداوند مهربانم، از استاد عزیزم، از دوست خوبم که باعث شد من تمامی حس و حال خوبی که تمام عمر به دنبال اون بودم پیدا کنم و بهش برسم ، درسته که خودم خواستم و در مدار قرار گرفتم و به این نقطه رسیدم که در کنار خونواده بزرگ عباس منش باشم، آرزو میکنم که همینقدر مصمم پیش برم و تک تک آرزوهامو باورامو تیک بزنم پشت سر هم😉 و بتونم به هرکسی که در مدار قرار میگیره کمکی بکنم و دنیارو برای زندگی دیگران بهتر کنم 🙏🏻

هرروز با تکرار کردن باورهای هم جهت با خواسته و کار کردن روی باورهای نادرست با ایمان و توکل قوی!