آیا من خوششانس هستم؟ - صفحه 59
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/12/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-12-20 09:47:352024-06-08 21:06:29آیا من خوششانس هستم؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام الله
سلام
اولین باریه که دارم براتون مینویسم میخام اینو بگم که همیشه وقتیکه به شما فکر میکنم باخودم میگم وجود یه آدم چقدر میتونه بانی خیرو برکت باشه
من دارم خانواده تونو میبینم، خانواده همسر سابقتون، خودشون برادرهاشون… و با خودم میگم ببین یه آدم حتی با وجود اینهمه مسافت فیزیکی وجودش چقدر باعث پیشرفت وترقیه اطرافیانش وبقیه انسانهاست واین منو بفکر مشغول میکنه.وجودتون پر از خیرو برکته
خداروشکر
خداروشکر و سپاسگذار از شما که دنیارو جای بهتری برای زندگیه بقیه کردید
به نام خدای توانا
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته گرامی
بازم مثل باورهای کهنه وقدیمی که یاد گرفته بودیم فکر میکردم آدمهای موفق خوش شانس هستند وخدا جور دیگری با اونها رفتار میکنه
ولی بعدا کم کم نظرمون عوض شد وبا ورودمون به این سایت وحرفهای ارزشمند استاد
به یقین کامل رسیدیم .
از دیدگاه خداوند همه برابرند وبه قول قرآن:ما هرگز لطفمان را از بندگان قطع نمی کنیم.
هیچ چیزی شانسی نیست ومن از صحبتهای استاد عزیزم فهمیدم که منم باید برای یادگیری وتغییر باورهام هزینه کنم
هرلحظه مراقب باشم که در مورد چی صحبت میکنم ومواظب باشم با کلامم چه فرکانسی را به جهان ارسال میکنم وبا این قوانین زندگی کنم وزمان وانرژی فکریم را برای این کار بزارم.
واین سوال را از خودم بپرسم که:من می خواهم برای چه چیزهایی هزینه کنم؟
اگر پول را برای خوشبختی وپیشرفت استفاده نکم برای بیماری وخرجهای بیهوده صرف میکنم واین قانونه
ممنونم از استاد عزیزم وامیدوارم با هدایت الله در بهترین مسیرها قرار بگیرم.
سلام خدمت همه دوستان و همراهان عزیز،سفرنامه روز 22ام،امروز خلی حالم مساعد نبود و انگیزه مو از دست داده بودم،اما به لطف خداوند و این فایل استاد دوباره شروع کردم به تلاش و تغییر،طبق گفته استاد دوست ندارم وقتی که میتونم روی تغییر باورهام بذارم توی غرق شدن در مسائل و صف دکتر و دادگاه و پاسگاه بگذره،من میخام به آرزوهای قشنگم برسم،میخام لذت ببرم از وجودم،از این فرصت زندگی کردن،فردا با برنامه و قدرت بیشتر ادامه میدم.
درود بر استاد گرامی و عزیز دلشون
عرض ادب و احترام خدمت سایر دوستان
چند ماهی میشه با آقای عباس منش و سایتشون توسط یک دوست نازنین که البته همون چند ماه پیش در یک سفر دیدمشون، آشنا شدم. هنوز دوره ای نخریدم و از دوره های رایگان و مطالب موجود در سایت استفاده می کنم. خداروشکر خیلی خارج از مسیر نیستم، از دوران مدرسه علاقه به کتاب های موفقیت و روانشناسی داشتم و همیشه مطالعه می کردم و می کنم. جالب بود برام که استاد از دوران دانشگاه می گفتند که همه در حال درس خوندن بودن و ایشون کتاب های موفقیت می خوندند، منم همینطور بودم و یادم تو فرجه امتحانات البته کتاب های تاریخی می خوندم.
تا حالا نشده هیچ مدرسی تو این حوزه اینقدر به دلم بشینه و من دنبالشون کنم. به حسم اعتماد دارم و می دونم جای درستی اومدم. با اعتقاداتی که دارم همیشه خدا دستم رو گرفته و لطفش شامل حالم شده، الحمدالله تو این مدت بیشتر شده، و البته خود من هم ریلکس تر شدم و مثل قبل به چیزی که می خوام نمی چسبم. به دو مورد اشاره می کنم، یکی اینکه برای یک ماه آینده با همسرم برنامه سفر خارج از کشور داریم. هزینه بلیط برای دو نفر 60 میلیون می شد که ما 40 میلیون داشتیم، البته همونو پرداخت کردم و منتظر بودم تا بقیه پولش جور شه (ولی هیچ ورودی نداشتم)، در یک اقدام باور نکردنی شرکت مربوطه برای بلیط آف زد و دقیقا 20 میلیون کمتر شد. یادمه وقتی شنیدم تو مترو بودم، فقط دستامو بالا بردم و راه می رفتم و خدا رو شکر می کردم. (بماند که با نگاه های بقیه هم کاری نداشتم) گفتم خدایا من مدام در فکر این بودم که چطور این پول رو جور کنم، اگرم نشد انصراف بدم، ولی تو گفتی حساب کتاب های تو با من فرق داره، جور دیگه ای این مسیر رو هموار می کنم.
مورد دوم که واقعا برام شوکه کننده بود اینکه باید مبلغ مشخصی رو برای کاری ماهانه پرداخت می کردم که پول کمی هم نبود. اونم واقعا نداشتم، فکر می کردم چیکار باید بکنم!! انتظار داشتم هر چیزی رو بشنوم جز اینکه بگن به مدت چند ماه از محل دیگه ای پرداخت می شه و لازم نیست من حتی ریالی پرداخت کنم. (می دونم که از خزانه غیب خداوند هست) واقعا رو پام بند نبودم و نمی دونستم چی باید بگم، یک هفته از این موضوع می گذره و من مدام در حال شکرگزاری هستم.
اصلا به شانس اعتقاد نداشتم و ندارم، به هر کسی هم که میگه مثلا فلانی شانس داره، میگم شانس وجود نداره، اون ی جایی یک کاری کرده که خدا الان داره جوابش رو میده، ما نمی دونیم.
جایی استاد تو صحبت هاشون گفتند، چند نفر جرات دارند که کار و محل زندگی و … ترک کنند و …
من اینکارو کردم. دو ماهه از یک کار دولتی که پست خوبی هم داشتم خودمو بازخرید کردم، (البته 3 سالی میشه که در فکرشم، پارسال خواستم اقدام کنم که بنا به ملاحظاتی نشد و الان دیگه وقتش شد) به دلیل اینکه با این تورم، حقوق دولتی مبلغ خاصی نیست و می خوام دنبال رویاهام برم و درآمد و شغل خودمو داشته باشم. به قول استاد باید پل های پشت سر رو خراب کرد تا به سمت آینده حرکت کرد. مطمئنم تو این مسیر لطف و راهنمایی های استاد گرانقدر و همراهی شما دوستان هم فرکانس، یکدل و صمیمی رو خواهم داشت. برای همه انسان ها طلب خیر، برکت، عشق، نور و ثروت بیکران در همه زمینه های می کنم.
به نام الله مهربان
روز 22سفر نامه
ما با ارسال فرکانس در هر لحظه داریم زندگیمون رو می سازیم احساس خوب =اتفاقات خوب
من هم مانند بقیه فکر می کردم که خدا به بعضی ها شانس داده واونها هر کاری میکنن براشون خوب تموم میشه وخلاصه تو هر چیزی شانس میارند گاهی وقت ها هم باخودم می گفتم چطور میشه که منم همچین شانسی داشتم.
تا این که با استاد آشنا شدم و فهمیدم که ما خالق لحظه لحظه ی زندگیمون هستیم واین ما هستیم با باورهایی که داریم دست به اقداماتی میزنیم .که اگه باورهای درستی داشته باشیم مسلما کارهای ما هم به خوبی وبه راحت ترین روش انجام میشه.
از خدا می خواهم که کمکم کنه بتونم به اون چه که میدانم بتونم عمل کنم.
در پناه خدا
سلام به همه دوستان.
روز 22 ام.
واقعا منو بیدار کرد که میخوای وقتت رو بزاری تو صف مرغ و گوشت و لاستیک تعاونی یا نه میخوای بری برای خودت عشق و حال کنی راحت به زندگیت برسی و بیشتر و بیشتر نعمات خدا رو ببینی؟
میخوای وقتت رو تو صف طولانی دکتر ببینی یا نه با سلامتیت بیشتر و بیشتر به بقیه کمک کنی؟
من برای هدفم هزینه میکنم و بهاشو میپردازم. من میتونم.
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استاد عزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
روز بیست دوم، روزشمار تحول زندگی من!
دقیقا یه جایی توی زندگیت هست یه روزهایی یه ساعتهایی، میشینی با خودت فکر میکنی که یعنی چی، دنیا وزندگی وبدنیا اومدن و تحصیل کردن، ازدواج وبچه دار شدن، اینهمه حرص وجوش خوردن واذییت شدن وعذاب کشیدن خب برای چی؟!
اصلا چرا خدا منو آفریده که انقدر عذابم کنه؟!
اینو کی میگفت؟! منه مینای دوسال پیش!!
تعجبی هم نداشت، چون دوباره به یه تضاد بزرگ توی زندگیش برخورده بود، وخودش رو عاجز میدید، از پشت سرگذاشتنش، وبه خوبی گذر کردن ازش….
اما منه مینا دوسال پیش به لطف الله مهربان وقتی پاگذاشتم به این سایت و کم کم خدامو شناختم با قوانین آفرینش جهان هستی آشنا شدم، وقتی فهمیدم به نام خداوند بخشنده ی مهربان یعنی چی؟ وقتی فهمیدم هرآنچه در جهان هست در تسخیر منه، وقتی فهمیدم خداوند عادله وعدل وانصافش رو درک کردم، وقتی فهمیدم من مسئول صد درصد تمام انتخابهای خوب وبد زندگیم وسرنوشتم بودم، نوع حرف زدنم، نوع افکارم، نوع اعمالم عوض شد چرا؟ چون باورهام داشت عوض میشد، شاید کم کم وآروم آروم این اتفاق افتاد ولی افتاد، ولی اثر کرد، ولی جواب داد…
بلاخره رسیدن روز شبهایی که من هم بتونم بگم خدایا بزرگیتو شکر، داده ونداده ات رو شکر، خدای به خاطر صبح جدید وروز جدید شکر، خدایا به خاطر فلان تضاد وفلان مسئله که باعث شد به تو نزدیکتر بشم وبه عظمت وبزرگی تو وبه توانایی خودم پی ببرم شکر….
از اینکه بهم فرصت جبران دادی شکر، از اینکه فهمیدم چون بی توبودم انقدر عذاب میکشیدم وحالا چون باتوام انقدر خوشبختم وراضی شکر….
استاد جانم همین فایل، همین یه دونه فایل رو هربار توی هر مقطع از زندگیم توی این دوسالی که در مسیر شما هستم گوش کردم ، به الله قسم هزار پله منو به بهشت نزدیکتر کرد، اونجا که گفتید، آیا من میخوام وقت وانرژی وپولم رو هزینه کنم برای رفتن به دادگاه و بیمارستان و تعمییرات وسایل و گرفتاریهای ریز ودرشت، یا میخوام هزینه کنم برای پیشرفتم برای اینکه یاد بگیرم چطور زندگی کنم که هم همیشه در سلامت باشم وهم در ثروت وخوشی وشادی وارامش…
دقیقا همون قسمت هر بار تکونم داد، بیدارم کرد، هوشیارم کرد، تا یادم بیفته هدفم از زیستن چیه؟!
منیکه مدتهاست میدونم، مسئول زندگیم خودم هستم وهرچی بکارم همونو درو میکنم، وهروقت چیز خوب کاشتم محصول خوب برداشت کردم، هروقت بر عقل وتوانایی خودم فقط تکیه نکردم واز نیروی برترم کمک خواستم به بهترین شکل هدایتم کرد وزندگی که با الهامت وهدایت ها وتوکل ها وایمان سپری بشه جز خیر برای من چیزی نداشته!!
خدا همون خداست، جهان همون جهان وآدمها همون ادمها، شرایط واوضاع وقوانین همون شرایط واوضاع و قوانین!!!
پس چی فرق کرده؟؟!!!
باورهای من!!!
من بادیدن زندگی شما و از طریق راه وروشهایی که بهم شناسوندین، فهمیدم هیچکس توی دنیا ننشسته که برام تصمیم بگیره وهیچ سرنوشت از پیش تعیین شده ای وجود نداره، شاید ذهن زمینی من قدرت درک اینو نداره که پدرومادرم، فرزندم و شهرم، وقوم وقبیله ام و دین ومذهبم ، رو چطور انتخاب کردم، ولی در نهایت این انتخاب خودم بوده، وحتما یه روزی وقتی از این زندگی زمینی رفتم به درک اون هم میرسم، ولی عوضش این ازادی رو خداوند بهم داده، که با همین پدرومادر وخانواده و قوم وخویش و دوست وغریبه چطور رفتار کنم که در ارامش وامنیت باشم، چطور از شهری، از کشوری که دوست ندارم مهاجرت کنم، چطور وقتی قوانین کشورم رو نمی تونم بپذیرم به جایی مهاجرت کنم که با قوانینش اوکی باشم، چطوری مذهبی رو قبول کنم یا کلا لا مذهب باشم ودین خاصی نداشته باشم، حتی بهم این آزادی وقدرت رو داده که بتونم تغییر چهره واندام بدم، حتی من این قدرت رو دارم که طبع بدنم رو تغییر بدم، نوع پوشش یا نوع حرف زدن وحتی نوع افکار وباورهامو تغییر بدم….
وچقدر درک قوانین بدون تغییر خداوند راه گشا ونجات بخش من شد، اینکه دوتا مسیر تو دنیا بیشتر وجود نداره، مسیر خیر وشر، و هرکسی خودش تصمیم میگیره توی کدوم مسیر باشه و تو اون مسیر حرکت کنه…
وجالبیش اینه که با ظرافت کامل وبه روشنی این دومسیر از هم قابل تشخیص هستند، هم از طریق شواهد عینی، هم شواهد حسی والهامی…
اینکه هرجا حالمون بده، هرجا منفی بافی میاد سراغمون هرجا تصمیمات عجولانه و پی درپی میگیریم، هرجا احساسمون بده، یعنی در مسیر نادرست هستیم ، اونجاها که سردرگمیم، پشت هم اتفاقات بد میفته، وگرفتاری پشت گرفتاری پیش میاد، دقیقا نشون میده افتادیم تومسیر شر….
واونجاها که حال دلمون خوبه و احساساتمون عالیه، یعنی افتادیم تو مسیر خیر….
حالا چطوری فرمون رو میزون کنیم که تو جاده ی خیر وخوشی برونیم، با تمرکز روی مثبت ها، با سپاسگزاری مداوم…باکنترل ذهن وقتی که صدای نجواها رو می شنویم…
هرکسی یه جوری حال دلش خوب میشه، باید همون روش یا روشهارو مدام تکرار کنه، تا همیشه تو فرکانس خوبیها باشه…
اینکه انقدر شما میگید، دوستان آگاهانه تمرکزتون رو ببرید رو چیزهای مثبت ، وقتی نجواها دارن میان….
برید دوش بگیرید، برید پیاده روی، کتاب بخونید، ورزش کنید وحتی بخوابید، مراقبه کنید، برید کارهایی انجام بدید که بهتون حس خوب میده وحواستون رو از تمرکز روی ناخواسته ها برمیداره….
اوایل سخته، خیلی سخت، چون ذهن یک عمر به نجواها میدون داده، اونهام اومدن و هرطوری بوده مارو مغلوب کردن، ولی وقتی از اهرم رنج ولذت اگاهانه استفاده میکنی وبه خودت میگی الان نگرانی تو، دلواپسی تو، منفی نگری تو برات دردسرهای بیشتر وبدتری رو به همراه میاره وبدجور زمینت میزنه، پس پاشو برای خودت یه کاری بکن، حداقل اگه نمی تونی جلوی اتفاقی رو که افتاده بگیری، جلوی اتفاق بد بیشتر رو بگیر…
این روش خیلی خیلی بهم جواب میده همیشه، راهکار استفاده از اهرم رنج ولذت..
اینکه میخوای بیمارتر بشی؟ میخوای بیشتر حرص بخوری؟ میخوای تجربه های بدتری داشته باشی؟ میخوای بیشتر ببازی؟!
جواب قطعا خیر هست…
میگم پس پاشو خودت رو جمع کن، برو سایت، برو فایهای قدمهاتو گوش کن، نت برداری کن، برو دیدگاههارو بخون، برو دیدگاه بذار، اینکه حداقل کاریه که می تونی انجام بدی ولی بزرگترین نتایج مثبت رو برات به همراه داره…
استاد جانم فقط کسی اینو درک میکنه که واقعا قبول کرده باشه که مسئول صد درصد زندگیش خودشه، پس خودش هم می تونه همه چیز رو به نفع خودش رقم بزنه حتی اگه توظاهر همه چیز به ضررش نشون میده….
اونجا که میگی خدایا حتی این ذهن هم توهستی این باور هم توهستی، این افکار توهستی، این صدا این اعمال توهستی، پس جاری شو ساری شو در من تا باهم این کارو انجام بدیم، من به تنهایی قدرتش رو ندارم ولی باتو خیلی قدرتمندم، نشونم بده چطوری انجامش بدم…اینجاست که خداوند با اجازه خودتووووو، والبته از روی رحمت ومهربانی همیشگیش میاد و کارهاتو سروسامون میده، بیماریتو درمان میکنه، پول میخوای بهت پول میده، رفیق میخوای بهت رفیق میده، توچی میخوای؟ همونو بهت عطاء میکنه…
به شرط ایمان وعمل صالح، وخودمراقبتی، وصداقت و در ستکاری وصدالبته یکتاپرستی….
اینکه شما میگید که همه می تونن خوش شانس باشن، اینکه خداوند برای همه میخواد، اینو من باتک تک سلولهای وجودم باور دارم…
خداوند همه ی بنده هاشو دوست داره ورحمتش شامل همه میشه، اماااااااا
کی بیشترین نسیب رو داره؟ اونکه ایمان بیشتری داره…
واقعا که من آدم خوش شانسی هستم که خداوند بهم لطف کرده تا بتونم خودم رو، خودش رو، قوانینش رو بشناسم تا بتونم هم خیر دنیا وهم خیر آخرت رو برای خودم بدست بیارم…
بنام فرمانروای جهان
با سلام خدمت استاد عباسمنش و مریم خانم و همه یاران همسفرم
استاد!
از اینکه خداوند به انسان ها به یک اندازه نزدیک است همه از شانس یکنواخت برخورداریم.یعنی زمینه تلاش برای همه یکسان مهیا است. خداوند با تمام قدرتش به یک اندازه در دسترس همگان قرار دارد.
ولی از جهتی که خداوند گفته: بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.
یعنی هرجور که خداوند را ببینیم خداوند همان جوروارد زندگی ما میشود.
یعنی اگر او را فرمانروا و همه کاره جهان ببینیم ،او همه کار مارا در تمام جهان انجام میدهد.
یعنی در تمام لحظات خواسته های مارا مدیریت میکند.
پس باور های خوب مثل شانس خوب است.باور های خوب مثل مشاور خوب است. باور های خوب مثل راه خوب است.
مثل ریل خوب وجاده خوب است.
استاد
یادگرفتم، که خواسته هایم را به خدایم عرضه کنم، یعنی با خود مرور کنم، بگویم، و بنویسم.
از تکرار آن خواسته اجتناب ورزم و رها کنم . یعنی به خداوند اعتماد کنم خواسته هایم را به او واگذار کنم.
یعنی باورهای درست کنم که انگار به آن خواسته ها رسیدهام .
تجسم کنم و تمرکز کنم بر نکات مثبت توجه کنم.
این رد پای روز بیست و دومین روز سفر نامه من از تحول زندگی من است .
شاد و ثروتمند باشید
درود بر رب العالمین
و سلام ب استاد عباسمنش و مریم عزیزم
وهمه دوستانم
امروز روز 22 مین از قدم 22 من هست
خدایا ازت ممنونم که تا امروز منو همراهی کردی و من همچنان در حال تلاش و حرکت هستم
و با تمام وجودم با پراز امید دارم خواسته هامو خلق میکنم
من ایمان دارم که هیچی شانسی نیست چون اصلا ب شانس اعتقاد ندارم و همه چیز رو خودم خلق میکنم
استاد من باید لحظه ب لحظه مراقب ورودی هام و آنچه میبینم و میشنوم و کلامی که باهاش حرف میزنم باشم
استاد مثل همیشه چقدر تاثییر گرفتم که انرژیمو. کجا هزینه کنم واقعا ب فکر فرو رفتم که انرژیمو وقتمو پولمو تو چه مسیری دارم خرج میکنم
سپاس برای این آگاهی
سپاس از شما و همراهانم و
خدای مهربونم الهی سپاسگذارم
بنام خالقم
سلام ب همه
امروز شانزدهم فروردین 1402 و بیست و دومین روز از سفرنامه
من تصمیم گرفتم و با تمام وجود بخودم یک روز قبل از شروع این سفرنامه بود شاید، قول دادم ک دیگه پولمو خرج سفر و لذت و تفریح و پیشرفت آگاهی هایم بکنم و بخودم قول دادم ک بزودی دوره ای ک مورد نیازم هست را خریداری کنم، میخوام رشد کنم و میخوام از زندگیم در این دنیا شاهکار بسازم و با دیدنش حظ کنم، میخوام برم بگردم قدم ب قدم ،دنیا را ببینم، خوش باشم و از ته دلم بخندم، من باورهای کهنه و افراد منفی را دور ریختم و دارم بالهامو تمیز میکنم، میخوام بپرم، میخوام ب تمام چیزهایی ک دوس دارم برسم و لذتشو ببرم، من دیدم ک مرگ یک آرامش کامل هست ک بوقتش انسان را فرا میگیره پس ترسی نداره، من میخوام تا قبل از رسیدنش زندگیمو با تمام وجود تجربه کنم و فقط خوش بگذرونم و شجاع باشم برای رسیدن ب خواسته هام.همه چیزو میسپارم دست الله و بسم الله شروع میکنم.هورااااااا
ضمنا جدیدا متوجه شدم توجهم داره بسمت چیزهای خوب و مثبت میره و واقعا هر روز بهتر از دیروزم
الهی شکرتااااااااا شکرتتتتتت
الهی شکرت
خدایااااااااااا عااااااااااشقتمممممم