آیا من خوش‌شانس هستم؟ - صفحه 68 (به ترتیب امتیاز)

951 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیر آهنگری گفته:
    مدت عضویت: 1679 روز

    چقد عالی بود این فایل چقد انرژی چقد حال خوب بینظیر بود این فایل خداروشکر هدایت شدم ب این فایل فوق العاده وچقد عالی بود ما از وقتی ک با زندگی در بهشت دور امریکا آشنا شدیم واقعن از وقتی پول برای مسافرت تفریح خرج میکنیم پول ب دکتر و غیره ندادیم خدارو هزاران برابر شکر واقعن با شما بودن لذت بردن از جهانو ب ما یاد میده.استاد جان آبلیمو عسلی ک ب ما یاد دادی واقعن سلامتی کامل ب ما داده خداروشکر ب خاطر این آگاهی فوق العاده .و در آخر من خوش شانس تمرین آدم روی زمین هستم جون استادی مثل شما دارم ک باید حرفاتونو با طلا نوشت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    زهراهنرمند گفته:
    مدت عضویت: 1694 روز

    بنام خالق یکتای بی همتا🌺🍃

    روز ۲۲ سفرنامه ام ؛

    خدایا شکرت بخاطر وجود این قوانینت که باعث شده از برگی در باد بودن تبدیل بشم به منبع تولید فرکانس !! خیلی خوشحالم برای شناختن و بودن در این مسیر حقا که این ، همون صراط مستقیمه ….

    این عالیه که میتونم با فرکانسهام جهانمو خلق کنم این خوده عدالته خداس . میشنوم از ادما میگن عدالت خدا کجاس پس؟؟ وقتایی که با یه تضاد رو به رو میشن اینجور حرفا رو به زبون میارن و من در اون لحظه قوانین بدون تغییر رو به یاد میارم و اگاهی ها در درونم جاری میشه و پر میشم از احساس سپاسگزاری……

    همه چیز به درون من برمیگرده هرچیزی که الان درحال تجربه کردنش هستم ؛ از خونه ای که دارم خانواده و دوستان صمیمیم ، رویاهایی که دارم …همه و همه به باورهام برمیگرده. اگه رویای کوچیک دارم باز به محدوده افکار و باورهام برمیگرده ..باید بتونم باورهامو تغییر بدم بعد همه چی خودبه خود عوض میشه همونطور که تا الان خیلی چیزام دستخوش تعییرات اساسی شده واقعا اساسی! اگه باورامو عوض کنم حتی رویاهامم بزرگتر و دست یافتنی تر میشن و به لذت های فراوان میرسم… اصلا چرا ما رویا داریم؟؟تاحالا از خودت سوال پرسیدی که چرامیخوای به اون رویابرسی؟؟من همین الان ازخودم میپرسم…

    برای اینکه میخوام از نعمتهای بیشماری که خدا درجهان برامون قرار داده نهایت لذت رو ببرم..چرا؟؟ به یه دلیل ساده برای اینکه وقتی لذت میبرم حس خوب میگیرم حااالم خوب میشه..بعدش چی؟ بعدش بااین حالم به خدا میرسم …….خیلی جالبه تاحالا ازاین زاویه به قضیه نگاه نکرده بودم !!!! به رویامون برسیم تا به خدا برسیم !! خیلی عالیه 👏 👏 👏

    اصلا اینهمه ادم چرا صبح تاشب کلی درتکاپو هستن که به بهتر و بهتر برسن ؟؟برای اینکه حالشونو خوبتر کنن دیگه مگه غیر اینه که بیشتر عشق و حال کنن حالا هرکس باسبک خودش یکی به نوع مذهبی یکی به نوع ازادانه .یعنی هرکس در این دنیا دنبال عشق و حال کردنه بیشتره قبول دارید ؟!

    ادما بعد اینکه نیازهای مالیشونو تا حد خوبی تامین میکنن ، نیازهای دیگه ای در درونشون حس میکنن وتلاش میکنن که اونارو پاسخ بدن .خیلی دوسدارم افکار ادمای خیلی پولدارو بفهمم و بدونم که اهداف و طرز فکرشون چجوریه و چه برنامه هایی برای رسیدن به هدف دارن و چه هدفهایی دارن .ان شاالله خداهدایتم به سمت این ادما🤲

    بحث این فایل این بود که کلا تو زندگی باید هزینه کنی حالا این تویی که انتخاب میکنی اگاهانه یانااگاهانه که در جهت رشد باشه یا در جهت خرابی ها و درجا زدن !!

    حالا که قوانین و فهمیدیم باید بهش عمل هم بکنیم و همیشه سعی کنیم برای بهبودمون بها پرداخت کنیم.

    ممنون از همگی⚘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    علیرضا نقدیان گفته:
    مدت عضویت: 1709 روز

    سلام به دوستان عزیز و خانواده صمیمی عباسمنش

    برگ ۲۲ سفرنامه

    خدایا شکرت که هدایت شدم به این مسیر من قبلا این قسمت سفرنامه رو دیده بودم ولی هدایت نشدم که برم فایل هاش رو نگاه کنم یه چیزی شبیه دوره دوازده قدم هست که روی خودمون با تعهد به مدت زیاد کار میکنیم و نتایج اصلن قابل مقایسه نیست با قبلا و این نشون میده که همیشه باید روی خودمون کار کنیم و ذهن ما هر لحظه به باور های مناسب نیاز داره تا باور های غالب ذهن ما باور های درست بشه و سعادت و خوشبختی رو بتونیم تجربه کنیم

    شاید باورتون نشه اما یکی دو ماه هست که دانشگاه من حضوری شده و کلی به نفع من شد و کلی درس توی این مسیر یاد گرفتم و چقدر میبینم با بقیه فرق میکنم با اینکه من توی شهر کوچکی بودم و دوست داشتم خونه ها و ماشین های گرون قیمت بیشتری رو تحسین کنم هدایت شدم به این مسیر همه ی دوستام مجازی هست دانشگاهشون حتی ترم بعدیشون هم مجازیه اما من از همین ترم رفتم دانشگاه و کلی درس داشت برام با اینکه اونها فکر میکنند که من چقدر بد شانس هستم و ….. اما اینقدر ایتفاقات خوب برام افتاده که میتونیم چندین مقاله راجبش بنویسم .

    حتی از اول این سفر میبینم که چقدر از همه لحاظ تغییر کردم چند وقته پیش هی داخل کامنت های میدیدم که افراد نوشتند برگ اول سفر نامه یا برگ ۱۰ام سفرنامه و با اینکه توی بحث های کامپیوتری و موبایلی علاقه دارم و عاشقش هستم نمیتونستم کدوم بخش از سایت هست که باید این سفر را شروع کنم تا اینکه چند وقت پیش به صورت هدایتی این قسمت توی دانلود ها بهم چشمک زد و منم رفتم و شروع کردم و کلی اتفاقات خوب افتاده

    یادمه چند وقت پیش من همیشه تو خیابون که از دانشگاه تا خوابگاه رو یک مسیر کوتاهی پیاده میام ماسکم رو میدم پایین و به آدم ها لبخند میزنم یکی از تمریناتی هست که استاد نوشته بود تو کتاب رویاهایی که رویا نیستند یه روز با یکی از دوستان میومدیم و جالبه ماسکم رو ندادم پایین اما دوستم یهو گفت چرا میخندی؟ براش غیر قابل تصور بود که یه آدم با خودش اینقدر حالش خوب باشه که همیشه لبخند به لبش داشته باشه و من موندم که چی بگم ولی خیلی جالبه اگر من همون زمان غمگین میبودم و صورتم در هم بود و اگر هم چیزی میگفتم حق بهم میداد که غمگین باشم و یه جورایی غمگین بودن رو آدم ها طبیعی میدونن اما اگه کسی با خودش بخنده و شاد باشه خیلی برای افراد غیر قابل باوره

    و همین باور های سمی هست که جامعه رو به این سمت کشیده نه منطقه جغرافیایی زندگی و…. خوب منم اول اینجوری بودم اوایل که توی خیابون می خندیدم آدم های زیادی رو مکیدیدم که با نگاهشون اینو به من میگن که چرا مثل دیوونه ها میخندی؟ و خیلی هاشون مطمئن هستم که فکر کردند که من عقب مونده هستم ! چون از ناه آدم ها میشه فهمید که چه چیزی توی ذهنشون میگذره همون زبان بدن که روان شناس ها میگن ولی بعد که باور هام بهتر شد و توی مدار بهتری قرار گرفتم کلی آدم هایی رو مثل خودم توی خیابون دیدم جالبه اون مسیری هم که میرفتم هم تغییر کرد و خدا یه روز هدایتی بهم گفت که از این خیابون برو و هم مسیرم نزدیکتر شد و هم اینکه آدم های بهتری توی اونجا قرار داشتند با اینکه خوابگاه دانشجویی ما توی یه محله پایین شهر هست

    که به ظاهر آدم های فقیر بیشتری اونجا زندگی میکنند اما من هر روز آدم های ثرتمندی رو میبینم اونجا ولی دانشگاهمون توی قسمت شمالی شهر همون مناطقی رو که دوست دارم و این کنتراست خیلی برای من خوب من عاشق مناطق شمالی شهر هستم و خیلی جالبه میبینم که آدم ها چقدر رفتار هاشون فرق میکنه اصلن آدمی رو نمیبینم که چراغ قرمز رو رد کنه ویا بین خطوط رانندگی نکنه حتی توی این چیز های ساده و هی به خودم یاد آوری میکنم که ببین چقدر ثروتمند شدن با شکوه است چقدر ثروت باعث میشه ما انسان بهتری بشیم

    به خودم این رو یاد آوری میکنم که ببین توی منطقه های ثروتمند نشین شهر حتی میزان دزدی و فقر و … منفی هست! شاید از خودتون بپرسید چجوری میشه؟ خوب توی اون منطقه های فقیر نشین دزدی و… زیاد هست و کسی منکر این نیست اما توی منطقه های ثروتمند نشین بار ها دیدید که افرادی که مثلا میخوان یخچال خونشون رو یه مدل بهتر بگیرند و اون مدل قدیمی تر رو میزارن پشت در هر کسی که میخواد ببره یا اینکه برای دزدی من همیشه این مثال رو میزنم

    که تو مثلا فکر کن یک آدمی هستی که الان یه غذای خفن خوردی یه غذای خیلی با کلاس و مناسب رو خوردی آیا به ذهنت خطور میکنه که مثلا یه آدمی از خیابون رد میشه و چند تا نون سنگک روی دستشه رو بدزدی؟ خوب خیلی احمقانه هست! اما فیلم ها بر عکس به ما نشون داند و (خدارو شکر میکنم که توی عمرم فیلم زیاد ندیدم ) توی فیلم ها هرجا آدم پولداری هست دزد و قاچاقچی و … هست.

    من پدرم انسانی بود که همخیشه لبخند بر لبش داشت ولی من اینجوری نبودم و

    خیلی به ذهن منطقی خودم گوش میدادم و اشتباه میکردم و حتی حال خوب رو ازم گرفته بود و من اون زمان نمیدونستم چقدر سمی هست اینکه حالت بد باشه اما خدارو شکر الان میدونم خدار وشکر توی لایو آخر استاد این قسمت خیلی برای من تاثیر گذار بود اینکه استاد مثال زدند که “حال بد مثل بردن دست توی آتیش هست مهم نیست که چقدر بهونه داری اگر بدونی که دستت رو ببری توی آتیش دستت میسوزه ” و گفتند که اگر

    ما این رو درک کینم خیلی بهمون کمک میکنه و بدونیم که فرکانس های من اتفاقات یک ثانیه بعد زندگی من و بعد ترش رو میسازه دیگه هیچوقت احساسمون رو بد نگه نمیداریم و نمزاریم که ذهنمون مار و توی احساس بد نگه داره نه اینکه دیگه هیچوقت حالمون بد نشه نباید تو حال بد بمونیم که این واقعا کار هر کسی نیست بعضی ها مسخره میکنند قانون جذب و احساس خوب رو ولی من واقعا به این ایمان بردم که کار هرکسی نیست که بتونه حالش رو خوب نگه داره با اینکه چیز ساده ای باشه

    ولی برای من اولش خیلی سخت بود ولی به مرور که میبینی که حتی اتفاقت به ظاهر بد بخت کننده و خیلی بد هم با تفکر الخیر فی ما وقع و احساس خوب= اتفاقات خوب به نفع تو میشه هی ایمانت بیشتر میشه و هی انگار تو مراحل بعدی سریعتر میتونی اینکار رو انجام بدی و این خیلی خبر خوبی هست

    در مورد اینکه استاد گفتید که شما همه ی پول و وقت و زمان و انرژی رو صرف قانون کردید خیلی خوب شد که من به خودم دیدم عه چه جالب من هم دارم اینکار رو انجام میدم و من دارم ذهنم رو به این سمت میبرم که بعضی وقت ها شاید ب ظاهر اون نتیجه ای رو که میخوام نگیرم اما به خودم میگم الخیر فی ما وقع و اینکه به روند نگاه میکنم مثلا میگم ببین همه ی آدم های موفق اینو داشتند که اولش مسخره شدند و بهای اون موفقیت رو پرداختند و اون اوایل هم نتایج اونها خیلی بزرگ نبوده

    اما بعد از اینکه تکامل رو رعایت کردند به مراتب فاصله بین تکامل و تصاعد کمتر شده و الان رسیدن به این نتایج و زندگی افراد موفق مثل همون چیزی که استاد گفتید برای آمازون که جف بزوس والین موفقیتش رو خرید یک میز میدونسته که برای کسب کارش بوده چون اول آمازون با فروش کتاب شروع کرده و میگفتید که کمرش درد گرفته بوده و یدونه میز گرفتند و روی اون بسته بندی رو انجام میدادند و همین رو یه موفقیت برای خودشون میدونستن و خیلی برای خودم تاثیر گذار بود که چقدر میتونن اینها با موفقیت های کوچیک خوشحال باشند و چقدر قانون رو خوب دارند توی زندگیشون پیاده میکنند .

    کلی از این روند فایل های سفرنامه درس گرفتم و دوست دارم که سریعتر دوره بی نظیر ثروت و عزت نفس رو بخرم اما باید تکامل خودم رو طی کنم خدایا شکرت که اینجا هستم.

    اردتمند شما علیرضا نقدیان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    زهرا دهخانه گفته:
    مدت عضویت: 1445 روز

    سفرنامه روز بیست و دوم

    سلام خدمت استاد جان و استاد مریم که برای من یه استاد بزرگ بودی تو زندگی خیلی چیزهاازت یادگرفتم بزرگوار

    استاد فرمودن سال‌های سال سلامتی ،من تو این باور خیلی موفق بودم و خیلی خیلی نتایج خوبی گرفتم و بارها شده بود نزدیکترین کسم بیمار شده ولی من سلامت سلامت بودم و باعث تعجب همه شده پس منی که تونستم باور سلامتی رو در خودم ایجادکنم میتووووونم باور ثروت رو هم در خودم ایجاد کنم دیروز کاملا اتفاقی یه جمله تاکییدی دیدم که نوشته بود به تسخیر (مثلا زهرا ) درآورم هر آنچه در زمین و اسمانهاست ،چقد این جمله به دلم نشست احساس مهم بودن کردم که خدا چقققققققد حواسش بهم هست و دوستم داره و چقد براش مهمه که من پیشرفت کنم این جمله وفایلها ،تصمیم گرفتم به امید الله جز یه در صد باشم چون انتخاب شدم و من این دعوت و پس نمیزنم ،و با تمام وجودم استفاده میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1687 روز

    سلام استاد بزرگوارم : وقتی شما در مورد هزینه کردن در موارد مختلف می گفتید دقیقا به خودم بر می گشتم که از وقتی وارد این مسیر زیبا و قشنگ شدم چقدر احساس می کنم با خیلی آدمها از لحاظ فرکانسی متفاوتم و نمی دانم آیا برای دیگر دوستان هم پیش اومده که احساس می کنی که افرادی که در مدارت نیستند دیگه جایی تو زندگیت ندارند چون اصلا نمی تونی احساس ات رو بهشون بگی یا اینکه اگه باهاشون هم کلام بشی می بینی یک دفعه می ری جاده خاکی پس تو دلت می گی این آدم تو یک فاز دیگس و اصلا به قول استاد هم نشینی و هم صحبتی باهاش منو پایین می بره ولی من چون اول مسیر هستم مجبورم تو گوشی موبایلم مسدودشون کنم چون هر چی جواب نمی دم متوجه نمی شند امیدوارم هر چه زودتر در اطرافم فقط انسانهای مناسب قرار بگیرند و اون هم بر می گرده به اینکه چقدر روی خودم کار می کنم خدایا از صمیم قلب ازت می خوام که همه چی رو برای رشد هر روزم در این مسیر زیبا فراهم کنی و منو همیشه در زمان مناسب و در مکان مناسب با افراد مناسب قرار دهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1687 روز

    سلام استاد عزیزم : هر چه قدر فایل های شما رو بیشتر گوش می دهم بیشتر به علت سختی ها و زجرهای گذشته ام پی می برم… به خدا همون طور که شما در صحبت هاتون اشاره کردید …ما می توانیم بهترین مشاور خودمون باشیم که ما را به سر منزل سعادت برسونه و به تمامی خواسته هامون به راحتی برسیم به شرطی که ورودی های ذهنم مون را کنترل کنیم وای چقدر عالی است برام وقتی که شنیدم گفتید توی روابط ، توی سلامتی ، توی ثروت ، توی وقت آزاد همه ی اینها به هر چی که خواستید رسیدید وقتی داشتم از سخنان شما نت برمی داشتم جلوی هر کدوم از این خواسته هایی که بهش رسیدید نوشتم خیلی خیلی دوست دارم (که بهشون برسم) مخصوصا وقت آزاد ،دوست دارم برای تمام اون چه که دوست دارم داشته باشم و کارهایی که با عشق چه برای خودم و چه برای دیگران می خواهم انجام دهم وقت کافی داشته باشم و زندگی ام سراسر آرامش و آسایش باشه .وقتی که اول صحبت هاتون گفتید پول تون رو می خواهید صرف چی کنید صرف دکتر و بیمارستان یا سفر به اروپا و آمریکا انگار که باورهای پوسیده ی سیمانی به دیوار ضمیر ناخودآگاهم بعد از سالیان سال تکانی خورد .امیدوارم من به آرزوی خودم که مهاجرت به اروپا یا آمریکاست در زمان مناسب برسم و بتونم شما استاد عزیز را هم به زودی ملاقات کنم آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    زهرا یکتاپرست گفته:
    مدت عضویت: 1723 روز

    بنام خدای جان..سلام به همه همتاهای بی همتام..روز 22سفر.. خدایا شکرت برای تجربه ارامش وشادی در یه روز دیگه..خدایا شکرت که به این مسیر هدایتم کردی..استاد تو این اواخر که به یه تضاد هایی برخوردم وفهمیدم باید تو اون زمینه باورهامو تغییر بدم الان غرق لذت و ارامشم تو این مسیر هر لحظه مراقب ورودی هام هستم دارم اون باورها وفکرای منفی رو می کوبم و یه باور قوی جاش میزارم و خدا شاهده که توی دل این تضاده حالم چقدر خوبه با خدا هر لحظه درحال حرف زدنم خودش هدایتم میکنه دارم بینهایت لذت میبرم از این مسیر سبز عشق وهر لحظه فقط میتونم بگم خدایا شکرت ..داشتم فکر میکرم خدایا چطوری میتونم این همه لطف ومرحمتت رو جبران کنم خدا در وجودم گف فقط با رسیدن به خواسته هات بزار من بیشتر ومتنوع تر خودم رو تجربه کنم..تورو فرستادم زمین تا از طریق تو قدرت خودم رو ببینم و عشق کنم..وای خدا تو بینهایت مهربونی چه خدایی دارم من چقدر بامحبت و عاشقی..عاشق من و هر نوعی از من ..خدا جونم بهت قول میدم هر لحظه مراقب افکار وباورهام باشم خدایا میخوام رو زمینت باهدایت وحمایت توپادشاه جهانم باشم ..واز بودنم لذت ببرم..خدایا چقدر الان حلم نابه میخوام جیغ بزنم باتمام وجودم بگم خدا منم عاشقتم..ممنونم ازت..استاد من بایه سفر نامه و فایلای ناب سایت به اینجا به این ارامش رسیدم..میدونم ایمان دارم که به موقع خدا به دوره ها هدایتم میکنه اونموقع غوغا میشه تو وجودم وزندگیم..به نظرم این فایلای سایت تو مسیر تکامل ایمانم ورسیدن به دوره ها برام لازمه..استاد یکی از دوستان تو ی کامنتش نوشته بود :کافیست باور کنی تا ببینی..چقدر این جمله برام واضح بود الان به هرچی باور دارم میبینم کافیه فقط باورها عوض بشه کافیه فقط من تو این راه پایدار و باتمام وجود پیش برم..خدایا سپاسگزارم که داری هر لحظه هدایتم میکنی..استادم معلم راه و رسم زندگیم ازت بینهایت ممنونم..استاد من در طول دوران تحصیلم صدتا معلم برام اومده و رفته ومن به جرات دارم اعتراف میکنم بی نظیری استاد جانم اگاهیی هایی که شما به یادم میارین رو هیچ جایی نمیتونم پیدا کنم..ممنونم❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    فرزاد امان اله زاده گفته:
    مدت عضویت: 1599 روز

    بنام خدای مهربان

    روز بیست و دوم سفرنامه

    خدای عزیزم سپاسگزارم برای این همه آگاهی ناب که به راحتی به دست یکی از بندگان موفق و با ایمانت استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز در اختیارم قرار دادی .خدایا شکرت

    استاد عزیزم چقدر عالی و چقدر زیبا توضیح دادین .

    واقعا دیگه باید چند سال دیگه بگذره تا بفهمیم این همه اتفاقات بد و هزینه های اضافی،بیماری‌های متعدد،زندگی سخت،پول درآوردن سخت و زجر اور، روابط مجبوری بدون اینکه عشقی باشه.همه همه بر میگرده به باورهای مریض ما به باورهای که مارو محکوم به زندگی در برزخ خود ساخته خودمون میکنه.

    این اتفاقات به قدری راحت و به قدری معمولی میوفته تو زندگی که اکثر مردم قبول میکنن که این اتفاقات بخشی از این زندگی سخته ،اما در مقابل اون تعدا کمی از مردم در همین چرخه ای که برای ما سخته به راحتی لذت این زیبایهارو و نعمت هارو میچشن.قبلا من میگفتم که اینها، ژن های خاصن که اینجور از زندگی لذت می‌برند همه چی برای اینهاست.اما این یه باور اشتباه باوری که سالیان سال در ما نهادینه شده و برای تغییر این باور باید یه پشتکار خیلی قوی داشته باشیم.درسته برای شروع خیلی کار سختی داریم و شاید در طول این مسیر دیگه نتونیم ادامه بدیم.ولی من خودم هر موقع نتایج استاد و دیدم و در سایت عباسمنش بیشتر روز و حضور داشتم نتایج خوب بوده و انگیزه ام برای ادامه مسیر صد چندان شده ولی تا میام به زندگی خیلی معمولی قبلی ،روز از نو روزی از نو.

    باید برای رسیدن به اون ۱ درصد جامعه که تو رفاه و آرامش کامل زندگی میکنن یک جهاد اکبری و یک تعهد جدی داد و شروع کرد.واقعا به قول استاد عزیزم ثروتمند شدن معنوی ترین و خدا پسندانه ترین کاریست که باید انجام داد و چه دلیلی بهتر از این

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    فاطمه باصبر گفته:
    مدت عضویت: 1443 روز

    روز ۲۲ سفرنامه

    و رسیدیم به قسمت های هیجات انگیز قضیه

    مسیولیت تمام کارها تمام اتفاقات زندگیت تمام آدمهای اطرافت باخودته همه چیز همه رفتارها قبل ازاینکه انگشت اتهام رو به سوی کسی ببری به سمت خودت بیار و با تمام وجود باورکن خودت مسئولی که چه رفتاری چه فردی وارد زندگیت شده

    آیا من خوش شانسم

    همه آدم ها به یک اندازه به منبع الهی وصل هستن اونی که ازاین منبع برای پیشرفتش استفاده میکنم صد درصد خوش شانسه اونی که برای پسرفتش استفاده میکنه ۱۰۰ درصد بد شانسه

    اصولا به نظرم آدما کلمه شانس رو برای توجیه کارهاشون اختراع کردن که بگن ما هیچ کاره ایم

    اگر امروز تصمیم نگیری حرکت کنی فردا مجبوری تغییر کنی و حرکت کنی پس تصمیمتو بگیر کدوم وری میخوتی باشی یصاری یایمانی

    باخودممم فاطمه تصمیمتو بگیر چپ یا راست ؟؟؟؟؟

    به امید هدایت

    و جرئه ای تفکر

    شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    خدا یاور من است گفته:
    مدت عضویت: 2278 روز

    از نظر آنها موضوع باورها یک موضوع فانتزی است که اولویت چندانی ندارد.

    این جمله طلایی امروزه. بعد این همه بالا و پایین شدن و این همه تغییر هنوزم که هنوزه، یه صدای کهنه و قدیمی که صد البته جایگاه قدرتمندی هم برای خودش توی ذهنم دست و پا کرده، عین همین جمله رو تکرار می کنه و خب نتیجه هم کاملا مشخصه! منو سر میدوونه.

    تکرار شدن دوباره یه سری اتفاقات همین امروز من رو از این موضوع اگاه کرد که ببین عزیز من هر چقدرم از این موضوع رنج ببری و بخوای اذیت بشی، راه فراری وجود نداره.

    باید باورت رو راجع به این موضوع تغییر بدی.

    یک کلام ختم کلام!

    تا وقتی که تغییر باورهای ذهنیت رو یه مساله فانتزی بدونی، همین آشه و همین کاسه.

    تا وقتی که پا روی منیت و نفسانیت نذاشتی و نخواستی تغییر رو اول از خودت شروع کنی رنج می کشی و خدا هم قرار نیست که انتقامت رو از کسی بگیره.

    بذار یه چیز جالبتر هم بگم. تازه تو هر لحظه بیشتر و بیشتر افت می کنی و از آرزوها و زندگی ایده آلت فاصله می گیری.

    روزشمار امروز و احساست چند ساعت قبل و هدایت الهی منو رو در مجموع به این نقطه رسوند که تغییر باورهات مهمترین و اصلی ترین کار توی زندگیته و تو باید برای انجام این کار یه تعهد بدی. یه تعهد غیر قابل مذاکره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: