داستان شگفت‌انگیزِ تحقق یک آرزو - صفحه 10

644 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    غزل بانو گفته:
    مدت عضویت: 3093 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سفرنامه روز سی و ششم – داستان شگفت انگیز یک ارزو

    خیلی خوشحال شدم که امروز این فایل رو دیدم و مقاله زیبای خانم شایسته رو هم خوندم چون دو روز پیش یاد یکی از ایده های قدیمیم برای کسب و کارم شدم که فقط در حد ایده موند و برای عملی کردنش تصمیمی نگرفتم و سرگرم کارها و ایده های دیگه شدم دو روز پیش دوباره ایده اش به ذهنم اومد و تصمیم گرفتم که عملیش کنم و این فایل سفرنامه و مقاله که خیلی مرتبط با این موضوع بود بی شک یه نشونه خیلی بزرکه برای اینکه زودتر اقدام کنم.

    خودم این ایده رو خیلی دوست دارم و مطمئنم در این جهانی که پر شده از توجه بر اخبار و اتفاقات ناراحت کننده و منفی و ناله و شکایت، میتونه خیلی به خوب شدن حال ادما کمک کنه و قطعا به خودمم بسیار کمک خواهد کرد برای طی کردن تکاملم و رشد در کسب و کارم و البته مثبت تر شدن. از همین لحظه شروع میکنم و برای پیاده سازی این ایده قدم برمیدارم. از خدا میخوام در این راه کمکم کنه و با الهامات و هدایتها منو یاری کنه که به بهترین شکل ممکن این ایده زیبارو عملی کنم. خدایا شکرت که همواره در زمان مناسب اگاهی های مناسب رو بهم میرسونی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سلما مصدق گفته:
    مدت عضویت: 2781 روز

    سلام به بهترین استاد جهان سید حسین عباس منش

    مونده بودم چی بنویسم چندین بار فایلو گوش کردم تا اینکه یادم اومد این چند روزه تو حوزه مورد علاقم یعنی فیتنس چندین الگوی خیلی موفق و فوق العتده که اتفاقا اکثرشون ساکن آمریکا و بویژه فلوریدا هستند پیدا کردم و خیلی دارم ازشون چیز یاد میگیرم و در کار خودم استفاده میکنم و خودمو به روز نگه میدارم.

    چقدر جالبه که ما هرررر خواسته ای الان داریم قبل از ما شاید هزاران و شایدم نفر به اون خواسته یا مشابه اون خواسته رسیدن پس ما هم میتونیم برسیم چون اونا که رسیدن باهم هیچ فرقی نداشتن و ما هم هیچ فرقی با اونا نداریم.

    وجه مشترک همه اونا این بوده: 1- داشتن اهداف واضح 2- ساختن باورهای هماهنگ با اون خواسته

    احتمالا اونا هم برای ساختن باورهاشون از الگوهایی که قبلا به اون خواسته رسیدن استفاده کردن و الان خودشون شدن یه الگو برای ما و ما هم اگر این مسیرو مثل اونا طی کنیم بزودی میشیم الگو برای سایر افراد. الگوها به آدم انگیزه و امید و باور میدن و به گسترش جهان کمک میکنن.

    خیلی دوست دارم منم یه روز جزو بهترین الگوها باشم و مطمئنم که میشود.

    دوست دارم استاد جون و بانوی اول سایت مریم شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    گلاله شریفی گفته:
    مدت عضویت: 2508 روز

    بازم سلام به همه دوستای خوب وخانواده صمیمی وای….استادعزیز مروراین نوشته هاوگفته ها چه جور.زیروروم میکنه آدم احساس میکنه ی جای این داستان گم شده ودوباره خودشو پیدا میکنه بازم مثل همیشه عالی بوده هستین وخاهییدبود..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2482 روز

    سلام به همه اعضای خونواده خودم و استاد عزیز و تشکر فراوان از خانوم شایسته و تمام بچهایه دوست داشتنی کادر فنیه سایت به خاطر تمام زحماتشون،

    الان خودمو که نگاه میکنم و میبینم چقدر پیشرفت داشتم و هرگز در طول مسیر ناامید نشدم و دلیلش اینکه صبور بودن از قبل یاد داشتم، استاد میگفت بزارین اتفاقات خودش آروم آروم به وجود بیاد و اصلا عجله نکنین بزارین دوره تکامل طی بشه، سه ماه شیش ماه بهش وقت دادم و الان اثلا پشیمون نیستم، خیلیم راضیم و سپاس گذارم از استاد بخاطر تمام آگاهی هایی که به اشتراک گذاشته، دست خدا خدا حفظت کنه، ۴،۵ ماه بیشتر نیست هم فرکانستون شدم ولی خیلی رو باورام کار کردم و همین که سه برابر کردن درآمد تو سفر شروع کردم و تعهدمو نوشتم دقیقا از فرداش اتقاقات شروع شد و من فقط تحسین میکردم و هنوزم که ادامه داره خدارو شکر و همون طور که استاد میگفت از ساده ترین راه ها من در آمدم شده سه برابر و بلکه بیشتر و همش بر میگرده به اینکه من از قبل باورهایه مناصب تو ذهنم کاشتم و دوره تکاملمو طی کردم و الان به این نتیجه ها دست پیدا کردم که هیچ ربطی به قبلا ندارم، و اینکه دوره تکامل تمومی نداره واس همیشه رویه خودمون کار کنیم، ما میتونیم از اینی که الان هستیمم بهتر بشیم، ما باید بهترین اون روز خودمون ارائه بدیم نه بهترین دیروزمونو، نباید بزاریم از چیزی سیر بشیم، هر روز باید به دنبال تجربه هایه جدید بگردیم، به کم نباید قانع شد چون دنیا سرشار از شرایط متفاوت، میشه هر روز یه تجربه متفاوت داشت و اینجوری میشه زندگی واقعی تجربه کرد،

    دیگه آرزوهام دور از دسترس نیست، دیگه غیره واقعی نیستن برام، تجسمشون بهم احساس خیلی خوبی میده، همیشه امیدوارم میگم اگه فلانی تونسته من میتونم، اطمینان داشتن به خدا مهم ترین بخش کاره منم خیلی خوب بخشو درک کردم، من پیش میرم چون امیدوارم کم نمیارم اگه به مشکلی بر بخورم میدونم اون مشکل واسه این اومده که مسیر برام واضحتر بشه، بدونم چیو دقیقا میخوام و به کجا میخوام برم، انشاا… که همه ما بتونیم هر روز به درک بیشتری از خدا برسیم الهی آمین،

    در پناه رب یکتا شاد و سالم و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    ندا رامی گفته:
    مدت عضویت: 3392 روز

    سلامی دوباره به خانواده بزرگ و دوست داشتنی خودم

    ممنونم از استاد جونم و خانم شایسته مهربان

    با دیدن این فایل خیلی انگیزه گرفتم برای هدفگذاری و اینکه هدف هایی بزرگ و دست یافتنی همیشه برای خودم تعیین کنم و به عنوان فان بهش نگاه نکنم بدونم همشون دست یافتنی هستند من میرسم به اونچه که توی دفترم مینویسم به قول مسی من تمام موفقیتهامو بعد از ۱۷ سال و ۱۱۴ روز یک شبه به دست آوردم من تلاش میکنم تا به هدفهای تعیین شدم برسم و از الگوهای حوزه فعالیت خودم استفاده کنم و روزی با اونا رقابت کنم.

    استاد عزیزم خودتون میدونید حتی فکر کردن و تصور اهداف چقدر حس لذت رو سراسر وجودمون پر میکنه و اینقدر شیرینه انگار الان بهش رسیدیم. من مسیر خونه مون تا محل کارم یکم طولانیه اما داشتم تمرکز میکردم به نکات منفی ش تا اینکه دیدم من تو این فرصت تا میام برسم محل کار کلی کامنت خوندم از توی سایت کلی فایل گوش دادم و کلی سود کردم و همیشه به این فکر میکنم که هزینه ی درآمدم داره صرف کرایه میشه و هرشبم با تاکسی اینترنتی برمیگردم اتفاقا الانم دارم میرم سرکار با تاکسی اینترنتی اما اینجوری تصور کردم که این آقا راننده منه و داره منو میبره شرکت ??واییی چقدر خوشم اومد از این طرز فکر یعنی داره قند تو دلم آب میشه.و دارم با لذت کامنت میذارم.خداروسپاسگذارم و واقعا الان دارم به عمق بحث فرکانس پی میبرم چقدر عجیب و قشنگه بیایم به تضاد ها جوری نگاه کنیم حس بهتری بهمون بده و اینجوری میشه که مدارمون تغییر میکنه و میریم بالاتر.

    انشالله به زودی ماشین دلخواهمو میخرمرو یه فلش با فایلهای استاد میذارمو و تا ناکجا میرونم???آخیش چه کیفی میده.من دیگه رسیدم امیدوارم روز خوبی داشته باشین همتون دوستتون دارم.

    موفق و سربلند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 2495 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    دراین قسمت از سفرنامه با دیدن این فایل برای من موضوع تکامل پررنگ ترشد هدفی که مشخص میکنیم باید قدم های کوچک و پیوسته را دارا باشد تا به رشد برسد باید ناامید نشد باید باورهای درستی را ساخت که همجهت با اهدافمان باشندباید نمونه ها یی که به اهدافشان با توجه به قوانین الهی رسیده اند را بارها و بارها مدنظرگرفت تا قوی ترشویم و در مسیر تکامل با احساس خوبو لذت حرکت کنیم .هدف داشتنو حرکت کردن خیلی مهم هستند باید دیدو حرکت کرد باید گفت اگرانها توانسته اند قطعا من هم میتوانم

    با ارزوی سلامتی و خوشبختی برای تک تک دوستان همفرکانسی ام

    شادباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    محمد صادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 3185 روز

    سلام به همسفران عزیزم. در مورد این فایل خیلی حرف دارم. چندین بار گوش دادن این فایل احساس خوب و انرژی رو در من بیدار کرده اما هنوز قدرتش به اندازه ای نشده که بخوام قدم های اساسی رو بردارم چون احساس میکنم قانون رو خوب درک نکردم و امکان داره دوباره برم در جاده خاکی. فعلا بایستی متمرکزانه روی ورودی های ذهنم کار کنم. البته خانم شایسته هم درست میگه که باور ساختن مثل تولید کالا نیست که اول بسازیش بعد متوقف بشی و منتظر نتیجه باشی بلکه یک روند همیشگیه چون فرکانس در هر لحظه داره ارسال میشه و به اندازه قدم هایی که برمیداری باورها ساخته میشه، پس قدم اول اینه در این سفرنامه بمونم و ذهنم رو با دادن ورودی های ناب این سفرنامه تغذیه کنم و مراقب اعمال و رفتارم و عملکردم باشم که حاصل ورودی های ذهنمه. احساس میکنم کشتیم زنگ زده و نیاز به سنباده حسابی و رنگ جدید دارم. واقعا ایده ی لگو خیلی ساده هست، نمیدونم در ابعاد فنی اجرای این ایده ساده چه اقداماتی انجام شده و حتما راهکارهای خاص خودش رو داشته ولی قطعا پیچیده تر از کارهایی که من در کسب و کار قبلیم انجام دادم نیست و این نشون میده نوع کسب و کار مهم نیست و این باورهای افراده که نتایجشون رو میسازه. یک باور مشترک بین لگو و کسب و کار قبلی من وجود داره و اونم، «ساخت با کیفیت» هست. من همیشه تو ذهنم میگفتم میخوام ابزاری رو بسازم که اول خودم رو راضی کنه و ازش لذت ببرم و این باور رو داشتم اگه من از این سرویس لذت ببرم قطعا مشتریم هم لذت میبره و به همین دلیل همیشه کیفیت رو بیش از حد لحاظ میکردم در حدی که قیمت تمام شده محصولاتم حداقل دوبرابر و تا چهار یا پنج برابر قیمت سایر همکارانم بود و از قدم های اول بهترین مواد که میتونستم رو استفاده میکردم و مرحله به مرحله سعی میکردم باتوجه به رشدی که میکنم بهترین مواد اولیه رو در حوزه خودم استفاده کنم و یکی از دلایل اینکه در کارم یک ایران بودمم همین بود چون امکان نداشت فردی از من سرویس بگیره و دفعه بعدی بره جای دیگه، اگرم میرفت دفعه بعدی برمیگشت چون به اندازه ای کیفیت کارم بالاتر از همه بود که اصلا قابل مقایسه نبود و دلیل کیفیت کارم این بود که من خودم اولین مصرف کننده کارم بودم و بایستی خودم رو راضی میکرد. این باور رو استاد هم داره. خیلی با شدت بیشتر از من هم داره، یک نگاهی به دوره جهان بینی توحیدی ۱ بندازین هر هفته دو جلسه و برخی قسمت ها واقعا زمان و انرژی عجیبی گذاشته شده و این نشون میده خودشون اولین مصرف کننده محصولات خودشونن. از طرفی اینم شنیدم ازشون که محصولی که من تولید میکنم باید بارها و بارها موفقیت بیشتری وارد زندگی افرادی کنه که از محصولاتم استفاده میکنن. من همیشه فکر میکردم برای اینکه موفقیت بزرگتری داشته باشم بایستی مسیر جدید و سخت تری رو درش حرکت کنم و یکجورایی معتقد بودم بایستی پوستم کنده بشه و همینطورم شد و اوضاع کاریم سخت تر شد و ایده هام به سمتی رفت که من با وجود این همه توانمندی ای که دارم برای اجراشون احساس ناتوانی میکردم و الان میفهمم چون نتونستم توجه و ذهنم رو کنترل کنم به چنین مدارهایی رفتم که ایده هایی که در اون وجود داشت که اجراش فوق العاده سخت بود! مثل همون داستانی که استاد در فایل آپدیت روانشناسی ثروت ۱ در مورد کشاورزی گفت. آخرشم جز اینکه وقتم رو تلف کردم هیچ دری باز نشد که نشد. درک قانون خیلی مهمه چون اگه بری در مدار اشتباه و حواست نباشه که ایراد از باورهای خودته و ایده ها و آدم ها و راه حل ها و .. که وارد زندگیت میشن دقیقا مطابق باورهات هستن همش دنبال اینی چیز به غیر از باورهای خودت رو درست کنی و تهش میشه ضرر و ضرر. این فایل یادآوری ای برای این موضوعه که مهم نیست هدف ها چقدر بزرگن کل داستان، داشتن هدف های واضح و مشخص و ساختن باورهای هم جهت با خواسته هاست چون همون قانونی که اتفاقات کوچیک تر رو رقم زده میتونه با بزرگ تر شدن اهداف و باورها اتفاقات بزرگ تر رو هم رقم بزنه. زمانی که باور کنیم که اهدافمون رویا و آرزوی دور از دسترس نیستن و باور کنیم که میتونیم بهشون برسیم چون هیچ هدفی نیست ک انسان نتونه بهش برسه، چون برنامه خداوند اینه که حامی افرادی بشه که در حال گسترش جهان هستن، لگولند، موفقیت های استاد و هزاران فرد موفق دیگه این موضوع رو ثابت میکنه. پس داشتن الگو مناسب و مراجعه کردن بارها و بارها به اونها باورهای قدرتمندی رو برامون میسازه که اگر اونها تونستن ما هم میتونیم چون همه ی ما به یک اندازه به خداوند نزدیک هستیم. یک نکته جالب در مورد این فایل تشبیهی هست که استاد برای رسیدن به اهداف میزنه که باورهای کوچک اما هماهنگ و متحد به همراه نقشه میتونه قصری مثل لگولند رو بسازه، و این نقشه همون «الهامات» ماست که امیدوارم بتونم همانطوری که بهم گفت بیا تو این سفرنامه و من سعی کردم بمونم بتونم ایمانی بسازم که ازش پیروی کنم و مقاومت نکنم و ساختن این ایمان نیاز به تلاش مضاعف برای کنترل نجواهای ذهنم و تغذیه ذهنم با آگاهی های درست برای رسیدن به اهدافم داره. احساس میکنم در مسیر هدف اصلیم رو فراموش میکنم، برخی اهدافم با ارزش های درونیم هماهنگی نداره و برخی اهدافم وضوح کاملی نداره و برخی هم شاید اصلا هدف نیستن. خداروشکر در نوشتن این متن فهمیدم در هدفگزاری ایراد دارم. در قرآن خوندم که ابراهیم به یک فردی گفت افرادی که ناامیدن از رحمت رب از گمراهان هستن. استاد هم تکرار کرد که در مسیر مهمه ناامید نشیم و لازمه الگوهایی که موفق شدن رو یادآوری کنیم. میدونی من احساس میکنم این فایل خیلی با اصل قرآن تطابق داره. مخصوصا سوره حمد و بقره. قانون یکیه. اون جاهایی که استاد میگه آدمهای زیادی بودن که به موفقیت های عظیمی رسیدن، هدف های شما دستیافتنیه، جهان راه رسیدن به اهدافتون رو نشون میده، من اصلا به هدف هام شک نداشتم و .. اینها بارها و بارها در قرآن گفته شده. این همه در قرآن خداوند برای پیامبر مثال پیامبران دیگه رو آورده، این همه میگه به رب توکل کنید، به آنچه به پیامبر و پیش از پیامبر نازل شده ایمان بیارید و به آخرت یقین کنید و … من حالا بهتر میفهمم که استاد چرا میگه قرآن به من پشتوانه داد.. سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    نیلوفر ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2374 روز

    دوستان عزیز با عرض معذرت که ساعت از یک شب گزشته چشمم خواب آلود است با عشق پیام قبل را نوشتم قبل از خواندن دوباره پیام را ارسال کردن حالا که میبینم بعضی کلمات در نایب اشتباه نوشته شده امیدوارم مطلب. مرا از ‌پیام قبل گرفته باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    نیلوفر ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2374 روز

    سلام خانواده عزیزم

    ویک سلام جداگانه به استاد بزرگوارم و خانم نازنین مهربان شایسته جان عزیز

    در قدم اول خداوند را سپاس گزارم که مرا با شما عزیزانم معرفی کرد و

    در رابطه به حرف های استاد میخواهم یاد اور شوم واقعین هم زمانی یک خواسته که به دل و ذهنتان راه بافت حتمن دنبال کنید چون خداوند توانایی انجام آن خواسته یا آرزو را به سما عطا کرده است

    من در مورد تجربه شخصی خودم میخواهم بگویم زمانی که من نو جوان بودم انزمان در سرزمین مادریم افغانستان زندگی را بشر میبردم شرایط زندگی هم از هر لحاظ عالی بود پدر عزیزم بهترین شرایط برای ما مهیا کرده بود تمام امکانات رفاهی مالی

    اما من خیلی دوست داشتم امریکا یا اروپا بیایم

    با وجودی که زندگی خوب و عالی از هر لحاظ داشتیم

    دیدن فلم های هندی و امریکایی سرم تاثیرات خود داشت و تا هنوز هم تا حدی دارد

    ولی حالا نهایت کوشش کنترول ذهن خود می‌کنم

    من نا خودآگاه به دشواری مشکلات و رسیدن به عشق بعد از تلاش و دیدن مشکلات و سفر کردن از راه قاچاق و خلاصه به درد مشکلات علاقه داشتم و از زندگی که داشتیم خوش بودم اما به نظرم افراد مشکلات میدیدن محبوب خداوند بودن

    من هم میخواستم اروپا بیایم اما فامیلم نمی خواستن چون شرایط زندگی خوب بود

    و همیشه آتش عشق مهاجرت در وجودم بود

    اما با باور های نامناسب امان زمان بود که برادرم دانمارک آمد

    چند مدتی گذشت

    پدرم را از دست دادیم

    بعد فامیل همه تصمیم گرفتن که اروپا بیاین

    تمام مسایل مهاجرت خودم و فامیلم قانونی و رسمی پیش گرفت برادرم

    اما در همان زمان من همیشه میگفتم که کار من قانونی نمیشه من قاچاقی می‌روم

    خداوند شاید است که همه فامیلم را دولت دانمارک ویزه دادن به جز از من

    ‌و فامیلم خیلی راحت آمد با امکانات خوب

    اما من نتیجه باور خودم گرفتم من از راه قاچاق آمدم اول ایران بعد ترکیه یونان مقدونیه سربستان کرواسی اسلوانیا ایتریش جرمنی دانمارک البته شاید نام کشورهارا پس و پیش گرفته باشم همه این کشور ها را سفر کرده با خویشاوندها که همسفرم بودن آمدم

    من هم بخواسته هم رسیدم اما با نتایج باور های خودم

    اینجا هم که آمدم تا با خانواده هم یکجاشدم مشکلات دیدم و تا قبول شدم

    در انزمان باورها و نتایج باورها را نمی دانستم

    اما دوستل قبل با سایت استاد معرفی شدم از یک طریق

    بدلیل فعالیت درسایت نداشتم اما انزمان بود که باور ها و نتایج باور هارا جدی گرفتم گاهی هم تنبلی میکردم

    حالا تعهد کردیم باخودم اهدافم و روی ذهنم کنترول داشته باشم

    خدارا شکر که روابطم خوب شد با فامیلم

    و با یک مرد مهربان دوست داشتند نامزد شدم وخوشحال هستم

    قبول شدم خانه به خود گرفتم و حالا درس میخوانم

    خداوند سپاس گزارم که با سایت عباس منش معرفی کرد

    اما من از سفرم روابطم و زندگیم تجربه حاصل کردم واقعین باورها تاثیرات خود دارند و سرنوشت مارا میسازند

    و حالا روی اهداف نویسندگی ام کار می‌کنم چون عاشق نوشتن هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: