داستان شگفتانگیزِ تحقق یک آرزو - صفحه 20
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-33.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-06-18 07:50:342024-06-08 22:29:03داستان شگفتانگیزِ تحقق یک آرزوشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت دوستای عزیزم و استاد گرامی و بانو شایسته.
امروز یه موضوعی یادم اومد گفتم بیام با شما هم به اشتراک بذارم.
داشتم شعر “مراعهدیست با شادی که شادی آن من باشد” رو میخوندم،یادم اومد چقد از زمان های بچگی توی سرمون کرده بودن که شادی و خوشحالی بده،یادمه خدابیامرز مادربزرگ مامانم میگفتن که دست نزن درست نیست! میپرسیدم چرا؟ ولی اونا خودشون جوابی برای این خرافات نداشتن!یا همیشه توی کتابای دینی دبستان و راهنمایی یادمه که وقتی از ویژگی های حضرت محمد میگفتن،مثلا یکیش این بود که پیامبر همیشه اروم گوشه مینشسته و وقتی همه میخندیدن تبسم محزونی میزده و هیچ وقت قهقه نمیزده و درکل خیلی ادم معنوی و توی خودش بوده و این خوبه!یعنی اونقدری که دندوناشونم از خنده پیدا نمیشده!
درصورتی که بخدا پیامبر روحش از این ویژگی که براش ساختن خبر نداره😂😅
همیشه وقتی میرفتیم اردو توی اتوبوس با بچه ها کلی میخندیدیم و میرقصیدیم بعد یکی از معلمامون سریع میگفت اینقدر نخندین خوب نیست،بشین راننده میبینتت گناه داره! اخه بچه ی راهنمایی دبستان چیش گناه داره من نمیدونم!😅
یا میگفتن حالا انقدر خندیدین ۷ تا صلوات بفرستین بعدش غم نیاد! یه مشت چرت و پرت! که حداقل من که اونوقتا ۱۳،۱۴ سالم بود سریع تند و تند میخوندم و توی ذهنم این بود اگه نخونم و یا کم و زیاد بخونم،اتوبوس تصادف میکنه همه میمیریم بعد عزرائیل میاد میگه چرا انقدر خوشحالی کردی شادی کردی؟ حقتونه! حداقل بعد صلوات میفرستادی!
انشالله خدا به هممون کمک کنه بتونیم خودمون شاد باشیم ک دنیارو شاد تر کنیم و بدونن مردم که بخدا شادی خوبه!
این متنو نمیدونستم زیر کدوم یکی از فایلا بذارم برای همین هم اومدم سراغ منو به سوی نشونه ام هدایت کن! این فایل تحقق یک ارزو رو قراره بعد از اینکه کامنت گذاشتم ببینم چون تا حالا ندیدم و نمیدونم در مورد چیه.
امیدوارم هرکجا هستین شااااااد خوشحاااال باشین و اگرم میخواین بعد از خنده صلوات بفرستین نیتتون سپاسگزاری باشه برای خنده های بیشتر نه ترس!
در پناه خدا باشید.
بنام یگانه خدای قلبم و جهانم💖
سلامب چشمانی کمیخواند انچه نوشته ام را..
ایستگاه ۳۶ ام از سفر الهی
در آغاز کلام ستایش کنم خدای نازنینی را ک هر لحظه مرا و تمام جهانیان را هدایت میکند
الان ک دست ب قلم شدم تا بنویسم دریافتم از این اگاهی ها رو ساعت هاست ک قلبم لبالب از احساسی عمیق و شیرین ب خداست احساسی از جنس ارامش و ایمان…تمام وجودم شده توجه ب مقام خدای مهربانم…جس نابی در قلبم موج میزند و کل وجودم را با خودش یگانه کرده…ناخوداگاه حس گریه دارم…گریه ای ک از جنس رضایته از تمام انچه دارم و انچه هستم…رضایتی عمیق و ناب ب رابطه ی شیرینم با خداوند…
خدای مهربانم ازین حس زیبا مرا احاطه کن من این حس را برای تمام عمرم میخواهم..
خدای مهربانم سپاس مرا پذیرا باش معبودم و مرا ببخش ک دایره ی لغاتم بی نهایت نیس ک بشه باهاش شکر این حس ناب و الهی رو بجا بیارم💖😢
خدای مهربانم سپاس کمرا تنها رها نکردی درین جهان 💖مرا لبریز از توانایی های لازم کردی تا ک خلق کنم هر چ ب قلبم میافتد…
چقدر تو مهربانی معبود من…
تو با الهامات دقیق و شیرینت مرا هر لحظه ب مسیرهایی هدایت میکنی ک ب درخواست هایم ختم شود…
خدای مهربانم تو را بیش از هر چیز دیگری درین عالم دوست دارم…
بودن با تو حسی خدایی در من ایجاد کرده ک یک میلیونم این احساس رو با هیچ یک از بندگانت تجربه نکردم…
از وقتی تو رو بهتر شناختم و بهت نزدیکتر شدم چ تجربه های زیبایی ب زندکیم وارد شده…
چقد دوست دارم همراهی با تو و اعتماد ب تو رو…
تویی ک منو مقدس افریدی و منی ک زیباترین لحظاتم وقتی رقم میخوره ک متصل ب تو باشم…
و این اتصال چ زییا راهشو ب همه ی حوزه ها و ابعاد زندگیم داره پیدا میکنه…موقع پیکنیک و رفتن ب دل طبیعت…موقعی ک با دوستامم…موقعی ک با بچه هام هستم…وقتی دارم اشپزی میکنم..وقتی….
خلاصه ک این عشق فراگیر شده در کل زندگیم و من چقد راضی ام از این اتفاق…
خدای خوبم شکرت…
این روزا بهتر میتونم الهامات خداوند رو حس کنم و تو اولین تجربه ی اگاهانه ام ک ازش استفاده کردم ضرر مالی رو برام تبدیل ب سود خوبی کرد…خدای مهربانم شکرت
و اما تکامل …موضوعی کاملا مختص سایت استاد عزیزمه…و چقد نا اگاهی ب تکامل تا قبل ورود ب سایت منو عقب نگه داشته بود و چقد باعث بهم ریختن حس خوبم میشد و کارمو سخت کرده بود…
ولی ورود ب سایت و دنبال کردن مطالب تازه فهمیدم بعله تکاملی هم هست اونم با بیان نازنین سید حسین…چقدر ب من کمک کرد این اگاهی و چقدر کمککننده بود تا ذات عجول من تبدیل بشه ب ادمی ک داره صبورتر میشه…من ارامم و مطمعن…قراره ب همه چی برسم پس عجله چرا….مهم الانه ک لبریز از لذتم و غرق خدا…اتفاقات خوب لاجرم خودشون میوفتن…
پایان
بنام خدا
روز٣۶روزشمارتحول زندگی من
سلام به همه دوستان.همه ارزوهای ما دست یافتنیه اگه جهان خواسته ای رو به دلت میندازه مطمئن باش که راه رسیدن بهش روهم برات فراهم میکنه اونم براحتی.توی مسیر بالا وپایین هست البته اونم اولای مسیر.یه ماشین رو که بخوای هل بدی اولش نیروی زیادی میخواد برای حرکت کردن ولی وقتی که حرکت کرد براحتی به مسیرش با یه نیروی کم ادامه میده فقط باید حواست باشه که توی مسیر درستی باشی ویادت باشه که تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا حاصل باورهای خود ماست.پس هروقت که دیدیم نتایج اونچیزی که میوایم نیست باید تو باورهای خودمون علتش رو پیدا کنیم نه اتفاقات وشرایط بیرونی شکرت خدا بابت این فایل زیبا وپراز اگاهی وشکرت بابت وجوداستاد عباسمنش
بنام خدایی که عاشقشم
روز ۳۶ م از سفر رویایی م
خدایا شکر ت روزمو هم با صدای قشنگ بارون شروع کردم هم با ی فایل قشنگ
تغییر مدارم رو حس میکنم از بهتر شدن احساسم از بیشتر شدن تعهد م از علاقمند شدنم ب پول و ثروت
خداروشکر خدارو شکر ک قانون ثابته و همیشه جواب میده واسه منم داره جواب میده
روزهای اول سفر فقط فایل گوش میدادم وسط شم گاهی حواسم پرت میشد و رشته کلام استاد در ذهنم پاره میشد انگار فقط واسه رفع تکلیف و مجاب کردن صدای درونم میومدم اینجا اما الان هم با دقت گوش میدم هم ی دفتر گذاشتم توش نکات مهم رو یادداشت میکنم تا بعدا دوباره مرور کنم ک چی یاد گرفتم خداروشکر این یعنی تعهد بیشتر
از خدای خودم سپاسگزارم ک منو هدایت کرد ب این مسیر بی نهایت زیبا
امروز یاد گرفتم در مسیر رسیدن ب خواسته هام دو تا موضوع مهم رو از یاد نبرم
اولی استفاده از نیروی الهامات
دومی قانون تکامل
از خداوند می خام ب همه ی ما کمک کنه تا رویاهونو جدی بگیرم تا بتونیم ی قدم هرچند کوچک برای بهبود جهان برداریم آمین
شاد و ثروتمند باشید دوستان زیبای من 💛🧡💚💜💙💗
رویاهایی که نباید رویا باشند…
چون رویاهایی که رویا نیستند ما رو به آرزوها وخواسته هامون میرسونن چون لااقل برای خودمون قابل وصول ,در دسترس وحتی کاملا بدیهیی وممکن هستن اما رویاهایی که رویا هستند چه بسا برای همیشه رویا میمونن.
چه زیبا گفت استاد که اگر این آجرهایی که همینجور ریختن رو زمین اولا هدف واضح ومشخص داشته باشن وثانیا یک برنامه وپلن واضح وپلکانی تبدیل به هر چیزی خواهند شد که شما میخواهید.
چقدر زیباست این خونه ها وزیباتر از اون آجرهایی است از جنس باورهایی ناب والهی وهدفمند که در دل این زیبایی مخفی هستن اما نه برای استادی چنین متصل ونکته بین وعاشق یادگیری ودروس الهی.
کادر زیبایی رو که برای صحبت کردن استاد انتخاب شده تحسین میکنم با اون درخت زیبایی که تو حاشیه کادر قرار گرفته.
تنوع لذت وتفریح رو توی این کشور زیبا والهی تحسین میکنم که حتی از اسباب بازی نتنها ثروت بلکه جابه گر شگری وتوریستی خلق میکنن.
چقدر زیبا ومتفاوت هستن این خونه ها وبرجها وپل وکشتی و کلا دنیایی که با اسباب بازی درست شده وبی شباهت هم نیست با دنیای خودمون در برابر دیدگاه کلی و گسترده روح, همونطور که توقرآن گفته شده که زندگی دنیای شما وسیله بازی وسرگرمی است.
همه چیز از یک رویا ویک هدف شروع میشود وچه بسا بزرگ وغیرقابل دسترس اما کم کم با هدایت الهی وارتعاشات مثبت تبدیل به غیر رویا وهدفی شدنی میشوند.الهی بینهایت شکر
اون بحثها چقدر همخوانی زیبایی با مکانی که توش هستین داره ,اون آگاهیها در همون مورد الهام شده وهمون جا هم توی همون مستندات ومثالها بیان شده, دیگه خداوند قشنگ با رسم شکل از زبان استاد توضیح داده.الهی بینهایت شکر
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم ومریم بانو مهربان
سی ششمین روز سفرم
همه کسانی که به موفقیتی رسیدن وکیل وکاری عالی دارن روزی آرزوی اون رو داشتن
اما اونا رویاهاشون رو جدی گرفتن خودشون رو باور داشتن وبرای رسیدن به هدفشون قدم برداشتن
اگه قدم اول رو برداریم جهان هم حامی ما میشه و شرایطی برایمان جور میشه وایده هایی بهمون الهام میشه که رسیدن به هدفمون رو راحتر میکنه
وقتی به این باور برسیم که خودمون خالق زندگی خودمون هستم ومیتونیم بهترین اتفاقات رو برای خودمون رقم بزنیم جهان هم به ما کمک میکنه
خداوند قبل از اینکه آرزویی رو در قلب ما بزاره امکان برآورده شدن اون هم رو به ما داده
ما اگه باور داشته باشیم که به همه اهدافممون میرسیم وبراش قدم برداریم هیچ رویا وهدفی در دلمون نمیپوسه
مهم نیست که چقدر هدفت بزرگ هست فقط باید باور کنی که میتونی با فرکانس هایت همه چیز رو خلق کنی
مهم مهم مهم✅✅
فرمول رسیدن به هدفهامون :
1_داشتن هدفهای واضح ومشخص
2_ساختن باورهای هماهنگ با آن اهداف
شاد و پیروز وثروتمند وسلامت در پناه الله
سلام به بهترین اساتید زندگیم که زندگیم رو شیرین کردن وهر روز هم شیرین تر از دیروز میشه الهی هزاران بار شکرت
استاد جانم هر بار صدای پر توان و پر انرژیتون رو میشنوم حالم خوب میشه مصمم میشه که باید ادامه بدم باید این مسیر رو ادامه بدم و کوتاه نیام من میدونم که با یاری خدای مهربونم به همه خواسته های قشنگم میرسم اینجا همین سایت و فایل های استاد یک واسطه هستن برای رسوندن من به آرزوهای قشنگم
من بهترینم ولایق بهترین ها
من لایق عالی ترین زندگی هستم
تقدیر من این است که خوشبخت، سعادتمند،ثروتمند و در سلامتی کامل باشم
ثروتمند شدن معنوی ترین،لذت بخش ترین و آسان ترین کار دنیاست
من با ثروتمند شدن نزد خداوند محبوب تر میشوم و به گسترش جهان کمک میکنم
زندگی من هر روز از هر جهت عالی و عالی تر میشود
من عاشق خودم هستم من بی نظیرم
خداوند روزی رسان بی حساب من است
الهی میلیاردها بار شکرتتتتتت❤️❤️❤️
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی بزرگوار
روز سی و ششم چله نشینی من
از روز اولی که به خودم تعهد دادم همسفر این سفرنامه پراز شگفتی و زیبایی باشم وجود تغییراتی را در باورها وفرکانسهایم احساس کردم تغیبراتی هر چند کوچک اما خیلی نکات جالبی را حداقل درباره خودم دانستم وبه آنها پی بردم چیزهایی که حتی پاشنه آسیبهای ریزی بودند و به من نشان داد که نباید برای رسیدن به اهدافم عجله کنم یا فکر کنم دیگه خیلی چیزها میدونم یا دیگه من دچار این اشتباه نمیشوم همین امروز حتی برای دیدن روز شمار هم عجله کردم و این برایم نشانه ای بود که کجا؟عجله چرا؟همه چی ساده اتفاق می افتد حتی پیچیده ترین مسائل
خدایا سپاسگزارم که مرا هر لحظه هدایت میکنی
شاد باشید و تندرست ثروتمند در دنیا وآخرت
سلام به بهترین های زندگیم استاد عزیزم و مریم مهربونم
آره میشه از یه ایده کوچیک به بزرگی رسید اگه خودمون رو باور کنیم و باورهای هماهنگ با خواستمون داشته باشیم
نکته کلیدی این هست که دنبال شغلی باشیم که بهش علاقه داریم اگه این علاقه باشه ثروت هم بصورت خیلی طبیعی وارد زندگیمون میشه
دنبال این نباشیم چه شغلی میشه ازش بیشتر پول درآورد الان میگن بنگاه معاملات خیلی پول توشه ولی بخدا من با چشم خودم دیدم بنگاهی بوده چندین ماه حتی یک معامله هم نداشته ولی تو همین شغل یکی هم میشناسم روزی حداقل یه قرارداد میبنده پس ثروت ربطی به شغل خاصی نداره
اول از همه باید باورهامون در مورد ثروت درست بشه بعد ثروت وارد زندگیمون میشه
خدایا کمکم کن ترمزهای ذهنیم رو پیدا کنم و باورهای قدرتمند بسازم
الهی میلیاردها بار شکرت بابت همه چی
استاد عاشقتمممم من😍😍😍
سی و ششمین قدممو برمیدارم و به چهلمین روز از سفرنامه نزدیک میشم.
دیدگاهامو از روز اول تا پنجم سفرنامه مرور کردم، احساس میکنم خیلی صداقتم بیشتر شده، عزت نفسم بالاتر رفته و در کل خیلی بیشتر از زندگی لذت میبرم، یکی از بهترین خصوصیات این روزام اینه که اضطراب رو تجربه نمیکنم، خیلی همه چیز آرامه و انگار شرایط ایزوله شده برای کار کردنه بیشترو بیشتر روی خودم!
وای الان فهمیدم!! مدتی بود همش میگفتم چرا یه اتفاق چالش برانگیز نمیوفته، چرا به تضاد خاصی برنمیخورم، چرا اتفاقی نمیوفته که مجبور بشم براش حرکت کنم، چیزی به زبون نمیووردم ولی ته دلم پر شده بود از انتقاد به اینکه چرا مثله قدیما اتفاقی نمیوفته که تشنه ی حرکت کردن بشم، که کلی ازش درس بگیرم، میشه گفت همش منتظر بودم یه اتفاق خاص و جدیدی بیوفته و به قول استاد یه سنگی از آسمون بیاد پایین!
یادم اومد که قبل از شروع سفرنامه متعهد شده بودم روی باورام کار کنم و مدتی اصلا حواسمو به عوامل بیرونی ندم. متعهد شده بودم که تمام تمرکزمو بزارم روی بمباران کردن ذهنم با ورودیای مناسب، متعهد شده بودم از نو به ذهنم برنامه بدم!!
تمام این مدت.. تمام این مدت جهان برای من زمان و مکانی ایزوله آماده کرده بود تا بتونم به خوبی اینکارو بکنم، اما من همچین توجه خاصی بهش نداشتم، اصلا متوجه این فرصت نشده بودم! همش میگفتم چرا یه بلایی سرم نمیاد تا مجبور بشم ذهنمو کنترل کنم و یاد بگیرم! در عینِ حالم دِلم بلا نمیخواست فقط به دنبال چالش بودم پس چیزی به زبون نمیووردم، فکر میکردم توجه خدا نسبت بهم کم شده، انگار گفته باشه تو که شرایطت الان خوبه، بزار برم سراغ یکی که بیشتر بهم نیاز داره، حس میکردم خدا نمیخواد از این بالاتر برم، نه اینکه نخواد… انگار لازم نمیدونه! وای که چه باور احمقانه ای!!!!
چقدر خوشحالم که اینو فهمیدممم! احساس میکنم طلا پیدا کردم، اونم از کجا؟ از زیر تختم!! جایی که اصلا توقعشو نداشتم ولی بیخ گوشم بوده!! مثله این فرصت، که اصلا حواسم بهش نبود!
میخوام پروردگارمو سپاس بگم و از این زمانی که در نهایت آرامش و سهولت در اختیارم گذاشته نهایت استفاده رو ببرم🌼
” وقتی فکر میکردم فراموشم کردی و دیگه خیلی دوستم نداری، بیشتر از خودم به فکرم بودی! دوستت دارم، ببخشید که هی یادم میره بهت اعتماد کنم و به جای انقاد ازت، چشم و چالمو باز کنم🤍”
پایان روز سی و ششم.