داستان شگفت‌انگیزِ تحقق یک آرزو - صفحه 29

سلام به همه عزیزانم و‌خونواده دوست داشتنی عباسمنش

روز ۳۶ سفرنامه

من تقریبا یک‌هفته ست ک فایل گوش میدادم اما هربار فرصت نوشتن نمیشد یا اینکه دست و‌دلم‌نمیرف‌ک‌اونم بخاطر فاصله گرفتن بود، درسته ک‌فایل گوش میدادم اما فقط در حد گوش دادن بود اصلا تمرکزی نداشتم و خیلی زود هم نتیجه دور شدن از اموزشها رو‌ دیدم و حالم بد شد اما خدا رو شکر سریع به مسیر بازگشتم و دوباره شروع کردم خدا جونم شکرت برای اگاهی هایی ک هرروز بهم میدی شکرت برای اشنایی من با این سایت ارزشمند و استاد و مریم جون عزیزم که کلیییی درس و نکته به صورت رایگان در اختیار ما میذارن، امیدوارم با متعهد موندنم در این سایت و این مسیر هم ظرف وجودم بزرگتر بشه و‌ هم به خواسته هام برسم💚🙏🏻🌸🌸

از استاد عزیزم هم تشکر میکنم از‌دیروز ک مصمم شدم به مسیر برگردم دیدم علاوه بر اینکه خودم بهم ریخته بودم اتاقمم بهم ریخته بوده… استاد و مریم جون در ی قسمت از سریال زندگی در بهشت گفتن ک محیط اطراف مون اگه مدام گردگیری نشه کثیف میشه و کلی حشره لونه میکنه از گوشه در و‌ پنجره، ذهن ما هم عین همون محیط زندگیمونه ک اگه مدام بهش نرسیم و گردگیری نکنیم روز ب روز الوده میشه و بهم ریخته… دیشب دیدم من هم از درون و هم از بیرون دچار اشفتگی شدم و شروع کردم همزمان هم درونم و هم بیرونم رو‌گردگیری کردم و هم اتاقم رو تمیز کردم و هم فایل گوش کردم و احساسم رو خوب کردم و اینکه هر چقد دیرتر به گردگیری هر دو توجه کنیم زمان بیشتری هم نیازه برا برگشتن به تمیز چ برای روح‌و چ برای محیط بیرون، و دقیقا دیشب ب همین مورد هم رسیدم دو ساعت و نیم فقط زمان برد تا من ی اتاق ۱۲ متری رو تمیز کنم اما نتیجه اینکار وااااقعاااا عالی بود… خدااایاااا شکرت

حالا بریم سراغ این قسمت ارزوهای به تعویق افتاده!!! اینکه هرچقد ما دیرتر به ایده ها و الهاماتی ک خدا بهمون میگه عمل کنیم از اصل و الهامات دور میشیم به وضوح تجربه کردم. من یک مدتی بود ک خیلی واضح الهامات رو میشنیدم و عمل میکردم اما از وقتی ک ایده ای ک بهم داده شد و من نصفه نیمه پیش رفتم و به بهونه کارهای دیگه رهاش کردم دیگه اون ندای درونم رو هم صداش کمتر شنیدم اما از امروز تصمیم میگیرم ک اون ایده ای ک بهم داده شده پیش برم من تا سه چهار قدم اومدم جلو اما به بهونه الان وقتش ندارم بذار بعد از اتمام کار مقالم نه بذار بعد از خوندن زبانم!! هربار به تعویق انداختمش!!!

من متعهد میشم ک دوباره لیست کارهای به تعویق افتادم رو بنویسم و تا زمانیکه به اینکارهام نرسیدم سراغ کار جدید دیگری نرم!

خدااایاااا شکرت ک‌ منو باز‌‌ ب مسیر زیبات برگردوندی💚💚