داستان شگفت‌انگیزِ تحقق یک آرزو - صفحه 37

644 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدجواد امیرآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1013 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیز و مریم جان

    چقدر با خواندن زندگی نامه انسان های موفق می تونیم در خودمون تغییر ایجاد کنیم

    و خیلی خیلی انسان های موفق زیاد هست که روزی یک دونه از این زندگی نامه ها رو مطالعه کنی یعنی روزی یک تغییر،روزی یک باور جدید،روزی یک فرکانس بهتر و کلی تغییر ها دیگه که باعث پیشرفت میشه

    واقعا خدا رو سپاسگزارم برای این تکنولوژی که در دسترس همه اونایی که این فایل رو می بینن هست و می تونیم با یک سرچ ساده به هر چی که می خواییم برسیم در باره هر موضوعی تحقیق کنیم

    ولی در گذشته این امکانات وجود نداشت که زندگی نامه هر انسانی رو خواستی با یک سرچ به اون منبع مطلب برسی و مطالعه کنی

    و چقدر زیباست که ما از این همه نعمت برخورداریم و به راحتی همه چیز در اختیار داریم.

    خدایا واقعا سپاس گذارم برای این همه زیبایی

    خدایا سپاس گذارم برای این همه فراوانی

    خدایا سپاس گذارم برای این همه نعمت بی نهایت

    خدایا سپاس گذارم برای این همه شادی

    خدایا واقعا سپاس گذارم برای این همه قدرت

    خدایا سپاس گذارم برای این همه تکنولوژی

    خدایا سپاس گذارم برای این همه عظمت

    دوستدار استاد عزیز و مریم جان و تمامی اعضای گروه تحقیقاتی عباس منش و همراهان شاد و ثروتمند ️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    Sos گفته:
    مدت عضویت: 2340 روز

    به نام خداوند آسمون نیلگون معرفت

    به نام خدا هدایتگر

    سسلام استاد بزرگوارم

    سلام بانو مریم جون

    روز سی و ششم تحول زندگیم

    ……………………………

    عهد بستم با خودم اینقد درآمدمو بکشم بالا هر جا برام بدون کوچکترین نگرانی فقط فقط نقد بخرم تصمیم انجام میدم

    من هیچوقت به هیچکس اجازه نمیدم که باعث بشه من احساس کافی نبودن بکنم اینو خواستم بگم آدم های موفق همیشه مشغول کاری هست که دیگران هنوز دارن راجع بهش حرف میزنن‌‌‌…

    در بهترین زمان خداوند هدایت شو جاری کرد تا این فایل فوق‌العاده رو بشنوم و هم زمان ایده خلق یک اکوسیستم جذاب به ذهنم رسید سریع رفتم طرح ایده رو توی دفترم نوشتم استاد گرانقدرم فایل های شما معجزه آسا شدند برام مطمئنم این اکوسیستم در دنیا بی نظیر میشه چقد این ایده بهم آرامش داد که هر آنچه که بخوام می‌توانم خلق کنم من خالق بدنیا اومدم یه حس قدرتمندی سراسر وجودمو فراگرفته دارم از مسیر رسیدند به خواسته هام لذت میبرم …

    دیشب هم از یه ایردراپ حدود 200 دلار به کیف  پول دیجیتالیم واریز شده تا دو ماه دگه می‌توانم برداشت بزنم دارم متوجه میشم رسیدند به رویاها دست یافتنی هستند فقط باید اول باور کنیم بدست ایده ها میان بعد در عمل اجراشون کنیم و خداوند الهامات رو به قلب مو هدایت میکنه خدا شاهد راه ها و درهای باز میشن من به تمام رویاهامو باور قلبی دارم یکی یکی اتفاق میفته در زمان مناسب من دارم سمت خودمو به عالی ترین شکل انجام میدم

    هیچ رویای اونقد بزرگ نیست فقط باید تحت هر شرایطی باید ادامه داد و حرکت کنیم پاداش این کارمو خداوند به بهترین شکل بهم میده من خیلی تکاملی بسوی خواسته هام در حرکت هستم دارم به اهداف کوچیکم میرسم

    من دارم بهای اهدافمو با عشق میدم زمانی که هم دنبال اخبار منفی، حرف های پوچ ، چیزهای بی معنی هستند من در حال ساخت یک امپراتوری بزرگ هستم شروع شده از قدم های کوچک ایمان به خلق رویاهام …..

    استاد دارم تابلوی آروزهام درست میکنم چیزهای که بخوام داشته باشم تجسم، ایمان ،باور،اجرای قوانین و الهامات، سپاس گزاری،حرکت در مسیر لذت ببرند از دقایق لحظاتم ،احساس خوب مساوی هست با اتفاقات خوب بعد خلق نتایج شگفت انگیز

    خدایا ایمان به تو رو بیشتر در قلبم شعله ور کن

    سپاسگزار خداوندی هستم منو لایق هدایت در مسیر یکتا پرستی دونست

    خدایا شکرت از بودند در کنارم بهم امید انگیزه جراعت حرکت در ناشناخته ها میدی من بهت اعتماد اطمینان قلبی دارم

    پرودگارا چگونه ستایش کن تو رو بهم بگو از یک پسر دورن گرا خشمگین افسرده تبدیلم کردی به یه خود ساخته با مهارتی های حرفه ای پرودگارا بهم بگو چگونه تو پرستش کنم زمانی که در چشم همه یه فرد معمولی توهمی توی زندگیش بجای نرسیده همیشه منو مقایسه می‌کردند با بقیه از درون خورد میشدم تو بهم عزت بزرگی عطا کردی منو در چشم همون افراد بزرگی بخشیدی خیلی جالبه همونها ازم درخواست راهنمایی برای سرمایه‌گذاری می‌کنند من با افتخار سرم بالاست این تازه شروع ماجرای منه …….

    خدایا بهم ثروت سلیمانی ، ایمان قلبی نوح به الهام،توحید ابراهیمی، جراعت موسی در عبور از تضاد نیل ،دست پر برکت عیسی،اخلاق نیکو محمد رسول الله بهم عطا کن ….

    خدایا سپاسگزارم بهم قدرت تغییر زندگیمو دادی من ارزشمند هستم

    خدایا سپاسگزارم از وجود استاد در تاریکی روزهای زندگیم دست منو گرفت من که بار گناهم به تو سپرده تو بهترین بخشیده عالمی استاد چراغ امید نور در قلبم روشن کرد

    و در آخر یاد گرفتم زمانی که توی خواب هستم پول در بیارم این لذت‌بخش ترین خواسته من بود ……

    میلاد پسری از نور

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 1653 روز

    روز 36 سفرنامه من

    همه چیز از یک رویا شروع میشه تا به موفقیتهای بزرگ میرسه.

    منم همیشه آرزو و هدفم این بود که یه شغلی داشته باشم که مجبور نباشم برم بیرون و یه کار روتین باشه و یا بخوام برای کسی کار کنم و چون به کار هنری علاقه داشتم و خدا منو هدایت کرد بسمت نقاشی بعد از خیلیی سال که دیگه خسته شدم از این شاخه به اون شاخه پریدن و الان برای خودم کار میکنم و هنرمو میفروشم و حتی دلم نمییاد به گالریها بدم و درصدی به کسی بدم چون انقدر زحمت میکشم و هزینه هایی که دارن دلم میخواد سود تمام زحمتها و عشقی که براشون میزارم به خودم برسه . فعلا باید باورهامو قوی کنم تا اینکه خدا هدایتم کنه و هر ایده بهم بگه انجام میدم .

    هدفی که دارم و برام شاید الان بزرگ باشه اینه که بتونم به دلار کسب درآمد کنم و کارهامو بفروشم .

    انقدر براشون ارزش قائلم و میدونم که یروزی بهش میرسم و تمام این رسیدن نه با زجر و سختی بلکه براحتی و همش بستگی به خودم و انداره ای که روی باورهام کار میکنم و نتیجه میگیرم .‌

    اهدافمون هرچقدر بزرگ باشه خدای ما از هدفها بزرگتر هست و کمکمون میکنه که به خواسته و آرزوهامون برسیم .

    من الان یکم که فرکانسم بالاتر رفته دقیقا درک میکنم که خود خدا بیشتر از من میخواد که به آرزوهام برسم .

    من باید هرروز قانون رو مرور کنم و بقول استاد هرروز در همین مسیر باشم با گوش دادن به فایلها ، کامنت خوندن ، کامنت گذاشتن ، یا صحبت کردن و نوشتن برای خودم .

    تازگی وقتی حسم بد میشه میام سریع مینویسم و با خودم حرف میزنم و نمیزارم نجواها رشد کنن و باورهامو تخریب کنن .

    من ترجیح میدم در مورد هدفهام با کسب حرف نزنم چون مطمانم حرف بزنم همه میخوان دلیل منطقی بیارن و منو ناامید کنند .

    حتی مهم هست که تو مسیر من امید داشته باشم و نزارم ناامید بشم و هدفهامو فراموش نکنم .

    نیازی نیست اصلا من کاری کنم همین که به خدا وصل باشم اون منو هدایت میکنه و منو به خواسته م براحتی میرسونه .

    من همین الان باید همین نتایج کوچک هم سپاسگذار باشم و خوشحال باشم و ببینمشون و‌توجه کنم و از لحظه های الان زندگیم لذت ببرم و کم کم جلو برم و به خواسته های بزرگم برسم .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    فاطمه یوسفی وشنویی گفته:
    مدت عضویت: 1467 روز

    سلام خانواده عزیزم.

    سلام استاد عزیزم ومریم جونم.

    هر دفعه آنقدر ذوق زده میشم از عملکرد قانون که نمیدونم چطوری شروع کنم.

    دیدگاه قبلی براتون نوشتم که درخواست هزینه آموزش شنا دادم. واز راهی برام رسید که باورتون نشه.امروز آخرین جلسه آموزش بود. مربیم خیلی راضی بود وبهم گفت پیشرفته رو هم بیا. در مدت آموزش خیلی باهم دوست شدیم وابنم پیرو آموزش‌های استاد عباسمنش بود.

    (طبق قانون درخواست) ازشون خواستم در دوقسط هزینه رو بگیرن. عجیب اینکه مربیم گفت من اصلا سهم خودم رو نمیخوام. لذت آموزش برام خیلی با ارزشه. چون شما صد وجودت رو برای یادگیری میزاری(یه قانون دیگه).البته مدیریت لطف ایشون رو قبول نکرد. ولی با درخواستم برای واریز تا20 ماه موافقت کردن.

    من تقریبا برای هر تصمیمی میام سایت استاد ومرا بسوی نشانه ام هدایت کن رو استفاده میکنم(قانون اعتماد وتوکل)

    امروزم اومدم وابن فایل بی‌نظیر وصحبتهای واضح استاد منو مصمم کرد

    اینروزا حالم عالیه. کارکرد قوانین رو میبینم، لمس میکنم، حس میکنم با تمام وجودم. میفهمم که در مسیر تکامل هستم. همیشه کارها رو نیمه تمام میذاشتم. ولی از استاد یاد گرفتم که اگر شروع کردم تا آخرش برم(قانون ارزشمندی هدف) . ونتیجه هم پیشرفتم شد. یکی یکی هدفهای کوچک رو تیک میزنم تا به اهداف بزرگ

    اگرچه که همیناهم الان خیلی برام مهم هستن. وقتی چیزی رو میخوای کوچک و بزرگش مهم نیست. هرکدوم این هدفها به ما لذتی میده که باعث شیرینی مسیر زندگیمو ن میشه وبقول استاد یروزی برمیگردی عقب و میبینی همه اش در حال لذت بردن از زندگی بودی.

    باید برای هر کوچکی ارزش قائل بود. حس خوب داشت، خندید لذت برد، هیجان داشت، سپاسگزاری خاص انجام داد. چون زندگی مجموعه این کوچکهای شیرینه.

    خدای خوبم، سلام من، حس خوب من، آرزوی سلامتی، سعادت، ثروت و آگاهی برای همه

    مردم جهان و خانواده عزیزم رو بهشون برسون.

    خدایا بی نهایت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1014 روز

    به نام خداوند مهربانی ها

    سلام بر استاد عزیزم و مریم جان و دوستان وپرانرژی

    روز 36

    داستان شگفت انگیز. تحقق یک رویا

    جهان اگر ایده ای در دل ما می اندازد راه رسیدن به آن هدف را هم به ما نشان میدهد و توانایی خلقش رو به ما خواهد داد

    این جمله رو خیلی شنیده بودم ازتون استاد ولی انگار نمیشنیدم ،امروز فهمیدم ایده های بهم الهام میشه ولی من آنقدر تاخیر میندازم توی عمل که شیطان روزنه ای پیدا می‌کنه و کلی دلیل برام میاره که تو بلد نیستی چطوری میخای شروع کنی این فقط یه ایده است و …

    امروز وقتی این جمله رو شنیدم گفتم واقعا من چقدر باور دارم که میتونم ،من این جمله رو فقط شنیده بودم ولی قلبن باور نکرده بودم من امروز فهمیدم باید خیلی بیشتر از این حرفا رو این زمینه کار کنم این دقیقا پاشنه آشیل من،

    من توانایی اینکه میتونم به هر هدفی رو برسم واقعا قبول نکرده بودم فقط به ظاهر میگفتم و یه هم زمانی هم امروز برام رقم خورد که دیگه مهر تایید خورد رو اینکه من باید در این زمینه کار کنم و نشانه ی امروزم گفتگو با دوستان قسمت 4 بود اونجا که دوستمون میگفتن تو این تله می‌افتیم که حرفایی قشنگ میزنیم فقط و یه تلنگر بود برای من ،البته که حس خودمو بد نمیکنم و می‌دونم با تغییر خودم میتونم همه چیز رو درست کنم

    به امید خدای مهربان و هدایت گرم قدم بر میدارم و امیدم به هدایت خداوند مهربونمه

    الهی شکرتتتتت که هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1191 روز

    بنام یکتای هستی بخش

    روز 36سفرنامه

    داستان شگفت انگیز تحقق یک آرزو.

    خیلی دوست دارم یه تایمی رو اختصاص بدم کلا زندگی نامه ی افراد موفق رو بخونم ولی هنوز فرصتش پیش نیومده.

    از روزی که سفرنامه رو شروع کردم کم کم دارم یاد میگیرم که هر تضادی قابل حله.

    تا قبل از سفرنامه هر وقت به تضادی برمیخوردم تنها کاری که میکردم این بود که بهش توجه نکنم و سعی میکردم فقط احساسمو خوب کنم .گاهی وقتا دیر گاهی وقتا زود.

    ولی حالا از زمانی که سفرنامه رو شروع کردم علاوه بر اینکه با برخورد به هر تضادی سعی میکنم احساسمو خوب کنم از خودم سوال میکنم که این تضاد اومده که به من چیو بفهمونه؟ کدوم باور اشتباهو میخواد بهم گوشزد کنه که تغییرش بدم و هر بار بدون استثناء باورهای اشتباهمو پیدا کردم.و همین باعث شده روز به روز ایمان من بیشتر بشه برای ادامه دادن.

    امروز هم یه حسی درونم بود که به نظرم اومد قلبم منقبض میشه از فکر کردن به یه موضوعی سریع دوزاریم افتاد که این نشون از یک باور اشتباه و یک ترمزه.

    و اونم این بود که هر وقت میخوام به درآمدم از سالن فکر کنم قلبم منقبض میشه یه جورایی ته قلبم اصلا امید ندارم که حالا حالاها بتونم به درآمد برسم.

    و حتی اینو توی کلامم هم ناخودآگاه خیلی استفاده میکنم مثلا با هرکی که میخوام در مورد درآمد حرف بزنم میگم حالا چند سالی نباید به فکر درآمد بود.حالا چند سال زمان میبره سالن جا بیفته.

    همیشه موقع فکر کردن به درآمد از طریق سالن انگار ذهنم میخواد وزنه ی چندصد کیلویی بزنه در این حد انرژیم افت میکنه و همیشه ترجیه میدم بهش فکر نکنم. ذهنم همیشه میخواد برام سخت طاقت فرسا جلوه کنه رسیدن به درآمد رو .هر بار بهم میگه کلی باید کار انجام بدی خیلی کارا هست که تو نکردی.

    خیلی زمان میبره تو به دارمد برسی .الان خیلی زوده بخوای به این چیزا فکر کنی.

    واسه همینم هیچ وقت ایده ای به ذهنم نمیرسه یا اگر میرسه میگم بابا این کار کوچیک چه تاثیری روی درآمد من میتونه داشته باشه.حالا این کارم نکردم نکردم.

    یعنی نمیدونم چمه .انگاری اصلا دوست ندارم که مشتری بیاد.با اینکه اینهمه دارم تلاش میکنم تو ظاهر که باورهای مخرب مالیمو درست کنم ولی در عمل برعکس دارم عمل میکنم.

    مثلا وقتی تو سالن دارم روی باورام کار میکنم یه مشتری میاد ترجیهم اینه که مشتری نیاد تا من بتونم روی باورام کار کنم .انگاری حتی از اومدن مشتری ناراحت هم میشم.میگم این یه نفر که تاثیری نداره همون نباشه حداقل من بتونم روی خودسازیم کار کنم.

    یعنی خودممم اصلاا باورم نمیشه که این شکلی هم و اینهمه ادعای ثروتمند شدن دارم.

    ولی اینبار مطمئنم که این تضاد اومده که حل بشه.حالا نه به طور کامل ولی حتما قدم به قدم حل میشه.چون تو تمام این مدت تضادی نبوده که حل نشده باشه.حتی تضادی که از نظر خودم اینجوری بود که دیگه این یکی رو نمیشه به حساب تضاد گذاشت و این یه مشکل لا ینهله اونم حل شد.پس ایمانم بیشتر شد که هر تضادی اومدی که حل بشه.

    اگه الان اومده بالا یعنی زمانش رسیده که برای همیشه حل شه.

    یه سری فایلها هستن تو سفرنامه که آگاهی هاشو نمیتونم دریافت کنم یا اینکه دریافت میکنم ولی نمیتونم تو ذهنم جمع بندی کنم.یا اینکه زیر هر فایل در مورد نکات مربوط به همون فایل کامنت بزارم.ولی اصلا به خودم سخت نمیگیرم و تعهدم رو انجام میدم هرروز کامنتا رو میخونم ردپا هم میذارم.و هر روز سعمی میکنم در مورد مطلبی کامنت بزارم که همون روز بهش برخورد کردم و ذهنم درگیرشه.مطمئنم که بارها و بارها دوباره بر مگیردم به این فایلا .هر بار با مداری بالاتر از درک و آگاهی.هرچند شاید الان نگاه و درک من از دریافت آگاهی ها خیلی سطحی باشه ولی ایمان دارم با گذاشتن ردپا به وضوح میتونم تکاملم رو هر بار ببینم و باورهام قوی تر شن برای ادامه دادن.

    در پناه یکتای جان

    تک تکتون لایق بهترینها هستید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2987 روز

    بنام خداوند یکتا

    سلام به استاد عزیز ومریم بانو ودوستان گلم

    روز شمارتحول زندگی من روز 36

    خدا روشکر که امروز هم تونستم به تعهدم عمل کنم

    قبل از اینکه آرزویی خدا به دل انسان بندازه امکان وتوانایی به تحقق رسیدنش را به ما میدهد فقط کافی است مسیر درست را انتخاب کنیم وباورهای مناسب با آن خواسته رابسازیم وتکرار کنیم در پیمودن این مسیر عجله نکنیم چون عجله کردن روزنه ای که از طریق آن شیطان ذهن فعال میشه وفقط استمرار داشته باشیم بر ساخت باورها وقتی باورها وتوانمندیهایم را باورداشته وقتی باورهای قدرتمندکننده و هماهنگ با هدفم را بسازیم و با خواسته‌ات هم‌مدار شوم، راه کارها‌، ایده‌ها و الهاماتی از راه می‌رسند‌ که قدم به قدم من را در مسیر تحقق آن هدف هدایت و حمایت می‌کنند. این قانون جهان است. این برنامه خداوند است و این راه پیشرفت و گسترش جهان است.

    خداروشکر به خاطر آگاهیهای امروز استاد سپاسگزارشماهستم ومریم عزیز بخاطر این آگاهیها

    در پناه یکتای عالم شاد باشید و سالم وسعدتمند وثروتمند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    الهه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1073 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استاد جان عزیز و خانم شایسته عزیزم و تمام دوستان

    هیچ هدفی انقدر بزرگ نیست که انسان بهش نرسه…

    همیشه قرآن رو کتابی الهی میدونستم و خوندنش بهم آرامش میداد وقتی با استاد و قوانین آشنا شدم متوجه شدم که چقدر از این کتاب میتونم واسه ایمان آوردن و باور ساختن استفاده کنم چون از هر مثالی در اون هست که سلیمان بدون علم اقتصاد به ثروت رسید زلیخا با وجود پیر و فرتوت شدن دوباره جوان شد گویا که عمری دوباره یافت مریم بدون وجود همسری زمینی باردار شد و مسیح را آورد و محمد بدون سواد قرآن را آورد و موسی با وجود خطای بزرگ به پیامبری رسید و از هر مثالی در قرآن یافت می‌شود و تمام اینها از همین قوانین و درک و اجرای آن به هر آنچه می‌خواستند دست پیدا کردند

    شکر خداوندی را که چنین قوانین عادلانه ای را برای همه به یکسان قرار داده تا به هر آنچه می‌خواهیم برسیم و سعادت دنیا و آخرت را تجربه کنیم

    🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    رویا محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1119 روز

    به نام تنها معبودم که ارامش قلبمه💞

    سلام استاد عزیزم و خانواده ی من

    راستش بعد این فایل رفتم قسمتی از شروع داستان لگو رو خوندم و هر خط داستان منو بیشتر به فکر فرو میبرد که چقدررررررر این داستان منطبق با قوانینی که استاد میگه هستش من کلا علاقه دارم درمورد زندگی و موفقیت های افراد موفق بخونم به گفته استاد نود درصد شایدم بیشتر کسایی که به موفقیت های بسیار عالی رسیدن و تو حرفه خودشون اسمشون سر زبون هاست از صفر و از تضاد بزرگی به نام بی پولی و خانواده های سطح پایین شروع کردن این قضیه همه جای دنیا هست و حتی تو کشور خودمون

    مدتی پیش درمورد اقای احد عظیم زاده خوندم که گفتن چنتا نکته ازش خالی از لطف نیست ایشون از نه سالگی فرش میبافته خودش و تو بازار فرش های مردمو جابجا میکرده رو کولش از فقر مطلق شده عظیم زاده ای که صادر کننده ی فرش دستباف به کل جهانه و یک کار افرین موفقه این ادم مثل بقیه ادم های موفق نگاه توحیدی زیبایی داره و تو مصاحبش از خودش چیزی نمیگه و فقط خداوند رو منبع موفقیت هاش میدونه

    خب بریم سراغ داستان لگو داشتم میگفتم که چقد همه چیز با قوانین جهان و استاد منطبق بودن صاحب لگو که یه فرد دانمارکیه نجاری بوده که تو رکود اقصادی اون زمان که همه ورشکست میشدن و دوران سختی بوده به مرز ورشکستگی میرسه اما ناامید نمیشه بجای تولید در و پنجره و کمد و اینا که مردم دیگه توانایی خریدشو نداشتن شروع میکنه به کار تولید اسباب بازی طبق حرفای استاد پافشاری نمیکنه رو کارش بگه باید من از همون راه ثروتمند بشم میاد مسیرشو عوض میکنه با اینکه دیگران مسخرش میکنن که اخه کی میاد اسباب بازی بخره و لی ایمان داشته و هدایت میشه

    هر باری که این فرد با یه ناخواسته بزرگ روبرو میشه چنان مسیرش عوض میشه و سرعت موفقیتش شدید میشه که فقط یاد استاد عزیزم میفتم

    بار اول که کارگاه کوچیکش اتیش گرفت و همه چیز خاکستر شد تصمیم گرفت جاشو عوض کنه و بهترین اتفاقات براش رقم خورد

    بار دوم که کارگاهش اتش گرفت تصمیم گرفت دیگه اسباب بازی چوبی نسازه چون به جز داخل دانمارک طرفداری نداشت و باعث پیشرفت و تمرکز روی لگوهای پلاستیکیش شد و این فقط چند نمونشه واقعا تضاد ها میان که ما رشد کنیم کاش این یاد خودم بمونه کاش یادم بمونه تضادها میان که ما ازشون به عنوان سکوی پرش استفاده کنیم برای رفتن به مدارهای بالاتر 😍💟😍💟😍💟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    تنها خدا برایم کافیست گفته:
    مدت عضویت: 1127 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    تعهدروز سی و ششم

    سلام بر استاد جان و هم فرکانسی های عزیز

    خداوند رو شاکرم که لیاقت بودم در این مسیر رو بهم عطا کرده،تحقق یک آرزو کلمه ای پر معنا،اینکه خدا قبل انداختن آرزویی در دلمان اسباب و توانایی رسیدن بهش رو برامون تدبیر کرده و فراهم شده فقط باز و باز برمیگردیم به داشتن باور و اراده انجام کارها،من خیلی رویا ها دارم پس میتونم بهش برسم ای خدا من قویتر از قبل شدم و هرلحظه باور پذیر تر میشه برام هر خواسته‌ها ای،دوس دارم بیام از تحقق رویاهام بنویسم نه از آرزوی خواسته ها،و تنها خدا میتونه حمایتم کنه خوبیش اینه لاقل متوجه شدم خداوند فقط میتونه برام انجام بده هر آرزویی که دارم.درحال حاضر از خدا میخوام منبع درآمد خوبی رو بهم عطا کنه و به دور از وسوسه شیطان حمایت و هدایتم کنه،خدایا شکرت بابت هر لحظه اگاهی های مثبت و زندگی ساز ازت سپاسگزارم همینکه میام و مینویسم یعنی عزت نفسم بالاتر رفته لیاقتم بیشتر شده

    باید هرلحظه به خودم بگم بقیه تونستن پس منم میتونم با قدرت

    در پناه خدای یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: