داستان شگفت‌انگیزِ تحقق یک آرزو - صفحه 41

به نام خداوند بخشنده ی مهربانم

سلام به استاد عزیزم وبه مریم بانوی مهربان

وسلام به تک تک دوستانم

روز سی وششم، روزشمار تحول زندگی من!

استادجانم همینطور که داشتم تو آشپزخونه غذا درست میکردم و از روی عادت همیشگی که توخونه فایلهای دانلودی و فایل های قدمها رو گوش میدم، رفتم تو بخش موسیقی و دستم رفت رو جلسه سوم، قدم دوم…

همینطور که گوش میکردم، برای چندمین بار، باز کلی ذوق زده میشدم از اینهمه آگاهی های نابی که با مثال برامون توضیح میدادید، که ذهنمون باز بشه، خیلی جالب بود داستان شیر و آهو…

واقعا جالب بودکه گفتید آهو بعد از 15 دقیقه اون ترس و اضطراب وهرچی بوده رو کلا فراموش میکنه وبه زندگی عادی برمیگرده..

وبعد مثال قشنگتری زدید که انسانها تونستند در طی تکامل حالا خالق چه چیزهای بزرگ و با ارزشی باشند اما حیوانات جز از روی غریزه انجام دادن وعمل کردن هیچ طرقی وپیشرفتی نداشتند….

بعداومدم فایل روز سی وششم رو دانلود کردم که گوش کنم بعد بیام دید گاهمو توسایت بنویسم، که دیدم چقدر این فایل مرتبط با فایل جلسه سوم قدم دوم بود….

واقعا جالب بود برام، که انسانی که اینقدر قدرتمند هست وتا این حد توانایی در خلق خواسته هاشو داره، چطور گاهی یا میشه گفت اکثر اوقات نمی تونه ذهنش رو در برابر ناخواسته ها وتضادهایی که براش پیش اومده کنترل کنه؟؟!!!!

آهو میدونه که شاید هنوز شیر در تعقیبش باشه ودیر یا زود بیاد سراغش، اما بعد اون تایم کوتاه به زندگی عادی وطبیعیش برمیگرده ولی منه انسان منه مینا، کوچیکترین ناراحتی پیش بیاد حداقل یکی دوساعت رو دیگه ذهنمو در اختیارش قرار میدم، وحتی اگه کسی نباشه که باهاش در موردش حرف بزنم توی ذهنم باخودم در موردش حرف میزنم، وتازه اون احساس بد رو ساعتها گاهی روزها با خودم نگه میدارم، گاهی متوجه هستم که ذهنم داره منو به بیراهه میبره ولی انگار از روی عادت، خودمو رها میکنم وغرق میکنم تو اون ترس، تا منو ببره تو حس بد…..

انگاری غریزی شده دیگه موندن تو ناراحتی وقتی اتفاق بدی میفته یا تو شرایط بد و پیش اومدن تضاد، حالا اگه خودتم بخوای بی خیال باشی هستند اطرافت کسایی که بگن ای وااای چقد خونسردی، چقدر بی خیالی، چطور می تونی شاد باشی؟ مگه سیب زمینی بی رگ شدی؟ واز این دست حرفها….

حالا فک کنیداین بنده خدا خالق لگو لند،که تو تحقق آروزوها ورویاهاش،چندبار شکست خورده، اگه میخواست کم بیاره، به نجواهاش گوش میکرد، به حرف افراد منفی گوش میکرد،می تونست چنین چیزی خلق کنه؟!

کسیکه با یه رویا، با یه خواسته شروع کرد، شکست خورد، تجربه کرد و الان این شرکت جزء بهترینهای جهان توی تولید لگو هست..

واینهمه ارزش خلق کرد وثروت آفرید…

گاهی تو باورهای ثروت ساز ذهن یا کسی میاد میگه خب که چی حالا مثلا با خلق ایده هات اونهمه پول بسازی، ثروت بسازی، خب باید بذاری بری دیگه وقت رفتن ، وقت مردن!!!

میخوای بذاری میراث خورهات از دست آوردهات استفاده کنند؟!!!

چه باور پوچ و اشتباهی….

اینکه یه آدم باور کنه با خلق ایده هاش چقدر می تونه باعث پیشرفت جهان بشه، و خدا از این پیشرفتش، و از ارزش خلق کردنش، واز اینکه باعث گسترش جهان شده خشنود هست، آیا براش بس نیست؟!

چه برسه به اینکه ثروتی خلق کنه که هم خودش رو به خواسته هاش برسونه وهم عزیزانش رو وهم آدمهایی که بعد از اون با اون ثروت با اون ارزشی که خلق کرده می تونن پیشرفت کنن…

استاد جانم خیر دنیا واخرت نسیبتون باشه انشالله، که انقدر توی فایلهای دانلود و دوره هاتون، به طور شفاف و واضح، با اینهمه مثال زنده، تلاش می کنید که انسانهای زیادی آگاه بشن، اگاهانه زندگی کنن، و از قوانین جهان هستی باخبر بشن واز این طریق به رویاهاشون جامعه عمل بپوشونند…

وصد البته به شرط عملکرد داشتن، به شرط پایداری، به شرط ایمان، به شرط صداقت ودرستکاری…

ماها که همیشه سرزنش شدیم، تحقیر شدیم، قضاوت شدیم، سرکوفت زدن بهمون، و جای اینکه بهمون انگیزه بدن بیشتر ناامیدمون کردن وزدن تو ذوقمون، حالا کسی مثل شما به لطف خدا اومده توی زندگی ما که میگه تو باکسی از نظر ذهنی فرق نمی کنی، تو هیچی کمتر از هیچ کس نداری، فقط خودت رو باور کن، خداوند رو باور کن بهش ایمان داشته باش ودر مسیر درست حرکت کن …

وقتی بدونی قوانین چطور کار میکنه می تونی هدایت بشی، اروم اروم، تکاملت رو طی کن، وقتی حتی یه نتیجه کوچیک میگیری خوشحال باش، سپاسگزار باش تا نتایج بزرگتر رو تجربه کنی….

حالا شما که این حرفهارو میزنید، چه کسی هستید؟! برای ما؟!

کسیکه مثل 90 درصد اساتید حوزه موفقییت فقط شعار میده؟!!!

خیررررر…..شما خودتون یه الگوی کامل که تمام زندگیش نشان از پیروی کردن از قوانین رو داره، نشان از توحید ویکتاپرستی داره، نشان از قوی بودن ونترس بودن و حرکت کردن و نتیجه گرفتن داره و…

بله شما خودتون به تنهایی برای منه مینا یه الگوی کامل هستید، چطوره که من توی یک سال به اندازه 10 سال به لطف الله مهربان ورودی مالی داشتم؟!

چطور میشه که روابط خانوادگی و اجتماعی من که سالها توی فراز ونشیب بود حالا به لطف الله توی همین یکسال اخیر انقدر به تعادل و ارامش وامنیت رسیده؟!

چطوره که بعد سالهای سال که شعر میگفتم و داستان و قصه می نوشتم وهر کدوم نیمه کاره ،یه جای کمدم وکیفم داشتند خاک میخوردن و شرایط مالی خوبی هم اون سالها داشتم که چاپشون کنم ولی هربار کلی بهانه میاوردم سراغشون نمی رفتم، توی چند ماه اونهارو تکمیل کردم و کلی قصه وداستان جدید نوشتم ویکی یکی فرستادم برای چاپ و منیکه اصلا نمی دونستم تصویرگری کتاب یعنی چی!!! تصویری گری کتاب قصه هامو خودم انجام دادم در عرض یک هفته، و حالا وقتی روی جلد کتابم اسم نویسنده و تصویرگر اسم خودم چاپ شده، فقط می تونم شاکر خدا باشم به خاطر این همه رحمتش وشرمنده از خودم که چطور سالهای سال عمرم به بیهودگی و بی حاصلی گذشت؟!

وخیلی مسائل دیگه، مسائل عاطفی، سلامتی وخصوصا معنوی که انقدر تو این یکسال اخیر تغییرات مثبت داشته که گواه بر حق بودن قوانینی میده که شما یادمون میدید…

پس میشه نتیجه گرفت، خدا ، خدای همه سالهاست، نعمتها وبرکتها وموقهیتها، استعدادها، توانایی ها همیشه بوده، این من بودم که نبودم، منه واقعی ، منه اگاه،منه هوشیار، اونکه در جسم من بود فقط ذهن بود، ذهن بیمار، ذهن دهن بین، ذهن ترسو، ذهن نجوا کننده و اضطراب دهنده….

وقتی از ذهن خسته شدم وتسلیم شدم، من هویدا شد، منه واقعی، منه قدرتمند، منه آگاه…

خدارو هزاران بارشکر، استاد جان شما به طور یقین از پس این مسئولیتی که خداوند بهتون داده بود بی خوبی سربلند بیرون اومدید، اینکه خدایی رو که پیدا کردید به دیگران هم معرفی کنید، اینکه قدرت خداوندی که اینهمه معجزه توی زندگیون کرده بود رو به دیگران نشون بدید….

حالا هرکسی که تسلیم باشه، هرکسی که عاجز از ذهن خودش، وخواهان هدایت باشه ، جهان کمکش میکنه تا رشد کنه…

فقط کافیه، بعد هدایت خواستن وعملکرد، نتایج رو ببینی وسپاسگزار باشی و امیدوار برای بهتر وبزرگتر و بی حدوحساب شدن نتایج عالی…

انشالله که هممون در این مسیر همواره ثابت قدم باشیم