کلیپ انگیزشی شماره ۳ | استاد عباس منش - صفحه 43

بنام خداوند بخشنده مهربان

استاد عزیزم سلام .مریم خانوم سلام،

هشتمین روز سفرنامه و یک کلیپ انگیزشی خیلی عالی برای حرکت و عمل

چقدر مریم جان ، زیبا وپله پله درس هر روز رو گذاشتن وآروم آروم مارو هدایت کردن به سمت مسیر درست و این فایل دیگه تیر آخر رو میزنه برای بلند شدن و اقدام کردن.

واقعا این همون زندگیه که من دوست دارم؟

جواب کاملا مشخصه، نه،

من دوست دارم از نظرمالی خیلی پیشرفت کنم .اصلا استقلال مالی داشته باشم.

دوست دارم روابطم عالی عالی باشن.

دوست دارم سلامتی کامل داشته باشم .

دوست دارم رابطه ام با خداهم عالی بشه.

پس باید حرکت کنی.

باید به خودت یک تعهد غیر قابل مذاکره بدی برای رسیدن به هدفات.

باید دست ذهن نجواگرتو بخونی و اجازه ندی که تو رو از انجام حرکات کوچیک که منتهی میشه به یک مسیر بزرگ ، مایوس کنه و هر لحظه تو رو توی دام یاس و ناامیدی بندازه.

وقتی شروع کنی دستهایی از غیب میان کمکت.

البته اگر تنها وتنها به خودت و خدای خودت تکیه کنی و چشمت دنبال هیچ دست دیگه ای نباشه.

زندگیتو هدفمند کن ،گامهاتو درست بردار.

منم خیلی مواقع یه نوری تو دلم روشن شده که اره ،با انجام این کار میتونم رشد کنم میتونم به هدفم برسم ولی اینقدر به ذهنم مجال دادم که تو نطفه خفه کردم اقدام به انجام هر کاری رو .

و هر روز خودمو بیشتر نابود کردم چون همیشه این صدای بلند درونم نجوا میکرد تا حالا اصلا یک کار به درد بخور انجام دادی که اینو بتونی؟ طبیعتا جواب منم نه بوده و یاس بیشتر و سرشکستگی بیشتر و از بین رفتن اعتماد به نفس بیشتر

چرا ، چون همیشه فکر میکردم قدرتی بیرون از من وجود داره که به من اجازه پیشرفت نمیده ،ولی الان فهمیدم تنها دوستم خودم هستم و تنها دشمنم هم خودم هستم .هییییییچکس از بیرون قدرت هییییییچ کاری رو نداره مگر اینکه خودم بهش قدرت بدم.کاری که تا به امروز هزاااراااان بار انجام دادم ولی از امروز دیگه نه.

دیگه فهمیدم که خودم خالق صد درصد زندگیم هستم و دارم سعی میکنم که شرکهایی که داشتم رو کمرنگ و کمرنگ تر کنم.

من همیشه قدرت رو میدادم به همسرم ،به شرایط مالی ، به بازار فروش .

ولی الان دیگه مطمئنم که این خود خدایه که داره میگه بلند شو و دستتو بده به من که لحظه ای رهات نمیکنم برای رسیدن به هدفت.

میدونم تو این مسیر سختی هست ،نا امیدی هست ولی وقتی خداپشتت باشه همه اینا حله ،باز دوباره دستتو میزنی به کمرت و این بار با قدرت بیشتر و ایمان بیشتر بلند میشی و حرکت میکنی و اعتماد به نفس فولادین از خودت میسازی.

خدایا میدونم اینبار هم که اومدی و میگی بلند شو دستم رو با قدرت گرفتی ولی اینبار من ایمانم بیشتر از هرباره و دیگه اجازه یاس و نا امیدی به خودم نمیدم .و بلند میشم و حرکت میکنم و راه رو صدمتر،صدمتر جلو میرم و از خودم انتظار زیادی ندارم و منتظر امدادهای غیبی تو میمونم. عاشقتم خدای مهربونم.

آگاهیهای این سفرنامه بی نظیره

یک سفرنامه زندگی ساز.

ممنونم ازت مریم جان برای ساختن این سفرنامه عالی.

خدایا شکرت برای قدم گذاشتن تو این سفرنامه.

عاشقتم استاد خوبم❤❤