پاسخ به سوالات تان درباره سریال زندگی در بهشت | قسمت 6 (به ترتیب امتیاز)

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار رضا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

ه نام خدای سریع الجواب من

سلام

داشتم با دقت به صحبت های شما گوش می کردم، فکر می کنم دقیقه ۳۳ بود که یهو فوکوس از روی شما برداشته شد و ناگهان تصویر پشتتون برام بولد شد …..

چشم هام رو چند بار باز و بسته کردم

مگه میشه یه همچین چیزی ….

واقعا این آدم داره اینجا زندگی می کنه ؟؟

(ضمنا من کل سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت رو بارها دیدم)

چرا انگار واسم طبیعیه که یک آدم داره تو یه همچین جایی زندگی می کنه ؟؟؟ (اصلا کار به استقلال مالی و استقلال زمانی و رابطه زیبا و آرامش و … ندارم)

فقط همین که این شخص داره اینجا زندگی می کنه واسم بیگ شات شد واقعا …

انگار واسم طبیعی شده بود …

بابا شما تصویر پشت رو ببین

ابرا و درختا و خونه رو آب رو ببین

انعکاس همه چی توی این آب رو ببین

بایدم هرکی میاد اینجا رو میبینه بگه وااااااااااو عجب جاییه ، بایدم اسمش بهشت الهام بشه

این یعنی چی ؟؟

این یعنی اگر من الان دارم به خاطر خواسته و چیزهایی که ندارم درد و غم و ناراحتی می کشم و چیزهایی که دارم رو نگاه نمی کنم …. چه تضمینی وجود داره که وقتی رسیدم بهشون باز هم بخاطر نداشته هام ناراحت نباشم و اینایی که به دست آوردم رو نبینم … هرچند که بماند که دنیا با اون نگاه اصلا بهت چیزهای جدیدی نمیده …

حالا میفهمم چرا میگی با اینکه چندین سالِ این زندگی رو داری و داری توش زندگی می کنی نمیذاری برات عادی بشه … حالا میفهمم چرا هر دفعه بابت دیدن ابرا هم در حالت پفکیش هم وقتی ابر نیست و صافه ذوق میکنی ..‌.

چون نمیخوای بذاری واست طبیعی شه …

چون حیفه واقعا زیبایی این فضا و محیط بهشتی رو آدم واسه یه مشت فکر واسه آینده ای که در هاله ای از ابهامه از دست بده … حیف چیه دیوانگیه اصن ….

بعدش نشستم کلی فکر کردم ، به قانون و اینکه من کجای کارم هنوز لنگش داره …

دیدم من هنوز حرفای این آدم رو کامل باور نکردم که می شود با تغییر باور از یک راننده تاکسی توی بندرعباس رسید به فلوریدای آمریکه با همچین ویویی …

واسه همین ذهن من وقتی میبینه عباسمنش توی یه همچین جایی داره زندگی می کنه میگه خوب که چی ؟؟؟؟

(این رو در حالت عادی نمیفهمیدم که بک گراند ذهنم چه خبره)

خوب کی چی ؟؟؟ بابا طرف داره جایی زندگی می کنه که شاید یک به میلیارد نفر هم نتونه بره اینجا …

اصلا بحث پول نیست ها …

ولی بازم ذهن میگه بابا این با فروش محصولاتش این پول رو به دست آورده …. خوب این همه آدم هزاران برابر دارن محصول میفروشن …

اصلا مگه عباسمنش وقتی شروع کرد خود تو اگه بهت میگفت این محصول رو دارم بیا بفروشیم قبول می کردی جواب میده ؟؟

میگفتی کی میخره این چیزارو بابا …

یا مثلا ذهن میخواد بگه عباسمنش کلاهبرداره …

این رو از اونجایی میگم که یکی از بیشترین کلید واژه های سرچ شده توی گوگل برای “عباسمنش” اینه …. این یعنی چی ؟ یعنی ذهن افراد نمیخواد قبول کنه (بخاطر باورهاش و چیزهایی که دیده) که به سادگی و فقط با تغییر باور میشه به یه همچین جایی رسید …. و میگه اینا دروغه … چون کل زندگی چیز دیگه دیده

مگه میشه ؟؟؟ چرت و پرته اینا بابا … دکون دستگاه راه انداختن …

ولی حقیقت اینه که شما نه با کلاهبرداری نه با زور زدن و نه با افکار غالب جامعه اصلا به این ثروت نمی رسی عزیز … نمیرسی

محصول ؟؟ اصلا این عباسمنش مگه چند تا محصول داره ؟؟ اصلا اگه به فروشِ محصولِ که دیگه برداشتن پرفروشترین محصول (تندخوانی) از روی سایت نقض قضیه است .

اصلا بابا قضه فقط پول نیست ….

از بعد بالاتری نگاه کن

شما با کدوم ثروت میتونی بیای جایی رو بخری که خونه روی آب داره، کلبه چوبیه ، بیش از چند هکتار دریاچه اونم با آب چشمه روان داره، بهترین شهر از بهترین ایالت از بهترین کشور جهان :|

وارن بافت هم پول داره ، بیل گیتس هم پول داره …

ولی بابا اصن قیاس مع الفارقه سطح زندگی

حالا میفهمم چرا همیشه تاکید داری که قدم اول و پایه و خشت اول اینه که آگاهانه بپذیریم که زندگیمون رو داریم خودمون خلق می کنیم (شاید خیلیاتون بگید بابا من که دیگه پذیرفتم، ولی حقیقت اینه که اینکه چقدر به قانون عمل می کنید در خلوت خودتون این باور رو ثابت می کنه)

اینارو دارم به مغزم میگم

مغزی که دیگه داره کم کم راه میاد و دیگه داره excuse هاشو میذاره کنار ، کارش بهانه آوردنِ این مغز …

دیگه من اِگزَجِره ترین بهونه رو گفتم و واسشون دلایل منطقی هم آوردم …

حقیقت اینه که مغز نمیخواد قبول کنه که زندگی یک بازی شیرین و قشنگ و فوق العاده است توی این دنیای مادی … ما اومدیم که فقط این زیبایی و شیرینی رو تجربه کنیم … ما اومدیم تجربه خدا روی این دنیای مادی باشیم …

اصلا قرار نبوده سختی بکشیم واسه خواسته هامون ..

اصلا قرار نبوده سختی بکشیم واسه تجربه کردن هامون …

حقیقت اینه که ما یادمون رفته قرارمون با خدا رو …

حقیقت اینه که باید بیدار شیم و به آگاهی سلام کنیم … به این دنیای زیبایی که بر اساس قوانین ساده خلق شده تا من هرآنچه که میخوام رو به سادگی درخواست کنم و خدا هم ادعونی استجبلکم باشه ….

حقیقت اینه که فاصله من تا خواسته هام به سادگی برداشتن پاهام از روی ترمزِ ….

حقیقت اینه که عباسمنش با تغییر باورها و زاویه دیدش به دنیا به خواسته هاش رسیده اونوقت ما دنبال کارهای فیزیکی می گردیم …

مرسی … مرسی که اینقدر شفاف الگویی …

خدا میدونه که از هر تهمتی مبرایی …

مرسی که ثابت می کنی حرفهات رو در عمل …

خدا حفظت کنه مَرد …

دوستت دارم ….

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    751MB
    48 دقیقه
  • فایل صوتی پاسخ به سوالات تان درباره سریال زندگی در بهشت | قسمت 6
    44MB
    48 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

155 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 1810 روز

    سلام وقت بخیر

    در مورد زندگی مستقل در آمریکا توضیح بدین در ایران غیر از یک تعداد خیلی کم فقط بعد ازدواج خانواده رو ول میکنن در آمریکا وقتی افراد به یک سنی میرسن میرن سراغ زندگی مستقل و تنها زندگی کنن؟! (میدونم همه بعد 18 سال میرن سمت تنهایی زندگی کردن چه ازدواج کنن چه نکنن می خوام بیشتر مطمئن بشم).

    وقتی دیدم از فرزندتون خبری نیست فکر کردم تو یک ایالت دور مدرسه میره و تنها زندگی می کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    زهره شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 1380 روز

    سلام .من در مورد قسمت ۶ یه سوال برام پیش اومده .اونجایی که استاد گفتن من به فردا شاید فک کنم و برنامه هامو تو ذهنم بیارم اما فرداهای دور نه .برای من این مسئله پیش اومده که پس اگر به فرداهای دور فک نکنیم چطور تجسم کنیم رویاهامونو و چطور بصورت ذهنی اول به اون چیزی که آرزوشو داریم تبدیل بشیم و احساسش کنیم .مرسی که این سریال رودر اختیار ما قرار میدین .زندگی من کاملا متحول شده با الگوبرداری از این سریال .بشدت احساس نزدیکی قلبی دارم با مریم جان و حتی گاهی حس میکنم اگه منم تلاش کنم و در مسیر تکاملم موفق شم چه بسا شباهت بسیاری به الان ایشون دارم چرا که علایق و احساساتشونو با تمام وجودم لمس میکنم و از تک تک لحظه هایی که با دوربینشون ضبط میکنن نبض وجودم تند تر میزنه .بینهایت دوسشون دارم و عاشقشونم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: