پاسخ به سوالات تان درباره سریال زندگی در بهشت | قسمت 6 - صفحه 1

155 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1891 روز

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان گرامی

    استاد جان تجربیات و صحبتهای شما همیشه مفید و پر از نکات اساسی هست اما این بار خیلی از صحبتهای خانم شایسته لذت بردم خوشحال میشم اگر ایشون بیشتر درمورد خودشون و تجربیاتشون برای ما خانوما صحبت کنن چون فکر میکنم ایشون به عنوان یه خانم خیلی میتونن به ما کمک کنن

    شما خیلی دوست داشتنی هستین براتون آرزوی خیر میکنم خدانگهدار🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    زهرا قنبری گفته:
    مدت عضویت: 2092 روز

    سلام سلاااااممم

    خدای من نمیدونم چی بگم چقدر فرکانس این فایل ها با ما یکی میشه

    دقیقا 30ثانیه قبل اینکه این فایل تموم بشه یهو به ذهنم اومد بعد اینکه این فایل دیدم برم تو یوتیوب یکم راجع به ایفون 12 ویدئو ببینم لذت ببرم(اخه چند روزیه خیلی دوست دارم یه گوشی عالی برای فیلم های اموزشی که تو اینستا میزارم داشته باشم)

    دقیقا این جمله تازه از ذهنم گذشت یهو الله اکبر مریم جون گفت این اولین فیلمیه که داریم با ایفون 12 میگیریم

    نمیدونم شاید شماها متوجه هیجان این لحظه من نشید ولی یهو انقدر به وجد اومدم ازین همزمانی ازین اتفاق افتادن ها خدایا خیلی خوب بود احساسش

    یه دنیا سپاس به خاطر این همه زیبایی که لایقش هستید و این لذت با ما به اشتراک میزارید

    این که استاد گفتن من همه سعیمو میکنم در لحظه زندگی کنم شد درس بزرگ امروزم

    میخوام من هم ازین لحظه همه تلاشم رو لذت بردن از همین لحظه باشه

    لذت از لپتاپی که تو دستمه و از اینترنتی که بهم اجازه میده ا همه دنیا در ارتباط باشم از توانایی استفاده ازین تکنولوژی ها

    از پنجره اتاقم که اسمون ابی با ابر های تیکه تیکه توش پیداست از درختهای رو به روی این پنجره از هنر و عشقی که دارم و میتونم با همه دنیا به اشتراک بزارم از این هوای شمال بینظیر که دارم تنفس میکنم

    قبل اینکه استاد هوای اونجارو توصیف کنه من تو دلم گفتم هواش مثل همین شمال همینجایی که داری توش زندگی میکنی این همون بهشته فقط باید یاد بگیری زیبایی ببینی لذت ببری نگران چه میشود ها نباشی چون قرار نیست این زندگی در این دنیا ابدی باشه قراره تجربه کنی قراره لذت ببری و رد شی

    خدایا یه دنیا سپاسگزارم بابت همه لحظه های لذت که تو زندگیم قرار داره و گاهی دیدمشون و گاهی سر سری رد شدم

    براتون زندگی در بهشت ارزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    امین گفته:
    مدت عضویت: 1835 روز

    به نام الله یکتا

    سلام بر استاد شیرین تر از عسلم و مریم بانوی عزیز

    استاد به قول شاعر منو این همه خوشبختی محاله محاله….

    البته با دونستن قانون باید بگم نه محال نیست و ممکنه و من عادت دارم به خوشبختی و شادی

    یعنی یک روز صفحه شما رو باز میکنیم زندگی در بهشت و یه روز پاسخ به سوالات و چپ و راست داریم آگاهی می گیرم و لذت

    استاد همونطوری که به معجزه های خدادارم عادت میکنم دارم به دیدن شما و شب و روز رو با شما هم دم بودن هم عادت میکنم

    خدایا شکرت این زیباترین عادت من در طول زندگیمه و در تمام طول مدت این قسمت ها یه لبخند شیرینی رو لبامه و یه حس آرامش و اصلا دیدن این سریال برای من مراقبه هست چون به هیچ چیزی فکر نمیکنم و هر کاری داشته باشم استاپ میکنم و انگار منم همونجام و کنارتونم .

    راستش خیلی برام تاثیر گذار بود اون جمله ای که گفتید : پارادایس از تصوراتتون هم زیبا تره ….

    البته از قبل هم به این موضوع فکر کرده بودم ولی یه حسی بهم دست داد و منقلب شدم

    راستش من از زمانی که قانون رو فهمیدم و متوجه فرکانس و توجه و احساس شدم و دیدم و میلیون ها احساس منفی رو دیدم ناخواسته ارتعاشش رو دادم و بعد مرور کردم زندگیمو و اتفاقاتی که تو این چند ساله گذشته

    خیلی خیلی شرمنده خدا شدم

    یعنی گفتم خدای من من این همه حس منفی داشتم و این همه شرک خفی ولی باز تو تو خیلی جاها دستمو گرفتی و هدایتم کردی و کمکم کردی

    البته من از کودکی یه جور حس خاص متفاوتی به خدا داشتم و همیشه خدارو تو درونم حس میکردم و البته نه به آگاهی الان ولی فقط ایمان داشتم که هست

    و فقط میتونم بگم واقعا خداوند الرحم الراحمین هست و غفوره و رحمانه ……

    من بنده رو با اون همه لجاجت و اشتباه باز هدایت کرد به این لحظه و این آگاهی های ناب و این استاد بی نظیر در همه چیز

    و به این نتیجه رسیدم که قانون و ارتعاش و همه چیز قبول ولی خدا به نسبت حس هر کسی

    خودشم زیادش میکنه در جهت مثبت و اون اشتیاق و عجله ای که تو خدا میبینم برای دادن نعمت تو قهر و عذابش نمیبینم

    یعنی تو موقع دادن نعمت خیلی دست و دل بازه و موقع خشم و عذاب خیلی آهسته و باصبر

    عاشقتم خدای زیبای من و دیوانتم و شرمنده این مرام و معرفت و بزرگی بی نهایت توام

    خیلی عاشقم خیلی زیاد ……….

    و حالا حیف نیست با این خدایی که داریم که حریص و مشتاقه خودش به دادن نعمت بیایم و خودمون رو محروم کنیم

    مثل یک رییس شرکت که دنبال یه بهمونه میگرده برای پاداش دادن و وقتی اشتباهی میکنیم و تنبیه لازمه صبر میکنه و کلی نشونه و پیام رسان میفرسته که برگرد و اصلاح کن

    خدا یا من از هر چه غیر تو صدا کردم و از هر چه غیر از تو درخواست کردم و به از هر چه غیر تو برای خودم خدا ساختم شرمنده ام و عاشقتم و عاشقتم و عاشقتم

    من اومدم تو این سایت به نیت اصلاح رابطم با بندگان تو ولی هر چه میگذره دارم عاشق خود تو میشم و بی نیاز از هر رابطه ای و نیازمند به تو و عطشم برای درک بیشتر و بیشتر تو

    و درک خودم و احساس بیشتذ تو در وجودم

    خدایا منو پر کن از زیبایی های خودت

    خدایا ظرفم رو بزرگتر کن تا بی نهایت

    فقط کمک کن که علی وار این در قلعه خیبر ذهن رو بکنم از بیخ و از بن و راه رو باز کنم برای تو عزیز دلم

    من دیگه فقط تو رو میخوام

    چون جایی که تو هستی

    عشق هست

    سلامتی هست

    رابطه عالی هست

    ثروت هست

    استاد شیرین تر از عسل و عشقی مثل استاد عزیزم هست

    بانوی یاور و همراهی همچون مریم بانوی عزیز هست

    این همه بنده خوب و هم فرکانس عضو در این سایت هست

    و بالاتر از همه اینها اون حس زیبای اتصال و اون حس یکی شدن با تو هست

    وقتی بچه بودم و کنار پدرم می نشستم به حس خوب و یه احساس آرامش خاصی داشتم

    و حالا و این روزها همون حس رو دارم چون احساس میکنم هر جا که هستم در کنار تو نشستم و نه به حرف بلکه با جانم و روحم و احساسم

    دارم حست میکنم ای مهربان ترین مهربانان

    راستش من یکی هیچ جوره تو کتم نمیره قهر تو رو با دیدن این همه مهربونی و لطفی که بهم داشتی از کودکی تا این لحظه

    وقتی یادم میاد یه جاهایی یه کارایی کردم و یه اشتباهاتی که حقم بوده هر بلایی سرم بیاد

    ولی تو باز خدایی کردی و تو همون حالت هم منو به یه وسیله ای هدایت کردی و تا اینجا رسوندی

    به قول حضرت سعدی عزیز : از دست وزبان که برآید کز عهده شکرت به درآید

    به خدا قسم هیچ موجود و هیچ کسی نیست که تونسته باشه حق تو رو حتی زبانی و با شکر گزاری ادا کرده باشه

    چون با هر شکری تو یه چیز اضافه تر میدی

    مثل اینکه از کسی پولی قرض گرفنی 100 تومن و میری پسش بدی اونو میگره و بهت 200 میده و 200 رو میری پس بدی بهت 300 میده تا بی نهایت….

    خداییش میشه با چنین خدایی معامله کرد و حساب کتاب کرد…

    استاد عزیز منم از بچگی از حساب و کتاب فراری بودم و تو هر شرایطی حتی بی پول ترین شرایط وقتی فروشگاه مواد غذایی و میوه فروشی میرفتم قیمت نمیگرفتم

    الانشم نمیدونم گوشیت کیلویی چنده و مرغ چنده و اصلا یه حس بدی بهم دست میده حساب و کتاب کردن و تا الانم که براتون مینویسم این الله یکتا و این حضرت عشق

    یه روزم نشده که منو بی پناه رها کرده باشه و به هر وسیله ای روزیشو رسونده

    چون الله یکتا کاراش در عین قانون مندی یه جورایی بی حساب و کتابه تو جهت نعمت دادن به بنده هاش

    برای من امین که اینطوری بوده تا حالا

    خدایا خیلی مخلصیم

    فقط مخلص تو و نه مخلص هیچ کس دیگه ای

    فقط کوچیک تو ونه کوچیک هیچ کس دیگه ای

    فقط قربونت تو و نه قربون هیچ کس دیگه ای

    فقط بنده تو و نه بنده هیچکس دیگه ای

    استاد و مریم بانوی عزیز این چند روزه ترکوندین به خدا با این همه فایل های زیبا هم زندگی در بهشت و هم این پاسخ به سوالات

    ازتون بی نهایت سپاسگزارم و نمیدونم خودتون میدونید که دارید با زندگی من و امثال من چه میکنیدو وسعت و عظمتش رو میتونید ببینید ….

    فقط از خدا میخوام بیشترش وارد لحظه به لحظه زندگیتون بشه استاد و بانوی عزیز

    چقدر لذت بردم وقتی رفتید پشت دوربین و فکر نمیکردید که صداتون داره ضبط میشه شروع کردید به تحسین زیبایی اون غروب رویایی و شکرگزاری

    من افتخار میکنم به داشتن چنین استادی که عملشون بسیار بسیار بالاتر ار حرفاشونه

    عاشقتونم……..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2972 روز

      سلام آقا امین این فایل نشانه امروز من بود خداروشکر میکنم به کامنت زیباتون هدایت شدم داشتم براتون مینوشتم گفتم بزار تاریخ کامنتتون رو نگاه کنم دوسال قبل مطمئنم دراین مسیر رشد بیشتری کردی خط به خط کامنتت را با گوشت وپوستم حس کردم هرچی تو ذهنم بود شما برزبان آوردی ازت ممنونم بهترینها را برات آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    زهرا شوشتری گفته:
    مدت عضویت: 2253 روز

    سلام استاد عزیزم..

    ایشالا روز به روز مدار های بیشتری رو طی بکنین و اگاهی های بیشتری رو هم به ما بدین (البته که مدت هاست متوجه این شدم که دریافت اگاهی برای هر شخص لزومی به در مدار بالاتر قرار گرفتن شخص دیگه ای نداره و هر کدوم از ما میتونیم بدون هیچ قید و شرطی اون ها رو دریافت کنیم:)

    میخواستم شما و بچه ها رو با یه باور عمیقی که راجب مرگ توسط صحبت های شما در من شکل گرفته به اشتراک بگذارم..

    فکر میکنم کم تر از یک سال پیش بود که یکی از فایل هاتون رو که راجب مرگ صحبت میکردین رو گوش دادم .. همون فایل بی نظیری از دیدگاهتون راجب تولد در دنیایی با مدار بالاتر صحبت کردین.. و چقدر فوق العاده بود این فایل … تو همون بار اولی که بهش گوش دادم کیلومتر ها جابه جا شدنم از مداری در اون زمینه به مدار بالاتر حس کردم..

    و با اینکه هیچ وقت در اون سن تقریبا کم ۲۰ سالگی از دست دادن هیچ عزیزی رو تجربه نکرده بودم اما گوش کردن این فایل بی نهایت به من احساس قدرت میداد..

    و وقتی برای اولین بار متوجه شدم که خودتون فرزندتون رو از دست دادین و گفتین که بعد از چند ساعت به سرعت ذهنتون رو کنترل کردین… بی نهایت برام عجیب و غریب بود و فکر میکردم بابا عباسمنش دیگه چه خفنیه:))))

    و همین باعث شده بود که مثلا وقتی پولی رو گم میکردم یا اتفاقات بد این شکلی برام میفتاد که قبل ترش خیلی زیاد اعصابم خورد میشد خیلی سریع حسم رو خوب میکردم و میگفتم بابا عباسمنش بچه ش فوت کرد اینقد زود حسشو خوب کرد.. حالا یه پول گم کردی واقعا خجالت نمیکشی حست رو بد کنی؟؟:)))

    این از اثرات اولیه ش برام بود.. تا اینکه من اون فایل رو چند بار گوش دادم …

    ولی تعداد دفعاتش فکر نمیکنم از ده بار تجاوز بکنه… اما اینقددررررررررررر تو تار و پود و وجود من نشست که حس میکردم واقعا جزو باور های من شده که مرگ و مردن اصلا نه ترسناکه و نه ناراحت کننده و بلکه خیلی جذاب و فان و با مزه ست:))

    و وقتی کسی رو میدیدم که عزیزیش رو از دست داده میگفتم این ادم با تغییر نگرشش نسبت به این موضوع ، خیلی بهتر میتونه باهاش کنار بیاد اما از اون جایی که اصلا دلم نمیخواست بدون اینکه این موضوع رو تجربه کرده باشم و عکس العمل خودم رو ببینم واکنش کسه دیگه ای رو قضاوت بکنم… بگذریم از اینکه بعد تر ها در مدار های بالا تر حتی بعد از اینکه واکنش درست و مطابق قانون خودم رو هم دیدم این اجازه رو به خودم نمیدادم و بازم بگذریم که همین ویژگی در من هم به فایل قضاوت شما برمیگرده که تو اولین بار گوش دادن به طرز عجیبی رفتار من رو تغییر داد.. علاوه بر تاثیر گذاری کلام شما این تعهد و تصمیم و تسلیم بودنم در مقابل حرف درست و صحیح هم بوده…

    خلاصه که این اصل داستان رو میخواستم بهتون بگم که..

    من برادر جوانم رو یک ماه پیش از دست دادم.. بر اثر سانحه ی تصادف..

    که شب بهمون زنگ زدن و متوجه شدیم که برادرم … همسر برادرم و پسر برادرم که ۳ سالشه و اندازه ی جونم دوستش دارم و بعید میدونم کسی تو دنیا عمه

    ای تو دنیا داشته باشه که تا این اندازه عاشقش باشه:)…. تصادف کردن و تو کما هستن…

    وضعیت برادرم وحشتناک بوده و دچار ضربه مغزی شده .. وضعیت پسر برادرمم دست کمی از پدرش نداشته…

    فکر کنین… تو یه شب کاملا معمولی که دو ساعت قبلش همین برادرم خونمون بوده و رفته بوده همسرش رو بیاره که شب شام خونه ی ما باشن.. یعنی خونه ی مادرم..

    خیلی اون حس و حال اون لحظه عجیب بود… مخصوصا مادرم که نمیدونستم چجوری میشه ارومش کرد…

    برادر دیگه م بهم گفت که وضعیتش واقعا خوب نیست…امید داشتم که همه شون به هوش بیان… انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده بوده …خوابیدم..

    صبح زود بیدار شدم و با خودم خلوت کردم و همون لحظه به خودم گفتم اگر خودش و بچه ش فوت کنه چی؟؟؟

    گفتم هیچی!!! خدا خلقشون کرده و خودش هم میدونه کی و چجوری و کجا اون ها رو وارد مرحله ی بعدی زندگی بکنه چرا فکر میکنی اتفاق خاصی میفته؟؟ مگه خودت قراره تا ابد این جا باشی؟؟ مگه میتونی تعهد بدی که تا دوساعت دیگه خودت زنده ای؟؟؟

    یک ساعت بعد فهمیدم برادرم فوت شده و فرزندش هنوز وضعیت وخیمی داره….

    خوب خودم رو کنترل کردم….خیلی خوب….خیلی زیاد….خیلی عمیق…..

    و خیلی متعجب بودم از این که چطوری اینقدر این باور روم اثر کرده؟؟؟ منی که تا چند سال پیش بیخودی همینجوری یهو مرگ مادرم رو تصور میکردم و تا ساعت ها گریه میکردم؟؟؟ بدون اینکه مادرم هیچ بیماریی چیزی داشته باشه!!!!!

    این واقعا من بودم که قدرت بی نظیری رو در درون خودم حس میکردم ..

    و چقدر همین باور تو این زمینه من رو تاثیر گذار کرد… چقدر خداوند از طریق زبان من مادرم و همسر برادرم رو اروم کرد..و چقدر شکر گزار بودم که تشخیص پزشک ها راجب فرزند برادرم به طرز عجیبی برگشت و هیچیش نشده بود طوری که قبل ترش گفته بودن نیاز به عمل داره… حتی بدون یه شکستگی مرخص شد..

    و من هم تصمیم گرفتم بعد از ۳ روز لباس مشکیم رو دربیارم .. عطر بزنم و حتی به خودم برسم….

    اون هم جلوی تمام فامیلی که بعد از ۴۰ روز میومدن و صورت اصلاح نکرده شون رو به مادرم نشون میدادن…

    و هیچ اهمیتی ..مطلقا هیچ اهمیتی به حرف بقیه…قضاوت بقیه و نگرش بقیه ندادم… ودائما به خودم و هر کسی که انتقاد میکرد ، میگفتم من مثل بقیه فکر نکردم که مثل بقیه رفتار بکنم…..

    و چقدررررر چقدررررررر همین فایل های رایگان که فقط اسمش رایگانه… تمام زیر و روی من رو تغییر داد…و چقدر خوشحال و سپاس گزارم…

    ممنونم ازت استادعزیزم…. در پناه خدا و در بهشت قشنگت بهترین ها رو برات میخوام:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 92 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2408 روز

      سلام جان دل من

      زهرای نازنینم چقدر تحسینت میکنم برای کنترل ذهن بی نظیرت رو با تماممم وجودم تحسینتت میکنم چقدر تحسینتت میکنمم عشق من جقدر لذت بردم چقدر این عشق بی نهایتت رو این درگ بی نهایتت رواینکه قدرت روتنها به رب دادی تنها تنها هدایت خداونو رو جاری کردی هر احظهه هر لحظه عمل میگنی با تمام قلبم تحسینت میکنم چقدرزیبا گفتی چقدر زیبا گفتی عاشقققتم جان من بینهایت بهترین هدیی3 که دوست داری تجربه کنی رو بی نهایتتت برایت میخواهم الهی که همیشه غرق عشقق خداوند غرق ارامش ربمون باشی عاشقتم من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سید ساسان حسامی گفته:
      مدت عضویت: 1887 روز

      سلام ممنون از شما که ما رو هم در عمل به قانون با خودتون شریک کردید درک این اگاهی با عمل به اون حتی نوشتنش زمین تا اسمان فرق داره تبریک میگم بهتون بابت کنترل ذهنتون و خئا روشکر بابت الگویی مثل استاد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      نفیسه گفته:
      مدت عضویت: 2110 روز

      سلام عزیزم

      چققققدر قشنگ در زمره صابران قرار گرفتی کسانی که میگویند ما از،خداییم و به سوی خدا باز میگردیم

      چققققدر تحسینت میکنم ایییین حد از کنترل ذهن و ایمانت را

      چققققدر خوووب که بدور از،قضاوت بقیه به روال زندگی عالیت برگشتی

      چققققدر قششششنگ به قانون عمل کردی

      چقققققدر تحسینت میکنم به خاطر درک فوق العاده ات از،قانون عملگرا بودنت

      ایمانت برات عمل آورد

      چققققدر تحسینت میکنم به خاطر صبر جمیلت

      چققققدر امشب منو سپاسگزار تر کردی وقتی نوشتی در یک شب معمولی که از نظر ما معمولی هست هر شبی که ما ارامش داریم و خودمون و عزیزانمون در سلامت و ارامش هستن اون شب قشششششنگ ترین شب ماس و تو این شرایط قدر شبهای معمولیمون رو متوجه میشیم

      مردم در برابر مشکلات و مصایب چند دسته‌اند:

      الف: گروهى جیغ و داد مى‌کنند. «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً» «2»

      ب: گروهى بردبار و صبور هستند. «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»

      ج: گروهى علاوه بر صبر، شکرگزارند. «اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک على مصابهم» «3»

      این برخوردها، نشانه‌ى معرفت هر کس نسبت به فلسفه‌ى مصایب و سختى‌هاست. همان گونه که کودک، از خوردن پیاز تند، بى‌تابى مى‌کند و نوجوان تحمّل مى‌کند، ولى بزرگسال پول مى‌دهد تا پیاز خریده و بخورد.

      برایت آرامش روزافزون شادی و تحقق آروزهایت را در پناه الله یکتا ارزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      • -
        زهرا شوشتری گفته:
        مدت عضویت: 2253 روز

        چقدر قشنگ و دقیق نوشتی عزیزم.. اون جایی که گفتی دید ادم نسبت به روز های معمولی هم عوض میشه و در واقع معمولی نیستن و در همون لحظات پر از نعمتیم… بعد از اون اتفاق من تقریبا هر روز بابت اینکه هنوز میتونم دنیا رو تجربه کنم و بودن پدر و مادرم سپاسگزار شدم… چقدر خوب گفتی ….چقدر مفید بود برام مخصوصا اون قسمتی که دسته های مردم در برابر مشکلات رو نوشتی ..ازش عکس گرفتم داشته باشمش ..ممنونم ازت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    محمد یزدانی گفته:
    مدت عضویت: 1737 روز

    یه مطلبی امروز خیلی ذهنمو به خودش درگیر کرده ، بخونید ذهنتون هم خیلی درگیر میکنه… .

    دقت کردین ، آدما هیچوقت از بارون خسته نمیشن ، یعنی عادی نمیشه براشون ،

    این هفته بارون میاد ، ازش لدت میبری ، بعد هفته بعدی میاد باز ازش لذت میبری انگار که تازه تو عمرت بارون دیدی و صداش شنیدی… .! خیلی عجیبه مگه ، برای همه اینطوره ، اصلا عادی و تکراری نمیشه… !!

    حالا موضوع این نیست که ذهنم به خودش درگیر کرد…!

    موضوع اینه که چرا این قوانین کیهان که داریم تکرار میکنیم ، هر از چند باری که تکرار میکنیم ، بازم حس میکنیم که عه چه جالبه و حس میکنیم که چیز جدیدی شنیدیم و یاد گرفتیم ،

    مثلا امروز استاد میاد میگه به هر چیزی توجه کنید ، وارد زندگی تون میشه و به سمتش هدایت میشین ، ما خیلی دوق میکنیم ، حتی خود استاد… !

    یه ماه بعد بازم استاد میاد فایل خودش میبینه و این جمله میشنوه که به هرچیزی توجه کنی وارد زندگی ات میشه ..! اینجا استاد چرا بازم لدت میبره ، با اینکه ۱۵ ساله اینو میدونه و تکرار کرده و تو عمل پیاده میکنه و به تمام خواسته هاش رسیده… .!!

    ولی چرا هر بار که میشنوه یا میخونه تو کامنتا یا از فایل های خودش میبینه یا گوش میده ، کلی ذوق میکنه ، با اینکه اینو میدونه و قبلا هم شنیده و آموزشش داده… !! خیلی عجیبه این قوانین مگه نه

    برای همین تمام اساتیدی که اول دنبال ثروت رفتن با همین آگاهی ها و قوانین کیهانی به ثروت رسیدن ، و ماشین گرفتن و رابطه و سلامتی و… همه اینها عادی میشه برات مثل دست و پاهات که عادی و طبیعی شدن برات… .!!

    بعد از اینکه به تمام خواسته هاشون رسیدن ، متوجه میشی که میان همینا رو تدریس میدن ، بنظرتون چرا… ؟؟

    خیلیا خیال میکنند ، که این اساتید دارن درامد زایی میکنند از این تدریس این قانون کیهان……

    ولی اصلا اینطور نیست ، اونها درامدهاشون از جاهایی دیگه تامین میسه ، شرکت و چندین کار دارن ، اول اونها به ثروت میرسن بعد میان آموزش میدن ، از اینجا میفهمی که هدف این آموزش ها درامد زایی و ثروت نیست ، چون اول به ثروت رسیدن بعد اومدن تدریس میدن ..!!

    پس هدف این آموزش ها واین همه سایت و انستاگرام چیه… .!!؟ جوابش خیلی شوکه کننده است ،

    بازم تاکید میکنم خیلیا خیاا میکنند ، اساتید دارن این آگاهی ها ازش درامد زایی میکنند ولی اصلا اینطور ، نیست ، اگه از تک تک اونها بپرسید میگن ما درامدمون از جایی دیگه کسب و کارشون چیز دیگه و با این کار دارن لذت میبرن…… ! همه شون حرف شون اینه

    با اینکه خیلی ها اگه ببینید اصلا مشتری ندارن تو سایت شون (مشتری محصولات ) یا تو انستاگرام حتی فالور ندارن ولی بازم اصرار دارن که این آگاهی ها بیان آموزش بدن ، به جایی رسیده که هر روز دارن بیشتر میشه… ..!

    چرا ریاضی یا شیمی یا وسیله خراب ، چیزی که بلدیم برای ما تکراری میشه تکرار آن ، میگیم این که بلدیم و لذت نداره ولی این قوانین کیهانی اصلا تکرار ی نمیشه برای همه… ..!

    جوابش بریم تو کتابی که تمام قوانین کیهانی تو کتتب پیدا میکنی ، تا جایی که راندا بیرن در کتاب معجزه شکرگزاری اش ، ناچار شده به این کتاب اشاره کنه ، چون هیچ جا تمام قوانین کیهان بصورت کامل ذکر نشده… !

    اول هر چی دنبالش هستی تو این کتاب هست ، ولی الان زمانش نرسیده…

    میفرماید :

    مَا فَرَّطْنَا فِی الْکِتَابِ مِنْ شَیْءٍ ۚ

    (۶، انعام)

    تو این کتاب هیچ چیزی از قلم ننداختیم .!!!

    حالا به جواب سوالات بالا میریم با این آیه…

    الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ،  (۲۸، رعد )

    کسانی که باور کردند ، دل هایشان با یاد (قوانین خدا ) آرام میگیره ، قطعا با یاد قوانین ثابت خدا دلها آرام میگیره

    کلمه الله قوانین ثایت جهان ، شخص و آدم نیست ، میتونی لگی سیستم یا قوانین جهان یا هر چیزی که ثابت و تغییر نمیکنه….

    فهمیدی چجوری معانی قران تحریف شده بین مردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    حمید حیدری گفته:
    مدت عضویت: 2715 روز

    سلام استاد عزیز و خانوم شایسته…خدارو هر روز هزاران بار شکر میکنم که ب این سایت عالی با استاد عالی و همفرکانسیهای عالی هدایت شدم..استاد این روزا خیلیها تو ایران خودشون رو مربی و استاد انگیزشی جا زدن..و هر جوری شده با هر ترفندی نقاب زدن برای جذب فالور و ……ولی شما خالصی…راحت زندگیت و شخصیتت جلو دوربین و پشت دوربین یکیه..استاد من با فایلهای سفر ب دور امریکا..عید ۹۸ هدایت شدم ب جنوب ایران…از ایذه بگیر تا بندر خمیر…با خانومم دوتایی..با ماشینم..دوستان اگه حساب کنن میتونن درک کنن چند کیلومتر میشه..از اصفهان تا ایذه..از ایذه ،،شوشتر واهوازو..گناوه و دیلم و بندر ریگ وبوشهروبندر دیر و ……..تا بندر خمیر…تموم شهرا رو تامیشد رفتم..اون موقع جریان این بیماری هنوز پیش نیمده بود..همه راها باز بود…هوا عالی بود…از هر شهری رد میشدیم فرداش خبر دار میشدیم اون شهری ک ما دیروز در اون بودیم بارون زیادی اومده و خداروشکر شهر سیراب شده…قبل رفتن همه میگفتن ن..چرا دوتایی..خطر داره..چرا ی ماشین..حالا اومدو ماشین تو راه خراب شد..شب ..نصفه شبی..امنیت نیس..فلان بیسار…ولی من تو حال خودم سر مست و شاد ..و درون خودم میگفتم شاگرد مکتب عباسمنش ..چیزی ب اسم ترس براش وجود نداره…نمیشه و ….اینا براش مفهمومی نداره…من سفر ب دور امریکا رو دیدم..چی میگید…ولی اگه واضح میگفتم ک اونا درک نمیکردن….خلاصه استاد صبح زود روز اول عید سال ۹۸با توکل ب خدا با پژو ۴۰۵ با خانوم دوتایی از۴۰ کیلومتری شهر اصفهان رفتم برا ایذه..فقط تو جاده خدارو شکر میکردم..و محو زیبایی های این جاده بودم..قبلا ن رفته بودم ااین مسیرو و ن بلد بودم..با کمک الله یکتا..و گوگل مپ پیش رفتیم…اینم بگم قبلش تکامل رو طی کرده بودم..اون موقع ماشین نداشتیم با اتوبوس سفر دوتایی میرفتیم..وقتی هم ک ماشین خریدم دیگه شروع کردم دور و اطرافمون رو تا ۲۰۰..۳۰۰ کیلومتر میرفتم و بر میگشتم….ولی این بارتصمیم گرفتم ی قدم بزرگتر بردارم.. با ماشین خودم طی ۱۰ روز مسافتی ۳…۴ هزار کیلومتری رو رفتم..درواقع یه تیکه نوار جنوبی کشور رو رفتم..استاد انقدر باورام خوب بود..ک خدا شاهده هیچ مشکلی برامون پیش نیمد..ن خودم ن ماشین…اینم ب لطف توجه ب فایلای شماو سفر ب دور امریکا،،حتی همش خانوادهامون تماس میگرفتن ک بارون زیاد میاد مواظب باشید.‌.خداشاهده ما ن ب شلوغی خوردیم و ن بارون زیاد و…با اینکه تعطیلات عید بود دیگه مشخصا باید همه جا شلوغ میبود..الانم برا هرکی میگم ی چند ثانیه نگا من میکنه و میگه..چی!!!دوتایی؟؟؟ این همه مسیر!!!!بدون خرابی ماشین!!!حتی یه پنچلی تایر!!!!!!ولی اونا ک درک نمیکنن ک من از چندماه قبلش توجهم سفر ب دور امریکا بوده..و ازچندین ماه قبلش ترش توجهم ب سایت ادمی بوده ک خیلی از نکات رو تو وجود من بیدار کرده…الانم ک زندگی دربهشت دیوانمون کرده..با توجه بهش چ درسایی رو ک نگرفتیم..و چ چیزای جدیدی رو تو وجود خودمون کشف کردیم..استاد هر کسی هر چیز میخواد بگه…استااااد خودتی باقی اداتو هم نمیتونن در بیارن…من با توجه ب این سریالا ک تو سایت عباسمنشه..ترسم کمتر شده..کنترل ذهنم بهتر شده..درامدم بهتر شده..شادیم بیشتر شده..سلامتیم بهتر شده..اعتماد ب نفسم بهتر شده..ارتباطاتم بهتر شده..حسادتم کمتر شده..حرف مردم برام کمرنگتر شده..دوره تکامل رو بهتر درک میکنم..در لحظه زندگی کردن رو بیشتر میفهمم….دوستان من تا چند سال پیش اصلا ی ادم دیگه بودم..ولی خدارو شکر تغییر کردم..بهتر شدم…ب لطف خدا و داداش بزرگتر(سید حسین عباسمنش)ک از همه لحاظ گردن کلفته..از لحاظ ذهنی..جسمی….همه جوره میخوایمت..بمونی برامون..😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    روشنک گفته:
    مدت عضویت: 3079 روز

    سلاااامی عاشقانه به استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته عزیز

    استاد عاشقتم که داری کامنتمو میخونی

    سلام به همه دوستان گل که دارن کامنتمو میخونن

    دوتا نکته که من از این فایل برام خیلی آموزنده بود و خودم هم تجربش کردم رو میخوام بگم

    اول اینکه گفتید وقتی شما لذت میبرید از دیدن زیبایی ها و احساس خوبی دارید شما به خواسته های خودتون نزدیک میشید شاید اون خواسته شما هم متفاوت باشه با چیزی که لذت بردید متفاوت باشه با چیزی که از دیدن زیباییش احساس خوبی پیدا کردید . این خیلی درس مهمیه خیلی .

    من توی دوره دوازده قدم که فایل های توجه به نکات مثبت هم هست و تمرین سپاسگزاری هم هست همیشه این مسئله میومد تو ذهنم که خب بله هرروز کلی نعمت هست که من سپاسگزاری کنم هرروز نکات زیبایی فایل های زندگی در بهشت هست که قطعا دنبال میکنم و واقعا لذت میبرم هرروز زیبایی های دیگه ای تو زندگیم و در اطرافم هست که با توجه به اونا احساس خوبی پیدا میکنم و لذت میبرم اما چرا انقدر به اینها توجه کنم و تمرکزم از مسئله ها و دغدغه هام برداشته میشه و باعث میشه من دغدغه هامو فراموش کنم و فکر کنم زندگیم خیلی خوبه و کمتر تلاش کنم و همش بشینم زیبایی ها رو تحسین کنم لذت ببرم و نعمت هامو سپاسگزاری کنم . و اومدم امتحان کردم و چند روز سپاسگزاری نکردم چند روز کاری نداشتم اطرافم چه نعمتها و زیبایی هایی هست . و دیدم نتیجه این شد که من اروم اروم احساسم بد شد من به سمت ناسپاسی کشیده شدم من نعمتهامو ندیدم و دغدغه ها و مسائلم برام سنگین تر و بغرنج تر شدند . حتی یه تجربه از چندسال قبل دارم که وقتی با این قوانین اشنا نبودم مدتی در درونم یه حس نفرت و خشم نسبت به افرادی داشتم چون ازشون یه انتظاراتی داشتم که خب الان میفهمم اشتباه از باورهای خودم بود اما اینو میخوام بگم که اون زمان من هرچقدر تلاش میکردم مثل قبل به خواسته هام نمیرسیدم من زندگیم شده بود نرسیدن و نشدن به طرز عجیبی همه چیز سخت شده بود همه چیز نشدن بود اتفاقات بد بود . و من میگفتم آخه چرا و بعد فهمیدم و الان با این نکته که گفتید دیگه قشنگ مطمئن شدم که وقتی به هر دلیل احساسم بده وقتی خشم دارم و تمرکز ذهنم روی احساس بد هست به قول استاد انگار گاری با کلی سنگ بهم وصله و نمیتونم حرکت کنم و نتایج بهم ثابت میکنه . حتی وقتی در جهت خواسته ای تلاش میکنم که متفاوت هست با موضوعی که بهش خشم دارم و فکر میکنم اینا از هم جدا هستن و من اون قسمت زندگیم درسته و در این بخش هم میخوام ناسپاس و پر از نفرت باشم و خشمگین باشم اما سخت در اشتباهم و جوری همه چیز قفل میشه و انقدر رسیدن به راحت ترین خواسته ها سخت میشه انقدر زمین و زمان باهام سرسخت میشه که درمونده میشیم و میفهمیم که اون موقع که زندگی راحت تره چون ما احساس سپاسگزاری بیشتری داریم چون ما احساس بهتری هر لحظه داریم بیشتر در لحظه لذت میبریم به قول استاد همون مراقبه و بی ذهنی و لذت و سپاس از همون لحظه داریم . و این باعث میشه ما توی بخش های مختلف زندگی چرخ زندگیمون به قول استاد راحت تر بچرخه . خدایا شکرت . حتی من خودم که این موضوع رو تجربه کردم و بهش رسیدم بازم بعضی وقتا میخوام اشتباه گذشته رو تکرار کنم و فکر کنم اگر توی موضوعی خشم و احساس بد داشته باشم و این احساس بد تمرکز از من بگیره اشکالی نداره و بخشهای دیگه زندگیمو تحت تاثیر قرار نمیده . اما تاثیر داره و همه چیز خراب سخت میشه . و به خودم یاد میدم که اگر میخوای هم سپاسگزار باشی هم از دیدن زیبایی ها و نعمت ها لذت ببری و هم هرروز به مسائلت بپردازی که حلشون کنی جوری فکر کن که این سپاسگزاری ها به تو قدرت بیشتر بده برای حرکت که فرصت و نعمت هاتو غنیمت بشمری و تلاش کنی و تازه باعث میشه به خواسته های دیگه ات هم برسی و تو را آسون میکنه برای رسیدن پس دیدن زیبایی ها و لذت بردن و تحسین کردن و سپاسگزاری نعمت ها من رو به خواسته های دیگم به خواسته های متفاوت با اونا هم میرسونه خدایا شکرت . خیلی خوشحالم از این نکته و بیشتر الان مشتاقم و جدی میگیرم سپاسگزاری رو و تحسین و لذت بردن و از زیبایی های اطرافمو . به قول استاد همیشه گفتن که احساس خوب باعث میشه شما به خواسته هاتون برسید نه اینکه رسیدن به خواسته شما رو به احساس خوب برسونه . من یکم درمورد دیدن زیبایی ها مقاومت داشتم میگفتم اونا که الان خواسته من نیست اما الان به خودم میگم این روش رو برو که باشه تو هرروز مسائلت رو حل کن و از حل اونها و از تغییر باورهات به احساس خوب برس اما هرروز هم سپاسگزاری کن از همه نعمتهات و لذت ببر از نعمتها و دیدن زیبایی های اطراف از دیدن فایلهای زیبای استاد و بدون که راحت تر به خواسته های خودت هم میرسی و نعهمت ها و زیبایی ها رو با سپاسگزاری و توجه در زندگیت بیشتر میکنی و این روش زندگی درست و جدید رو توی وجودت نهادینه میکنی و همینطور در ادامه بهتر و بهتر میشی . چون من به این نتیجه رسیدم ناسپاس بودن واقعا باعث میشه ما همه چیمونو نابود کنیم . من تازگیا میگم خدایا منو ببخش که نمیتونم و نمیبینم همه نعمتهایی که بهم دادیو و فقط بخاطر بخشیش که درک میکنم و قدردان شدم ازت سپاسگزاری میکنم خدایا بخاطر همه نعمتهام که خودت میدونی ازت هزاران بار سپاسگزارم و کوتاهی منو در سپاسگزاری از نعمتهات و لذت بردن از اونا و زیبایی ها ببخش.

    چقدر این نکته عالی بود استاد که : { دیدن و لذت بردن از زیبایی ها و احساس خوب و سپاسگزاری ما رو به خواسته های خودمون میرسونه } وای عالیه این نکته . چقدر باعث شد من بهتر قانون رو درک کنم و چقدر باعث شد من این کار رو جدی بگیرم جدی بگیرم و بفهمم چرا در دورزه ۱۲ قدم هم فایل توجه به نکات مثبت هست حتما مهمه . پس جدی میگیرم و جدی تر انجامش میدم با باور و خوشحالی بیشتر . خدایا شکرت . استاد عزیزم ممنونم از شما استاد عشق .

    حالا نکته دوم که میخوام از این فایل بگم و خودم هم تجربش کردم

    اینکه بله درسته دقیقا همینه که احساس ما روی چهرمون چقدر تاثیر میزاره .

    من هرموقع بیشتر روی خودم کار میکنم و واقعا با اون احساس خوبه با اون باور خوب یکی میشم کاملا ساختار چهرم عوض میشه نمیدونم خیلی عجیبه اصلا یه شکل دیگه میشم . و چقدر خودمو اون شکلی دوست دارم چقدر خوشگلم چقدر از خودم راضیم چقدر وقتی تو آیینه نگاه میکنم عاشق خودمم و چقدر بقیه هم تایید میکنن که من زیباتر شدم درصورتی که همونم ولی انگار حالت چهرم عوض میشه مثل بچگیام میشم که قشنگتر بودم و وقتی احساس خوبی ندارم واقعا شکلمم انگار عوض میشه .

    خیلی برام جالب بود که یکی از ایات قران هم میگه روز قیامت همه از قیافه هاشون مشخصه که چی هستن .

    خیلی کیفیت فایل هم عالی بود خیلی شفاف تر و مثل ایینه بود با گوشی ایفون ۱۲ پرو مکس که خیلی لذت بردم .

    استاد عزیز و خانم شایسته عزیز مرسی از فایلهای عالیتون عاشقتونم و عاشقانه دنبال میکنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    دانیال طاری گفته:
    مدت عضویت: 4000 روز

    سلام خدمت استاد گرامی خانم شایسته عزیز و همه دوستان عزیز و هم فرکانس

    خدارو سپاس گزارم بابت این همه زیبایی که هیچ وقت تکراری نمی شود

    بنظرم این سریال با سریال های دیگه ای که توی تلویزین و شبکه های مختلف پخش میشه تفاوت های زیادی باهم داره اگه از کودکی وقتی به دنیا میامدیم به جای سریال های پوچ و تهی که مدام داخل ذهن ما فرو می کردن از این نوع سریال های زندگی در بهشت به ما نشان میدادن چه تفاوت هایی در هر لحظه و زندگی جامعه بوجود می امد ولی خب هر کسی در این فرکانس نیست تا به این زیبایی ها هدایت شود و هر کس طالب این زیبایی ها باشد قطعا به این دست سریال ها هدایت می شود .

    یکی از تفاوت های اصلی و مهم سریال زندگی در بهشت این هست که بازیگران این سریال نقش بازی نمی کنند . خودشون هستند برای کاندید شدن در گرفتن جایزه های بزرگ نه تنها نباید بهرین نقش را بازی کنند بلکه باید هیچ نقشی به جز انچه که هستند را نمایش بدهند .

    سریال های دیگه بهترین جایزه به افرادی می رسه که بهترین نقش ها را بازی کرده اند که حتی داستان ان سریال ها هم اکثرا واقعی نیست اما سریال زندگی در بهشت نه تنها یک داستان واقعی نیست بلکه برای داشتن جایزه بزرگ نباید نقش بازی کرد . این واسه من خیلی خیلی نکته ی جالبی هست.

    در سریال های معمولی صدها نفر با هم تلاش می کنند تا تا یک پلن را با صدها بار تکرار و تمرین بی عیب و نقص تولید کنند تا در ما احساس بد ایجاد و به نحوی فیلم یا سریال تاثیر گذاری ایجاد شود اما سریال زندگی در بهشت با یک کارگردان و یک هدایت کننده و 2بازیگر در یک پلان تولید می شود و در ما بهترین احساس ها ایجاد می شود .

    سریال زندگی در بهشت و سریال سفرنامه از بهترین و عالی ترین سریال ها در زندگی هر فردی می باشد که به دنبال تغییر زندگی خودش است .

    برای من که اینگونه بوده و هست و خواهد بود .

    مگر می شود زیبایی را دید ، خدارا دید، طبیعت را دید و لذت نبرد، پیشرفت نکرد، احساس عالی نداشت ؟

    خدارا بابت این همه زیبایی سپاس گزارم

    از شما بابت تهیه این سریال های زیبا سپاس گزارم

    از خودم سپاس گزارم که صبح که بلند میشم اولین کاری که میکنم خواندن قرآن و بعدش دیدن سفرنامه و سریال زندگی دربهشت هست .

    ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      سلما مصدق گفته:
      مدت عضویت: 2769 روز

      سلام به دوست عزیز و ارزشمندم

      به چه نکته جالبی اشاره کردین همین امروز بود که داشتم خداروشکر میکردم که بجای سریالهای بی سروته تلویزیون دارم سریال زندگی در بهشت میبینم چقدر خدا دوسم داره

      و جالبه منی که از بچگی خیلی تلویزیون دوس داشتم الان کوچکترین علاقه ای به دیدن فیلم و سریال ندارم حتی فیلمهای اسکار چون میدونم توش پر از باورهای محدود کننده اس

      و بعضی وقتا احساسم بد میشه از اینکه دارن چنین چیزایی رو به خورد ما میدن و از هر چی بازیگر و کارگردانه حالم بهم میخوره

      اما بعد که بهتر فکر میکنم میبینم هر کس اینا رو میبینه حتما تو مدارش هست و هیچکس دیگه ای مقصر نیست.

      و فرکانس غالب مردم ایجاب میکنه که چنین فیلمها و سریالهایی براشون ساخته بشه چون دقیقا مردم همینا رو دوست دارن و استقبال میکنن!

      و اینکه شاید دیدن این ها یه مرحله ای از تکامل ما بوده و الان بهتر تفاوت رو احساس میکنیم و قدرشو بیشتر میدونیم.

      در نتیجه احساس بدم اول خنثی میشه بعد به احساس خوب تبدیل میشه و به همه کائنات از جمله این کارگردانا و بازیگرا درود میفرستم!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        دانیال طاری گفته:
        مدت عضویت: 4000 روز

        سلام دوست عزیزم

        امیدوارم که حال دلتان عالی باشه

        بله دقیقا صحیح گفتین

        افرادی که در این مسیر نیستن تازه فیلم و سریال نامناسب را نه یکبار بلکه تکرار و بازپخش و … را هم با همون دقت اول نگاه می کنن …

        من ک خودم به خودم تعهد دادم هر روز یک بخش از سریال زندگی در بهشت و سفرنامه رو ببینم بعد کارهای روزانه ام را انجام بدهم

        بنظرم یکی از بهترین تصمیمام بوده و هست

        و خب الان تفاوت خودم رو با خانواده ام و افراد دیگر متوجه شدم و و آن هم احساس ارامش و خوبی هست که در وجودم دارم

        خداوند در قرآن می فرماید

        ایا افرادی که ایمان دارند با افرادی که کافرند با یکدیگر برابرند ؟؟

        قطعا خیر

        ممنون از شما دوست عزیز

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    بیژن قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 2996 روز

    خیلی منظره زیبایی بود من حواسم همش به منظره پشت بود و اون مرغ خروس ها که در فاصله دور بودن . و عجیب اینکه مرغ ها دوباره اومده بودن سمت خونه و لونشون فاصله گرفته بودن. تراکتور هم از دور دیده میشد منتظرم ببینم چطوری تحویل گرفتید و باهاش کار میکنید . تصویر دوربین واقعا عالی بود باورم نمیشه یک موبایل چنین تصاویری بگیره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    هدیه گفته:
    مدت عضویت: 1931 روز

    سلام استاد عزیزم

    یه سوالی برای من پیش امده شما توی یک فایلی گفتین که دوست داشتین یک خانه ای داشته باشین که بزرگ باشه و اتاق های زیادی داشته باشه به خاطر همین اون خونه هشت اتاقه را گرفتین یعنی در واغع به تضاد برخورده بودین خوب حالا سوالی که من دارم اینه که الان توی پردایس توی خونه کوچکی هستین و انگار دیگه داشتن اون خونه بزرگ تضادی نیست برای شماو حتی دارین اون خونه هشت اتاقه را میفروشین علت این موضوع چیه ؟؟؟ ایا میتونیم علتش را همون داشتن ازادی بیان کنیم ؟؟؟؟ ( همون ماجرایی که مریم جان ازتان پرسیه بودن در ارتباط با خوراک اتان( لوبیا)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: