پاسخ به سوالات تان درباره سریال زندگی در بهشت | قسمت 7 - صفحه 14

206 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پگاه مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1453 روز

    سلام خدمت استاد عزیز مریم نازنین و تمام بچه های سایت

    عجب فایلی بود اول بگم کلاه و لباس استاد خیلی توجهمو جلب کرد خیلی تمیز و خیلی هم بهتون می اومد به نظر جنس لباس هم خیلی خوبه . مبارکتون باشه .

    ویو پشت سر و غروب آفتاب ک دیگه نگو واقعا محشر بودن.

    همین سوالایی ک استاد حرص خورد به خاطرشون خیلی آگاهی به من داد

    منم همون لحظه ک آهنگ گذاشتید به ذهنم رسید چه آهنگایی استاد گوش میده یا تراکتور ک گیر کرد گفتم یه بار ک اینجور شده بود پس بازم اینجوری شد ک . ولی برای تراکتور واقعا پیگیر بودم ببینم چجوری درمی آد

    یعنی تو ذهن من اینه ک خب آدم ممکنه خطا کنه ممکنه یه اشتباه رو دوبار تکرار کنه اما به جای خودسرزنشی بهتره به فکر راه حل باشیم. دقیقا کاری ک استاد انجام داد .

    برای آهنگ هم اگه درگیر محتوای آهنگ نشیم به نظرم مشکلی پیش نمی آد البته ن اینکه همیشه تکرار بشه.

    در مورد کار کردن روی باورها هم بگم ک من سعی میکنم یه تایمایی ک بچم خوابه بیام سایت کامنت بخونم جمله تاکیدی بنویسم فایل گوش کنم و از این کارا دیگه اما وقتی بچم زود بیدار میشه و نمیتونم انجام بدم واقعا حالم گرفته میشد و گاهی حتی عصبانی میشدم ک چرا نتونستم کارامو انجام بدم یا یه زمانهایی ک مهمون داشتیم یا مراسمی چیزی بود و نمی‌تونستم فایل گوش بدم هم همینطور میگفتم وای امروز رو خودم کار نکردم . فکر میکنم وابسته میشدم به کارایی ک میخواستم انجام بدم ک با انجام ندادنشون استرس می‌گرفتم .

    اما تو این فایل متوجه شدم ک اشتباه میکنم با انجام دادن کارهای روزانه هم باید حس خوب داشته باشم و لذت ببرم . این میشه کار کردن روی باورها .

    استاد و مریم عزیز ممنون بابت فایلهایی ک برامون درست می کنید و زیباییها و آگاهیها رو با ما به اشتراک می‌گذارید.

    فلوریدا می بینمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1239 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    شما خیلی راحت بر روی باورهای خود کار می کنید و سایر کارهای خود را هم انجام می دهید چه مقدار طول می کشد تا ما هم مانند شما عمل کنیم؟

    برای پاسخ دادن به این سوال از خود بپرسیم: منظور از کار کردن بر روی باورهایمان چیست؟

    روی باورها کار کردن: جدا از زندگی ما نیست

    چرا اجازه ندادید که خانم شایسته به اردک ها غذا دهند؟

    برخی از افراد به دنبال: یافتن تناقض و بررسی موشکافانه و یافتن ایراد و اشتباهات دیگران هستند از خودمان انتظار و توقع اینگونه رفتارهای بی نقص را داشته باشیم: به دنبال بهبود رفتارها و عملکرد خود باشیم

    ایده ی ساخت سریال زندگی در بهشت چگونه شکل گرفت؟

    ما هدایت شدیم: خانم شایسته علاقمند به مستند سازی اتفاقات هستند که در سفر به دور آمریکا این ایده اجرا و به تدریج ساده تر شد و بازخوردهایی که داشت نشان داد که:

    ایده ی بسیار خوبی است و به همین دلیل برای زندگی در بهشت هم همین روند تکرار شد که هدف اصلی: آموزش در عمل و درک درست و بهتر قوانین است

    ایا گوش دادن به محتوای آهنگ ها باعث احساس بد نمی شود؟

    بسیار کم به آهنگ گوش می دهیم اما ریتم آهنگ برای من جذاب است نه کلمات به کار برده شده در آن هیچ یک از ما بی نقص و بدون اشکال و ایراد نیستیم برای پیشرفت و تغییر: به خود سخت بگیریم استانداردهای خود را بالا نگه داریم و از خود انتظار بالا داشته باشیم جهان به: احساس ما پاسخ می دهد نه به کلام ما باورهای خود را تغییر دهیم تا: نتایج زندگی ما تغییر کند.

    آیا همه در آمریکا ابزار تهیه می کنند و کارهای فنی را خودشان انجام می دهند؟

    به نسبت ایران: بسیار بیشتر خودشان کارهای خود را انجام می دهند

    چگونه هنگام کار کردن غر نمی زنید و شکایت نمی کنید؟

    اینگونه نیست که من هیچ گاه غر نزنم اما خانم شایسته: اصلا شکایت نمی کنند ما به انجام کار مورد علاقه ی خود هدایت می شویم به همین دلیل: شکایت و اعتراض نمی کنیم رابطه ی خوب: رابطه ای است که هر دو طرف با هم در صلح هستند و لذت می برند استانداردهای جامعه به هیچ وجه اهمیت ندارد

    زمانی که باورهای مناسب داشته باشیم: به سمت چنین فردی هدایت می شویم

    مادر جیکوب تنها لذت می برد و غیبت نمی کند چگونه انجام چنین کاری امکان پذیر است؟

    خانم شایسته هیچ گاه این اخلاق را نداشتند چون پدر ایشان به شدت در مورد غیبت کردن حساس بودند اگر حرف شخص دیگری را می زدند پدر ایشان می گفتند: تنها راجع به خودتان صحبت کنید

    به همین دلیل به رابطه با : چنین اشخاصی هدایت شدند

    زندگی در بهشت بهتر است یا برج تمپا؟ تا چه زمانی؟

    با اختلاف زیاد زندگی در بهشت چون آزادی اولویت ما است و زندگی در پارادایس چنین امکانی در اختیار ما قرار می دهد

    آینده به هیچ وجه اهمیت ندارد تمرکز اصلی ما تنها باید بر زمان حال لذت بردن از آن و بر قدم و گام بعدی باشد

    خداوند قدم به قدم: ما را هدایت خواهد کرد

    آیا براونی فقط علف می خورد ؟ جایی برای خواب دارد؟

    علف می خورد و مکان خاصی ندارد تنها سنگ نمک برای دریافت مواد معدنی برای او تهیه کرده ایم براونی : به صورت طبیعی تمام علف ها را پاکسازی می کند

    آیا مهمان ها درخواست پذیرایی از شما داشتند؟

    آمریکا کشوری : بسیار متنوع با فرهنگ ها باور ها و مذاهب متغییر است هیچ گونه قالب و استاندارد خاصی وجود ندارد

    زمان ورود و خروج آنها : کاملا مشخص است و لازم به انجام کار خاصی نیست

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 619 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    یه قسمت زیبا با استاد نازنین با پشت صحنه خیلی زیبا و دیوونه کننده

    از دل این فایل زیبا و سوالات چندین اصل زیبا هم بهش می‌رسیم

    اول اینکه اصل رو بشناسیم و تمرکز روی اصل کنیم و به دنبال حاشیه نریم که ما رو از اهداف دور میکنه و استاد اصل رو میگه و من باید روی این اصل زندگیم رو بچینم به سبک شخصی خودم.

    دوم مهم فرمانس ماست که از احساس رقم میگیره نه حرفی که ورد زبانمان است مثل تسبیح چرخوندن که عادته

    سوم، باور یعنی قالب فکری ما و همینطور که این باورها در طول زندگی ما شکل گرفتن نااگاهانه الان در دل این زندگی به صورت اگاهانه در تمام این ساعت طوری به مسائل نگاه و فکر کنیم که حس خوب بگیریم و دیدگاه الهی بسازیم . گوش کردن و تمرین کردن باهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 901 روز

    سلام به استادعزیزم ومریم جان

    وهمه دوستانِ عالیم

    خدایاشکرت بابت روز بی نظیر دیگر که روزیم نمودی واین نشانه عالی ودیدن روی زیبای استاد جانم درپردایسِ قشنگم واین همه زیبایی وشکوه وجلال وجبروت، الله اکبر ….

    کامنت دوست عزیزم آقا حامد هم باعشق خواندم وچقدر لذت بردم ودرمورد همه چیز عالی جواب داده وهرلحظه شکرگزاریِ های ایشان، آفرین .

    واقعا هم همینطور بوده وازنظر من سریال زندگی دربهشت که بحث این فایل می باشدچقدر درروند رشدوپیشرفت مان درتمام ابعاد مثمرثمر بوده است وتابه امروز ادامه دارد ویک لحظه پیش خودم فکر می کنم اگراین سریال ها نبود من این قدر جذب می کردم ثروت، سلامتی، آرامش، شکرگزاری،زیبایی ها ودریک کلام شکرگزار واقعی بودن؟؟؟!!! من که خود چندین استاد رارد کردم تابه لطف خداوند به ایشان هدایت شدم ودیدن همین سریال ها درسایت طلایی شان ونتایج عالی که هم شنیدم وهم دیدم وفقط شکرگزاری کرده وروند زندگی استاد وبعد بودن دراین مکان بهشتی یک مورد ازبی نهایت مورد برای تغییراساسی درشخصیتم وزندگیم بودکه الحق به یکباره همه چیز کن فیکون شد ازدیدن زیبایی ها وذوق وشوق استاد ومریم جان مثل اینکه بگویند گوجه سبز ونمک وبه یکباره دهانت آب بیفتد ومن هم باهر لحظه دیدن به وجد بیایم و لذت ببرم وسازندگی اساسی…..

    چه حرکت هایی استاد ومریم جونم انجام دادند وهمه راصادقانه به تصویر کشیدند جاهایی اجرانشد آنطور که ازنظر خودشان بهترهم می شد ،خریدی که انجام گرفت وشاید تعویض ویا ایده ای دیگر وموارد دیگر که خودم ومصطفی چه آموزش هایی یاد گرفتیم ویا کارهایی که استاد انجام دادند ومثلا دربحث آموزش که تمام راههاراخود فرسنگ ها جلوتررفته وبه ماحاضروآماده رسید وچه بهره ها خداوند نصیبمان کرد وبعد همین درقانون سلامتی چقدر زندگیمان باکیفیت ترشد وازچه خریدهای وسایلی دست کشیدیم وتمرکزمان روی اصل رفت درمورد همه چیزچه خرید لوازم وچه خرید مواد غذایی ….

    سعی کردم تمام تمرکزم فقط روی بهبودیم باشد وهرروز باایمان ترومتوکل تر دراین مسیر کنار استادم گام بردارم وایشان بگویند ومن عمل کنم ونتایجش هم که عالی دریافت کردم ،خدایابی نهایت شاکروسپاسگزارم.

    بله استاد جانم زمانی که مستاجر بودم درخت لیمو خارگی، درحیاط پایین بود ومن چقدر ذوقش می کردم ودیدن گلها ودرختان اطراف ودیدن زندگی زیبای شما واین مکان بهشتی که ازشما آموخته بودم وبعد هم که خانه باغی وسیع خداوند روزیم کرد ،همین است تمرکز برزیبایی ها وهرنفس شکرگزاری وهرروز بهبود شخصیت وزندگی مان اصلی ترین وباارزش ترین کار برایم بوده وهست …..

    چقدر عکس تان زیباوالهی است روی صفحه استادم ،خدایاشکرت ،خدایاشکرت ازدیدن این همه زیبایی که برایم تازگی دارد ،غروب دراین فضای آکنده ازبوی بهشت وااای توروخدا باید روزی هزار بار بابت وجود استادمان وخدای استادمان شاکر وسپاس گزار باشیم واشکم درمی آید وقتی ایرادی بی پایه واساس ازاستاد گرفته می شود،خدایا مارابه راه راست هدایت کن هرنفسسسس.

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، دوستتون دارم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 987 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام و درود خدمت استاد و مریم عزیز

    واقعا من به این درک رسیدم حال خوب اتفاق خوب

    روز سیزده بدر که رفته بودیم تفریح خدا رو شکر خوش گذشت و توجه ام روی زیبایی ها بود

    غروب که برگشتیم خونه روستامون پسرم فکر کنم مصموم شده بود

    من خیلی آروم بودم و به خداوندسپردم و برعکس همسرم آروم و قرار نداشت و می گفت زود ببریمش دکتر

    من خودم مقداری آب لیمو و پونه این چیزها بهش دادم

    تا این که به اسرار همسرم با ماشین دادشم آوردیم دکتر

    خدا رو شکر توی راه حالش عالی بود و من با آهنگ ماشین داداشم می خوندم و می رقصیدم

    و پسرم میگفت دایی آهنگ شاد بزار اومدین همش می خندیدم براطمینان گفتیم ببربم دکتر ساعت ده شب بود این قدر شلوغ بود که منشی گفت مگه چهار ساعت دیگه نوبتت بشه من هم گفتم نمی خواد اومدیم خونه مادرم کلی به ما رسیدن …و به خیر و خوشی گذشت من این حال خوب خودم مدیون استاد می دونم اگه قبلا بود خیلی غر می زدم و ناراحت می شدم خواهرم تو راه می گفت چی خوردی این قدر شادی خدایا هزار مرتبه شکرت این سفر برام کلی درس داشت

    و دیروز یک دوست بهم زنگ زد و بهم پبشنهاد کار داد و غروب دعوت خونه داداش ام بودم توی کوچه پول پیدا کردم این رو نشونه دیدم ذوق کردم و امروز صبح خواب عالی دیدم دارم نشونه ها رو میبینم شکر خداوند بجا می آورم

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1475 روز

    به نام الله هدایتگربه سمت خواسته ها

    سلام دوستان خوبم

    امشب ازخداپرسیدم ایامن باورهام تغییرکرده ودرست انجام میدم واین فایل به عنوان نشانه برای من اومد

    باورسازی یعنی جوری به موضوعات نگاه کنی که به احساس بهتری برسی باورسازی یعنی تغییرشخصیت یعنی کنترل ذهن یعنی عمل کردن به ایده هاوالهامات

    منم فکرمیکردم باورسازی همین نوشتن وگفتن عبارات تاکیدیه البته اینهاخوبن ولی اصلش اینه که این حرف های استادرودرعمل اجراکنی نه این که بیای هرروز20ساعت فایل گوش بدی وعمل نکنی البته یکی ازراه های رسیدن به احساس خوب همین گوش دادن به فایل هاهست امابایددرحالی که به کارهای زندگیمون میرسیم این اگاهی هارودرزندگی مون ایجادکنیم

    مثلاوقتی به یک مشکلی برمیخوریم بتونیم ذهنمون روکنترل کنیم وبه احساس خوب برسیم وخودبه خوداون اتفاق به نفع مارخ میده

    استادهم اشتباه میکنه وهیچ کس کامل نیست واگرم اشتباه کردی خودتوسرزنش نکن

    وقتی احساست خوبه ایده هایی بهت گفته میشه که بایدعمل کنی حتی اگراون ایده هاجواب نده برای توتجربه میشه برای زندگی بهترومسیرراحت ترپس نگران اینده نباش وقتی حالت خوبه هدایت میشی قدم به قدم وبهت گفته میشه

    به قول انیشتین =اینده خودش میاد

    نگران نباش

    تغییرباوریعنی=توکل کردن وعمل کردن به ایده هاوحرکت کردن یعنی عمل به الهامات

    چون خداوندهرلحظه داره ماروهدایت میکنه

    روی باورکارکردن یعنی=تمرکزبرروی زیبایی هاواعراض ازناخواسته هاونکات منفی زندگی وکنترل ورودی های ذهن

    جهان به احساسات ماواکنش نشون میده نه به کلمات ما

    شادوموفق باشید

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مریم رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 1028 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته عزیزودوستان عزیز سایت توحیدی استاد عباسمنش…..

    می‌خوام به سوالی که استاد اول فایل پرسیدین جواب بدم…

    روی باورها کارکردن یعنی چی؟

    من تواین مدت که دارم دوره های دوازده قدم رو گوش میکنم وپیش میرم ..

    کنارش هم دارم سریال زندگی دربهشت رودوباره مرور میکنم والعان رسیدم به این قسمت از سریال …

    اون اوایل که وارد سایت شده بودم درک زیادی از این سریال نداشتم بیشتر نگاه میکردم وبرام لذت بخش بود

    وقتی کامنتهای بچه ها رو میخوندم که ازقدیمهای سایت بودن ومیگفتن این فایلهای زندگی در بهشت وسفرنامه عینن حرفهای استاد تودوره هاست …

    همش باخودم میگفتم کاش منم بفهمم این یعنی چی ؟

    راستش خودم آرام آرام متوجه شدم.که آره بابا دقیقا بچها درست میگفتن……

    والعان که به این فایل رسیدم گفتم بهتره حالا که این سوال پیش آمد منم درس‌هایی که ازاین سریال ودرکم از قوانین روتااینجا برای شما استاد عزیزم بنویسم و همینطور برای خودم ……

    استاد درس خیلی خیلی بزرگی که ازدیدن سریال از شما گرفتم که خودم توش خیلی زیاد مشکل داشتم این بود

    وقتی یه کاری داشتم انجام میدادم تواون کارمشکلی پیش می آمد من خیلی زیاد بهم میریختم

    حتی اگه یه ایده ای هم حالا یه ذهنم میومد وانجامش میدادم بازم خوب کارم پیش نمی‌رفت بیشتر عصبانی میشدم ….

    مثلاً دنبال یه کلیددرخونه اگر بودم توی کیفم نبود .

    فوری ناراحت وعصبی میشدم سرهمه داد می‌کشیدم واقعا خیلی بهم میریختم فقط واسه یه کلید…..

    اما وقتی باحرفهای شما قانون رو بهتر درک کردم

    اونها رو آرام آرام کوچولو کوچولو اجراکردم

    فایلهای زندگی در بهشت رو دیدم ….

    متوجه شدم واقعا توی هرکاری کنترل کردن ذهن می‌تونه بهم احساس خوبی بده…

    وقتی شما تراکتورتون توی گل گیر کرد.

    وهرایده ای که به ذهنتون می‌رسید با هدایت الله

    انجام می‌دادین با حال خوب بدون نگرانی تازه خیلی هم آرام بودین بهم نمیریختین حالا باید چیکار کنم و…….

    بلکه اونقدر آرامش داشتین که من اصلا کیف میکردم ‌

    تازه اون ایده هم اجرا میشد وحالا جواب هم نمی گرفتین .جالبتر برام این بود اصلا اون کارو رها میکردی همون تراکتور رو بعدش باخانم شایسته می‌رفتیم کارهای دیگه رو انجام می‌دادین وحتی می‌رفتیم خرید……

    من وقتی این قسمت‌های سریال رو دیدم خیلی برام درس داشت خیلی زیاد

    چون من همیشه قبلاً واسه هر موضوعی حتی کوچیک هم نمی‌تونستم ذهنم رو آروم کنم …

    واگه داشتم کاری انجام میدادم کلی عصبی وناراحت بودم …..

    ولی دیدم نه بابا میشه یه جور دیگه هم زندگی کرد

    حالا اگه هروقت یه مسله کوچیکه پیش بیاد

    مثلاً حالا همون دسته کلیدم رو پیدا نکنم میرم کیفمو میگردم اگرنبود حالا دوتا جای دیگه هم که فکرمی‌کنم ممکنه اونجا باشه هم میگردم ولی دیگه بهم نمیریزم

    میرم سراغ یه کاردیکه میگم حالا خداخودش بعد هدایتم می‌کنه پیداش میکنم وباورم نمیشد چندین بار این موضوع رو من انجام دادم ووقتی ذهنم آروم شد اون وسیله پیدا شد .

    یا یه موضوعی حل شد

    یعنی می‌خوام بگم استاد

    اون احساس خوبه خودش اتفاقهای خوب رو برام میاره …

    یعنی العان خیلی تواین کاربهتر شدم ..

    خیلی خوشحالم برای خودم …

    ویادیدن خانم شایسته که چقدراز انجام کارهای توی محیط پاردایس وخونه لذت می‌بره واین کارها رو برای خودش لذت بخش کرده …

    من به عنوان یه خانم خیلی برام مهم بود وقتی خونه وزندگی رو‌تمیز میکنم دیگه حالا بقیه باید خیلی مراعات منو بکنن خونه رو تمیز نگه دارن تازحمت من زیادنشه …

    ولی یه درس بزرگ ازخانم شایسته گرفتم ..

    اول اینکه یادگرفتم باخودم درصلح باشم ..

    وقتی خونه رو تمیز میکنم باعشق تمیز کنم ازکارم لذت ببرم .

    برای خودم توی ذهنم لذت بخشش کنم اسونش کنم .

    حالا اگه یکی ازبچهام مثلاً یه آب ریخت کف آشپزخانه دادوبیداد نکنم .

    بلکه سعی کنم مثل خانم شایسته که اون دستشویی اردکهارو بعدازتمیزکردن جلوی خونه کثیف کرده بودن

    ایشون خیلی قشنگ گفتن ببین نقش و نگارهای این اردکهارو …

    من از همین حرف ایشون کلی درس گرفتم

    چون اگه پسرم یه لیوان اب رو می‌ریخت زمین من اونقدر غرمیزدم داد میزدم که اتفاقا بازم تکرار میشد

    یا مثلاً همش میگفتم شما که قدرمنو نمیدونید من همش تمیز میکنم شما کثیف …

    می‌دونی چی می‌خوام بگم استاد .

    درکم این بود که بابا من دارم تمیز میکنم ولی تمام توجهم رو دارم میزارم روی کثیفی خونه وهمین دادوبیداکردن خودش یعنی توجه کردن یعنی قدرت دادن به ناخواسته به کثیفی به بی‌نظمی ….

    اونجا بود که باخودم گفتم ای خدا من چقدر داشتم ناخوادگاه ناخواسته برای خودم جذب میکردم

    وخیلی قشنگ این موضوع رو درک کردم واقعا سعی میکنم توی زندگیم ازاین کارخانم شایسته استفاده کنم …

    اینها همه درس‌هایی هست آگاهی هست که شما استاد دارین آموزش میدین به من ….

    وخیلی چیزهای دیگه که از سریال خیلی به وضوح وخوب یادگرفتم و متوجه شدم …..

    واقعا کنترل کردن ذهن ورسیدن به احساس خوب ..

    کلی اتفاقات خوب حتی کوچیک درروزمره برام رقم‌میزنه وزندگی روبرام آسان ولذت بخش کرده خدایا شکرت …..

    وفهمیدم که لذت بردن از کارهای خونه هم حتی می‌تونه کلی آگاهی خوب بهم بده ……

    من فهمیدم کارکردن روی ذهن این نیست بشینم فقط فایل گوش کنم جمله تاکیدی بگم .

    بلکه باید تمام روز آگاهانه حال خودمو خوب نگه دارم .البته من فایلهای دوره هامو هرروز گوش میکنم …اما

    فهمیدم احساسم خوب باشه همه چی خودش خوب میشه …

    یعنی وقتی یه کم احساسم بدمیشه سریع متوجه میشم چون حتی وقتی یه اسنپ میگیرم برم باشگاه

    یه ماشین داغون وخراب گیرم میاد ومیگم ببین امکان نداره حسم بد بشه ومن نتیجشو نبینم وبرعکسشم شده

    که وقتی احساسم خوبه

    یه ماشین تمیز واقعا تمیز که میگم یعنی واقعا تمیز وبراغ وچه راننده ی پرانرژی وخوبی داره …..وچقدرلذت میبرم چقدر خدایا شکرت

    استاد خیلی خوشحالم برای خودم که شاگرد شما هستم …

    خداروشکر به خاطر وجودشمانازنینهای زندگی من

    وازشما سپاسگزارم استاد به خاطر آگاهی ودرکی که ازرفتارتون توی سریال بهم‌میدین برای درک بهتر قوانین …

    من واقعا قلبا دوستتون دارم

    وبراتون بهترینها رو ازخدامیخوام

    در پناه الله یکتا شاد وخوشبخت وسلامت باشید …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    محمد جهان تیغی گفته:
    مدت عضویت: 871 روز

    محشر بود آرامشو توی دلم حس میکنم با خوندن این کامنت فوق العاده حس میکنم ذهنم باز شد خالی از نگرانی ها دلشوره و حجمه های بیهوده و الکیه فکری شد . اصلأ بهم حس رهایی دست داد ، رهایی که رها میکنی چون میدونی خدا هست اون مواظبه اون مراقبه و خیالت راحته تخت ریلکس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    Mz گفته:
    مدت عضویت: 750 روز

    سلام به استاد و مریم عزیز

    خیلی مهشرین ببیییین هویالاییین

    سوال این بود روی باور هامون کار کردن یعنی چی ؟

    مگه نمیخوای موفق بشی (حالا هر موضوعی ) پس باید بتونی تصمیم های درست درموردش بگیری درست رفتار کنی تا سودش رو به دست بیاری

    قانون اینه احساس خوب = اتفاق خوب

    این قانون میگه که وقتی احساست خوبه تصمیم های خوبی میگیری رفتار های درستی داری پس سود اون قضیه رو خواهی گرفت

    یک مثال کوچیک بریم روابط : همسرت اشتباهی مرتکب میشه

    حالت خوبه : فدا سرت اشکالی نداره ،، همین باعث میشه دفعه بعد دیگه اون اشتباهو نکنه و عشقی که بهش دادی رو چندید برابر با کارای خوب دیگش بهت برگردونه

    حالت بده : چرا مگه عقل نداری مگه کوری و.. اغاز کشمکش از این موضوع و تاثیر رو همه چی رفته رفته درست کردن باتلاق

    حالا چه چیزی چارچوب تصمیم ها و رفتار های مارو شکل میده ؟ باور هومون ، باور هامون چیه ؟ همون فکر های غالبی که کوچیک کوچیک با ورودی هامون جمع شدن یعنی اون چیزای که بهشون توجه کردیم و تو ذهنمون نگه داشتیمشون

    خب حالا چطوری بیایم این چارچوب تصمیم ها و رفتار هامونو درست کنیم تا موفق بشیم تو موضوعات مختلف ؟

    طبق قانون باید حالت خوب باشه ، پس باید دنبال این باشیم

    چطوری تو هر موضوعی حالمون رو خوب نگه داریم تا اتفاقات خوبی واسمون بیوفته ؟

    خب معلومه از زاویه ای به قضیه نگاه کنی نوعی برسی تجزیه تحلیلش کنی که این قضیه برات جنبه مثبتی داشته یه نعمتی داده جلوی خطری رو گرفته چیزی یاد داده و… یا حتی اگر چیز مثبتی از توش پیدا نمیکنی اینو ولش و به یه چیز دیگه مثبت توجه کنی

    پس کل کار همینه به موضوعات مختلف جوری نگاه کنی که بهت احساس بهتری بده

    باور سازی هم همینه: توجه مثبت کنترل ورودی ها به گونه ای که احساس بهتری درونت ایجاد کنه

    ورودی (حرفای که میزنیم میشنویم چیزای که میبینیم چیزای که فکر میکنیم به یاد میاریم تجسم میکنیم و مهم تر از همه فکرای که درمورد خودمون داریم)

    باور فکرای غالب ذهنه ، فکرای غالب همون فکرایه که بار ها و بارها تکرار شده ، فکر همون پرونده ای هست که تو ذهنت بازش کردی به وسیله شنیدن دیدن گفتن یاد اوردن و…

    پس میخوای باور سازی کنی : پرونده های که میسازی رو باید کنترل کنی طبق قانون پرونده های مثبتی توی ذهنت باز بشه

    دیدی کوه نمیکنی 1000 ها ساعت پشت فایل های استاد نمیشینی ، تو همین زندگی روز مره پرونده هاتو فیلتر میکنی مثبت هاش رو موندگار میکنی تو ذهنت فکرای عالب نثبت و باورای مثبت و نتایج مثبتی رقم میزنه برات

    یکی میگه برای باور سازی مینویسم یکی میگه روزی چند ساعت گوش میدم یکی میگه با بقیه درموردش حرف میزنم یکی میگه تجسمش میکنم و.. هزاران روش دیگه همشون دارن یک کار رو انجام میدن : موندگار کردن فکرای خوب که نتیجش حال خوب و نتیجه اون سود گیری هستش رو انجام میدن

    همه این روش ها بهت کمک میکنه ولی اصل اینه طوری به قضیه نگاه کنی که احساس بهتری بهت بده

    اونی که کارشو ول میکنه به هوای این که میاد باور سازی کنه با نگاه کردن به فایل استاد و عمل نکردن بهش سود کمتری میگیره تا نسبت به فردی که تو کاری که میکنه داره دنبال راحی میگرده که حسش خوب تر باشه تو اون کار

    رونالدو عشق منه بیاین برسیش کنیم

    رونالدو که مثل استاد قانون رو درک نمیکنه پس چرا این همه موفقه حتی میتونم بگم از استاد هم ثروت بیشتری داره ،، اونم مثل استاد وضعیتش خراب بود فقیر بود پدر معتاد خودش میگه شبا غذا نداشتیم گرسنه طی میکردیم

    ولی چی شد به اینجا رسید ؟!

    هدف داشت و برای هدفش کنترل ذهن کرد ، روزی که تصمیم گرفت پولدار بشه بهترین فوتبالیست بشه به حرف پدرش که گفته بود نمیشه گوش نکرد به حرف همسایه ها که مسخرش کردن توجه نکرد با حرف بزرگتراش اون کاربلدا که همه رو نصیحت میکنن تو فامیل گوش نکرد این که میگفتن نمیتونی رو توجه نکرد (ورودی منفی) ولی این صدای درونش که گفت میتونی رو (ورودی +) بار ها و بارها با خودش تکرار کرد همین باعث شد حالش خوب باشه تو تمرینا و نتیجه بهتری از تمرینا بگیره و اتفاق های خوبی براش رقم بخوره

    جالبه بدونین رونالدو خودش میگه 90 ٪ قدرت من ذهنیتمه 10 ٪مهارتم ، همیشه میگه خودتون رو باور داشته باشین

    خب نتیجه این گفت و گو با خودم که خودم رو تشویق کنه بهم خودباوری بده نتیجش چیه احساس خوب و احساس خوب = نعمت های بیشتر

    باور سازی یعنی احساس خوب سازی

    که استفاده از اگاهی های استاد در این مسیر مارو تا خرخره مجهز به صلاح میکنه ولی نهم استفاده از صلاحه ، تو با من با دریای از اگاهی شدن به جای نمیرسیم پس دنبال یاد گرفتن بیش از اندازه فایلای استاد نباشیم دنبال استفاده از همون یه زره اگاهی باشیم که استفادش باعث میشه به موقع اگاهی بعدی رو هم به هزاران روش یاد بگیریم که استاد یک دست خداست ،

    برا یه جنگجو واقعی ماهر فرز و بینقص یه اصلحه کمری کافیه که همه مترسک هارو بزنه

    ولی یه ناشی تجهیزات یه کشور رو بهش بدی بازم نمیتونه مترسک هارو بزنه

    باور سازی اینه به حال خوب برسون خودتو با تغییر دیدگاهت در همین شرایطی که داری در همون کاری که میکنی نه با تغییر یک اتفاق در بیرون از ذهنت

    یه بار دیگه کلی : اگه حالت خوب باشه اتفاقای خوبی میوفته و باور سازی همه اون نوع دیدگاه های هست که باعث میشه حالت خوب بشه بتونی تصمیم درستی بگیری رفتار درستی داشته باشی تا موفق اون قضیه بشی سودشو ببری

    یک زنبور عسل تمام عمرش یک کار کوچیکُ انجام میده اما میدونه همین کار کوچک ولی همیشگی نتایج بزرگی رقم خواهد زد .،

    این بخش دریافت نعمت ها به وسیله باور سازی : ببینین عزیزانم وقتی باور های خوبی شکل داده باشین ، اولا

    1 فکرای درستی دارین (تغییر در سطح فکر ) نشونه هاش رو میبینی اطرافت مثلا متشینه رو تو خیابون بیشتر میبینی

    2 طبق باور درستت عمل میکنی : نعمت رو ماداش رو میگیری ، مثلا حرف مردم مهم نیس ارایش نمیکنی ازادی رو تجربه میکنی

    3 باورت روتقویت میکنی و رفتارت رو تکرارو تکرارو تکرار میکنی اینقد که بخشی از تو میشه تبدیل میشه به عادتت و اینجاس که کم کم پاداش های بزرگ از راه میرسه

    خیلی هامون تو مرحله یک هستیم ولی انتظار نتایج مرحله 3 رو داریم ، دیگه خودت میفهمی که باید چیکار کنی

    زندگیتون پر انرژی سالم و خوشحال باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1578 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم.

    روزشسصت وچهارم،روزشمارتوانایی تشخیص اصل از فرع…

    چقدر خدارو شاکرم که به این طریق وبه این شیوه ی دلچسب و دوستداشتنی، واز طریق شخصی پراز عشق پراز مهربانی، دور اماااااا خیلی خیلی نزدیک به من، از زبان کسیکه انقدر شناختش و باهاش دوسته و تو مسیر صراط مستقیمش هست، وبهش ایمان داره…منو با خودش با کلامش در قرآن آشنا کرد…الهی هزاران بار شکر

    استاد جانم چقدر این نگاهتون رو دوست دارم و می پسندم و دلخواهم هست، اینکه در اکثر مواقع وقتی از قوانین جهان هستی صحبت میکنید از قرآن مثال میزنید از کلام خدا مثال میزنید واز داستانهای پند آموز و عبرت آموزش…

    من 37 سال از خدا عمر گرفته بودم وچندین بار قرآن رو از اول تا آخر با معنی خونده بودم ولی هیچوقت هیچوقت دیدی که بعداز آشنایی شما از قرآن وکلام خدا پیدا کردم رو سرسوزن اونموقعه ها نداشتم…

    همیشه پیش خودم فکر میکردم چرا خدا یه حرفو بارها وبارها تکرار میکنه؟ چرا انقدر آیه های تکراری داریم؟ چرا داستانهای قرآن چندبار به گونه های مختلف تکرار شده؟

    چرا انقدر خدا روی بعضی چیزا کلید کرده؟؟

    هی تکرار وتکرار؟

    خب فهمیدیم دیگه گناه کنیم عذاب میشیم میریم جهنم، کار خوب انجام بدیم میریم بهشت…

    خب گناه که مشخص و معلوم بود، 90 درصد اعمال ما از نظر پدرومادرها و معلمین درس دینی و عربی و قرآن ومعلم پرورشیمون و از دید اکثر جامعه گناه بود…..

    حالا کار خوب وثواب ودرست هم که میشد از حق خودمون گذشتن، هی خوبی وترحم ودلسوزی کردن به حال دیگران، هی از خودت کندن و دادن به دیگرانو واز خودگذشتگی و فقیر بودن و مدام در حال نماز و زیارت و عبادت و تسبیح زدن وذکر گفتن ….بود

    بدترش اینجا بود که اکثر ماها فک میکردیم خب خدا داره میگه پیامبرانی که من انتخاب کردم بهترین آدمها هستند، واونها از شکم مادرشون همینطوری خوب و درستکار بودند ومثل پیامبران انگشت شمار پیدا میشه واینکه اونا تافته جدا بافته هستند و هیچکس نمی تونه مثل پیامبران باشه که مثلا خدا از طریق وحی والهام وشهود باهاش ارتباط برقرار کنه و اینجوری عزیز دوردونه خدا باشه و…..

    خب ماهم که پراز احساس گناه و خودمون رو گناهکار عالم میدونستیم خصوصا وقتی نماز نمیخوندیم و روزه نمیگرفتیم!!!

    دیگه تا میومدیم دوتا آیه بخونیم بیشتر ترس میومد سراغمون، میگفتیم داره به من میگه ها، من حتما عذاب میشم حتما میرم جهنم، مثلا با پسرخاله ام که نامحرم هست دست دادم!! چندبار لاک زدم…

    نمازهام که همش قضا میشه ….

    موهامم که همش بیرون از مقنعه و روسری….

    پشت سر فلانی هم که دو بار غیبت کردم و…

    حتما خدا الان باهام قهره و از من بیزاره…!!!

    ولی من بعد اینکه با آموزه های شما آشنا شدم، بعد اینکه دوره 12 قدم رو کار کردم و جلسات قرآنیش رو بارها وبارها وبارها گوش دادم هر بار که شروع کردم به خوندن کلام خدا فقط وفقط مهر دیدم،عشق دیدم، رحمت دیدم، بزرگی وبخشندگی دیدم از خالقم، همش حس میکنم داره از طریق کلامش تو قرآن فقط ومستقیم با من حرف میزنه خطاب به من گفته هرچی که گفته ومیگه…

    انقدر بهم حس خوبی میده که هرچی میپرسم سریع بهم جواب میده از طریق قرآن، حتی گاهی بهم تشر میزنه و خیلی جدی میگه ببین من بهت گفتم راه اینه چاه اینه باز میخوای بگی حرف حرف خودته؟ اوکی دیگه خود دانی….

    گاهی با یه آیه در جواب دلتنگیهام قربون صدقم میره و نوازشم میکنه…

    گاهی نصیحتم میکنه از روی عشق…

    گاهی برام مثال میاره و میگه مثل فلانی و از این مسیر و اینطوری که بری همه چیز اوکی میشه و اینطوری درسته…

    گاهی باز برام مثال میاره از فلانی وفلانی تو کتابش و میگه اون بنده ی من اینطوری بود که اشتباه کرد و به خودش ظلم کرد پس تو اینکارو نکنی و این راهو نریییاااااا….

    گاهی میاد خودش رو بهم میشناسونه و میگه من این شکلی ام و اینطوری …توهم اگه میخوای دوستم باشی کنارم باشی سعی کن مثل من باشی که هرکی باهات حرف زد هرکی کنارت قرار گرفت نشونی از من در تو ببینه…

    وگاهی بهم میگه الان فقط بشین وچشمات رو ببند و خودت رو رها کن از تن وجسمت، از اینهمه هیاهو و لحظه ای رو تصور کن که اومدی در جهانی دیگه وبرای همیشه دیگه پیش منی …نزدیکتر از حالا که گاهی هستی خیلی نزدیک ولی گاهی دور میشی وسرد…

    ولی اونجا دیگه حجابی نیست بین من وتو…

    اگر دلت رو پاک کنی از آلودگیها و چشمهات رو گوشهات رو وتمام وجودت رو پاک کنی از الودگیها…و سعی کنی همواره صادق و درستکار و یکتاپرست باشی…

    خب قدیما قبل آشنایی باشما، که نه خدارو میشناختم، نه قوانینش رو، ونه خودم رو، همه چیز برام مبهم بود، نه الگویی داشتم از کسیکه یکتاپرست و توحیدی عمل کنه و حرف وعملش یکی باشه و واقعا درستکار و صادق و با ایمان و موحد باشه…

    ولی وقتی کم کم تونستم خداوند رو از طرق آموزه های شما بشناسم و فکر خدا رو بخونم، دیگه کار سختی نبود ونیست برام دوستی باخدا، همنشینی باخدا…

    چون تا حدود زیادی فهمیدم اصل چیه، خدا ازم چی میخواد وچطور بنده ای باید باشم…

    اصلا انگاری از وقتی فکرخدا رو تونستم بخونم خودش بیشتر داره سعی میکنه من تو ارتباط تنگاتنگ باهاش بمونم، جوریکه انگار دستمو گرفته و رهام نمیکنه…

    منم از وقتی مهمون خونه اش شدم دیگه مطمعن شدم صاحب خونه وصاحب اختیارم قدرتمندترین و ثروتمندترین و بهترین ومهربانترینه، چون قبلا تجربه اینو داشتم که توی آدمها وهیچ جا ندیده بودم این حد از عشق بلاعوضی رو که بهم بدند و هیچکس نبود که منو همینطوری که هستم با تمام کمی وکاستیم و خوبی وبدیهام بخواد و تازه بگه خطاء کردی اشتباه کردی عیبی نداره دوباره بهت فرصت جبران میدم، سعی کن اینبار درست عمل کنی…

    نمیدونم باورتون میشه یا نه، تجربش کردید یا نه؟

    من در تمام عمرم نه هیچکس حتی از پدرم ومادرم وحتی فرزندم چنین عشق و دوستداشتن وحسی رو که از خدا میگیرم رو حتی سر سوزنی ندیدم ونگرفتم…

    من توی خانواده ای کاملا بدون عشق واحساس بزرگ شدم اصلا نمی دونم عشق مادر وپدر به فرزند چه شکلی هست چون پدر ومادرم هم معنی عشق و دوستداشتن رو نمیدونستند، چطور وقتی نمیدونستند عشق ومحبت واقعی چه شکلی هست می تونستند اونو به بچه هاشونم بدند وقتی مدام در حال ظلم به خود بودند!!!!

    ولی وقتی من از اویزون بودنم به آدمها کلا دست برداشتم وقتی دست از مشرک بودنم که برداشتم وقتی به آدمها تکیه کردمو هر بار محکمتر زمین خوردم و تیکه تیکه شد تمام روح و روان وجانم…

    انوقت خدا تیکه هامو جمع کرد و دوباره باعشقی بی حدو اندازه ترمیمم کرد و دوباره منو سرپا کرد…

    درسته معتاد به مواد مخدر و الکل و قرص و…نبودم

    ولی وقتی نگاه میکنم به قبل آشنایی با شما، می بینم من یه کارتون خواب له و لورده بودم که اعتیاد و وابستگی ودلبستگی شدید به آدمها به موقعییت ها به اسم ها و به رسم ها و مال واموال و حرف مردم و …. منو انقدر به مرز فلاکت وبدبختی رسونده بود که توی وجود خودم توی زندگی خودم کنج خونه ی خودم انگار یه کارتون خواب و دم مرگ بودم که دیگه داشت نفسهای آخرش رو میکشید…

    اعتیاد به باورها وعادات غلط واشتباه منو بیمارو کارتون خواب و بدبخت کرده بود…

    وقتی عاجز وتسلیم شدم، خدا اومد جلو وجلوتر وجلوتر انقدر نزدیک که هم تونستم ببینمش وهم بشنومش وهم عطر دل انگیز حضورش رو استشمام کنم….

    وانقدر بهم عشق داد و قدم به قدم لحظه به لحظه کنارم موند تا دوباره سرپاشدم واز اونموقعه تا به الان به لطف خودش، دیگه حتی تو ذهن خودم حتی توی قلب خودم به هیچکس جز خدا نه امید می بندم نه وابسته ام ونه تکیه میکنم…

    هر لحظه به خودم یادآوری میکنم که مینا یادت نره دوری از خدا باهات چیکار کرده بود، پس سعی کن حتی دقیقه ای وثانیه ای ازش دور وجدا نشی…

    اصلا دیگه یه جوری میشه این رفاقت، انقدر صمیمی میشی باهاش، که همه چیز بی حد ومرز وبه شکلی کاملا دوستانه وعاشقانه صورت میگیره…

    جوریکه واقعا باتمام وجودت احساس میکنی که دیگه نیازی به هیچکس وهیچ چیز جز خودش نداری…

    چون همه چیز و همه کس میشن خودش، جاری میشه ظهور میکنه در آدمها و شرایط وموقعییت ها ومکانها و زمانها، وانقدر نمایان و واضح خودش رو نشون میده که با تمام وجود میفهمی ودرک میکنی که خودشه، آره کار خودشه…

    نمیدونم چقدر تونستم حسم رو بیان کنم نسبت به رابطه ای که بین منو وخدا مدتهاست در جریان هست…

    ولی هرکسی که تجربش کرده میفهمه من چی میگم…

    فک کن جای قلبت تو سینه خالی بوده قلبتو یه روزی یه جایی از دست داده بودی، وتمام عمر دنبالش میگشتی بعد پیداش میکنی میذاری سرجاش…

    یه همچین حسیه وقتی پیداش میکنی، یه تیکه از خودت که گمش کرده بودی حالا پیداش کردی و حس میکنی وجودت روح و روان و جسم وجانت کامل شده باهاش…باهاش یکی شدی…

    اصلا یکی شدین…

    حالا دیگه به هیچ قیمتی حاضر نیستی که از دستش بدی….

    اینم بگم، که چقدر من خدا رو توی سریال زندگی در بهشت، در کنار شما استاد عزیزم و مریم جان، جاری وساری توی زندگیتون ،بیشتر و بهتر شناختم و بهش نزدیکتر شدم…

    چقدر فهمیدم ودرک کردم که اصلا خدا چه شکلی هست ازم چی میخواد و میخواد که چه شکلی فکر کنم، حرف بزنم وعمل کنم توی زندگیم…

    بی نهایت ازتون ممنونم استاد عزیزم ومریم مهربانم، دوستتون دارم…

    ومنتظر قسمتهای جدید سریال زندگی در بهشت هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      محمد احمدی گفته:
      مدت عضویت: 610 روز

      سلام عزیز خدا سیده خانم

      من امشب که شب جمعه هست با خوندن 2کامنت از شما

      چقدر اشک ریختم

      مثل همون شبهای جمعه ای که تو سن 17 و 18 سالگی موقع دعای کمیل

      اشک می ریختم

      چقدر جملاتت حس خدایی دارند

      خدا خیرت بده

      سپاس گدارتم

      از استاد عباس منش و مریم خانم هم سپاسگذارم

      خدایا قربونت برم

      شکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سیده مینا سیدپور گفته:
        مدت عضویت: 1578 روز

        به نام خدای بخشنده ی مهربان

        سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

        وسلااااام به شما آقامحمد عزیز وبزرگوار…

        ممنون از لطف ومهربانیتون…

        آقا محمد مدت عضویت شما تو سایت عنوان شده 46 روز، حالا نمیدونم واقعا تازه 46 روز هست که عضو سایت شدید وتازه وارد هستید یا نه قبلا هم توی سایت بودید…

        به هرحال خیلی توی دلم بهتون آفرین گفتم ، بابت اینکه میاین کامنت میخونید و تازه برای کامنت دیگران دیدگاهتون رو می نویسید!!!

        میدونستید که منه مینا حداقل 6و7 ماه عضو سایت بود ولی جرات وجسارت کامنت گذاشتن رو نداشتم؟

        همش میگفتم خب بیام چی بنویسم؟

        ولی مطمعنم که شما شاگرد حرف گوش کنی هستید و عاشق تغییر و انگیزه زیادی دارید که توی تمام جنبه های زندگیتون،تغییرات مثبت داشته باشید ان شالله، چون استاد همیشه توی اکثر فایلها میگن که بچه ها بیاین دیدگاه بچه های دیگه رو بخونید بیاین برای دیدگاههای دیگران، دیدگاه خودتون رو بنویسید واین کار کمک میکنه بیشتر تو فرکانس مثبت وحال خوب باشید و الحق که غیر این هم نیست…

        همین کار شما ودوستان دیگه، که میاین وباعشق به دیدگاههای من پاسخ میدید هربار باعث میشه من برگردم دیدگاه خودم رو بخونم، دیدگاهی که شاید یادم رفته بوده اصلا در مورد چی بوده وچی نوشتم، واین کار شما و دوستان عزیزم باعث میشه بیام تو حس وحال خوب ومثبت، بیام هم از دیدگاه خودم باز انرژی بگیرم وهم از دیدگاههای دوستانم…

        آقا محمد عزیز، امیدوارم توی این مسیر پرخیر وبرکت هرلحظه ثابت قدم بمونید و از اینهمه رحمت ولطف خداوند که توی این سایت به همه ی ماهدیه کرده لذت ببرید و خیر دنیا واخرت رو نسیب خودتون کنید تا همیشه…

        در پناه امن خداوند باشید هر لحظه وهمیشه ان شالله

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: