پاسخ به سوالات تان درباره سریال زندگی در بهشت | قسمت 7 - صفحه 5

206 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهشته گفته:
    مدت عضویت: 2042 روز

    سلام و وقت بخیر استاد بزرگوار. من مدتی هست که عضو سایت شما شدم ولی همیشه چراغ خاموش مطالب رو دنبال کردم . توی این مدت در واقع تمام فایل‌های رایگان رو دانلود کردم و بارها اونها رو دیدم و گوش کردم و دوازده قدم رو هم تا قدم ششم تهیه کردم ولی دست نگه داشتم . این استوپ رو ناچارا انجام دادم چون احساس کردم این سرعتی کار کردن داره کیفیت کارمو میاره پایین و اون نتایجی رو که دلم می‌خواد نتونستم بگیرم پس صبر کردم و مجدد همراه با بروز رسانی شدن مطالب سایت من هم مطالبم رو یه دسته بندی جدیدی براش در نظر گرفتم و رفتم از قسمت مربوط به روزشمار مسیر تحول زندگی من دوباره با دسته بندی جدید شروع کردم . استاد ، من به شخصه به قانون تکامل بسیار معتقدم و حتی توی فایل‌های رایگان شما هم دارم این سیر رو میبینم . یادمه که فرموده بودید یه زمانی توی بندرعباس که بودید و با قانون آشنا شدید شروع کردید به عمل کردن به قانون و نتایجی رو هم گرفته بودید در زمینه سلامتی و روابط و … اما در زمینه مالی پیشرفت چشمگیری نداشتید و این ایرادی بوده که زمان برگزاری سمینارهاتون در تهران افراد مختلف با شما در میون گذاشته بودن که شما باید مثلا ماشین مدل بالا داشته باشید چون مخاطبین اینا رو میبینن و حرفاتون اون موقع تاثیر بیشتری میذاره . و خودتونم به این نتیجه رسیده بودید تا حدی که اگه قانون در مورد سلامتی و روابط جواب داده پس باید روی مسائل مالی هم جواب بده . بنابراین نشستید و روی باورهاتون کار کردید… (نشستم و نوشتم که این ماه می‌خوام درآمدم دوبرابر بشه همراه با شکرگزاری. ماه بعد درآمدم دو برابر شد . باز نشستم و نوشتم که می‌خوام درآمدم بازم دوبرابر بشه و … سال بعد درآمد من بیش از 150 برابر شده بود) … (من روزی چندین ساعت می‌نشستم و روی باورهام کار می‌کردم صدای خودمو ضبط کرده بودم و بارها و بارها گوش می‌کردم یهو متوجه میشدم چندین ساعت از روز گذشته و من هنوز توی خونه هستم و نرفتم سر کار ولی بعدها متوجه شدم اون ساعت‌هایی رو که داشتم روی باورهام کار می‌کردم بارها و بارها برام مفید تر بوده نسبت به اون زمانی که می‌رفتم دنبال کار فیزیکی انجام دادن) …..(من فایل‌هایی رو ضبط کرده بودم با صدای خودم و وقتی داشتم مسافرکشی می‌کردم هندزفری توی گوشم بود و وقتی مسافر می‌خواست پیاده بشه میزد روی دوشم تا متوجه بشم چون صداشو نمی‌شنیدم) … (برای رفتن به دانشگاه بندرعباس مخصوصا پیاده می‌رفتم و به موسیقی‌های تجسمی گوش می‌کردم و برای خودم تجسم می‌کردم که چی میشه و من به کجا قراره برسم و … وقتی میرسیدم دانشگاه اصلا مسیر رو حس نکرده بودم فقط میدیم که لباسم خیس عرق شده و من اصلا متوجه نشده بودم . توی این مسیر کف کفش کتونی من ساییده شده بود و من حتی با دم پایی این مسیر رو میرفتم تا تجسمم رو انجام بدم چون می دونستم و ایمان داشتم به یقین رسیده بودم که جواب میده)….(تنها راهش تکراره . تکرار و تکرار . باید ذهن خودتون رو با افکار مثبت و باورهای قدرتمند کننده بمباران کنید تا ذهن تون رو بشکنید . تنها راهش تکراره ) …. (باورهای محدود کننده از بچگی مثل سیمان چسبیدند به ذهن شما و تنها باید با رنگ سفید روی اونها رو بپوشونید اونها نابود نمیشن همیشه هستن ولی شما باید به این رنگ زدن ادامه بدید مثل رنگ زدن‌های مداوم بدنه کشتی که بعنوان یک برنامه ثابت حتما باید هر روز و هر روز تکرار بشه . کارگرها دور تا دور کشتی رو رنگ میزنن و دوباره وقتی به جای اول میرسن اون رنگ اولیه از بین رفته و زنگارها بازم اومده بیرون . باید مجدد روشون رنگ زده بشه) ….استاد من این جمله‌ها رو دارم از حفظ می‌نویسم چون اینقدر به این صحبت‌ها گوش کردم که دیگه ملکه ذهنم شده … به دوستانی که خرده میگیرن که کار کردن روی باورها این نیست که بشینی و روزی چند ساعت بنویسی بلکه باید در طی مسیر از زندگی لذت ببری و مسائلش رو حل کنی ، دوست دارم که بگم لطفا به قانون تکامل دقت داشته باشید . بله استاد عباس منش حدود 15 سال هست که این مسیر رو شروع کردن و اگه الان فرضا از تکرار کلام مثبت در طی انجام کارهای روزانه شون استفاده میکنند یا در حال تماشای اون جوجه‌های نازنین مراقبه هم میکنن ، ایشون الان دیگه تکاملشون رو طی کردن و به گفته خودشون ایشونم اگه روی باورهاشون هر روز کار نکنن نتایج شون برمی‌گرده به حالت اول چون باورهای محدود کننده که ریشه‌های چند صدساله در فرهنگ و اندیشه‌های مردم ما داره (یا هر نقطه دیگری در جهان)‌ با کار کردن ‌های یک شبه و دوشبه عوض نمیشه . من بعنوان فردی که تازه کارم و تازه با این مسیر آشنا شدم باید مثل اون اوایل استاد بصورت جدی بشینم و روزی چند ساعت وقت بذارم برای نوشتن . بنویسم و بخونم و شکرگزاری کنم تا ارتعاشم بره بالا و مدارم عوض بشه . این ذهن من بقول استاد مثل مسیر رودخانه کلورادو هست که طی میلیون‌ها سال مسیرش رو شسته و پیش رفته و الان ته یک دره عمیق جاری هست . عوض کردن مسیرش کار سختیه (اما کار نشد نداره) . بخاطر همین تصمیم گرفتم که این حجم از آگاهی رو دوباره و دوباره برم مرور کنم و صرفا به گوش دادن‌های مکرر اکتفا نکنم تا نتایج بهتری بگیرم . الان که نتایج من روند ثابتی رو داره طی میکنه یعنی باز باید بیشتر و بیشتر روی باورهام کار کنم . بشینم و فایل‌ها رو علاوه بر گوش کردن بنویسم . اونهایی که پاشنه آشیل من هست رو پیدا کنم و برای رفع کردن و از بین بردن این ترمزهای مخفی و قوی وقت بذارم و بارها و بارها جملات تاکیدی متضاد با اون ترمزها رو بنویسم تا نتایجم هم بهتر و بهتر بشه . تکاملم رو طی کنم . پس در اوایل کار به نظر من خیلی طبیعیه که برای عوض کردن مدارم باید وقت بیشتری بذارم تا این چرخ روغن کاری بشه و راه بیوفته و کار من هم ان شالله در آینده راحت تر بشه و مثل استاد همراه با انجام کارهای روزانه که مورد علاقه من هم هستن همزمان بتونم روی باورهام کار کنم. چقدر حرف نگفته تو دلم داشتم و خبر نداشتم . میدونم استاد که تک تک کامنت‌ها رو می‌خونید . سلام و درود من رو پذیرا باشید و عذرخواهم که بعد از این همه مدت تازه این اولین کامنتی هست که گذاشتم . چون همیشه اعتقاد دارم که ما دو تا گوش داریم و یک دهان . من بیشتر دریچه های ورودی ذهنم رو اینجا باز نگه داشتم و علاقه دارم که از مطالب استفاده کنم . البته شما هم درست می فرمایید که باید دوستان اینجا مشارکت داشته باشن تا بقیه هم بتونن از نظر بقیه آگاه بشن و رشد بیشتری اتفاق بیوفته . فکر میکنم در این مورد هم باید مسیر تکاملی خودم رو طی کنم تا مشارکتم افزایش پیدا کنه . صحبت‌های دلنشین شما رو همیشه دنبال میکنم و از خدای بزرگ بسیار سپاسگزارم که من رو توی مداری قرار داد که بتونم از این آگاهی ‌ها استفاده کنم . موفق، پیروز، تندرست و ثروتمند باشید. خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    حدیث امرللهی بیوکی گفته:
    مدت عضویت: 1924 روز

    به نام خالق زیبایی‌ها

    سلام میکنم به جذاب استاد عباسمنش نازنین ‌و خوشتیپ و مریم جانِ جانان

    سپاسگزار خداوندم که شما دارین ادامه‌ی سوال ها را جواب میدید،اخه فکر کردم تموم شد

    وقتی روی سایت دیدم هم از تصویر رویایی این پردایس بهت زده شدم و هم از تناسب اندام استاد و اون ترکیب رنگ زیبای قرمز و سفید❤

    واقعا همه چییز زیباست،همه چیز

    از غروب صورتی و نارنجی بگییر تا اون رنگ زیبای درختان سر به فلک کشیده(ماشالا ان قد بزرگ و زیبان) و اون آسمان آبی.

    استاد میدونید هر چی بیشتر دارم روی خودم کار میکنم میبینم وااای خدای من چه ققدر نعمت و ثروت و سلامتی و شادی و نشاط و کلی امکانات هست که من باید سپاسگزار باشم براش و یکی از سپاسگزاری هام شما و مریم جان و این سایت جادوییه،خدایا ازت سپاسگزارم که منو به این مسیر زیبا و این آگاهی ها هدایت کردی،واقعا خدایا شکرت برای این آب آیینه‌ی زیبا.به جای جلوی آیینه وایسادن و عکس گرفتن میشه روی این آب زیبا وایساد و عکس های خفن گررفت،خدایا شکرت برای این آب همیشه در جریان.

    مریم جوووون لطفا دفعه‌ی بعد شمام بیا در کنار استاد🙏واقعا حس عالی تری میگیرم که شمام باشی و از استاد سوال بپرسین😍

    روی باورهامون کار کنیم یعنی همون کاری و که داریم میکنیم با عشق انجامش بدیم و یا یه کاری کنیم که اون کار جذابیت و شادی بیشتری و برامون داشته باشه

    یا حتی اگر اون کاری که دوست نداریم را انجام ندیم یا کمتر انجام بدیم و وقتمونو بذاریم روی علایقمون.این که در هر لحظه که داریم نفس میکشیم و سلامت هستیم از الله مهربان سپاسگزار باشیم که امروزو خدا بهمون داده که حال کنیم و در هر کاری که داریم میکنیم سعی کنیم تمااااام اتفاقات و ویژگی های خوبشو بکشیم بیرون.من هم قبلا بیشتر این جوری فکر میکردم که در زمان های خاصی بشینم و روی خودم و باورهام کار کنم و اگر بعضی وقت ها کارها زیاد میشه و نمیتونیم این وقت و بذاریم در حین همون کارها شاد باشیم و احساس خوب داشته باشیم،این میشه روی باورهامون کار کردن،وقتی داری شما سعی میکنی تو اون کار حالت خوب باشه و حال کنی و سخت نگیریم،سخت نگیریم،کمال گرا نباشیم پس داری سعی میکنی که به نکات مثبت اون کار توجه کنی و حتی اگر اون کار خیلی هم خوشایند شما نبود با تکرار این روند درست ما هدایت میشیم به چیز ها و کار ها و مکان هایی که دوست داریم باشیم، ولی دارین میوه میخورین،غذا و یا هر چیز دیگه و میبینین که خدااای من چه ققدر نعمت های رنگارنگ و زیبا و خوشمزه هست و این نعمت ها رو دارین و ازش استفاده میکنین،این شکرگذاری الله رو نداره برای این همه نعمت های بی پایان.یا اصلا آدم در حین کاری که داره انجام میده میتونه یه چند دقیقه نه چند ساعت!زمان بذاره و بره تو بالکن خونه یا حیاط و از این زمستانی که از فردا قراره شروع بشه😍 و خدا میدونه چه قدددر برف و بارون زیبا خواهیم داشت،از درختانی که هنوز بعضیاشون همه‌ی برگ هاشون نریخته و ببینیم این رنگ های زیبا رو و سپاسگزار خداوند باشیم،از خوندن پرنده‌ها و و و کلی زیبایی و نعمت و ثروت الله که کل جهان را فرا گرفته،وقتی استاد داره با چیکن شا درست کردن توانایی های خودشو شکوفا میکنه ،وقتی در این طبیعت بکر داری زندگی میکنه،وقتی از تن سالمی که داره و میتونه فعالیت و حرکت کنه،وقتی یک هم پای عالی داره که دارن با هم حال میکنن و از همه‌ی جهان فارغ و دورن و در تنهایی خودشون با این زیبایی و با الله حال میکنن ،وقتی دارن حرکت میکنن،جلو میرن بهبود میبخشن ،وقتی به قول قران از یه کاری فارغ میشن به کار دیگه‌ای میپردازن خوشحالِ سپاسگزار یعنی دارن در مسیر قانون،در مسیر الله پیش میرن و کلی فرکانس های مثبت میفرستن و دیگه حساب کنین در گذشته ها چه ققدر این کار رو تکرار کرده که وارد چنین فضایی شده به نظر من همه ی این ها میشه روی خودمون و باورهامون کار کردن.خدایا شکرت برای همین آگاهی هایی که میفهمم و سعی میکنم بهتر از قبل باشم،خدایا صد هززار مرتبه شکر.ازت میخوام کمکمون کنی بتونیم قوانین جهان را خیلی بهتر و بیشتر درک کنیم یا الرحم الراحمین🙏🌻

    اگر من بخوام نظر خودم را بگم در رابطه با افرادی که خیلی به مسائل به قول مریم جون ملا نقطه‌ای نگاه میکنن اینه که باید موقعیت را دید که در هر زمان به جه صورت بوده،همون طوری که استاد گفتن اون جا توی سفرنامه اصلا قصد و هدف چیزه دیگه‌ای بود،فکر کنید آدم رفته مسافرت و در یه جایی چند تا حیوان یا پرنده را میبینه و یه اتفاقی میفته که به اون پرنده ها غذا میده و لذت دنیا رو میبینه و خوش میگذرونه ،ولی در مورد این داک اگر غذا میداد مریم جون صد در صد این داک دیگه ول نمیکرد و همون طوری که به اون داک های چشم دکمه‌ای یاد داد که بیان این وره دریاچه به اونا میگفت بچه‌ها ما اگر بشینیم پشت در به ما غذا میدن شماها بیاین و دیگه سر و صدا و کثیفی و… داستانی میشد.به نظرم که همه چییز شرایط کرد و در هر مقطعی تصمیمات فرق میکنه و نمیشه به کسی خرده گرفت🤗

    استاد خیلی نکته ی طلایی گفتین که به حای این که دیگران را در ذهنمون بت کنیم که نه اون طرف باید پرفکت باشه بیایم و یک هزاارم اون سختی رو روی اعمال و رفتار خودمون بذاریم و خودمون سعی کنیم آدم بهتری باشن نسبت به خودمون.این فایل ها چه قددر درس داره اگر ریز ریز نگاه کنیم و فکر کنیم،شکرت برای این آگاهی های نااااب.

    به نظرم در بعضی اتفاقات باید سعی کنیم اون حس و اون اصل داستان رو درک کنیم،این که اون آهنگ پری خانوم که واقعا ریتم زیبایی داره و هیجان بخشی داره💜

    بیایم به این فکر کنیم بی محتواس ،در حالی که اگر شما در اون فایل غرق بشیم میبینیم چه ققدر حس و حال خوب هست که اونم با اون ریتم شادی بخشش شده یه قسمتی از اون و این که دست بذارم روی این نکته که این آهنگ چرا محتواش اینجوریه کمکی به ما نمیکنه و اگر این جوری نگاه کنیم واقعا از مسیر اصلی خارج میشیم.

    بیام مچ خودمو بگیرم وقتی ایمان ندارم،وقتی شرک می ورزم ،میترسم واقعا این جا باید به خودم سخت بگیرم و پا بذارم تو دلشون🙏

    مریم جاااان نازنین واقعا از شما و الله م سپاسگزارم که چنین عشقی را در وجود شما گذاشته برای ثبت این تصاویر زیبا و انرژی بخش و الهام بخش،خدایا شکرت

    چه قققدر این باور باور درستیه،چه ققدر باور خوبیه که همه چییز ساده باشه و نیایم پیچیدش کنیم و بعد بگیم واای حالا چی میشه و چی نمیشه.ساده بگیر و ریلکس پیش میره و خوب هم پیش میره،این جاش جالبه که هر چی بیشتر اذیت کنیم خودمونو فقط احساسمونو ناخوشایند کنیم.

    همه چییز در عین سادگی پیش میره و اتفاق میفته و فقط باید بسپاریم به الله و بخوایم که الله کار هارو انجام بده❤

    واقعا از شما سپاسگزارم مریم جان عزیزم،با این حس عالی که داشتین و دارین برای پراکندن این آگاهی های ناااب،همین چیز هاس که شما دو تا دست هدایتگر رو به هم جذب کرده.

    چه جمله ای گفتین مریم جون،جواب تمام سوال ها رو در خودش داشت:جهان به احساس و فرکانس ما پاسخ میده نه به حرف ها

    تمااام حرف اینه که اصل و بشناسیم.

    وااااای من چه قدر درباره ی این وضو گرفتن خندیم خداااااایا،چه قدر استاد لحنتون خوب بود😂😂😂

    افکار و تفکراتی که همه فکر میکنن اصله ولی اصل نیست باورهایی هست که ایجاد شده و جز ترس و سختی هیچ چیزی نداره،خدا کمک کنه بتونیم افکار مثبت و عالی را جایگزین این اعتقادات کنیم.

    “آیه های جناح برای فهیمدن دیدگاه خداوند و

    رسیدن یک سبک شخصی رسیدن”

    برای تشخیص اصل از فرع گوش کردن به آن دسته در سایت.هیچ جای این حرف ها،تصاویر چیز های بی ارزشی نیستن و باید قدر بدونم و استفاده کنم و توحیدی تر باشم.

    هدااایت هداااایت ،امان از این هدایت که وقتی میری تو دل کار خداوند کمک میکنه و پیش میری.با خدا باش و پادشاهی کن ،واقعا مصداق پیدا میکنه.

    به نظر من آموزه های شما استاد و اصلا در ۳ چییز خلاصه میشه:توحید،هدایت و تکامل

    این سه تا کلیدی ترین چیز هایی هستن که هر کدومشو اگر واقعا درست انجام بدیم نه غمی داریم و نه ترسی.

    چه ققدر استاد این حرف درباره‌ی روابط برای من درس داشت که لازم نیست خودمونو بکشیم که عالی ترین باشیم و بعد وارد یک رابطه بشیم و فقط باید سعی کنیم روی خودمون کار کنیم و لذت ببریم بعد اون اللهِ که ما رو به بهترین روابط برای ما هدایت میکنه و حال میکنیم و پیش میریم،فقط فقط باید روی خودمون کار کنیم و به چیز ها و افرادی که میخوایم هدایت میشیم.

    چه قدر اون حرفتون که گفتید توی آمریکا با این که تمپا خوبه ولی من بازم آزادی بیشتری و میخوام و این نشون میده همیشه ‌ و همیشه همه چیز میتونه حتی بالاتر از حد پرفکت باشه و استاد به دنبال تجربه ی خودش هست در بالاترین کیفیت ممکن

    ،چه قدر عزت نفس بالا و احساس لیاقت در همه ی جنبه‌ها و همین هست که جهان تسلیم هست و میگه این مرد ایمان همراه با عمل هم که داره و ان ققدر خداوند را بزرگ میبینه که همه چیز را در بالاترین کیفیت میخواد و اینه که جهان روی خوششو نشان میده،خدایا شکرت برای این جهان با نظم و ترتیبت،صد هزار مرتبه شکر برای این حس سپاسگزاری که درون من میجوشه.

    در حال زندگی کنیم،و به آینده فکر نکنیم و بسپاریم به دست الله همه چیو

    از خوبی های بسیار بسیار بزرگ این بیماری تولید سریال زندگی در بهشت میشد که خداوند به ما بچه‌های سایت تقدیم کرد.واقعا بستگی داره که چه جوری به شرایط نگاه کنیم

    براونی دوست داشتنی شده یه تنه علف خواره جنگل😅واقعا این اسب زیباس واقعا خدایا شکرت برای این همه زیبایی و صلابت.

    در سبک زیبایی که استاد توی مهمون داری دارن و خیلی از آمریکایی ها برای این که مهمان و میزبان راحت هستند برای انجام هر کاری و هر کسی هر جوری که دوست داره عمل میکنه و معذب شدن جایی نداره.واقعا خدایا شکرت برای این عادت های زیبا و ساده،همه چیییز در عین سادگی

    میرسیم باز هم به همون جمله طلایی”همه چیز در عین سادگی”

    از دستان هدایت گر الان سپاسگزارم که زحمت میکشن و این فایل هارا تهیه میکنند و از دوستان عزیزم هم سپاسگزارم برای این کامنت های زیباشون

    خدایا ما را به راه راست،به راه کسانی که به آنان نعمت دادی و نه آنان که غصب کردی و نه گمراهان هدایت کن،خدایا خودت این توانایی بده بهمون که در این راه الهی ثابت قدم بمونیم🙏🙏

    الهی آمین یا رب العامین .شاد شاد شاد و سلامت و ثروتمند باشیم همگی

    🌼🌹🥀🌼🌻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      Hamed گفته:
      مدت عضویت: 1814 روز

      سلام به استاد عزیزو دوست داشتنی و خانم شایسته ی شایسته و اعضای هدایت شده عزیز، زیبا و دلنشین بود. چقدر افراد هستند که با پدر و مادر یا فرزندانشون درگیر میشن و بی احترامی میکنن و حتی دست روی بزرگترها و عزیزان و پدر و مادرشون بلند میکنن فقط به دلیل اینکه بیش از حد سرک کشیدن تو زندگی شخص و به خاطر اون تضادهایی که نمیپسندن اعصابشون خورد شده و در صدد این بودن و یا هستن که بیان تغییرش بدن به زور و اجبار، و بخوان وارد مدار خودشون کنن، در صورتی که ممکنه خودشون هم تو مدار درستی نباشن منتهی از نظر خودشون پرفکتن و فقط اطرافیان نواقصی دارن. اگر این سرک کشیدن در زندگی یکدیگر حتی نزدیکترین اعضای خانواده را کنار بگذاریم با این مزیت ها مواجه خواهیم شد.

      1. از گناه های واقعی معصوم تر خواهیم شد در مجموع

      2. از تهمت زدن دور خواهیم شد

      3. از غیبت کردن دور خواهیم شد.

      4. احترام به بزرگترها و پدر و مادر و همه افراد چه آشنا و چه غریبه دور خواهیم شد.

      هر چند که ما غریبه نداریم و همه ما یک هستیم همه ما روح خداوند هستیم.

      و استاد تحسین میکنم این صفات بارز شمارو با اینکه هر از گاهی غر می‌زنید البته از نظر خودتون، هرگز اسمی از شخصی که انتقاد شما رو می‌کنند و یا شما انتقاد میکنید و یا از شما کپی کردن هرگز نمی‌برید و این یعنی ایمان که هر شخص قراره مسیری رو بره و هیچ فردی در موفقیت و یا شکست شخصی دخیل نیست و هر شخصی کاری حتی علیه شخصی کنه در اصل یا باعث معروفیت شده و یا درس گرفته که بیشتر رشد کنه. خود من بالاخره دست از دید کمال‌گرایی نسبت به شما برداشتم و تونستم عاشقانه تحسینتون کنم. میبوسمتون.🥰

      خدایا مارا به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادی. ساعت 3 و نیم بامداد و هیجان رشد و موفقیت نمیزاره بخوابم. 😉😀😅

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مجید عالمی گفته:
    مدت عضویت: 1788 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم عباس منش و خانم شایسته و همه دوستان عزیزم

    خیلی خیلی خوشحالم ک چند ماهی هس ک با استاد عباس منش آشنا شدم ودارم روی خودم کار میکنم و دارم لحظه به لحظه به درک بهتری از قوانین بدون تغییر خدواند میرسم این اولین کامنته که میخوام بنویسم و میخوام جواب سواله استادو بدم با توجه به درک خودم تا الان از گفته های استاد در فایل های دانلودی و کتاب های موجود در سایت.

    به نظره من روی باورها کار کردن یعنی اینکه در هر لحظه از زندگیمون جوری به مسائل و اتفاقات زندگیمون نگاه کنیم ک احساس کمی بهتر به ما بده تو هر زمینه ای فرقی نمیکنه

    مثلا اگه باهامون بد رفتاری بشه یا اتفاق بدی برامون بیوفته، بتونیم به اون اتفاق بد یا اون رفتار بد،جوری نگاه کنیم ک احساس کمی بهتر به ما بده…

    به کل شرایط و آدم‌های زندگیمون جوری نگاه کنیم ک احساسه بهتری به ما بده و اینو بتونیم در هر لحظه از زندگیمون بهش عمل کنیم بقول استاد خیلی زود فراموش می‌کنیم قوانین رو و واقعا هم همین جوره و همینم تکامل داره باید خیلی روی خودمون و باورهامون کار کنیم تا لحظه به لحظه بهتر و بهتر بشیم ک نشونه ی بهتر شدنمون به این بستگی داره ک در طول زندگیمون چقدر احساس خوب وآرامش واقعیه درونی داریم

    که هر چقدر بیشتر بتونیم با تغییر زاویه دیدمون نسبت به هر موضوعی در زندگیمون، زمان بیشتری در احساس خوب و آرامش درونی بمونیم یعنی داریم کارمون رو درست انجام میدیم و داریم خیلی خوب روی باورها مون کار میکنیم

    پس نتیجه میگیریم ک روی باورها کارکردن چیزی جدا از زندگیه روزمرمون نیس

    با توکل به خداجونم بتونم لحظه به لحظه بهتروبیشتر به این گفته هام و قوانین بدون تغییر خداوند عمل کنم تا بیشتر بتونم از زندگیم لذت واقعی رو ببرم.

    با آرزو خوشبختی روز افزون برای خودموهمه دوستان عزیزم و استاد خوبموخانم شایسته گرامی🥰🥰🥰

    در پناه خداوند شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت…

    فعلا خدانگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    الهام حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2323 روز

    سلام استاد عزیزم..واقعا ازتون ممنونم که مسیر و پیدا کردید و این مسیر و به ما هم نشون دادید..نمیدونم چقدر موفق بودم تو خوب نگه داشتن حسن.ولی تمام سعی و خواستم اینه که تو مسیری قدم بردارم که یهترینه. بهترین الگویی که توی هر مسئله ای جلوی چشمم میاد شما هستید.نمونه ی عالی یک انسان که تونسته به بهترین شکل افکارشو کنترل کنه.گاهی با خودم میگم کاش میتونستم یک روز افکار شمارو بخونم تا بدونم چطور فکر میکنید 😁

    ولی چیزی که واضحه اینه که شما اونقدری موفق بودید که به این زندگی هدایت شدید…واقعا دوستتون دارم و یکی از چیزهایی که همیشه تجسم میکنم اینه که از نزدیک ببینمتون. خدای عزیزم و هزاران بار شکر میکنم تا من و به سمت شما هدایت کرد تا دستی باشید از سمت خودش برای هدایت من☺دلم میخواد یک روز بشینم کنارتون و با هم در مورد قوانین بی نظیر جهان صحبت کنیم.همیشه دنبال یک راهی بودم که بتونم مستقیم‌باهاتون صحبت کنم و شاید این‌یکی از اون‌راه هاست..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1960 روز

    بنام الله هدایتگر مهربان

    سلام به استاد خوش تیپم و مریم بانوی نازنینم

    سلام به دوستان آگاه و مثبت اندیشم

    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    چقدر عکس این فایل خوشگله. چه آرامشی داره این عکس. چهره آرام استاد با بک گراند کاجهای بلند و آسمون آبی که تصویرش تو آب صاف و آرام دریاچه افتاده یه آرامش خاصی به قلب آدم میده.

    درستی یا غلطی شو نمیدونم ولی فکر کنم یه حدیثی شنیدم که نگاه کردن به چهره مومن عبادته. و یه جایی هم خوندم نگاه کردن به طبیعت عبادته.

    و خب آدم عبادتو انجام میده تا به آرامش برسه و من تو این عکس آرامش رو پیدا کردم.خدایا شکرت

    استاد در مورد کار کردن روی باورها نظر من اینه که کار کردن روی باورها هم یک پروسه تکاملیه. مثلا من خودم اوایل فکر میکردم باید یه قسمت مشخص از روزم رو بشینم یه گوشه و جمله تاکیدی بگم یا بنویسم و یا ورودی خوب به ذهنم بدم. خب چون هنوز ذهن خیلی مقاومت داره اینجوری خیلی زود تو این جنگ کم میاریم وممکنه که عقب بکشیم و بی خیال کار کردن روی باور بشیم. به نظر من کار کردن روی باورها همون کنترل ذهنه و آروم آروم باید ذهنمون رو قدرتمند کنیم. یکی از دوستان تو عقل کل برای تمرین کنترل ذهن نوشته بودن‌‌مثلا روز اول فقط ۵ دقیقه سعی کنیم ذهنمونو کنترل کنیم و آگاهانه افسارشو بدست بگیریم و به چیزهایی که میخوایم فکر کنیم. روز بعد ۱۰ دقیقه و همینجور هر روز تکاملی پیش بریم تا کم کم بتونیم اغلب ساعات بیداری مون رو آگاهانه فکر کنیم و به‌ نکات مثبت‌ و خواسته هامون متمرکز بشیم. و نکته اصلی اینه که همیشه کیفیت کار مهمه نه کمیتش. مهم اینه که من احساسم خوب باشه و از کاری که دارم انجام میدم لذت ببرم. و من وقتی از انجام هر کاری دارم لذت میبرم دارم ذهنم رو کنترل می کنم و دارم نکات مثبتو میبنم. پس این خودش میشه کار کردن روی باور.

    استاد در مورد سوالهای عجیب غریب دوستان هم یه چیزی که یادم میاد اینه که منم اوایل که اومدم تو سایت دائما این سوالات رو تو ذهنم داشتم. ولی هیچ وقت به خودم اجازه ندادم این سوالها رو بپرسم. شایدم بخاطر کمبود اعتماد به نفسم بود. ولی میخوام اینو بگم که من اینقدر تمرکزم روی نکات منفی بود که نمیتونستم روی مثبتها تمرکز کنم و انگار که نمی شندیمش. مثلا اگه یه نفر تو کامنتهاش یه کلمه ای رو اشتباه مینوشت من دیگه عملا قادر به درک بقیه کامنت نبودم چون ذهنم همونجا قفل میکرد و مثل پین دستگاه تلگراف دائما میکوبید روی همون نقطه. برای همینم میگم ذهن اون دسته هنوز توانایی شنیدن اون اگاهیهای ناب رو نداره.

    در مورد ملا لغتی بودن منم یه خاطره دارم.‍ اگه یادتون باشه گفتم من قبل از اینکه با شما آشنا بشم تو یه کانال تلگرامی موفقیتی عضو بودم که استادش تاکید موکدی روی مثبت نوشتن جملات داشتن. ایشون یه گروه شکرگزاری عمومی درست کرده بودن و ما هم شده بودیم ادمینهای گروه و باید شکرگزاری رو بهشون یاد میدادیم مثلا😁

    و بهشون یاد میدادیم که اصلا از کلمات منفی تو شکرگزاریشون استفاده نکنن. خلاصه ما باید مثل این دوست شما هر جایی کلمه منفی میدیدیم میرفتیم و تذکر میدادیم. منم که اصلا با اینکار حس خوبی نداشتم. میگفتم خب بابا بنده خداها دارن به زبون خودشون شکرگزاری می کنن ولی یکی از اون دوستان حتی از خود استاده هم پیشی گرفته بود تو این کار و بدجوری رو اعصاب بود. و بعد چند روز من دیگه کاا اون گروه رو بوسیدم وگذاشتم کنار و دیگه کلا شدم شاگرد سایت. و حالا چقدر خوشحالم که میبینم همون موقع با اینکه قانون رو خوب بلد نبودم ولی درست عمل کردم و کسی رو به اشتباه ننداختم.

    خدا رو‌شکر می کنم که منم عضو این سایتم و این قدرتو پیدا کردم که بیشتر جاها اصل رو از فرع تشخیص بدم.

    خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای ‌‍‌.‌‌🤩😍💐🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    حسن کفاش دوست گفته:
    مدت عضویت: 2933 روز

    سلام استاد گرامی

    سلام خانم شایسته

    سلام دوستان هم فرکانسی

    — مچگیری، عیب جویی–

    چه عادت بدی است که خیلی از ماها داریم

    مخصوصا خیلی از ما ایرانی ها

    خود من هم قبلا خیلی خیلی زیاد داشتم . خدایا شکرت که بعد از آشنایی با این سید دوست داشتنی خیلی از کارهای بدی را که انجام می دادم کنار گذاشتم که یکی از آنها همین عادت بد بود. خدایا شکرت که دیگر خیلی کم شده است و از این بابت بی نهایت خدا را سپاسگزام

    در مورد خصلت عیب جویی کردن از دیگران خیلی هدایتی به این شعر زیبا از پروین اعتصامی رسیدم که جان کلام را به زیبایی این شاعره شیرین سخن بیان می کند:

    زاغی بطرف باغ، بطاوس طعنه زد

    کاین مرغ زشت روی، چه خودخواه و خودنماست

    این خط و خال را نتوان گفت دلکش است

    این زیب و رنگ را نتوان گفت دلرباست

    پایش کج است و زشت، ازان کج رود براه

    دمش چو دم روبه و رنگش چو کهرباست

    نوکش، چو نوک بوم سیه‌کار، منحنی است

    پشت سرش برآمده و گردنش دوتاست

    از فرط عجب و جهل، گمان میبرد که اوست

    تنها پرنده‌ای که در این عرصه و فضاست

    این جانور نه لایق باغ است و بوستان

    این بی‌هنر، نه در خور این مدحت و ثناست

    رسم و رهیش نیست، بجز حرص و خودسری

    از پا فتادهٔ هوس و کشتهٔ هوی‌ست

    طاوس خنده کرد که رای تو باطل است

    هرگز نگفته است بداندیش، حرف راست

    مردم همیشه نقش خوش ما ستوده‌اند

    هرگز دلیل را نتوان گفت، ادعاست

    بدگوئی تو اینهمه، از فرط بددلی است

    از قلب پاک، نیت آلوده بر نخاست

    ما عیب خود، هنر نشمردیم هیچگاه

    در عیب خویش، ننگرد آنکس که خودستاست

    گاه خرام و جلوه بنزهتگه چمن

    چشمم ز راه شرم و تاسف، بسوی پاست

    ما جز نصیب خویش نخوردیم، لیک زاغ

    دزدی کند بهر گذر و باز ناشتاست

    در من چه عیب دیده کسی غیر پای زشت

    نقص و خرابی و کژی دیگرم کجاست

    پیرایه‌ای بعمد، نبستم ببال و پر

    آرایش وجود من، ای دوست، بی‌ریاست

    ما بهر زیب و رنگ، نکردیم گفتگو

    چیزی نخواستیم، فلک داد آنچه خواست

    کارآگهی که آب و گل ما بهم سرشت

    بر من فزود، آنچه که از خلقت تو کاست

    در هر قبیله بیش و کم و خوب و زشت هست

    مرغی کلاغ لاشخور و دیگری هماست

    صد سال گر بدجله بشویند زاغ را

    چون بنگری، همان سیه زشت بینواست

    هرگز پر تو را چو پر من نمی‌کنند

    مرغی که چون منش پر زیباست مبتلاست

    آزادی تو را نگرفت از تو، هیچ کس

    ما را همیشه دیدهٔ صیاد در قفاست

    فرمانده سپهر، چو حکمی نوشت و داد

    کس دم نمیزند که صوابست یا خطاست

    ما را برای مشورت، اینجا نخوانده‌اند

    از ما و فکر ما، فلک پیر را غناست

    احمق، کتاب دید و گمان کرد عالم است

    خودبین، بکشتی آمد و پنداشت ناخداست

    ما زشت نیستیم، تو صاحب نظر نه‌ای

    این خوردگیری، از نظر کوته شماست

    طاوس را چه جرم، اگر زاغ زشت روست

    این رمزها بدفتر مستوفی قضاست

    مختصر داستان ایرادی است که زاغ از طاووس به خاطر پاهای زشت او می گیرد و طاوس به زیبایی مطلب را ادا میکند .

    این ایراد خیلی بزرگی است که ما در همه موارد نیمه خالی لیوان را ببینیم و به آن نیمه پر لیوان توجهی نداشته باشیم .

    من فایلهای استاد را آنقدر خوب و دقیق می بینم و آنقدر نکات ارزنده دارد که باور کنید یادم نمی آید که استاد مطلبی به این شکل بیان کرده باشد .

    تازه مطلبی که جدیداً خیلی استادانه تر دارم از فایلهای استاد پیگیری می کنم این است که به نظر من استاد در هر فایل و یا دوره ایی قوانین را از یک منظر مورد توجه و بررسی قرار می دهند و من تلاش می کنم که مطالب را به هم ربط بدهم و ارتباط آنها را زیبا تر درک کنم .

    قطعاً ارتباط دارد مطالب استاد من فقط باید تلاش کنم که این ارتباط را درک کنم و از درک این ارتباط به در ک قانونهای جهان هستی برسم و بتوانم این قوانین را در زندگی خودم به نحو شایسته استفاده کنم .

    این روش من است شاید روش درستی نباشد

    اما من از این روش بسیار خوب دارم نتیجه می گیرم و به قول استاد نتیجه تو دست منه

    استاد جان همانگونه که خودتان در فایلهای متفاوت گفته اید هیچ یک از فایلهای های شما نکته ای ندارد که مقابل دیگری باشد و من هم تا کنون به این مسئله بر نخورده ام شاید درک من پایین باشد ولی من هنوز به نکته ای نرسیده ام که در یک فایل و یا دوره دیگری متفاوت باشد. من نرسیده ام شاید وجود دارد و من به آن درک نرسیده ام

    کلاً یه اخلاقی داشتم و الان در این مدت بودن با شما بیشتر تقویت کرده ام که سوالات الکی نمی پرسم و اگر هم سوالی برای من رخ دهد سعی می کنم با فکر کردن و گوش کردن به فایلهای شما بیشتر و بیشتر و تمرکز کردن به جواب سوالات خودم برسم و جدیداً خیلی خوب از خدا هدایت می خواهم و به الله مهربان قسم در مدت بسیار کوتاهی جواب سوال خودم را در جایی، در فایلی ، در کامنت دوستی و یا در هر جای دیگر به زیبایی تمام دیده ام . در حدی که خودم انگشت به دهن مانده ام و گفته ام الله و اکبر . خدایا تو چه شنونده دانایی هستی و مو به تنم سیخ شده است از روشی که پاسخ خودم را دریافت کرده ام بارها و بارها و در بسیاری از موارد گاهاً خیلی ترسیده ام که با چه دقت و با چه ظرافتی و با چه سرعتی. الله و اکبر

    این شعر زیبا هم اینجا خالی از لطف نیست:

    آینه آن روز که گیری به دست

    خود شکن نشود خودپرست

    کاملا حق با شماست

    اگر من به اندازه یک هزارم آن دقتی که در ایراد گرفتن از شما دارم را عمل به آنچه شنیده ام داشته باشم الان بایست جای شما باشم

    ولی خبر خوب این است که می شوود

    برای شما شده است

    برای من هم می شود اگر مثل شما فکر کنم و مثل شما عمل کنم

    استاد عزیز بابت آگاهی هایی که تا این جا به من از زبان خداوند قادر متعال داده ای بی نهایت بار سپاسگزارم

    در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند

    💜💚💙💜💚💙💜💚💙💜💚💙💜💚💙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    مینا ثروتی گفته:
    مدت عضویت: 2199 روز

    سلام استاد عشق عزیزم.

    چه سوالاتی چه جواب هایی.

    چه جواب های بداهه ای که فقط و فقط از درون شما میاد.

    یعنی وقتی خانم شایسته جان سوال می‌پرسیدن شما از نگاه تون کامل مشخص بود که دارین همون لحظه جواب رو میگیرید.

    من عاشق این قدرت این صلابت این متفاوت بودن شما نسبت به کل آدم هایی که میشناسم از نظر رفتار گفتار کلام نگاه تون نسبت به مسائل هستم.

    اینکه گفتید قبلا ها حرص می‌خورید از اینکه یه سری ها درک اشتباهی از آموزه هاتون داشتن اما الان نه یعنی اینکه پذیرفتید که درک آدم ها با توجه به مدارشون متفاوته و من هم باید بپذیرم و از اطرافیانم توقع نداشته باشم که اونها هم مثل من درک کنند و عمل کنند و نخواهم که باهاشون بحث کنم.

    باور ساختن برای من به این معنیه که به اتفاقات جوری نگاه کنم که به احساس خوب برسم.

    اصلا روند آموزشی دوره ها و فایل های شما برای من اینجوریه که بیام با تمرکز فراوان _به قول خانم شایسته جان

    تمرکز لیزری همراه با یادداشت و نکته برداری از هر جلسه از آموزه های شما اصل قانون رو بفهمم و بعد با دیدن مثال ها و پیدا کردن الگو ها به درک عمیق از اون آگاهی برسم.

    از نگاه کردن به رفتار شما که بزرگترین الگوی زندگی من هستید بیام قوانین رو درک کنم. یعنی مثلا درمورد داستان تراکتور که اون فایل پر ازآگاهی و درس برای من بود، شما با اجرای ایده ها تون خوشحال می‌شدید از اینکه اون ایده اجرا شده فارغ از اینکه نتیجه ی اون ایده چی بوده. برای شما اون حس خوشحالی، اون حس رضایت از خودتون که تونستید همون ایده رو به مرحله ی اجرا برسونید، تونستین خودتون رو رشد بدید، تونستید چیز یاد بگیرید از اون ایده، تونستید به هدف اصلی تون که تحرک و فعالیت فیزیکی بوده نزدیکتر بشید. چه نتیجه ای بالاتر از اینها.

    اینکه بخوای فقط به خواسته ات بچسبی و با اولین عملکرد به نتیجه ی دلخواه نرسی باعث میشه تو جا بزنی و از اجرای مابقی ایده هات هم دست بکشی.

    چون ناامید میشی از اینکه چرا ایده جواب نداده. چون دیدت نسبت به حل مسئله کوچیکه. در صورتی که باید برای اجرای ایده هات جسارت داشته باشی. به خودت بگی من این ایده رو انجام میدم چون میدونم که اون چیزی که الان و در حال حاضر باید انجام بدم اینه حالا یا جواب میده یا جواب نمیده. چون من محتاج به نتیجه ی پایانی نیستم. من فقط از اجرای ایده هام لذت میبرم و با لذت بردن از اینکار خودم رو رشد میدم.

    اینها همه نمود نگاه کردن به اتفاقات به گونه ای هست که احساس مون بهتر بشه که همون مفهوم باورسازی و روی خودمون کار کردن هستش.

    روی خودم کار کردن یعنی نگاه متفاوت از قبل نسبت به خودم و مسائل اطرافم داشتن.

    کار کردن روی خودم یعنی از آموزه هام در عمل استفاده کردن.

    کار کردن روی خودم یعنی تغییر شخصیتم که نمود پیدا کنه در تغییر رفتار من.

    واقعا یه سری ها خیلی نگاه کوچیکی دارن نسبت به قوانین و درک اون و اجرای قوانین در عمل که من دارم سعی میکنم مثل اونها نباشم و به اون چیزی که دلخواهم هست از اجرای قوانین دست پیدا کنم. همون تغییر بنیادین. من زمانی میتونم تغییر کنم که اعمالم متفاوت شده باشه. رفتارم و واکنش هام متفاوت شده باشه. نه اینکه فکر کنم دارم یه فایل روی گوش میدم یا یادداشت برمیدارم یعنی اینکه دارم روی خودم کار میکنم. این خیلی نگاه سطحی به قوانین هستش. من تاوقتی نتونم متفاوت از قبل فکر کنم و متفاوت عمل کنم متفاوت از قبل خودم، نمیتونم نتیجه متفاوت بگیرم. نتیجه یعنی مداومت در انجام در انجام در انجام در انجام آموزه هات. نه اینکه مداومت روی نشستن پشت صندلی و فایل گوش کردن یا هندزفری تو گوش و راه رفتن صرف. وقتی هم که اون فایل قطع بشه تو بشی همون آدم قبلی با باورها و اعمال و واکنش قبلی ات.

    تا وقتی نتونی متفاوت از قبل ات عمل کنی و متفاوت از قبل ات فکر کنی و متفاوت از قبل ات واکنش نشون بدی تو اصلاااااا نتیجه ای نمیگیری که بخوای اسم اش رو بزاری کار کردن روی باورهات. چون این کارکردن ها باید جواب بده بالاخره دیگه.

    مثل بیماری که فقط داره 20 سال یه دارویی رو مصرف میکنه ولی هیچ نتیجه ای نگرفته و اسم خودش هم گذاشته بیمار در مرحله ی درمان. اگه داری درمان میشی خب باید یه نمودی در وضعیت سلامتی ات داشته باشه دیگه. کو پس؟

    این نگاه رو اگه در مورد کار کردن روی قوانین داشته باشی میرسی به همین نتیجه ای که بیمار مون گرفته و میشی یه آدمی که فقط داره حرف مفت میزنه.

    نتیجه فقط و فقط با متفاوت عمل کردن نسبت به قبله که به وجود میاد .

    به خودم میگم :به جای اینکه تمرکزم از روی اصل که این قوانین هستش بردارم و بزارم روی حاشیه که بقیه چیکار میکنن و چجوری فکر میکنن و چجوری عمل میکنن از هدفم دور میشم. من اگه زرنگم خودم بزارم زیر ذره بین و رفتار و اعمال خودم تحلیل کنم و سوتی های خودم بگیرم.

    نه بقیه

    بهترین روش الگو برداری همینه دیگه.

    از بقیه آدم ها بکشی بیرون و اصل و درک کنی و بهش نزدیک بشی جلسه ی پنجم روانشناسی ثروت 1

    خلاصه که این درک قانون خیلی جهاد اکبر میخواد. یه موقع هایی به خودم میگم منی که تو مسیر هستم اگه نتونم ذهنم کنترل کنم اگه افسار ذهنم بدم دست باورهای محدود کننده ام و ناامید و نگران بشم ظالم ترین آدم ها نسبت به خودم شدم و از مسیر دور شدم.

    در صورتی که باید تلاش کنم هر لحظه ذهنم بیشتر کنترل کنم و مداومت داشته باشم تو این مسیر تا بتونم نتایج دلخواهم رو رقم بزنم.

    یه ویس دارم از خودم که اونجا خدا از زبون من میگه. : منی که اول راهم نتایج برای من حتی 1 دقیقه کنترل ذهن بیشتر میتونه باشه. چه نتیجه ای بزرگتر از این. اون چیزی که من تا 1 دقیقه قبل خودم نمیتونستم انجام بدم.

    واقعا چه نتیجه ای بالاتر از این

    مگه نتیجه حتما یه خونه بزرگه

    یه ماشین بزرگه

    یه خواسته ای که من باهاش فاصله دارم

    فاصله فرکانسی دارم

    در صورتیکه من زمانی میتونم به خواسته هام کوچیک یا بزرگ برسم که بتونم بیشتر ذهنم کنترل کنم و به احساس خوب برسم و اینطوری فاصله ی فرکانسی ام رو با خواسته ام کم کنم.

    نتیجه فقط با متفاوت عمل کردن من اتفاق میفته و زمانی که بتونم با متفاوت فکر کردنم و متفاوت عمل کردنم به احساس خوب برسم میتونم اسم خودم بزارم آدمی که داری خودش کار میکنه.

    این ها آگاهی هایی بود که تا الان از درک قوانین و اجرای اون در عمل یاد گرفتم.

    مطمئنم در آینده خیلی بهتر و بیشتر و عمیق تر درک خواهم کرد.

    براتون از خداوند بهترین هایی که میخواین رو آرزو میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سروش قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 2105 روز

    سلام به همه غنچه های باغ عشق الهی. به خودم به تو به همه به عدم گسترنده هستی. خدایی که هم هست و هم نیست. 🤔سخ شد. ولی خب این بهترین درک شخصی من از خداس.

    ی موردی که امروز توی اولین سوال بود و راجب خودمنم خیلی صحت داره اینه که فک میکنم خب مثلا انجام ی کاری مثلا تفریح، مث لذت بردن از حیوونا و زندگیشون، مث کار کردن و فیلم های اموزشی مربوط به کار مورد علاقمو دیدن و……. اینا کار کردن روی باور نیست. کار کردن روی باور فقط ینی اینکه ی فایل صوتی تو گوشم باشه و بنویسم و همشم همین فقطم همین کارکردن رو خودمه.

    الان خیلی خداروشکر احساسم حالم خوبه و راستیییی یلداتون مبارک جای همه خالی کلی خوش گذش به ما کلیم خوردیم چیزای خوشمزه و خنده و شادی.

    الان یهو دیدم اصن روی خودم کار کردن همه زندگیمه. همه زندگی همینه. مگه اینکه به دانسته هام عمل کنم روی باور کار کردن نیست؟ مگه اینکه میدونم فراوانی هست و باور فراوانی رو میدونم درموردش که هست خب احساسم خوب باشه این ینی کار کردن روی باور بهتر از این؟ اینکه میدونم ارزشمندی از درونم از ذات خداییم میجوشه خب خودمو ارزشمند حس کنم و با این احساس عمل کنم توی زندگیم. یا اینکه میدونم آرامش و احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب بش عمل کنم و عالی باشم و فول انرژی ساده باشم(ینی بدون دلیل درونم شاده) بهتر از این میخوام رو خودم کار کنم؟ عمل به دانسته ها بهترین کار کردن روی خودم و باورامه.

    خیلی عالیه همه چیز خیلی عالی. همه جا صلحه با خودم با خدا با جهان هستی. همه ما یکی هستیم هممون خداییم. من خدام شیطانم منم. و تعیین کننده خدا و شیطان منم و بس.

    عاشقتونم و عاشق خودم و عاشق این لحظه ابدی که حتی فراتر از زمانه.

    عالی باشیم و زندگی رو زندگی کنیم همیییشهههه💞😘🥰🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    سعید صفری گفته:
    مدت عضویت: 2136 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان 🌹♥️

    سلام خدمت استاد عزیز و خانواده بینظیر و پرانرژی من ♥️♥️

    خداروهزارمرتبه شکر میکنم برای همه نعمتاش و برای همه هدایتاش ازین فرصتی که بهم داد بتونم این فایل پر از درس استاد رو ببینم و کلی لذت ببرم تا بتونم از این مسیر که به لطف خدا ،،به وسیله دستان خدا(استاد عزیز)تازه پیداش کردم با نگاهی بهتر و شکرگزارتر لذتشو ببرم،

    بعد از سی سال زندگی با افکار و عقاید گذشتگان و به قول استاد ملا نقطه ایی،به لطف و هدایت خدای بزرگ و مهربان،یکسال با استاد آشنا شدم هدایت شدم به مسیری که دارم ازش لذت میبرم،،بخدا اول راهم چندتا قدم برداشتم برای هدایتاش ولی نتیجه هاش،ولی نتیجه هاش چقدددررررر لذت داره چقققددرررر وقتی به هدایتاش دل میدم نتیجه هاش همون چیزیه که من میخام در بهترین نوع خودش هربار منو شرمنده می‌کنه و از من فقط ی تشکر تحویل میگیره و گریه های از سر شوقمو،خدایا شکرت چقدر این مسیر زیباست خدای من چقدررر،

    من خودمو یکساله میدونم تازه فهمیدم زندگی یعنی چی چقدر زیبا بوده ولی من زیبا زندگی نکردم،،چقدر بفکر کشیدن مو از ماست زندگی بودم،،من یکساله هستم بچه ها،،به این یکسال زندگیم افتخار میکنم به تک تک لحظه هاتش افتخار میکنم،حتی به لحظه هاتی که قانون رعایت نکردم و گوشمالی شدم و بعد تمام سعیمو کردم دوباره بیام تو مسیر و ببینم کجای کارم ایراد داشت و به چه طریقی و کجا از مسیر خارج شدم،به تمام سعی و تلاشم در این مسیر افتخار میکنم،،نمیگم سی سال بد زندگی کردم بچه ها، ولی کلی و بدون تعریف کردن جزییات بگم،زندگیه ای بود که مسیرش رضایت و بسته بودن دهن مردم بود که ته ته اعتقاد مذهبی ش این بود بعد مرگم مردم به به چه چه ای بزنن که این چه مرد شریفی بود،زندگیه سی ساله من یک نمایش پر از زجر و تلاش های بیهوده برای دیگران بود،ولی یکساله احساس راحتی میکنم ارامم،بخدا قسم که هنوز تو چند قدم اول مسیرم ولی چنان لذتی ازش دارم میبرم که قابل وصف نیست برام ،،دودستی چیه با تمام وجودم چسبیدم به این قانون و مسیر که ول کنش نیستم ی جاهایی میخورم زمین وقتی قانون رعایت نمیکنم ولی اینقدر عاشق نتایج عمل به قوانین شدم که با تمام وجودم بلند میشم و خاک زانوهامو میتکونم پاک میکنم و بخدا میگم خداجون سعید پیدات کرده ول بکنت نیست منکه بجز تو کسیرو ندارم، من دارم میام میدونم حواست بهم هست داری نگام میکنی و مواظبمی،،خداجون من تو این مسیر درخواستاییم دارما میدونم برآورده میکنی مطمنم،،

    خداجون فهمیدم آدرس دادنت تو این مسیر از طریق نشانه هاست،حالا از طریق گلی،پرنده ایی،ابشاری صخره ایی وووو،،حالا که تازه واردم از طریق هم نوع خودم یک انسان،یک انسان که خیلی جلوتر از منه،و من میتونم از تجربه هاش از احساسش،از دیده هاش و از نتایج ش درس بگیرم و مطمن شم این فرد نشانه ایی از طرف خودته وقتی نتایجشو بعد پیمودن این مسیر و عمل به قوانین تو دارم میبینم،

    حالا که به آدرس دادن این فرد اطمینان کردم و یک قدم برداشتم و نتیجه ی اون یک قدم ،،اینقدر عظیم بود اینقدر حالو احساسم عالیه چرا نباید مطمنتر و با قدرت این مسیرو ادامه ندم،من بیشتر از اینها زیبایی و فراوانی و نعمت و ثروت و سلامتی میخام پس میرم جلو بدون توجه به نظر دیگران،

    اقااااااا حالم خوبه،حالم عالیه تو همین چند قدم که برداشتم حالم قابل وصف نیست با سی سال قبلم،از این زاویه جدید به زندگی و دنیا نگاه کردن برای خودت زندگی کردن چقدر خوبه چقدر عالیه،خدایا هزارمرتبه شکر خدایا شکرت شکر🙏

    آقا حالم خوبه میخام مسولیت تمام مراحل زندگیمو خودم به عهده بگیرم مسولیت تک تک تصمیمات زندگیمو،،

    ما بچه های این سایت حتما یک هدف الهی از خدا خواستیم که هدایت شدیم اینجا و کنار همیم هر کدوم به طریقی که خودش معجزه هاییه واسه خودش،،حالا حیف نیست وقتمونو برای مو از ماست کشیدن بذاریم؟این کاریه که عموم مردم دارن توجامعه واسه هم میذارن و بنظر من بجز،توجیه کم کاریشون،توجیه و رضایت دیگران برای کارشون و نتایج احتمالی تصمیماتشون وووو چیز دیگه ای نیست!!!

    کارهایه که عموم دارن انجام میدن،ولی ما اومدیم اینجا که خاص باشیم خاص رفتار کنیم و نتایج خاص‌تر بگیریم،،در اصل زندگی درست و طبیعی طبق قوانین انجام بدیم و نتایج بزرگتر بگیریم،

    بهتر نیست اینقدر مو از ماست دربیار نباشیم؟برای من سعید چه فرقی باید بکنه آخه استاد به اردک چرا دون نداد؟نمیدونم اسبش چی میخوره؟نمیدونم اون خانواده اومد خونه شما شام بهش چی دادین؟؟به جت اسکی چه بنزینی میزنین؟؟مایک کجاست؟

    واقعا اصل برای من باید این باشه،تو خودم کشف کنم ذهنم با این سوالا ته ته تهش دنبال چیه بگه این طرف واقعی و راست نیست و ادامه نده به آدرس دادنش توجه نکن؟؟یا دودلی؟؟یا سخته این مسیر دنبال توجیح ول کردنش میگردم،، بابا با خودم روراست باشم یا نتایج بزرگ این مسیر میخام یا نمیخام،،میخام که باید با قدرت بدور از حاشیه بریم جلو فقط به اصل اصل اصل توجه کنیم دیگه چکار داریم این آدم شلوارک داره تیشرت نداره،اسبش چی میخوره پسرش کجاست؟من چکار دارم؟من تشنه ی آدرس دادن استاد باید باشم یعنی از هر لحظه استفاده کنم وازش بخام آدرس ی قدم جلوتر بده،زندگی در بهشت هر لحظه ش نکته و درسه ولی ذهن چرا باید به حاشیه توجه کنه بهتر نیست این مو از ماست رو از ذهن خودم شروع کنم؟بهش بگم ته ته تهش به چی میخای برسی خودتو راحت کن همین الان بگو،،بهتره فقط به اصل توجه کنیم و اگه هر لحظه ذهن ما دنبال این حاشیه ها رفت با نتایج بزرگ و زیبای این مسیر خاموشش کنیم و توجه شو ببریم به اصل مسیر و لذت بردن ازش///

    در مورد سوال استاد که پرسیده چطور رو خودمون کار کنیم یعنی چی؟؟

    بنظرم این سوالی که از استاد شد و استاد این سوال از ما پرسید،،این حس بهم دست داد که استاد متوجه مفهوم و نجواهای ذهن سوال کننده شده و بیشتر با پرسیدن این سوال از ما میخاد ببینه بعد این همه آموزش و راه نشون دادن به ما ما به چه درکی رسیدیم در این مورد و یجورایی نتیجه اموزه ها و آدرس دادن هاشو ببینه استاد،از نظر من مفهوم سوال اینطور بود که،با وجودانجام کارهای روزانه،، کار کردن رو خودمون سخته نمیشه استاد یا اصلا وقتش نمیشه ما رو خودمون کار کنیم،،شما چطور با انجام کار روزانه رو خودتون کار میکنید؟؟مفهوم دیگه اینکه چون استاد استقلال مالی داره نیاز به کار کردن نداره راحته می‌تونه بگیره تا شب تو خونه بشینه فقط فایل گوش بده و حرفهای مثبت و حالش خوب باشه من چون بیکار نیستم و وقت آزاد ندارم پس نمیتونم،،کار رو خودمون یعنی فایل گوش دادن و کتاب خوندن روزی فلان ساعت

    بنظرم کار رو خودمون رو فقط به نشستن تو خونه و گوش دادن به فایل و خوندن در کتاب نبینیم،،کار رو خودمون و ذهنمون تو همون انجام کارهای روزانه نهفته ست،،زندگی در بهشت داره همینا رو بهمون میگه،،کار رو خودمون یعنی توجه به نکاتی که در حین انجام کارهای روزانه حالمون خوب می‌کنه و بخاطرش شاکر باشیم،کار رو خودمون یعنی توجه به نکته های زیبا و مثبت زندگی و کار روزانه و شکرگزاریشون

    یخورده زرنگ باشیم و بخدا توکل کنیم از پس کلک های ذهن که میخاد انجام همه چی رو سخت و بزرگ و نشدنی جلوه بده،،و مارو محدود کنه برمیایم و شکستش میدیم💪

    ذهنمون میخاد دنبال تبصره و بهونه بگرده برا انجام ندادن برا شکست نخوردنش در برابر ما ،،ولی ما باید محکم بریم جلو!!کار رو خودمون یعنی مو از ماست ذهن خودم در مورد خودش بکشیم بیرون و بهش بگیم متوجه حقه هات هستیم و حواسمون هست داری مارو با توجه به دیگران سرگرم می‌کنی تا خودشو نبینیم تا شکستش ندیم//ولی ما شکستش میدیم به امید و لطف خدا و اموزه های استاد و با توجه به اصل#

    کار رو خودمون یعنی مو رو از ماست ذهن خودمون بکشیم بیرون ،،تا مارو از اصل غافل نکنه،،تا از شکست دادنش در مورد نشدن ها و سخت بودن ها و خارج شدن از حریم امن مون صرف نظر کنیم##

    خدایا هزاران مرتبه شکر،که توفیق نوشتن بهم دادی بابت تمام هدایت ها و نعمتها و دستانی همچون استاد عزیز و وجود این خانواده بینظیر و پرانرژی سپاسگزارم🙏♥️🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      شیما گفته:
      مدت عضویت: 1776 روز

      دوست عزیز چقدر زیبا نوشتید چقدر وصل بودید و چقدر به اصل خودتون نزدیک بودید موقع هدایتتون به این نوشتار چقدر استفاده کردم چقدر عالی منبع منو به آگاهیهای شما هدایت کرد حالم عالییتر شد پایدار و سربلند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سعید صفری گفته:
        مدت عضویت: 2136 روز

        به نام خدای مهربان 🌹

        سلام ستاره خانم دوست عزیز من خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم بخاطر لطفش که هدایتم کرد مختصر احساس قلبیمو بنویسم،خیلی خوشحالم که تونستم با نوشتن تاثیر مثبتی رو حال و احساس تون داشته باشم،

        خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم بابت تمام هدایتاش، لطف و نعمت و محبتش که همیشه جاری برای بندگان ش،فقط کافیه ازش درخواست کنیم و بهش اعتماد داشته باشیم،از خدای بزرگ و مهربان براتون بهترین هارو آرزو دارم انشاالله همیشه خوش خرم سلامت ثروتمند باشین 🙏🙏🙏🌷🌷🌷

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    محمدرضا رئیس آبادی گفته:
    مدت عضویت: 2105 روز

    حمد وسپاس خدای راست که انسان را فکرت آموخت،خدایی که آلام درمان بشر را در دامان طبیعت به ودیعه نهاد.

    سلامی یلدایی به همه ی هم فرکانسی های عزیزم و پایه بالاتری هایی مثل استاد.

    فایل “پاسخ به سوالات زندگی در بهشت (قسمت 7) ”

    آخه من خودم سوال خاصی برام پیش نیومده بود و یه سری سوالهای جزئی هم که برام پیش اومد گفتم نمیپرسم دیگر دوستان مطمئناً می پرسند و من هم به جواب سوالم می پرسم ( البته سوالهایی بودند که خیلی بهم کمک نمی کردند.

    حالا هم واقعا بعضی از سوالها ی دوستان رُ میشنوفم خندم میگیره. آخه….

    وایی خدایا صد هزار مرتبه شکرت از این همه زیبای.

    چه آسمون آبی.

    چه ابرهای زیبایی.

    چه درختهای با قد و قامتی.

    چه دریا چه ی زلالی.

    چه انعکاسی از درختهای زیبا در آب می بینم خدایا صد هزار مرتبه شکرت از این همه زیبایی.

    خُب، پاسخ سوال اول:

    استاد من این سوال برام پیش نیومده اما میخوام فقط نظرم رُ در مورد این سوال بگم.

    به نظر من اکثرا فکر می کنند کار کردن روی باور ها به این معناست که یه گوشه ای بشینی و با استفاده از محصولات یا فایل های به ظاهر رایگان(خیلی بیش از اینها می ارزند) برای خودشون باور بسازن. و در واقع این جور کار کردن همراه با لذت رُ شاید کار کردن روی باورها ندانند.اما به نظر من اگه بخوام خودم رُ به جای استاد در حال انجام اون کارها ی لذت بخش _ که هم با قطع علف و درخت های هرز عرصه ی رشد برای درختهای مفید و مثمر ثمر باز میشه هم ورزش میشه هم ویوی زیبایی ایجاد میشه هم مسیر برای رفت و آمد موتر و ماشینها باز میشه هم پناهگاه حیوانات وحشی مضر از بین میره «هم باور سازی میکنه، هم باور سازی میکنه» هم خیلی کار های مثبت دیگه که فعلا به ذهنم نمیرسه(نمیدونم باید بگم به ذهنم یا به قلبم؟)

    برای مثال وقتی من تراکتورم گیر کرد برای بار اول باز کردن اون بوش کات برام خیلی سخت باشه و ترجیح بدم که با همون حالت هی گاز بدم و هی گاز بدم ودر نهایت نتیجه اش این میشه که تراکتورم در گِل بیشتر فرو میره اما وقتی در نهایت تصمیم میگیرم که بازش کنم میبینم نَه بابا اصلا کار سختی نبود باز کردنش و در موارد مشابه بعدی از اونجایی که باور کردم باز کردن اون وسیله از پشت تراکتور خیلی راحته و به محض اینکه احساس ردم داره در جا میزنه اقدام میکنم به باز کردنش و قبل از اینکه تراکتور در گِل فرو بره را حت جابه جا میشم؛ اگه این باور ساختن نیست ،پس چیه؟؟؟؟

    وایی خدای من استادعزیزم با چه دقتی گوش میده و درنهایت منظور سوال رُ دقیقِ دقیق متوجه میشه.

    آخه این رُ دیگه کجای دلم بزارم؟؟!؟!؟!؟

    چه ایراد های ملا نقطه ای؛

    به نظر من استاد هدف داشته که گفته به اون داکه دون نده؛چرا چون وقتی اگه این کار رُ بکُنه روز بعد هم میاد و روزهای بعد هم مرغ و خروس ها رُ هم با خودش میاره و به قول من بد عادت میشن و کم کم ایین باور درونشون ساخته و تقویت میشه که هر وقت بریم پشت اون محل و سر وصدا به پا کنیم په چیزی گیرمون میاد. و اگر استاد در قسمت 26 سرسال سفر به دور اِمریکا با لذت به اون سنجاب ها و اون پرنده ها خوراکی میداد داشت لذت می برد از اون کار و می دونست داره چیکار میکنه یعنی اینکه فقط یک بار این کار رُ در اون مکان انجام داد و اون موجودات هم بد عادت نشدند .

    پس این کور کورانه قضاوت کردن است که بگیم استاد اونجا یه جور عمل کرده و اینجا یه جور دیگه.

    و در باره ماسک که استاد یه لحظه بهش اشاه کردند؛ نمیدونم ایراد اون دوستی که این سوال یا انتقاد رُ مطرح کردن چی بوده. اما؛ من اگه خودم صد درصد مطمئن باشم که ماسک زدن بی فایده است یه جاهایی ترجیح میدم از ماسک استفاده کنم حالا یا به دلیل اینکه اون مکان قوانین خیلی خاصی در نظر گرفته باشه یا خودم برای احترام به دیگران ترجییح میدم ماسک بزنم یا شاید برای تشویق دیگران ماسک بزنم آخه همه که مثل من نمیتونن با کنترل ذهنشون و عدم تمرکز بر بیماری ها سلامت بدونند یا در کُل بیماری را پدیده ای مخالف با شعور کیهانی بدانند. خلاصه خیلی دلیل ها میتونه وجود داشته باشه که من از ماسک استفاده کنم علیرغم اینکه خودم باور داشته باشم که بهش نیازی ندارم.

    این یکی رُ دیگه کجای دلم بزارم گه کسی انتظار داشته باشه که من طبق سلیقه ی اون رفتار کنم اگه کسی هر جور که خودش دوست داره رفتار کنه بهش میکن خود خواه اما اگه کسی دوست داشته باشه دیگران طبق سلیقه ی او رفتار کنند به اون دیگه چی باید گفت آخه؟!؟!؟!

    خدا حافظی میکنم؛چون می خوام برم قدم سوم دوره ی دوازد قدم رُ بخرم.

    خدانگهدار.

    وقت همگی خوش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: