https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/12/abasmanesh-18.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2020-12-20 10:03:142020-12-22 08:38:16پاسخ به سوالات تان درباره سریال زندگی در بهشت | قسمت 7
206نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خدمت استاد عباس منش دوسداشتنی و خانم شایسته عزیز
چند روز پیش یه فایل از شما دیدم تو سایت که یه سری از دوستان پرسیدند شما چطور نماز میخونید و استاد یه ایه از قران اوردن به این عبارت که واذا سئلک عبادی انی که خداوند به پیامبر فرمود اگر اگر بندگان من ازت پرسیدن بگو من نزدیکن ولی یه نفر هم نمیپرسید اینقد با این فایل ارتباط گرفتم شاید ۱۰ بار این دوباره دیدمش و این نکنته که چقد در ان زمان و همین الان مردم تو حاشیه زندگی مکنن و از اصل داستان دور هستن دوباره الان که این فایلو دیدم وسط فایل بودم خواستم دیدگاه خودمو بگم
شاید این اخرین باری باشه که من الان میتونم ببینم
میتونم گوش کنم میتونم زندگی کنم
اره این اخرین باره که من میتونم زنده باشم این دیدگاه که من اخرین بارمه منو بلند میکنه و میگه پاشو حرکت کن پاشو لذت ببر از زندگیت وقتی میدونم خداوند یک بار بین یک ملیارد کرومزوم فقط به من اجازه زندگی کردن داده البته به همه ما که الان داریم زندگی میکنیم داده دیگه به چیزی توجه نمیکنم که بخواد این فرصتو ازم بگیره چه برسه بخوام از کسی ایراد بگیرم البته خیلی سعی میکنم
فقط یه سوال دارم از دوستان گلم واقعا اگه الان اخرین فرصت باشه دیگه به کسی حسادت میکنیم دیگه دل کسیرو میرنجونیم دیگه یه سری کارهای بیهوده که فقط زمان لذت بردن از اینهمه نعمتو ازمون میگیره انجام میدیم
وقتی هرروزمو اخرین فرصت میبینم خانوادموبا عشق نگاه میکنم از لحظه لحظه این فرصت لذت میبرم
و چند سال بعد حرفی دارم به خودم بزنم و اون اینه که یه روزی خسته شدم از بس به خدا گفتم خسته ام
یه روزی وقتی بچم ازم پرسید تو این همه سالی که زندگی کردی چیشد که اینقد موفق شدی و بهش میگم یه روز فقط بلند شدم و به خودم گفتم دیگه بسته
و از اون روز بود که موفق شدم
امیدوارم هممون دیگه از خستگی خسته بشیم و بلند بشیم
دوستون دارم وخودم وقتی داشتم مینوشتم لذت بردم و عشق کردم که اینقد من خوبم😍😍😍😍😍
من خواستم در مورد پاسخ به سوال ساختن باور یعنی چی؟ صحبت کنم.
من مدت هاست(۱۰سال ینی از سن ۱۷ تا ۲۷) که در یک توهم بزرگ بودم و اون اینکه من مینشینم و ۱.جملات تاکییدی گوش میکنم. ۲. فایل های استاد عباس منش رو گوش میکنم. ۳. سعی میکنم حال و هوام رو خوب نگه دارم ۴. توجه کنم به نکات مثبت زندگیم ۵. دعا و مراقبه کنم و رابطه آگاهانه با خداوند داشته باشم ۶. افراد منفی رو حذف کنم از زندگیم ۷. تلویزیون نگاه کنم و اخبار رو به هیچ وجه نبینم. و …
و بعداز رعایت این فاکتور ها بهترین اتفاقات توی زندگیم میافته.
مثلا شرایط مالیم خوب میشه. روابط ام خوب میشه و یه رابطه عاطفی خوبی پیدا میکنم و…
اما اینا همش توهم بود بخاطر اینکه من در عمل هیچ کاری انجام نمیدادم.
مثلا اینکه برای کسب و کار و درامدم برم و یک تخصصی که بهش علاقه دارم رو یاد بگیرم و با قانون تکامل شروع کنم به رشد در اون حرفه پیشرفت کنم تا اروم اروم به پول و ثروت برسم.
برای رابطه برقرار کردن با دیگران برم و اصول ارتباط برقرار کردن و بهتر شدن رابطه رو یاد بگیرم مثلا هیچ موقع از طرف مقابل انتقاد نکنم موقع صحبت کردن توجه کامل داشته باشم تعریف و تمجید واقعی و درست بکنم و…. و همه اینها رو هزاران هزار بار تمرین کنم در عمل با افراد مختلف تا تجربه ام بره بالا.
برای رابطه عاشقانه برم و خودم رو بشناسم علاقه هام رو بشناسم ایرادات شخصیتی م رو بشناسم و بدونم از رابطه چی میخوام چه چیزهایی برام لذت بخشه چه چیز هایی برام خط قرمزه و اینکه هدفم تو زندگی چیه و اینکه چه ادمی میتونه با من هماهنگ تر باشه و… و همه این ها رو برم در عمل پیدا کنم ینی روابط بسیاری رو تجربه کنم تا بلاخره اون شخص مورد نظر رو پیدا کنم البته برای کوتاه کردن مسیر از الهامات درونی استفاده کنم.
خلاصه اینکه آقا عمل کردن اصل داستانه نه جملات تاکییدی و فایل گوش کردن.
اونا زیاد تاثیری نداره به نسبت به اینکه مثلا من یه آگاهی در حد یه فایل سه برابر کردن ثروت داشته باشم و بعدش برم و در عمل با افراد موفق مصاحبه حضوری داشته باشم و با جدا کردن باورهای سالم برم و راه اون افراد رو در عمل اجرا کنم مثلا یکی از ویژگی های افراد موفق اینکه نا امید نمیشن.
خسته میشن اما دست از کار نمیکشن یا اینکه میترسن اما حرکت میکنن به دل ترس.
یا اینکه بدون توجه به نتیجه و چیزی که میخوان، واقعا بهترین عمل خود رو انجام میدن و اگه مسئله حل نشد ناامید نمیشن و باز یه راه دیگه رو اجرا میکنن(مثل داستان گیر کردن تراکتور خودتون) و…
در نهایت استاد عزیز یکم از شما دلگیرم و نمیدونم واقعا درسته یا غلط !!! این دلگیری و صحبت من.
شما خیلی همه چی رو گل و بلبل نشون میدین و خیلی رو مسئله ذهنی کار کردن تمرکز کردین این رو اگه برید و فایل ها و دوره هاتون رو ببینید متوجه میشد که ۹۰ درصد حرف هاتون فقط اینکه روی ذهنتون کار کنید و شما به من بگید کجا دقیقا گفتید کدوم دوره گفتید باور ساختن عمل کردن و کار روی ذهن یکی هست.
ببخشید ولی من توی دوره آفرینش بارها شنیدم که گفتید از نظر من کار عملی ۱ درصد ذهنی ۹۹ درصد و حتی این رو هم گفتید که اگر به من باشه صدرصد میگم ذهنی.
و اولین فایلی که من از شما دیدم که گفتید عمل و باور یکی هست فک کنم یکی تو فایل های زندگی در بهشت بود و یکی دیگه هم فایل اخر دوره راهنمای عملی. نمیدونم شاید هم شما گفتید من نشنیده باشم.
اما از نظر من تم دوره ها و فایل های شما این معنی رو میده که روی ذهنت کار کن تا همه اتفاقا خوب بیوفته و شما زیاد در مورد عمل کردن چیزی نگفتید به نسبت کار روی ذهن.
به جز سه یا چهار مورد که اومدید گفتید که عمل و باور یکی هست که اونم مربوط به یه سال و یا نهایتا دوسال گذشته هستش. اگه قبل تر از اون هم گفتید لطفا به ما بگید دوباره بریم گوش کنیم (این رو بخاطر این میگم که ما به اشتباهمون پی ببریم اگر حق باشماست؟)
امیدوارم از حرف های من دلگیر نشید.
اینا حرف دل بود که شاید من اشتباه میکنم.
اما به نظر من باور ساختن نه به تلویزیونه نه به رادیو نه به آدم های منفیه.
آدم های موفق بسیاری هستند که اخبار گوش میکنن و خیلی فاکتور های دیگه رو رعایت نمیکنند اما ثروتمندن به نظر من همه چیز یعنی عملکرد عقلانی و هوشمند.
همه چیز ینی این جمله زیر:
۱. برنامه ریزی
۲. اجرا
۳. بررررررر سسسسسسی
۴. اصصصصصصصلاح
همه اینا رو تازه متوجه شدم و واقعا برام سخته که ۱۰ سال توی توهم بودم اما اگه همین چهار مورد بالا رو رعایت میکردم شاید اینقدر زمان از دست نمیدادم.
چه دریاچه آرومی ، مثل آیینه زیباییها را برای شما و برای ما دو چندان کرده
خدایا شکرت
کار کردن روی خودمون از صبح که بیدار میشیم ، با تمرین ستاره صبح گاهی ، شکر گذاری شروع میشه تا زمانی که میخوایم بخوابیم
همین به فکر خداوند بودن و شکر گذاری کردن و هدایت خواستن برای کوچکترین خواسته و بعد حرکت کردن حتی کوچکش حتی توجه به زیباییها هم حرکته و
مراقب ورودیها بودن در هر لحظه و فردستادن فرکانس باز هم در هر لحظه که باعث رقم خوردن شرایط و اتفاقات میشه
وقتی این کار رو میکنم ، وقتی آگاهانه فرکانسامو ارسال میکنم با باورهام چه خواسته و ناخواسته با این باور که فرکانسهای ما اتفاقات رو رقم میزنن ، اونوقت میفهمم که اتفاقات بخاطر کدوم فرکانس بوده بخاطر کدوم باور بوده و بعد بجای ناراحتی بسیار خوشحال میشم که میفهم ایراد کارو و از همه مهمتر ایمان و باورم به قوانین بیشتر میشه و میتونم با تغیر باورهام شخصیتم رو تغییر بدم و کاملتر از قبل زندگی کنم
و عمل به آگاهی هایت که باعث تغییر شخصیت میشه و میشه کار روتین هر روزه
و در این بین اتفاقی که میوفته و زیباست این ارتباط مستقیم با خداست
ارتباط از طریق قلبم و احساسم
اونوقته که باور میکنم خداوند عاشقانه با منه و هر لحظه هدایتم میکنه به بهترین و زیباترین و آسانترین مسیرها
کار کردن از صبح شروع میشه و تا شب ادامه داره
و این خود آگاهانه زندگی کردنه
خدایا شکرت و شکرت و شکرت
وقتی سوره فرقان رو میخوندم شگفت زده شدم که تمام پیامبران رسالتشون دعوت به تقوا بوده ، دعوت به کنترل ذهن
کنترل ذهن همت ثانیه ای میخواد نه هر وقت که کاری نداشتیم یا تنها بودیم بلکه هر ثانیه از زندگی کار کردن و تلاش برای بهتر شدنه
و
از خدایم میخوام که همه مارو برای بهتر شدن و کاملتر شدن کمک کنه
تشکر میکنم از استاد عزیزم و این سایت زیباشون که دایره المعارف خوشبختیه
درود بر شما استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته نازنین و همه دوستان عزیزم در این خانواده صمیمی
از شما دو عزیز سپاسگزارم که در این هوای سرد ولی فضایی رویایی و فوق العاده به سوالات پاسخ دادید . استاد چقدر تیشرت سفید و کلاه تسلای قرمز رنگ بهتون میاد با اون بک گراند دریاچه و درختان زیبای پردایس و انعکاسش توی آب دلمون رو آب کرد .خدایا شکرت
صحبتهای شما در مورد این نگاه ملا نقطه ای افراد به مسائل و مخصوصا به شما منو یاد حرف مادرم انداخت !
قبلا هر وقت در مورد شما صحبت می کردم ( البته الان دیگه با افرادی که در مدارش نیستند صحبشو نمی کنم ) مادرم جمله ی جالبی می گفت ، می گفت : ما چی بخوریم به پای عباسمنش برسیم ! ( مادرم این جمله رو در مورد همه افرادی که به جاهای بزرگی رسیدن به کار میبره !) اخیرا در قسمتهایی از زندگی در بهشت موزیکهایی رو که گوش میکردید مخصوصا اون اهنگ سندی باعث شده بود پسر من هم این سوال براش پیش بیاد و میگفت مامان مگه استاد نمیگه کنترل ورودیهای ذهن پس چرا این موزیکها رو گوش میده ؟ و من جواب مادرم رو به پسرم دادم ! ما چی بخوریم به پای عباسمنش برسیم ! و پسرم با تعجب پرسید مگه به خوردنی هاست ؟ گفتم بله اما خوراک ذهنی ! استاد اون موقع که باید مراقب ورودیهای ذهنش باشه مراقب بوده ! و این دستاوردیهایی که داره نتیجه اون مراقبتهاست به قول مریم شایسته عزیز این پردایس نتیجه همون نوع نگاهه!
آدمها همیشه به جای اینکه مراقب اعمال و رفتار خودشون باشن زوم کردن رو بقیه !
به قول شما این زوم و این دقت و نگاه ملانقطه ای که روی بقیه داریم اگه درصد کمی از اون رو به زندگی خودمون و اعمال و رفتار خودمون داشته باشیم نتیجه میگیریم .
من همیشه به پسرام که گاهی وقتا این نگاه رو دارن میگم که استاد عباسمنش نتایجش رو گرفته و اون زمان که همه درگیر حواشی بودن استاد رو خودش و باورهاش کار میکرده و این زندگی حاصل اون جهاد اکبری هست که استاد رو باورهاش داشته!
استاد عزیزم از شما یاد گرفتم که درگیر حواشی نباشم یاد گرفتم اینا نشتی انرژی هست و یکی از بزرگترین نشتی های انرژی که من داشتم و اگه خیلی زودتر اینا جلوشو میگرفتم نتایجم خیلی بهتر بود همین نوع نگاه به همسرم بود و مو رو از ماست میکشیدم بیرون و مثل اون کارمند شما همش حواسم به رفتار همسرم و بچه ها بود که مبادا اخبار منفی نبینن ، آهنگ منفی گوش ندن ، بازی خشن بازی نکنن و … کلا به جای اینکه روی خودم کار کنم همش مراقب اونا بودم که مثبت باشن و مثبت حرف بزنن و جملات مثبت ورد زبونشون باشه ! غافل از اینکه اینا نشتی انرژی هست و به این ورد زبون داشتنهای مثبت نیست و جهان به احساس ما پاسخ میده نه به ورد زبون ما !
از یه جایی به بعد و از آموزش های شما یاد گرفتم به جای اینکه تمرکز و انرژیم روی بقیه باشه روی خودم باشه !
و از وقتی که تصمیم گرفتم نشتی انرژی نداشته باشم مهم ترین نتیجه ای که برام داشت آرامش بود یه آرامش درونی فوق العاده که با ورژن قبلی من قابل مقایسه نیست !
استاد عزیزم خیلی دوستتون دارم این زندگی و ثروت و فراونی نوش جونتون
سلام خدمت استاد عزیز و مریم شایسته که شایستگی جایگاهی که داری دقیقا متناسبه فامیلی شما.
من از هر فایلی که روی سایت می ذارید کلی باورهای جدید بدست میارم که و زندگی رو هر دفعه از یه بعد دیگه بهش نگاه می کنم .
خب این اولین کامنتی هست که من توی سایت می نویسم و اصلا تجربه کامنت نویسی ندارم و هر چی که به ذهنم میاد فالبداهه اون رو می نویسم . و از امروز تصمیم گرفتم نسبت به فایل هایی که استاد عزیز در سایت می ذارن نسبت به اون واکنش نشون بدم و نظرم رو بگم.
من تا قبل از این اصلا به محیط اطرافم بی تفاوت بودم اما از وقتی که با خانواده صمیمی عباس منش آشنا شدم نگاهم نسبت به مساعلی که در اطرافم رخ می ده دقت بیشتری می کنم و کلا آدم اکتیو و ریز بینی شدم .
خدا رو شکر می کنم از این که توی این مسیر قرار گرفتم و خدا شرایطی برام ایجاد کرده که من بتونم توی این سایت فوق العاده کامنت بزارم و اولین تجربه کامنت نویسی رو توی سایت استاد عزیزم داشته باشم.
استاد اولین چیزی رو که باید بگم اینه وقتی شما گفتی بچها ای کاش خودتون یک هزارم این تجارب منو در زندگی خودتون هم بکارببرید بعد بیایید در مورد زندگی کردن من نظر بدین همون موفع به خودم افتخار کردم که من ذره ای چنین نظرها و عیب و ایراد گرفتن هایی برا استاد نداشتم و ندارم که بخوام بقول استاد مولا نقطه ای نگاه کنم
و همچنین یاد یکی از فایلهای قدیم استاد افتادم که روزهای اولی آشناییم یادمه چندنفر کامنت گذاشته بودن که استاد شما چرا فلان قسمت فلان حرف رو زدی بعد استاد توی فایل بعدی میگفت خب شما اصلا اون قسمتهایی که فکرمیکنید خوب نیست رو کاری بهش نداشته باشید بلکه فقط اون یه عالمه حرفها و آگاهی هایی که قدرتمندکننده و بهتون کمک میکنه رو دنبال کنید
و همچنین چندنفر گفته بودن ما آگاهی هایی که از شماست رو دیگه نمیخواهیم دنبال کنیم بعد استاد گفت اون آگاهی ها هم مال من نیست اونا حاصل تکامل سالها افراد مختلف و حرف هایی ست که از طرف خداونده و…
خلاصه اینو بگم شکر خدا مدتهاست چونکه خودم در کانال عملکردن و خودمو در چالش های مختلف زندگی دارم قرار میدم خیلی بهتر میفهمم که اصلا قضاوت کردن دیگران و عیب و ایراد گرفتن از دیگران به این معناست که یعنی خود فرد هنوز خودش وارد عمل نشده که میخواد فقط یسری حرفهای قشنگ و عیب نمایی از بقیه کنه
ما نباید کسی رو در هر جایگاهی که هست رو قضاوت کنیم چونکه ممکنه خودمون هم روزی در همون شرایط قرار بگیریم بعد خودمون دیگه جوابی برا گفتن نداشته باشیم،،
ما هرزمان که مثلا میخواهیم بگیم یا میگیم استاد یا فلانی چرا این اشتباه و خطا رو مرتکب میشه نشانه اینه که ما خودمون عمل کننده نیستیم و هنوز بدرستی قانون و قواعد موفقیت رو درک نکرده ایم که میخواهیم در مورد خطا و اشتباهات دیگران حرف بزنیم،،
من که واقعا فقط تمرکزم روی اینه که هرروز سعی ام بیشتر روی خودم و عملکردهام و اهدافم و تمریناتم باشه چونکه فکر و توجه کردن به خارج از خودم کلی منو عقب میندازه و وقت هام رو بیهوده هدر میده،،
مانند یکی از فایلها که مریم بانو خیلی عالی میگه که این توجه هات ذهنت مانند حساب بانکی ست تو میخواهی کجا و برا چه چیزهایی خرجش کنی و چجوری ازش استفاده کنی
و باید مانند همون حساب بانکی برا موارد های بی مورد و بی ارزش ازش استفاده نمیکنی همونطور هم از کانون توجهت برا چیزهای بی ارزش استفاده نکن،،
استاد من که دلم میخواد سریال زندگی در بهشت خیلی ادامه دار باشه اما شما تا کی قصد ادامه دادنش رو دارید،،
راستی استاد برانی رو کم کم سوارش بشید و نذارید بیشتراز اینها عادت کنه بلکه از الان حداقل کاری کنید که در هفته 2بار سوارش بشید
و اینکه استاد من خیلی دلم میخواد در قسمت های بعد در مورد باورهای روابط زیبایی که در این سریال ها میبینیم صحبت کنید تا ما هم استفاده کنیم و اینکه تازگیا هیچکدوم از اعضای سایت نیومده ان به پرادایس مهمون تون بشن؟
به نام خدای مهربان، به نام آنی که ماراعاشقانه آفرید، عاشقانه پرورش مان داد، عاشقانه هدایتمان کرد….. سلام… خداراشاکرم که دراین شب وروزهای زیبای خداوزندگیم دراین مکان ناب حضوردارم وباتمام وجودشکرگزاریش میکنم به خاطرتمام آگاهی های زیباوقوانین الهیش… این متن رامینویسم که یادم نرودکه چه زیباهدایتم کردآن هدایتگربی همتا…. چه جالب! باخودم قرارگذاشتم که ازمردم حرف زدن چه خوب چه بدراکلاکناربذارم(قضاوت، غیبت،….) البته چندوقتیه واقعاخیلی براین صفت یامرض😁غلبه کردم مخصوصاً ازوقتی فهمیدم که بایدمسئولیت زندگیت وهرچه درآن است بپذیری که چون همه راخودمان بافرکانسهاوباورهایمان خلق کردیم،،، امانجواهای شیطان بازهم کارخودش راانجام میداد،امااین دفعه تصمیم واقعی گرفته بودم به لطف الله.. که دیدم چه جالب بعدچندساعت هدایت شدم به این فایل واونجایی که خانم شایسته گفتن وقتی غیبت نکنی میای تومداری که اطرافت غیبتی نیست…. یعنی به جایی میری که کسی غیبت نمیکنه.. چه قدراین کلمه بحث مدارهاست… نکته توش بود، من خودم باافکارم اعمالم باورهام مدارم راتعیین میکنم هرچه خودسازی بیشترمداربالاتررررر… خدایاشکرت❤️دیشب شب یلداهدایت شدم اتفاقی به یکی ازشبکه های تلویزیون که خانم دکترمشایخی حافظ پژوه مبحث قانون جذب وانرژی مثبت روبااشعارحافظ توضیح دادن.. بعدمستندرازکه سالیان پیش دیدم دومین باربوداسم قانون جذب ازتلویزیون شنیدم… من البته.. کچه قدرحافظ قشنگ قانون فهمیده بود..
وجالبه که یکی ازاعضای خانوادم که کلامخالفه وهمش میگه این کلمه انرژی ازهندوهابه مارسیده وفلان همون لحظه دیدم هدفون توگوششه واصلامتوجه نیست، چون نگاهش کردم بانگرانی گفتم الان یک چیزی میگه، ولی دیدم اصلاحواسش نیست وباردیگرقانون به من یادآوری میشودتوروخودت وباورهات ومدارت کارکن خودبه خودمحافظت میشی ازهرچی نگرانت میکنه، یعنی اصلاترس ونگرانی معنایی نداره وقتی روخودت وباورهات کارمیکنی وحالت خوبه، چون حس خوب =اتفاقات خوب…. الهی شکرت 💖 ❤️ 💖 خدایامرسی ❤️❤️❤️یاحفیظ یاحافظ 💖💖💖💞💞💞
مرسی از شما بابت همه محتواهایی که برامون تهیه میکنید. 🌹❤️
راستش من زیاد اهل نوشتن نیستم، ولی سوال مهمی که داشتم این بود که شما خودتون همیشه به ارزش ابزار اشاره میکنید. میخواستم بدونم برای مثال در موضوع گیر افتادن تراکتور، استفاده از ابزار یعنی درگیر شدن خودمون با مسئله یا مراجعه به ابزار قویتر که شما نهایتا ازش استفاده کردین و مسئله هم حل شد. با این که ارزش درگیر شدن با مسئله و تجربه کردن خیلی برام واضحه، ولی یه ابهامی در مورد زمان و استفاده درست از ابزار و خصوصاً کمک دیگران برام پیش اومده که میخوام برام روشن بشه و تفاوت و جایگاه واقعی این دو تا رو دقیقتر بدونم. هر چند در کنار این سوال یه سوال تقریبا نزدیک به این سوال هم داشتم که قبلا یه نفر پرسیده بود و شما فرمودین به سریال زندگی در بهشت ربطی نداره و اون هم این بود که اگر ما هممون از ابزار استفاده کنیم، پس تکلیف حرفههای مختلف چی میشه. با این که خودم یه چیزایی تو ذهنم هست ولی ممنون میشم این موضوع رو هم شما برام باز کنید تا هم آگاهیام و هم باورهام عمیقتر بشن. حالا اگر سوال دوم رو باز هم صلاح ندونستید اینجا بگین، در یه فایل دیگهای ممنون میشم توضیح بدین.
از خداوند بزرگ، شادی، قدرت، بصیرت و هدایت روز افزون رو برای هممون آرزومندم و بسیار خوشحال و شاکرم که در چنین محیطی رشد میکنم. ❤️❤️❤️
سلام.وقتی دنبال این باشید ک بجای ندای قلبتون،طبق ی دستور العمل خاص رفتار کنید،این مشکل براتون پیش میاد….تنها دستور العملی ک باید بهش عمل کنید قانون ارتعاش ک حس شما و در کنارش شهود و هدایتی ک بر اساس حستون میاد هست….استاد رو خوب دقت کنید،وقتی حسش خوبه،هر هدایتی بهش میاد رو اجرا میکنه.نمیگه پیامبر توی قران ی بار از ابزار استفاده کرد یبار از تلاش خودش،حالا من الان مث کدوم رفتارش عمل کنم!
میبینه بر اساس حس خوب اون لحظه اش،قلبش بهش میگه اول خودت تست کن با این ایده ها،انجامش میده.حتی وقتی میدونه ک قلبش میگه جواب نمیدن ایده ها ولی اجراشون کن چون برات لازمه الان اجرا کردنشون…..بقول خانم شایسته،میگفت وقتی ب قلبم افتاد توی تاریکی برم وسط جنگل،خودش نتیجه خاصی نداشت،ولی باعث شد از نظر فرکانسی اماده بشم و تکامل طی کنم واسه فلان یکی کارم توی فلان حوزه…..
یا مثلا زمانی ک استاد مار رو کشتن،گفتن این حسی بود ک بهم گفت بکشش….
الانم مطمینم منظورمو متوجه شدین.
تنها مشکلی ک دارید اینه ک میخوایید تک تک رفتاراتون رو کپی برداری کنید ک این شدنی نیس.فقط میشه فرمول رو اجرا کرد ،و مثلا استاد رو دید ک از فرمول چطوری استفاده میکنه،مثلا بابته ارزش ابزار،ی جاهایی باهاش پیش میره،ی جاهایی برعکسش.اما معنیش این نیس ک ارزش ابزار رو دیگه قبول ندارن.معنیش اینه توی این لحظه،چیزی فراتر از ارزش ابزار باید اجرا شه…..
صفر و یک نباشید.حضور یعنی همین.یعنی هر چیزی در جای خودش صحیح هست نه برای تمام موقعیت ها……
کمک کردن یک جا خوبه یک جا ویرانگر
وغیره
تشخیص اصل از فرع.شبیه ب این هست ک میپرسن نماز بخونیم بلاخره یا نه!
سلام و خیلی ممنون بابت پاسختون. به نکته خوبی اشاره کردین. در حقیقت سوال من هم به همین خاطر بود تا منی که فرکانسم به قول شما پایینه، فرق بین یه دستورالعمل خاص رو با فرمول اصلی بدونم و بدونم که کدومشون فرمول اصلی هستن و او یکی فرع. در اینکه اصل، حس خوب و هدایت خدا هست شکی نیست، ولی خوب پس تمام راهنماییها، آموزشها و صحبتهای استاد در سریال درباره موارد مختلف مثل ارزش ابزار یا خیلی چیزای دیگه توجه کردن بهشون اضافه هست؟ یا اینکه هدف از همشون توجه به نکته اصلی اونم حس خوب و هدایت هست؟ پس اگر قرار باشه آموزشهای دیگهی استاد زیرمجموعهی یک یا چند اصل دیگه باشه که اینطور هم هست، پس به نظرتون خیلی از آموزههای استاد رو لازم نیست یاد بگیریم به نظرتون؟ پس آیا بهتر نیست استاد به جای خیلی از آموزهها، بیان فقط بگن که شما حستون رو با توجه کردن به نکات مثبت و شکرگزاری خوب کنید و در هر موقعیتی به ایدههای الهامی توجه کنید. آیا یک قانون در مورد کمک کردن وجود نداره؟ وقتی که حس خانم شایسته به هر دلیلی گفته بود که باید به پرنده وحشی غذا داده بشه و استاد هم قبول نکرد، مگر به غیر از اینه که استاد با یه فرمول و قاعده، نتیجه و ایدهی یک حس رو نپذیرفتن و رد کردن…؟ یا نه فقط از روی حسشون در اون لحظه گفتن؟ در حقیقت منظورم اینه که سوال من هم در راستای یافتن همون فرمول اصلی هست و دقیقاً هم به همین خاطر اینجا هستم و سر شما رو درد میارم.
شما زمانی ک توی مداری باشید ک لازم باشه مثلا ارزش ابزار رو اجرا کنید،ب اون کار هدایت میشید و ناخوداگاه حتی هدایت میشید اون فایل استاد رو ببینید…..یعنی مجیور نیستید از روز اول همه چیو باهم اجرا کنید وقتی ک اصن توی شرایطی نیستید ک ارزش ابزار لازمتون باشه توی قدمی ک هستید.
ولی اگر ب حالته کلی هر روز تماشا میکنید فایل های استاد رو،اینطور نباشه ک هر روز دارید نوت برمیدارید تا زمانی ک نوت برداری تموم شد شروع کنید! ب رفتارای استاد نگاه کنید و اجازه بدین در ذهن شما ب عنوان ی تجربه از زندگی ی شخص بمونن،و زمانی ک در زندگی خودتون توی شرایطی باشید ک مشابه باشه،خودِ ضمیرتون هدایت میکنه شما رو…..
این اشتباه شما رو خیلیا دارن،حتی مثلا کسایی ک انقلابی هستن،فک میکنن همه اشون باید برن مدافع حرم شن!
پس ریشه سوال شما در این نکته است ک خودجوش زندگی نمیکنید ،میخوایید واسه تک تک لحظات اینده از یکی الگو بگیرید،مگه استاد الان واسه کارای توی سریال،الزاما داره بر اساسه حرف الگوهای زندگیش اینارو انجام میده؟ حتی وقتی فیلم اموزشی میبینن،مث ی تقلید کننده اجراش نمیکنن،اصل شهودشونه ک اگر شهودشون بگه مث همونی ک دیدی رو وقتشه اجرا کنی،اجرا میکنن
در واقع اصل کاراشون روی شهودِ.ک باید برای شمام این باشه.خودِ من زمان هایی ک شهودم میگه فایل ببین میبینم و دقیقا متوجه هم میشم چرا گفته بوده،و اینجور نیس ک وقتی میگه فایل نبین،برم الکی ول بچرخم،میرم سراغ کارایی ک شهودم متمایل میکرد بجای فیلم دیدن….اگر قراره ول بچرخم و طبق شهودم پیش نرم،پس همون بهتر ک توی سایت عباسمنش ول بچرخم ک حداقل چرت و پرت وارد اگاهیم نشه…..
پس بشینید و تمرکز کنید روی عادت دادن خودتون ب انجام کاراتون بر اساس شهودِ هرلحظه اتون و تمرین کنید ب اعتماد ب جهان و خدا و شهودتون ک هر زمان لازم باشه اموزه هایی مث ارزش ابزار و امثالهم رو اجرا کنید،خیلی واضح متوجه میشید و اجرا میکنید…..ک بهش میگن خردی ک جاری میشه ک میبینید برای استاد جاریه چون اعتماد کرده
نترسید
وسواس نگیرید
نخوایید یکی برای هر موقعیت شما راه کار بیرونی بده
رفتار بیرونی ی بخش کوچیکی از عمل هست
اصل درونیه
اگر استاد کاراش نتیجه میده بخاطر اینه نمیگه پس اون حرفی ک از بیل گیتس شنیدم چی میشه! میگه اون درسته ولی الان خرد من میگه این کارو کنم پس میکنم…..
مثلا من هیچوقت برام مهم نیومد ک چرا استاد ی جا غذا دادن یجا غذا ندادن،وقتی ام این سوالو شنیدم حسی ک بم داد این بود ک چرا بعضی بچه ها شبیه کسایی هستن ک بداهه زندگی کردن بلد نیستن و مث کارای نظامی واسه نوعِ رفتار با بندکفش هم معیار ظاهری میخوان! ادم ی وقتی توی ی موقعیتی غذا میده ی وقتی نمیده….کل زندگی اینجوریه،ی وقت دزد میاد میگیری تحویل پلیسش میدی،ی وقت قلبت میگه ازش بپرس چ مرگشه ،و عمل میکنی میبینی یارو اصن متحول شد با گفت و گو و…..
استاد سریال گذاشتن ک اجرای قانون رو ببینید
نه اینکه اگر شهودشون میگه گوشت نخور شمام فک کنید برای افزایش انرژی جسمانی باید گوشت نخورد….بدن ایشون،موقعیت ایشون،برای افزایش انرژی جسمانیشون هدایت کرده ب گوشت نخوردن ،اگر کسی دنبال افزایش انرژی جسمانیه،و هدایت میشه ب کاری ک استاد کرده،پس اونم گوشت نخوره و این کارا،اره…..ولی اگه یکی اصن ب هدایت گوش نمیده و هی در ب در دنبال روش های مختلفه،اون ادمی هست ک بجای زندگی ب سبک خودش،میخواد سبک زندگی کسی رو تقلید کنه چون از مسئولیت پذیر بودن توی ضمیرش میترسه و خودشم خبر نداره….ته ذهنش توی بچگی انقد بابته کاراش توبیخ شده لابد،ک محتاط شده و نمیخواد در مسیر زندگی کاراش از روی حسی ک توی قلبش داره باشه،میخواد بگه خب عباسمنش گفت منم اجرا کردم ولی نتیجه نداد…..
این رو حل کنید،اصن همچین سوالایی نمیپرسید دیگه…..
حتی حسی ک ادما موقع دیدن سریال دارن فرق داره،برای من این حکم رو داره ک دارم زندگیه ی ادمی ک از قانون استفاده میکنه رو میببنم و لذت میبرم و ی جاهایی ک دلم فلان کارش رو بولد میکنه رو استفاده میکنم.
و همچنان خودم و شهودم مرکز اعمالم هستیم.
واسه همین هم ،من هم یک سری مسائل مث شناخت ابزار بلدم،ک اصن استاد نمیدوننش،ولی در کنارش متوجهم ک برای هر موقعیتی نیس….مثل همون مثال سگ نجس از صمدی املی……
همین غذا دادن ب حیوانات،اگر جلو در خونه باشه افتضاح تریک کارِ،توی پارک حیوانات باشه بهترین کارِ……
یک سری مسائل انقد واضحن ک شهود و ذهن استدلالی نظرشون یکیه ….یک سری مسائل ک ذهن ی چیز میگه،خرد یک چیز،حتما باید ب خرد عمل کرد
نمیدونم منظورمو رسوندم یا نه.لب مطلب اینه ک ، از انسان هایی ک ب جایی رسیدن مث استاد حتما یاد بگیرید ولی مث طوطی تقلید نکنید،بلکه مثل یک انسان ک ارزش الهی خودش رو داره و خداوند نیافریده ک تقلیدکار باشه بلکه افریده اونم سبک خودش رو داشته باشه،باشید و از تجربیات و سخنان انسان های بزرگ،استفاده کنید.چ عباسمنش باشه چ پیامبر و امام….
عزت نفس داشته باشید و فک نکنید حتی واسه غذا دادن ب حیوون باید ادای کسیو دراورد….
استاد رو بیین،فقط قران رو اجرا میکنه،و میگه،حجاب ماله اون شرایط عربستان بوده….اما ادمایی مثل شما ک نمیخوان سبک شهودی داشته باشن،میگن توی قران گفته حجاب پس همیشه همه جا باید حجاب داشت! درحالیکه استاد میگه این اصل نیس،اصل توحیدِ،این فرع توی قران هست.یعنی پیامبر داشته اصل رو اجرا میکرده یعنی توحید و حس خوب رو،توی اون شرایط ،برای اون موقعیت،بهش قلبش میگه ب زنان بگو روی سینه و سرشون روسری طور بندازن….و انواع فرعیاتی ک در قران هست….
حالا شمام باید اصل رو توی زندگی استاد ببینی ،و فرعیات رو ک مختص شرایط زندگی ایشون هست تشخیص بدی……
همش از اونجایی میاد ک الگو داشتن برای شما ب معنی زندگی کردن تک تک لحظات روز ب مدله ی فرد دیگه اس
اما الگو گرفتن یعنی اصلیات رو الگو بگیری،یعنی بگی بین چپ و راست،کدوم رو برم،حالا دیگه توی اون جهت سبک خودت رو باید پیش ببری ک از شهودت میاد…
عزت نفس یعنی این،ک عمیقا ب این درک برسی ک همونقد ک عباسمنش تشخیص میده کار درست در هرلحظه چیه،منم تشخیص میدم چون هرکسی در هر قرن از زندگی و زمان،ب هویت واقعی خودش پیوند بخوره،ب خرد عظیم الهی دست پیدا میکنه،و این باور ارامش و اطمینان و جسارت ایجاد میکنه…..و در کنارش میشه زندگی افرادی ک ب این خرد عظیم درونی وصل شدن رو تماشا کرد و لذت برد و اموخت حتی گاهی…نه اینکه تقلید کار شد!
ایشون توی فایل های مهاجرت هم تاکید کردن ک اقا من ب قانون عمل میکردم،اون اقدام ها بهم گفته میشد ک بزن ب جاده و اینکارا….ولی خیلیا ب اشتباه فک میکنن من میگم اگه میخوای مهاجرت کنی توام باید بزنی ب جاده و اون کارارو بکنی بجای اینکه اصلو بچسبن!
درکل اینم ی بخشی از تنوع ادمای سایت هست ک قطعا در جای خودش صحیحِ و در جای ناخودش ناصحیح
از اقای صمدلی املی پرسیدن بلاخره سگ نجسه یا نه؟ گفت بستگی ب شما داره ک قدر کاسه اب هست رشد روحتون یا قدر دریا ! وقتی روحت توی مدار پایین باشه ،ارتعاشت پایین باشه،خیلی چیزا اره بهت ضربه میزنه حتی چون تو مدیریت ارتعاش نداری و جابجا میشی….ولی وقتی توی مدارای بالایی،واقعا بالا،در عمل بالا،نه اینکه فک کنی چون قانون روشنیدی یعنی مدارت بالاس،اونوقت داستان فرق میکنه،اونوقت حتی عدو شود سبب خیر میشه……..
شاید شما تراکتورت گیر کنه شهودت همون اول بگه زنگ بزن جرثقیل بیاد…چون شهودت میدونه شما کوجکترین تلاش فردی ای بکنی گند میزنی ب بدنت و ماشین و…..
شما توی مداری باشی ک مثلا کار سخت و رسیدن ب هدف رو حس کنی،یک سری هدایت ها بهت میاد،توی مداری باشز ک کار اسون و رسیدن ب هدف باشی،یک سری هدایتای دیگه…..
الان استاد قطعا چون توی پرادایس توی مدارِ تجربیات مختلف رو یاد گرفتن هستن و جزو خواسته هاشونه توی این دوره ک در پرادایس زندگی میکنن،خیلی طبیعیه ک بهشون هدایت بیاد ک سریع همه چیو با کمک گرفتن از مشاغل مربوطه حل نکن،یکمی ایده ب قلبشون الهام میکنه جهان تا تجربیاتشون بالا بره توی زمینه های جدید ک اصل هدفه این دوره از زندگیشون هست
یک هزاروم این ریز بینیا به خودتون داشته باشیم .واقعا عجب برگشت پیکانی به خودمون،
همه مون همین سوال رو از خودمون بپرسیم چقدرررر پیشرفت میکنیم.
من عاشقانه منتظر جواب این سوال هستم که کار کردن روی باورها چطوره؟
احسنتتت و احسنتتت به خانم شایسته که حین انجام کار باز برای بدنش ارزش قایله و سرما رو تحمل نکردن خیییلی برام لذت بخش بودن.
استاد چقدررر مشالله جونتر شدید هم خودتون هم صحنه ی پشت سرتون ،
تحسین کردن هم دیگه ی شما واقعا عالیه،هدف من امروز نوشتن که میخوام از لحاظ شخصیتی و ازادگی باشم مریم شایسته ی دوم.این همه خنده ،شادی،….من میخوااام به اون حد برسم.
بی نظیر بود این فایل الهیییی شکرررت چقد حس خوب بهم داد
الهییی شکررت بخاطر اون غروب زیبا،تستتد شما بخاطر توجه به زیبایی هاتون اون زیبایب کلا حواستون پرت میکرد و اخر سر مجبور سدبن نشون بدین.
باز این همه تحسین کردن خانم شتیسته خیلی زنگ ها رو توی ذهن من به صدا دراورد.
سلام خدمت استاد عباس منش دوسداشتنی و خانم شایسته عزیز
چند روز پیش یه فایل از شما دیدم تو سایت که یه سری از دوستان پرسیدند شما چطور نماز میخونید و استاد یه ایه از قران اوردن به این عبارت که واذا سئلک عبادی انی که خداوند به پیامبر فرمود اگر اگر بندگان من ازت پرسیدن بگو من نزدیکن ولی یه نفر هم نمیپرسید اینقد با این فایل ارتباط گرفتم شاید ۱۰ بار این دوباره دیدمش و این نکنته که چقد در ان زمان و همین الان مردم تو حاشیه زندگی مکنن و از اصل داستان دور هستن دوباره الان که این فایلو دیدم وسط فایل بودم خواستم دیدگاه خودمو بگم
شاید این اخرین باری باشه که من الان میتونم ببینم
میتونم گوش کنم میتونم زندگی کنم
اره این اخرین باره که من میتونم زنده باشم این دیدگاه که من اخرین بارمه منو بلند میکنه و میگه پاشو حرکت کن پاشو لذت ببر از زندگیت وقتی میدونم خداوند یک بار بین یک ملیارد کرومزوم فقط به من اجازه زندگی کردن داده البته به همه ما که الان داریم زندگی میکنیم داده دیگه به چیزی توجه نمیکنم که بخواد این فرصتو ازم بگیره چه برسه بخوام از کسی ایراد بگیرم البته خیلی سعی میکنم
فقط یه سوال دارم از دوستان گلم واقعا اگه الان اخرین فرصت باشه دیگه به کسی حسادت میکنیم دیگه دل کسیرو میرنجونیم دیگه یه سری کارهای بیهوده که فقط زمان لذت بردن از اینهمه نعمتو ازمون میگیره انجام میدیم
وقتی هرروزمو اخرین فرصت میبینم خانوادموبا عشق نگاه میکنم از لحظه لحظه این فرصت لذت میبرم
و چند سال بعد حرفی دارم به خودم بزنم و اون اینه که یه روزی خسته شدم از بس به خدا گفتم خسته ام
یه روزی وقتی بچم ازم پرسید تو این همه سالی که زندگی کردی چیشد که اینقد موفق شدی و بهش میگم یه روز فقط بلند شدم و به خودم گفتم دیگه بسته
و از اون روز بود که موفق شدم
امیدوارم هممون دیگه از خستگی خسته بشیم و بلند بشیم
دوستون دارم وخودم وقتی داشتم مینوشتم لذت بردم و عشق کردم که اینقد من خوبم😍😍😍😍😍
سلام استاد وقت بخیر.
من خواستم در مورد پاسخ به سوال ساختن باور یعنی چی؟ صحبت کنم.
من مدت هاست(۱۰سال ینی از سن ۱۷ تا ۲۷) که در یک توهم بزرگ بودم و اون اینکه من مینشینم و ۱.جملات تاکییدی گوش میکنم. ۲. فایل های استاد عباس منش رو گوش میکنم. ۳. سعی میکنم حال و هوام رو خوب نگه دارم ۴. توجه کنم به نکات مثبت زندگیم ۵. دعا و مراقبه کنم و رابطه آگاهانه با خداوند داشته باشم ۶. افراد منفی رو حذف کنم از زندگیم ۷. تلویزیون نگاه کنم و اخبار رو به هیچ وجه نبینم. و …
و بعداز رعایت این فاکتور ها بهترین اتفاقات توی زندگیم میافته.
مثلا شرایط مالیم خوب میشه. روابط ام خوب میشه و یه رابطه عاطفی خوبی پیدا میکنم و…
اما اینا همش توهم بود بخاطر اینکه من در عمل هیچ کاری انجام نمیدادم.
مثلا اینکه برای کسب و کار و درامدم برم و یک تخصصی که بهش علاقه دارم رو یاد بگیرم و با قانون تکامل شروع کنم به رشد در اون حرفه پیشرفت کنم تا اروم اروم به پول و ثروت برسم.
برای رابطه برقرار کردن با دیگران برم و اصول ارتباط برقرار کردن و بهتر شدن رابطه رو یاد بگیرم مثلا هیچ موقع از طرف مقابل انتقاد نکنم موقع صحبت کردن توجه کامل داشته باشم تعریف و تمجید واقعی و درست بکنم و…. و همه اینها رو هزاران هزار بار تمرین کنم در عمل با افراد مختلف تا تجربه ام بره بالا.
برای رابطه عاشقانه برم و خودم رو بشناسم علاقه هام رو بشناسم ایرادات شخصیتی م رو بشناسم و بدونم از رابطه چی میخوام چه چیزهایی برام لذت بخشه چه چیز هایی برام خط قرمزه و اینکه هدفم تو زندگی چیه و اینکه چه ادمی میتونه با من هماهنگ تر باشه و… و همه این ها رو برم در عمل پیدا کنم ینی روابط بسیاری رو تجربه کنم تا بلاخره اون شخص مورد نظر رو پیدا کنم البته برای کوتاه کردن مسیر از الهامات درونی استفاده کنم.
خلاصه اینکه آقا عمل کردن اصل داستانه نه جملات تاکییدی و فایل گوش کردن.
اونا زیاد تاثیری نداره به نسبت به اینکه مثلا من یه آگاهی در حد یه فایل سه برابر کردن ثروت داشته باشم و بعدش برم و در عمل با افراد موفق مصاحبه حضوری داشته باشم و با جدا کردن باورهای سالم برم و راه اون افراد رو در عمل اجرا کنم مثلا یکی از ویژگی های افراد موفق اینکه نا امید نمیشن.
خسته میشن اما دست از کار نمیکشن یا اینکه میترسن اما حرکت میکنن به دل ترس.
یا اینکه بدون توجه به نتیجه و چیزی که میخوان، واقعا بهترین عمل خود رو انجام میدن و اگه مسئله حل نشد ناامید نمیشن و باز یه راه دیگه رو اجرا میکنن(مثل داستان گیر کردن تراکتور خودتون) و…
در نهایت استاد عزیز یکم از شما دلگیرم و نمیدونم واقعا درسته یا غلط !!! این دلگیری و صحبت من.
شما خیلی همه چی رو گل و بلبل نشون میدین و خیلی رو مسئله ذهنی کار کردن تمرکز کردین این رو اگه برید و فایل ها و دوره هاتون رو ببینید متوجه میشد که ۹۰ درصد حرف هاتون فقط اینکه روی ذهنتون کار کنید و شما به من بگید کجا دقیقا گفتید کدوم دوره گفتید باور ساختن عمل کردن و کار روی ذهن یکی هست.
ببخشید ولی من توی دوره آفرینش بارها شنیدم که گفتید از نظر من کار عملی ۱ درصد ذهنی ۹۹ درصد و حتی این رو هم گفتید که اگر به من باشه صدرصد میگم ذهنی.
و اولین فایلی که من از شما دیدم که گفتید عمل و باور یکی هست فک کنم یکی تو فایل های زندگی در بهشت بود و یکی دیگه هم فایل اخر دوره راهنمای عملی. نمیدونم شاید هم شما گفتید من نشنیده باشم.
اما از نظر من تم دوره ها و فایل های شما این معنی رو میده که روی ذهنت کار کن تا همه اتفاقا خوب بیوفته و شما زیاد در مورد عمل کردن چیزی نگفتید به نسبت کار روی ذهن.
به جز سه یا چهار مورد که اومدید گفتید که عمل و باور یکی هست که اونم مربوط به یه سال و یا نهایتا دوسال گذشته هستش. اگه قبل تر از اون هم گفتید لطفا به ما بگید دوباره بریم گوش کنیم (این رو بخاطر این میگم که ما به اشتباهمون پی ببریم اگر حق باشماست؟)
امیدوارم از حرف های من دلگیر نشید.
اینا حرف دل بود که شاید من اشتباه میکنم.
اما به نظر من باور ساختن نه به تلویزیونه نه به رادیو نه به آدم های منفیه.
آدم های موفق بسیاری هستند که اخبار گوش میکنن و خیلی فاکتور های دیگه رو رعایت نمیکنند اما ثروتمندن به نظر من همه چیز یعنی عملکرد عقلانی و هوشمند.
همه چیز ینی این جمله زیر:
۱. برنامه ریزی
۲. اجرا
۳. بررررررر سسسسسسی
۴. اصصصصصصصلاح
همه اینا رو تازه متوجه شدم و واقعا برام سخته که ۱۰ سال توی توهم بودم اما اگه همین چهار مورد بالا رو رعایت میکردم شاید اینقدر زمان از دست نمیدادم.
روزگارتون خوش خرم.
ببخشید که طولانی شد غطل املایی داره.
بنام رب العالمین
چه دریاچه آرومی ، مثل آیینه زیباییها را برای شما و برای ما دو چندان کرده
خدایا شکرت
کار کردن روی خودمون از صبح که بیدار میشیم ، با تمرین ستاره صبح گاهی ، شکر گذاری شروع میشه تا زمانی که میخوایم بخوابیم
همین به فکر خداوند بودن و شکر گذاری کردن و هدایت خواستن برای کوچکترین خواسته و بعد حرکت کردن حتی کوچکش حتی توجه به زیباییها هم حرکته و
مراقب ورودیها بودن در هر لحظه و فردستادن فرکانس باز هم در هر لحظه که باعث رقم خوردن شرایط و اتفاقات میشه
وقتی این کار رو میکنم ، وقتی آگاهانه فرکانسامو ارسال میکنم با باورهام چه خواسته و ناخواسته با این باور که فرکانسهای ما اتفاقات رو رقم میزنن ، اونوقت میفهمم که اتفاقات بخاطر کدوم فرکانس بوده بخاطر کدوم باور بوده و بعد بجای ناراحتی بسیار خوشحال میشم که میفهم ایراد کارو و از همه مهمتر ایمان و باورم به قوانین بیشتر میشه و میتونم با تغیر باورهام شخصیتم رو تغییر بدم و کاملتر از قبل زندگی کنم
و عمل به آگاهی هایت که باعث تغییر شخصیت میشه و میشه کار روتین هر روزه
و در این بین اتفاقی که میوفته و زیباست این ارتباط مستقیم با خداست
ارتباط از طریق قلبم و احساسم
اونوقته که باور میکنم خداوند عاشقانه با منه و هر لحظه هدایتم میکنه به بهترین و زیباترین و آسانترین مسیرها
کار کردن از صبح شروع میشه و تا شب ادامه داره
و این خود آگاهانه زندگی کردنه
خدایا شکرت و شکرت و شکرت
وقتی سوره فرقان رو میخوندم شگفت زده شدم که تمام پیامبران رسالتشون دعوت به تقوا بوده ، دعوت به کنترل ذهن
کنترل ذهن همت ثانیه ای میخواد نه هر وقت که کاری نداشتیم یا تنها بودیم بلکه هر ثانیه از زندگی کار کردن و تلاش برای بهتر شدنه
و
از خدایم میخوام که همه مارو برای بهتر شدن و کاملتر شدن کمک کنه
تشکر میکنم از استاد عزیزم و این سایت زیباشون که دایره المعارف خوشبختیه
به نام خداوند بخشنده بی منت و بی نهایت
درود بر شما استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته نازنین و همه دوستان عزیزم در این خانواده صمیمی
از شما دو عزیز سپاسگزارم که در این هوای سرد ولی فضایی رویایی و فوق العاده به سوالات پاسخ دادید . استاد چقدر تیشرت سفید و کلاه تسلای قرمز رنگ بهتون میاد با اون بک گراند دریاچه و درختان زیبای پردایس و انعکاسش توی آب دلمون رو آب کرد .خدایا شکرت
صحبتهای شما در مورد این نگاه ملا نقطه ای افراد به مسائل و مخصوصا به شما منو یاد حرف مادرم انداخت !
قبلا هر وقت در مورد شما صحبت می کردم ( البته الان دیگه با افرادی که در مدارش نیستند صحبشو نمی کنم ) مادرم جمله ی جالبی می گفت ، می گفت : ما چی بخوریم به پای عباسمنش برسیم ! ( مادرم این جمله رو در مورد همه افرادی که به جاهای بزرگی رسیدن به کار میبره !) اخیرا در قسمتهایی از زندگی در بهشت موزیکهایی رو که گوش میکردید مخصوصا اون اهنگ سندی باعث شده بود پسر من هم این سوال براش پیش بیاد و میگفت مامان مگه استاد نمیگه کنترل ورودیهای ذهن پس چرا این موزیکها رو گوش میده ؟ و من جواب مادرم رو به پسرم دادم ! ما چی بخوریم به پای عباسمنش برسیم ! و پسرم با تعجب پرسید مگه به خوردنی هاست ؟ گفتم بله اما خوراک ذهنی ! استاد اون موقع که باید مراقب ورودیهای ذهنش باشه مراقب بوده ! و این دستاوردیهایی که داره نتیجه اون مراقبتهاست به قول مریم شایسته عزیز این پردایس نتیجه همون نوع نگاهه!
آدمها همیشه به جای اینکه مراقب اعمال و رفتار خودشون باشن زوم کردن رو بقیه !
به قول شما این زوم و این دقت و نگاه ملانقطه ای که روی بقیه داریم اگه درصد کمی از اون رو به زندگی خودمون و اعمال و رفتار خودمون داشته باشیم نتیجه میگیریم .
من همیشه به پسرام که گاهی وقتا این نگاه رو دارن میگم که استاد عباسمنش نتایجش رو گرفته و اون زمان که همه درگیر حواشی بودن استاد رو خودش و باورهاش کار میکرده و این زندگی حاصل اون جهاد اکبری هست که استاد رو باورهاش داشته!
استاد عزیزم از شما یاد گرفتم که درگیر حواشی نباشم یاد گرفتم اینا نشتی انرژی هست و یکی از بزرگترین نشتی های انرژی که من داشتم و اگه خیلی زودتر اینا جلوشو میگرفتم نتایجم خیلی بهتر بود همین نوع نگاه به همسرم بود و مو رو از ماست میکشیدم بیرون و مثل اون کارمند شما همش حواسم به رفتار همسرم و بچه ها بود که مبادا اخبار منفی نبینن ، آهنگ منفی گوش ندن ، بازی خشن بازی نکنن و … کلا به جای اینکه روی خودم کار کنم همش مراقب اونا بودم که مثبت باشن و مثبت حرف بزنن و جملات مثبت ورد زبونشون باشه ! غافل از اینکه اینا نشتی انرژی هست و به این ورد زبون داشتنهای مثبت نیست و جهان به احساس ما پاسخ میده نه به ورد زبون ما !
از یه جایی به بعد و از آموزش های شما یاد گرفتم به جای اینکه تمرکز و انرژیم روی بقیه باشه روی خودم باشه !
و از وقتی که تصمیم گرفتم نشتی انرژی نداشته باشم مهم ترین نتیجه ای که برام داشت آرامش بود یه آرامش درونی فوق العاده که با ورژن قبلی من قابل مقایسه نیست !
استاد عزیزم خیلی دوستتون دارم این زندگی و ثروت و فراونی نوش جونتون
در پناه الله یکتا محفوظ باشید
به زودی آمریکا می بینمتون
سلام خدمت استاد عزیز و مریم شایسته که شایستگی جایگاهی که داری دقیقا متناسبه فامیلی شما.
من از هر فایلی که روی سایت می ذارید کلی باورهای جدید بدست میارم که و زندگی رو هر دفعه از یه بعد دیگه بهش نگاه می کنم .
خب این اولین کامنتی هست که من توی سایت می نویسم و اصلا تجربه کامنت نویسی ندارم و هر چی که به ذهنم میاد فالبداهه اون رو می نویسم . و از امروز تصمیم گرفتم نسبت به فایل هایی که استاد عزیز در سایت می ذارن نسبت به اون واکنش نشون بدم و نظرم رو بگم.
من تا قبل از این اصلا به محیط اطرافم بی تفاوت بودم اما از وقتی که با خانواده صمیمی عباس منش آشنا شدم نگاهم نسبت به مساعلی که در اطرافم رخ می ده دقت بیشتری می کنم و کلا آدم اکتیو و ریز بینی شدم .
خدا رو شکر می کنم از این که توی این مسیر قرار گرفتم و خدا شرایطی برام ایجاد کرده که من بتونم توی این سایت فوق العاده کامنت بزارم و اولین تجربه کامنت نویسی رو توی سایت استاد عزیزم داشته باشم.
سلام استاد پاک نیت و هم قدم مهربون مریم دوست داشتنی
توی سفر کاری هم استاد دارم باورها رو تقویت
میکنم تا ریشه ها بیشتر و بیشتر توی افکارم گسترش
داشته باشن و ماندگارتر بشن .
استاد بحث ریشه ها که شما گفتین اگر من به روش شما
دست بعمل نمی شدم هرگز حتی یک میلیمتر هم در راستای
موفقیت و رشد و ثروتمند شدن حرکت نمی کردم .
و چون تجربه عملی تغییر ریشه ها رو دارم در باورها این مطلب
رو بصورت تاکیدی اومدم کامنت گذاشتم .
تغییر باورهای زنگار زده که به ارث رسیده بمن اولش بسیار سخت
و دشوار بود الان هم تا اون پیچکها رو با اره حرفه ای میلولکی ببرم
و ذهنم رو پاک سازی کنم سالها کار داره چون باید باورهای قدرتمندکننده
برای جایگزین کردن اون باورها بسازم و حتی در دنیای افراد موفق پیدا کنم
تا برام عادی بشه و مثل غذا خوردن بشه و ملموس بشه .
و آخر اون باورهای ساخته شده جدید رو باید تقویت کنی و کار کنی تا بشکل
قبل در نیاد و در حقیقت پست رفت نکنی و بعقب بر نگردی .
چون بقول استاد اون باورهای قبلی طی چندین سال با ما بودن
و خلاص شدن از اونا هم بسادگی نیست .
استاد سپاسگذارم از شما که به ساده ترین روش منو
هدایت می کنید .
به نام تنها رب جهان
سلام به همگان
استاد اولین چیزی رو که باید بگم اینه وقتی شما گفتی بچها ای کاش خودتون یک هزارم این تجارب منو در زندگی خودتون هم بکارببرید بعد بیایید در مورد زندگی کردن من نظر بدین همون موفع به خودم افتخار کردم که من ذره ای چنین نظرها و عیب و ایراد گرفتن هایی برا استاد نداشتم و ندارم که بخوام بقول استاد مولا نقطه ای نگاه کنم
و همچنین یاد یکی از فایلهای قدیم استاد افتادم که روزهای اولی آشناییم یادمه چندنفر کامنت گذاشته بودن که استاد شما چرا فلان قسمت فلان حرف رو زدی بعد استاد توی فایل بعدی میگفت خب شما اصلا اون قسمتهایی که فکرمیکنید خوب نیست رو کاری بهش نداشته باشید بلکه فقط اون یه عالمه حرفها و آگاهی هایی که قدرتمندکننده و بهتون کمک میکنه رو دنبال کنید
و همچنین چندنفر گفته بودن ما آگاهی هایی که از شماست رو دیگه نمیخواهیم دنبال کنیم بعد استاد گفت اون آگاهی ها هم مال من نیست اونا حاصل تکامل سالها افراد مختلف و حرف هایی ست که از طرف خداونده و…
خلاصه اینو بگم شکر خدا مدتهاست چونکه خودم در کانال عملکردن و خودمو در چالش های مختلف زندگی دارم قرار میدم خیلی بهتر میفهمم که اصلا قضاوت کردن دیگران و عیب و ایراد گرفتن از دیگران به این معناست که یعنی خود فرد هنوز خودش وارد عمل نشده که میخواد فقط یسری حرفهای قشنگ و عیب نمایی از بقیه کنه
ما نباید کسی رو در هر جایگاهی که هست رو قضاوت کنیم چونکه ممکنه خودمون هم روزی در همون شرایط قرار بگیریم بعد خودمون دیگه جوابی برا گفتن نداشته باشیم،،
ما هرزمان که مثلا میخواهیم بگیم یا میگیم استاد یا فلانی چرا این اشتباه و خطا رو مرتکب میشه نشانه اینه که ما خودمون عمل کننده نیستیم و هنوز بدرستی قانون و قواعد موفقیت رو درک نکرده ایم که میخواهیم در مورد خطا و اشتباهات دیگران حرف بزنیم،،
من که واقعا فقط تمرکزم روی اینه که هرروز سعی ام بیشتر روی خودم و عملکردهام و اهدافم و تمریناتم باشه چونکه فکر و توجه کردن به خارج از خودم کلی منو عقب میندازه و وقت هام رو بیهوده هدر میده،،
مانند یکی از فایلها که مریم بانو خیلی عالی میگه که این توجه هات ذهنت مانند حساب بانکی ست تو میخواهی کجا و برا چه چیزهایی خرجش کنی و چجوری ازش استفاده کنی
و باید مانند همون حساب بانکی برا موارد های بی مورد و بی ارزش ازش استفاده نمیکنی همونطور هم از کانون توجهت برا چیزهای بی ارزش استفاده نکن،،
استاد من که دلم میخواد سریال زندگی در بهشت خیلی ادامه دار باشه اما شما تا کی قصد ادامه دادنش رو دارید،،
راستی استاد برانی رو کم کم سوارش بشید و نذارید بیشتراز اینها عادت کنه بلکه از الان حداقل کاری کنید که در هفته 2بار سوارش بشید
و اینکه استاد من خیلی دلم میخواد در قسمت های بعد در مورد باورهای روابط زیبایی که در این سریال ها میبینیم صحبت کنید تا ما هم استفاده کنیم و اینکه تازگیا هیچکدوم از اعضای سایت نیومده ان به پرادایس مهمون تون بشن؟
انشاالله به این زودی بیام مهمونتون بشم
به نام خدای مهربان، به نام آنی که ماراعاشقانه آفرید، عاشقانه پرورش مان داد، عاشقانه هدایتمان کرد….. سلام… خداراشاکرم که دراین شب وروزهای زیبای خداوزندگیم دراین مکان ناب حضوردارم وباتمام وجودشکرگزاریش میکنم به خاطرتمام آگاهی های زیباوقوانین الهیش… این متن رامینویسم که یادم نرودکه چه زیباهدایتم کردآن هدایتگربی همتا…. چه جالب! باخودم قرارگذاشتم که ازمردم حرف زدن چه خوب چه بدراکلاکناربذارم(قضاوت، غیبت،….) البته چندوقتیه واقعاخیلی براین صفت یامرض😁غلبه کردم مخصوصاً ازوقتی فهمیدم که بایدمسئولیت زندگیت وهرچه درآن است بپذیری که چون همه راخودمان بافرکانسهاوباورهایمان خلق کردیم،،، امانجواهای شیطان بازهم کارخودش راانجام میداد،امااین دفعه تصمیم واقعی گرفته بودم به لطف الله.. که دیدم چه جالب بعدچندساعت هدایت شدم به این فایل واونجایی که خانم شایسته گفتن وقتی غیبت نکنی میای تومداری که اطرافت غیبتی نیست…. یعنی به جایی میری که کسی غیبت نمیکنه.. چه قدراین کلمه بحث مدارهاست… نکته توش بود، من خودم باافکارم اعمالم باورهام مدارم راتعیین میکنم هرچه خودسازی بیشترمداربالاتررررر… خدایاشکرت❤️دیشب شب یلداهدایت شدم اتفاقی به یکی ازشبکه های تلویزیون که خانم دکترمشایخی حافظ پژوه مبحث قانون جذب وانرژی مثبت روبااشعارحافظ توضیح دادن.. بعدمستندرازکه سالیان پیش دیدم دومین باربوداسم قانون جذب ازتلویزیون شنیدم… من البته.. کچه قدرحافظ قشنگ قانون فهمیده بود..
وجالبه که یکی ازاعضای خانوادم که کلامخالفه وهمش میگه این کلمه انرژی ازهندوهابه مارسیده وفلان همون لحظه دیدم هدفون توگوششه واصلامتوجه نیست، چون نگاهش کردم بانگرانی گفتم الان یک چیزی میگه، ولی دیدم اصلاحواسش نیست وباردیگرقانون به من یادآوری میشودتوروخودت وباورهات ومدارت کارکن خودبه خودمحافظت میشی ازهرچی نگرانت میکنه، یعنی اصلاترس ونگرانی معنایی نداره وقتی روخودت وباورهات کارمیکنی وحالت خوبه، چون حس خوب =اتفاقات خوب…. الهی شکرت 💖 ❤️ 💖 خدایامرسی ❤️❤️❤️یاحفیظ یاحافظ 💖💖💖💞💞💞
سلام استاد عزیز، درود خدا بر هر دوی شما عزیزان.
مرسی از شما بابت همه محتواهایی که برامون تهیه میکنید. 🌹❤️
راستش من زیاد اهل نوشتن نیستم، ولی سوال مهمی که داشتم این بود که شما خودتون همیشه به ارزش ابزار اشاره میکنید. میخواستم بدونم برای مثال در موضوع گیر افتادن تراکتور، استفاده از ابزار یعنی درگیر شدن خودمون با مسئله یا مراجعه به ابزار قویتر که شما نهایتا ازش استفاده کردین و مسئله هم حل شد. با این که ارزش درگیر شدن با مسئله و تجربه کردن خیلی برام واضحه، ولی یه ابهامی در مورد زمان و استفاده درست از ابزار و خصوصاً کمک دیگران برام پیش اومده که میخوام برام روشن بشه و تفاوت و جایگاه واقعی این دو تا رو دقیقتر بدونم. هر چند در کنار این سوال یه سوال تقریبا نزدیک به این سوال هم داشتم که قبلا یه نفر پرسیده بود و شما فرمودین به سریال زندگی در بهشت ربطی نداره و اون هم این بود که اگر ما هممون از ابزار استفاده کنیم، پس تکلیف حرفههای مختلف چی میشه. با این که خودم یه چیزایی تو ذهنم هست ولی ممنون میشم این موضوع رو هم شما برام باز کنید تا هم آگاهیام و هم باورهام عمیقتر بشن. حالا اگر سوال دوم رو باز هم صلاح ندونستید اینجا بگین، در یه فایل دیگهای ممنون میشم توضیح بدین.
از خداوند بزرگ، شادی، قدرت، بصیرت و هدایت روز افزون رو برای هممون آرزومندم و بسیار خوشحال و شاکرم که در چنین محیطی رشد میکنم. ❤️❤️❤️
سلام.وقتی دنبال این باشید ک بجای ندای قلبتون،طبق ی دستور العمل خاص رفتار کنید،این مشکل براتون پیش میاد….تنها دستور العملی ک باید بهش عمل کنید قانون ارتعاش ک حس شما و در کنارش شهود و هدایتی ک بر اساس حستون میاد هست….استاد رو خوب دقت کنید،وقتی حسش خوبه،هر هدایتی بهش میاد رو اجرا میکنه.نمیگه پیامبر توی قران ی بار از ابزار استفاده کرد یبار از تلاش خودش،حالا من الان مث کدوم رفتارش عمل کنم!
میبینه بر اساس حس خوب اون لحظه اش،قلبش بهش میگه اول خودت تست کن با این ایده ها،انجامش میده.حتی وقتی میدونه ک قلبش میگه جواب نمیدن ایده ها ولی اجراشون کن چون برات لازمه الان اجرا کردنشون…..بقول خانم شایسته،میگفت وقتی ب قلبم افتاد توی تاریکی برم وسط جنگل،خودش نتیجه خاصی نداشت،ولی باعث شد از نظر فرکانسی اماده بشم و تکامل طی کنم واسه فلان یکی کارم توی فلان حوزه…..
یا مثلا زمانی ک استاد مار رو کشتن،گفتن این حسی بود ک بهم گفت بکشش….
الانم مطمینم منظورمو متوجه شدین.
تنها مشکلی ک دارید اینه ک میخوایید تک تک رفتاراتون رو کپی برداری کنید ک این شدنی نیس.فقط میشه فرمول رو اجرا کرد ،و مثلا استاد رو دید ک از فرمول چطوری استفاده میکنه،مثلا بابته ارزش ابزار،ی جاهایی باهاش پیش میره،ی جاهایی برعکسش.اما معنیش این نیس ک ارزش ابزار رو دیگه قبول ندارن.معنیش اینه توی این لحظه،چیزی فراتر از ارزش ابزار باید اجرا شه…..
صفر و یک نباشید.حضور یعنی همین.یعنی هر چیزی در جای خودش صحیح هست نه برای تمام موقعیت ها……
کمک کردن یک جا خوبه یک جا ویرانگر
وغیره
تشخیص اصل از فرع.شبیه ب این هست ک میپرسن نماز بخونیم بلاخره یا نه!
سلام و خیلی ممنون بابت پاسختون. به نکته خوبی اشاره کردین. در حقیقت سوال من هم به همین خاطر بود تا منی که فرکانسم به قول شما پایینه، فرق بین یه دستورالعمل خاص رو با فرمول اصلی بدونم و بدونم که کدومشون فرمول اصلی هستن و او یکی فرع. در اینکه اصل، حس خوب و هدایت خدا هست شکی نیست، ولی خوب پس تمام راهنماییها، آموزشها و صحبتهای استاد در سریال درباره موارد مختلف مثل ارزش ابزار یا خیلی چیزای دیگه توجه کردن بهشون اضافه هست؟ یا اینکه هدف از همشون توجه به نکته اصلی اونم حس خوب و هدایت هست؟ پس اگر قرار باشه آموزشهای دیگهی استاد زیرمجموعهی یک یا چند اصل دیگه باشه که اینطور هم هست، پس به نظرتون خیلی از آموزههای استاد رو لازم نیست یاد بگیریم به نظرتون؟ پس آیا بهتر نیست استاد به جای خیلی از آموزهها، بیان فقط بگن که شما حستون رو با توجه کردن به نکات مثبت و شکرگزاری خوب کنید و در هر موقعیتی به ایدههای الهامی توجه کنید. آیا یک قانون در مورد کمک کردن وجود نداره؟ وقتی که حس خانم شایسته به هر دلیلی گفته بود که باید به پرنده وحشی غذا داده بشه و استاد هم قبول نکرد، مگر به غیر از اینه که استاد با یه فرمول و قاعده، نتیجه و ایدهی یک حس رو نپذیرفتن و رد کردن…؟ یا نه فقط از روی حسشون در اون لحظه گفتن؟ در حقیقت منظورم اینه که سوال من هم در راستای یافتن همون فرمول اصلی هست و دقیقاً هم به همین خاطر اینجا هستم و سر شما رو درد میارم.
باز هم خیلی تشکر میکنم بابت راهنماییتون 🙏
شما زمانی ک توی مداری باشید ک لازم باشه مثلا ارزش ابزار رو اجرا کنید،ب اون کار هدایت میشید و ناخوداگاه حتی هدایت میشید اون فایل استاد رو ببینید…..یعنی مجیور نیستید از روز اول همه چیو باهم اجرا کنید وقتی ک اصن توی شرایطی نیستید ک ارزش ابزار لازمتون باشه توی قدمی ک هستید.
ولی اگر ب حالته کلی هر روز تماشا میکنید فایل های استاد رو،اینطور نباشه ک هر روز دارید نوت برمیدارید تا زمانی ک نوت برداری تموم شد شروع کنید! ب رفتارای استاد نگاه کنید و اجازه بدین در ذهن شما ب عنوان ی تجربه از زندگی ی شخص بمونن،و زمانی ک در زندگی خودتون توی شرایطی باشید ک مشابه باشه،خودِ ضمیرتون هدایت میکنه شما رو…..
این اشتباه شما رو خیلیا دارن،حتی مثلا کسایی ک انقلابی هستن،فک میکنن همه اشون باید برن مدافع حرم شن!
پس ریشه سوال شما در این نکته است ک خودجوش زندگی نمیکنید ،میخوایید واسه تک تک لحظات اینده از یکی الگو بگیرید،مگه استاد الان واسه کارای توی سریال،الزاما داره بر اساسه حرف الگوهای زندگیش اینارو انجام میده؟ حتی وقتی فیلم اموزشی میبینن،مث ی تقلید کننده اجراش نمیکنن،اصل شهودشونه ک اگر شهودشون بگه مث همونی ک دیدی رو وقتشه اجرا کنی،اجرا میکنن
در واقع اصل کاراشون روی شهودِ.ک باید برای شمام این باشه.خودِ من زمان هایی ک شهودم میگه فایل ببین میبینم و دقیقا متوجه هم میشم چرا گفته بوده،و اینجور نیس ک وقتی میگه فایل نبین،برم الکی ول بچرخم،میرم سراغ کارایی ک شهودم متمایل میکرد بجای فیلم دیدن….اگر قراره ول بچرخم و طبق شهودم پیش نرم،پس همون بهتر ک توی سایت عباسمنش ول بچرخم ک حداقل چرت و پرت وارد اگاهیم نشه…..
پس بشینید و تمرکز کنید روی عادت دادن خودتون ب انجام کاراتون بر اساس شهودِ هرلحظه اتون و تمرین کنید ب اعتماد ب جهان و خدا و شهودتون ک هر زمان لازم باشه اموزه هایی مث ارزش ابزار و امثالهم رو اجرا کنید،خیلی واضح متوجه میشید و اجرا میکنید…..ک بهش میگن خردی ک جاری میشه ک میبینید برای استاد جاریه چون اعتماد کرده
نترسید
وسواس نگیرید
نخوایید یکی برای هر موقعیت شما راه کار بیرونی بده
رفتار بیرونی ی بخش کوچیکی از عمل هست
اصل درونیه
اگر استاد کاراش نتیجه میده بخاطر اینه نمیگه پس اون حرفی ک از بیل گیتس شنیدم چی میشه! میگه اون درسته ولی الان خرد من میگه این کارو کنم پس میکنم…..
مثلا من هیچوقت برام مهم نیومد ک چرا استاد ی جا غذا دادن یجا غذا ندادن،وقتی ام این سوالو شنیدم حسی ک بم داد این بود ک چرا بعضی بچه ها شبیه کسایی هستن ک بداهه زندگی کردن بلد نیستن و مث کارای نظامی واسه نوعِ رفتار با بندکفش هم معیار ظاهری میخوان! ادم ی وقتی توی ی موقعیتی غذا میده ی وقتی نمیده….کل زندگی اینجوریه،ی وقت دزد میاد میگیری تحویل پلیسش میدی،ی وقت قلبت میگه ازش بپرس چ مرگشه ،و عمل میکنی میبینی یارو اصن متحول شد با گفت و گو و…..
استاد سریال گذاشتن ک اجرای قانون رو ببینید
نه اینکه اگر شهودشون میگه گوشت نخور شمام فک کنید برای افزایش انرژی جسمانی باید گوشت نخورد….بدن ایشون،موقعیت ایشون،برای افزایش انرژی جسمانیشون هدایت کرده ب گوشت نخوردن ،اگر کسی دنبال افزایش انرژی جسمانیه،و هدایت میشه ب کاری ک استاد کرده،پس اونم گوشت نخوره و این کارا،اره…..ولی اگه یکی اصن ب هدایت گوش نمیده و هی در ب در دنبال روش های مختلفه،اون ادمی هست ک بجای زندگی ب سبک خودش،میخواد سبک زندگی کسی رو تقلید کنه چون از مسئولیت پذیر بودن توی ضمیرش میترسه و خودشم خبر نداره….ته ذهنش توی بچگی انقد بابته کاراش توبیخ شده لابد،ک محتاط شده و نمیخواد در مسیر زندگی کاراش از روی حسی ک توی قلبش داره باشه،میخواد بگه خب عباسمنش گفت منم اجرا کردم ولی نتیجه نداد…..
این رو حل کنید،اصن همچین سوالایی نمیپرسید دیگه…..
حتی حسی ک ادما موقع دیدن سریال دارن فرق داره،برای من این حکم رو داره ک دارم زندگیه ی ادمی ک از قانون استفاده میکنه رو میببنم و لذت میبرم و ی جاهایی ک دلم فلان کارش رو بولد میکنه رو استفاده میکنم.
و همچنان خودم و شهودم مرکز اعمالم هستیم.
واسه همین هم ،من هم یک سری مسائل مث شناخت ابزار بلدم،ک اصن استاد نمیدوننش،ولی در کنارش متوجهم ک برای هر موقعیتی نیس….مثل همون مثال سگ نجس از صمدی املی……
همین غذا دادن ب حیوانات،اگر جلو در خونه باشه افتضاح تریک کارِ،توی پارک حیوانات باشه بهترین کارِ……
یک سری مسائل انقد واضحن ک شهود و ذهن استدلالی نظرشون یکیه ….یک سری مسائل ک ذهن ی چیز میگه،خرد یک چیز،حتما باید ب خرد عمل کرد
نمیدونم منظورمو رسوندم یا نه.لب مطلب اینه ک ، از انسان هایی ک ب جایی رسیدن مث استاد حتما یاد بگیرید ولی مث طوطی تقلید نکنید،بلکه مثل یک انسان ک ارزش الهی خودش رو داره و خداوند نیافریده ک تقلیدکار باشه بلکه افریده اونم سبک خودش رو داشته باشه،باشید و از تجربیات و سخنان انسان های بزرگ،استفاده کنید.چ عباسمنش باشه چ پیامبر و امام….
عزت نفس داشته باشید و فک نکنید حتی واسه غذا دادن ب حیوون باید ادای کسیو دراورد….
استاد رو بیین،فقط قران رو اجرا میکنه،و میگه،حجاب ماله اون شرایط عربستان بوده….اما ادمایی مثل شما ک نمیخوان سبک شهودی داشته باشن،میگن توی قران گفته حجاب پس همیشه همه جا باید حجاب داشت! درحالیکه استاد میگه این اصل نیس،اصل توحیدِ،این فرع توی قران هست.یعنی پیامبر داشته اصل رو اجرا میکرده یعنی توحید و حس خوب رو،توی اون شرایط ،برای اون موقعیت،بهش قلبش میگه ب زنان بگو روی سینه و سرشون روسری طور بندازن….و انواع فرعیاتی ک در قران هست….
حالا شمام باید اصل رو توی زندگی استاد ببینی ،و فرعیات رو ک مختص شرایط زندگی ایشون هست تشخیص بدی……
همش از اونجایی میاد ک الگو داشتن برای شما ب معنی زندگی کردن تک تک لحظات روز ب مدله ی فرد دیگه اس
اما الگو گرفتن یعنی اصلیات رو الگو بگیری،یعنی بگی بین چپ و راست،کدوم رو برم،حالا دیگه توی اون جهت سبک خودت رو باید پیش ببری ک از شهودت میاد…
عزت نفس یعنی این،ک عمیقا ب این درک برسی ک همونقد ک عباسمنش تشخیص میده کار درست در هرلحظه چیه،منم تشخیص میدم چون هرکسی در هر قرن از زندگی و زمان،ب هویت واقعی خودش پیوند بخوره،ب خرد عظیم الهی دست پیدا میکنه،و این باور ارامش و اطمینان و جسارت ایجاد میکنه…..و در کنارش میشه زندگی افرادی ک ب این خرد عظیم درونی وصل شدن رو تماشا کرد و لذت برد و اموخت حتی گاهی…نه اینکه تقلید کار شد!
ایشون توی فایل های مهاجرت هم تاکید کردن ک اقا من ب قانون عمل میکردم،اون اقدام ها بهم گفته میشد ک بزن ب جاده و اینکارا….ولی خیلیا ب اشتباه فک میکنن من میگم اگه میخوای مهاجرت کنی توام باید بزنی ب جاده و اون کارارو بکنی بجای اینکه اصلو بچسبن!
درکل اینم ی بخشی از تنوع ادمای سایت هست ک قطعا در جای خودش صحیحِ و در جای ناخودش ناصحیح
از اقای صمدلی املی پرسیدن بلاخره سگ نجسه یا نه؟ گفت بستگی ب شما داره ک قدر کاسه اب هست رشد روحتون یا قدر دریا ! وقتی روحت توی مدار پایین باشه ،ارتعاشت پایین باشه،خیلی چیزا اره بهت ضربه میزنه حتی چون تو مدیریت ارتعاش نداری و جابجا میشی….ولی وقتی توی مدارای بالایی،واقعا بالا،در عمل بالا،نه اینکه فک کنی چون قانون روشنیدی یعنی مدارت بالاس،اونوقت داستان فرق میکنه،اونوقت حتی عدو شود سبب خیر میشه……..
شاید شما تراکتورت گیر کنه شهودت همون اول بگه زنگ بزن جرثقیل بیاد…چون شهودت میدونه شما کوجکترین تلاش فردی ای بکنی گند میزنی ب بدنت و ماشین و…..
پس شهود اصلِ
استاد قلبشون میگفته ایده هارو تست کنه،نه الزاما برای خروج تراکتور….
با اینکه از همون اول میدونستن میتونن زنگ بزنن.
شما توی مداری باشی ک مثلا کار سخت و رسیدن ب هدف رو حس کنی،یک سری هدایت ها بهت میاد،توی مداری باشز ک کار اسون و رسیدن ب هدف باشی،یک سری هدایتای دیگه…..
الان استاد قطعا چون توی پرادایس توی مدارِ تجربیات مختلف رو یاد گرفتن هستن و جزو خواسته هاشونه توی این دوره ک در پرادایس زندگی میکنن،خیلی طبیعیه ک بهشون هدایت بیاد ک سریع همه چیو با کمک گرفتن از مشاغل مربوطه حل نکن،یکمی ایده ب قلبشون الهام میکنه جهان تا تجربیاتشون بالا بره توی زمینه های جدید ک اصل هدفه این دوره از زندگیشون هست
سلاممم سلاممم
یک هزاروم این ریز بینیا به خودتون داشته باشیم .واقعا عجب برگشت پیکانی به خودمون،
همه مون همین سوال رو از خودمون بپرسیم چقدرررر پیشرفت میکنیم.
من عاشقانه منتظر جواب این سوال هستم که کار کردن روی باورها چطوره؟
احسنتتت و احسنتتت به خانم شایسته که حین انجام کار باز برای بدنش ارزش قایله و سرما رو تحمل نکردن خیییلی برام لذت بخش بودن.
استاد چقدررر مشالله جونتر شدید هم خودتون هم صحنه ی پشت سرتون ،
تحسین کردن هم دیگه ی شما واقعا عالیه،هدف من امروز نوشتن که میخوام از لحاظ شخصیتی و ازادگی باشم مریم شایسته ی دوم.این همه خنده ،شادی،….من میخوااام به اون حد برسم.
بی نظیر بود این فایل الهیییی شکرررت چقد حس خوب بهم داد
الهییی شکررت بخاطر اون غروب زیبا،تستتد شما بخاطر توجه به زیبایی هاتون اون زیبایب کلا حواستون پرت میکرد و اخر سر مجبور سدبن نشون بدین.
باز این همه تحسین کردن خانم شتیسته خیلی زنگ ها رو توی ذهن من به صدا دراورد.
در پناه حق پیروز و سر بلند باشید