سوالات‌تان را درباره سریال زندگی در بهشت بپرسید - صفحه 25

388 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیما گفته:
    مدت عضویت: 3526 روز

    سلام استادعزیزم وخانم شایسته مهربان

    یه موضوعی که خیلی بهش فکرکردم ولی جوابی نتونستم براش پیداکنم اینه که چرایخچالهای شمااینقدرباآشپزخونه فاصله دارند ؟مگه نه اینکه همه چیز بایدبه راحتی دردسترس باشه ؟البته حتما ازدیدگاه خودتون یه دلیل منطقی داره .ازنظرمن اینجوری کارخیلی سختترمیشه چون هرلحظه ممکنه توی آشپرخونه نیازباشه دریخچال بازبشه واگربرای استفاده ازخوراکیهاونوشیدنیهای داخل یخچال درزمان استراحته میتونست یکی ازیخچالها کنارآشپزخونه ودیگری توی قسمت نشیمن هال باشه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سعید اصغرزاده گفته:
    مدت عضویت: 2281 روز

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    قبل از هرچیزی از شما بخاطر این سریال فوق العاده تشکر میکنم واقعا لذتبخشه

    یک تنظیم کننده فرکانس عالیه این سریال

    استاد من دوتا سوال داشتم

    سوال اولم از قسمت های ۴۹ تا ۵۷ سریال زندگی در بهشت هست که خانواده ریک همراه چند خانواده دیگر مهمانتون بودند و در اون مدت ریک بسیار منظم و دقیق غذاهای عالی میپختن با حس و حال کمپینگ

    چطور خانم شایسته میگن پیاز چالو با دستشون قاطی میکنند عشق و علاقه ادم میره تو غذا در مورد غذا های ریکم همینطور بود ولی با این همه تعریف، شما حاضر نشدین حتی یک قاشق از غذاهای گوشتی ریک بخورین

    و سوال اینجاست که شما چطور میتونید جلوی خودتونو نگه دارید که از اصولتون یا از خط قرمز هاتون و یا از حرکت در مسیر خواسته هاتون خارج نشید و اگر این اتفاق بیفته چجوری مدیرتش می کنید چرا که این عملم تکامل میخواد و آیا اون اویل مسیر از این جنس تجربه ها داشتید؟ چرا که هرکسی جای شما بود اون یکبار غذارو تست میکرد و برام جالب بود حتی با وجود اینکه افراد حاضر در اون مکان بشما گفتن اینکارو انجام بدین ولی انجام ندادین

    سوال دومم در مورد موضوع غرور هست که در قسمت ۱۰۲ در موردش صحبت کردین

    استاد من از یسال گذشته همه دوستان چندین سالمو کنار گذاشتم احساس کردم اونا بصورت ناخواسته بیشتر منو از اهدافم دور میکنند و از تنهایی خودم بشدت خوشحالم و احساس میکنم قوی ترم شدم راجع به اقوام و فامیلامونم همین احساسو دارم ولی بعضا که تماس میگیرند با خانواده ام صحبت می کنند یا مهمونی میان سراغ منو میگیرند حتی گاها منو مغرور و بی معرفت خطاب می کنند در حالی که من اصلا تمایلی به برقراری ارتباط با این افرادو ندارم و خودم اگاهانه تصمیم گرفتم این فاصله ایجاد بشه

    با توجه به اینکه من تو سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا ندیدم شما به فامیلاتون زنگ بزنید

    سوالم این بود که ایا با فردی که از لحاظ مداری با شما فاصله داره و شما اگاه به این موضوع هستید ایا این اتفاق برای شما افتاده که بخواین باهاش ارتباط برقرار کنید؟ حالا برای احوال پرسی یا اینکه کاری باهاش داشته باشید

    و ایا این غرور هست؟ اگر هست غرور مخرب محسوب میشه یا غرور سازنده؟

    در نهایت بازم از شما استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز تشکر میکنم یکی از بزرگترین سپاسگذاری هام اشناییم با شما هست

    خداوند یکی از بهترین دستانشو انتخاب کرد تا منو بیدار کنه هدایت کنه از علم بیکرانش بمن ببخشه خدایا شکرت

    عاشقتونم 😊

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مهدی قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 3917 روز

    به نام خدا

    سلام و عرض ادب و احترام دارم خدمت شما استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

    با سپاس فراوان از اینکه این همه زیبایی ها رو با ما به اشتراک میذارید

    شما در بهشت واقعی زندگی می کنید و همینکه سریال زندگی در بهشت رو به اشتراک میذارید به نوعی انگار که ماهم در کنار شما در آنجا زندگی میکنیم و کلی حس زیبا و خوب میگیریم از این ویدیو ها…

    خدا را هزاران بار شکر و سپاس بخاطر داشتن نعمت بزرگی چون شما و خانم شایسته که با عشق این همه حس خوب و زیبایی ها رو با ما به اشتراک میذارید.

    من سوال خاصی ندارم فقط این بهشت زیبا و آن دریاچه زیبا یه پرنده زیبا بنام قو (سیاه یا سفید) رو کم داره استاد

    ان شاالله که در سریال های آتی در دریاچه قو هم ببینیم

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    حسین صدیقیان گفته:
    مدت عضویت: 2099 روز

    سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی

    بسیار ممنون و سپاسگزارم از زحمات شما بخاطر این سریال زیبا

    من هر شب این سریال زیبا را نگاه میکنم و حتی بعضی از قسمتها را چند بار نگاه میکنم و لذت میبرم از این سریال زیبا و درس آموز و باور ساز.

    چند شب پیش در قسمتی از این سریال که شما جواب سوالات دوستان را می دادید فرمودید که شما باورهای قدرتمند کننده که مربوط به قبل از تولدتون بوده را به یاد میاوردید و این صحبت بسیار جالبی بود برای من

    چون ما آدمها معمولا خاطرات مربوط به دوران کودکی را نمیتونیم به یاد بیاریم چه برسد به اینکه باورهای قبل از تولد را به یاد بیاوریم.

    استاد عزیزم اگر لطف بفرمایید در مورد این مطلب بیشتر توضیح بدهید و اینکه چطور میتوان باورهای قبل از تولد را به یاد بیاوریم و اینکه آیا اون باورها مخصوص خودتون هست یا آنها رو در محصولات منتشر کردید؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 1878 روز

    به نام فرمانروای هستی

    سلام خدمت استاد عزیزم،مریم شایسته عزیز و همه اعضای خانواده ی بی نظیرم

    سپاسگزار خداوندم که این فرصت پیش اومد تا بتونیم سوالاتمون رو اینجا بپرسیم و شما با عشق پاسخ میدید

    حقیقتا چقدر اتفاقات فوق العاده ای بعد از دیدن این سریال برام بوجود اومد، از اونجایی که با شروع این سریال تقریبا منم شروع کردم به تغییر کردن،این روند تکاملی رو خیلی بهتر درک کردم و زندگیم واقعا از همه ی جنبه ها شروع به تغییر کرد ، احساس خوبی که پیدا کردم،اتفاقات زیبایی که برام افتاد،من با دیدن این سریال هدایت شدم به جایی که برای من مثل همین پارادایس بود،طبیعت بینظیری داشت.هر چند من اونجا سال ها بودم ولی مثل وقتی که سریال رو دیدم قبلا نمیتونستم اون محیط و اون زیبایی ها رو ببینم و درک کنم و چقدر این سریال منو دوربین به دست کرد که از زیبایی ها عکس بگیرم و متوجه این شدم که چقدر توانایی دارم تو عکاسی که هیچوقت نمیدونستم و اگه این سریال و عشق و علاقه خانم شایسته عزیز نبود قطعا من هم هیچ چیزی نمی فهمیدم . این سریال باعث شد هدایت بشم به ورزش کردن تو یه پارک بی نظیر که اصلا تا بحال ندیده بودمش و احساس فوق العاده ای پیدا کنم و سلامتیمو بدست بیارم،این سریال باعث شد ایده های جدیدی پیدا کنم،این سریال باعث شد هدایت بشم به تغذیه های بهتر .

    خیلی خوشحالم که تو این جمع هستم و سپاسگزار خداوندم که منو به این مسیر هدایت کرد و مریم شایسته عزیز رو دستی از دستان خداوند کرد که ابتدا بتونیم شیوه ی صحیح زندگی کردن رو ببینیم و بعد بتونیم این همه زیبایی ها رو ببینم،باور های فوق العاده ای رو همراه با دیدن سریال بسازیم . من روز و شب داشتم این سریال رو میدیدم،تا جایی که میتونستم نکات مثبت رو برای خودم یادداشت میکردم،گاهی کامنت میذاشتم و سه تا از مهم ترین ثمره های این سریال برای من : 1- بهبود روابطم با خانواده و دوستی که باهاش هستم 2-قرار گرفتن تو فرکانس دوره ی راهنمای عملی و تهیه دوره 3- بدست اوردن سلامتی و بالا رفتن انرژیم بوده

    و حقیقتا این جمع رو نه فقط دوست،نه فقط یجایی که کامنت میذاریم بلکه جایی دیدم که همه با هم خانواده هستیم و حقیقتا که تحسین میکنم بخاطر ایجاد این فضای بی نظیر و واقعا از ته دلم استاد عزیزم،مریم شایسته عزیز و همه ی اعضای خانواده بی نظیرم رو عاشقانه دوست دارم .

    بریم سراغ سوال و یه توضیح قبلش بدم :

    من سال ها بود که دوست داشتم سبک تغذیه ای خودم رو داشته باشم و علاقه زیادی هم به گیاهخواری داشتم ، بعد مدت ها جهان منو به سمتی هدایت کرد که بتونم این سبک تغذیه مورد دلخواهم رو تجربه کنم . من مدت ها زمان گذاشتم و مستند های مختلف،کتاب های مختلف ، مقالات رو خوندم و با افراد زیادی که تو این حوزه کار کرده بودند و سال ها گیاهخواری کرده بودند حرف زدم . خب من اینجا متوجه شدم که تنها چیزی که گیاهخوار ها توش دچار کمبود میشن ویتامین ب 12 هستش که از طریق گوشت،تخم مرغ ، ماهی ، ماست و … هستش و گیاهخوار ها و پزشک ها کلا میگن که باید گیاهخوار ها حتما از مکمل ب 12 استفاده کنن . با توجه به اینکه استاد بار ها به وضوح گفتند که من رژیم گیاهخواری دارم میخواستم بدونم که برای تامین این ویتامین که اتفاقا عامل مهمی هم برای افزایش انرژی هستش چه راهکاری رو اجرا کردند؟ آیا در کنار گیاهخواری غذایی که ویتامین ب 12 داره میخورن؟

    این یک سوال اساسی بود که برام پیش اومده بود و وقتی دیدم استاد هم این نوع تغذیه رو دارند و این فرصت هم پیش اومده که ما سوال هامون رو بپرسیم،از استاد عزیزم خواستم این رو بپرسم که جوابش بسیار بسیار زیاد میتونه به من کمک کنه .

    عاشقانه دوستتون دارم و خدا رو شکر میکنم بابت وجودتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      علیرضا گفته:
      مدت عضویت: 1878 روز

      سلامی دوباره

      استاد تو یکی از قسمت ها گفتید که من گیاهخوار قسم خورده نیستم ، اینجور هم گفتید تخم مرغ و محصولات حیوانی هم می خورید .

      اولا میخوام نظر شخصی خودتون رو درمورد گیاهخواری بدونم

      آیا گیاهخواری میتونه یه ترمز باشه یه فردی در مسیر خواسته هاش و اگر بله چگونه؟

      و سوم اینکه خب شما گفتید که از محصولات حیوانی استفاده میکنید طبیعتا سوال قبلم که درمورد ویتامین ب 12 بود رو شما از طرق مختلف طبیعی در حال جذب کردنش هستید . ولی حالا بیاید فرض بگیریم بقول خودتون گیاهخوار قسم خورده شدید . اونوقت از چه شیوه ای برای جذب این قضیه استفاده می کردید ؟

      خیلی ممنونم استاد ، اینا واقعا سوالات اساسی برای من هستند که جواب شما براشون میتونه بسیار کارساز باشه .

      سپاسگزارم

      در پناه الله یکتا💖

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مهدیه وهبی گفته:
        مدت عضویت: 1801 روز

        سلام به علیرضای عزیزم

        پسر توحیدی و دوست داشتنی

        خواستم در جواب این کامنت ات، که از استاد سوال پرسیدی یه مطلبی را بگم که جایی از استاد شنیدم ( یادم نیست دقیقا چه فایلی بود) اینکه استاد گفتن من الان بهم الهام شده که تغذیه ام به این صورت باشه، من دارم بهش عمل میکنم،

        و اگر در آینده رژیم دیگه ای یا تغذیه دیگه ای بهم الهام بشه که مثلا گوشت بخورم به اون عمل میکنم!

        در کل استاد به الهاماتشون عمل میکنن و گیر و تعصب خاصی ندارن در این زمینه! ( این طور که من فهمیدم)

        یه تجربه دیگه هم که خودم در این زمینه دارم اینه که منم سالهاست که به صدای بدنم گوش میکنم ( که در حقیقت خودش به نوعی الهام هست) و هرچی که احساس کنم بدنم و جسمم بهش کشش داره و میل و رغبت داره توی تغذیه ام میگنجونم ( البته توجه خاصی دارم که حتما تغذیه سالمی باشه)

        نمیدونم تونستم بهت کمکی کنم یا نه؟

        علیرضای عزیزم

        در کل فکر میکنم که در هر زمینه ای باید همیشه به اصل ِ یه موضوع توجه کنیم که در این مورد ِ تو، اصل، همون توجه به سلامتی ات هست و سعی کنیم دچار حاشیه ها و وسواس های فرعی نشیم!

        مثلا من خودم چند وقت پیش یه سوال توی سایت از مدیر فنی پرسیدم که بهش پاسخی داده نشد و بعد فهمیدم که داشتم به حاشیه های سایت توجه میکردم!

        و الان واقعا دارم روی خودم کار میکنم که اصل را از فرع در هر زمینه ای تشخیص بدم و قدرت درکم را در این زمینه بالا ببرم! و حضورم در سایت فقط روی اصل ها باشه! و در کل ِ زندگی ام!

        فکر کنم تو هم وسواس خاصی نداشته باش عزیزم روی این موضوع که به نظر من، فرع محسوب میشه و هرچی که فکر میکنی نیاز بدنت هست استفاده کن از نوع سالم اش!

        برات از الله مهربان، بالاترین خیر و خوبی را میخوام

        همیشه سلامت و شاد و ثروتمند و سعادتمند ِ دنیا و آخرت باشی پسر عزیز و دوست داشتنی

        خدایا شکرت خدایا صدهزار مرتبه شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          علیرضا گفته:
          مدت عضویت: 1878 روز

          سلام به مهدیه عزیز

          همسفر زیبا و همفرکانسی ام

          گویا الهام شد بهم که برو سایت که جوابی به تو داده شده و با دیدن علامت آبی کنار اسمم لبخندی به صورتم آمد

          حقیقتا دلیل اینکه خودم این نوع سبک تغذیه رو انتخاب کردم همین بود،من تو سلامتیم به یه تضادی برخوردم که نشانه های بسیاری برام میومد که این سبک تغذیه رو یاد بگیر و ازش استفاده کن.

          حقیقتا هم وقتی اینکارو شروع کردم،رفتم کلی مطلب درموردش خوندم،کتاب های مختلفی خوندم و یه نوع خاصی از این نوع تغذیه رو برای خودم ساختم و چه نتایج بینظیری گرفتم که حتما در آینده درموردش خواهم نوشت

          ولی بعد ها دقیقا همین اومد به ذهنم،آیا دارم با این نوع سبک تغذیه خودم رو از لذت بردن دور میکنم؟ حتی دلیل اینکه بیشتر این نوع سبک تغذیه رو انتخاب کردم این بود که به من احساس بهتری میداد و من برای این انتخابش کردم که احشاشم همواره بهتر شه

          امروز جواب بسیار فوق العاده ای گرفتم از تو مهدیه عزیز

          درمورد جمله ی زیبایی که گفتی هر چی احساس کنم بهش کشش دارم توی تغذیه ام میگونجونم،چقدر بینظیر بود واقعا 👏👏

          و حالا که جوابت رو خوندم گفتم واقعا هدف من از این نوع سبک تغذیه مگر چی بود؟ایا جز این بود سلامتی بیشتری داشته باشم؟انرژی بیشتری داشته باشم؟سلامتی رو آیا چیزی غیر از باور های تو میسازه؟پس مثل استاد خودت رو بسپار به جریان هدایت،مثل استاد بذار هدایت بشی،الان که احساس میکنی این نوع تغذیه برای تو لازمه این رو ادامه بده و هر وقت احساس کردی بقول مهدیه جان به چیزی بدنت تمایل و کشش داره برو ازش استفاده کن و لذت ببر

          بینهایت،بینهایت از خداوند سپاسگزارم که این آگاهی ها رو از زبان تو برای جاری کرد و هدایت کرد شما رو تا بیای و اینجا برام بنویسی…

          مهدیه عزیزم بسیار لذت بخشه برام که تو جای جای این بهشت بینظیر ردپایی از تو میبینم،چند روز قبل درمورد پرداخت بدهیت خوندم و چقدر لذت بردم و چقدر مشخص شد که هدف و برنامه م چیه

          عاشقانه با تمام وجودم،دوستت دارم و سپاسگزارم بابت وجودت،بابت اینکه هستی،بابت اینکه برام مینویسی،بابت اینکه به رسالتت هر روز نزدیک تر‌ و نزدیک تر میشی و خوب زندگی میکنی و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن میکنی،که به گسترش جهان پیشرفت میکنی

          برات از خداوندبزرگ شادی،احساس خوب،نزدیکی به خداوند،ثروت بینهایت،روابط فوق العاده،سلامتی میخوام

          .

          وقتی داشتم این متن و پاسخ زیبا رو برات مینوشتم همش تو ذهنم این دو بیت از مولانا میچرخید که دوست داشتم برات بنویسم :

          مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد،مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد

          به خط خویشتن فرمان به دستم داد آن سلطان،که تا تختست و تا بختست او سلطان من باشد

          عاشقتم ❤️🌹

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            مهدیه وهبی گفته:
            مدت عضویت: 1801 روز

            سلام به علیرضای عزیز

            پسر مهربون، موحد و دوست داشتنی ام

            چقدر خوشحالم که دستی از دستان خداوند شدم و هدایت شدم که جوابی توسط من، برات نوشته بشه که برات مفید باشه!

            و چقدر خوشحال ترم که اینقدر خوب، همه جوره داری روی خودت کار میکنی و به همه جوانب زندگی ات در راستای قوانین الهی عمل میکنی!

            ایمان دارم که هر فردی که قدم در این راه الهی بگذاره، برای اینکه زندگی اش را قشنگ تر بسازه و کمک کنه تا دنیا هم جای بهتری برای زندگی بشه، خداوند از هزاران طریق زیبا، دستانش را برای یاری اون فرد میفرسته!

            من خودم دارم به چشم خودم، اینو توی زندگی ام میبینم که با یک قدم برداشتن ِ من در این راه، خداوند ده ها قدم از طُرُق مختلف به سوی من برمیداره و منو هدایت میکنه !

            البته به شرط ِ همون قدم برداشتن های ما!

            علیرضای خوب و عزیزم

            ایمان دارم با عملگرایی که داری توی زندگی ات، به بهترین هایی که لایقشی رسیدی و بیش از بیش هم میرسی!

            خیلی برام عزیزی پسر دوست داشتنی ام

            و اینو بدون که همیشه خبرهای موفقیت و پیشرفت ِ تک تک دوستان و عزیزانم در این جمع ِ خانواده توحیدی، منو مصمم تر میکنه برای گام های بلندتر و محکم تر برداشتن در این مسیر ِ زیبای ِ توحیدی

            منم عاشقانه و خالصانه دوستت دارم علیرضای عزیزم

            و از خدای مهربانم برات سلامتی و شادی و خوشبختی و ثروت و سعادت ِ در دنیا و آخرت را خواهانم

            و چقدر لذت میبرم از شعرهای قشنگ ِ مولانای عزیز که بهت الهام میشه و تو هم برام مینویسی و من با تمام وجودم مینوشم و سیراب میشم از شهد ِ زیبای اش!

            ازت ممنونم که هستی

            ازت ممنونم برای وجود ِ مهربان ات

            ازت ممنونم برای خلوص ِ درون ات

            ازت ممنونم که اینجایی

            ازت ممنونم که عاشقی و عشق درونی ات را به اطرافت، زیبا میپراکَنی

            خدایا شکرت خدایا صدهزار مرتبه شکرت

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    سمیه خورسندی گفته:
    مدت عضویت: 1812 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی عزیز

    من از ابتدای سال 99 با شما آشنا شدم یعنی از طریق یکی از استادان دیگه که از شاگردان شما بودن هدایت شدم وفایل به رؤیا هایت باور داشته باش خیلی توجهم رو جلب کرد من هنوز موفق نشدم دوره هارو تهیه کنم فقط کتاب هاتون رو تهیه کردم وفایل های رایگان رو دیدم خیلی ازتون ممنونم و خیلی احساس نزدیکی به شما رو دارم چون هر روز فایل هارو میبینم وهر شب برای داشتن استادی چون شما سپاسگزاری میکنم

    به لطف آشنایی با شما امسال بهترین سال زندگی من بود روابطم با همسرم خیلی خوب شده ❤ و خودم خیلی خیلی آرامش پیدا کردم در صورتی که قبلا آدم آرومی نبودم.

    چند ساله که برای کارم نیاز به ابزار داشتم که ماه پیش موفق شدم تهیه کنم

    من هر شب تو دفترم شکرگزاری میکنم حتی برای چیزهایی که هنوز بدست نیاوردم برای وجود شما و مریم عزیز . برای تهیه دوره های شما برای چند برابر شدن در آمد شوهرم. برای اینکه خودم شرایط کار و کسب درآمد برام فراهم شده . من قبلا اعتقادم خیلی ضعیف شده بود ولی شما باعث نزدیکی من به خدا شدید شاید آرامش درونی زیادی که دارم بخاطر همین باشه خیلی ازتون ممنونم

    تمام عمرم خانوادم سعی کردن منو با خدا آشنا کنن ولی نتونستن. اما شما جوری خدا رو تو قلبم جا دادین که همواره احساس میکنم در آغوش خدا هستم .

    تنها با یاد خداست که دلها آرام میگیرد❤❤

    این جمله رو از اعماق وجودم احساس میکنم

    برای همه دوستان آرزوی موفقیت میکنم

    برای شما آرزوی شادی و سلامتی 🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    مریم رضوی گفته:
    مدت عضویت: 3499 روز

    سلام.

    شایسته جان بعدا یادت باشه ضد افتاب و معرفی کنی😂😂😂🙊🙊🙊

    شایسته جان یعنی برای شادابی و طراوات پوستتون هیچکار دیگه ای نمیکنید؟ اخه خوده مشکلات پوستی باعث میشه آدم به سمت کاور کردنش با محصولات ارایشی بره..

    پوست سلامتش رو بدست بیاره کار خیلی راحت تره

    یه بارم از کوتاه کردن موهات برامون فیلم بگیر و یادمون بده…ما فیلمای یوتیوبو نمیخوایمممممممم😘😘😘😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سیما گفته:
    مدت عضویت: 3526 روز

    سلام استاد. من آروین هستم 11 ساله. چرا تو پرادایس استخر با سونا بخار، سونا خشک و جکوزی درست نمیکنین؟چرا سگ نمیخرین؟ اگر خونه های دیگه تو پرادایس درست کنین، چندتا هستن؟ خود خونه ی اصلی رو چرا دوبلکس نکردین؟ آیا برنامه ای دارین؟ مامان منم میگه چرا یخچال هاتون رو اینقدر دور از آشپز خانه گذاشتین؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    یزدان واحدی گفته:
    مدت عضویت: 3134 روز

    سلام ، از صمیم قلب خوشحالم که در این مسیر زیبا هستم و سپاسگزار خداوندم که قوانینش اینقدر زیبا و اینقدر ساده هستند .

    لطفا به این مسیر فوق العاده ادامه بدید.

    و اما سوال من ..

    استاد شما خیلی خوب میدونید آدمی زاده عادت و فراموشی است .

    چطور میشه ۶ ماه، یکسال در یک خانه بهشتی زندگی کرد و هر روز همه چیز مثل روز اول زیبا و هیجان انگیز باشه .

    یا به عبارت ساده تر وقتی به خواسته ای می رسیم چه کنیم تا طعم شادمانی، رسیدن، رو طولانی تر کنیم یا بهتر بگم اصلا نیازی به این کار هست یا خیر ، همین که سپاسگزار خداوند باشیم بخاطر رسیدن به خواسته کفایت میکنه.

    نمیدونم تونستم منظورم رو درست منتقل کنم یا خیر .

    اما من یک هفته ای هست که به خانه رویایی ام هدایت شدم

    برج بلندی با ویوی دریای بیکران که منظره زیبای بازی کودکان در ساحل آدم رو شاد میکنه و شبهای زیبایی که کم از برج شما در تمپا نیست ( خداروشکر میکنم)

    اما احساس میکنم امروز کمتر از روز اول ذوق میکنم

    یعنی انگار همه این زیبایی ها داره برام عادی و طبیعی میشه و درسته هر ثانیه خدا رو شکر میکنم اما برای مرور زیبایی ها باید آگاهانه انجام بدم دیگه مثل روز اول ناخودآگاه ذوق نمیکنم.

    احساس کردم باید این سوال رو اینجا بپرسم چون شما چندین ماه در بهشتی زندگی میکنید که وقتی هر روز فیلمتان رو میبینم احساس میکنم همین الان وارد اون بهشت شدید. همه چیز براتون تازه است

    و باز فکر میکنم همین ذوق و همین تازگی و لذت هست که آدم رو به سمت خواسته های دیگه سوق میده.

    مجدد از شما و خانم شایسته و همه اون دوستان که تلاش میکنید تا هر چه بیشتر ما رو با مسیر خوشبختی آشنا کنید سپاسگزارم

    🌷🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: