این فایل، توضیح نظر یکی از دوستان عزیز است که یک بازی خانوادگی به نام، “شکارچی نکات مثبت” را طراحی کرده اند.
ایشان با الهام از آگاهی های فایل “درس های زندگی از یک بازی” این بازی را طراحی کرده اند تا اصل مهم زندگی یعنی “تربیت ذهن برای توجه به نکات مثبت” را به فرزندان خود آموزش دهند و این آموزش را تبدیل به بازی کنند.
طبق نظر ایشان، برخی از دستاوردهای این بازی، شامل موارد زیر است:
- یادگیری کار تیمی و مشارکت در کارهای خانه
- ساختن عادت “توجه به نکات مثبت”
- ایجاد رقابت سالم بین بچهها برای پیدا کردن نکات مثبت بیشتر
- جهتدهی آگاهانه گفتگوی خانوادگی به سمت “یادآوری نکات مثبت امروز به یکدیگر”
- ارتباط صمیمی و سازنده بین اعضای خانواده
- یادگیری از همدیگر در این باره که: اگر از چه زاویه ای نگاه کنم، می توانم زیباییهای بیشتری ببینم.
این فایل زیبا و تأثیرگذار را ببینید و در بخش نظرات، درباره سایر ویژگی های مثبت و سازنده این بازی جذاب بنویسید.
همچنین، میتوانید این بازی را در جمع خانواده خود اجرا کنید و درباره تجربیات سازنده ای بنویسید که انجام این بازی برای “خانواده شما” و حتی شخص شما داشته است. زیرا نه تنها بچه ها بلکه ما نیاز داریم تا این بازی را تبدیل به عادت روزانه زندگی خود کنیم.
خوشحال میشویم بدانیم شما چگونه بازی “شکارچی نکات مثبت” را بخشی از عادت روزانه زندگی خود کردهاید و چه منفعتهای دیگری را می توانید از این بازی داشته باشید.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری شکارچی نکات مثبت باشیم373MB25 دقیقه
- فایل صوتی شکارچی نکات مثبت باشیم39MB25 دقیقه
سلام بر همه دوستان عزیز
سلام بر آقای عباس منش عزیز چه وویس قشنگی بود واقعا دوبار پشت سر هم گوشش دادم و تبریک به اون خانم با این دیدگاه قشنگشون انشالله بچه هاشون هم با این دیدگاه تربیتی و با تدبیر مادر نمونه روز به روز عاقبت بخیر تر بشن آمین.
من دوست دارم کلامم رو با این جمله شروع کنم
یا الله،أحلامنا بین یدیک فحققها
خدایا آروزهای ما در دستان توست
پس آنها را برآورده کن
من خودم اگر بخوام شکارچی نکات مثبت باشم چند ایده دارم که خودمم دوست دارم انجامشون بدم
اولی خیلی از ما ها قلک داشتیم
قلک بزای فقط جمع آوری مادیات نیست گاهی لازمه برای معنویات جمع کنیم…
آدم یه قلک برداره هر روز نکات مثبت رو بنویسه و بندازه توش هفته به هفته برداره و بخون و ببینه کدوم نکات مثبت ستاره دار بوده و چند ستاره به خودش میده
پس گام اول فقط به یه رنگ بنویسه و بندازه قلک آخر هر هفته نکات رو که خوند نکات برجسته رو اون موقع جدا سازی کنه و اون نکات مثبت رو بولدینگ کنه ریمارک کنه از این مرحله به بعد نکات مهم مثبت رو رنگ بندی حتی رنگ کاغذ هم سطح بندی کنه
این باعث میشه فرد مشوق بشه نکات مثبت با همیت از با اهمیت تر رو بیشتر جدا سازی و بیشتر شکار کنه
حالا شاید سوال بشه ته این روش چیه؟
برای کسی که تا به حال نکات مثبت رو ندیده و شکارچی نبوده یکم اوایل سخته شاید روزای اول هفته های اول فقط 2 تا نوشته تو قلک بندازه شاید اصلا هیچ کدوم از اون نوشته ها بولدینگ برای رنگ گذاری و اولویت نباشه ولی کم کم راه میفته
حالا اون نکاتی که از نظرش هر هفته بولدینگ میشه و هر ماه جز 5 نکته مثبت ذهنی و نگرشی اش هست و اثر گذاری تو زندگی شخصی و اجتماعیش خیلی زیاد هست بیاد لایتنری کنه
با روش الگو تکرار شونده و یادآوری کنند
الگوی چرخه 1 روزه 3 روزه و 7 روزه و 14 روزه و 21 روزه و 56 روزه تا کی؟؟؟ تا زمانی که ناخودآگاه در ضمیرت حک شده
دیگه بلفور و بالفعل سریع اون نکات رو تو زندگیت استفاده میکنی
در تعمیم گفته هام نسبت به چند فایل قبل
تو تصمیمات احساسی ات اون نکات مثبت برات راه نجات و تسلی آرامش رسیدن وجودت میشه
دیگه تمرکز روی بی ارزش ها یا کم ارزش ها نمیکنی یا هر چیزی با ارزشی بی ارزش یا بی ارزشی رو با ارزش تلقی نمیکنی و روی نکات مثبت برای تمرکز به بهبود یافتن اونا تلاش میکنی
پس: خیلی لازمه که ما ماشینی وار نباشیم و ضمیر ناخودآگاه مون روتین نکات مثبت رو شکار کنیم
ته این نتیجه ما میشه چی؟ ما مبدل میشیم یه ذهن قوی که دیگه حتی نازیبایی ها و نکات منفی هم به نکات مثبت و زیبایی تبدیل میکنه
پس خیلی این نتیجه اثر داره منم انشالله از امروز مورخ 6 4 1402 همین روش انجام میدم
اما حرف از دفتر یادداشت شد باید بگم: هر آدمی بنظرم تو زندگیش یه دفتر یاداشت لازم داره هر ساله
من که خودم دارم هر روز نکات مهم و غیر مهم مینویسیم چه از خرج کردن هام چه از مکاتبه و مکالمات و جلسات حضوری و غیر حضوری ام حتی گاهی هر چیز بی ارزشی مینویسم الان حدودا 3 ساله این کار انجام میدم پایان هر سال این دفتر بررسی میکنم و میفهمم کدوم کارهام اصلا ارزش داشتن کدوم نه
لازم هست خودم رو نسبت به یه روشم تغییر بدم یا نه همون روش خوبه
خیلی این دفتر یادداشت بهم کمک کرده عین مسواک زدن برام حیاتی شده چون میدونم اگر یه روز رو ثبت نکنم زنجیره خودم بهم میریزه
و پایین هر صفحه اش هر روز به خودم نمره میدم رضایت مندی خودم با ایموجی شکل حتی همین روش من میخوام با همسرم انشالله در آینده انجام بدم سر هر سال جدید برا هم یه دفتر سالیانه درست کنم با عکس هم داخل دفتر
و هر شب نکات مثبت و منفی و انتظارات از همو بنویسیم و زیرش ایموجی بزاریم سطح رضایت مندی و دفتر همو به هم بدیم
حالا اگر نکات منفی داریم هفته ها و ماه ها وقت داریم اصلاح کنیم تا اون خط خورده و نمره بالاتری بگیره و این روش چند مزیت داره اولی اینکه گاهی آدم با نوشتن راحت تر میتونه حرف دل و قلبش رو بزنه
دومی اینکه نوشتن در یاد آدم میمونه حکایت کمرنگ ترین جوهرها ماندگار تر از قوی ترین حافظه هاست
با این کار اگر نکات منفی یا مثبت باشه طرفین برای اصلاح اون یا رشد اون میتونند تلاش بیشتری کنند و اون دست خط طرف مقابل نشانه ای است برای تلاش طرف مقابلش
یکی از روش های ثبت نکات مثبت آدم تو زندگی زناشویی از خاطرات خوبش عکس و خاطره سازی کنه
فقط ما گوشی و دوربین برا عروسی… سفر… میگیم درحالی گاهی تو خونه یه دورهی یه جشن یه لحظه حتی خیلی ساده ولی پر معنی هم ارزش به تصویر کشیدن و ثبت تاریخ کردن داره و چاپ کنه دیگه الان از وقتی ذخیره تو گوشی… شده همه چی رو همه کس به فراموشی سپردن
ما فقط فکر میکنیم تاریخ مشاهیر باید ثبت بشه در حالی که ما خودمون تاریخ زندگی خودمونیم چرا از تاریخ زندگی خودمون شروع با خوندن نکنیم؟؟؟؟
و نهایت خیلی خوبه مادران و پدران این گروه اگر کودک و جوان و نوجوانی رو دارند وقتی این نعمت و موهب الهی رو خدا بهشون داده رو از همین سن کم به همین روش شکارچی نکات مثبت عادت و تربیت کنند
چرا شکارچی نشیم
چرا نکات مثبت رو نبینیم و خودمون خالق نکات مثبت برای خودمون و بقیه نشیم
چرا وقتی بلدیم خودمون خالق و دیگران شکار لحظات مثبت از من باشن ما نشیم!!!
و حرف آخرم متاسفانه تا زمانی که گوشی ها دستمون هست پیرو صحبت های آقای عباس منش و دنبال شکار نکات مثبت تو فضای مجازی هستیم در ظاهر آره ولی در باطن جز اتلاف وقت جز شکارچی نکات منفی شدن ووو تا حتی به خود میاییم دیگران از یاد بردیم حکایت شعر: از همه دور میشوم نقطه ای کور میشوم زنده به گور میشوم شاید منم دنیایی داشتم
توی مجازی چیزی نیست تو واقعیت دنبال نکات مثبت و خلق اونا باش
ممنون از اینکه این شرایط ایجاد شد که ما هم نظراتمون اشتراک بزاریم شاید این تحفه از گوشه ذهن بنده هم یه در امید برای خیلی ها برای ایجاد جرقه ای مثبت تو زندگی هاشون باشه
در پناه الله باری تعالی
ارادتمند همه
سلام آقای عباس منش
امیدوارم حالتون خوب باشه
داشتم امروز به جمله ای که در یه کلیپ فرموده بودید توجه میکردم در کلیپ ملاصدرا
مضمون این کلیپ این بود که با خدا رفیق و شریک باش
بهترین شریکی که همیشه از جیب و منفعت خودش میزنه تا تو بیشتر منفعت ببری
یاد این افتادم که در همه حال و احوال فقط با خدا ببند فقط اونو اول و آخر در نظر بگیر
واقعا هم همینه
من به توکل بر خدا واقعا به معجزه رسیدم وقتی به خدا توکل میکنی وقتی تلاش میکنی ولی به نتیجه کار دیگه کاری نداری و خدا رو در نظر میگیری واقعا برات اگر بخواد جفت شش میاره حکایت همون جمله اگر بخواهد میده بی چون و چرا
اگرم بخواد بگیره بازم بی چون و چرا میگیره
من خودم همیشه میگم خدایا من نمیدونم ظرف وجودم چقدره
نمیدونم آیا ظرفیت دارم یا ندارم ولی هر وقت میخوای چیزی بهم بدی بهم امانت بده قول میدم جوری از این نعمت امانت داده شده به نحو احسنت استفاده کنم که هر زنان همونو خواستی بگیری دو دستی تقدیم کنم واقعا این حرفم خیلی روحیه بزرگ میخواد شاید هنوز بهش خودمم متعهد نشدم ولی حاضرم قسم بخورم با رفاقت با خدا و شراکت با خدا خیلی سود بردم از نعمت های مادی و الهی که بهم داده تا خیلی مسائل که همیشه بهش گفتم شکر بابت دوستان خوبم
شکر بابت نعمت هایی که بهم دادی حتی پدر و مادرم حتی زن آینده ام قراره همسرم بشه حتی بابت بچه ای که قراره بهم بدی صالح باشه ووووو
همیشه حتی به چیزهایی که بهم نداده و میتونم ظرف وجودم رو بزرگ کنم از باران موهبت رحمت الهیش بهره ببرم هم جلو تر سپاس گفتم
جلوتر بهش گفتم خیلی مخلصم ها
دعا کن اونقدر پیشت اعتبارم بالا بره که دعام عین برگه چک بازاری معتبر پیشت باشه به روز برام نقد کنی و اجابت کنی
من یه برهه خیلی رقابت داشتم با خیلی ها اگر طرف خونه 100 متری داشت میگفتم منم باید داشته باشم میگشتم دنبال عیب طرف تا خودم راضی کنم این بابا چیزی نیست کسی نیست من راحت میتونم رقابت کنم… دیدم شعله های وجودم داره شعله ور میشه در حدی که بی اعتبار میشم بی آبرو میشم خودم از خودم بدم میاد
این حسادت و رقابت رو در خودم کشتم از اون به بعد به وفور برام کار و درآمد و شانس مالی و خیلی موقعیت ها آمد
به حدی که فهمیدم با خدای خودم برای آرامش خودم معامله کردم
به جایی که روی نکات منفی مردم فکر کنم و خودمو به نکات منفی مردم سرگرم کنم روی نکات مثبت خودم کار کنم و برای قوی کردن خودم نکات مثبت مردم ببینم
چون نکات منفی مردم یا تو گلوم میموند و خفه ام میکرد از بغض کینه و خشم یا رو دلم میموند و رو دل میکردم و از بغض حسادت نابود و دیوانه میشدم
همه گذاشتم کنار
الان وقتی میشنوم فلان نفر فلان چیز خریده براش دعا میکنم برکت بیاد میگم انشالله خدا از این دعام ظرف وجود منم پر کنه بهم همت و تلاش بده منم بخرم منم داشته باشم منم تو شادی های خودم شریک کنم بقیه رو
ولی دیگه راحت شدم
وقتی شکر گزاری میکنم
وقتی نکات مثبت میبینم
وقتی دنبال تخریب بقیه نیستم که زیر آوار های این نکات منفی بمونم
حالم واقعا عالیه رسیدم به جایی که بگم خدایا من تلاش میکنم خودت دیگه ببین تلاش من با ذات و باطن و ظاهر و وجود و ظرفیت و صلاح و مصلحت زندگی من آیا در خور هست یا نه
من از بچگی سن 10 سالگی پشت ماشین مینشستم سال 85 پدرم جنسیس خرید من دزدکی برداشتم از بد حادثه یا خوش ماجرا ریس پلیس راهنمایی رانندگی کل استان منو گرفت و ماشین پارکینگ و خودم هم جریمه ولی به خاطر موقعیت پدرم بخشیده شدم و این شد من دیگه پشت ماشین ننشستم و پدرم که قول داده بود سنت 18 سالگی شد برات ماشین بخرم نخرید
الان میگم من ظرفیت اون زمان رو نداشتم اگر میخرید میشد خدا نکرده به خانواده ای ظلم و داغدار میشد یا به مال کسی میزدم و موجب ضرر بقیه و اطرافیانم میشد پس دلیل داشته ظرف وجودم رو کوچک ببینه و نده
همیشه به همه چیزش شاکرم
سلام آقای عباس منش
امیدوارم شخصا پیام منو خودت جواب بدی چون دارم با یه حال عجیبی برات مینویسم با یه حال خیلی عجیب
من خدا رو جایی فهمیدم خداست که زندگیم رو به مو رسوند ولی پاره نکرد
به جایی رسوند که از عرش ملک المک از عرش به قولی حضرت والا آورد به فرش حقارت و خواری و از جایی منو در آغوش گرفت که صداش زدم واقعی ازش خواستم و طلب کردم واقعی بهش گفتم اگر خیلی به خودت مینازی بهم ثابت کن خدایی بهم ثابت کن واقعا برای بنده هات همه چیزی و همه کسی و کافی هستی
جایی منو آغوش گرفت که دیگه برام هیچی مهم نبود نه زمان نه مکان
حالم الان خیلی عجیبه
حال یه کودک که از نطفه بیرون آمده و تازه فهمیده چه قدرتی پشت این جهان خواب آلود هست
حال یه عرفانی که بعد یه عمر زاهدی پیر خرامان بهشت برین هست
نمیدونم خودت پیامم رو میخونی یا نه ولی امیدوارم خودت بهم جواب بدی
حالم خیلی عجیبه آقای عباس منش
من کلیپ ملاصدرا رو خیلی دیدم به تک تک اون جملات فکر کردم به تک تک ویژگی هایی که باید به جا خودت در دل روح آرامش خدا سپرد به تک تک ویژگی های خدایی که تنها کافیه و ارزش شریک شدن رو داره
من الان فقط میگم اول و آخر خدا
فقط خدا خدا خدا خدا
چون دیدم خدایی که بخواد میده نخواد هم نمیده
بخواد هم میگیره نخواهد هم نمیگیره
خدایی که فهمیدم هر چقدر بیشتر صداش کنی بیشتر بهت توجه میکنه
خدایی که الان دیگه از ته وجود میپرسمتش
خدایی که با افتخار بندگیش میکنم ولو حتی بهم هیچی نده باز منتش میکشم
خدایی که دیگه بنده هاش برام مهم نیستن چون خودش منبع نور هست چون خودش بهم گفته فقط به خودم ریسمان الهی چنگ بزن
فقط خواستم بگم من خدام رو شناختم و میخوام براش بندگی کنم
سلام بر همه دوستان
من سرنوشت زندگیم خیلی بالا و پایین داشت، خیلی…. من بچه بودم پدر و مادرم جدا شدن سن 6 الی 7 سالگی من از 8 سالگی حدودا بلال فروشی میکردم اوایل خب سن کم این قضیه برای خیلی سالها پیش یه جورایی من اوایل که بلال فروشی میکردم خیلی کسر شانم بود هم بلد نبودم زغال درست کنم… یک هفته اول خیلی ناراحت بود حتی پدرم زور کرده بوده که باید هر هفته 1 گومی بلالت رو بفروشی هر جور شده من از هفته دوم پا رو ترس هایم گذاشتم روی نکات منفی
دقیقا در تابستان هم بود از ساعت 12 ظهر بساطم رو جلوی یک استخر به پا میکردم عصر ها از 6 الی 7 غروب تا 1 شب جلوی یک پارک من کم کم مزه پول درآوردن زیر زبانم رفت کم کم بلال هام میفروختم میکردم دو بلال الی آخر دقیقا اون زمان من با 5000 تومن شروع کردم آخر تابستان 200 هزار تومن داشتم کلی پول بود معادل 20 میلیون تومن برای یک بچه 8 ساله امروزی
من دیگه کسر شانم نبود دیگه نکات منفی نمیدیم از هفته دوم به بعد به نکات خوب فکر میکردم اینکه پولام دارن بیشتر میشن آخر تابستان کلی دلار میخرم به اینکه تابستان دیگه چیکار کنم حتی جوری بود برای یک سال بعد داشتم روز شماری میکردم چکار کنم
دقیقا سال بعدش با یکی سمبوسه فروشی زدم رو این چرخی ها دیگه کسر شانم نبود با افتخار میفروختم کلی درآمد داشتم به سن 9 سالگیم من دوران های سختی گذراندن از بلال فروشی تا کفاشی واکس میزدم ولی با عشق کارم رو میکردم از همون کارها آمدم به جایی که در دوران تحصیلم با شرکت های مهمی کار کردم به عنوان کارآموز ولی بهم حقوق میدادن بهم کلی مزایا میدادن
الان وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم همه اون دوران نکات طلایی و دوران گلدن استار من بودن با روشن شدن ستاره های بختم سبب شد من کلی درآمد دربیارم کلی پخته تجربه روابط اجتماعی بشم از یک آدمی که خجالت بکشه مادر و پدرش جدا شدن باید گوشه گیر بشه باید افسرده بشه درامدم و شدن یک آدمی که تکاپو گرفتم
میخوام بگم خیلی اوقات در شرایط هایی قرار میگیریم که ناخواسته برامون تلخ هست ولی این تلخی میشه با نکات مثبت دید یا منفی این به نوع نگاه ما و تفسیر ما و برداشت ما هست! چگونه بخواهیم به صورت مسئله نگاه کنیم و چگونه براش راه حل پیدا کنیم
من همیشه گفتم به خیلی ها ما خودمون تو کائنات نوع سوالات زندگیمون انتخاب میکنیم یکی چالش برانگیز هست دنبال سوالات سخت سخت بیسوالی هست یکی دنبال سوالات راحت هست پس ما خودمون با نگاهمون دنبال آزمون های زندگی هستیم و هر چقدر نگاهمون سخت تر باشه آزمون هامون سخت تر و برعکس
دیدید! یه عده از هر چیزی اول کوهش میبینند تا کاهش رو
اول چاله اش میبینند تا خاکش رو
برای همه چی دنبال مقصر و فحش به زمین و زمان دادن هستند چون عادت کردیم به اینکه منفی ها ببینیم و برای مثبت هایی که نمیخوایم ببینیم دنبال مقصر باشیم به همین راحتی
مثلا همون که دوستان گفتند ترافیک هست به زمین و زمان فحش
گرانی هست به همه عالم فحش
هر مشکلی که به طعم و نگاه نگرش ما خوش نمیاد دنبال مقصریم و ترحم بخریم
و جالبه در همون ترافیک هم با همین مدعی طلبی ها دنبال دور زدن قانون و…. هستیم که ادعا کنیم حقمون خوردن در حالی نمیگیم خودمون اون ساعات از ترافیک درامدیم خودمون خواستیم تو این منطقه باشیم خودمون خواستیم الان میان این همه هیاهو قرار بگیریم ولی به جای غر زدن ها میشه به این فکر کرد اگر پا نداشتیم
اگر ماشین نداشتیم
اگر زمان نداشتیم یعنی مرده بودیم ساعت های قبل از ترافیک دقیقه ها قبل ثانیهها قبل چی میشد!!!!!
پس چرا نکات منفی
چرا به تک تک نکات ریز مثبت فکر نکنیم
من چند روز پیش تو جاده ای از تهران یک خاور با بار اسید چپ کرده بود در حدی که چند کشته… با خودم گفتم وقتی تو ترافیک بودم الان اون آدم دقیقه ها قبل بوده الان حاضره ده تا اون خاور چپ بشه ولی خودش باشه چرا پس ما ها به نکات منفی فقط توجه داریم
خیلی از اوقات من دیدم خیلی ها من جمله حتی خودم دنبال اخبار منفی هستیم و عادت داریم به اینکه با اون ها به منفی بافی ها شاخه و برگ بدیم
من خودم موهام سر اینکه زندگی سخت داشتم هم ریخت هم سفید شد اوایل خیلی جلو اینه به زمین و زمان حتی خدا بد میگفتم که تو چرا این کار بام میکنی
خیلی هم بیشتر میریخت بیشتر سفید تر میشد
بعد رفتم دکتر یک حرف جالب زد گفت خدا وقتی میبینه تو دیگه کم کم با موهای کم پشت جذاب تری میخواد جذاب ترت کنه چرا توکارش دخالت میکنی بزار جذاب ترت کنه گفت برو بیرون ببین هر کی طاس شده چند نفر با طاسی زشتن
دیدم راست میگه خیلی ها وقتی طاس میشن انگار چهره شان مطابق اون طاسی جذابیت خودشون میگیره و دیگه از ریزش موهام ناراحت نشدم بعدم بهم گفت هر زمان خداستی خرجش یک کاشت مو هست ارزشش داره برا یک کاشت خودت داغون کنی دیدم راست میگه چرا الان اون پولی که میتونم برا کان بزارم بزارم برای مداوا مریضی های اعصاب و روان
پس چقدر قشنگ میشه به نکات مثبت نگاه کرد به نکات منفی بها نداد
زیر ذره بین رفتارها و نگاه های روزمره مان دنبال حشرات موذی که ذهن رو عین خوره بخوره نباشیم
حکایت شعری که چشم ها رو باید شست جور دیگر باید نگاه کرد
ما خیلی از اوقات از اول صبحی که بلند میشیم با خودمون قهریم با خودمون دعوا داریم دنبال بهانه ایم تو مترو
تو راه پشت ترافیک
سر کار
و خیلی جاها
سر هیچی شر پوچی دنبال داغون کردن خودمون و اطرافیانیم
ولی میشه خیلی بهتره به جوانب و نکات اطرافمون نگاه کنیم
به نکات مثبت به نکات ارزنده
درس گرفتن از زندگی تبدیل کردن فرصت های به شانس های طلایی و گل های طلایی زندگی
با هر چی میتونیم حالمون خوب کنیم
راهش چیه؟؟؟؟
با شکر گذاری های واقعی
با جایزه گذاشتن برا خودمون اینکه هر روز به یک نکته مثبت بیشتر توجه کنیم حتی نکات بی معنی یا شاید اولویت های کم اهمیت
کم کم نگاهمون رو از دریچه شکر گزاری بیشتر تر کنیم هم عمقش هم سطحی
عمقش یعنی زنجیره وار کنیم نکات مثبت و شکر گزاری ها رو
یعنی عین دونه تسبیح از ریزترین نکات مثبت به پر معنی ترین نکات مثبت از نطر ارزش اهمیت
مثلا ما تو ریاضی داریم از جز به کل
شکر گذاری از ریز ترین تا درشت ترین نکات باشه
دومی مدام باشه میگن کمرنگ ترین جوهر ها ماندگار تر از قوی ترین ذهن هاست بیاییم بگیم
کمرنگ ترین نکات مثبت و شکر گزاری اونا قوی تر از دیدن و منفی بافی ها هستند حتی اگر اون نکته مثبت در برابر اون نکات منفی هیچ باشه
بیاییم شکر گزاری هامون رو بنویسم عین بچه کلاس اول یا دست خط شکسته و خرچنگ قورباغه میاد مینویسه و کم کم اون براش خاطره میشه
نترسیم از حتی بلد نبودن شکر گزاری حتی ندیدن نکات قطعا کم کم به چشم میاد قطعا کم کم تارگت های دیدن نکات مثبتمون در روزا بالای 100 تا میشه
وقتی طعم و لذت گاداش های موهبت الهی بچشیم قطعا مداوم میشیم عین اون کارشناس فروشه که باید تارگت بزنه ما هم تارگت نکات مثبت دیدن میزنم تا مدیر عامل هستی بهمون پاداش بده هی بهمون پاداش بده
خدا میگه میدهم به هر کسی بدون حساب و کتاب پس خدا بهمون میده چون براش خرجی نداره
مدیرعامل یک منبع موهبت الهی لایتناهی هست دسته چکش همیشه دستش هست میگه بنده من برو بگیر همین امروز نقد کن پاداشت رو
من بخدا دیدم بخدا حس کردم
جوری بهت میده که خودت ندونی چرا به چه دلیلی
به خودت میگی واقعا برا من هست
برای خود خودم!!!!!
پس مثبت باشیم شرایط رو با نگاهمون عوض کنیم نکه خودمون تعدیل کنیم ابدا ولی با نگاهمون به شرایط زندگی رو تغییر بدیم
با چیزهایی که حالمون خوبه حالمون خوب نگه داریم
مثلا من تو ماشین برهه ای که داشتم آهنگ های مورد علاقم میزاشتم تو ترافیک اونا گوش میدادم با اونا لذت میبردم که ترافیک هم باشه آهنگ هامو گوش کنم تموم بشن
پس میشه لذت برد
اگ خودمون نخواهیم زندگی تلخ کنیم
دوستتان دارم
ببخشید زیاد حرف زدم