شکارچی نکات مثبت باشیم - صفحه 49 (به ترتیب امتیاز)

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فروه قصابي گفته:
    مدت عضویت: 1262 روز

    درود بر سید بزرگوار

    درود بر شما که اشکم رو بواسطه این کامنت زیبا جاری کردی و خدا رو در نظرم پر رنگتر جلوه دادی

    خداوند از طریق دستان تو این مطالب زیبا رو به ما منتقل میکنه

    من که شکرگزار خدایی هستم که استاد رو در سر راه من قرار داد تا دوستانی بی‌نظیر چون سید علی داشته باشم و از خوندن کامنتت بارها و بارها لذت ببرم

    با یک بار خوندن این نکات زیبا درک نمیشن باید تفکر کرد و این مطالب زیبا رو نوش کرد

    احسنت سید علی

    الحق که موفقییت حق توست

    باید پیشرفت کنی و رشد کنی و به اوج برسی تویی که اینطور زیبا خدا رو شناختی و هضمش کردی

    بسیار لذت بردم و زیاد اشک ریختم

    همیشه در اوج باشی

    ایمان دادرم که یه روز از پارادایس کنار استاد برامون فیلم میزاری

    شاد و پیروز باشی مرد بزرگ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    حسن گفته:
    مدت عضویت: 1946 روز

    استاد جان سلام خدا قوت

    از دوستان و استاد عزیز ی سوالی داشتم

    من شغل خودم را آشپزی انتخاب کردم سه سال تو این زمینه فعالیت می کنم از صفر شروع کردم الان علاوه یک آشپز هستم مسعول و سرپرست یک آشپزخانه(کترینگ)با آمار بالا نهار بالای 1500بعلاوه شام و صبحانه با 30 نفر نیرو هستم

    سوالم این صاحب کار ما ی سری باورهای محدود کننده داره هر روز ما درگیر یک سری مسائل خیلی ساده و پیش پا افتاده هستیم بهترین مواد اولیه بهترین فک بسته بندی هرچی که شرکت می خوان پاسخ مثبت میده ولی بازم هم هر روز درگیر مشکلات و مسائل اتفاقات بد هست که من به خودم میگم اگه من صاحب کار بودم همچین اتفاقاتی ‌‌و مسائلی پیش پا افتاده ای برام نمیفتاد

    سوالم این هست من می خوام این مسائل و مشکلات را با ایده های خودم با خلاقیت های خودم با ورود به دل مسائل حل کنم ولی در پاسخ به خودم میگم این مشکلات و مسائل حاصل باورهای محدود کننده صاحب کار هست من نمی تونم اتفاقاتی که به دلیل باورهای صاحب کاره درستش کنم.

    از استاد عزیز اگه در این مورد فایلی ارائه بدن ممنونم دوستان عزیز اگه پاسخ بدن یا فایل یا موضوعی در این زمینه در سایت هست راهنمای کنن ممنون میشوم

    خدا قوت بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      جلال مسعودی گفته:
      مدت عضویت: 2403 روز

      سلام دوست عزیز

      دوره عزت نفس استاد خیلی میتونه به شما کمک کنه ،

      اما بنظر من بهتر توی قسمت دانلود ها وارد بشین و فایلهای رایگان در صلح بودن با خودمان را چندین بار ببینید اگه نتایج مثبت و تأثیر اونو دیدید از قسمت محصولات سایت دوره عزت نفس رو خریداری کنید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    آرمان قربانی گفته:
    مدت عضویت: 1530 روز

    به نام خالق ذهن

    کانون توجه ما واقعیت مارو به وجود میاد

    اگر ذهن زیبا بین داشته باشیم زیبایی های که

    خدا مارو به سمتش هدایت میکنه میبینیم

    خداواندا عاشقتم بابت این همه زیبایی

    این همه نعمت که کلی طبیعت زیبا که رایگان در

    اختیار ما گزاشتی تا استفاده کنیم خداوندا عاشقتم

    بابت تمام لحظاتت و زیباییا ممنون که هر لحظه داری

    منو زیبایی و نعمت فراوانی ثروت بیشتر هدایت میکنی

    هر چقدر من فک میکنم به یکی از زیبایات خداوندا یک زیبای دیگه بهم نشون میدی که میگم خداوندا دیگه این زیباترینه باز یه چیز نشون میدی که بگی زیباترم هست من از عشقی که به ما داری مسحور موندم

    که چه قدر عاشق ماییی دوست داری زیبایی ها نعمتت هاتو ببنیم خداوندا عاشقتم ممنون بابت تک تک لحظاتت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    ابوالفضل درویشی گفته:
    مدت عضویت: 537 روز

    سلام به همه‌ی دوستانم

    من از صبح که از خونه میزنم بیرون اولین فکری ک تو سرمه اینه که زیبایی هارو ببینم و هنگامی که از خونه میام بیرون اول به آسمون نگاه میکنم چون من به شدت آسمون رو دوست دارم و همیشه صحنه های زیبایی تو آسمون میبینم و عکس میگیرم و احساسم رو خوب میکنم و همون لحظه از ته دل میکم خدایا شکرت برای این همه زیبایی و عظمتی که خلق کردی

    خواستم از تجربه دیروزم بگم براتون:

    دیروز که از خونه زدم بیرون که برم سرکار با همکارم داشتیم میرفتیم،من بهش گفتم چقد آسمون خوشگله چقد ابرها پراکنده و عروسکی شدن بد همکارم گفت روبروتو ببین چقدر هوا آلودس

    بعد همچنجا فکر کردم گفتم خدایا شکرت که آگاهانه و ناآگاهانه فقط رو نکات مثبت تمرکز دارم و اصن زشتی هارو نمیبینم و اگرم ببینم اصن بهش هیچ توجهی نمیکنم و چقدر دارم تغییر میکنم از زمانی که سعی کردم زیبایی هارو ببینم

    دوباره عصرش تعمیرگاه رفیقم بودم،(مغازه باطریسازی داره)بعد همینجوری داشتم نگاه به آسمون میکردم و لذت میبردم چون واقعنم آسمون خیلی خوشگل بود،جوری که میخواستی بشینی فقط نگاش کنی و شکرگذاری کنی

    خلاصه یهو رفیقم به شاگردش گفت برو فلان قطعه و فلان قطعه رو بخر بعد شاگردش رفت قطعه هارو خرید آورد پای ماشین من واسه اینکه کولر ماشینمو درست کنه بدون اینکه من ازش بخوام ،اونم با پول خودش

    اصلا اون لحظه فقط میگفتم خدایا شکرت

    این یعنی پاداش تمرکز روی نکات مثبت

    یعنی احساس خوب=اتفاقات خوب

    یعنی آسان شدن برای آسانی ها

    یعنی دستان خداوند

    یعنی حرکت در مسیر درست

    خدایا بی نهایت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سارا درویشی گفته:
    مدت عضویت: 152 روز

    به نام خداوند مهربان و زیبا آفرین

    سلام ب همگی دوستانم امیدوارم عالی باشید

    من این فایل رو چند سال پیشم گوش دادم

    (ولی فقط گوش دادم)

    چون تصور میکردم گوش دادن کافیه

    چون تصورم از انرژی جذب کننده درونم غلط بود

    و این ایده نکات مثبت رو من طور دیگه درست کردم

    من توی برنامه ریزی روزانم صبح ها بعد از مدیتیشن و شکر گزاری

    میام روزانه یه نفر رو در نظر میگیرم مخصوصا افرادی ک فکرم درموردشون در جهت درستی نبوده

    یا طرفو از خودم سرتر میدونستم

    کلا در مسیر نادرست

    می‌شینم ب هر نکته مثبتی ک داره فکر میکنم از ظاهرش اشپزیش ی سری اخلاقاش

    و میگم من چ غولی می‌سازم از آدما تو سرم

    به قول دکتر هلاکویی : ترس و استرس ما در صحبت با آدما از دو چیز نشات میگیره

    اینکه من بدم من نا توانم من بی ارزشم

    و دیگران هم بد هستن و منتظرن تا ازم ایراد بگیرن

    پس اگر خودمو نشون بدم آبرو خودمو بردم

    پس در ارتباط دو بد چیزی جز بدی بیرون نمیاد

    و این باور میلیارد ها ساله توی دی ان ای ما شکل گرفته و یه پاشنه اشیله

    ک ما یه نفر شبیه خودمونو انقد گنده کردیم انقد غولش کردیم یا فکر میکنیم اگر من استرس دارم چون میترسم از فلانی

    درواقع این ماییم ک داریم جاده رو برعکس میریم

    بزرگترین دشمن ما خودمونیم اون قدر ک ما خودمون ب خودمون آسیب زدیم

    اونقدر ک ما حدس و گمان توهمی در مورد شرایط می‌زنیم ک‌ نابود میشیم

    ولی وقتی میریم تو واقعیت می‌بینیم اصلا اینطور نیست آدمای بسیار دوست داشتنی

    کتاب چهار میثاق

    میثاق یک میگه با کلامتون گناه نکنید

    کلام یکی از محبت های آفرینش هست ک با آن قدرت خلق دارید

    گناه کلام یعنی از آن علیه خودتون استفاده نکنید انقد ب خودتون زخم نزنید انقد آزار ندید

    چرا وقتی شما ب کسی آزار میرسونید درواقع ب خودتون آزار رسوندید چون اون رابطه دیگه رابطه نمیشه

    این میثاقیه که ما همگی داریم ک با کارد ب خودمون می‌زنیم و شکستنش کمی سخته و اگر بدونیم اینو از بین ببریم میبینیم چقدر گرد و غبار ها از بین میرن و ما دید بهتری ب خود واقعیمون داریم

    یا یک کار دیگه ک میکنم شبا نکات و تجربیات روزمو می‌نویسم

    تا یادم بمونه

    جدا از این مبحث بالا

    توی کتاب چهار میثاق توی مقدمه گفته شده که ما اصلا خودمون نیستیم

    ما از خودمون فاصله گرفتیم و فکر میکنیم کاملیم ما بخاطر اینکه بقیه خوششون بیاد

    بخاطر اینکه از دید بقیه خوب ب نظر بیایم قالبی رو برداشتیم ک اصلا مال ما نیست

    این کتاب بقدری ب اصل توجه کرده ب درون توجه کرده ک اصلا نگم

    یکی این کتاب

    یکی هنر رندانه ب تخم گرفتن اثر مارک منسون

    این دو کتاب قشنگ روشن میکنن ادمو

    توی کتاب هنر رندانه هم میگه ک شما باید چیزای مهم رو شناسایی کنید و برای اونا تره خرد کنید

    شما زمان زیادی ندارید ک برای همه چیز تره خرد کنید

    پیشنهاد میکنم بخونید

    ممنونم ک خوندی دوست من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سودابه گفته:
    مدت عضویت: 2519 روز

    سلام به خانواده عزیزم

    و سپاسگزار خداوند برای هدایت لحظه به لحظه اش

    تربیت ذهن که زیبایی ها را تکراری نبینه و بدیهی ندونه اگر بارها و بارها یک تجربه در یک مکان هست همواره جدید و بار اول باشه که برخورد میکنیم اجازه ندهیم ذهن این تکرار را از ارزش بیندازد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    فرزاد ملکزاده گفته:
    مدت عضویت: 2571 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام وعرض ادب واحترام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته وتمامی اعضای خانواده صمیمی سایت

    استاد یه چیزی مدتی فکر منو مشغول خودش کرده خواستم با جواب دادن شما بتونم ذهنمو اروم وقانع کنم

    شما تو خیلی از محصولات در مورد تکامل بطور کامل توضیح داده‌اید کاملا هم درست ومنطقی هست

    در مورد پول وثروت گفتین که ادمی که ذهن فقیری داره وباورهای نادرست زیادی داره زمان میبره تا اول باورهاشو تغییر بده وبعد ارام،ارام از نظر مالی پیشرفت کنه

    که تو مثال هم گفتین شخصی که الان ماهی دومیلیون درامد داره نمیتونه وجهان هم اجازه نمیده که دو یا سه ماه درامدش از مبلغ دو میلیون بشه مثلا صد میلیون که کاملا هم من موافقم ومنطقی هم هست

    اما موردی که میخوام بگم اینه یه شخصی در یکی از روستاهای شهرکرد مشغول کار کشاورزی بوده که بنده کامل این شخص رو میشناسم وباهاش در ارتباط بودم که ادمی زحمت کش واز نظر مالی بسیار ضعیف وچون باهاش در ارتباط بودم میدونم باباورهای بسیار سمی ونادرست حدامکان درمورد پول وثروت

    به قول استاد درامد این بنده‌خدا درحد زندموندن بوده وبس

    تااینکه یک سال پیش تو زمین کشاورزی درحین کار کوزه پراز طلا رو پیدا میکنه

    واز همون روز ورق زندگی این شخص برگشت

    وبسیار،بسیار ازنظر مالی واقعا ثروتمند شد

    ومن از همون یک سال پیش که این اتفاق افتاد یاد حرف استاد افتادم که گفتن محال ممکنه یکی تکامل را حالا تو هر زمینه‌ای طی نکرده باشه ویک شبه به موفقیتی رسیده باشه

    البته اینم بگم من واقعا خوشحالم وارزوی موفقیت بیشتر وثروت بیشتر برای این بنده خدا طلب میکنم ولی برام سوال شده که این اتفاق چجوریه چون منم یکسال صبر کردم وچون باهاش در ارتباط بودم میدیدم که ازهمون روز که این اتفاق افتاد تا امروز این ادم هروز بهتر وثروتمند تر میشه خدارو شکر

    که منم ارزو میکنم که همیشه رو به جلو وموفقیت بیشترباشه

    حالا میخواستم اگه امکان داره استاد عزیز یا

    همراهان سایت یه توضیحی بدن

    که من بتونم بهتر درک کنم قانون تکامل را

    از استاد بی‌همتا وتمامی اعضای سایت هم سپاسگذارم وبرای همه ارزوی سلامتی وپیشرفت میکنم

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مینا کاشی گفته:
      مدت عضویت: 1273 روز

      سلام دوست عزیز

      به نظر من شما هیچ وقت نمیتونید کاملا اون شخص را درک کرده باشید.

      و ما نمیتونیم دیگران را قضاوت کنیم. ما با پای اون و با کفش اون راه نرفتیم. اون شخص هم حتما و حتما مراحل تکاملش را گذرونده.

      با چیزی که گفتید ایشون کشاورز بودند پس سال های سال کشاورزی کردند. و چه میدانید که ایشون در حین کشاورزی چه شکرگزاری هایی کردند. و از همون شکرگزاری ها بوده که الان خدا براش خواسته.

      به قول استاد ما به زندگی کسی نباید کاری داشته باشیم چون نمیتونیم قصاوت کنیم.

      مثلا همین الان خود ما که توی این مرحله هستیم مگه به کسی میگیم که داریم چیکار میکنیم . حالا چند سال بعد که نتایج بیاد همه میگن ببین یهو شانس بهش رو آورد.

      داستان شعر پروین اعتصامی را بخونید که استاد در یک فایلشون هست به این موضوع پی میبرید.

      البته اینها فقط نظر شخصی من بوده . حتما اون شخص احساس لیاقت را در خود داشتند وگرنه جهان اون پول ها را ازشون میگرفت. پس همه چی به خودمون برمیگرده.

      و ضمنا تکامل هر شخصی فرق داره یعنی تکامل زمانی نیست بستگی به فرکانس ما داره .

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    بهمن فرهادی گفته:
    مدت عضویت: 931 روز

    سلام به همه ی دوستان عزیزم و استاد عباسمنش عزیزم

    یه سوال داشتم

    من یک عادت منفی داشتم و شروع به ترکش کردم و هر روز درباره عوارض آن با خودم صحبت میکنم و گوش میدم

    میخواستم بدونم این کارم درسته یا نه؟

    من این کار رو میکنم تا بتونم از عادت منفی که داشتم دور باشم و برای همیشه ترکش کنم

    با توجه به قانون آیا من به سمت اون عوارضی که هر روز مرور میکنم هدایت میشم یا خیر؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ثريا حشمتي گفته:
      مدت عضویت: 1783 روز

      سلام

      این همون تمرین اهرم رنج و لذت هستش

      خوب ما برای انجام کاری باید تو ذهنمون اون کار لذت بخش باشه تا برای ذهن انجامش اسون باشه

      برای ترک یه رفتار هم باید اون رو منزجر کنیم تا برای ذهنمون کاملا دلایل محکم باشه برای ترک اون عمل

      اراده مهم نیست!

      جایگاه اهرم رنج و لذت توی ذهن مهمه

      که اگه درست قرار بگیره ،ناخوداگاه شما ار انجام کار درست خوشت میاد و از انجام دادن کار غلط متنفر میشی

      کنار این اهرم رنج ،اهرم لذت رو هم بنویسید

      مثلا اگه تا دو ماه انجام ندم به چه لذتهایی میرسم

      و اگه باز برگردم به شیوه قبل و اون رفتار رو تکرار کنم چه رنج های برام خواهد داشت

      و خوندنش هر روز ،باعث میشه که انگیزه پیدا کنید

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    وحید جان گفته:
    مدت عضویت: 1992 روز

    سلام دوستان

    راجب این فایل استاد میخام بگم این توجه به نکات مثبت از حال خوب اثر بخشتر است و من چند روز پش تجربه کردم

    من به لطف خدا یک کسب وکار جدید راه اندازی کردم و سریع شروع به رشد کرد و من درامدم دو تا سه برابر شد تا اینکه صبح ها برای ورزش صبح گاهی به پارک محلمون میرفتم و هر روز صبح توی مسیر سپاس گزاری میکردم تا اینجا همه چی عالیه درسته ولی من در حین پیاده روی توی مسیر یک ایستگاه اتش نشانی بود که بشدت بهش توجه میکردم و اینکه چرا اینها همیشه بیکارن یا اینکه چجوری میشه اینها از این زمانی که دارن بهتر استفاده کنن

    این توجه کردن نتیجه ش این شد که من یکی از مکانهایی که برای اجاره به زوار اجاره میدادم ساعت یک شب اتش گرفت و تقربا 60درصد لوازم خونه سوخت واینکه کل خونه نیاز به بازسازی داشت

    از این اتفاق یک ماهه که میگزره و خیلی فک کردم که چرا با وجود اینکه حال من خوب بود اتفاق نا دلخواه افتاد و وقتی که خوب فکر میکنم میبینم که من اون موقع فقط صبح ها چند نوبت از جلو ایستگاه رد میشدم و تمام تمرکز و توجه ام روی این ایستگاه و دوستان اتش نشان بود

    امیدوارم که هیچوقت تجربه نکنید خیلی سخت وخسته کننده بود این چندروز

    به من ثابت شد که توجه از حال خوب قدرت بیشتری داره و اینکه اول توجه بعد حال خو نتایج رو رقم میزنه

    ممنونم که کامنت منو میخونید

    اگر نظری دارید مخاف یا موافق من خوشحال میشم بشنوم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    میلاد گفته:
    مدت عضویت: 859 روز

    به نام خداوند خوش نگار

    و کیست که خوش نگار تر از خداوند باشد

    من از استاد عزیزم سپاسگزارم از مطالب و هم چنین دوستان عزیزم

    من یه چند هفته پیش یک عکس زیبا که دیدم شمال ایران بود با یه عالمه گل های بنفش زیبا بهاری چون بقدری زیبا بود من اسکرین گرفتم و در صفحه بصورت اگاهانه نگه داشتم و من هفته پیش با خانواده میخواستم برم از یه مزرعه ای بازدید کنم که اصلا بطوری من هدایت شدم بسمت شمال و رفتم تو قلب زیبایی ها و یکم پیاده روی کردم در جنگل به یه جایی رسیدیم اصصصلا دقیقا عین اون تصوییر پر از دشت و گل های بنفش وزیبا و بغضم گرفت از خوشحالی وسپاسگزارم خداوند بودم

    و عکس خودم را اضافه کردم به تصویر قبلی و به البوم دریافت ها اضافه کردم در گوشی…

    و الحمدالله

    و من قبلا قسمتی از پام درد میکردم پارسال دکتر رفتم و از زمستان مجدد شروع به درد کردن گرفت و هی میگفتم باز پام

    اما از موقعی که هدایت شدم به اموختن قوانین که یکیش توجه بود من از توجه از درد برداشتم و شکر گزاری کردم بخاطر پاهای قدرتمند و سلامت و سپاسگزاری کردم از داشته هایم و دوستان کلا درد پای من کلا رفع شد و درد نمی کند

    و سپاسگزارم از خداوند عزیز و استاد عزیز بابت درک این قوانین در زندگی….

    تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: