می خواهی ثروتمند ترین فرد تاریخ شوی؟! - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)

601 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمود گفته:
    مدت عضویت: 2731 روز

    سلام و وقت بخیر به همه دوستان هم فرکانسی به ویژه استاد گرانقدر جناب استاد عباس منش امیدوارم که استاد موافقت خودشان را با درخواست بچه های گروه که هم درخواست بنده است رو اعلام بفرمایند برای خرید جلسه ای مثل قانون افرینش که بتوانیم از کلیه دوره ها استفاده بکنیم واز لحاظ مالی به ما فشار نیاد مثلا من دوره قانون افرینش رو خریدم وروانشناسی ثروت1رو دقیقه اخرتخفیف تولد استاد بود رو خریدم و خیلی دوست دارم این دوره اخر رو تهیه کنم امیدوارم استاد عنایت بفرمایند و به درخواستی که به ما اموزش داده رو در دوره قانون افرینش را به ما جواب درست بدهند وما بتوانیم از راه درست تهیه کنیم واستفاده کنیم و خدا روشکر میکنم که من و با سایت استادعباس منش اشنا کرد که خیلی چیزها را یاد گرفتم ودر زندگی دارم اجراشون میکنم با ارزوی سلامتی وتندرستی وپیروزی برای یکا یک دوستان عزیز به ویژه استاد عباس منش شما را به خدای وهاب ورزاق میسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    حمید بین المللی گفته:
    مدت عضویت: 2669 روز

    تا چند سال پیش که در مدار عشق نبودم و درکی از قوانین نداشتم، برداشت درستی از جمله معروف ” خرمشهر را خدا آزاد کرد ” نداشتم و فکر میکردم که این جمله یکجورایی کم لطفیه در حق کسانی که این کار رو کردند و زحماتشون نادیده گرفته میشه، ولی الان که قوانین را درک کردم و با خداوند رابطه ی قلبی بهتر و درست تری ایجاد کردم، متوجه شدم که این جمله یکی از توحیدی ترین جملاتی بود که شنیدم و خداوند است که همه ی کارهای خِیر رو انجام میده و نقش اصلی همه ی کارهای بزرگ و خدایی، خود خداست و در واقع انسان ها دستان خدا و ماموران خدایی هستند برای انجام آن کار بزرگ…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    عباسی گفته:
    مدت عضویت: 2738 روز

    MOHAMMAD, [24.05.18 23:23]

    سلام به دوستا عزیزم

    میخوایم یه بار دیگه قانون رو یاداوری کنیم

    امروز قسمت اول دوم و بخشی از قسمت سوم از فصل اول کتاب رویاهارو خوندم

    خب میدونید که در مورد نیرویی و حسی درونی بحث شد که همیشه در درون ماست که مارو هدایت میکنه ِمیپوشونه مارو و…..

    به هر شکلی که فکرش رو کنید

    با بازی دوتا بچه ِبا یک کتاب یا یا یا …. همون لحظه ایده ای به ذهنم اومد که یه خرید کنم

    یه صندل

    تو مسیر کتاب چگونه مثل بیلیونر فکر کنید دوناد ترامپ دستم بود

    خب ناخودآگاه باز کردمش

    دقیقا صفحه 93 و 94

    اونجا در مورد پوشش میگفت

    از پوشش ما زمانی که شغل اینده ما رو داریم تجربه میکنیم

    نه شغل در حال حاظر ما و البته که پوشش خوب روهم به منزله سرمایه گذاری میدونست که واقعا برای من جالب بود

    بگم که دیگه صندل نگرفتم

    سریع یه کفش خوب انتخاب و خریدم.

    البته بگم که من به ایده های خودم بسیار بسیار احترام میذارم و کامل عمل میکنم

    چه منطقی باشه چه احمقانه چه مسخره باشه یا یک ایده نو

    مهم اینه که همیشه عمل کنیم

    ممنون از وجودتون.

    در اخر تصمیم دارم در بازه ها زمانی کوتاه ایده ها اتفاقات خوب و استفاده از قانون رو با شما دوستا خوبم شریک بشم و در سایت مکتوب کنم .

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 2969 روز

    سلام خدمت استاد خوبم و دوستان و خانواده همفرکانسی ام

    دوستان تجربه ای که داشتم رو میخام باهاتون در میون بزارم

    من به شخصه هرچقدر در ثابت کردن حق از باطل و تغییر نظر فرد دیگه ای تلاش کردم ب هیچ جایی نرسیدم .

    پیشنهاد میکنم ب همه فایل رایگان اعتماد ب نفس قسمت 4 استاد رو یکبار دیگه ببینیم .

    استاد ب ما اعراض رو یاد داده من سعی کردم این رو سرلوحه ی زندگیم قرار بدم که هر کسی رو باهر طرز فکری محترم بدونم و نه تایید کنم و نه رد کنم .

    همچنین تعصب بی جا نداشته باشم نسبت ب هیچ فردی و هیچ کسی حتی خدا

    من فقط وفقط میتونم خودم رو تغییر بدم و روی باورهای خودم کار کنم

    این مثال رو میزنیم از اهرم رنج و لذت استفاده میکنم ایا ب فردی که از پرخوری لذت میبره میشه گفت رژیم بگیر

    ایا ب فردی که دزدی میکنه و راه سریع ب دهنش مزه کرده میشه گفت کار کن و رزق حلال در بیار

    ایا به فردی که اعتیاد داره ب هر چیزی حتی ب گوشی موبالش میشه گفت کار اشتباهت رو کنار بزار

    نه مسلما نمیشه

    هست تا هر وفردی ب اون تکامل برسه که خودش بخاد تغییر کنه

    پس چقدر راحتیم اگر سکوت کنیم اعراض کنیم و رها کنیم و ب خدابسپاریم‌همه کس و همه چیز را.تا از مسیرمون منحرف نشیم بخدا فقط حال خودمون بد میشه

    این قوانین برای من دلنشینه و وحی منزل نه هیچ کس دیگه چون من قبول کردم و پذیرفتم ماهم اوایل شک و تردید داشتیم چنانکه خداوند در قران کریم میفرماید شرک مانند راه رفتن مورچه سیاه در روی سنگی در دل تاریکی پنهان است ما هم گاهی شکاک میشیم ترسها و نجواها همیشه با ماست .

    امروزه حتی توی بیشتر خانواده ها اختلاف نظر ها زیاد شده و طرز فکر ها گوناگون پس چه خوبه که هر کس ازادانه در کمال احترام و ادب و متانت به شیوه ی خودش زندگی و عمل کنه و برای خوشایند کسی زندگی نکنه و نظرش رو ب کسی تحمیل نکنه و نخاد کسی رو ضایع کنه اونوقته که خودش بازنده میشه .

    امیدوارم‌منظورم رو خوب رسونده باشم و تک تگ قوانین و اموزش های استاد گرانقدرمون رو در تمام مراحل زندگیمون ب کار ببریم .

    در پناه خداشادو موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    Morteza گفته:
    مدت عضویت: 2775 روز

    بنام خدای رحمت گستر بر عام و خاص

    درود خداوند وهابم بر استاد عزیزم که در این مسیر زیبا راهنمای من بوده و هست.

    درود خداوند بر تک تک همسفران مسیر معنوی.

    الان نشستم بالا پشت بام خونمون.اومدم با خدا خلوت کنم.اومدم بگم خدایاااا عاااشقانه دوستت دارم.ای همه هستی من دیوانه وار دوستت دارم.دوستت دارم که همه هستی را برای من خواستی و آفریدی.حتی عبادت کردنم رو هم برای خودت نخواستی بلکه برای اینه که من بزرگ تر و بزرگتر بشم.خدایا یادته چندین ماه پیش با تمام ترس هام اومدم اینجا و گفتم دیگه میخوام ایمان بیارم بهت.ایمان با عمل.استاد زندگیمو متحول کردی.استاد عاشق خودت و خدای مهربانم هستم.عاشق زندگی.عاشق دنیای شگفت انگیز.عاشق دوستان همسفر.خدایا من دارم دیوونه میشم از این همه معجزه و چیزایی که داری بهم نشون میدی.استاد نمیدونم چجوری خداروشکر کنم که شما رو در مسیرم قرار داد.وقتی برمیگردم به گذشتم نگاه میکنم دقیقا دستان خداوند رو تو زندگیم می بینم.مرتضی تو میدونی که اگر خداوندی مهربان و وهاب حمایتت نمیکرد الان چه جایگاه بدی داشتی.واااای خدای من.عاااشقتم.یه نسیم ملایم در حال وزیدن است و باور کنید که دست نوازش خداوند است بر سر و صورت من.که بهم میگه عزیزم تو از منی و عاشقانه دوستت دارم.الله اکبر.به اسمان که نگاه میکنم و عظمت رو میبینم به خودم میبالم و افتخار میکنم که خدای من قدرت مطلق است.تویی خدای من.از سر کار اومدم و مستقیم اومدم رو پشت بام.عاشق اینجام.اون شب یادمه یکی از فایل های استاد رو گوش کردم و تصمیم گرفتم پا روی ترس هام بزارم و یکی یکی شرک ها و ترس هامو شناسایی کنم و با قدرت خداوند بهشون حمله کنم.اون شب خیلی میترسیدم.گفتم خدایا کمکم کن.گفتم میخوام کمکم کنی.و امروز وقتی به پشت سرم نگاه میکنم میبینم از چه کویر و بیابانی به چه باغ و بهشتی رسیدم.فقط من ازت خواستم و تو مرا هدایت کردی.تو به من قدرت دادی.الان هم ترس دارم.ولی میخوام روز به روز لحظه به لحظه ایمانم رو بیشتر و بیشتر کنم.میخوام ابراهیم گونه زندگی کنم.بقول استاد عزیزم چه مردنی بهتر از اینکه در مسیر حقیقت و خداوند بمیری.من ایمان اوردم به اینکه برگی بدون اذن تو از درختی نمی افته.قبلا هم میدونستم ولی چون از عالم غیب چیزی نمیفهمیدم شک داشتم.ولی حالا که فهمیدم و لمس کردم و درک کردم که سیستمی بسیار بسیار هوشمند جهان رو مدیریت میکنه به همه حیقیت ایمان اوردم.هرچند اگر همه حقیقت رو نمیدونم ولی ایمان اوردم.دو جلسه از قانون افرینش رو تهیه کردم و تمام زندگیم شده این دوره و جستجوی حقیقت و هر روز و هر لحظه جهان حقایق بیشتری بهم نشون میده.خداوند در قالب همه چیز خودشو بهم نشون میده.استاد بهت ایمان اوردم.با تمام وجودم بهت ایمان اوردم.ایمان اوردم که انسانی بسیار بسیار صادق و یکتاپرستی هستی و همیشه بدنبال پیدا کردن بت های مخفی و شرک های مخفی هستی تا اون ها رو بشکنی و خداوند یکتا را خالصا و مخلصا پرستش کنی.عاشقتم.من اصلا دیونه شدم.نمیدونم چی مینویسم.دیوونه نه به معنای بی عقلی.به معنای عاشقی.عاشق خداوند.عاشق خدای وهاب و بخشنده ام.با فهمیدن قانون استاد اصلا شگفت زده و شوکه نمیشم.یه جورایی خیلی برام عادیه.و فقط سپاسگذار خداوند میشم.دقیقا حسش میکنم که باهام حرف میزنه.میدونید دوستان روز اول ماه رمضان قصد کردم امسال رو روزه بگیرم.سالهای قبل دست و پا شکسته میگرفتم و بدون دیک و فهم خاصی.امسال روز اول خوابم برد.روز دوم جمعه بود.روزه بودم و اینقدر گرسنم شد که سردرد گرفتم.عصر بود شک و تردید اومده بود سراغم که نکنه روزه رو نباید بگیری و الکی داری میگری و وقتی نمیگیری به خاطر شنیده ها و باورهای مذهبی اشتباهی که بهم گفتند عذاب وجدان میگیریم.یادم اومد که با خودش حرف بزنم و خیلی راحت از خودش بخوام بهم بگه.به عظمت و بزرگی خودش قسم همون موقع باهاش حرف زدم گفتم بهم آگاهی بده در مورد روزه گرفتن.یکی دوروز بعدش که سحری رو خوردم گفتم خدایا ای خدای مهربانم قصد و نیت با من و تحمل گرسنگی و خستگی و تشنگی و مراقبت از چشم و گوش و زبان و درکل خودم با تو.چون این تقسیم بسیار بسیار عادلانه است.تو قادر مطلق هستی و من همه قدرتم از توست و من قدرتِ همون نیت کردنم رو هم از تو میگیرم.(این طریقه حرف زدن با خدا رو از نظرات یکی از بچه های سایت دیدم که نوشته بود صبح به صبح وقتی میرم مغازه میگم خدایا سهم من پول شمردن و ریختن به حساب و سهم تو مشتری اوردن و…)دوستان معجزه می بینید وقتی باهاش حرف میزنید.عاشقانه و بی صبرانه منتظر درخواست ماست.از اون روز خیلی پر انرژی روزه میگیرم و چه آگاهی ها و ارامشی بهم میده.بهم قدرت میده روزه گرفتن.دقیقا میفهمم که زبان خداوند همون احساساتم است.استاد بابت دوره فوق العاده قانون افرینش بسیار سپاسگذارم.تا حالا دوجلسه رو تهیه و گوش کردم و تمریناتش رو انجام دادم.حقیقتش بیشتر دلیل نوشتن این نظرم این بود که از نتیجه سناریو نویسی امروزم بنویسم و به این جمله خلاصه میکنم نتیجه ام رو که خدااااایااااااااااااا عااااااااااشقتمممممم عاشق قوانین ثابت و بی تغییرت.دیوونه خودت و استاد یکتا پرستم هستم.

    رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ

    الهی آمین???????????????????????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مهرداد مرادی نظیف گفته:
    مدت عضویت: 3821 روز

    سلام استااااااااااااااااد عزیزم

    همین الان توضیحاتی که برای بازی دیشب گفتین توی کانال دیدم.

    حالبِ استاد همون موقع که دروازه بان گل اول خورد ، من یه خندیدم و به بابام گفتم الان اینقدر خودش سرکوفت بکنه که نتونه ادامه بده ، دقیقا درست بود نکته ایی که گفتین و جالتر استاد که من دیشب رفتم مصاحبه هایی که با زیدان شده بود میخوندم گفته بود موقعی که گل اول خوردیم من بهش فکرنمیکردم یعنی تمرکزش روی اون چیزی که میخواست بود نه ناخواسته دقیقا همینطوره

    یه نکته دیگه خوندم استاد از زیدان که گفته بود :جدایی احتمالی رونالدو:« به این موضوع فکر نمی کنم. فقط باید به جشن قهرمانی و لذت بردن از این لحظات فکر کرد. به بازیکنانم نیز همین را گفتم. سپس ببینیم چه پیش می آید. از نظر من او صد در صد باید بماند.»

    یه نکته در مورد رونالدو گفته بود اینکه : رونالدو یا صلاح:« من رونالدو را دارم و در مورد او می توانم حرف بزنم. بر خلاف عقیده بسیاری، او پس از گل نزدن در یک بازی، عصبی نمی شود چرا که می داند در بازی بعد می تواند دو یا سه گل بزند.

    ذهنیت رونالدو و توانایی اش در مدیریت فشارها فوق العاده است و به همین دلیل او بهترین بازیکن دنیا نام دارد. همیشه در مورد رونالدو آسوده خاطر هستم و معتقدم در اختیار داشتن او تحت هر شرایطی شرایط را برای ما بهتر می کند. او بازیکن بسیار بسیار مهمی برای رئال و بهترین فوتبالیست روی زمین است.»

    استاد همه جا حرف از ذهن و کنترل ذهن

    به این میگن قوانین

    استاد از دیشب که با نگاه قوانین به بازی نگاه کردم و تک تک قوانین تو بازی دیشب دیدم و توضیحات شما که تو کانال گذاشتین و نکات الان و…. ااینقدر استاد بهم انگیزه و اشتیاق داده که ، حس میکنم ظرفم داره بزرگتر میشه ، اینقدر انگیزه گرفتم که حد نداره

    اصلا اینقدر از دیشب تا الان قوانین توی ذهنم تایید و تصدیق میشه ، اینقدر تکرار شده ، حتی توی خواب دیشبم استاد که انگیزهام بیشتر شده برای کاری که خودم دارم میکنم

    واقعا ازتون یه عالمه ممممممممنونم استاد

    خیلی خیلی زیاد

    خدارو شکرررررررررررررررررررررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    امین بهمنی گفته:
    مدت عضویت: 2645 روز

    سلام استاد ،خدا خیرت بده از روزی که من با شما به طور خاصی آشنا شدم واقعا برام همه چیز سخت شد اوایل اما بعد افتادم رو دور و همینطور اتفاقات خوب با همین محصولات رایگان شما دارم میبینم،چیزس که حیلی مهمه

    استمرار هست و نباید قطع بشه

    ابعضی روضا بی جهت تو خودمم البته شاید بخاطر مجرد بودنمه اما همه چیز رو عالی میتونم بکنم

    حالا چرا نگفتم به طور عجیبی، چون رو فرکانس ما قبل از اینکه شمارو ببینم قرار گرفتم و کتاب راز اول رو خونده بودم شما بی نهایت به من انرژی میدین و مطمئنم تا دوسال دیگه میام آمریکا برای سفر یا اقامت هم شمارو میبینم هم منزل داییمو

    من از شما سپاسگذارم واقعا چون بعد از خدا و اولیا انبیا شما رهنمود من هستین????????

    آقای عباس منش شما خودتون میخونید پیام منو و از همینجا میگم رسالت شما رو دوست دارم و هدا خیرتدمیده در هرگوشه و کنار زندگی،

    راستی کلیپ های بیشتری بزارید در تلگرام چون من و کسانی که گوشی موبایل آیفون داریم در تلکرام راحت میتونیم فایل های زیبای شما که خداوند رو بهتر نشونمون میده رو ذخیره کنیم،

    کاکو مو عاشقتوم زشتووووووبهمنی رو بخاطر بسپارید دوستان چون میخوام دنیای رو جای بهتری ببینیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    هما سعادت گفته:
    مدت عضویت: 2900 روز

    سلام دوستان همفرکانسی و ثروتمندم …..به خاطر تک تک کامنتها و دیدگاههای زیباتون هزاران بار سپاس….و دوست گرامی آقای مهرداد مرادی نظیف برا وقتی که گذاشتین جهت جمع آوری مطالب بسیار بسیار سپاسگزارم ….کلی استفاده کردم…والبته با تشکر فراوان از استاد عباسمنش عزیز شااااد و ثروتمند باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    ملیحه خمر گفته:
    مدت عضویت: 3575 روز

    دوستان عزیزم سلام

    همین الان اچیزایی نوشتم که میخوام اونا رو با شما به اشتراک بذارم:

    الان بزرگترین درس زندگیمو فهمیدم

    باید که حالم خوب باشه و لذت ببرم از زندگیم و هر جایی که هستم و هر کاری که میکنم

    و نکات مثبتشو ببینم تا بتونم لذت ببرم و حالم خوب باشه و سپاس گذار باشم

    و همین .

    و در حین این لذت بردن فقط و فقط و فقط باید لذت ببرم . یعنی به چیزی که دارم یا میخوام داشته باشم ابدا نچسبم

    و رها کنم خودمو و به جریان زندگی و قوانین بدون تغییر خداوند اعتماد کنم

    که وقتی در جهت این خوبی ها هستم مدام میرم به جاهایی که بیشتر و بیشتر لذت میبرم

    موقعی که ارومم و مطمعن و دارم لذت میبرم و حالم خوبه ، اون موقع خیلی با منع هماهنمگم و این یعنی خود به خود به کارا و چیزایی که دوست دارم هدایت میشم.

    لازم نیس بشینم فکر کنم و تحلیل و برسی کنم که من چه کاری رو دوس دارم

    چون هر چی که فک میکنم و میخوام بهش برسم همیشه یه چیزی کم داره

    اما وقتی که همش لذت میبرم خود به خود به جاهایی میرم اتفاقایی برام میوفته کارایی بهم پیشنهاد میشه که دوست دارم. چون عملکرد خدا همیشه بی نقصه

    و لازمه که نترسم. باور داشته باشم که این سیستم لذت بردن و رها بودن جواب میده و منو مدام به فراوانی بیشتر وشادی بیشتر هدایت میکنه. پس نگران نیستم که نکنه چیزایی که الان دارم از دستم بره چون با این سیستمی که دارم پیش میرم مدام خدا بهم بیشتر وبیشترشو میده، و نگران نیستم نکنه به چیزایی که میخوام نرسم چون یا به خودش میرسم یا به بهترش

    و فهیمدم که طریق : شاد بودن و فقط لذت بردن (که اینا با توجه به نکات مثبت در هر لحظه مسیر میشه) و رها بودن، بهترین مسیر و سریع ترین مسیر و در واقع تنها مسیریه که منو به اونچه که واقعااااا خودم میخوام (که ممکنه کاملا بهش آگاه نباشم اما وقتی در این مسیر حرکت میکنم بهش میرسم و میبینم که بیشتر از هر آنچه که فکر میکردم به من لذت میده، بهم لذت میده) میرسونه.

    بقیه مسیرها که ما عادت کردیم بهش و روش های منطقی و معقولانه توش سختی و رنج کشیدن هست و برخلاف اونچه که ما فکر میکنیم ، دیرتر ما رو به هدفمون میرسونه و در بهترین حالت ما رو به اونچه که خواسته بودیم میرسونه که ممکنه وقتی بهش برسیم ببینیم که واقعا اونقدر که فکر میکردیم لذت بخش نبوده

    اما مسیر لذت و شادی ما رو از راحت ترین لذت بخش ترین مسیر به یه نتیجه خیلی لذت بخش میرسونه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مهرداد مرادی نظیف گفته:
    مدت عضویت: 3821 روز

    سلاااااااااااااااااااامی زیبا به استاد ، دوستان ، خانم شایسته و خانم فرهادی عزیزم

    چه عشقی توی این سایت جمع شده …..نمیشه اصلا وصفش کرد…

    خدا جونمممممممممممممم سپااااااااااااس

    خب بچه های خوشگلم

    سری چهارم 100 نکته ، باورها و هرچیز خوب دوستان عزیزم توی دوره جهان بینی توحیدی 1 آماده شد.

    100 نکته چهارم

    (توضیح : سلام به دوستان عزیزم ، من از اول در حال خواندن نظرات دوره جهان بینی توحیدی 1 هستم و هر نکته زیبا یا باورهای قدرتمند یا هر چیز خوبی که از نظرات بچه های اون دوره باشه رو برمیدارم و به صورت نکته100 ، 100 نکته روی سایت در آخرین فایل رایگان قرار میدم که تا الان 3 تا 100 نکته درست شده و قراردادم و میتونید مطالعه کنید و از نکات لذت ببرید و پیشرفت کنید.

    اینم 100 نکته چهارم

    همیشه شاااااد و خندااان و سلاااااامت و سعادتمند و ثروتمننند در آرامش خدا باشید.

    بخاطر حجم بالا ، تمام 100 نکته توی 3 صفحه قرار گرفته

    1- سوالتون رو خوندم خواستم بگم قدم اول رو برای کاری که عاشقانه دوسش دارید بردارید این یعنی قانون تکامل

    منظور استاد طی دوره تکامل با نشستن نیست بلکه تکامل یعنی پویایی و مسیری که عاشقانه دوسش داریم شروع کنیم و قدم به قدم به پیش ببریم

    یادمون نره موفقیت های عظیم یه شبه به وجود نمیان و مفهوم تکاملم یعنی انتظار نداشته باشید یه شبه کار دومتون عین کار اولتون نتیجه بده و با صبر و اشتیاق ادامه بدید, به وضوح برسید و دست در دست خدا موفق بشید.

    2- موضوع راجع به کنترل علف های هرز زندگی:

    علفهای هرز میتونه فکر کردن به شخص خاصی باشه که کلا ذهنتو درگیر میکنه و آرامشتو میگیره و ذهنت هی بهش بال و پر میده

    علفهای هرز میتونه فکر کردن به آینده باشه، خصوصا از نظر مادی و نگرانی های بیجا (باور کمبود)

    علفهای هرز میتونه آهنگ های نامناسب باشه که تاثیر خیلی زیادی روی ناخودآگاه میزاره

    علفهای هرز میتونه یسری آدم باشه تو زندگیت که لازمه از ریشه درشون بیاری، البته اگر در مسیر باشی خودبخود خودشون ریششون تو زندگیت خشک میشه

    اما این علفهای هرز رو باید جدی گرفت، چون یموقع به خودت میای و میبینی همه باغچه ذهنتو گرفتن

    ممنونم استاد، از قسمت دوم جلسه 4 فقط از همون چند دقیقه صحبت راجع به باغچه میشه موضوعات بسیاری رو استخراج کرد

    3- قسمت دوم جلسه چهار

    نکات

    1.ذهن ما شبیه به یه باغچه میمونه همونجوری که اگه باغچه ای رو یک هفته بهش سر نزنی و بهش نرسی پر میشه از علفهای هرز ذهن ما هم اگه مدتی باورهای مناسب بهش نرسه مثل همون باغچه پر میشه از علفهای هرزی که در واقع باورها و افکار نادرستمون هستن

    2.وقتی که روی ذهنت کار نمیکنی،وقتی ورودیهای مناسب به ذهنمون ندیم،وقتی اجازه بدیم هر چیزی وارد ذهنمون بشه میشه شبیه همون باغچه پر از علف هرز که اگه حتی یک هفته تمیزش نکنی و در واقع رو خودمون و باورهامون کار نکنیم میبینیم که همون علفهای هرز (بلورهای نامناسب) میان و رشد میکنن و کل ذهنمون رو خراب میکنن و اون مواد مغذی (باورهای درست) که قبلا ایجاد شده بود رو از بین میبرن یعنی وقتی افکار و باورهای منفی بیاد انرژی ما رو ازمون میگیره و اونقدر ما رو درگیر میکنه که دیگه جایی برای پیشرفت و خلاقیت و موفقیت نیست…پس هر روز و هر روز باید روی باورهامون کار کنیم ،ورودیهامون رو کنترل کنیم ،راجب خواسته هامون حرف بزنیم ،شاکر باشیم و به نکات مثبت توجه کنیم

    +همونجوری که علفهای هرز تو باغچه باید کنده شه و نور و خاک و آب و کود مناسب به گیاه برسه تا رشد کنه باورهای غلط ما هم باید از ریشه کنده شن و مواد مغذی ذهن ما هم همون افکار مثبت هست که باید جایگزین افکار نادرست قدیمی بشن و انقدر به این کار باید ادامه بدیم که باورهای مخربمون ریشه کن شه

    +حالا راه اینکه علفهای هرز تو باغچه ایجاد نشن چیه؟ اینکه جلو ورودی اون علفها رو بگیریم با یه سری دستگاههای خاصی که اینکارو انجام میدن در مورد ذهن هم باید مراقب ورودیها بود ،اینکه هر آهنگی رو گوش نکنیم،هر چیزی رو نبینیم،هر حرفی رو نزنیم و در واقع توجهمون فقط و فقط بذاریم روی نکات مثبت ..پس اگه میخوایم افکار منفی رشد نکنن باید قدرتشون رو بگیریم ،به واسطه ورودیهای مناسب …

    4- گر میخوای یک زندگی شاد داشته باشی، زندگیت رو به یک هدف ببند، نه به مردم یا اشیا! «آلبرت انیشتین»

    (If you want a happy life, tie it to a goal not people or things)

    5- دیروز یه روز فوق العاده بود برام،اولین جلسه کلاس دکور کیک و کافی شاپم بود ،تازه فهمیییدم وااای من چقدر عاشق این کارم ،ساعت هشت صبح تا یازده بود کلاسم تو یه پارک فوق العاده سرسبز برگزار میشه،که نزدیک خونمونم هست،خلاصه رفتم اونجا و همونجا با یه خانم تقریبا 53 ساله آشنا شدم..من ار این خانم خیلی درس گرفتم ..خیلی افکار و باورهای درستی داشت ،چقدر لذت میبردم از هم نشینی باهاش.روز ثبت نام هم ایشونو دیده بودم ولی صحبتی بینمون رد و بدل نشد ،دیروز که رفتم وقتی منو دید خیلی خوشحال شد رفتم نزدیک سلام کردم بهش منو بغل کرد انگار که سالهاست منو میشناسه،گفت منو مثل مادر خودت بدون ،و خلاصه بعد کلاس چون مسیر خونمون یکی بود همراهیشون کردم،میگفت من همیشه با خودم میگم که واسه شروع دیر نیست،امروزم اومدم کلاس کافی شاپ و تزیین کیک و نقاشی ثبت نام کنم،چون من هنوز جوون هستم میخوام از زندگیم لذت ببرم،..انقد پر انرژی و مهربون بود که واقعا آدم لذت میبرد از حرف زدن باهاش،مث یه دختر جوون و پر انرژی بیست ساله …بین راه یه کم در مورد ساز زدن و موسیقی حرف زدیم و گفتش که من کمونچه میزنم و اگه دوست داشتی میتونی بیای رایگان بهت یاد بدم.اونم من که عاشق ساز و موسیقی هستم،خلاصه با همون دیدار اول کلی با هم صمیمی شدیم از باورهاش و افکارش خیلی لذت بردم و فهمیدم خدا خیلی خیلی منو دوست داره که آدمهایی رو وارد زندگیم میکنه که افکار مناسبی دارن درسی که ایشون به من داد این بود که سن و سال مهم نیست تو هر سنی که باشی میتونی علایقت رو دنبال کنی…میتونی حتی با کسی که جای دخترته ارتباط صمیمی و دوستانه برقرار کنی،،.خیلی ها رو میشناسم که سنشون از سی به اونور که میره خودشونو میبازن ،میگن دیگه نمیشه پیشرفت کرد،دیگه من سنم بالاست،،ولی دیروز این خانم به من گفت من یه ایده برای نقاشی دارم و واسه همین اومدم که نقاشی یاد بگیرم که بتونم اون ایدمو اجرا کنم.چقد خوشم اومد و تحسینش کردم.واقعا وقتی توجهمون رو بذاریم رو نکات مثبت همه چیز یه جور دیگست،انگار آدمها اومدن که باورهای ما رو تقویت کنن،هر حرفشون یه تلنگره که یکی از قوانینو به یادت میاره..تو اومدی که زندگی کنی و از زندگیت لذت ببری و مهم نیست چه سن و سالی داشته باشی همیشه میشه پیشرفت کرد ،کافیه فکر و باورهات درست باشه..

    با یه خانم تقریبا 53 ساله آشنا شدم.. میگفت من همیشه با خودم میگم که واسه شروع دیر نیست،امروزم اومدم کلاس کافی شاپ و تزیین کیک و نقاشی ثبت نام کنم،چون من هنوز جوون هستم میخوام از زندگیم لذت ببرم،..انقد پر انرژی و مهربون بود که واقعا آدم لذت میبرد از حرف زدن باهاش،مث یه دختر جوون و پر انرژی بیست ساله …بین راه یه کم در مورد ساز زدن و موسیقی حرف زدیم و گفتش که من کمونچه میزنم و اگه دوست داشتی میتونی بیای رایگان بهت یاد بدم.

    درسی که ایشون به من داد این بود که سن و سال مهم نیست تو هر سنی که باشی میتونی علایقت رو دنبال کنی…میتونی حتی با کسی که جای دخترته ارتباط صمیمی و دوستانه برقرار کنی،،.خیلی ها رو میشناسم که سنشون از سی به اونور که میره خودشونو میبازن ،میگن دیگه نمیشه پیشرفت کرد،دیگه من سنم بالاست،،ولی دیروز این خانم به من گفت من یه ایده برای نقاشی دارم و واسه همین اومدم که نقاشی یاد بگیرم که بتونم اون ایدمو اجرا کنم.چقد خوشم اومد و تحسینش کردم.واقعا وقتی توجهمون رو بذاریم رو نکات مثبت همه چیز یه جور دیگست،انگار آدمها اومدن که باورهای ما رو تقویت کنن،هر حرفشون یه تلنگره که یکی از قوانینو به یادت میاره..تو اومدی که زندگی کنی و از زندگیت لذت ببری و مهم نیست چه سن و سالی داشته باشی همیشه میشه پیشرفت کرد ،کافیه فکر و باورهات درست باشه..

    6- استاد من جدیدا یاد گرفتم توجهمو بذارم رو زیبایی ها اینو از شما یاد گرفتم که تو فایلها خیلی به زیبایی ها توجه میکنید حتی زیبایی های به ظاهر کوچیک،چون باعث میشه که جهان منو به سمت زیبایی های بیشتر هدایت کنه ..

    7- خیلی خوشحالم که با عشق دارم در مسیر علایقم حرکت میکنم ،با وجود تضادهایی که هست،با وجود مخالفتهای اطرافیانم که باورشون اینه پول تو هنر و این کارایی که تو میری دنبالش نیست ولی فایل جلسه چهارو که گوش کردم استاد واقعا جواب خیلی سوالاتمو گرفتم و فهمیدم درسته مسیرم ،من مسول زندگی خودمم نه باورهای بقیه ..من باید سبک زندگی خودمو داشته باشم و از خدا میخوام کمکم کنه تو این راه همیشه محکم ادامه بدم و قویتر از همیشه با باورهای مناسب پیش برم.کافیه تو عاشق کارت باشی باورهای مناسب بسازی همه کاری پول ساز هست تو همه کاری ثروت هست….

    8- بَلى‌ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ‌.

    آری کسانی که همه وجود خود را تسلیم خدا کنند درحالی که نیکوکارند، برای آنان نزد پروردگارشان پاداشی شایسته

    و مناسب است. نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند!

    112بقره

    9- استاد حالا درک میکنم که وقتی میگین شما رو خودتون کار کنید همه چیز خود بخود درست میشه یعنی چی حالا درک میکنم که وقتی میگین شما احساستون رو خوب نگه دارین ، آرامش داشته باشین ، سپاسگزار نعمتها و داشته هاتون باشین یعنی چی. حالا با گوشت و پوستم دارم درک میکنم استاد که وقتی با اون حرارت میای جلوی دوربین و میگی همه چی باوره یعنی چی. چقدر خدا زود جواب میده استاد چقدر نشونه ها زود زود زود پیدا میشن تو واقعیت. هرچند رقمی که در قرعه کشی برنده شدم شاید زیاد نباشه اما من اینو یه نشونه واضح از قرار گرفتن در مدار درست میدونم. و از خدای خودم سپاسگزارم که داره هممون رو هدایت میکنه. خدایا شکرررررررررررررررررررت

    10- در مورد مبحث تغییر و تکامل ، نتیجه ای که گرفتم رو براتون می نویسم :

    لازمه ی طی کردن مسیر تکامل حرکته و لازمه حرکت ، تغییر .

    لازمه ی ثبات در مسیر ، حرکته با آرامش هست

    حالا موتورت برای حرکت نیاز به سوخت داره ، و عشق و باورت به مسیر همان سوخت لازم برای این موتور هست وگرنه یک جایی توی مسیر استپت میکنه

    * وقتی حرکت کردی باید با سرعت و ریتم مناسبی حرکت کنی وگرنه از جاده تکامل خارح میشی .

    * وقتی حرکت کردی در جاده تکامل باید باورهای مخرب و مخالف با خواسته ات رو در وجودت شناسایی و حذف کنی چون باورهای مخرب ترمزه مسیرت میشه .

    پس برای حرکت آرام در مسیر تکامل باید نه پامون روی گار باشه نه روی ترمز و با عشق و باور قدرتمند سوخت مناسب برای موتور حرکت تکاملی رو فراهم کنیم تا موتور بتونه با قدرت به مقصد موفقیت برسه

    حالا چطور بفهمی باید تغییر کنی ؟ چطور بفهمی در مسیر تکامل نیستی ؟

    وقتی اوضاع راکد هست، دستاورد تازه و جدیدی نداری، وقتی میدونی اگر کار دیگه ای انجام بدی اوضاع بهتر میشه ولی انجام نمیدی ، هر روز تلاش میکنی ، یا تلاش زیادی داری ولی نتایج ثابت دریافت میکنی، وقتی با وجود تلاش سخت پیشرفتی نداری، پس حرکتی نداری پس در مسیر تکامل نیستی باید حرکت کنی باید تغییر کنی.

    11- چندروز پیش برای یه کاری به مبلغی پول نیازداشتم تواین فکربود م که این پول روازکجاجورکنم .خب ازموجودی نقدهمسرم هم خبرداشتم ولی باکمال تعجب همسرم بهم زنگ زد وگفت دقیقا همین مقدارپول توی فلان حسابم هست میریزم به حسابت .اصلاهردونفرمون خشکمون زده بودواقعابرامون خیلی جالب وشیرین بود چون همسرم همیشه ازموجودی تمام حسابا ش باخبره وخیلی هم اهل حساب وکتابه .واقعاخداروشکرکردم این پو ل روبرای شروع یه کارمی خواستم وبعدازاین ماجرابا خودم گفتم :”توخودپای درراه بنه وهیچ مپرس خودراه بگویدت که چون بایدکرد”

    ازاونروز به بعدهروقت به مابقی کارفکرمی کنم این داستان رو به خود م یادآوری می کنم وخیالم راحت میشه که خداهست وخداهست وخداهست …..

    12- باید قدم اول رو بردارین دیگه به هر حال واسه هر تغییری یه قدم اول وجود داره!!!! نه اینکه بشینیم و بگیم خب من تکاملم طی نکردم پس منتظرم تا تکامل طی شه خودش!!!! اخه تکامل که خود به خود اتفاق نمیوفته! ما باید شروع کنیم قدم اول رو برداریم بعد قانون تکامل خودش خود به خود کارا رو انجام میده و شما رو رشد میده! ولی اگه بترسیم و عمل نکنیم و اقدام نکنیم که تکامل پیدا نمیکنیم، همونجایی هستیم میمونیم، اقدام اقدام اقدام . بعد از اینکه قدم اول برداشته شد خداوند خودش هدایت میکنه به قدم های بعدی! قانون تکامل واسه اینه که انتظار نداشته باشیم یه شبه ره صد ساله رو طی کنیم

    13- موضوع: خلاصه جلسه 1-1

    سفر، حرکت، شروع

    در جایی از زندگیمون ما بطور کاملا واضح میفهمیم باید تغییر کنیم، و هیچ شکی نداریم که این روند فعلی مارو به خواسته هامون نمیرسونه!!!

    اما وقتی که به شرایطمون ،‌ ناداشته هامون،‌ و ترسها و تردیدهامون فکر میکنیم باعث میشه که هیچوقت قدم اول رو برای سفر برنداریم! که مهمترین قدم برای اون سفر و رسیدن به تجربه های زیبا و خواسته ها قدم اوله!!!

    نکته انگیزشی: اگر داریم روی خودمون کار میکنیم باید در عمل نشون بده که ما داریم تغییر میکنیم! نه اینکه فقط حرف بزنیم و های و هوی کنیم!!! آنچه تفاوت هارو مشخص میکنه همین حرکت کردنه!

    راهکار: اگر میدونی باید تغییر کنی به اولین ایده ای که تو ذهنت هست عمل کن. و قدم اول رو بردار!!!

    سوال: چرا باید قدم اول رو بردارم؟؟؟؟

    اگر میخوای شرایط تلخ آینده واست اتفاق نیوفته قدم اول رو بردار. با چه دیدگاهی این قدمو بردارم؟؟؟

    با این دیدگاه که در قدم اول هست که قدم های دوم و سوم گفته میشه! دراین حرکت کردن، شجاعت و ایمان داشتن هست که اتفاقات خوب رخ میده!

    تو باید یه سوال مهم رو به خودت جواب بدی! سوال اینه : اگر ده سال بگذره و تو اون تغییرات لازم رو انجام نداده باشی چقدر افسوس میخوری؟؟؟ به این فکر کن که اگر ده سال بعد، تصمیمی که میدونی الان باید بگیری رو نگیری و ده ساال به روند فعلی خودت ادامه بدی، بعد به خودت نگاه کنی چقدر سرافکنده ای در مقابل خودت؟؟؟

    نکته توحیدی: ایمان داشته باش که خداوند تو را هدایت میکند، باور کن ترس ها توهم اند، ترس های ما فقط تو ذهن ما هستن و در واقعیت وجود ندارند!

    نکته : هرچقدر ما بهتر قوانین جهان رو درک کنیم، بعد از تغییر نتایج زودتر اتفاق میوفته!!! فقط اون تغییرات باید انجام بشن نباید بزاری که ترس ها و تردیدها تورو متوقف کنن.

    نکته تکمیلی: اینجوری نیست که به محض حرکت کردن شما به آخر خط برسید و موفق بشید! شما وقتی قدم اول رو برمیداری قدم بعدی به شما گفته میشه! فکر نکنید اگر قدم اول رو برداشتی خیلی سریع به قدم نهایی و خواسته نهایی میرسی!! تکامت رو باید طی کنی و تو این حرکت کردن باید درسهات رو یاد بگیری!

    اما چه وقتی این مسیر واست روشن میشه؟ وقتی که تو حرکت کنی و قدم اول رو برداری! چه وقتی درهای اتوماتیک فروشگاه واست باز میشه وقتی که تو به سمتشون حرکت میکنی!

    راهکار:‌ وقتی که نوشتی تغییراتی که باید انجام بدی چیه، و دلیلش رو نوشتی، اولین ایده ای که بهت گفته میشه که احتمالا یه کاری هست که باید بخاطرش بری بیرون و باید یک اقدام عملی انجام بدی رو انجااام بده و اقدام کن!

    ممکنه اون مسیر رو واست باز نکنه اما در اون انجام دادن و حرکت کردنه که مسیر بعدی و قدم بعدی بهت گفته میشه!

    سوااال مهم‌: این تغییر کردن تا چه زمانی باید انجام بشود؟ همیشه، همیشه، همیشه.

    سوااال مهم: آیا روزی میرسه که ما نیاز به تغییر نداشته باشیم؟ هیچوقت، هیچوقت، هیچوقت چنین روزی نخواهد رسید.

    قانون مهم: مکانیزم جهان اینه که همیشه ، همه چیز درحال تغییره!!!! چیزی که هیچوقت تغییر نمیکنه و قانونی که هیچوقت تغییر نمیکنه «اینه که همه چیز داره تغییر میکنه».

    راهکار مهم: چجوری بر ترسهام غلبه کنم؟

    با انگیزه دادن به خودت، با احساس قشنگ با تجسم اتفاقات خوب در آینده، با بیاد آوردن تجربیات موفق گذشته!!! (به تجربیات ناموفق خودت توجه نکن چون اون تجربیات بخاطر باورهای قبلی تو بوده ، تجربیات ناموفق رو بریز تو سطل آشغال درسش رو بگیر و رهاش کن!) اگر تجربه موفقی نداری از تجسمت استفاده کن! از الگوهای موفق دیگه استفاده کن. به خودت بگو من میرم و انجامش میدم ، من تغییر میکنم و خداوند منو هدایت میکنه!!! با این طرز تفکر و با استفاده از قانون شما هرکاری رو میتونید انجام بدید.

    بنابراین این تغییر و سفر رو شروع کن و قدم اول رو بردار و تو دفترت بنویس که چه اتفاقات خوبی با این تغییر واست میوفته!!!!

    نکته آخر: اینقدر نگران حرف مردم نباش، حرف مردم واسه خودشونه!!! مردم زندگی خودشون رو دارن! ما یک فرصتی رو بنام زندگی داریم و باید از این فرصت خودمون برای خودمون استفاده کنیم نه برای مردم باید خودمون رو تجربه کنیم!!!!

    بیایید زیبا زندگی کنیم و جهان رو به جای بهتری واسه زندگی کردن تبدیل کنیم!!!

    14- پل های پشت سرت رو خراب کن. این درآمد اندک مانع ورود ثروت به زندگی توست. ( فکر کنم این جمله در وصف کسانی باشه که توی یه شغلی هستن که هیچ علاقه ایی ندارن و فقط بخاطر درآمدش توش هستن و درآمدش اندک و چون باورهای فراوانی ندارن یا ایمان توحیدی و…. حرکتی نمیکنن در جهت رسیدن به اهدافشون و ….)

    15- استاد میگن : من همیشه همه چیزروباچشم قانون نگاه میکنم

    16- قدم به قدم برم جلو.. برای هر هدفی که دارم… و از زندگی و اون چیزی که در حال حاضر دارم نهایت لذت رو ببرم… و اجازه بدم تکاملم طی بشه

    17- چند شب پیش یه کلیپ دیدم از آنتونی رابینز راجب کنترل ورودیها ..خیلی جالب بود درست شبیه مثال استاد راجب علفهای هرز ..

    ایشون دو تا لیوان آورد یکیش پر نوشابه و گفت فرض کنید که این لیوان ذهن ماست که پر از باور مخربه (همون نوشابه ها) و الان میخوای باورهای مناسب بریزی روش(یه لیوان آب) اون آب رو کم کم میریخت رو نوشابه و این باعث شد آب کم کم جای نوشابه رو بگیره و نوشابه ها سرازیر بشن تا زمانیکه کل لیوان آب (باورهای مناسب) رو ریخت رو نوشابه و لیوان پر آب بشه ،در واقع داشت توضیح میداد که همون اولی که باورهای مثبتو ورودیهای خوب رو وارد ذهنت میکنی هنوز اون باورهای مخرب هستن و تو انقدر باید این کارو ادامه بدی که کل ذهنت پاک بشه از باورهای مخرب.و افکار مثبت و مناسب جایگزینش شه.و افکار منفی ریشه کن بشه ،میتونین این آزمایشو انجام بدین که همیشه تو ذهنتون بمونه و تصور کنید وقتی ورودیهای مثبت میدین انگار دارید همون آب رو رو لیوان پر از نوشابه میریزید..البته اگه گل و گیاه تو خونتون ندارید به نطرم این آزمایشم میتونه مفید باشه..چون خودم انجامش دادم و همیشه برای خودم یاد آوری میشه..البته مثال علفهای هرز هم عالیه اگه باغچه دارید به نظرم عملیشو تجربه کنیم حتی همین مثالهارو بهتر میتونیم قوانینو درک کنیم و بهش عمل کنیم ..

    18- ما کلا باید این باور رو بسازیم که هیچ چیزو هیچکس نمی تونه مارو ناراحت کنه…..یاد عبارات میثاق نامه استاد تو دوره قانون افرینش افتادم…

    با خود پیمان میبندیم….

    آنقدر قوی باشیم که هیچ چیز و هیچ چیز و هیچ چیز آرامش ذهنی مان را بهم نریزد

    در هر گفتگوی کلامی ،سلامتی،شادی و ثروت را بر زبان جاری سازیم

    همواره توانایی های دوستانمان را به انها یاداور شویم (حس خوب مفید بودن را برای دوستانمان به وجود اوریم)

    همیشه و در هر لحظه نیمه پر لیوان را بنگریم،آنگاه تاریکی کنار رفته و رویاهایمان تحقق پیدا میکند

    به نعمت هایی که داریم توجه کرده و به خاطر انها سپاسگزار باشیم

    مشتاق موفقیت دیگران باشیم ،آنچنان که گویی ان موفقیت از آن ماست

    اشتباهات گذشته را فراموش کنیم و به سوی دست یافته های بزرگتر در اینده حرکت کنی

    به تمام موجودت زنده با لبخند نگاه کنیم

    آنقدر برای رشد و تعالی خود زمان صرف کنیم ،تا دیگر زمانی برای انتقاد کردن از دیگران نداشته باشیم

    در برابر ناراحتی صبور،در برابر ترس جسسسسسور،و در برابر خشم متین باشیم

    ثروتمند باشیم و به دنیا کمک کنیم تا جای بهتری برای زندگی کردن باشد.

    19- افکار اگر هر روز تکرار شوند همین طور از خود نقش به جا می گذارند ومحو کردن انها کار آسانی نیست.پس باید مواظب باورهای خود که هرروز وهر دقیقه در ذهن ما تکرار می شوند باشیم تا انچه از خود به جای میگذارند خواسته ما باشد نه ناخواسته مان.

    20- وابستگی ما به آدمها مثل وابستگی به مواده مخدره…تو تو طول روز با فکر کردن به اون ادم خاطراتش و هر چیزه دیگه ای اون مواد رو به بدنت میرسونی …پس خیلی حواست به افکارت باشه .سعی کن تفریحاتت رو بیشتر کنی خوش بگذرونی …تو خونه برقص و با صدای بلند با ترانه همراه شو …بذار سلولهای ذهنت از این وابستگی رها بشه ….جا باز کن برای وابسته شدن به خداوند…

    خدایی که اون فرد رو تو زندگی تو اورده (بر اساس فرکانس های خودت)اگه رو باورهات کار کنی ودختر خوبی باشی صدها برابر از اون بهتر رو هم میتونه برات بیاره‌..دست خدارو باز بذار….خواسته هاتو و ویژگیهای فردی که دوست داری روبنویس و بابتش شکر گزاری کن.منظورم فرد مورد نظرت اصلا یک فرد خاص نیست…فقط ویژگی ها نه اینکه بنویسی علی امیر یا مثلا محمد…شخص رو بسپر به خدا تو فقط ویژگیهایی که دوست داری روبنویس و ذهن و روحت رو هماهنگ کن.خیلی زود اتفاقات تغییر میکنه و و ورق بر میگرده.فقط از زندگی لذت ببر و در هرلحظه نیمه پر لیوان رو ببین و سپاسگزار باش.

    آرام باش و از سر راه خدا برو کنار…تا خدا بهترین هارو رو برات بسازه…اگه متعهد باشی و روباورهات متعهدانه کار کنی

    21- یا همین الان تغییر رو ایجاد میکنی یا اصلا جلسات دیگه رو حتی نگاه هم نمیکنی چون چه فایده داره که افتخارت این باشه که داری باور میسازی؟1!! خب باید نتیجه اش باعث افتخارت بشه

    22- الان خدا رو شکر از تمام کشور تماس و درخواست برای محصولی که روش کار میکنم دارم… البته مسائلی در تامین این محصول با قیمت مناسب دارم که اونم به مرور حل میشه… مشتری هایی که از کشورهای اطراف، پاکستان، افغانستان و عمان تماس میگیرن…

    البته اینا رو گفتم که باور کنیم، برای کسب و کار مهم نیست کجا باشیم، سرمایه اولیه داشته باشیم، حتی محصولی برای فروش داشته باشیم، و حتی اینکه تخصص خاصی داشته باشیم… زمانی که حرکت کنیم و قدم اول رو برداریم، خداوند خودش قدمهای بعدی رو برمیداره، و واقعا همیشه همینطوره، وقتی میری تو مسیر میبینی که خدا خودش از قبل کارها رو انجام داده…

    اینم بگم که من واقعا هنوز چیزی از تجارت نمیدونم… ولی فقط حرکت کردم و بقیه کارها رو خداوند خودش انجام داد… البته به قول استاد ما همین الانشم داریم 99 درصد کارهامون رو با استفاده از قدرت خداوند انجام میدیم، پس چرا 100 درصدش رو به اون نسپاریم؟

    فقط یه نکته به دوستانی که الان کسب و کاری دارین، در صورتی که حوزه ای که توش مشغول هستین رو بهش علاقه دارین، برای گسترش کسب و کارتون و به دست آوردن آزادی زمانی و مکانی میتونین از بستر اینترنت استفاده کنین…

    حتی دوستانی که میخواین کاری رو از تو خونه خودتون شروع کنین، میتونین باز هم از طریق همین اینترنت و استفاده از شبکه های اجتماعی مثه تلگرام و اینستاگرام و … برای شروع کسب و کارتون استفاده کنین و نتیجه بگیرین…

    23- فقط خداست که میتونه دستتو بگیره … و بلندت کنه از فرش به عرش برسوندت … دلها رو برات نرم کنه… رزق و ثروت رو وارد زندگیت کنه … آره فقط خداست…

    24- ی برداشت و درسی که از تجربه ی دوستمون الهام مرادی داشتم میخوام مشارکت کنم.

    اگه توجه کنیم به مسیری که طی کرده و نتیجه گرفته میبینیم اولآ با توجه به همه محدودیتهایی که تو اون زمان داشته پا روی ترسهاش گذاشته و اقدام کرده,و تمامِ توجهش به هدفش بوده.ورودی هایی که به خوردِ مغزش میداده فقط و فقط در راستای هدفش بوده.اخبارِ قبول شده های کنکور و دنبال میکرده,قبولی شو تصور میکرده و حالش خوب بوده و در نتیجه موفق شده.

    این فرمولیِ که لازمه ی موفقیتِ وهر کسی با هر جنسیت و سن وسالی در هر شرایطی میتونه به کار بگیره و نتیجه بگیره.

    25- فقط اجازه بدین یک نکته ای رو اینجا یادآوری کنم که به نظرم لازمه در کنار این ماجراها بدونین و اون اینه که زمانی که من در تدارک آپارتمان و خرید وسایل و .. بودم اصلاً احساسم خوب نبود و همه اش با نگرانی و عجله بود یه جورائی فشار گذاشته بودم روی خودم، زندگیم؛ احساسم ( و بدتر از اون روی اطرافیانم ). یعنی قشنگ از احساسم می شد فهمید که یه جای کار ایراد داره. پس می خوام به شما هم بگم اگه یه روزی با نگرانی و استرس و عجله و … می خواین یه کاری رو پیش ببرین دقیقاً متوجه آلارمش بشین که یعنی حواست باشه می خوای قانون تکامل رو دور بزنی. پس بلافاصله آرام شو فکر کن و با یک تصمیم قاطع مسیرت رو عوض کن.( دقیقاً همون چیزی که استاد در مورد یادگیری زبان انگلیسی و تصمیم شون برای سخنران شدن در ابتدای ورودشون به امریکا گفتن که با حس نگرانی و ترس از عقب افتادن همراه بود )

    26- می‌خوام با حل یکی از مشکلات به بشریت خدمت بیشتری بکنم، قبلا هم گفتم، آخه من خیلی وقته خودم نیستم، و چیزی به نام من وجود نداره، من فقط یه عاشقم از نوع دیوانه زنجیریش واسه انجام طرح الهی‌م، فقط می‌خوام بدونید دوستان، تا زمانی که انسان است، فراوانی هست، رسالت هست، مگر خداوند بیهوده می‌آفریند، بیاین هدف‌هامونو طور دیگه انتخاب کنیم، بیاین احساس کنیم تنهاترین بنده روی کره خاکی هستیم، اون موقع دنبال چه چیزی میریم.

    27- چند وقت پیش یه مصاحبه از جیم کری عزیز دیدم، باورتون نمیشه فوقالعاده بود تمرین دسته چک جادویی استاد رو انجام داده!!! تا جایی تونستم یخوردش واستون نوشتم.

    ـ (جیم کری) : من یه چک ده میلیون دلاری بابت بازیگری واسه خودم نوشتم. و واسه خودم یه فرصت پنج ساله در نظر گرفتم، شایدم سه ساله

    ـ (جیم کری): و گذاشتمش توی کیف پولم و همونجا نگهش داشتم. و در طول سالها هی خراب میشد و از بین میرفت.

    ـ (جیم کری): وبعدش خب … دقیقا قبل از روز شکرگزاری 1995 بود که متوجه شدم بخار بازی در فیلم «احمق و احمق تر» به ده میلیون دلار دستمزد میرسم.

    ـ (گزارش گر) : تصویر سازی و تجسم جواب میده اگه روش به سختی کار کنیم؟!

    ـ (جیم کری): بله بله حتما!! دقیقا همینه، نمیشه که بخوایم تصویر سازی کنیم و بعدش بریم ساندویچ بخوریم(بجای کار کردن)

    28- وابستگی ما به آدمها مثل وابستگی به مواده مخدره…تو تو طول روز با فکر کردن به اون ادم خاطراتش و هر چیزه دیگه ای اون مواد رو به بدنت میرسونی …پس خیلی حواست به افکارت باشه .سعی کن تفریحاتت رو بیشتر کنی خوش بگذرونی …تو خونه برقص و با صدای بلند با ترانه همراه شو …بذار سلولهای ذهنت از این وابستگی رها بشه ….جا باز کن برای وابسته شدن به خداوند…

    29- تئوریِ علفهای هرز و ورودیهای ذهن.

    که تمامِ لحظه های ما و نتایج ما به این دو تا بستگی داره. من هر چقدر ورودیها رو مدیریت میکنم و آگاهی مو بالا میبرم,شیطان هم به همون اندازه رشد میکنه و بالا میاد.انگار با من تو یِ مقطع تحصیلی داره درس یاد میگیره.

    نگاه کردن به فایلهای این دوره وانجام تمرین,نوشتن شکر گذاری,مشارکت کردن,توجه به داشته ها و احساس خوب داشتن مثل این میمونه که دائمآ هواست به باغچه ت هست تا علف هرز نخوره انرژیی رو که داری.

    باید مدام تو این روند باشم و افکارم و مدیریت کنم,مراقب گفتگوهای ذهنیم باشم,مراقب ورودیهای ذهنم باشم.وگرنه شیطان و افکار منفی رسوخ میکنه و مثل اون علفهای هرز اجازه نمیده نورمناسب به بوته های کاشته شده برسه,وحالا هر قدر هم که کود و آب بدی به کاشته هات این علفای هرز میخورنش و محصولی که برداشت میکنی ناقص خواهد بود.شایدم وسط راه دلسرد بشی و رها کنی باغچه ی ذهن تو.

    دیل گارنگی ی کتابی داره که تو اون کتاب به ی تکنیک اشاره میکنه برای در لحظه زندگی کردن. بنامِ (تنها برای امروز) منظورش از این تکنیک اینه که باید افکارمون روی زمان حال و خواسته هامون باشه و ازش لذت ببریم وشاد باشیم.

    یادم باشه فردا اون صفهه رو پیدا کنم و تو کامنت بزارم براتون.

    از جلسه 4 لذت بردم.فراوانی رو به خورد ذهنم داد.ولی صادقانه بگم بخش دوم لذت بیشتری بهم داد.هم تئوریِ علفهای هرز هم کنترل ورودیها و توجه به نکات مثبت و زیباییهای دنیای اطراف.

    ترسها و تردیدها,دو دو تا کردنها,امروز فردا کردنها,خواسته ها مو با شرایط الانم سنجیدن ها,شروع نکردن ها,وسوسه ها همون علفهای هرزی هستن که نمیذارن رشد کنم.همون ترمزی هست که باید پا رو از روش بردارم تا خواسته هام به طرفم بیان.

    خوندن کامنت بچه ها و تصویر سازی کردنِ تجربه هاشون علفهای هرز و از بین میبره و نمیذاره دیگه رشد کنن.به من که خیلی کمک میکنه و لذت میده.

    30- هیچ کاری نشد نداره اما باید از کم شروع کنی تا برسی به اینجا.

    خلاصه برای هرچیزی واقعا باید تکامل طی بشه و هییییچ راه دیگه ای نداره و نمیشه میانبر زد.

    31- سمیرا نظری عزیزم،من دیروز یه سر رفتیم پیش آرایشگرم،دیدم از شریکش جدا شده و یه جا دیگه به تنهایی مستقر شده و چنتا مدرک دیگه هم گرفته،یه سالن خیلی شیک و زیبا هم با سلیقه و دیزاین خودش براش طراحی کرده بودن،و کلی مشتری داشت و چون جاش جدید بود به منم چنتا از تبلیغاتش رو داد که به همکارام بدم،یادم میاد این آرایشگر از یه اتاق شروع کرد کارای ابتدایی رو فقط انجام میداد،بعد از دوسال اینقدر موفق شده،مشتری همه جا موج میزنه

    32- اگر ما باورمون به خداوند تقویت کنیم

    اگر ما ایمان داشته باشیم

    اون قدرت میتونه به راحتی ، تاکید میکنم به راحتی درهارو برای ما باز کنه ، به راحتی موقعیتهارو برای ما ایجاد کنه ، به راحتی رزق وارد سفره ما بکنه ، به ارحتی میتونه مارو از فرش به عرش ببره در هر زمینه ایی ، اگر ما اینو باور کنیم ، واقعا باورکنیم نه اینکه بگیم نه اینکه ادا در بیاریم ، من اگر از کسی دارم درخواست میکنم که کمکم کنه اما توی ذهنم اینه که فقط اون میتونه به من کمک کنه اگه کمک نکنه من دارم شرک میورزم اگه توکلم به خداست خیلی راحت درخواست میکنم اگه جواب نداد میگم خدا از در دیگه بهم میده نه ناراحت میشم از دستش نه فکر میکنم الان اتفاقی میفته ، درونش توی قلبش توی وجودش یکی دیگه رو داره میپرسته رب داره میپرسته ، از اون کمک میخواد میگه این یک دستی میتونه باشه این نبود احتمالا یک دست دیگه از یک جای تو بوجود میاری من ناراحت نمیشم ، من امیدوارم ، من بهم نمیریزم ، وقتی کسی به خدا توکل داشته باشه بهم نمیریزه اگه جواب رد بگیره ، میگه خب این نیست که خدا از یک جای دیگه میخواد بده

    اگه تکیه کنی به خداوند ، خدا شاهده خداوند راه هایی برات باز میکنه ، قلب هایی نرم میکنه برات ارتباطایی برات ایحاد میکنه که هیچوقت این حرفا نمیتونه ایجاد کنه ، هیچوقت این ادعاها نمیتونه بکنه . پیروزی هایی برات بوجود میاره موفقیتهایی برات بوحود میاره که هیچکسی نمیتونه بکنه

    میخوام اشاره کنم به یک نیرویی که برتر از همه ماهاست ، به نیرویی که جهان خلق کرده و داره اونو اداره میکنه ، به نیرویی که میگیم رب ، فرمانروای جهان

    وقتی شما تکیه میکنی به اون همه کارها برات خوب ایحاد میشه ، همه چیز بر وفق مرادت انجام میشه وقتی تکیه ات از روی اون نیرو برمیداری و روی آدمهای دیگه و چیزهای دیگه میذاری از همون چیزایی که رووشون تکیه کردی ضربه میخوری ، که هروقت روی غیرخدا جساب کردم ضربه خوردم و هر وقت روی خدا حساب کردم همه چی بهم داده خدا همه چی رو بهم داده ما باورش نمیتونیم بکنیم

    اینارو به خودم میگم که اینقدر روی مردم حساب نکنم ، به من همه چی های خوب داده به چه اندازه ؟؟ به اندازه ایی که تونستم قدرتش باور کنم ، اگر بیشتر باور کنم بیشتر میدهد

    روی دوست ، آشنا ، برادر ، خواهر حساب نکنید ، روی خدای اونا حساب کنید

    قسمتی از فایل فقط روی خدا حساب باز کن از استاد که توی کانال قرار داده بودن…

    33- سوال:

    ??????

    مشکل من اینه که نمی دونم به چیزی علاقه دارم تا هم ازش لذت ببرم و هم ازش ثروت بسازم.

    همیشه فکر می کردم علاقه اصلی من گل آرایی هست و این کاریه که هرگز ازش خسته نمی شم. اما در کمال تعجب در جلسه دوم کلاس دیدم که دوست دارم زودتر کلاس تموم شه و دیگه اصلا حس خوبی به این کار ندارم. منی که هر وقت از کنار یک گل فروشی رد می شدم و مدتها اونجا می ایستادم به گلها نگاه می کردم، حالا می بینم چقدر این کار برام خسته کننده و کسالت باره. اصلا فکرشم نمی کردم. الان می فهمم که من فقط تماشای گل رو دوست دارم نه گل آرایی رو

    استاد شما گفتید قدم اولو بردارید.من این کارو کردم و خب حسنش این بود که فهمیدم این علاقه من نیست. حالا نمی دونم چیکار کنم. استاد، اشکال کار من کجاست؟ لطفا منو راهنمایی کنید.

    پاسخ گروه تحقیقاتی عباس منش:

    ??????

    جهان به این شکل طراحی شده که فرکانس های ما را دریافت و آنها را به شکل اتفاقات، شرایط، ایده، تجربه و … تبدیل وارد زندگی ما می کند.

    پس، وقتی تنها تعیین کننده، فرکانس های ما هستند، نمی توانیم بخواهیم که دیگران دقیقاً به ما بگویند:

    باید چکار کنیم؟!

    کارمان درست است یا نه؟

    این کار جواب می دهد یا نه؟

    حتی خودت نیز تا زمانی که آن کار را انجام ندهی، نمی توانی قضاوت کاملی درباره اش داشته باشی. همانگونه که تا زمانی که گلسازی را انجام ندادی، درباره اش به وضوح نرسیدی!

    به اندازه ای که می توانی روی باورهایت کار کنی و به خداوند به عنوان منبع ایده و الهامات وصل شوی و او را باور کنی،

    (همان موضوعی که استاد عباس منش ساعت ها در دوره عشق و مودت در روابط با عنوان هماهنگی میان ذهن و روح درباره اش صحبت می کند و بر اهمیتش تاکید می ورزد)

    به همان اندازه هم هدایت خداوند را دریافت می کنی. و این هدایت قدم به قدم اتفاق می افتد و پس از برداشتن هر قدم، شما تبدیل به فرد دیگری می شوی که فرکانس اش و باورش و اعتماد به نفس اش به خاطر برداشتن آن قدم، از فرد قبلی بسیار متفاوت است.

    این مراحل رشد شماست و همیشه قدم بعدی زمانی به شما گفته می شود که قدم قبلی را برداشته باشی.

    برای همین است که استاد همواره قوانین را می گوید، راه تغییر باورها را هم می گوید

    اما هیچوقت به افراد نمی گوید که دقیقاً این کار مشخص را اگر انجام دهند موفق می شوند. هیچگاه نمی گوید که اگر سراغ این شغل بروی یا این ایده را اجرا کنی، یا معلم یا مهندس یا بازرگان یا … شوی به موفقیت می رسی

    بلکه می گوید، اگر این باور را ایجاد کنی، این نتیجه مشخص برایت اتفاق می افتد زیرا این قانون جهان است….

    بنابراین، موضوع اصلا کاری که انجام می دهی نیست، بلکه موضوع باورهایی است که ساخته ای و به اندازه آن باورها، هدایت به سمت ایده ها و شرایط را دریافت خواهی نمود.

    پس به جای اینکه در خودت به دنبال ایراد بگردی، همزمان که روی باورهایت کار می کنی، همزمان که روی موضوع هماهنگی میان ذهنت و روح کار می کنی، شروع به تجربه موضوعات مختلف نما

    یادت باشد که ما به دنیا آمدیم تا جهان را تجربه کنیم، اتفاقات را تجربه کنیم و با این تجارب به شناخت بهتری از خودمان و خواسته هامان برسیم. ما با تجربه هر خواسته رشد می کنیم ، حتی اگر بدانیم که این خواسته واقعی مان نبوده، کمترین نفعش این است که درباره خواسته واقعی مان واضح تر شده و به مسیر آن خواسته هدایت می شویم. مثل تجربه گل آرایی شما قرار نیست یک گوشه بنشینی و فکر کنی که کدام کار برایت بهتر است و سپس با تمرکز و فکر به نتیجه برسی. بلکه این موضوع یک مسیر است که قدم به قدم طی می شود و بهترین راهش برداشتن اولین قدم و اجرای اولین ایده ای است که به تو الهام می شود و سپس متوقف نشدن و ادامه دادن است و اگر آن هماهنگی را ایجاد نمایی، قطعا هدایت و الهام را دریافت می کنی زیرا خداوند همواره در حال هدایت ماست، اما فقط افرادی که سعی شان کنترل ورودی های ذهن و کنترل نجواهای ذهن شان است، این هدایت را به همان اندازه ، دریافت می کنند .

    زیرا وقتی خود را در مسیر هماهنگی با قوانین قرار می دهی، به اندازه ای که موفق به انجام این کار می شوی، به اندازه ای که می توانی ذهنت را کنترل و تمرکزت را بر نکات مثبت آن موضوعات بگذاری، هدایت پروردگار را در قالب الهام یک ایده یا نشانه، دریافت می کنی و این تو هستی که آن ایده یا نشانه را درک می کنی، به همین دلیل نباید انتظار داشته باشی دیگری به شما بگوید که باید چکار کنی.

    اصلا آن ایده آمده تا شما را هدایت کند و اگر به آن توجه نکنی و خیلی سریع اجرایش نکنی، شیطان ذهنت زودتر از آنچه فکرش را کنی دست به کار و تو را در همان ابتدای راه متوقف می کند

    این کار شیطان ذهن است

    در حالیکه قلب شما، با ایده ها و الهاماتش شما را هدایت می کند. و راه دریافت این هدایت، برداشتن اولین قدم است

    شما در مسیر قدم هایی که بر می داری و تجاربی که کسب می کنی، وضوح بیشتری از خودت و آنچه می خواهی و آنچه عاشقش هستی، پیدا می کنی

    باید بگویم که رسالت شما و هدف اصلی شما، از مسیر تجارب همان کارهایی می گذرد که با آنها مواجه می شوی یا ایده اش به ذهنت می رسد یا چیزی که به شما الهام می شود.

    یعنی ممکن است اولین کاری یا مسیری که انتخاب می کنی ، همان باشد که بخواهی آن را تا آخر عمر ادامه دهی

    و یا ممکن است هر کسب و کار و هدفی که وارد آن می شوی، یک پله باشد و یک پل برای اینکه تو را به مسیر بعدی و مسیر بعدی وصل کند

    پس راهش نشستن و منتظر ماندن نیست، بلکه راهش این است که شروع کنی و از دل تضادها، خواسته هایت را با وضوح بیشتری بشناسی

    زیرا همه اهداف خوب اند، زیرا کمترین فایده شان این است که ما درباره خواسته مان به وضوح بیشتری می رسیم پس نباید نگران باشیم که من می ترسم وارد این هدف شوم و بعد ببینم که این هدف و رسالتم نبوده است

    این موضوع و جواب سوال شما و چگونگی برداشتن نخستین قدم و سپس قدم های بعدی را استاد عباس منش در اولین جلسه دوره جهانبینی توحیدی مفصلا توضیح داده است.

    به نظرم این جلسه برای شما طراحی شده. آموزش های این جلسه، فرمولی کامل درباره نحوه عملکرد در این مواقع از زندگی را در دستت می گذارد. فرمولی که در تمام دوران ها پاسخگوست و اصل و اساس پیشرفت و تکامل توست.

    فرمولی که کمک می کند تا با ساختن باورهای مناسب و قدرتمند کننده درباره این موضوع، بر ترس هایت غلبه کنی و قدم اول را برداری.

    فرمولی که کمک می کند هدایت پروردگار را در این مسیر، قدم به قدم دریافت و قدم به قدم هدایت شوی، اگر آن آموخته ها را بی چون و چرا اجرا نمایی.

    یادت باشد که موفقیت از آسمان نازل نمی شود بلکه باید قدم هایی برداری. اما موضوع این است که وقتی روی باورهایت کار می کنی و باورهای قدرتمند کننده ای می سازی، ایده های به شما الهام می شود

    و موفقیت از اینجا شروع می شود که چه واکنشی دربرابر آن ایده ها انجام می دهی

    آیا با ایمان قدم هایت را برمی داری یا با تریدهایت آن موفقیت را از خود دور می کنی؟؟

    آغاز موفقیت از اینجاست

    بنابراین به جای دانستن نظر دیگران، باورهای قدرتمند کننده را ایجاد نما که در جلسه اول دوره جهان بینی توحیدی آموزش داده شده و تمریناتی که برای این کار اختصاص یافته را مو به مو انجام بده و بقیه اش دیگر هدایت خداوند است که آن را دریافت خواهی نمود

    منتظر خواندن خبرها و نتایج خوب تان در بخش نظرات سایت هستیم

    ادامه 100 نکته چهارم در پیام بعدی ??????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: