می خواهی ثروتمند ترین فرد تاریخ شوی؟! - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

ادامه 100 نکته دوم پیام قبلی …

51- یک سری از تصمیمات و اهدافی که قبلا برای خودم تعیین کرده بودم رو از لیستم حذف کردم و هدفهای جدیدی رو برای خودم نوشتم .اون هدفهای حذف شده همون هدفهای ترینهایی بود که منم تا چند وقت پیش داشتمش ولی امروز باورهای جدیدی رو جایگزینش کردم که به طور طبیعی ما رو به اون ترینها میرسونه بدون اینکه بخوایم جز هدفهامون باشه .در ضمن بخش دوم جلسه سوم هم که واقعا نکته های قشنگی گفتی و همینطور از جاهایی که فیلم گرفته بودی بینهایت لذت بردم .

53- میدونین بچه ها ،خداوند اجازه نمیده عشق و بخشش و مهربانی شما بی پاسخ بمونه، یعنی 1 دونه بدی 10 تا برمیگردونه ، 10 تا بدی 100 تا برمیگردونه، همیشه اون یه قدم جلوتره ،نمیذاره این جریان زیبا و شگفت انگیز قطع بشه ، راکد بمونه ، بی پاسخ بمونه، فقط یکی باید اونو شروع کنه و اونوقت این موج کوچیک میچرخه و میچرخه و به عظیمترین امواج توی اون سر دنیا تبدیل میشه

یعنی خدا نذاشت 10 دقیقه بگذره من فقط از اونطرف خیابون اومدم اینطرف خیابون ، شاید هنوزم اون قبض روی دیوار نانوایی باشه و کسی ورش نداشته باشه .. اما مهم نیست ، مهم نیست اصلا کسی ورش داره یا نه ، مهم نیست اصلا چه کسی اونو ورش داره و اون نان سر سفره چه خانواده ای بره ، مهم شروع جریان بی پایانِ بخششِ عشقِ

از هر دست بدی از همون دست میگیری

من امروز از رزقی که خدا بهم داده نان پر برکتی بخشیدم به کسی که اصلا نمیشناسمش و خداوند از طریق کسی که من اصلا نمیشناسمش آب پاک به من هدیه کرد

الان حرفم یک قرص نان و یک بطری آب نیست، میدونید چی میگم؟

حرفم اینه که خدا چقدر نزدیکه ، چقدر سریع الاجابه است . چقدر بزرگه ، چقدر بخشنده است .چقدر حساب کتابش درسته ، کلا بامرامه ، چقدر عاشقه ، چقدر زیباست، چقدر وهابه ، وهاب . وهاب

به من آب رو هدیه کرد ، خییلی ارزشمنده برام ، آب معجزه آفرینشه ، چیزی به من بخشید که نه رنگ داره نه مزه داره نه بو داره نه شکل داره اما هستی بر پایه اون بنا شده، خدای من این شکلیه ، نه رنگ داره ، نه شکل داره ، نه مزه داره ، اجازه میده تو به هر شکلی که دوستش داری درش بیاری ، هر جور که راحتی ، هر جور که خودشه ، هر جور که خودتی ، به همون رنگی درمیاد که تو دوست داری ، همون عطری رو میده که تو دوست داری ، همون شکلی میشه که تو دوست داری

پاکترین ، زلالترین ، شفافترین ، یک دست ترین ، خالصترین، قشنگترین چیزیه که میتونه باشه ، نمیدونم چجوری بنویسم که حالمو درک کنید

پشت این داستان ساده بنظرم کلی درس بود کلی پیام بود، همش پیغام عشق بود

خدا چقدر ساده است ،چقدر ساده حرف میزنه، ساده ظاهر میشه

54- من که لذت میبرم از این سفر و این لذت و برای شما هم آرزو دارم

این سفر مثل درختیه که از روز اول کاشتش داره به من بهر میده

برای من که اینجوری بوده.امروزبهترین روزم بود.هم احساسم خیلی خوب بود هم بازارم خوب بود.با اینکه اکثر کاسبا و همسایه ها مینالیدن ولی من انگار تو ی دنیای دیگه داشتم کاسبی میکردم که نتیجه م با اونا فرق داشت.از صبح دو تا مشتری عمده داشتم و مشتری تکی هم که دیگه خدا رو شکر خوب بودن.همین الان که دارم کامنت و مینویسم ساعت 10:20 شبه و سه تا مشتری پشت سر هم اومدن و 240 تومن تو 5 دقیقه کاسبی کردم

55- شاید قانون تکامل همون قانون رهاییه، وقتی رها میکنی و دیگه نگران نیستی و سعی میکنی فقط از داشته هات لذت ببری آروم آروم همه چیز برات درست میشه، میشه گفت با استفاده از قانون رهایی تکامل طی میشه اما با لذت

56- ما به اندازه ی ترسها مون از نیروی برتر دوریم

57- یک کشتی همیشه در ساحل درامان و محفوظ است، اما این چیزی نیست، که کشتی بخاطرش ساخته شده باشد!!!! «آلبرت انیشتین»

(A ship is always safe at the shore, but that is not what it is built for)

58- در فایل جلسه اول استاد توضیح دادن که اولین ایده ای که به ذهنتون میرسه رو انجام بدید و با انجام دادن اون، وقتی که انجامش دادید قدم بعدی به شما گفته میشه، نباید نشست دست رو دست گذاشت و منتظر ایده میلیون دلاری شد، اکثر ایده های میلیون دلاری از ابتدا میلیون دلاری نبودن، فقط باید حرکت کنید و بعد در نتیجه ای که از حرکت تون گرفتید قدم بعدی به شما گفته میشه! «پابلو پیکاسو میگه حرکت کردن اساس موفقیته!!!»

عجله و چسبیدن به یک خواسته ما رو از خواستمون دور میکنه.

59- برای اینکه از احساسهای پوچ و غلط مثل مورد توجه واقع شدن و مورد تحسین همگان قرار گرفتن و از این دسته احساسات رها بشید باید روی عزت نفستون کار کنید. خب البته که همه ی انسانها روست دارن مدام تحسین بشن و مورد توجه واقع بشن اما باید بگم که این یه معضله و ما باید با تمام وجود برای رضایتمندی عمیق قلبی خودمان از خودمان و خدای خودمان زندکی کنیم و تصمیمات درست رو بگیریم. مدام خودتون رو تحسین کنید و تنهایی خودتون رو به کافه و رستوران دعوت کنید و برای خودتان هدیه بگیرید یا حتی یه چای تازه دم برای خودتان بریزید و با یک بشقاب میوه ی تزئین شده خودتان را خوشحال کنید آنوقت میبینید که خودتان میتوانید زیباترین و ارزشمندترین احساسهارا به خودتان بدهید و برای داشتن احساس خوب هیچ نیازی به جلب توجه دیگران ندارید

60- وقتی از قانون تکامل پیروی میکنی دیگه حرص سریع رسیدن به ارزوها رو نداری

یجورایی دیگه به ارزوهات نمیچسبی چون میدونی طبق قانون تکامل پله به پله باید مراحل رو طی کنی دیگه ترس از نرسیدن و دیر رسیدن به ارزوهات توی وجودت از بین میره و مسلما عدم وجود ترس و حرص و نچسبیدن به ارزوها شرایط رسیدن به رویاها رو هموار میکنه

61- خدا رو شکر میکنم از اینکه دانشجوی استاد هستم در بهترین رشته اکادمیک دنیا

جالب اینجاست که توی این رشته هیچ وقت فارغ التحصیل نمیشم چون این علم پایانی نداره , نمره قبولی من نتایج زندگی منه بعد از اون یه دوره دیگه با یه مدار جدید با یه تجارب جدید و موقعیتهای جدید

سراسر ،هیجان و شادی و امید و لذت بردن از زندگیه

62- مهم شاد بودن و لذت بردن از زندگیه جوری که باعث آزار دیگران نشی

هر انسانی حق آزاد زندگی کردن رو داره و هرجور که دوست داره میتونه در جامعه خودش حضور پیدا کنه. من به شخصه لذت میبرم از انسانهای ساده پوش و اونایی که راحت لباس میپوشن. بدترین احساس اینه که با لباس پوشیدنت بخوای جاب توجه کنی چون این بیشتر به خودت ضرر میزنه و عزت نفست رو پایین میاره چونکه شخصیت خودت رو در لباسی که میپوشی میدونی اما بهترین حالتش اینه که راحت لباس بپوشی اونجوری که واقعا خودت لذت میبری. و راحت باشی. به نظر من هرکس برای حجاب داشتن یا نداشتن باید از الگوی قلبی خودش تبعیت کنه.

63- هرجا میرم خوب باهام برخورد میشه،حتی اگه کسی چیزی میگه با خودم میگم آرامش من از همه چیز مهمتره و سعی میکنم راحت باشم ..

64- رو هیشکی حساب نکن ،اگه کسی بهت کمک کرد ازش تشکر کن ولی همون لحظه به خدا بگو تویی قدرت برتر ،من میدونم این آدم کاره ای نیست و این فقط دستی از طرف تو هست

65- خدایا ما را به راست هدایت بفرما ..

به راه کسانیکه به آنها نعمت دادی

نه کسانیکه بر ایشان غضب کردی و نه گمراهان..

67- دوست من برای اینکه رشد کنیم باید با شجاعت بریم تو دل ترسهامون

68- بخشی از دیدگاه هاش مطابق کتاب گفتگو با خدا اثر نیل دونالد والش بود که استاد عباس منش مطالعه اون رو در یکی از جلسات دوره قانون آفرینش توصیه میکرد

69- اکثر افرادی که این دوره رو تهیه میکنن و با دقت تمرین میکنن و ادامه میدن و به گفته ها عمل میکنن ، یکی از خواسته هاشون مهاجرت خواهد بود و احتمالا در سالهای بعد مهاجرت خواهند کرد

70- متوجه شدم که ریشه خیلی از مشکلات و سختیهایی که در بعضی اوقات کشیدم در طی نشدن تکاملم بوده ولی من واقعا اینو تا به امروز درک نکرده بودم الان هم فقط درکش نکردم در حد فهمم حسش کردم با تمام وجودم واقعا نمیفهمم چرا وقتی با راحتی و لذت و به موقع میتوان هر چیزی را که انسان میخواد بدست بیاره باید براش عجله کنه و خودش رو به سختی بندازه.چرا من این کار رو با خودم میکردم .بله من اعتراف میکنم عجله داشتم بخاطر منیتم ،بخاطر تایید گرفتن از دیگران، بخاطر قدرت گرفتن از نگاه دیگران ولی اینا هیچکدام لذت واقعی نبود من بعضا سختی میکشیدم ضرر میکردم شادی درونی نداشتم چون میخواستم در واقع دیگران را راضی کنم نه خودم رو و حالا فهمیدم که در واقع تکاملم رو طی نکرده بودم و هر جایی که تکاملم را شاید حتی نااگاهانه طی کرده بودم هر چی بدست اوردم همش لذت بود و شادی و ارامش و پشت سرهم نعمت .

71- از هر چیزی که ترس دارید واردش بشید و ببینید که چقدر ترسها واهی بوده.

72- دوستای خوبم مدام تجربیاتتون رو بدون ترس بنویسید. اصلا چرا کسی باید مارو قضاوت کنه حالا برفرضم که قضاوت کنه چه چیزی از ما کم میشه. ما همیشه پیروزیم چون جزء اون 5 درصد و یا شایدم 1 درصد جامعه باشیم که میخوایم آگاهانه خوب زندگی کنیم و داریم برای رشدمون تلاش میکنیم. پس اگر تمام افراد دنیاهم مارو قضاوت کنن و حتی مسخره کنند پشیزی ارزش نداره چون فقط خودمونیم که خوب میدونیم داریم پیشرفت میکنیم و داریم به مسیر درست هدایت قدم میگذاریم. پس بدون ترس و با افتخار تجربیات کوچیک و بزرگ خودمون رو و سوالاتی که توی ذهنمون پیش میادو مینویسیم چون هیچ کس به جز خودمون و خدای خودمون برای قضاوت کردن زندگیمون مهم نیست. بقیه برامون عزیزن و مورد احترام چون تکه ای از وجود خداوندند.

73- میخوام بگم بابا جان این اهدافی که ما داریم هیچی نیست برای جهان، بچه بودیم فکر میکردیم یه توپ چهل تیکه داشتن یه آرزوی محاله بعدا که بزرگ شدیم دیدیم هیچی نبوده، الان فکر میکنیم فلان آرزو محاله ولی به خدا محال نیست، خدا با هزاران دستش از هزاران طریق به طرقی بهت میرسونه که نمیتونی فکرشو بکنی

و انقد حساب شده این چیزارو بهت میده که اصلا این تکامل و آرزوهای گذشتت یادت میره، فقط یک لحظه به خودت میای و میگی وای خدای من همه اینها یه زمانی آرزوم بود و الان روزمرگیمه

فقط کافیه آرزوهای بچگیتو مرور کنی، منظورم این نیست که به آرزوهامون چندین سال دیگه میرسیم، خب خوده من الان برای بستنی ذوقی ندارم و بچگیام ذوقش شدید بود، شاید از حرفام برداشت بشه که مثلا منی که الان 25،6 سالمه و فلان ماشین آرزومه تو 45 سالگی بهش میرسم، نه ……. اصلا اینطور نیست، من میتونم خیلی سریع به این آرزوم برسم اما مرور این موارد آدمو آسوده میکنه

ذهن آدم رها میشه، چون میدونی براحتی بهش میرسی و وقتی به این روزهات فکر میکنی یک لبخند میشینه رو لبات. همین

استاد هم گفت فکر میکنی اینجا چخبره(منظور رسیدن به یسری اهداف) هیچ خبری نیست، همه چیز همونجوریه که قبلا بود، اگر بتونیم با همین چیزایی که داریم خوش باشیم و حال کنیم خدا همه چیز بهمون میده، بهتر و بهتر و بهترشو

سرگذشت تک تکمون اندازه 100 تا کتاب حرف داره، آدمایی از جاهایی که فکرشو نمیکردیم اومدن تو زندگیمون، چیا بهمون گذشت، کجاها کار کردیم، چه حرفایی شنیدیم، چه تفریح هایی کردیم ، فقط کافیه یه مرور 5 دقیقه ای بکنی، به کل سرنوشتت تا الان! میبینی که اتفاقاتی برات افتاده که اصلا به ذهنت نمیرسیده! میخوام بگم اعتماد کن بهش، از جایی خوشبختی و آرامش و ثروت میریزه تو زندگیت که نمیتونی فکرش رو بکنی

خدایی که من شناختم و همین الانم تو بغلشم و دارم تایپ میکنم خیلی خیلی مهربونه، خیلی خیلی زیاد

نترس و نگران نباش، فقط لذت ببر، از این فایل ها لذت ببر، از مناظری که استاد زحمت کشیدن و فیلم گرفتن لذت ببر

سعی کن خودت باشی، دوره عزت نفس خیلی روم تاثیر گزاشت، برای انکه یاد بگیرم خودم باشم، زندگی کنم و از زندگیم لذت ببرم

خدا خیلی بزرگه که همزمان کل کیهان رو مدیریت میکنه، اینو که همه قبول دارن؟ من خودم به این نتیجه رسیدم که خدا عاشق منه، عشقی که نمیشه وصفش کرد

حالا یه سوال؟ همه عاشق شدین؟ درسته؟ کاری با معنای واقعی عشق ندارم که استاد مفصل تو دوره آفرینش توضیح دادن، همون عشق عامیانه خودمون رو میگم، همگیمون تجربش رو داشتیم

وقتی عاشق میشی دوست داری برای عشقت همه کاری بکنی، کادو خوب بخری، جای خوب ببریش و کلی از این کارا، هم برای اینکه حال اون خوب بشه هم حال خودت و حس نابی رو تجربه کنی. خب خدا هم عاشق ماست، دوست داره مارو همه جا ببره، همه چیزای خوب رو برامون بیاره

اما اگر بخوام تشبیهش کنم مثل این میمونه که بخوای برای عشقت کادو بخری و اون بگه نمیخوام، و الکی یه دعوا راه بندازه و اعصابتم خرد کنه، خدا هم همواره میخواد خیر و برکت و خوبی رو وارد زندگی ما کنه که با افکار محدودمون و باورهای مخربی که تو ذهنمونه این اجازه رو بهش نمیدیم

به خدا زندگی خیلی قشنگه، زندگی خیلی سادست، ماها سخت میگیریم، که اگر یاد بگیریم بسپاریم به خودش و تو مسیر باشیم الان همه ما هم یکی یه اتوبوس داشتیم در حال مسافرت بودیم شاید جاهای فوق العاده تر از جاهایی که استاد داره میره

همیشه این حرف استاد میاد تو ذهنم: طبیعیه که شما ثروتمند باشید، این طبیعیه که همیشه حالتون خوب باشه

ماها با افکار محدودمون حتی نمیزاریم طبیعت کار خودشو بکنه

وقتش نیست؟

وقتش نیست یه تکونی به خودمون بدیم؟ حالا هی فایل بیاد، دوره بیاد و گوش کنیم! 2 سال بعد همش از یادمون بره!

آقا آستینارو بزنیم بالا یه خونه تکونی خوب تو ذهنمون داشته باشیم، دیگه بسته سخت زندگی کردن، آیه و جمله مورد علاقم تو زندگی: خدایااااااااااااا من به هر خیری که از جانب تو بهم برسه سخت فقیرم

حالا که یکی پیدا شده داره راه و چاهشو میگه پس چرا نرم دنبالش

والله قسم همین الان کلی کار دارم، اما ذهنم گفت ول کن کارو، برو تو سایت میخوام بگم و تو بنویسی، گفت و نوشتم، جوری که انگشتام بعد از سالها تایپ به سرعت ذهنم نمیرسه و تند تند تایپ میکنم

امیدوارم چند سال دیگه هممون جاهایی باشیم که وقتی به گذشته نگاه میکنیم حیرت زده بشیم و فقط از شوقمون گریه کنیم و بگیم خدایا شکرت

به قول یکی از دوستام: وقتی میخوای پیشرفت کنی خودتو مثل یه ماشین ببین، یه خودرو که میخواد از یه کوه بره بالا، بعضیا چراغارو نور بالا میکنن صدای موزیکو زیاد میکنن و به هرکی میرسن میگن من میخوام برم اون بالا، بعضیا هم شیشه هارو میدن بالا، چراغ خاموش و ضبط خاموش تمرکز میکنن رو خواسته و میرم میرسن به قله، وقتی رسیدن به قله چراغارو روشن میکنن و به پایینی ها دست تکون میدن و میگن من رسیدم این بالا حالا هرکی میخواد بگه تا راهشو یادش بدم

خیلی دوس دارم مثل استاد پیشرفت کنم و هرکی گفت چجوری بگم اینه راهش، عین استاد آرزومه که بتونم خدا رو بشناسم و به بقیه بشناسونم

74- بحث تکامل اونقدر در من تا همینجا تاثیر گذار بوده که خیلی خیلی منو رشد داده و آگاهی هایی رو وارد زندگیم کرده که باعث شده همه ی اتفاقات زندگیمو بهتر درک کنم. اصلا یه جورایی تازه فهمیدم معنی این جمله رو که تک تک اتفاقات زندگی ما دست خودمونه. از لحاظ محتوایی این موضوع بار زیادی داره و واقعا درک این قانون باعث میشه که همه چیز در زندگیمان با اطمینان صد درصد پیش بره. وقتی این قانون رو شما به این وضوح توضیح دادین با خودم گفتم تمام ماهایی که به این اگاهی ها دسترسی داریم اگه بهش عمل کنیم غیر ممکنه که دیگه درجا بزنیم یا شکست بخوریم. همه ی مسیر فقط روبه جلو خواهد بود به شرطی که تلاش کنیم به آگاهی های این قانون عمل کنیم.

75- با باور درست قدم برداشتن هدایت میشیم به مسیری که با آرامش پیشرفت میکنیم.

76- جواب پروردگار من دقیقا این بود، یادت باشه تغییر باور، نقطه‌ای نیست، از اونجایی که همه چیز باوره، باوره، و باوررررررررررررررررررررررررررررررررررررررره …، پس اینو بدون؛ با تغییر قدم به قدم باورهایت، به مسیرهایی هدایت می‌شوی که آسانترین، بهترین و ‌قدرتمندترین هستند، اونقدر این قدم‌ها رو برمیداری تا نزدیک و نزدیک‌تر بشی و خدا درها رو برات باز می‌کنه، یادم اومد من دوباره به قانون تکامل هم ریاضی‌وار نگاه کردم؛ تکامل یعنی تعیین هدف نهایی (رتبه یک خودت شدن)، تو با مسیرش کاری نداشته باش، تو خواستت رو دیوانه‌وار میخوای، مرحله بعدی اثبات و شایستگی داشتن اون هدفه، حالا که ثابت قدمیتو اثبات کردی، دیگه یواش یواش آماده داشتنش میشی، حتما می‌پرسی چطوری، جواب اینه؛ این تضاد‌ها هستند که انسان رو بینا‌تر می‌کنند، اگر تضاد‌ها نباشند تو چطور می‌خوای رنگ مورد علاقت رو تشخیص بدی و شایستگی‌تو ثابت کنی، البته اینم بگم من خودم از حرف استاد اینطوری برداشت کردم منظور از کارگری تو کارخونه‌ آیندمون، سختی کشیدن نیست، وقتی ادم عاشق کارشه، کارگری سهله، حاضره برا هدفش بمیره و از اونجایی هم که ما داریم رو باورهامون عمیقا کار میکنیم، پس عمل به الهامات قلبی یعنی قدم به قدم نزدیک شدن به هدف، حتی کارگری… .

من ایمان دارم بهمون گفته میشه و اصلا تا تغییر مدار ندیم، محاله الهامات رو بتونیم قوی‌تر دریافت کنیم، حتما ظرفشو داریم که بهمون گفته میشه و حتما ایمانشو داریم، چون می‌خوایم ابراهیم‌وار تسلیم رب بشیم، یه مثال ساده به قول استاد قمشه‌ای، هیچ وقت یه برده، آرزوی دانشگاه هاروارد شدن، از ذهنش خطور نمیکنه، پس خطور الهامات، یعنی سندیت تکامل و حقانیت، به قول مولانا

این طلب در تو گروگان خداست

زانکه هر طالب به مطلوبی سزاست

حالا وظیفه ما چیه؛ عمل به تک تک اونها، پس می‌زنیم به قلب هدف، چون هدف هم خودشه و نشان از ربوبیتش داره و میدونم وقتی داریم رو خودمون هر روز کار می‌کنیم و ایده‌ها رو ارتقا می‌دهیم، با خومون میگیم این ایده تا حالا کجا بود، ولی یامون میره، خدا دقیقا همون آگاهیه، پس هر چه خود‌شناستر و خدا‌شناستر، آگاه‎تر و هر چه آگاه‌تر دریافت ایده‌های پرقدرت‌تر، بیشتر و هرچه عمل به ایده‌ها بیشتر، موفق‌ترررررررررررررررررررررررررررررررررر.

77- همیشه این روند تکامل یادم بمونه و نخوام بانجواهای دهن که مدام میگه عجله کن دیر شد این موقعیت فقط الان به وجود اومده تو باید ازش استفاده کنی به هر نحوی که شده و از این دسته از نجواها وارد مسیر نادرست بشم. حقیقتا که مهمتریین و اساسی ترین چیزی که مدام به ما گوشزد میکنه که تو مسیریم یا داریم از مسیر خارج میشیم احساسمونه. خیلی باهامون صادقه و چقدر مهمه که بهش همیشه توجه کنیم و براش ارزش قائل باشیم.

78- این مسیر واقعا عشق میخواد و هیچکسی رو نمیشه به اجبار وارد این مسیر کرد چون برای ادامه ی این مسیر واقعا نیاز به یک تلاش و تعهد هست و یک ایمان قوی و عشق واقعی. خیلی خوشحالم که خدا هدایتم کرده و این عشق رو در قلب من گذاشته. درک قانون تکامل چقدر احساسم رو خوب کرد

79- شما در جلسه اول و دوم دوره روانشناسی ثروت3 گفتین و تجربه میکنم که با خیال راحت و لذت سوار قایق بشم و از هیچ طوفانی نترسم.

با تمام وجود میدونم که چقدر پیش خدا محبوب بودم و البته خودم خواستم چون خدا به هرکس که بخواهد به هرکس که خودش بخواهد رزق بی حساب عطا میکند و من با تمام وجود خواستم و خدا منو هدایت کرد

80- آرام آرام همون خدایی که روش حساب باز کردی، همون خدایی که قدرت مطلقه جهان و کیهانه خودش برات بهترین مشتری هارو برای خونه ات میاره. خودش برات بهترین خونه که میخوای و مد نظرته با قیمتی که میخوای و میتونی به راحتی بهاش و بدی رو واست جور میکنه و مشتری خوبم برات میفرسته چون نتیجه ی استفاده از قانون همینه. چون تو باید تکاملت رو طی کنی، چون تو وظیفه اته که از تک تک لحظاتت لذت ببری و خود به خود همه چیز به سادگی و به زیبایی برات اتفاق بیفته.

81- در مورد این موضوعی که گفتید آگاهانه نذاریم که کسی مغزمون رو شستشو بده کاملا موافقم و باید بگم که منم از بچگی هرگز نمیپذیرفتم این حرفهای بیخودیو و حتی توی یه دوره ای فکر کنم 19 سالم بود یه کلاسی رفتم که استادش میگفت سی دی های باورهاتون رو بشکونید و افکارو باورهاتون رو جوری بسازید که خودتون میخواید. خب اون استاد بازبون خودش اینجوری توضیح میداد ولی من به فهمی که از اون کلاس رسیدم دریافتم که هرگز نباید بایدهاونبایدهای نسلهای قبلی مانع حرکتهای من بشه و گاهی چیزهایی رو که عمیقا و قلبان دوست دارم که تجربه کنم رو انجامشون بدم و خب اون دوران خیلی به رشد شخصیتم کمک کرد با اینکه من یه مقداری مادرم و پدرم از لحاظ فکری روی یه سری عقاید خیلی پافشاری دارن من آگاهانه تصمیم گرفتم که اونطور که دوست دارم جهان رو تجربه کنم و این خیلی بهم کمک کرد توی همه مراحل زندگیم و واقعا همیشه مهمترین موضوع برام این بوده که فارق از افکار عمومی اونطور که دوست دارم زندگی کنم.

82- گفتید آگاهانه نذاریم که کسی مغزمون رو شستشو بده

83- من در هر جای جهان که باشم اونحا بهترین مکان برای زندگی کردنه منه و من به بهترین شیوه زندگی خواهم کرد. خدای من همه جا هوای منو داره.

84- قانون اینه که احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب و احساس بد نساوی با اتفاقات بد .تضادها تو زندگی میان که به ما نشون بدن دقیقا چیو میخوایم شاید بعضی از تضادها در اون لحظه حل نشن اما در زمان درست و در مکان درست حکمت خودش رو بالاخره و 100%نشون میده ….مهم نیست چه فرکانسی باعث به وجود اومدن تضاد میشه مهم اینه که در اون شرایط نخواسته نمونی و بهش توجه نکنی …یا باید حلش کنی و اگه در اپن لحظه هم نمیتونی حلش کنی بهتره خودت رو به احساس یک کمی بهتر برسونی تا احساست خوب بشه و احساس خوب اتفاقات خوب رو برات به وجود بیاره …..

85- تمام کلمات جلسه دو تو گوشم هستن …جلسه دو ثروت سه ..حتی حالتتون که یه لبخند خیلی مهربون دارین و فرمودین اصلا نگران چی هستی تو …اون خدایی که من میشناسمش …من نگران سوالات بی جوابم نیستم …

86- به خدا زندگی خیلی قشنگه، زندگی خیلی سادست، ماها سخت میگیریم، که اگر یاد بگیریم بسپاریم به خودش و تو مسیر باشیم الان همه ما هم یکی یه اتوبوس داشتیم در حال مسافرت بودیم شاید جاهای فوق العاده تر از جاهایی که استاد داره میره

همیشه این حرف استاد میاد تو ذهنم: طبیعیه که شما ثروتمند باشید، این طبیعیه که همیشه حالتون خوب باشه

ماها با افکار محدودمون حتی نمیزاریم طبیعت کار خودشو بکنه

وقتش نیست؟

وقتش نیست یه تکونی به خودمون بدیم؟ حالا هی فایل بیاد، دوره بیاد و گوش کنیم! 2 سال بعد همش از یادمون بره!

آقا آستینارو بزنیم بالا یه خونه تکونی خوب تو ذهنمون داشته باشیم، دیگه بسته سخت زندگی کردن، آیه و جمله مورد علاقم تو زندگی: خدایااااااااااااا من به هر خیری که از جانب تو بهم برسه سخت فقیرم

حالا که یکی پیدا شده داره راه و چاهشو میگه پس چرا نرم دنبالش

والله قسم همین الان کلی کار دارم، اما ذهنم گفت ول کن کارو، برو تو سایت میخوام بگم و تو بنویسی، گفت و نوشتم، جوری که انگشتام بعد از سالها تایپ به سرعت ذهنم نمیرسه و تند تند تایپ میکنم

امیدوارم چند سال دیگه هممون جاهایی باشیم که وقتی به گذشته نگاه میکنیم حیرت زده بشیم و فقط از شوقمون گریه کنیم و بگیم خدایا شکرت

واقعا خدایا شکرت

87- یاد جلسه هفتم دوره عزت نفس استاد افتادم که گفته بودن گذشته ها رو رها کن مهم آلانته که آیندت رو می سازه

88- دیروز به جلسه ای واقع در شهرک غرب تهران دعوت شدم پارکینگش ماشینهای بی ام و ، بنز ، پورشه بود ، اولش بخاطر فراوانی ، خدارو شکر کردم بعدش به خودم گفتم یعنی کار کردن رو باورها اینطوری جواب میده چرا تا حالا به همچین جاهایی هدایت نشده بودم؟

بعد وارد جلسه که شدیم تو دلم به خدا گفتم خدایا حرفی بزار تو دهن من که پخته شده باشه و کاربردی تا بتونم پروژه رو بگیرم . اولش همه حاضرین صحبت کردن و من ساکت بودم و مقرر شد پریزهای برق و تلفن و اینترنت طی طرحی برای زیبایی تو قرنیز ابتدایی دیوارها کار بشه همه از این طرح خوششون اومد و قبول کردن ولی خدا به ذهنم انداخت ” این کار اشتباهه چون برای کار گذاشتن پریزها در قرنیز باید دیوار حدودا” 5 سانتیمتر شکافته بشه و این در حالیکه تیغه دیوارهای 10 سانیه و اینکار باعث میشه استحکام دیوار بیاد پایین ” وقتی من این جملات رو به زبون اوردم کل جماعت و مخصوصا” کارفرما نگاهشون کاملا” بمن عوض شد و از دیروز چند بار با من تماس گرفتن که وارد عقد قرار داد بشیم .

89- خدا همه چیز میشود همه کس را.

به شرط اعتقاد

به شرط پاکی دل

بشرط طهارت روح

به شرط پرهیز از معامله با ابلیس .

واقعا” همین اتفاق می افته

ان اقول لهو کن فیکون

موجود باش و بشود.

واقعا” استاد عباس منش با دنیای پر از عشق ازتون سپاسگزارم که دستی از دستان خداوند هستی برای هدایت ما.

بده دستا تو به دستم تا باهم کلبه بسازیم

کلبه پر از من و تو

از من و تو ما بسازیم

90- همکارانم تهران نیستن متاسفانه و دورکاری میکنیم

خب مسلمه که اگر ما کنار هم باشیم راندمان کاری خییییییییییییییلی بالاتر میره و سرعت و کیفیت کار بیشتر میشه، یهو یه فکری اومد تو ذهنم، به همکارم گفتم میتونی اونجا خونه اجاره کنی من چند ماه بیام شهرستان 3 تامون پیش هم باشیم تا فشرده تر کار کنیم و به یه جای خوب برسونیمش و پول در بیاریم بعدش برگردیم تهران و دفتر بگیریم که کارمون رنگ و بوی تازه ای بگیره و حرفه ای تر بشه. این پیشنهاد یهو اومد تو ذهنم، منم که تازه فایل های این دوره رو نگاه کردم اصلا این موقعیت رو از دست ندادم، من هم سعی کردم مثل استاد به دنبال پنیر های تازه تر بگردم، و این باور رو نزارم که همه چیز تو تهران خوبه، مثل دوره های تندخوانی استاد، گرچه که موقت میخوام برم شهرستان

91- یه فایل باحال دیدم واقعا عاااالی بود چون زمانش زیاده، نشد واستون معنی کنم، اما موضوعش راجب 20 نوجوان ثروتمند دنیا که قبل از 18 سالگی به ثروت میلیون دلاری رسیدن، دوستان اسماشون رو پایین مینویسم خداوکیلی برید تو اینترنت راجبشون بخونین تا بشکنه این باورهای محدود ذهن ما راجب ثروت و بیزینس ساختن!!!

ببینین ذهن ما چقدر مارو محدود کرده!!! من یکی وقتی این فایل رو دیدم از تعجب داشتم شاخ در میوردم اخه مگه میشه یه بچه فسقلی ثروت میلیون دلاری بسازه؟؟؟ و اینم بدونید که تمام این عزیزان تکامل خودشون رو در حوزه کسب و کار از سنین پایین شروع کرده بودند، حالا اینکه با چه باورهایی تو اون سن دنبال کسب ثروت بودند باید تحقیق کرد!

20- Fraser Doherty :

او در سن 14 سالگی با استفاده از دستور تهیه مربا مادربزرگش، شروع به ساخت مربا و فروش آنها به همسایه هایش کرد. در سن 16 سالگیش اون دستورهای خودش رو ساخت و بیزینسش به حدی خوب پیشرفت کرد که مدرسه را رها کرد، در سال 2007 توسط یک فروشگاه زنجیره ای در بریتانیا دعوت نامه ای برای همکاری در فروش محصولاتش دریافت کرد و در سال 2009 او یک میلیون و دویست هزاردلار پول از فروش محصولاتش ساخته بود.

19- Ashley Qualls :

در سال 2004، اشلی 14 ساله وبسایت، Whateverlife.com رو لانچ کرد، که در آن کارهای طراحی اش را به نمایش میگذاشت بعد او به صورت رایگان صفحه های مجازی هم کلاسی هایش را دیزاین میکرد، در سال 2005 و فقط با تبلیغات زبان به زبان(دوستانش از کارهای او تبلیغ کرده بودند) سایت او در حال انفجار بود از مشتریانی که دنبال طراحی های باحال برای وبسایتها و صفحه های شخصی خودشون بودند، و بعد او در برنامه تبلیغات گوگل شروع به همکاری کرد و با گذاشتن تبلیغات در وبسایتش برای او میلیون ها دلار ساخت.

18- Cameron Johnson :

وقتی که والدین کامرون از او خواستند که دعوت نامه هایی برای مهمانی شون درست کنه، او به هیچ عنوان فکر نمی کرد که این ایده او را تا کجاها خواهد برد، بخاطر طراحی زیبایش، آشنا ها و همسایه هایش به او کارهای طراحی بیشتری سپردند، وقتی که به سن 11 سالگی رسید در بانک چندین هزار دلار پول پس انداز کرده بود، برای گسترش کارش او بوسیله پس اندازش کار طراحی خود را بصورت آنلاین درآورد و بعد از این کارش او در ماه حدود 3تا 4 هزاردلار درامد داشت .

17- Juliette Brindak :

وقتی که او تنها 10 سال داشت، شروع به طراحی و کشیدن کارکترهایی نقاشی کرد به اسم کول گرلز (cool girls) در سن 16 سالگی او یک شبکه اجتماعی برای دوقلوها درست کرد که از نقاشی هایش الهام گرفته شده بود، کار او گرفت و ده ها هزار دوقلو به او و وبسایتش سر میزدند و درنهایت وبسایت او هر ماه حدود 10 میلیون بازدیدکننده داشت، که برای او 15میلیون دلار رقم زد.

16- David and Catherine Cook :

این دو برادر و خواهر با ساختن یک وبسایت (Myyearbook.com) مربوط به کتاب به نوجوانان میلیون دلاری تبدیل شدند، و تحت تاثیر ایده ای که داشتن توانستند 200 هزاردلار سرمایه جذب کنند و وبسایت خود را لانچ کردند، اون ها صبح ها به مدرسه میرفتند و عصرها رو وبسایتشون کار میکردند و در سال اول لانچ وبسایتشون 404717 کاربر عضو شدند. از اون زمان بیزینس اون ها رشد کردند و ارزش دارایی هایشان حدود 100میلیون دلار است .

15- Sean Belnick :

او با ایده فروش اشیا بصورت انلاین وارد بیزینس شد و در سن 14 سالگی او وبسایت خودش را برای این ایده طراحی کرد و از آنجا که تنها 600 دلار بودجه داشت او ابتدا تصمیم به فروش اشیا کوچک مثل کارتهای بازی و … کرد، و وقتی که با این بیزینس آشنا شد و رمز و رموزش را آموخت وبسایت دیگری راه اندازی کرد که هدف ان فروش فرنیچر و مبلمان بود، و برای او 24میلیون دلار در سن 20 سالگی به ارمغان آورد، او بیشتر از 75 کارمند دارد و ارزش دارایی هایش به 50میلیون دلار میرسد.

14- Nick D’Aloisio :

او در مدرسه در سن 12 سالگی کدنویسی رو یاد گرفت و برنامه ای برای گوشی های هوشمند نوشت که توسط یاهو به قیمت 30 (یا 13 درست متوجه نشدم) میلیون دلار خریده شد.

13- Adam Horwitz :

او در سن 25 سالگی یک وبسایت میلیون دلاری را دارد، او ایده هایش را در سن 15 سالگی با طراحی وبسایت و برنامه موبایل اجرا کرد که درنهایت موفق به طراحی یک وبسایت میلیون دلاری تبدیل شد.

12- Adam Hildreth :

او در نوجوانی وبسایت شبکه اجتماعی را طراحی کرد که بسیار موفقیت آمیز بود، و میلیون ها دلارش رو در این پروسه بدست آورد، و با سرمایه اش یک آژانس بازاریابی جوان رو ثبت کرد، و حالا در سن 28 سالگی ارزش دارایی های آدام 25 میلیون دلار است.

11- John Magennis :

او بیزینس طراحی وبسایتش را در سن 14 سالگی شروع کرد، و وبسایت هایش برای مقدار کمی دلار در اینترنت میفروخت، کار او آنقدر خوب بود که از فروش وبسایت ها به قیمت 50 دلار به فروش وبسایت به قیمت 13 هزاردلار رسید، در سن 16 سالگی او توانست اولین میلیون دلار خود را بدست آورد.

ادامه دارد . . .

92- 10- Tyler Dikman :

او با فروش لیموناد در سن 5 سالگی ساعتی 22 دلار می ساخت، در سن 10 سالگی او ساعتی 74 دلار ثروت میساخت،‌ و در این زمان شروع به سرمایه گذاری در بورس کرد، او در سن 15 سالگی شرکت خودش را تاسیس کرد، و در سن 17 سالگی اولین میلیون دلارش را ساخت!!!

9- Michael Furdyk :

او یه وبسایت لانچ کرد که بسیار خوب پیشرفت و در سن 17 سالگی به قیمت یک میلیون دلار آن را فروخت، و بعد از آن یک مجله مربوط به تکنولوژی تاسیس کرد که آن هم بسیار معروف شد و سپس شرکتی را در حوزه ای تی تاسیس کرد.

8- Abbey M.Fleck :

او دختر نوجوانی اهل مینسوتا ، امریکاست. او در سن 8 سالگی ظرفی را طراحی کرد که بوسیله آن در مایکروفر میتوانستند بیکن درست کنند،‌ او و پدرش کارخونه ای را برای ساخت اختراعش پیدا کردند و شروع به فروش محصولشون کردن که در شو تلویزیونی اپرا وینفری هم برنده شدند!

7- Mike Mcdonald :

او یک پوکر باز کاندایی است و جوانترین پوکر بازیست(سن 18 سالگی) که در تور پوکر اروپا برنده شده است. و چندین سال بعد از این دستاوردش در یک تورنمنت پوکر توانست 10 میلیون دلار برنده شود .

6- Farrah Gray :

او در سن 6 سالگی شروع به فروش بادی لوشن کرد. او در سن 13 سالگی یک وبسایت مربوط به مواد غذایی لانچ کرد که بعد از یکسال توانست حدود 1/5 میلیون دلار سود کرد و در سن 14 سالگی تبدیل به میلیونر شد. همچنین او جوانترین کسی است که در وال استریت شرکت دارد که شرکتش حدود حداقل 20 میلیون دلار قیمت دارد.

5- Carl Churchill :

به او بیل گیتس بریتانیا میگویند، او طراحی وبسایت را در سن 12 سالگی شروع کرد،‌ و اولین پروژه های وقتی که هنوز به مدرسه میرفت لانچ شدند،‌ او در سن 19 سالگی بیشتر از یک میلیون دلار از شرکت و پروژه هایش ثروت میساخت، از آن زمان او حدود 6 وبسایت مربوط به شرکت های کامپیوتری راه اندازی کرده است. یک مجله گفته است او تا سال 2020 به 100 میلیون دلار ثروت میرسد .

4- John Koon :

او اولین میلیون دلارش را در سن 16 سالگی بدست آورد(بوسیله اجراهای خطرناک با موتورسیکلت) و بعد از آن او به کار در حوزه فشن علاقه مند شد و توانست همراه رپر جوان جی زی، یک شرکت طراحی لباس مد و فشن را تاسیس کند که حدود 40 میلیون دلار در این زمینه ثروت ساخت.

3- Andrew Gower :

او با ساخت بازی های کامپیوتری از سن 7 سالگی کارش را شروع کرد و در سال 2009 مجله سان دی تایم او و برادرش را با ارزش دارایی های معادل 9/9 میلیون دلار معرفی کرد .

2- James Murray :

او با فروش عینک در یک خرده فروشی اینترنتی کارش را شروع کرد و زمانی که هنوز دانشجو بود توانست در سال اول لانچ وبسایت فروش خودش حدود یک میلیون دلار از فروش عینک بدست آورد. ارزش دارایی های او حدود 10 میلیون دلار است .

1- John and Patrick Collison :

این دو برادر که در سن 17 و 19 سالگی شروع به فروش نرم افزار خود کردند، و از همان ابتدا به طور میلیونی فروش داشتند،‌ بعد از آن در سیلیکون ولی سرمایه گذاری کردند و کمپانی آنها حدود 1/75 میلیارد دلار ارزش گذاری شده است .

دوستان امیدوارم مفید باشه و لذت برده باشید خدایا شکرت که ثروت ساختن رو هر روز آسون تر و آسون تر میکنی!

93- ه جمله زیبا در مورد جلسه اول دوره فوقالعاده جهانبینی توحیدی 1:

برای سفر کردن، هیچوقت پول مهم نیست، بلکه موضوع شجاعت است که اهمیت دارد.

(Travel is never a matter of money, But of courage)

94- بهتره با آرامش و لذت بقول استاد مدارم رو تغییر بدم تا یه شبه و سریع .

95- استاد یه جمله گفتید خیلی به دلم نشست (اینکه همه روزهای عالی زندگیتو میخوای هدر بدی برای اینکه به اون نقطه برسی که مردم ازت تعریف و تمجید کنن؟ ؟)

96- واقعا ثروتمند بودن موفق بودن و سالم و خوشبخت بودن طبیعیه و اگه غیر این باشه عجیبه.

97- یا ایهاالذین امنو ارکعو و اسجدو و اعبدو ربکم و افعلوالخیر لعلکم تفلحون یعنی ای کسانی که ایمان آوردید رکوع کنید و سجده کنید و فرمانده تان را عبادت کنید و کارهای خیر انجام دهید تا رستگار شوید . و با جستجو در ایات سجده فهمیدم پیام این ایات تواضع انسان در برابر عظمت الله و خداوند در این سوره‌ها و سوره‌های دیگر مردم را دعوت به تدبر و تفکر در آیات خداوند و آفریده‌های او می‌کند تا با دید واقعی به عالم بنگرند و به دور از تعصب و تقلید جاهلانه، دنبال حقیقت بروند. در این صورت می‌بینید که آفریدگار هستی و پروردگارشان یکی است، تنها رو به سوی او می‌کنند و فقط او را عبادت می‌کنند و از او یاری می‌جویند..

98- برای اینکه یه ساختمان جدید ساخته بشه، نیاز هست که ساختمان قبلی خراب بشه و یک پی ریزی و فونداسیون جدید ایجاد بشه و روی اون یک بنا و ساختمان جدید بالا بیاد. ذهن و افکار و باورهای ما هم مثل همین ساختمان هستش و وقتی که میایم درسایت خانواده عباسمنش و میخوایم که ساختمان جدید خودمون رو بسازیم باید این مراحل رو طی کنیم.دوستان گلم، نمیتونید ساختمان زیبا و جدیدتون رو بدون خراب کردن ساختمان قدیم و پی ریزی جدید، بسازید.

99- تو فکر فرو رفته بودم داشتم در مورد استاد و اتوبوسشون و این سفر فکر میکردم از خدا خواستم که توسط قرآن باهام حرف بزنه. خواستم حکمت این ماجرا رو بهم بگه. بسم الله گفتم و صفحه ای رو باز کردم. از ذوقم کمی مونده بود بال دربیارم. بچه ها میدونید چه آیه ای اومد برام. کلی کیف کردم.

آیه ی 15 و 16 سوره عنکبوت. با این مضمون :

ما او و سرنشینان کشتی را رهایی بخشیدیم،و آن را آیتی برای جهانیان قرار دادیم.ما ابراهیم را فرستادیم،هنگامی که به قومش گفت؛(خدا را پرستش کنیدو از عذاب او بپرهیزید که این برای شما بهتر است).

دوستان برید حتماً بخونید. خدایا شکرت که ما همه تو این اتوبوس استاد که حکم کشتی نوح رو داره برامون سوار شدیم و داریم هدایت میشیم به سمت خودت.

100- ینبار یسری میزنم به جناب تئودر رزولت فقید

باور کن که میتوانی و تو نصف راه رو رفتی!!!!

(Believe you can and you’re halfway there )

دلم نیومد اینم براتون ننویسم خدااااایی عجب مخی داره این جورج برنارد شاو:

زندیگ راجب پیدا کردن خودتون نیست. زندگی راجب خلق کردن و ساختن خودتون است!

(Life isn’t about finding yourself. life is about CREATING yourself)

بیایید زندگی خودمونو زیبا خلق کنیم، شاد خلق کنیم، پر از آرامش خلق کنیم، شجاع خلق کنیم، ثروتمند خلق کنیم و . . .