به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 1 - صفحه 97

1703 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 1110 روز

    سلام همسفر های دوست داشتنی من

    ابن فایل چند بار نگاه کردم بازم نشون دهنده ایمان فعال استاد به خدای مهربان است

    خود استاد هم گفتن که شما های که این فایل میبینین ۹۰درصدتون اوضاع و شرایط تون از اون موقع من بهتره آره من یکیش یک خونه عالی امکانات و وسایل خوب لباس و خوراک عالی ولی چرا راضی و قانع شدم به همین مگر خونه از این بهتر نیست مگه امکانات از این بهتر نیست مگه نمیشه که از این روستا که به تازگی شهر شده مهاجرت کرد به شهری دیگه مگه نمیشه که من خودم شغل داشته باشم مشکل من نوعی این هست که از نقطه امن خودم بیرون نمیام چسبیدم به همین های که دارم روزی چند بار نماز می‌خوونم خداشکر میکنم که خونه دارم همسرم کار داره خب به این میگن زندگی ؟؟؟؟اصلا ایمان من این وسط کجا بود اگر من ایمان داشته باشم مثل استاد باید شروع کنم روی باور هام کار کنم خودم محدود نکنم به قول استاد همه این یه خورده سختی که من کشیدم کشیدن ولی چه کسی پیروز شد اونی که قبل از پارو زدن گره طنابی که به قایق زده بود باز کرده بود ولی من نه از یک طرف اطلاعاتم می‌برم بالا میگم من ایمان دارم و شروع میکنم پارو زدن از طرفی هم گره طناب بسته هست تو نقطه امن خودم وایستادن و فقط سخنران خوبی شدم عالم بی عمل به چه ماند به زنبور بی عسل و ایمان من این وسط حرف چرت هست.زنبور با دادن عسل معنا پیدا می‌کنه وگرنه اگر عسل نمی‌داد مگسی بیش نبود حالا منی که ایمان توکل امید نداشته باشم چی هستم این وسط؟

    خدایا هدایتم کنم من دستام رها کردم بال هام نشونم بده کمک کن به پرواز من بندت هستم دوساله آشتی کردم باهات آرامش به تمام وجودم تزریق کردی حالم خوبه باهات حالم بهتر کن من باید ثروتمند بشوم من باید خوشبخت تر بشوم و من باید موفق تر بشوم من باید همونی بشم که به خودم افتخار کنم الگویی تو خانواده ما نیست ولی من اولین الگو میشم می‌دونم هوامو داری می‌دونم.

    اینا نوشتم اول برای خودم که همیشه داشته باشمش و بخونمش که کج نرم که جاده خاکی نرم دستم تو دستای خدا باشه و به مقصد برسم

    آرزوی خوشبختی برای همتون دارم خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    حسین و سکینه گفته:
    مدت عضویت: 2130 روز

    سلام به همگی ،امیدوارم حال دلتون عالی باشه .

    Woooow این کلمه ی که هروقت شگفت زده میشم به کار میبرم .اگر شخصی شما رو نشناسه و با شما کار نکرده باشه قطعا این فایل رو ببینه دود از کلش بلند میشه .

    فایل قبلی رو که شما زحمت کشیدید و بروزرسانی کردید من دیده بودم و خاطرم هست که یه جا فایل قطع کردید چون مشغول صحبت با همسایتون شدید ،زمان چقدر زود میگذره ،سه سال از عضویتم در سایت گذشت

    استاد داشتن اشتیاق مهمه ،اشتیاق برای رسیدن ،برای بهتر شدن ،برای تغییر کردن ،برای هر چیزی ،صبر یا به قول شما تکامل هم واجبه ،همونطور که خورشید به یکباره طلوع نمیکنه و اروم اروم میاد بالا و هوا اروم اروم روشن و روشن تر میشه و هنگام غروب هم همینطوره ،زندگی هم همینجوریه ،اگر ما قانون تکامل رو یادمون رفته ،جهان که قوانینش ثابته ،اما استاد چیزی که شاید خیلی ها فراموش میکنن و شما هم بارها گفتید استمرار در انجام هست .

    این مهم ترین بخشه ،ما باید به طور دائم رو بارهامون کار کنیم ،ما باید تبدیل به فرد و شخصیتی دیگه بشیم .ما باید بنیادی تغییر کنیم ،تا جهان اطرافمون تغییر کنه .

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    امیر علی گفته:
    مدت عضویت: 2415 روز

    سپاسگزار خداوندی هستم که در هر لحظه هدایتگر من است.

    سلام و درود فراوان به استاد عباسمنش عزیزم و دوستداشتنیم و خانم شایسته مهربان و عزیز و خانواده باصفای عباسمنش.

    اول از همه استاد بی نهایت سپاسگزارم بابت پیمودن این راه و الگو شدن برای من ،استاد فایل رو دیدم خیلی کیف کردم و بعدش متن خانم ملیحه رو خوندم کیف کردم کیف که اینقدر شما شاگردای بی نظیری تربیت کردین نه فقط با حرفتون که با عملتون و ایمانتون بی نهایت بی نهایت سپاسگزارم از شما و این دوست عزیز که نمیدونی تو دلم چیکاره لذت بردم لذت بردم استااااااااد عزیزم.

    اصلاااا نمیدونم چطوری بیان کنم حال الان و این لحظه ام تو کلی مسیر خوندن نمیدونستم چطور شکر کنم خدا رو که این قدر هدایتگره و این قدر بخشنده و این قدر سریع الجواب، حال کردم لذت بردم و چه دعای قشنگی این جمله :

    هر آنچه خیر و برکت در کیهانه نصیبتون بشه. چی بالاتر از این یک استاد عالی داشته باشی که این قدر شاگردهای عالی نه با حرف هاااا با عمل که حس میکنی تو وجودت با تمام وجود احساس میکنی که چقدر لذت بردی شاید به جرات میتونم بگم که تو عمرم اینجوی لذت نبرده بودم از خوندن یک متن ،عاااااااالی بود استااااادم سپاسگزارتونم سپاسگزارتونم سپاسگزارتونم

    چقئر سپاسگزاریشون رو دوست داشتم: با دقت و سخاوت « باور فراوانی ،کانون توجه » لذت بردم استاد عزیزم.

    سپاسگزارم از استاد و گروه عباسمنش که این مقاله ها رو با دقت و سخاوت می نویسن و این فایلهای صوتی و تصویری رو با شوق بسیار مجددا ضبط میکنن. دست مریزاد و خدا قوت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 1661 روز

    روز پانزدهم از روز شمار زندگی من

    نمیدونم چی بنویسم ولی باید ردپامو برای هرجلسه بزارم پس هرچی در ذهنم میاد مینویسم.

    به رویاهایت باور داشته باش با ایمان زیاد ، توکل به خدا

    اگر قدرت خدارو باور کنیم میتونیم به هرچی که بخوایم برسیم ‌.

    ایمان یعنی عمل ، حرکت کردن ، ادامه دادن و جلو رفتن .

    اکثر آدمها به نماز می ایستن نمازی که برای خداست ولی دارن به خدا فکر میکنن به قدرتش و نعمتهای بیکرانش

    یا دارن به بدهی هاشون به معامله کردناشون به اینکه زودتر برن و یکار دیگه انجام بدن هست . نماز از سر وظیفه باشه چه فایده داره

    زمانی که احساس کردم این نماز از سر وظیفه س از روی ترس از خدا و عذاب آخرت هست گذاشتم کنار و گفتم این نماز منو بجایی نمیرسونه . چقدر باورمون به خدا قوی هست ؟

    من هنوز باورم قوی نیست بقول دوستی هرچقدر باورمون قوی بشه خدا هم در ما بزرگ و بزرگتر میشه .

    پس باید اونقدر به خدا ایمانم زیاد بشه که هروقت رویایی داشتم بگم شدنیه . من نمیدونم چیجوری ولی خدا میدونه پس خودش برام درستش میکنه .

    همیشه ازش میخوام که منو به خودش نزدیک کنه . اون که خودش نزدیک هست نوبت منه که بهش نزدیک بشم و درکش کنم و یادم نره این دنیا اومدم که رشد کنم . گذشته من هرچی بوده از هرجا که شروع شده خودم خواستم که بیام و رشد بدم روحمو و بزرگ بشم و قوی بشم .

    خدایا من را به راست هدایت کن به راه آنان که نعمت داده ای و نه گمراهان .

    خدایا شکرت 🙏❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    زهرا ولایتی گفته:
    مدت عضویت: 1138 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جونم

    ببین هدایت های خداوند رو ، چطور ما رو به همون چیزی که باید بشنویم و ببینیم هدایت می کنه.

    مثل همیشه از خواب بیدار شدم و اومدم تو سایت و حسم گفت بزن روی نشانه امروز من ، منم زدم و به فایل “قدرت تحسین در برابر حسادت” هدایت شدم. با خودم گفتم اخه من چه نیازی به این فایل داشتم و چرا باید الان به این فایل هدایت بشم؟ ولی من یاد گرفتم در برابر هدایت های خداوند مقاومت نداشته باشم و طبق همون مسیر پیش برم. خلاصه فایل رو دیدم و خیلی عالی بود. بعد از تموم شدن فایل چشمم افتاد به فایل های دیگه ای که چند تا اون بالا نشون داده میشن که این فایل هم این بار یکی از اون ها بود. من اصلا خبر نداشتم همچین فایلی تو سایت هست و جالبه که خیلی دوست داشتم فایل اون خونه استاد که 4 تا اتاق بوده رو ببینم . و الان خداوند مهربان از این طریق هدایتم کرد. چقدر جالب ، چقدر جالب که خدا توی اون فایل اول که بهش هدایت شدم ، بهم تحسین کردن رو یاد داد و گفت اگر میبینی کسی تونسته پس با خودت بگو منم می تونم ، و بعد به این فایل هدایتم کرد که من برام باور پذیر بشه که می شود از اونجا به همچین جایی رسید. حالا به قول استاد خدارو صد هزار مرتبه شکر من که شرایطم خیلی خیلی بهتر از اون موقع استاده . پس من می تونم. استاد تونسته؟ منم می تونم . استاد باور هاش رو تغییر داده و تصمیم گرفته که شرایط زندگیش رو اون جوری که می خواد خلق کنه و بسازه؟ منم همین کارو می کنم.

    استااااااااااد عزیزم عاااااااااااشقتووووووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    دنیا گفته:
    مدت عضویت: 1051 روز

    وااااااااای چه مرغ و جوجه های خوشملییییی، من عاااااااشق چنین زندگی هستم،

    ببخشید یادم رررررفت سلام کنم، سلام و سلامتی و شادی خدمت استاد بزرگوار و دوستان عالی، واقعا دم شما گرررررم، بررررااااوووو، شما یکی از اون افرادی هستید که ناپلیون هیل میگه اگر انسان به خودش باور داشته باشه اتفاقا فوقالعاده حیرت انگیز رو خلق میکنه، و سپاسگزاریم بابت آموزش های عالیتون، من تازه متوجه شدم چه مسیری رو برم و خدارو هزار مرتبه شکر میکنم بابت نشان دادن راه و باریکلا به خودم که بجای جبه گرفتن سریع دارم تجربه های شما رو با جون و دل استفاده میکنم.

    امیدوارم این پیام رو بخونید و یادتون بمونه، من سال بعد میام درب خونتون حضوری تشکر میکنم و یه کباب هم توی اون پردایس درست میکنیم. دیگه خودتمو دعوت کردم چونکه مهمون حبیب خدا و استاد عباسمنش و مریم بانوه.

    ممنون بابت حس و حال عالی، اینم بگم در چه شرایطی دارم کامنت مینویسم، بعد از اینک از کار آومدم خونه، سریع لپ تاب روشن میکنمم به تعهدم برای آموزش درست عمل کنم و کامنتها و فایلا رو نگاه میکنم و خدا رو شکر میکنم، در طول روز هم همش اطرافم نگاه میکنم و از خدای بهشت سوئد تشکر میکنم برا این همه زیبایی و نظم و نعمت و ثروت. خدایا از اینا بیشتر و بیشتر میخام، پیشاپیش مرررسی که بهمون میدی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    ريحانه ترابيان گفته:
    مدت عضویت: 1041 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جان،هنوز اوایل فایل هستم و خونه قدیمی بندر عباس رو دیدم که با ذوق و خنده داشتید از فضای خونه حرف میزدید ولی چهره شما و لحن صحبت شما نه تنها هیچ نا امیدی نداشت بلکه درش یه ایمانی به خدا و رویا بود که عمیق به دام نشست،وقتی شما داشتید اماده می شدید با جت اسکی برید اونر دریاچه پیش مرغ و خروس های بامزهتون و یه لحظه مکث کردید و نفس عمیق کشیدید و گفتید من از اون وضعیت الان رسیدم به این زندگی،یه حس عجیبی بود که تا حالا ندیدم بودم حد اقل تا به الان تو چهرتون که در عین شرایط به ظاهر اسف بار امید قوی و توکل شمارو سر پا نگه داشت که خوب الان نتیجش به این قشنگی شده،نمیتونم حسی اکه از اون مکث شما و اینکه احتمالا تو ذهنتون به خودتون باز گفتید دمت گرم که جا نزدی رو بیان کنم عجیب قشنگ بود،واقعا از ته دلم از خدا میخوام که همه ما رو هدایت کنه به مسیر بهشتی که شما وفتید ثابت قدم ادامه بدیم همه انسان ها اگه بخوان و ایمان و هدایت رو جدی بگیرن لایق این زندگی هستند که از هر نظر در بالاترین سطح خودش قرار داره و البته جا داره برای بهتر شدن

    ممنونم از شما برای این همه فرکانس زیبایی که منتشر میکنید از ته دلم هر روز و هر روز براتون انرژی مثبت میفرستم و دوستون دارم این جمله هایی بود که خدا قلم شد در ١٠ دقیقه اول این فایل و شروع به نوشتنش کرد.

    امیدوارم به زودی نتایج خیلی بزرگترم رو که صرفا تا الان از همین فایل های هدیه گرفتم رو به صورت ویدیو براتون ارسال کنم

    استاد قشنگم همیشه سلامت باشید دوستون دارم😍🤍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    مهدی اکبر گفته:
    مدت عضویت: 1394 روز

    به نام خدا

    روز پانزدهم سفرنامه.

    نکته ای که از این فایل یاد گرفتم اینه که خیلی مهمه که ما در طول مسیر، به اهدافو رویاهامون باور داشته باشیم ، به خدا توکل داشته باشیم که اوضاع بهتر میشه.

    اینجوری سریعا با سخت شدن اوضاع جا نمیزنیم.

    یکی از روش هایی که بهمون میتونه کمک کنه که این باور رو تقویت کنیم ، گشتن بدنبال الگو هایی که تونستن موفق بشن هست.

    وقتی بقیه تونستن پس من هم میتونم.

    و هرچه بیشتر دنبال این الگوها باشیم ، این قانون رو بیشتر باور میکنیم.

    نکته دیگه اینکه باید عمل کنیم.

    یعنی تا دست بکار نشیم ، تا قدم اولو بر نداریم، تا تمرینا رو انجام ندیم هییییچی حاصل نمیشه.

    اگر بخوایم پشت ترسامون قایم بشیم، لذت زندگی رو نمیبریم‌.

    خدا باشجاعانه با اونایی که از تغییر نمیترسن و فقط به دنبال پیشرفتن💪.

    انشالله که هممون توی این مسر موفق بشیم و لذت زندگی کردن رو بچشیم.

    خوش باشین🌸🌸🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    تنها خدا برایم کافیست گفته:
    مدت عضویت: 1135 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    سلام بر همه هم فرکانسیهای عزیز و استاد مهربان

    تعهد روز پانزدهم

    خدایا شکرت که هر لحظه مطمعن میشم که خودم خالق زندگیم هستم خدارو صد هزار مرتبه شکر بابت ارامش زندگیم و اینک خیلی راحت هرچی میخوام از خدا میخوام بدون خجالت و رودربایستی ،خدایا هرلحظه آگاه م کن به قوانین تغیر ناپذیرت خدایا تضادهام زیاده ولی من همواره میام سمتت خدایا بخودت قسمت میدم مراقبم باش و منو هول بده سمت جاده خوشبختی خدایا مطمعنم هرلحظه زندگیم داره نورانی میشه خدایا من میدونم باید وقتش برسه و حتما رزق و روزیم رو به دست خودم و به وفور میرسونی من همچنان صبور هستم و فقط از خودت هرچیزی رو میخوام چون آگاهم که خودت قادر مطلق هستی خدایا بابت این حال خوبم ازت سپاسگزارم من تسلیمم در برابر هدایت و قوانین ثابتت و میپذیرم هرچی برایم مقدر کنی تقدیری که خودم رو سر سپرده کردم و همه چیز رو بهت سپردم پس برای من اتفاق خوب فقط میفته خدایا بابت فرزندم سپاسگزارم که مراقبشی و محفظت میکنی ازش خدایا ممنونم بابت همسرم که اینقدر فهیم و با درک هست خدایا بابت تمام نعمتهایم که قابل بیان نیست سپاسگزارم واقعا فقط نوشتم نمیدونم منظم و مرتب بود یا نه ولی میدونم عاشق خداوندگارم هستم و خدا هم عاشق تر نسبت به من

    در پناه خدای عزیز تراز جانم در امن و امان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    یاسر آزادی خواه سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 2814 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد دلها به خانوم شایسته مهربان و دوستان هم فرکانسیه گل

    برگ ۱۵سفرنامه

    امروز تصمیم گرفتم یه خاطره از خدمت سربازیم بگم و الان که طبق قوانین جهان هستی به اون خاطرات نگاه میکنم هیجان زده میشم

    بماند که من از شهرم کرج با کلی امیدوآرزو افتادم شهر بوشهر و اونموقع چون قانونو نمیدونستم خیلییی ناراحت شده بودم

    اما یه روز به خودم اومدمو گفتم دیگه این اتفاق به ظاهر بد افتاده و حالا وقته درست کردنشه، وقتشه اینجا که هستم حداقل جام خوب بشه

    هیچوقت نمیتونستم تصور کنم که ۱۴ ماه پست شبانه روزی بدم

    انقدر این فکرو کرده بودم که دیگه باورم شده بود با اینکه تو پاسدار خونه بودم و باید تو بیابون پست میدادم با این حال باورم شده بود که هرگز تا اخر اینجا نمیمونم

    تا اینکه باورهام با خواسته هام هماهنگ شد

    و چند روزی از پست دادنم نگذشته بود که فرمانده گردانمون اومد تو پاسدارخونمون تو بیابون، یادمه شب بودو ساعتم حدودا ۱۱شب بود

    یه دوری تو قسمته ما زدو کانکسه کوچیکی که توش زندگی میکردیمو یه نگاهی انداختو بعد شروع کرد سوال پرسیدن که نفرات جدید چیکاره انو چه درسی خوندنو….

    رسید به من

    منم که خیلی اونروز تو گرما و زیره افتاب مونده بودم یکم صورتم خسته به نظر میرسید

    گفت تو سیگار میکشی؟ گفتم نه جناب سروان من ورزشکارم و بهم الهام شد که یاسر بهش بگو طبق تجربیاتت میتونی مربی خوبیم باشی

    منم این جملرو گفتم بهش، بعد گفت ا.. جدی؟ منم دنباله یه مربی بودم بینه سربازا که باهاش برم باشگاه ظهرا تمرینم بده باهام کار کنه وزنمو کم کنم

    گفت چند روز دیگه میارمت گردانه منشیا دیگه نمیخواد پست بدی تا ۲ظهر منشی باش بعدشم میریم باشگاه

    وااای خدااا منیکه تازه ۳،۴روز بود اومده بودم منشی شدم

    رفتم گردانه منشیا تا ۲ظهر تو گردان میچرخیدم زیره باده کولر نامه مینوشتم

    بعدش میرفتم باشگاه با فرماندمون بعد میرفتیم دریا تا ۷ غروب بعد میومدم شامو میخوردم، گوشیم کلا دستم بود راحت هرکاری میخواستم میکردم، به جرعت میگم اگه بغله خونمون تو کرج هم میوفتادم انقدر راحت سربازی نمیکردم

    من قبول نکرده بودم که پاسدار باشم من قبول نکرده بودم که ۱۴ماه زیره آفتاب عرق بریزم

    من سربازی راحتو بی دغدهو با کلی مرخصی میخواستم، من آزادیه زمانی و مکانی تو سربازی میخواستم من آزادیه استفاده از باشگاهو گوشیو میخواستم…

    خدا همشو بهم داد به قدری تو سربازی دریا رفتم شنا کردم که شنام عالییی شد، به قدری باشگاه رفتم که با بوشهریا رفیق شده بودم به قدری مرخصی اومدم که اصلا نفمیدم چه طوری گذشت

    اتفاق به ظاهر بد باعث شد به بهشت تو سربازی هدایت بشم

    هرموقع میخواستم میرفتم تو شهر تا هرموقع از شب

    به خاطره اینکه با فرماندمون بتونم از گردان خارج شم یه کارت ورود خروج بدونه مانع برام گرفته بود که من شب ها هم راحت میرفتم باهاش بیرون

    انگار یه هتلی شده بود که فقط قرار یه مدتیو اقامت داشته باشم

    آخرای خدمتم حدودا یک ماه مونده بود که کلا تموم بشه، بیماری وارد کشورها شد همه ماسک میزدنو…

    فرماندها میگفتن سربازا نباید برن بیرون نباید برن مرخصی چون میرن بیماری با خودشون میارن و هیچکس حق مرخصی نداره

    این اتفاق به ظاهر ناامید کننده باز هم منو ناراحت نکرد چون نپذیرفته بودم که نرم مرخصی نپذیرفته بودم که با شرایط کنار بیام

    بچه ها میگفتن وای تموم شد دیگه نمیتونیم بریم خونهو فلان

    هرروز میومدن میگفتن سربازا نرنو نرن…

    تا اینکه همین اتفاق به ظاهر بد باعث شد سربازیم به بهترین شکله ممکن تموم بشه

    یه نامه از مرکز اومدو توش نوشته شده بود، سربازایی که یک ماه مونده خدمتشون تموم بشه برن دیگه ام نمیخواد برگردن، خودمون کارای پایان خدمتشونو درست میکنیم

    واااای خدا رفتم بلیط هواپیما گرفتمو برای همیشه سربازیم تموم شد، امضاهامو جمع کردن خودشون، کارتم اومد دمه در خونه

    سربازی مثله آب خوردن تموم شد

    من خدارو هیچوقت فراموش نکردم

    هیچوقت به قدرتش شرک نورزیدم

    هیچ وقت نگفتم خدا تو مقصری

    هیچوقت نپذیرفتم که باید زجر بکشم

    خدارو تو لحظه به لحظه احساس کردم

    اون روزی که توکل کردم به خودش و گفتم خدا من دیگه توانی ندارم من هیچکاری از دستم برنمیاد تو قدرتت بینهایته برام درست کن چیزی که بهش میگیم تسلیم شدن در برابر امر پروردگار

    به هرکی میگفتم اینطوری خدمت کردم میگفت دوروغ میگی اینجوری میگی مثلا بگی سخت نگذشته مگه میشهو فلان…

    ولی من به خدا فکر میکردمو تو دلم میخندیدم

    خدایه من قبل از اینکه بیوفتم بوشهر اونجا بود

    خدایه من وقتی رسیدم بوشهر یک دقیقه دیر نکرد

    خدایه من اجابت کرد درخواست درخواست کنندرو که من بودم

    خدا بی حساب بخشید بی حساب

    برای تمام عمرم خدا کافیست برای تمامه رویاهام خدا کافیست

    باید تا ابد پارو نزد وا داد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: