به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 2 - صفحه 54 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/03/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-03-06 03:23:382024-06-27 06:13:15به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام مجدد خدمت استاد و دوستان عزیزم💜💜💜💜
روز شانزدهم سفرنامه….
در ادامه صحبتای دیروزم و در این کامنت میخوام در مورد موفقیت هام در زندگیم بنویسم…🌻🌻🌻
من یه دختر فوق العاده هستم و بینظیر. و با توجه به محیطی که در اون بزرگ شدم و سختی هایی که بوده احساس میکنم خیلی عالی رشد کردم و تونستم خودم رو و اعتماد به نفسم رو رشد بدم.
تو محیطی بزرگ شدم که شاید یکبار هم از من تعریف نشده ولی بارها سرزنش و تحقیر شدم
یادمه یکبار برای اولین بار دوست داشتم چایی درست کنم شاید حدود 12سالم بود یا کمتر و مادرم هیچوقت چیزی یادم نداده بود و من پیش خودم گفتم باید آب رو که جوش اومد چایی رو بریزم داخلش دیگه و نگذاشتم که املاحش فروکش کنه و چایی خیلی بدرنگ شد و کلی مادرم سرزنشم کرد جلوی بقیه و یه بارم اومدم پیاز سرخ کنم و برا اولین بارم بود و پیازه سوخت و باز کلی تحقیر و سرزنش شدم و احساس میکردم کسی که سن من هست و آشپزی میکنه یا هر کار خونه داری، خییلی بهتر از منه و کار شاقی انجام میده ولی من با تمام این سرزنشا و با اینکه هیچ تعریفی نبوده هیچوقت ولی الان واقعا آشپزیم بی نظیره و بسیار باحوصله و بادقت هستم توی همه زمینه ها از جمله شیرینی و کیک پزی و خیاطی که قبلا میرفتم و گلدوزی و تکه دوزی و…واقعا عاالی کار میکنم. شاید اوایل هر کار این ترسها بیاد سراغم که نمیتونی و اون سرزنش ها یادم بیاد ولی انجامش میدم و میفهمم که چقدر فوق العاده هستم.
و همینطور در مورد رانندگی یادمه یکی دوبار که سوار ماشین شدم چقدر بابام سرزنشم کرد که هیچی بلد نیستی و من چقدر گریه میکردم و ناراحت میشدم که جلو بقیه منو کوچک میکردن.
ولی کی باور میکنه که من تونستم با اولین امتحان رانندگی قبول بشم و از همه اونایی که برای امتحان اومده بودن بهتر عمل کنم. اره برای منی که توی چنین محیطی بودم این موفقیت هام خیلی باارزشه.. .
و در زمینه صحبت کردن همیشه تو بچگیم بهم میگفتن درست نمیتونی حرف بزنی و بقیه متوجه نمیشن و من خیلی سختم بود که تو جمع صحبت کنم و اعتماد به نفسم پایین بود ولی الان به نسبت اون موقع واقعا عالی هستم و این به برکت چند سال نتورک کار کردن هم بود که تونستم بر ترسم غلبه کنم. و اصلا در همون سالهای نتورک پنبه ریز بود که من با استاد عزیزم آشنا شدم و تعدادی فایل از ایشون به دستم رسید در مورد ثروت و واقعا عااشقشون شدم. هر چند اون موقع هنوز با سایت آشنا نبودم..
و یادمه وقتی دوران راهنمایی بودم عینکی شدم. اون موقع کمتر کسی از دوستام عینکی بودن و تا زمان دبیرستان و اوایل دانشگاه هم عینک داشتم و همیشه میگفتم خدایا من فقط یه آرزوی خیلی بزرگ دارم و اونم اینکه که دیگه هیچوقت عینک نزنم و راحت باشم و محدود نباشم برای دیدن به عینکم. چون واقعا باید از صبح تا موقع خواب میزدم وگرنه اصلا هیچی رو واضح نمیدیدم..یعنی همیشه این آرزو رو داشتم و بهش فکر میکردم و روزیکه با چشمای خودم بتونم دنیا رو واضح میبینم…
و من به آرزوم رسیدم و تونستم چشمم رو لیزیک کنم با اینکه بابا اون موقع وضع مالی چندانی نداشت ولی خدا کاری کرد که پولش جور شد و اون روز عمل یکی از بهترین روزای زندگیم بود.
در دوران دانشگاه هم تونستم از همه دوستام زودتر و 3سال و نیمه دانشگاه رو تموم کنم و حتی یه درس افتاده هم نداشتم. در حالیکه من هوش و استعداد بیشتری نداشتم ولی پشتکار و عشق بیشتری داشتم که زودتر تموم کنم.
و همینطور در مورد بچه دار شدن با اینکه همسرم مشکل داشت و مشکلش هم حل شده بود ولی بچه دار نمیشدیم چون من در استرس و انتظاری تمام نشدنی بودم و دقیقا زمانیکه رفتم کلاس خیاطی و ذهنم رو رها کردم و استرس رو از خودم دور کردم، باردار شدم واقعا اون روز رو هم هیچوقت فراموش نمیکنم.
و خییلی خییلی موفقیتای دیگه که واقعا اگه با تمام وجودم خواستم و با ایمان جلو رفتم حتماااا بهش رسیدم…فارغ از تمام محدودیت ها و حرف های دیگران.
و چه موفقیتی از این بالاتر که وقتی با تمام وجودم خواستم زندگیم تغییر کنه به سمت این سایت بی نظیر هدایت شدم و واقعا متوجه تغیر و تحولاتم میشم و اینکه چقدر از حاشیه هایی که قبلا در زندگیم بوده دور شدم..
باور کنید دوستان عزیزم که اصلا مهم نیس تو چه شرایطی بودین قبلا.شک نداشته باشین که اون شرایط بهترین شرایط بوده براتون برای رشد کردنتون. و مهم الانه که میتونید زندگیتون رو تغییر بدید و به هر موفقیتی که دوست دارید برسید.
مانند استاد عزیزم که بارها گفتن زندگی الانشون دیگه هیییییچ ربطی به گذشتشون نداره.
همه ما فوق العاده هستیم همه ما بسیار قدرتمندیم و میتونیم از پس انجام هر کاری بربیایم. ما اشرف مخلوقاتیم.همه ما معشوقه خداوندیم😍
عاشقتم خدای خوب و مهربونم که هر ثانیه منو هدایت میکنی و من فقط باید چشمانم رو بیناتر کنم تا متوجه هدایتت بشم..
دوستون دارم❤❤❤❤
سلام
نکات مهم
✔ انسان فقط کافیه بتونه یه سری باورهاش رو در مورد خداوند تغییر بده.
✔ باورهاش رو در مورد ثروت تغییر بده.
✔باورهاش رو در مورد توانایی های خودش تغییر بده.
✔موفقیت، خوشبختی و ثروت و سلامتی هیچ ربطی به سن نداره.
✔ هیچ ربطی به استعداد خاصی نداره.
✔ هیچ ربطی به سرمایه ی اولیه نداره.
✔هیچ ربطی به جنسیت نداره.
✔هیچ ربطی به اینکه کجا زندگی میکنید نداره.
✔همه چیز، همه چیز در اختیار شماست.
✔تنها باورهای شما شمارو محدود میکنه.
۱۶ امین برگ سفرنامه ام
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان خوب هم فرکانسی ام
” رویاهایت را باور داشته باش ۲ ”
واقعا وقتی این فایل های استاد عزیزم را میبینم ، صددرصد به این ایمان و یقین میرسم که
هر کس تحت هر شرایط و موقعیتی که هم اکنون داره
و در اون موقعیت هست، چه از نظر سن و سال، چه هر جنسیتی داره، چه وضعیت مالی الانش، چه وضعیت سلامتی اش، چه وضعیت رابطه ای یعنی رابطه عاشقانه و رابطه با افراد دیگه، توی هر کدوم از این موارد هر شرایطی که داره،
اگر روی باورها و افکارش کار کنه
با کنترل ِ دائم ِ ورودی های ذهنش
و تغییر باورهای منفی و نامناسب و تضعیف کننده و محدودکننده به باورهای مثبت و مناسب و سازنده و تقویت کننده،
یقینا و مطمئنا نتایجی همچون نتایج ِ حال ِ حاضر ِ استاد عزیز خواهد داشت و من بهش ایمان دارم
و دارم روی خودم کار میکنم و از هر آگاهی که از صحبتا و فایل های استاد بدست میارم سعی میکنم عملگرا باشم و در حد توانم بهشون عمل میکنم و خوشبختانه نتایج خوبی هم دارم میگیرم
و یکی از نتایجش، حس و حال خوبی هست که دارم تحت هر شرایطی که هستم و همیشه سعی میکنم این احساسات خوب را حفظ کنم چون میدونم این حس و حال خوب ، نتیجه باورهای درست من هست و فرکانس هایی که به جهان هستی میدم با این احساسات خوب، نتیجه اش اتفاقات خوب و مناسب در جهت فرکانس ها و همسو با مداری هست که در ِش قرار گرفتم
و این یکی از لذت بخش ترین حس هایی هست که میتونم در زندگی ام داشته باشم ” لذت بردن از حال خوب و خوشی که دارم ”
و میدونم با تمرین و مداومت بر این آگاهی ها ، نتایج بسیار عالی تری در زندگی ام تجربه میکنم از جمله آرامش، شادی و نشاط، آسایش، رفاه، نعمت و ثروت بی نهایت، سلامتی جسم و روح و روان، رابطه عالی با پروردگارم، رابطه عاشقانه و عالی با عشقم، استقلال مالی، آزادی زمانی و مکانی، زندگی در بهترین و زیباترین و ثروتمندترین و سرسبزترین و خوش آب و هواترین و آزادترین و تمیزترین کشور و منطقه و شهر با مردمانی بافرهنگ و مهربان و هر چی خیر و برکت و خوبی و زیبایی در جهان وجود داره ….
خدایا شکرت خدایا صدهزار مرتبه شکرت
سلام به استاد عزیز و مریم عزیزم
به نام خدای شادی ها
اول از همه به کسایی که داخل این سایت هستن حتما حتما توصیه میکنم دیدگاه هارو بخونید.خیلی از نشانه هایی که دنبالشون هستیم به وسیله ی دیدگاه ها به ما میرسن.
رویاهایت را باور کن قسمت دوم،بار اول که دیدم این فایل رو حقیقتا فقط محو تصاویر بودم و اون تضاد زیبا مدام در ذهنم تکرار میشد و مقایسه میکرد با الان.که چه قدر این موقعیت میتونه بدون پارتی بازی و وصل بودن به خدا پیش بیاد.
موفقیت هایی که دوستان به دست اوردن فوق العاده جذاب و خوندنی بود در حدی که بعضیاشون اشک شوق رو به چشمام میاورد.
میخواستم از موفقیت خودم از زمانی که با نتورک آشنا شدم بنویسم.من نتونستم درآمدی کسب کنم ولی اونچیزی که به واسطه ی نتورک کسب کردم در زندگیم فراتر از درآمد برام نتیجه داشت.در همون هفته ی دوباره متولد شدنم(برام خیلی جالبه که تولدم با تاریخ شروع این اتفاقات فقط 2-3 روز فاصله داشت)با شخصی آشنا شدم که فوق آلعاده آدمی بود که شخصیتش با من جور در میومد.بعد از اون با یکی دیگه از اساتید آشنا شدم و یاد گرفتم چه طوری آرامش داشته باشم و خدای خودم رو سنگدل،مجازات کننده و بی رحم نبینمش.
ولی اون برام کافی نبود بیشتر و بیشتر میخواستم و شب ها داخل شکرگزاریم یه جمله ی ثابت داشتم از اینکه خدایا شکرت که من رو همفرکانس با افراد ثروتمند و کتاب های عالی کردی.و باورتون نمیشه چطوری و به طرز عجیبی با استاد عباسمنش آشنا شدم.
و این شد بزرگترین موفقیت من و موفقیت های بعدی که در ادامش اومده:
رابطه ی عاطفی من مدام و هر روز داره بهتر میشه اونهم به خاطر اینکه من دارم هر روز تمرین میکنم.
در زمینه ای که علاقه دارم ،دارم فعالیت میکنم ،البته هنوز در شروع کارمم و فقط یکی از ایده های هدایتیم رو عملی کردم که استقبال از اون فوق العاده بود و همین طور استعدادم و نقاشی هایی که میکشم فوق العاده داره پیشرفت میکنه در حدی که تمام پست های معرفی استاد نقاشیم برای ثبتنام از کارهای منه.
و مهمترین دست آوردم اینه که راهمو پیدا کردم،تمرین هامو با حواس جمع انجام میدم،خدامو پیدا کردم،آرامش توی زندگیمو پیدا کردم.
خدایا شکرت به خاطر اینهمه آگاهی و هدایت.خدایا شکرت به خاطر این بستر مناسب.
شانزدهمین رد پای من در سفرنامه
به نام خداوند هدایت گر و بخشنده
به نام خدای که منو انسان آفرید جزیی از خودش🌷
وقتی در مورد قوانین جهان میشنوم یا میبینم شور وشوقی عظیم در دلم راه میفته ..وقتی میشنوم که من میتونم به هرآنچه که بخوام میرسم حالم عالی میشه .وقتی میشنوم من خالقم، خالق تمام اتفاق ها و شرایط عزت نفسم بیشتر میشه ..ممنونم استاد 🌷بخاطر این فایل بی نظیر ..در جهانی که همه از مشکلات و بیماری هاشون حرف میزنن در جهانی که همه دلیل موفقیتهاشون را مخفی میکنن یکی پیدا شده که با مدرک و سند بهت میگه من به هرچی خواستم رسیدم راهش اینه دلیل موفقیتهاشو بهت میگه ..فقط تو میمونی یک ذهن تو میمونی یک ایمان یک تعهد یک تعهدی که زندگیتو همه جوره عوض کنه تعهد کار کردن روی ذهن روی کانون توجه روی باورها…الهی به امید تو ..خداجون حالا که دارم بهتر و بهتر با قوانینت آشنا میشم کمکم کن که بهتر روی ذهنم کار کنم❤خدایا شکرت که منو هدایت کردی به این سایت به این آموزگار خوب .ممنونم😚😚❤❤
سلام خدای هدایتگرم
سلام به استاد و دوستای همسفرم
شانزدهمین روز : با دیدن این فایل و مراجعه به خودم گفتم من به حرفا و آموزشای استاد باور دارم و همیشه این شدت ایمانتونو تحسین میکنم و اینکه تاکید به ایجاد باور مناسب و ایمان به فراهم بودن شرایط برا تحقق رویاهامون دارین سپاسگزارم . استاد عزیز میخوام بگم با تفکر به این مطالب و سوال از خودم که نسبت به اولین روز الان کجام از دیشب احساساتم درگیر بودن طوریکه با وجود نوشتنِ با تمرکز ،انگار یه چیزی تو وجودم بال بال میزد و من در تقلای دیدنش بودم امروزم که بیدار شدم تمرین سپاسگزاری و تمرکز بر خواسته هامو انجام دادم ،بعد از انجام همه برنامه های صبحگاهی مورد علاقه م ضمن آماده کردن ناهار برا بهتر شدن احساسم که به شکل عجیبی نامناسب بود تصمیم گرفتم برا اولین بار به فایل انگیزشی یک گوش بدم دانلودش کردم ولی چون با صدای خودتون نبود گفتم شماره ۲ گوش بدم داشتم برا پیدا کردنش جستجو میکردم که انگیزشی ۴ توجهمو جلب کرد ازش رد شدم و به جستجو ادامه دادم که ناگهان یادم اومد همیشه میگین «این هدایته »برگشتم و دانلودش کردم …الله اکبر سپاسگزار خدایی هستم که از رگ گردن به من نزدیکتره ،همون چیزی که نیاز اکنون من بود !!!!!!!
(… دنیا پر شده از آدمایی که رویاهاشونو فراموش کردن آدمایی که فقط نفس میکشن ولی هیچوقت زندگی رو تجربه نمیکنن ….) هر چی جلو تر میرفت بیشتر خطاب به من بود : ( امییییییییید اون چیزیه که خیلیا با اولین شکست با اولین تجربه ی ناراحت کننده !!!!!!!!!!!از دستش میدن )این یکی دیگه دقیقا خطاب به من بود تازه یادم اومد دیشب ضمن خرید یه تجربه نامناسب داشتم و همونجا خودمو ،همه ی تمریناتمو ،زیر سوال بردم به خودم گفتم تو یه چیزایی رو درست درک نکردی نکنه وانمود میکنی؟؟؟؟؟!!!!! ایمان حقیقی نداری ؟؟؟؟؟؟و کلی تردید نسبت به خودم ،از طرفی یاد این جمله افتادم « تردید سمه » و ….. گفتم خودشه من با این گفتگوها و تردیدا خودمو بردم تو حس ناامیدی ….. و شما ادامه دادین « یه چیزی بالاتر از امید !!!!یقین …اطمینان …ایمان …اگه باور کنید که نباید به چیزی کمتر از بهترین قانع بشید اگه با تمام وجودتون با تمام ایمانتون حرکت کنید معجزه رخ میده .»ا الله اکبر اینگونه خدای هدایتگرم با من صحبت کرد .
خدایا شکرت . دستمو گرفتی و منو آوردی تو راه مستقیم راه کسانی که به آنان نعمت دادی . خیلی آروم شدم و پس از اتمام کارام خواستم کمی قرآن مطالعه کنم تو ذهنم اومد «لا یمسّه الا المطهرون » با وجودیکه بعد از مطالعه کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم و گوش دادن به فایل قرآنی قدم اول خیلی راحت تر و بدون تشریفات دست و پاگیر از قرآن استفاده میکردم اما هنوز این باور ته ذهنم هست که برا دست زدن به قران باید؟؟؟؟؟ و سپاسگزارم از خانم شایسته ی عزیز که با متنای عالی چقد زیبا نوشتن : (کنترل ذهن یعنی عادت به تفکر آگاهانه در باره ی اینکه چه جنس توجهی را باید ادامه دهی )پس منم باید آگاهانه باور مناسب رو انتخاب کنم ، گفتم الان وقتشه سرچ کردم مطهرون و چند مورد که مطالعه کردم و برام مهم بود که از تفسیر المیزان هم ببینم در مجموع مطالب منظور اینه که برای فهم حقایق قرآنی و درک معارف آن باید در زمره ی مطهرون بود . مطهرون افرادی هستند که طهارت دل دارند و قلب آنان از تعلق به غیر حق تعالی پاک گشته است «فقط روی خدا حساب کن ».و درکی که خودم دارم اینکه طهارت دل همون هم فرکانس شدن با خداست که در نتیجه مداومت بر حفظ احساس خوب ایجاد میشه .و حالا این باور مناسب رو جایگزین آموزشا و برداشتای نامناسب قبلی میکنم در نتیجه به احساس آرامش بیشتر و ارتباط راحت تر با کلام خداوند هدایت میشم .
فاقرووا ما تیسر من القرآن .
خدایا شکرت اینا حقیقتا برام معجزه س . خیلی امیدوارتر شدم به جریان هدایت .
استاد عزیز خانم شایسته و تمامی دوستان دوستون دارم وبابت حضور ارزشمندتون سپاسگزار خداوندم .
الذین امنوا و لَم یَلبِسوا ایمانَهُم بِظُلمِِ اولئکَ لَهُمُ الاَمنُ وَ هُم مُهتَدون .انعام /۸۲
کسانیکه ایمان آوردند و ایمان خویش را به ستم نیالودند امنیت مخصوص آنهاست و هم ایشان هدایت یافتگانند .
روز شمار تحول زندگی من
روز شانزدهم
خدا رو شاکرم که من رو یاری کرد تا به شانزدهمین روز سفر نامه برسم.چون من به خودم قول دادم از اول سفر نامه تا آخرین روز سفر نامه روزی یه فایل رو گوش بدم و رد پا از خودم بگذارم و تا آنجا که می توانم روی باور هایم کار کنم که آن هم به تکامل نیاز داره که الحمدالله دارم تکامل رو طی می کنم
آگاهی نابی که از بیانات استاد عزیز برداشت کردم
ما باید به این درک برسیم که تمام زندگی ما رو باور هامون می سازند وافکار وفرکنس هایی که به این جهان ارسال می کنیم ما اگر قرار رسیدن به خواسته مون فقط عشق و علاقه داشته باشیم ولی باورهای قدرتمند کننده نداشته باشیم با آن خواسته نمی رسیم
پس ما اول باید روی باور هامون کار کنیم و ذهن مون رو ثروتمند کنیم زندگی نامه ی افراد ثروتمند رو بخونیم با روش آنها و کارهایی که کردن و باور هایی کا ساختن آشنا بشیم و ببینیم وقتی که یک نفر به خواسته اش رسیده پس من هم می توانیم و ایمان داشته باشیم که جهان مملو از فراوانی است وبه خداوند توکل کنیم وما هر چه ثروتمند تر بشیم به خدا نزدیک تر میشیم کنید خدا عزیز تر میشیم
ما هر طور خداوند رو باور کنیم همان طور وارد زندگی ما میشه
وخدا از ما بیشتر دوست داره که ما به ثروت سلامتی و آرامش برسیم
در پناه الله یکتا💗💓💗💓💗
بی نهایت سلام😀
.
.
وقتی داشتم فایل صوتی رو که دانلود کرده بودم گوش میدادم توی صوت دیدم استاد هی میگن چیزایی که الان براتون فیلم گرفتم موتور و ماشین و ایناست کلی چیزای دیگم توی جاهای دیگس اومدم تصویری این فایل رو ببینم و اونجایی که استاد تک تک موتورهارو سوار میشدن یه ذره میرفتن برمیگشتن چقد باحال بود.انگار داشتم بُعد کودکانه استاد رو میدیدم😅
.
.
بچه ها برای فراوانی یه باوری هست که خیلی میتونه کمکمون کنه اونم اینه که مگه خداوند یک انرژی نیست که فرکانس های مارو تبدیل به شرایط،آدما و … میکنه؟خب پس ما اگر اول از همه به بزرگی و رزاق بودن خداوند ایمان کامل داشته باشیم دیگه این فکر نمیاد که خونه های خوشگل کمه و فقط برای آدمای خاصه،ماشین های خوشگل کم ساخته میشن یا خیلی هم گرون هستن و پول کمه
پول کجا بود و عده ی خاصی ثروتمند هستن و میتونن اون ماشین ها رو بخرن و فکر کمبود در خیلی چیزهای دیگه(که این طبع ذهنه که همه چیز رو محدود میبینه). حالا چرا وقتی ما به بزرگی خداوند و رزاق بودنش ایمان داشته باشیم و داستان فرکانس رو بدونیم دیگه نگران کمبود کمبود نیستیم و با کسی هم رقابت نمیکنیم؟خب معلومه چون مثل یک تلفن میمونه که با فرکانس ارسال کردن ما با یه نفر اون سر دنیا صحبت میکنیم و چیزی هم کم نمیشه ما فقط داریم فرکانس به هم ارسال میکنیم و صدای هم رو میشنویم و نگران این که نشه با تلفن با کسی ارتباط برقرار کرد نیستیم چون میدونیم خیلی راحت میتونیم ارتباط برقرار کنیم هرموقع که بخوایم🤗
.
.
و اینکه من یه مدت خیلی به اینکه چرا ما بدنیا اومدیم؟اصن کجا بودیم؟قصد خداوند از ساختن این جهان برای ما چی هستش و چرا وقتی اینجا همه چی میتونیم بدست بیاریم و بهشت رو تجربه کنیم اصلا یه دنیای دیگه وجود داره؟ و یه مثال برای خودم زدم که خیلی جالبه……من اومدم با خودم گفتم ما اول که پیش خداوند بودیم و همه چیز برامون مهیا بود هیچ غمی هم نداشتیم و دیشب داشتم یه مقاله از خانم شایسته درباره توانایی حل مسائل میخوندم (که ایشون میگفتن این توانایی که ما دنبال تضادها و حل اونها هستیم در وجود ما از قبل اینکه توی این دنیا بیایم بوده و ایشون مثال توانایی چشیدن رو زدن…لینک رو حتما اخر دیدگاهم براتون میزارم بخونید)که ما این توانایی رو وقتی نزد خداوند بودیم داشتیم….بعد خداوند(خیلی عامیانه توضیح میدم که متوجه بشید🌝)ما رو وارد این دنیا کرد و بهمون گفت که من همین جا هستم پیشتون هستم حالا برید لذت استفاده از اون توانایی رو بچشید و من این دنیا با تمام زیبایی هاش رو برای شما خلق کردم ازش نهایت لذت رو ببرید و جدیش هم نگیرید چون دوباره میاید پیش خودم…..حالا من مثال شهربازی رو میزنم در این باره که ما توی خونمون هستیم و همه چیز برامون مهیاست،همه چیز هست برامون.ولی شوق ماجراجویی داریم دوست داریم خودمون بدست بیاریم بعد پدرمون مارو به شهربازی که خودش صفرتاصدش رو درست کرده میبره اولش هم ذوق داریم هم اینکه حس میکنیم میریم تو شهربازی گم میشیم چون انگار به یه دنیای ناشناخته میخوایم پا بزاریم ولی بعد که به شهربازی با تمام آدمای شاد و مهربون با کلی خوراکی های خوشمزه و کلی بازی نگاه میکنیم لبخند روی لبمون میاد و پدرمون بهمون میگه که من همین جاها هستم خیلی بهت نزدیکم جایی به مشکل برخوردی خودم سری میام کمکت میکنم فقط تو خودت باید با این بلیط(باورهای کاملا درست) هایی که داری بری تو صف وایسی تا سوار وسیله ها بشی یا خوراکی بخری.حواست باشه بلیط هاتو از دست ندی اما اگر از دست دادی میتونی دوباره بری بخری.وقتی توی صف بودی(فاصله فرکانسی ما با خواسته)نزار کسی ناامیدت کنه به اونایی که گوشه های تاریک شهربازی نشستن و همش دارن اون وسیله تکراری رو سوار میشن توجه نکن اونا فقط صدای خنده بقیه رو میشنون و غصه میخورن اونا بلیطاشون رو از دست دادن و من رو فراموش کردن فراموش کردن که میتونن از من بخوان که راهنماییشون کنم از کجا بلیط بخرن(دستان خداوند)و خب من هم نمی تونم کمکشون کنم چون بلیط ندارن و کمکی هم از من نمیخوان من هم میبینمشون اما فکر میکنم از من حتما کمک نمیخوان اما خب راه رو دارن اشتباه میرن فراموش کردن اینجا جاییست برای شکوفایی تواناییاشون و لذت بردنشون و دوباره به من بازمیگردندن(انا لله و انا الیه راجعون) اونهایی هم که به من امید دارن اما بلیط(باور) ندارن باز هم نمیتونم کمکشون کنم چون بدون بلیط که نمیشه.من رئیس این شهربازی هستم و هر کاری میتونم بکنم(قدرت خداوند)اما این خلافه قوانینه من این قوانین رو وضع کردم تا عدالت باشه و …(قوانین جهان)و یادت نره که من عاشقت هستم من هر موقع به تو نگاه میکنم ب این فکر میکنم که تو عجب چیز فارق العاده ای هستی(تبارک الله احسن الخالقین)و خیلی نکات دیگه برای ورود بهش میگه(قوانین جهان)و ما وارد این شهربازی میشیم دنیامون خیلی رنگیه،درونمون پر از آرامشه و آروم آروم که توی شهربازی میچرخیم و با بلیط هایی که داریم(باور)هرچی دوست داریم سوار میشیم و هرچی دوست داریم میخوریم به گوشه های شهربازی که میرسیم بعضیا رو میبینیم که غمگینن توی جای تاریکی نشستن و نمیان ازی فضا لذت ببرن ولی ما حرف پدرمون رو یادآور میشیم که گفته بود به اینا توجه نکنم و اون همین دور و وراس حتما داره منو میبینه میگذری و دوباره میبینی کم کم حس میکنی بقیه خاص هستن و این اشتباه هست که اینا غمگین باشن و ما شادی کنیم در صورتی که اینا هم یا بلیط داشتن و از دست دادن و یا دارن بخاطر ناامیدیشون اونارو پاره میکنن. واین باورها همین جوری تکرار میشن و ما هم کم کم جزوی از اون ها میشیم درصورتی که همه چیز بیخ گوشمونه.بلیط داریم،بلیط فروشی بیخ گوشمونه اما خودمون رو بااون باورها محدود کردیم و چقدر پدرمون ناراحته اما تا ما بلیط نداشته باشیم تا ازش کمک نخوایم این خلافه قوانین شهربازی هست که بهمون کمک کنه……….
.
.
این داستان ادامه داره چون من هرچی قوانین رو بخوام ربط بدم خیلی طولانی میشه ولی خب شما اصل داستان رو بگیرید بقیه چیزا رو با یکم فکر کردن میفهمید🌝
و البته این رو بگم که منظورم از باور که توی پرانتز نوشتم باورهای قدرتمند کننده و درست بود
.
.
براتون کلی بلیطای خفن آرزومندم که باهاشون بهترین وسیله هارو سوار بشید🏃🛫🏅🏆⚽🗺
اینم لینک مقاله
abasmanesh.com
روز شانزدهم سفر عشق
سلام به همه ی دوستان هم فرکانسی و استاد عزیزم و خانم شایسته
چند روزه که روی همین فایل موندم
مدام اون زندگی
موتور ها
خونه
ماشین ها
و اون حجم از خوشبختی میاد تو ذهنم….
خدایا شکرت
چقدر عالی
از وقتی این سفر رو شروع کردم چه اتفاقاتی داره تو زندگیم میفته
چقد ذهنم داره تغییر میکنه
آروم تر میشم
شاد تر میشم
تازه دارم میفهمم خدا یعنی چی….
اما هنوز هم خیلی راه دارم
خیلی کار دارم
ولی قوی و محکم ادامه میدم
خدایا شکرت که منو تو این مسیر قرار دادی….
من بهترین هارو از تو میخوام
و مومنم به اینکه بهم میدی….
هروقت ذهنم خیلی اذیتم میکنه
نمیتونم کنترلش کنم
نجواهای شیطان حالمو بد میکنه میام سراغ سایت
یکی دوتا کامنت و مطلب که میخونم حالم خوب میشه….
روحم کامل تغذیه میشه….
خدایا هزاران بار شکرت
استاد جان ممنون از این همه عشق و محبتتون❤
امیدوارم همگی بهترین باور ها رو برای خودمون بسازیم
و بهترین زندگی رو….❤
سلام و هزاران درود به استاد عزیز و دوستان هم خانواده
استاد خیلی احساس خوبی دارم که میدونم شما شخصاً دیدگاهم رو میخوانید
استاد عزیز من قبل از آشنایی با شما خودم رو یک زن خانه دار میدونستم که وظیفم خانه داری بچه داری همسر داری فداکاری و….
چون تو اطرافیانم همه و همه دخترها بعد ازدواج ترک تحصیل میکردن و وظیفه شون رسیدگی به خونه و زندگی
من هم طبق الگوهایی که دیده بودم بعد ازدواج ترک تحصیل کردم
چون خودم رو باور نداشتم اصلا فکر شغل و ایجاد درآمد نمیکردم
خلاصه خودتون بهتر میدونید یه زندگی مثل زندگی مادرهامون
ولی خدا رو بی نهایت سپاسگذارم آشنایی من با شما نقطه عطف زندگیم شد
احساس امید در من زنده شد
هدف داشتن و حرکت کردن در من زنده شد
دیگه برای خودم ارزش قائل شدم هدفهایی تایین کردم که براشون حرکت میکنم
قبلا منتظر بودم همسرم منو بخواسته هام برسونه
ولی الان میخوام با ایمان به خدا خودم به خواسته هام برسم
خیلی احساسم خوبه آرامش دارم امیدوارم به آیندم
خودم رو یه زن موفق در آینده میبینم
از اون روز به بعد شما و همه دوستانم در این خانواده الگوی من شدن
خداروشکر به سلامتی رسیدم
به رابطه خوب با همسرم رسیدم
با حرکت کردن و پا روی ترسهام گذاشتن تا حد زیادی اعتماد به نفسم بیشتر شد
خودم رو لایق میدونم لایق بهترینها
لایق رسیدن به خواسته هام میدونم
خودم رو بیشتر دوست دارم
و دریک کلام به خودم ارزش قائل هستم
استاد خدارو بی نهایت سپاسگذارم که شما شدید الگوی من
الگوی توحیدی من
نه فقط برای ثروت
بلکه برای رسیدن به خدا و بهشت خدا