به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 2 - صفحه 59

به نام خدای مهربان

شانزدهمین برگ سفرنامه 3 مرداد 98

منم عاشق موتور و موتورسواری هستم و در حال حاضر یه هوندا 125 که برا پدرم هست ولی خودش نمیتونه رانندگی کنه رو سوار میشم و عاشق ماشینهای لوکس و شاسی بلند، لذت میبرم از شورلت های استاد و اون جیپ و امید دارم و باور دارم که من هم میتونم برسم اینکه از چه راهی نمیدونم و ایده ای هم براش ندارم ولی اینو میدونم که خداوند بی نهایت راه داره برای رسیدن من به رویاهام، بعضی وقتها مغزم درگیر میشه چه راهی یا چه بیزینسی وارد شم که به ثروت فراوان برسم در حالی که به جز شغلی که مشغولش هستم (و همش هم استندبای میخوره بهم!!!) هیچ ایده یا کار خاصی که بهش علاقه داشته باشم در نظر ندارم ولی همین شغلم هم پتانسیل فوق العاده ای داره برا کسب ثروت، ولی باز همه چیز رو به خدا میسپارم تا زمانی که باورهام تقویت بشن اون مسیرها بهم نشون داده بشه.

جواب تمرین خانم شایسته که گفتن داستان رؤیاهایی را که:

مواجه شدن با آدمهایی که توانسته بودند به خواسته‌ مدّ نظرم برسند یا شنیدن داستان موفقیت‌هایت دیگران‌، ایمان و امیدی را در دلم زنده کرد تا رؤیایم را جدی بگیرم و برای تحقق‌اش قدم بردارم”، یادم میاد اواسط بهمن 96 سر کارم تو یه منطقه مرزی بودم کار سنگین بود و فشار رومون زیاد بود، به دوستم که دو Level از من بالاتر بود گفتم دیگه نمیخوام پایین بمونم و میخوام برم بالا، الگو که زیاد بود الگوهایی که شاید از نظر تحصیلات یا استعدا از من پایینتر بودند ولی با باورشون در درجه اول و تجربه کاریشون به رتبه های بالاتر رسیده بودند، دقیقا یکسال بعد سه Level صعود کردم و حقوقم هم خیلی رفت بالاتر(البته در یک شرکت دیگه و با سمت مهندس ارشد 2) و خدا را بسیار سپاسگزارم بابت اینکه تونستم در کارم پیشرفت کنم و این یکی از خواسته هام بود که بتونم در کار مرتبط با رشته ام پیشرفت کنم و همه از لطف خداوند به من بود( البته تاثیر فایل 3 برابری درآمد و جلسه اول کشف قوانین رو نادیده نمیگیرم) و لطف خداوند شامل همه هست، همه اونایی که باورش میکنن، همه اونایی که باورهاشون رو تغییر میدن و خودشون رو باور میکنن و با خودشون در صلحند.

از خدا میخوام که من به درجات بالاتر برسم و همه دوستانی که باورشون رو تغییر میدن رو خداوند به مسرهای بهتر و ثروت آفرین هدایت کند.. خدایا شکرت….