به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 2 - صفحه 65

شانزدهمین روز سفرنامه…

سلام…

نمیدونم چرا امشب هر کار کردم کلا دوره سفرنامه برام باز نشد و از اونجایی ک خیلی مشتاقم این سفرنامه رو هر روز بدون وقفه ادامه بدم ، اومدم از تو قسمت پروفایل عمومی خودم زدم روی دیدگاه هام و از اون قسمت وارد دیدگاهی ک دیشب یعنی روز پانزدهم سفرنامه گزاشته بودم شدم و از قسمت دیدگاه های فایل روز پانزدهم کامنتهای دوستانی ک از قسمت سفرنامه هدایت شده بودن ب اون فایل رو یکی یکی زدم رو اسماشون و باز از قسمت پروفایل عمومی اون افراد وارد کامنتهاشون تو دانلودهای رایگان شدم تا بتونم از یکیشون کامنتی مربوط ب روز شانزدهم سفرنامه پیدا کنم تا بدونم فایل روز شانزدهم چی بوده ک برم ببینم و هم ورودی مثبت بگیرم هم ب تعهدم راجع ب ردپا گذاشتن تو فایل هر روز سفرنامه عمل کنم و بعد از سرچ چندین پروفایل عمومی چندین نفر از دوستان همسفرم و قسمت کامنتهایی ک تو فایلهای رایگان گزاشته بودن بالاخره یکیو پیدا کردم ک تو کامنتش نوشته بود شانزدهمین روز سفرنامه…

و چیزی ک دنبالش بودم رو پیدا کردم و الان درحال گزاشتن رد پام هستم…

پیگیرتر از من فکر نکنم کسی وجود داشته باشه😁😁

خدایا سپاسگزارم..

حالا بگم از امروز ک چ روزی بود به به…

من دیشب گفتم میخوام از این ب بعد ب هدایتهام عمل کنم و چشمامو قشنگ باز کنم تا نشونه هامو ببینم و امروز همینکارو کردم..

رفتم فایلهای رایگانه( ۳برابر کردن درامد ) رو قسمت اول و دومشو دیدم و تو اولی ازم خواست تعهد بنویسیم ک نوشتم و تو دومی ازم خواست ماهواره و تلوزیون و دوست و اشنا و خلاصه همه افرادی ک باهاشون درارتباطم دورشونو خط بکشم ک خوشبختانه الان ۴ ، ۵ روزی هست ک کلا دیدن تلوزیون رو واسه خودم ممنوع کردم،

و در مورد قطع رابطه با دوستا و اشناها هم ک کلا من ی دونه دوست دارم ک اونم ن زیاد باهم تماس میگیریم ن همو میبینیم مثلا اخرین باری ک باهم حرف زدیم روز هفتم عید نوروز ۹۹ بود!!!! و با اشناها و اقوامم ک کلا رفت و امد انچنانی نداریم، قبلا ماهی یکبار هر کدوم از خواهر برادرهای همسرم ب صورت نوبتی مهمونی میدادن و همه رو دعوت میکردن ک همونم بخاطر این وضعیت بیماری ک الان پیش اومده از بهمن پارسال کنسل شد دیگه…

پس ناخداگاه من خودم تمرین قسمت دوم رو ب صورت خیلی عالی از قبل درحال انجامش بودم و حالا مونده قسمت سومش ک اونم فردا داریم میریم مسافرت نمیتونم ببینمش ولی پس فردا ک برمیگردیم خونه میبینمش و خیلی مشتاقم ببینم تو قسمت سوم ازم چی میخواد تا با کمال میل انجام بدم😍😍

ی چیز جالب ک اتفاق افتاد این بود بعد از دیدن قسمت اول چگونه درامد خود را ۳ برابر کنیم و نوشتن تعهدم چند ساعت بعدش همسرم اومد خونه و بهم گفت میخوام واست برای خرید ماشین ثبت نام کنم و اگه بشه و مشکلی پیش نیاد ی ماشین واست بخرم!!!!!!!!!!!!!! (هر چند قول صددرصد نداد و گفت اگه شرایط اوکی بشه)ولی خب خیلی نشونه ی خوبی بود خیلی…تو کل ۸ سال زندگیمون همسرم ی همچین چیزی ب من نگفته بود!!!!!!!!! و خیلی خوشحال شدم ن برای اینکه میخواد واسم ماشین بخره چون من مطمئنم خودم واسه خودم بهترین ماشینها و لوکس ترین ماشینهارو میخرم بلکه برای این خوشحال شدم ک بعد از نوشتن تعهدم همونطور ک استاد گفت بعد از نوشتن تعهدتون ی نشونه دریافت میکنین من این نشونه ی خیلی بزرگ رو دریافت کردم و بهم ثابت کرد همین فرمونی ک دارم میرم جلو، همین فرمون رو ادامه بدم ک موفقیتهای بسیار بزرگ و زیادی در انتظارمه.. البته اگه من اون الهام قبل بودم قطعا خوشحالیم برعکس الان برای خرید ماشین از طرف همسرم برای من بود!!!

بعد اینکه من چند روز پیش برای فردا وقت ارایشگاه گرفته بودم واسه کوتاهی مو و از اونجایی ک ب خودم تعهد داده بودم هیچ وقت دیگه از همسرم پول نگیرم حتی برای کارهای ضروری.. امروز ک دیدم هنوز ب هیچ درامدی نرسیدم و فردا اگه بخوام برم ارایشگاه باید از همسرم پول بگیرم، زنگ زدم ارایشگاه و وقت فردامو کنسل کردم..من ب خودم افتخار میکنم برای این همه وفاداربودن ب تعهدم👌👌👌👍👍

بعد چون خیلی علاقه دارم دوره ۱۲ قدم رو تهیه کنم داشتم توضیحات و فایل مربوط ب دوره ۱۲ قدم رو ک هر چند وقت ی بار بس از این دوره خوشم میاد میرم توضیحات مربوط ب این محصول رو میخونم و فایلشو گوش میدم امروزم داشتم همینکارو میکردم و رسیدم ب۳ دیدگاه برتر ک یکیش خیلی ب دلم نشست و سپاسگزاری نوشته بودن لایک سبزم خورده بود منم همون سپاسگزاری های ایشون رو بس دلنشین بودن اومدم با صدای خودم با ی اهنگ پس زمینه زیبا ضبط کردم و روزی چند بار میخوام گوش بدم..💖💖🤩🤩 وقتی ۱۶ روز پیش برای اولین بار هدایت شدم ب صفحه توضیحات محصول ۱۲ قدم ، تو قسمت فایل این دوره استاد ی جاییش گفتن برای اینکه بخوای مطمئن بشی ک اماده ی ورود ب این دوره هستی یا ن؟ ببین هیچ نشونه ای دریافت میکنی ک واضح بهت بگه اره این دوره رو شرکت کن، اگه این نشونه رو دیدی بی تردید ب این دوره وارد شو اگه ن ک میتونی از محصولات دانلودی یا از دوره سفرنامه استفاده کنی… من اونروز هیچ نشونه ای ندیدم و هیچ پولی هم نداشتم بعد باخودم گفتم اشکال نداره میرم از دوره سفرنامه استفاده میکنم و از طریق این دوره ب نتیجه میرسم و هم کسب درامد میکنم هم مسیر تکاملیم طی میشه و ب مدار دریافت این محصول با ارزش میرسم و از همون روز سفرنامه رو شروع کردم.. بعد تو این ۱۶ روز یکی دوبار دیگه هم رفتم باز ب صفحه توضیحات مربوط ب محصول ۱۲ قدم و بازم با خوندن و دیدن فایل تصویری توضیحات هیچ نشونه ای دریافت نکردم، باز دیروز رفتم تو همین قسمت و بازم هیچ نشونه ای پیدا نکردم با خودم گفتم چرا من هیچ نشونه ای دریافت نمیکنم؟؟؟؟؟ بعد امروز در واقع امشب ک هر کاری میکردم لینکهای سفرنامه واسم باز نمیشد ی حسی بهم گفت بزنم روی (نشانه امروز من) و وقتی زدم برام قسمت ۶۳ سفر ب دور امریکا اومد ک تو توضیحات اون فایل مریم جان گفته بودن سفر ب دور امریکا (رابطه ای ب هم پیوسته دارد با دوره ۱۲ قدم)!!!!! و بعد در مورد این رابطه توضیح داده بودن ک ۱۲ قدم مثل دفترچه راهنما میمونه ک در بدو ورود ب این جهان ب ما داده میشود و….

من واقعا شوکه شده بودم از این نشونه، و از خوشحالی گریه ام گرفت و گفتم بفرما اینم نشونه ی بسیار واضحت برای تهیه این محصول زیبا…

و از خدا تشکر کردم ک داره کم کم منو ب مدار دریافت این محصول میرسونه و بهش گفتم ک میخوام با پول خودم این محصول رو تهیه کنم و قدمهای بعدیشم باپول خودم تهیه کنم پس کمکم کن ک من خیلی بهت ایمان دارم❤❤❤❤❤

بالاخره منم نشونمو دریافت کردم خدایا شکرت…

شاید اگه لینک فایلهای سفرنامه واسم خراب نمیشد من اصلا ب سمت آیکن (نشانه امروز من) نمیرفتم و ب این نشانه ی زیبا هدایت نمیشدم و انقدر خوشحال نمیشدم…

بعدم ک یکی از دوستام عصری بهم پیام داد ک دارن واسه ی نفر جهیزیه تهیه میکنن و ب من گفت ک اگه میخوام و میتونم بهشون کمک کنم، ولی من ک هیچ پولی واسه کمک نداشتم بهش گفتم متاسفانه فعلا شرایط کمک کردن ندارم.. بعد کلا تو فکرش بودم و باخودم میگفتم کاش پولی چیزی داشتم میتونستم کمکش کنم و یاد یکی از حرفای استاد افتادم ک میگفتن ده درصد از ورودیتون رو ببخشید تا ثروتمندتر بشین و ظرفتون بزرگتر بشه و اگه میخوایین ثروتمند بشین حتی اگه الان دستتون خالیه و پولی ندارین باید ی چیز (باارزشتونو) ببخشید ، و من ب خودم گفتم این پیام دوستم ی نشونس واسم ک من باید ببخشم و مدام داشتم فکر میکردم من چی دارم ک قابل بخشش باشه یهو چشمم خورد ب چرخ خیاطیم ک من ۷ سال پیش یک میلیون و دویست هزارتومن خریده بودمش و اون موقع تو اون فروشگاهی ک رفتیم این چرخشون از همه نمونه های خونگی دیگشون گرونتر بود و من کلا تو این ۷سال زیر ۱۰ بار ازش استفاده کردم ک اونم واسه کارای جزئی بوده، بعد یاد ی بنده خدایی افتادم ک رشته خیاطی میخونه و شرایط مالیشو نداشتن ک بتونه چرخ خیاطی بخره، با ی شور و شوقی سریع بهش پیام دادم ببینم اگه هنوز نخریده من با کمال میل چرخ خیاطیمو بهش هدیه بدم(البته وسطاش نجوا میومد ک اینکارو نکنم و بجای بخشیدنش برم بفروشمش و پول قدم اول دوره ۱۲ قدم رو تهیه کنم، پیشنهاد وسوسه کننده ای بود اما من بهش گوش ندادم و بهش پیام دادم) ک متاسفانه گفت دوماه پیش چرخ خیاطی خریده و نشد ک من اینو بهش ببخشم و گفتم حتما خیریتی درش هست و از اونجایی ک دیگه هیچ چیز باارزش قابل بخششی نداشتم کلا بیخیالش شدم ، بعد یکی دوساعت بعدش خیلی یهویی بهم الهام شد ک از کتابایی ک تو حوضه موفقیت تا قبل از اشناییم با استاد خریدم هدیه بدم ب یکی، منم خیلی خوشحال سریع رفتم دوتاشونو برداشتم گزاشتم تو کیفم ک فردا داریم میریم خونه عمم تصمیم دارم این دوتا کتاب ب اسم(امسال بهترین سال زندگی ات است، از دارن هاردی ک من دوسال پیش اول یکیشو خریدم چندماه بعدش فراموش کرده بودم من این کتاب رو دارم، دوباره رفتم ازش یکی دیگه خریدم و وقتی اومدم خونه متوجه شدم تکراری خریدم و گفتم بیخیال حتما حکمتی بوده و حکمتشو بعد از ۲سال نشون داد ک من ب دوتا دختر عمم همین دوکتابی ک مثل هم هستن بدم و البته خیلی هم نو هستن چون هیچ وقت نشد بخونمشون!!!) هدیه بدم ب دوتا دختر عمم.. امیدوارم با این بخششم ک فعلا در حد توانم همین بود خداوند جریانی از نعمت و ثروت و خوشبختی وارد زندگیم کنه تا بیشتر بتونم ببخشم..

امروز کلا خیلی روز خوبی واسم بود:

از همون اول ک صبح از خواب بیدار شدم با ارامش صددرصد،یعنی امروز صبح برای اولین بار بعد از یک سال و خورده ای بچه هام سروصدا و جیغ و داد و زد و خورد نکردن و انقدر اروم بودن ک باورم نمیشد بیدار باشم فکر میکردم دارم خواب میبینم!!!!

بعد مامانم اومد خونمون و انقدر ارامش داشت و انقدر انرژیش مثبت بود ک لذت بردم و برامون غذایی ک درست کرده بود اورد و وقتی فهمید میخوام امروز بچه هارو حموم کنم خودش باعشقی ک ب بچه های من داره برد حمومشون کرد!!!!!!!!! و من راحت نشستم رو مبل و بعدم ک همسرم اون خبرو بهم داد و گفت میخواد واسم ماشین بخره درصورتی ک من اصلا ازش نخواسته بودم و این اواخرم ک کلا بخاطر تعهدم، هیچ درخواستی ازش نکردم و بعد ک نشونمو برای تهیه دوره ۱۲ قدم و نزدیک شدن ب مدار دریافتش و هدایتهای بینظیرم ب صورت واضح دیدم و روزم ساخته شد…

و این یعنی تازه دارم تو مسیر درست قرار میگیرم همون مسیر لذت بخش و پر از اتفاقات خوبی ک استاد همیشه ازش حرف میزنن🤩🤩

و مطمئنم فردا و فرداهای من هر روز بهتر از روز قبل و اتفاقات خوبم هر روز بیشتر از روز قبل خواهند بود..👍👌❤💖😍🤩🥰

امروز ب عنوان بهترین روز زندگیم هم تو ذهنم ثبت شد هم اینجا ثبتش کردم..

خدایا خیلی خوشحالم ک امروزمو کلا سپردم ب هدایتها و نشونه های تو و تو چقدر عالی روزمو ساختی ک اگر خودم میخواستم اینکارو کنم هرگز نمیتونستم..

مرسی خداجونم..