به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 2 - صفحه 72

مهری

به نام خالق زیباییها

سلام .سلام به استاد عزیز و تمامی دوستان و همسفران در این سفرنامه فوق العاده .

امروز تا چشمم رو باز کردم تمام نگرانی ها و ترس ها بهم حمله ور شدند . فوری از جام بلند شدم .مراقبه کوتاهی انجام دادم یک کم حالم بهتر شد .ولی همین جور افکار جلو چشمم رژه می رفتند .به خودم گفتم این نتیجه انجام ندادن تمرین ستاره قطبی هست .مگه استاد نگفتن شب با حال و افکار مثبت بخوابی صبح ادامه اون رو میتونی داشته باشی . سریع لباس پوشیدم ، عازم کوه شدم .از وقتی که در این روستای زیبا زندگی میکنم کوه و طبیعت بهم انرژی فوق العاده ای رو هدیه میدن . فایل سفر نامه رو باز کردم .صدای استاد مرهمی بود بر افکار پریشانم .اززندگی بندر عباس و زندگی امروز استاد .از ایجاد باورهای صحیح و درست و توکل به خدا .

می توانی ثروتمند باشی اگر باورت رو تغییر بدی ، جور دیگه ای فکر کنی .

هیچ خواسته ای اون قدر بزرگ نیست که بهش نرسی .باورهایت تو رو محدود میکنن .

هرچه که بخواهی می توانی بهش برسی فقط باورش کن .ذهن ما همیشه ما رو محدود میکنه .مدام باید روی خودمون کار کنیم .با نگاه کردن به زیباییها و نعمتها به خودت یاداوری کن که هر خواسته ای قابل دسترس است .

باورت رو عوض کن .همون باوری که سلیمان نبی به خداوند داشت .همون باوری که ابراهیم خلیل به خداوند داشت .

دیگه به بالا ی تپه ای رسیدم .همون جا نشستم .از اون بالا ده با تمام درختان رنگارنگ درون دره قابل رویت بود .خورشید خانوم که اروم اروم داشت بالا میومد .منظره فوق العاده ای که مثل یک تابلو نقاشی زیبایی خودنمایی میکرد .عالی بود . من روزی ارزوی زندگی کردن در این محیط رو داشتم والان داشتم تجربه اش میکردم .چه قدر زیبا ، چه قدر رویایی .خداجونم شکرت .از اون بالا انگار که غباری همه جا رو فرا گرفته بود . به خودم گفتم ببین گاهی وقتا افکار منفی و ترس مثل همین غبار جلوی دیدت رو میگیره .مانع میشه که تو زیباییها رو ببینی .وظیفه تو هست که از غار خودت بیرون بیای و باچشم دیگه نعمتهای اطرافت روببینی و قدر شناس همه اون ها باشی . اگه استاد تونست در اون شرایط خودش رو بالا بکشه و اون چیزهایی رو که دوست داشت رو خلق کنه تو هم میتونی .فقط باید باورت رو عوض کنی .خودت رو باور کنی . خدای درونت رو .قدرت و مهروبونی اون خدا رو باور کنی .اگه تمام موجودات ، باد و اب همه در خدمت سلیمان نبی بودند تو هم میتونی .فقط باور کن .

امروز به خودم قول دادم در هر لحظه فقط به یاد نعمتهایی که در زندگی دارم باشم .لحظه به لحظه شکرگزار .این میتونه قدم های اولیه باشه برای تغییر باورهایی که درونم جا خوش کرده .باورهای غلطی که وجودشون باعث میشه چشم دلم رو به روی معجزات و مهربونی خداوند ببندم و با ناسپاسی فقط زندگی رو برای خودم به صورت جهنمی در بیارم .باورهای غلطی که همچون سدی جلوی خوشبختی و پیشرفت منو میگیره .ارامش رو ازم میگیره .

خدایا شکرت و هزاران سپاس که در این مسیر منو هدایت میکنی .

خدایا شکرت به خاطر وجود استاد عباسمنش و سایر دوستان که هر کدوم به نوبه خودچراغی در ذهنم روشن میکنن تا مسیرزندگیم اونقدر روشن و نورانی بشه که هیچ تاریکی نتونه منو گمراه کنه .

خدایا شکرت به خاطر این همه زیبایی و معجزه که روزهای زندگی رو دلنشین و رویایی میکنه .

خدایا شکرت به خاطر نعمت سلامتی که بالاترین وعظیمترین نعمت در زندگی میتونه باشه .

امیدوارم که همه مردم روی زمین دلشون خوش وسلامت باشند و دلشون با نور خدا اون قدر نورانی بشه که تاریکی و جهل جایی برای موندن نداشته باشه .