به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 2 - صفحه 75

1563 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سروش صفدری گفته:
    مدت عضویت: 1928 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز .

    روزشمار۱۶

    استاد عزیز من تا نجواهای شیطانی به سراغم میاد میام سراغ شما. واقعا راهنماییم میکنه.

    این مسیر از صفر به صد رسیدن رو باید به درونش فکر کرد. تکامل انسان همینه . این مسیر کامل شدن چقدر زیباس.

    از اون موتور یاماها که با سوار شدن بهش در مسیر ارزوهاتون قرار گرفتین تا این همه موتور باوقار که چشم انسانو خیره میکنن همش از اول تا اخر همون مسیر خداگونس که انگار خداوند دستشو باز کرده و هدایت شده به اینجا رسونده.

    خداروشکر.

    خداروشکر که شما هستین و به صورت خیلی راحتتر مارو به این مسیر هدایت میکنین.

    استاد این فایل قوت قلب زیادی بهم داد. به خودم قول دادم که روز تولدم که ۱۲ بهمن ماه هست بسته روانشناسی ثروت۱و به خودم کادو بدم .(الانم که اولای دی ماهه).

    مطمئنم که به امید خدا کادورو به خودم میدم و به شما میگم.

    با سپاس فراوان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    محمد زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1820 روز

    سلام به همگی

    خداروشکر که شانزده روز این سفر خوب رو پشت سرگذاشتم.واقعیتش فایل امروز رو دیدم و حس کردم حرف خاصی واسه کامنت گذاشتن ندارم و حسشو ندارم و چون فایل پاسخ به سوالات زندگی در بهشت قسمت 7 رو هم دانلود کرده بودم و مشتاق دیدنش بودم،اونم نگاه کردم با این نیت که یکم انرژیم واسه کامنت گذاشتن بالا بیاد که تا حد کمی بهتر شد.بهرحال در روزای سخت کنترل ذهن و بالا بودن انرژی ممکنه زمانهایی سخت باشه.مهم اینه که کنار نکشیم.کاری که الان در این شرایط سعی میکنم انجام بدم اینه که ایده هایی که به ذهنم میاد رو انجام بدم.در عین حال که دوست ندارم حتی یه کامنت منفی با حس بد داخل سایت بگذارم، همینطور هم دوست ندارم یه کلمه حس و حال مصنوعی در کامنتام داشته باشم.کلا ادمیم که علاقه ای به فیلم بازی کردن ندارم و بسیار بسیار از ته دلم حرف میزنم چون به نظرم اینطوری صحبت کردن کمترین انرژی رو میبره چون تو خیلی با حس و حالت راحتی و قاعدتا بدون اینکه تلاشی بکنی به دل بقیه میشینه.از تعارف کردن اصلا خوشم نمیاد و به نظرم ما خوبه یاد بگیرم خیلی تعارفات و تشریفات بیخود رو دور بریزیم تا زندگیمون خوشمزه تر و دلنشین تر و راحت تر و دلچسب تر باشه. و چه خوب خانم شایسته در فایل پاسخ به سوالات 7 گفتن جهان به احساس شما پاسخ میده نه کلمات شما.ولی خب چون تعهد دادم که هر فایل یک کامنت بگذارم حتما دوست دارم به تعهدم عمل کنم.از خدای وهاب و هدایتگر میخام که کمکم کنه بتونم حرفای خوب و با انرژی بهتری رو در این کامنت بنویسم.

    به نظرم یه خاطره از رویایی که داشتم و اتفاق افتاد تعریف کنم(به توصیه خانم شایسته عزیز)

    سال 94 به عشق اینکه برم از اصفهان شمال،تصمیم گرفتم بشینم و بخونم برای قبولی ارشد در رشته ای در دانشگاه مازندران بابلسر.کلا از رشته مدیریت اموزشی تغییر رشته دادم به کنکور مدیریت و تقریبا همه کتابها برایم جدید بود.منی که کلا عادت به درس خوندن زیاد و مستمر نداشتم حدود سه ماه یا دو ماه و نیم به سختی درس خوندم.نه برای قبولی در دانشگاه یا ادامه تحصیل یا موارد این چنینی.اینها همه الویت بعدی بود.به عشق اینکه برم کنار دریا زندگی کنم در مازندران.خیلی دوست داشتم یه تایمی از زندگیم رو در مازندران زندگی کنم.اون موقعا یه سری کارهایی کرده بودم که الان میفهمم داشتم بعضی از موارد قانون جذب رو اجرا میکردم.اینقد این عشق رفتن به شمال در من قوی بود که صبحهای زود بیدار میشدم و تا شب درس میخوندم.یادمه داداشم یبار منو دید که یکسره درس میخونم گفت تو هیچ وقت اینطوری درس نمیخوندی چیزی توی سرت خورده؟؟؟

    من از عشق دیدن دریا، صدای دریا رو از اینترنت گرفته بودم و شبها وقتی میخاستم بخابم میگذاشتم توی گوشم و مدتی گوش میکردم و با خودم تصور میکردم در جایی در کنار دریا هستم و صدای دریا میاد و من میخابم.(این کار نه به عنوان قانون جذب چون اون موقع اصلا تو این فاز نبودم.حداقل برای این موضوع، ولی اینقد علاقه داشتم این اتفاق بیفته که سعی میکردم همینطوری حداقل از تصورش لذت ببرم) دوست داشتم محیطی که زندگی میکنم اینقد به دریا نزدیک باشه که من شبها صدای دریا رو بشنوم و بخابم.

    خلاصه اینکه گذشت و گذشت تا اینکه یکی دو هفته قبل ازمون اصلی، ازمون ازمایشی دادم و رتبه بدی اوردم و یه نصف روز خیلی ناامید بودم.فکر میکنم به خودم میگفتم که تو هم احتمالا توهم زدی که فکر میکنی قبول میشی.ولی بعدش یجایی یه متن و عکسی دیدم که نوشته بود که “وقتی دیگران ناامید میشوند، افراد موفق ادامه میدهند(از انتونی رابینز ظاهرا)

    و اونجا بود که یکی و دو هفته دیگه رو با همه توان خوندم و بعد از حدودا دوماه نتایج اومد.من اخرین رشته اخرین گرایش اخرین نفر دانشگاه مازندران بابلسر قبول شده بودم.و جالب این بود که دوست داشتم شبانه قبول بشم که اگر نخواستم رشته رو یا دانشگاه رو یا اینکه خواستم مجدد کنکور بدم و دو رشته همزمان بخونم بتونم.چون هر کس طبق قانون اگر حتی رشته روزانه ای قبول بشه و ادامه نده دیگه نمیتونه سال بعد یا فکر کنم کلا دیگه نمیتونه رشته ای روزانه بره.و شبانه هم قبول شده بودم.

    خلاصه اینکه رویام براورده شده بود.و جالبه همه میگفتن نرو بمون اینجا کار راحت تر هست، دوباره بخون و….ولی من باید میرفتم.(الویت اولم بابلسر بود بعدش گیلان بعد اصفهان .فقط یکی دوتا دانشگاهها تهران رو قبل همه زدم که البته میدونستم قطعا نمی یارم)یادمه سه کار خیلی خوب اونموقع در اصفهان بهم پیشنهاد شد و میتونستم شرایط عالی رو داشته باشم ولی به قول استاد محیط امن و شرایط عالیمو رها کردم و رفتم.فقط بخاطر اینکه عشق دریا بودم.البته باورهای خوبی درمورد اینکه کارکنم داشتم و بخاطر همین وقتی رفتم همون دو سه هفته اول نزدیک 5 تا 10 تا پروژه کاری گذاشتم رو میز یکی از مسولان دانشگاه.البته شفاهی توضیح دادم.به اصطلاح گذاشتم روی میز.بماند که اونا تو فضای کارمندی بودن و منم کلا از کار با سیستم دولتی اومدم بیرون و اونا بهایی به ایده ها ندادن و خودم رفتم واسه خودم کارکنم.

    داستانها و اتفاقات زیادی افتاد ولی میخام اینو بهتون بگم که یک شب که در خوابگاه دانشگاه به اسم خوابگاه شهید نواب صفوی دراز کشیده بودم که بخابم دیدم صدای دریا میاد.(سرچ بزنید.یکی از بهترین خابگاههای دانشجویی ایرانه.خابگاه ساحلی لب دریا.عشقه عشق)

    یه لحظه به خودم اومدم که الله اکبر.زمانی من درس میخوندم و شبا توی گوشم صدای دریا گوش میدادم و به این فکر میکردم که جایی خابیدم و با صدای دریا میخابم.

    بعضی مواقع که نجواهایی میاد توی ذهنم میگم چشماتو باز کن این که دیگه داستان دیگران نیست که بخای شک کنی.این رویای خودت بود که به حقیقت پیوست.به اینم میخای شک کنی؟

    امیدوارم همه ما عباسمنشیا روزی جایی جمع باشیم و در یک جمع صمیمی و هم فرکانسی با حضور استاد و خانم شایسته از تحقق رویاهامون بگیم.

    استاد خداروشکر که روزای سخت و روزای بدهی داشتی که خوب میتونی درک کنی روزای سخت کنترل ذهن نیاز به همت بالایی داره.و خداروشکر که من اونارو تجربه کردم و درحال تجربه هستم و روزی قطعا بکارم خواهد امد.

    امیدوارم در زمان مناسبش استاد رو ببینم و بوسه بارونش کنم.خدانگهدار همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    مهدی عباسی گفته:
    مدت عضویت: 1680 روز

    با نام و یاد خدای مهربون و دوست داشتنی

    بزرگترین باوری که من بهش رسیدم

    و مطمئنم که درسته اینه که : خدای من و تو یکی

    خدای مهربونم رو بی نهایت شکر میکنم بخاطر اینکه من رو توی این مسیر درست قرار داده

    با تمام وجودم دارم خدارو در زندگیم احساس میکنم،

    من الان در شرایطی هستم که حتی هزینه خرید روانشناسی ثروت رو هم ندارم ؛ ولی به خدای خودم ایمان و باور دارم که از یه راهی که خودش میدونه بهم میرسونه.

    من الان ۳۱ سالم هستش و به این باور رسیدم که ۳۱ سال بینش درست نداشتم و همه مسیری که رفته بودم اشتباه و پوچ بود

    من یکی از شکر گذاری هام اینه که هر لحظه دارم بابتش از خدا سپاسگذاری میکنم اینه که این قدر من را دوست داشته که من رو به سمت خودش داره هدایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    روح الله بابایی گفته:
    مدت عضویت: 1724 روز

    الهی شکر تمرین روز پانزدهم روانجام دادم حتی کامنت هم گذاشتم ولی نمیدونم چرا نشد خب مهم نیست ولی امروز روز شانزدهم فایل رو کامل گوش دادم دیروز روز پرخیر برکتی بود توی حسابم سی میلیون پول بود خداروشکر کارها در مغازه عالی جلو می ره همه چیز خوبه صبح می رم باشگاه تو باشگاه بچه ها باعشق شادی تلاش می کنندوقعا بدن سازی رو دوست دارم هراندازه بازو هام رشد می کنند حالم خوبتر میشه دخترم عاشقه این که بازوها م رو بگیره خودم رو توی آیینه که می بینم لذت می بر م خداجون بابت اینهمه سلامتی شادی واحساس خوب سپاسگزارم مرسی دیشب قبل از خواب باعزیزدلم حرف می زدم بهش گفتم که من هیچ ایده‌ای برای بعد از رسیدن به کیش ندارم تنها داشتم حسی که من رو داره هدایت میکنه ومن میدونم دارم کار درستی انجام میدم من راه درستی دارم اینکه چه چیزها ی میخوام هم قبلا به خداوند اعلام کردم الان فقط دوست دارم ازاین جهاد اکبر ازاین شجاعت ازین جسارت ازین اعتماد به رب لذت ببرم به قول آقای قمیشی باید پارو نزد واداد باید دل رو به دریا داد خودش می بردد هرجا دلش خواست به هرجا بر بدون ساحل همون جاست ……..خداوند خواستش خواسته منه اون هدایتگر منه به سمت شادی سلامتی وثروت مثل چیزهایی که تو این فایل استاد باعشق به ما نشون دادند ازت متشکرم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    ورزشکار تیم ملی گفته:
    مدت عضویت: 1692 روز

    بی نهایت سلام😀

    .

    .

    وقتی داشتم فایل صوتی رو که دانلود کرده بودم گوش میدادم توی صوت دیدم استاد هی میگن چیزایی که الان براتون فیلم گرفتم موتور و ماشین و ایناست کلی چیزای دیگم توی جاهای دیگس اومدم تصویری این فایل رو ببینم و اونجایی که استاد تک تک موتورهارو سوار میشدن یه ذره میرفتن برمیگشتن چقد باحال بود.انگار داشتم بُعد کودکانه استاد رو میدیدم😅

    .

    .

    بچه ها برای فراوانی یه باوری هست که خیلی میتونه کمکمون کنه اونم اینه که مگه خداوند یک انرژی نیست که فرکانس های مارو تبدیل به شرایط،آدما و … میکنه؟خب پس ما اگر اول از همه به بزرگی و رزاق بودن خداوند ایمان کامل داشته باشیم دیگه این فکر نمیاد که خونه های خوشگل کمه و فقط برای آدمای خاصه،ماشین های خوشگل کم ساخته میشن یا خیلی هم گرون هستن و پول کمه

    پول کجا بود و عده ی خاصی ثروتمند هستن و میتونن اون ماشین ها رو بخرن و فکر کمبود در خیلی چیزهای دیگه(که این طبع ذهنه که همه چیز رو محدود میبینه). حالا چرا وقتی ما به بزرگی خداوند و رزاق بودنش ایمان داشته باشیم و داستان فرکانس رو بدونیم دیگه نگران کمبود کمبود نیستیم و با کسی هم رقابت نمیکنیم؟خب معلومه چون مثل یک تلفن میمونه که با فرکانس ارسال کردن ما با یه نفر اون سر دنیا صحبت میکنیم و چیزی هم کم نمیشه ما فقط داریم فرکانس به هم ارسال میکنیم و صدای هم رو میشنویم و نگران این که نشه با تلفن با کسی ارتباط برقرار کرد نیستیم چون میدونیم خیلی راحت میتونیم ارتباط برقرار کنیم هرموقع که بخوایم🤗

    .

    .

    و اینکه من یه مدت خیلی به اینکه چرا ما بدنیا اومدیم؟اصن کجا بودیم؟قصد خداوند از ساختن این جهان برای ما چی هستش و چرا وقتی اینجا همه چی میتونیم بدست بیاریم و بهشت رو تجربه کنیم اصلا یه دنیای دیگه وجود داره؟ و یه مثال برای خودم زدم که خیلی جالبه……من اومدم با خودم گفتم ما اول که پیش خداوند بودیم و همه چیز برامون مهیا بود هیچ غمی هم نداشتیم و دیشب داشتم یه مقاله از خانم شایسته درباره توانایی حل مسائل میخوندم (که ایشون میگفتن این توانایی که ما دنبال تضادها و حل اونها هستیم در وجود ما از قبل اینکه توی این دنیا بیایم بوده و ایشون مثال توانایی چشیدن رو زدن…لینک رو حتما اخر دیدگاهم براتون میزارم بخونید)که ما این توانایی رو وقتی نزد خداوند بودیم داشتیم….بعد خداوند(خیلی عامیانه توضیح میدم که متوجه بشید🌝)ما رو وارد این دنیا کرد و بهمون گفت که من همین جا هستم پیشتون هستم حالا برید لذت استفاده از اون توانایی رو بچشید و من این دنیا با تمام زیبایی هاش رو برای شما خلق کردم ازش نهایت لذت رو ببرید و جدیش هم نگیرید چون دوباره میاید پیش خودم…..حالا من مثال شهربازی رو میزنم در این باره که ما توی خونمون هستیم و همه چیز برامون مهیاست،همه چیز هست برامون.ولی شوق ماجراجویی داریم دوست داریم خودمون بدست بیاریم بعد پدرمون مارو به شهربازی که خودش صفرتاصدش رو درست کرده میبره اولش هم ذوق داریم هم اینکه حس میکنیم میریم تو شهربازی گم میشیم چون انگار به یه دنیای ناشناخته میخوایم پا بزاریم ولی بعد که به شهربازی با تمام آدمای شاد و مهربون با کلی خوراکی های خوشمزه و کلی بازی نگاه میکنیم لبخند روی لبمون میاد و پدرمون بهمون میگه که من همین جاها هستم خیلی بهت نزدیکم جایی به مشکل برخوردی خودم سری میام کمکت میکنم فقط تو خودت باید با این بلیط(باورهای کاملا درست) هایی که داری بری تو صف وایسی تا سوار وسیله ها بشی یا خوراکی بخری.حواست باشه بلیط هاتو از دست ندی اما اگر از دست دادی میتونی دوباره بری بخری.وقتی توی صف بودی(فاصله فرکانسی ما با خواسته)نزار کسی ناامیدت کنه به اونایی که گوشه های تاریک شهربازی نشستن و همش دارن اون وسیله تکراری رو سوار میشن توجه نکن اونا فقط صدای خنده بقیه رو میشنون و غصه میخورن اونا بلیطاشون رو از دست دادن و من رو فراموش کردن فراموش کردن که میتونن از من بخوان که راهنماییشون کنم از کجا بلیط بخرن(دستان خداوند)و خب من هم نمی تونم کمکشون کنم چون بلیط ندارن و کمکی هم از من نمیخوان من هم میبینمشون اما فکر میکنم از من حتما کمک نمیخوان اما خب راه رو دارن اشتباه میرن فراموش کردن اینجا جاییست برای شکوفایی تواناییاشون و لذت بردنشون و دوباره به من بازمیگردندن(انا لله و انا الیه راجعون) اونهایی هم که به من امید دارن اما بلیط(باور) ندارن باز هم نمیتونم کمکشون کنم چون بدون بلیط که نمیشه.من رئیس این شهربازی هستم و هر کاری میتونم بکنم(قدرت خداوند)اما این خلافه قوانینه من این قوانین رو وضع کردم تا عدالت باشه و …(قوانین جهان)و یادت نره که من عاشقت هستم من هر موقع به تو نگاه میکنم ب این فکر میکنم که تو عجب چیز فارق العاده ای هستی(تبارک الله احسن الخالقین)و خیلی نکات دیگه برای ورود بهش میگه(قوانین جهان)و ما وارد این شهربازی میشیم دنیامون خیلی رنگیه،درونمون پر از آرامشه و آروم آروم که توی شهربازی میچرخیم و با بلیط هایی که داریم(باور)هرچی دوست داریم سوار میشیم و هرچی دوست داریم میخوریم به گوشه های شهربازی که میرسیم بعضیا رو میبینیم که غمگینن توی جای تاریکی نشستن و نمیان ازی فضا لذت ببرن ولی ما حرف پدرمون رو یادآور میشیم که گفته بود به اینا توجه نکنم و اون همین دور و وراس حتما داره منو میبینه میگذری و دوباره میبینی کم کم حس میکنی بقیه خاص هستن و این اشتباه هست که اینا غمگین باشن و ما شادی کنیم در صورتی که اینا هم یا بلیط داشتن و از دست دادن و یا دارن بخاطر ناامیدیشون اونارو پاره میکنن. واین باورها همین جوری تکرار میشن و ما هم کم کم جزوی از اون ها میشیم درصورتی که همه چیز بیخ گوشمونه.بلیط داریم،بلیط فروشی بیخ گوشمونه اما خودمون رو بااون باورها محدود کردیم و چقدر پدرمون ناراحته اما تا ما بلیط نداشته باشیم تا ازش کمک نخوایم این خلافه قوانین شهربازی هست که بهمون کمک کنه……….

    .

    .

    این داستان ادامه داره چون من هرچی قوانین رو بخوام ربط بدم خیلی طولانی میشه ولی خب شما اصل داستان رو بگیرید بقیه چیزا رو با یکم فکر کردن میفهمید🌝

    و البته این رو بگم که منظورم از باور که توی پرانتز نوشتم باورهای قدرتمند کننده و درست بود

    .

    .

    براتون کلی بلیطای خفن آرزومندم که باهاشون بهترین وسیله هارو سوار بشید🏃🛫🏅🏆⚽🗺

    اینم لینک مقاله

    abasmanesh.com

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مستانه اقبالهء گفته:
    مدت عضویت: 2107 روز

    روز شمار تحول زندگی من

    روز شانزدهم

    خدا رو شاکرم که من رو یاری کرد تا به شانزدهمین روز سفر نامه برسم.چون من به خودم قول دادم از اول سفر نامه تا آخرین روز سفر نامه روزی یه فایل رو گوش بدم و رد پا از خودم بگذارم و تا آنجا که می توانم روی باور هایم کار کنم که آن هم به تکامل نیاز داره که الحمدالله دارم تکامل رو طی می کنم

    آگاهی نابی که از بیانات استاد عزیز برداشت کردم

    ما باید به این درک برسیم که تمام زندگی ما رو باور هامون می سازند وافکار وفرکنس هایی که به این جهان ارسال می کنیم ما اگر قرار رسیدن به خواسته مون فقط عشق و علاقه داشته باشیم ولی باورهای قدرتمند کننده نداشته باشیم با آن خواسته نمی رسیم

    پس ما اول باید روی باور هامون کار کنیم و ذهن مون رو ثروتمند کنیم زندگی نامه ی افراد ثروتمند رو بخونیم با روش آنها و کارهایی که کردن و باور هایی کا ساختن آشنا بشیم و ببینیم وقتی که یک نفر به خواسته اش رسیده پس من هم می توانیم و ایمان داشته باشیم که جهان مملو از فراوانی است وبه خداوند توکل کنیم وما هر چه ثروتمند تر بشیم به خدا نزدیک تر میشیم کنید خدا عزیز تر میشیم

    ما هر طور خداوند رو باور کنیم همان طور وارد زندگی ما میشه

    وخدا از ما بیشتر دوست داره که ما به ثروت سلامتی و آرامش برسیم

    در پناه الله یکتا💗💓💗💓💗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 2087 روز

    سلام خدای هدایتگرم

    سلام به استاد و دوستای همسفرم

    شانزدهمین روز : با دیدن این فایل و مراجعه به خودم گفتم من به حرفا و آموزشای استاد باور دارم و همیشه این شدت ایمانتونو تحسین میکنم و اینکه تاکید به ایجاد باور مناسب و ایمان به فراهم بودن شرایط برا تحقق رویاهامون دارین سپاسگزارم . استاد عزیز میخوام بگم با تفکر به این مطالب و سوال از خودم که نسبت به اولین روز الان کجام از دیشب احساساتم درگیر بودن طوریکه با وجود نوشتنِ با تمرکز ،انگار یه چیزی تو وجودم بال بال میزد و من در تقلای دیدنش بودم امروزم که بیدار شدم تمرین سپاسگزاری و تمرکز بر خواسته هامو انجام دادم ،بعد از انجام همه برنامه های صبحگاهی مورد علاقه م ضمن آماده کردن ناهار برا بهتر شدن احساسم که به شکل عجیبی نامناسب بود تصمیم گرفتم برا اولین بار به فایل انگیزشی یک گوش بدم دانلودش کردم ولی چون با صدای خودتون نبود گفتم شماره ۲ گوش بدم داشتم برا پیدا کردنش جستجو میکردم که انگیزشی ۴ توجهمو جلب کرد ازش رد شدم و به جستجو ادامه دادم که ناگهان یادم اومد همیشه میگین «این هدایته »برگشتم و دانلودش کردم …الله اکبر سپاسگزار خدایی هستم که از رگ گردن به من نزدیکتره ،همون چیزی که نیاز اکنون من بود !!!!!!!

    (… دنیا پر شده از آدمایی که رویاهاشونو فراموش کردن آدمایی که فقط نفس میکشن ولی هیچوقت زندگی رو تجربه نمیکنن ….) هر چی جلو تر میرفت بیشتر خطاب به من بود : ( امییییییییید اون چیزیه که خیلیا با اولین شکست با اولین تجربه ی ناراحت کننده !!!!!!!!!!!از دستش میدن )این یکی دیگه دقیقا خطاب به من بود تازه یادم اومد دیشب ضمن خرید یه تجربه نامناسب داشتم و همونجا خودمو ،همه ی تمریناتمو ،زیر سوال بردم به خودم گفتم تو یه چیزایی رو درست درک نکردی نکنه وانمود میکنی؟؟؟؟؟!!!!! ایمان حقیقی نداری ؟؟؟؟؟؟و کلی تردید نسبت به خودم ،از طرفی یاد این جمله افتادم « تردید سمه » و ….. گفتم خودشه من با این گفتگوها و تردیدا خودمو بردم تو حس ناامیدی ….. و شما ادامه دادین « یه چیزی بالاتر از امید !!!!یقین …اطمینان …ایمان …اگه باور کنید که نباید به چیزی کمتر از بهترین قانع بشید اگه با تمام وجودتون با تمام ایمانتون حرکت کنید معجزه رخ میده .»ا الله اکبر اینگونه خدای هدایتگرم با من صحبت کرد .

    خدایا شکرت . دستمو گرفتی و منو آوردی تو راه مستقیم راه کسانی که به آنان نعمت دادی . خیلی آروم شدم و پس از اتمام کارام خواستم کمی قرآن مطالعه کنم تو ذهنم اومد «لا یمسّه الا المطهرون » با وجودیکه بعد از مطالعه کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم و گوش دادن به فایل قرآنی قدم اول خیلی راحت تر و بدون تشریفات دست و پاگیر از قرآن استفاده میکردم اما هنوز این باور ته ذهنم هست که برا دست زدن به قران باید؟؟؟؟؟ و سپاسگزارم از خانم شایسته ی عزیز که با متنای عالی چقد زیبا نوشتن : (کنترل ذهن یعنی عادت به تفکر آگاهانه در باره ی اینکه چه جنس توجهی را باید ادامه دهی )پس منم باید آگاهانه باور مناسب رو انتخاب کنم ، گفتم الان وقتشه سرچ کردم مطهرون و چند مورد که مطالعه کردم و برام مهم بود که از تفسیر المیزان هم ببینم در مجموع مطالب منظور اینه که برای فهم حقایق قرآنی و درک معارف آن باید در زمره ی مطهرون بود . مطهرون افرادی هستند که طهارت دل دارند و قلب آنان از تعلق به غیر حق تعالی پاک گشته است «فقط روی خدا حساب کن ».و درکی که خودم دارم اینکه طهارت دل همون هم فرکانس شدن با خداست که در نتیجه مداومت بر حفظ احساس خوب ایجاد میشه .و حالا این باور مناسب رو جایگزین آموزشا و برداشتای نامناسب قبلی میکنم در نتیجه به احساس آرامش بیشتر و ارتباط راحت تر با کلام خداوند هدایت میشم .

    فاقرووا ما تیسر من القرآن .

    خدایا شکرت اینا حقیقتا برام معجزه س . خیلی امیدوارتر شدم به جریان هدایت .

    استاد عزیز خانم شایسته و تمامی دوستان دوستون دارم وبابت حضور ارزشمندتون سپاسگزار خداوندم .

    الذین امنوا و لَم یَلبِسوا ایمانَهُم بِظُلمِِ اولئکَ لَهُمُ الاَمنُ وَ هُم مُهتَدون .انعام /۸۲

    کسانیکه ایمان آوردند و ایمان خویش را به ستم نیالودند امنیت مخصوص آنهاست و هم ایشان هدایت یافتگانند .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    شيدا نوید گفته:
    مدت عضویت: 2133 روز

    سلام استاد عزیز

    امروز که این فایل رو می بینم چند روزی هست که سریال زندگی در بهشت رو دنبال می کنم.

    با دیدن این نعمت ها داشتن آن ها رو برای من بدیهی می کنه و دیگه یک غول دست نیافتنی نیستند.تحسینتون می کنم و خداوند رو سپاسگذارم که من رو به این فایل ها هدایت کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    حمیدرضا ایزدان گفته:
    مدت عضویت: 2216 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    روز پانزده و شانزده سفر الهی

    به رویاهایت باور داشته باش

    همه چیز در همین “باور” خلاصه میشه اگر ما بتونیم همین یک کلمه را خوب بفهمیم و در عمل در زندگیمون پیاده کنیم به خیر دنیا و آخرت خواهیم رسید.

    استاد بسیار سپاسگزارم از زحماتی که شما و خانم شایسته عزیز می کشید و بسیار در آموزش و تربیت شاگرداتون تاثیر گزار است.

    در طولی که داشتم این فایل رو میدیدم مرتب می گفتم منم میخوام ، منم این خونه رو میخوام ، منم اون ماشین رو میخوام و کلی به درخواستام اضافه شد.

    استاد گرامی دیدن این زیبایها برای من

    وصف العیش نصف العیش نیست ، برای من دیدن این زیبایها یعنی داشتنشون و تجربه کردنشون.

    برای من دیدن این زیبایها و این نتایج بی نظیر یعنی تمرکز بر نکات مثبت ، یعنی تمرکز بر زیبایها،یعنی احساس خوب، یعنی نزدیک شدن دیدگاه دهنم به دیدگاه های روحم و این یعنی رسیدن به خواسته ها و تجربه کردن آنها و داشتن اونها در زندگی

    خدایا شکرت بخاطر این همه نعمت ، بخاطر بودن در این سایت بی نظیر.

    خدایا شکرت بخاطر داشتن استادی به این خوبی

    خدایا شکرت بخاطر همه نعمت هات

    خدایا شکرت که من عباسمنشی ام

    در پناه خدای مهربان شاد، سالم و ثروتمند باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    I trust God گفته:
    مدت عضویت: 1749 روز

    سلام استاد عزیز واقعا این فایل های مربوط به روئیاهایت باور داشته باش بی نظیر بود و به قدری تاثیر گذار بود بر ذهن من که خیلی قوای ذهنی منو تقویت کرد و باورهام هزار برابر عالیتر شد و هر روز تماشا میکنم این که میگن شنیدن” کی بود مانند دیدن” حقیقت داره و ممنون بخاطر اینهمه زحمتی که کشیدید برای تهیه این فایلها و وقت با ارزشی که برای هدایت ماها میزارین، انسان لایق بهترینهاست و شما این را در حقیقت ثابت کردید❤🌹🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: