باوری که تغییرش، درهایی از نعمت را به زندگی ام گشود - صفحه 15

سلام خدمت استاد بزرگوارم

من چند وقتی هست که با این قانون ها شروع کردم البته با کتاب خوندن و کم کم با سرچ تو نت با شما آشنا شدم و بعد از مدتی فرکانسمو تغییر دادم و جالبه که تمام افراد و دوستان من که بهشون خیلی وابستگی داشتم هم از زندگی من بیرون رفتن و من بعد از چند سال با توجه به تعصبی که به شهرم داشتم مهاجرت کردم و و حتی مغازه ای که خیلی براش زحمت کشیده بودم و شب عید جمع کردم چون دقیقا ندای درونم به من میگفت برو و به شهری مهاجرت کردم که اولین بار بود به این شهر میومدم و روز اول خونه ای که می خواستم و پیدا کردم و چند وقت به خاطر مشغله شهر جدید یکم از قانون فاصله گرفته بودم که دوباره رفتم سراغ کتاب و نت و توی یه سایت دیگه یکی از نظرات و داشتم می خوندم که یکی از کاربران در مورد شما نوشته بودن و دوباره یه تلنگر بود به من و یاداوری و این دفعه با جدیت تمام برگشتم و تمام این اتفاقات چیزی رو جز وجود خدا و یاری کائنات نیست

و من از خیلی خیلی سال قبل بدون آگاهی از این قانون یه جورایی ازش استفاده میکردم و همیشه به ندای درونم گوش میدادم که وقتی شک داشتم در مورد خرید دوره ثروت شما و از خدا راهنمایی خواستم خودمو توی یه کافه توی پاریس شهر مورد علاقه ام دیدم که روی یه تخت شعر سهراب من مسلمانم قبله ام یک گل سرخ … نوشته شده بود و این دو کنار هم یعنی زندگی و سعادتمندی در دنیا و اخر?