باوری که تغییرش، درهایی از نعمت را به زندگی ام گشود - صفحه 30

1180 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    موذنی گفته:
    مدت عضویت: 1932 روز

    سلام استاد عزیزم چقدر این فایل قشنگ بود و خودش دوره ای هست باید بارها و بارها دید و نوشت.ممنونم.کاش بدونید چقدر زندگیم عالی شده فقط با گوش دادن و نکته برداری از فایلهای رایگانتون.استاد وضعیت سلامتیم ثروتم شادیم و حتی انرژیم عالی شده…جایی که هستید چیزهایی که داریدنوش جونتون و گوارای وجودتون.لایقشید.شما پیامبر زمانید .خداروشکر به خاطر تین سایت عالی و دوستان عالیتر که کامنت تک تکشون دوره ایست واقعا ….ممنونم ممنون استاد خانم شایسته و تموم دوستان عزیزم در این سایت افتخار میکنم به خودم که به اینجا هدایت شدم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    روح انگیز پورمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1937 روز

    به نام خدای هدایتگر

    بیست وپنجمین روز سفرنامه

    وقتی این فایل رو گوش دادم واقعا یه احساس خوشحالی وسپاسگزاری شدیدی درمن زنده شد چون دقیقا من خیلی ازاین باورهای خوب رو داشتم ازقبل واقعا به خودم افتخار کردم

    من ازبچگی هیچ محدودیتی رو قبول نمیکردم واصلا به کمبود وکم بودن هرچیزی اعتقاد نداشتم اینکه میگفتن پول خرج نکن تموم میشه یا ازهزینه ها کم کنین اصلا تو ذهن من نمیرفت حتی یادمه توعالم بچگی همش میگفتم به برگهای درختها که اینا پولهای من هستن من فکر میکنم خدا انقدر به من پول داده یا سلامتی یا هرچیزی رو نبودش رو منفیش رومن قبول نمیکردم برای هرچیزی چرا میاوردم چرا میگین کمه چرا میگین اون خانمه که حجاب نداره بده من فکر میکنم خوبه چرا میگین دختر نباید ازدرخت بالا بره چرا غذا کم میاد غذا که انقد زیاد هست چرا میگین خدا دوره وهزار تاسوال اینجوری من ازمامانمم میپرسیدم چیزی که نسیبم میشد سرزنش وسرزنش وبعضا تمسخر بود

    ولی من حتی وقتی بزرگ شدم هم این باور کمبود رو قبول نمیکردم تاجایی که یادم بیاد من هرغذایی درست کنم کم نمیاد حتی اگه بیست نفر مهمون داشته باشم اصلا دستم به کم نمیره هرجا میرم مهمونی صاحبخونه میگه چقد قدمت خوبه بخدا ما امروز کلی خرید کردیم داشتم میگفتم به شوهرم اگه مهمون بیاد هیچی کم نداریم که تو اومدی حتی سرزده برم همین حالته پدرشوهرم میگفت این عروسم خیلی روزی داره قدمش خیره

    الان که فکر میکنم میبینم من خوش شانس وخوش قدم نیستم من چون این باورهای قوی رو ازبچگی دارم همش برام اینجور مسائل پیش میاد واقعا ازوقتی فهمیدم اینا ازروی تصادف نبوده ومن چه گوهر نابی داشتم در درون خودم با این باورها خیلی برام لذت بخش وسپاسگزاری بودنم چندین برابر شده

    شاید تواین چن سال خیلی سرزنش شدم خیلی بهم گفتن بزار دنیا روی بدشو نشونت بده بعد میای وقناعت میکنی حالا ببین

    منم همیشه میگفتم خدایا منکه کفران نعمت نمیکنم فقط دارم میگم هست کلی موقعیت شغلی هست کلی درامد هست کلی میشه خوب زندگی کرد دیگه این اواخر حرفهای دیگران به جایی رسیده بود که داشتم باورم میشد من اینهمه نعمتی که دارم توزندگیم دارم حیف ومیلش میکنم ازنظر خودم نمیکردم ولی دیگران هی بهم تذکر میدادن پولتو نگه دار خرج نکن انقد راحت انقد نگو پول هست هست حالا ببین

    خدایا شکرت تسلیم نشدم خدایا شکرت کمبود رو قبول نکردم خدایا شکرت با وجود اینکه میدونستم هیچ کفرانی نمیکنم ولی نزاشتی احساس بد اطرافیانم درمن اثر کنه خدایا شکرت

    من دیگه داشتم تسلیم میشدم که وضع اقتصادی داره هرروز بدتر میشه انقد توگوشم میخوندن که بابا خونه نشستی ازبیرون خبر نداری شوهرم میگفت یه دقیقه اون کتابهای که میخونی روبزار زمین بیا ببین تواخبار وبیرون چه خبره خدایا شکرت علاقه نشون نمیدادم ولی دیگه داشتم کم کم قبول میکردم حق بااوناس

    وقتایی که داستان مینوشتم خجالت میکشیدم بخونم چون همش میگفتن توکجا نویسندگی کجا

    خدایا چقدر حرفهای دیگران وقبول کردم چقدر داشتن این باورهای محکمم رو نشانه میگرفتن ولی خدایا هدایتم کردی اگاهم کردی خدایا شکرت

    خدایا الان میفهمم تو نعمت اگاهی غرق بودم وبازم نمیدیدم اره دوستان امسال استاد عباس منش ها نگاه خاصی بهشون نشده بلکه خودشون خواستن کمبود رو قبول نکنن محدودیت روقبول نکنن

    من هیچ وقت یادم نمیره پنجم دبستان بزور چادر سر من کردن فقط بخاطر اینکه مردم چی میگن توبزرگ شدی نزاشتن بچگی کنم اون موقع تایه هفته گریه کردم همش به مامانم میگفتم مامان من دختر خوبی ام بخدا من نمیخوام بدحجاب بشم فقط چادر پوشیدن رودوس ندارم نمیتونم باهاش بازی کنم ولی هیچ فایده ای نداشت نمیخوام بگم چادر بده خدایی نکرده فقط میخوام بگم دوست داشتم خودم انتخاب کنم پوششم رو هنوزم مثل اکثریت خانواده ام اصلا قبول ندارم اونی که حجاب نداره یا حتی دین خاصی صرفا بده وهمیشه میدونستم درست فکر میکنم قلبم گواهی میداد نمیدونین وقتی شنیدم استادهم سوای تعصب دین ومذهب وجغرافیا دیدگاه منو دارن به قدری خوشحال شدم که اشک ریختم اشک ریختم

    نمیخوام بگم دیگران باعث محدویتهای من شدن ولی من حتما میتونستم باتغییر فرکانسم جوری زندگی کنم که دوست دارم وثابت کنم پاکی وعفت به خیلی چیزایی که خیلی ها میگن نیست وایمان دارم ازهرزمانی که بخوام شروع کنم قدمها بهم گفته میشه

    وخداروشکر میکنم خداونداین اختیار رو به من داده که زندگیم روخودم خلق کنم بدور از هر ذهنیت وهر چیزی

    وخداروشکر میکنم که همیشه خوب موندم وهیچ وقت قضاوت بیجا نداشتم واگر هم داشتم تعهد میدم من بعد صفرش کنم

    واز اعماق قلبم ایمان دارم خداوندتنها کسیه که اگاهه به دل بنده هاش

    خدایا شکرت چقدر احساس قدرت وعشق میکنم

    چقدر حس سپاسگزاری بیشمار دارم

    خدایا من دارم همه اون داشته های کودکیم رو ازنو پیدا میکنم همونهایی که تومنو با اون باورها افریدی ومن کم کم فراموشم شده بود یا کمرنگ

    خدایا شکرت همیشه بامنی ومنو هدایت میکنی خدایا هرموقع صدات زدم بودی هرموقع کمک خواستم بودی خدایا من این حضور رو میخوام همیشه احساس کنم خودت کمک کن بتونم موانعی که خودم ساختم تنهایی با کمک توبردارم تابرسم به خودت

    خدایا میدونم عاشقمی ومیدونی چقدر دوستت دارم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    1234 گفته:
    مدت عضویت: 2255 روز

    سلام وسپاس

    چقدر عالی وساده وصمیمی قوانین وآگاهیهای خداوند رو از شما استاد عزیز ونازنین دریافت میکنم.

    الهی هزاران مرتبه شکر بخاطر الگویی چون شما.

    با دیدن این فایل نظرم در مورد مهاجرت تغییر کرد من عااااشق آمریکا هستم اما مگه خدا همه جا نیست اینجا به ثروت وهماهنگی وشادی وآرامش برسم بعد خودبخود به شرایط بهتر هدایت میشم. اما راستش یک سوالی هم در مورد قرآن تو ذهنم شکل گرفت که وقتی افراد میمیرن و فقیر وضعیف بودن فرشتگان خداوند ازشون میپرسن مگر زمین خداوند پهناور نبود چرا مهاجرت نکردید?

    بهرحال حواب هر چی باشه مطمئنا ترک کردن یک جا یا یک نفر توی هماهنگی خیلی خیلی شرایط بهتری رو برای ما فراهم میکنه.

    واقعا باور اشتباه در مورد تضاد ثروت با معنویت وخدا شاید بزرگترین باور محدود کننده ثروت هست که خیلیهامون هنوز مونده تا عمق این باتلاق رو توی وجودمون درک کنیم باز بابت این یادآوری که جاداره هزاران بار دیگه هم تکرار بشه ممنونم استاد.

    باتمام وجود هیجان وذوق دارم که دنیای ثروت وفراوانی و(((بی نیازی))) رو تجربه کنم وازش لذت ببرم واین بار خدا رو خییییلی عمیقتر از همیشه از ته دل شکرگزاری کنم ویقین دارم که به این مهم خواهم رسید شاید زودتر از اونچه که خودمم فکرش رو بکنم.

    خدا رو هزاران بار شکر که انقدر روی خودم کار کردم که تا حد زیادی موفق شدم که بین انسانهای متفاوت که همگی مخلوق وعزیزدل خداوند هستند تفاوتی قائل نشم وبا دیده عزت واحترام بهشون نگاه کنم.

    واقعا استاد هیچ کس محکوم به فقر نیست وهر جا ایمانی شکل گرفته وبا ایمان از خدا خواسته شده که فراوانی خلق شود این اتفاق افتاده وخواهد افتاد گرچه دیگرانی چون شما میتوانند دستان مهربان خداوند در راه خدمت وکمک باشند اما آخرش کار اصلی ونهایی را باااااید خودمون در درون خودمون واز درون خودمون انجام بدیم.

    آینده بسیار بسیار زیبا وروشنی رو برای دنیای زیبا وسخاوتمند والهیمون میبینم به لطف خداوند یکتا هممون به روشنی وسعادت وپول وثروت ومعنویت وبیداری خواهیم رسید.

    خداوندا به اندازه تک تک زیباییهایی که خلق کردی شکر.

    عاشقتونم پولدار وثروتمندوسعادتمند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 2675 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم 🤗

    چقدر جمله ای پر مفهمومیه اینکه هر کس در جایگاه مناسب خودش است ترکیبی از پذیرش خودمان و اعتمادبه نفس و سبک شخصی واقعا این جمله به یادم اورد واقعا من کسی بودم که دوست داشتم ی مسئله ای رو خیلی راحت و مرتب شده استپ به استپ یاد بگیرم و و خیلی کامل گرا بودم یعنی دوست داشتم ی کتاب داشته باشم اونو صد بار بخونم ولی صدتا منبع نداشته باشم از طرفی وقتی موضوع تقدیر و قضا رو تو درس دینی دبیرستان خوندم سوالاتی پیش اومد که هیچ کس جوابی براش نداشت و من همیشه دوست داشتم ته دلم که خدا رو بشناسم و بفهمم وقتی میگن رو خودت کار کن و از خدا بخواه و خیلی مفهوم دیگه یعنی چی به هیچ عنوان قشنگ درکشون نمی کردم تا اینکه دقیقا ی مدت کوتاه بعد از طرح سوالاتم تو ذهنم و درگیر شدن ذهنم از طریق ی سایت کنکوری که برای مدت کوتاهیی دنبالش کردم و ببعد از اینکه با استاد اشنا شدم تازه از طریق ی فایلی که خیلی معمولی بود نسبت به اموزه های ناب الان استاد راجب ویژگی انسان های موفق اصلا اون سایت هم دیگه دنبال نکردم و رفت پی کارش اخه مسئولیتشو انجام داده بود در چرخه هدایت بی نظیر الله در پاسخ به سوال من من حتی جواب خیلی از سوالات علمی رو هم به همین شکل میگیرم یعنی سوال میکنم تو ذهنم و اصلا نگران جواب نیستم و هدایت میشم معجزه وار به جواب از زبان یک استاد یا کتاب خیلی سلیس و راحت واقعا از خودم تشکر میکنم که درک کردم لایق هدایت الله هستم (هر چقدر فکر می کنم می بینم هر سوالی پرسیدم جواب گرفتم انشاء الله یاد بگیرم سوالای‌بهتر بپرسم )

    از استاد برای انجام مسئولیتشون و انجام رسالتشون خیلی سپاسگذارم

    هزارمرتبه از رب قدرتمند که در نظمی بی سابقه خیلی بی نظیر در حال هدایت ذره ذره جهانیان است سپاسگذاری میکنم

    ان شاء الله تعهد داشته باشم که همیشه وصل به این منبع باشم و بتونم بندگی خودم رو انجام بدم و اجازه بدم خداوند با نظمی مثال زدنی فرمانروایی خودشو انجام بده

    سعادت مند باشید 😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    نیلوفر گفته:
    مدت عضویت: 1983 روز

    به نام الله یکتا

    بیست و پنجمین روز سفرنامه

    امروز به این جمله ی استاد خیلی احتیاج داشتم که هرکسی الان هرجایی هست جای درستشه اینکه هی نخوام یه چیزی رو درست کنم و بخوام بقیه رو تغییر بدم این یکی از بدترین پاشنه های آشیل منه که همش میخوام با صحبت کردن یکیو تغییر بدم چند روز رو خودم کار میکنم دوباره این کارو تکرارمیکنم. امروز خیلی مصمم شدم که روی این باور بیشتر از قبل کار کنم که من فقط باید خودمو تغییر بدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مرضیه سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 2021 روز

    سلام دوستان عزیز

    روز ۲۵ سفرنامه

    آخ که چقدر این سفرنامه عالی هرروز دقیقا با مسائلی که من در ذهنم باهاش درگیر هستم رو بیان میکنه

    امروز جواب یه سوالم رو گرفتم استاد خیلی ممنون و تشکر فراوان

    یه اتفاق قشنگ و معجزه امروز برام رخ داد حیفم میاد باهاتون به اشتراک نزارم

    دیشب پسر ۶ سالم نمیدونم چطور پسر یه سالمو کشید که انگار کتف بچه در رفت خیلی گریه کرد آوردم بخوابونم فهمیدم از ناحیه کتف آسیب دیده هم گریه شدید میکرد هم تکون نمیتونست بخوره خلاصه قرار شد تا صبح یه جور سرکنیم صبح ببرم پیش شکسته بند

    کاری که من کردم اول به خدا گفتم خدای بخشنده من میدونم این اتفاق باعثش خودم و باورهام و ناشکری و فرکانس خودم بوده به شدت و از تمام وجودم از خدا طلب عفو و بخشش کردم

    خیلی از خدا بخشش خواستم و گفتم تو بخشنده ی مهربانی

    دوم گفتم خدایا (برعکس گذشته که همش با خودم میگفتم کدوم دکتر خوبه ببرم)تو بهترین شفادهنده هستی ازت میخوام تا صبح دست این بچه خوب بشه زیرا تو به هرکاری قادری.تمام وجودم توکل و امید به خداشد

    و به همسرمم گفتم انشالله تا صبح خوب میشه

    خلاصه شب تا صبح این بچه رو روی پاهام خوابوندم چون از درد بیدار میشد نمیتونست تکون بخوره گریه میکرد

    ولی آرام بودم برعکس قبلا که استرس میگرفتم و اتفاقات بدتر می افتاد به خدا قبلا این بچه رو باید سه چهار بار میبردم دکتر تا خوب بشه و الان میفهمم که اون نگرانی و استرس ها باعث میشد اتفاق بدتر رخ بده و این بچه حالش بدتر بشه

    خدایا شکرت که زندگیمو نجات دادی

    خلاصه صبح همسرم تماس گرفت از سرکار که آماده کن بچه رو بیام بریم پیش شکسته بند

    بلند شدم خودم آماده شدم بچه رو آماده کردم دیدم بلند شد بازی کرد پله ها رو بالا پایین کرد دستشو تکون دادم دیدم اصلا گریه نمیکنه همسرم اومد هرچی دستشو تکون داد بالا پایین انداختش اصلا انگار نه انگار که این بچه شبو از درد گریه کرده و تکون نمیخورد

    خدارو هزار مرتبه شکر کردم به خاطر این معجزه که نشونم داد

    ننیجه ای که گرفتم:

    من به این باور رسیدم که احساس خوب =اتفاق خوب

    احساس بد=اتفاق بد

    من به این باور رسیدم که شکر نعمت نعمتت افزوون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند

    من به این باور رسیدم که با تمام وجود توکل به خدا بکنی خدا پاداش توکل و اعتمادت رو میده

    خدارو شکر کردم که من هم فرکانس با اون مطب شکسته بند و افراد مریض و حال و اوضاع داغون

    نبودم که اصلا پامو اونجا نزاشتم

    البته به لطف خدا

    این حرف استاد رو که گفتن وقتی روباورهاتون کار کنید از خیلی هزینه هایی که بابت چیزهای ناخواسته مثل همین مریضی و خرابی و ….میشه جلوگیری میکنید

    رو من به وضوح دیدم

    خداروشکر به خاطر این اتفاقات خوب

    استاد سپاسگذارم شما بزرگترین نعمتی بودید که خدا وارد زندگیم کرد

    راستی استاد من قبل از آشنایی با شما این باور غلط رو داشتم که اصلا روم نمیشد تو دعاهام از خدا پول بخوام واقعا خجالت میکشیدم فکر میکردم خوخواهی نمیدونم چه حسی ولی احساس خوبی نداشتم ولی خداروشکر الان دیگه اون باور و تفکر رو ندارم

    آرزوی سلامتی و ثروت وآرامش برای تک تک دوستان و استاد عزیزم میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    رها پرورده گفته:
    مدت عضویت: 2398 روز

    به نام‌خدا

    سلام

    روزبیست وپنجم سفرنامه

    دقیقااین چیزی که تواین فایل گفته شدروحس میکنم توضیحات نوشتاری این فایل روکه میخوندم خودم رومیدیدم واون موقعیتهایی که پولی به دستم میومدوازدست میدادمش برای اینکه میخواستم آدم خوبی باشم،کم هم نکردم این کاروکه بگم یکی دوباربوده،خیلی این موضوع تکرارشده درموردمن،ونمیتونستم بپذیرم که من هم آدم خوبی باشم وهم به سمت ثروت وموفقیت وپیشرفت برم،یعنی نه که درگذشته الانم همینطورم،ولی خیلیارومیبینم تواطرافم که خیلی راحت دارن زندگیشونومیکنن لذت میبرن پول به دست میارن موقعیتهای خوبی کسب میکنن پیشرفت میکنن ولی من مثل اونا عمل نکردم تاالان،چرا؟؟؟؟چون اوناباوراشون فرق داره بامن،بارسیدن به پول عشق هم میکنن اعتمادبه نفسشونم بالاترمیره تازه،خیلی هم خودشونودوست دارن،منم خیلی وقتاتوموقعیتهای شبیه به اونابودم ولی مثل اوناعمل نکردم،به خاطرهمین باورکه ثروت وآدم خوبی بودن رونمیتونم یکجاباهم ببینم،بخاطراینکه خیلی جاهاخودم پول خودم روازدست دادم بااین باورکه درسته که این پولو ازدست میدم ولی درعوض آدم درستی هستم،واین پاشنه آشیله برای من،واقعامیفهمم که استادچی میگه تواین فایل،اینکه میگه این یه باورسرسخته اینکه میگه خیلی ریشه داره،اینکه میخواسته این باوروتغییربده ویه خاکریزبزرگی روفتح کنه،خب این واقعایه پیروزی بزرگه ،من میدونم که این باوررواگرتغییربدم یه پیروزی بزرگ وشیرینه برای من،خیلی ازتون ممنونم استادبابت این آگاهیها.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2345 روز

    به نام الله یکتا

    روز 25 ام سفر

    “باوری که تغییرش، درهایی از نعمت را به زندگیم گشود”

    سلام سلام روزتون بخیر

    خیلی خوشحالم

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    امروز بعد از اینکه توی این مدت 3 بار نشانه هایی دیدم که قدم 1 رو خریداری کنم، این محصول رو خریدم، چه حسی …..

    استادم میدونم این اتفاقی نیست و قطعا من توی مداری بودم که تونستم این محصول ارزشمند رو تهیه کنم

    البته این خیلی بی انصافی هست که ما قدر فایل های رایگان رو ندونیم که خدا میدونه من خودم چه درس هایی و چه تجربه های لذت آفرینی رو از این فایل ها تونستم کسب کنم..

    خدایا سپاس… خدایا به هممون توی این مسیر کمک کن

    به همه دوستانم کمک کن تا این دوره رو تهیه کنن و به هممون کمک کن تا بتونیم خیلی قوی و پایدار، با انگیزه توی این مسیر قوانین خودت بمونیم و نتایج عالی بگیریم.

    فایل امروز آموزه هاش خیلی متفاوت بود . استاد از هر دری صحبت کردن که به باورهای ما مربوط میشن

    مثل باورهای مخرب در مورد ثروت

    باورهایی که ما رو از داشتن نعمت های بیشتر دور میکنه

    باورهایی که باعث میشن ما فکر کنیم حتما باید یه جای خاصی زندگی کنیم تا بتونیم دستاوردهای قابل توجه داشته باشیم

    اما چیزی که واقعیت زندگی و واقعیت قوانین الهی هست اینه که:

    من هر جایی که هستم و با هر شرایط و شغلی، میتونم موفق باشم اگه باور داشته باشم

    من میتونم از همین لحظه، همه نعمت ها و ثروت های مورد دلخواهم رو به زندگیم وارد کنم اگه باور داشته باشم

    من میتونم ثروتمند باشم اگه این رو معنوی ترین کار دنیا بدونم

    من میتونم لذت های مادی رو تجربه کنم اگه باور داشته باشم ثروت منو به خدا نزدیک میکنه نه دور

    من میتونم همه جا به بهترین شکل و راحت ترین روش ها به خواسته هام برسم اگه اینو باور داشته باشم

    برای من همه قوانین در همه جا یکسانه اگر باور داشته باشم

    من اگر در جایی که هستم راضی نیستم میتونم خودمو به جایی که میخوام برسونم حتی بالاتر و در رسیدن به موفقیت و خوشبختی و شادی، هیچ محدودیتی نیست بلکه این من و ذهن نجواگرم هستیم که این محدودیت ها رو ایجاد کردیم

    و بدونم آسمون همه جا یک رنگ داره و خدا همه جا هست همه جا…

    استاد عزیزم سپاس، دوستان مهربان و هم مسیرم سپاس که توی این راه، نظراتتون و تجربیاتتون هر روز آگاهی هام رو بیشتر و انگیزم رو قوی تر میکنه

    ایام به کام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2209 روز

    بیست و پنجمین روز از سفرنامه 25

    باوری که تغیرش درهایی از نعمت را به زندگیم گشود

    💐💐🌹🙄🙄🙄💐💐🙏🙏

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی

    🙋‍♀️🙋‍♀️🙋‍♀️🙏🙏🙏🙏

    من تابستان سال97 با سه تا از فایل های رایگان چگونه در آمد خود را در یکسال سه برابر کنیم آشنا شدم

    بدلیل تضادهای بسیار بسیار مخربی که برام پیش اومده بود از طریق هدایت الهی به مسیر نورانی استاد هدایت شدم

    من قبلا ها با کتاب قانون توانگری تقریبا با قانون جذب آشنا شده بودم و واقعا هم تا حدودی خوب پیشرفت کرده بودم و بعدها کلا رها کردم تا اینکه به این تضادها رسیدم در همان گیرودارهای تصاد با چند تا از اساتید آشنا شدم و خودمو مشغول میکردم ولی هر چی کار میکردم نتیجه ای حاصل نمیشد یعنی عمقی توی ذهنم نمی نشست و یا شاید من توی مدارشون نبودم قدرت درک اون توضیحات شونو نداشتم… از بازی فراوانی گرفته تا حواسمو به چیزای دیگه پرت کنم و احساسمو خوب کنم.. ولی بازم حالم خوب نمیشد…

    تا اینکه توسط خواهرم که توی گروه های همکاراش بود این سه تا فایلو برام فرستاد گفت بیا این سه تا فایلو نگاه کن شاید حالت بهتر بشه

    ….

    خیلی دگرگون بودم در اثر یک ورشگستکی کل زندگیمو از دست داده بودم آواره و بدون هیچی منزل تنها خواهرم مسکن گزیدم

    حقوق همسر خدابیامرزم که کلا بلوکه شده بود .. خانه سه تا ماشین و باغ و پول و طلا حتی مبایل و شماره 0912 کد یک داشتم ….. و هر آنچه که بگید طی سی سال زندگی بدست آورده بودیم از دست داده بودم …

    فکر کنید چه وضعی که خدا شاهده محتاج نون شب شده بودم

    و مدام از خدا یاری میخواستم تا هدایت بشم

    با دیدن این فایل ها برق امید و نور در دلم روشن شد با اینکه مورد مسخره قرار گرفته بودم……. ولی از همون شنیدن اولین فایل چنان ایمان و اعتمادی در من بوجود اومد که بدون معطلی رفتم دفترمو آوردم شروع کردم به نوشتن…

    پیش خودم گفتم من که همه چیزامو از دست دادم دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم … حتی ارتباطات فامیل دوست و آشنا .. و حتی شکرآبی بین من و دختر و پسرم افتاده بود .. پسر از روی خجالت مفقود ال اثر شده بود با یک زن عقدی و دخترم که قهر رفته بود با دوستاش زندگی کردن خلاصه ….بگذریم

    اینا رو گفتم که در ادامه برای اون دسته از دوستانی که تازه وارد این خانواده شدن …

    قبل از اینکه وارد خونه خواهرم بشم چون وسایل زندگی رو کلشو فروختم بدهی دادم و آنچه هم که مونده بود خونه همسایه ها توی انباری ها پخش و پلا بود .. آبروریزی هم که شده بود دیگه نمی تونستم سری بالا کنم …

    در همون زمان با افتادن روی آسفالت خیابان تاندول شانه ی سمت چپم آسیب دیدو بشدت درد میکرد و نمی تونستم تکان بدم هنوز چند مدتی از این جریان نگذشته بود برای اینکه سرگرم باشم میرفتم باشگاه بدبینتون بازی مورد علاقه ام و لی بعد از دو سه ماه اونجا هم آرنج دست راستم آسیب دید و نکته دیگه .. در زمان فوت همسرم از زانوی سمت راست پام هم آسیب دیده بود و همیشه لنکی هم میزدم خلاصه درب و داغون

    در همین اوضاع وقتی این فایل هارو گوش میکردم وارد کانال تلگرامی خانواده صمیمی عباسمنش شدم خلاصه هرچی فایل بود و من جمع آوری کردم و شبانه روز این هندس فری توی گوشم بود شب با این فایل ها خوابم میبرد صبح هم با این فایل ها بیدار میشدم……

    یک باور عجیبی و قدرتمند کننده ای بهم دست داده بود که اگر ادامه بدم حتما نتیجه میگیرم

    دوستان واقعا وقتی به اون موقع فکر میکنم متوجه شدم که جهاد اکبری به راه انداخته بودم😯😯😯😲😲😲

    نه با کسی حرفی میزدم و نه با کسی کاری داشتم فقط عاشق این بودم که صدای عباسمنش و بشنوفم

    و…. و…. و…. یواش یواش تغییرات خودشو بهم نشون داد

    با توضیحات روشن و واضح استاد که بطور مداوم و پیوسته بارها و بارها نه یک بار بلکه تا میتوانستم گوش میدادم و تمرین میکردم احساسم خوب شد

    سعی میکردم فقط خواسته هامو یاداشت کنم نه به نخواسته هام..

    دفتر اهداف درست کردم

    دفتر سپاسگذاری درست کردم

    یادداشت های روزانه مینوشتم

    نشانه هارو سعی میکردم پیدا کنم

    منی که ی چشم اشک بود و ی چشم خون و با باورهای مذهبی مخرب و همش پای سجاده گریه و زاری و خدا رو مقصر میدونستم و یک عالمه باورهای بی خدایی و خدایی …. از این باورهای شرک آلود هم خلاص شدم

    خدایا شکرت که پیدات کردم

    فقط تو را می پرستم و فقط از تو یاری میجوییم

    خدایا شکرت که ابراهیم و شناختم

    خدایا شکرت که فهمیدم من قدرت خلق همه زندگیمو دارم

    خدایا شکرت فهمیدم جز تو روی هیچکس حساب نکنم و فقط تو هستی که از رگ گ گردن به من نزدیکی

    خدایا شکرت فهمیدم برای اینکه به تقوا برسم و به تو نزدیگ بشم باید پولدار و ثرتمند بشم

    بعد از نوشتن تعهد نامه … نمیدونید چه درهایی از نعمت و برکت به روی من باز شد

    وقتی هنوز کامل باورام تغییر نکرده بود و ………..دوست داشتم همش گریه کنم و غمگین باشم ……..

    با دیدن فایل غم و اندوه گناه هست که خدا شاهده معجزه در زندگیم بوجود اومد و با تمرین روی خودم دیگه سعی کردم ناراحت نباشم و غمگین نشم… و ترس و نگرانی های مادی زندگی رو از خودم دور کردم

    البته دوستان خیلی خیلی کار سخت و جهادی در بر داشت ولی موفق شدم . و الان که کاملا این موضوع برام نهادینه شده و میتونم خیلی سریع تر از آنچه که فکرشو بکنید روی احساس نامناسبم کنترل ذهن داشته باشم

    بعدش از اون فایلها فایل……… فایل بینظیر فقط روی خدا حساب کنید….

    وای وای وای …‌ که هرچه از این فایل بگم کم گفتم

    عاشق این فایل هستم

    البته من عاشق تمام فایل های استاد هستم چون یکی از یکی بینظیر تره

    💓💓💓💓

    خلاصه یواش یواش احساسم خوب شد و در جشن ها شرکت کردم به سفر کیش رفتم و رستوران دعوت میشدم و خلاصه هر کجا میرفتم شادی و خوشحالی برام داشت

    پول بدست آوردم زیاد نبود ولی همنو کلی شکر گذاری میکردم یواش یواش شرایط جوری شد که وضع ام بهتر شد حقوقم آزاد شد وو بعد دخترم به دنبال خونه ای بود که بتونم مستقر بشم . ی خونه دو خوابه با آسانسور نو ساز همون جایی که دوست داشتم با ی مالک بسیار خوب و ارزان قیمت یعنی واقعا در ظرف چند ماه زندگی من کلا عوض شد وسایلمو از انباری ها جمع کردم

    چک های برگشتیمو رفع سو اثر کردم

    منی که نون نداشتم….. الان نعمت و برکت در یخچال و فریزرم و خونه هست افرادی برای جمع و جور کردن و پرده زدن و کمک جوری برام میومدن کمک که واقعا بقول استاد فرشتگانی بودن از طرف خداوند

    از نظر سلامتی بگم

    همون موقع ها که همش از درد ناله میکردم خواهر م به اصرار برای مداوا منو برد دکتر .. فقط با مسکن که کمتر درد بکشم رفتم…. ولی باز گفتم من به دکتر اعتقادی ندارم این ذهن منه که باید روش کار کنم تا مداوا بشم

    بازم مورد مسخره و پند و نصیحت قرار میگرفتم

    سعی کردم با دمنوش و روغن های گیاهی و حیوانی و تمرکز روی ذهنم این موضوع رو هم حل کنم

    چطوری؟؟؟؟👇👇👇👇👇👇👇

    ی روز فیلم راز و داشتم نگاه میکردم

    دیدم اون خلبان که بعد از سقوطش از هواپیما درب و داغون شده بود و تمام اعضای بدنش خرد شده بود فقط می شنید و چشماش حرکت میکرد..

    تمام دکترها از این خلبان نا امید شده بودن و بالای سرش صحبت میکردن که دیگه مثل نبات زندگی میکنه و امیدی به بهبودش نیست

    و اون تمام این حرفهارو می شنید و به خودش قول داد که تا کریسمس با پای خودش از اون بیمارستان بیرون بره

    ببینید دوستان قدرت ذهن چقدر بالاست

    و اون تا کریسمس به همراه پرستارانی که اورا با نگاه مضطرب تا درب بیمارستان همراهی کردن .. دیدن که چطوری خودش با پای خودش از بیمارستان بیرون امد

    منم به خودم قول دادم که باید بدون چیزای بیرونی خوب بشم

    بطور مداوم میدیتیشن های سپاسگذاری و قدر دانی از تمام اعضای بدنم رو انجام دادم و همش به دیگر اعضای سالم بدنم توجه میکردم و احساس سلامتی رو در خودم بوجود آوردم و خودمو سلامت میدیدم .. والبته بازم بگم بقول استاد کار سختی بود و جهادی اکبر میخواست

    و الان به لطف خدای مهربانم

    در سلامتی کامل کامل هستم و اصلا آثاری از اون دردهای تاندول دست و پام خبری نیست

    من باور کردم که با قدرت ذهن می توان به هر آنچه بخوایی میرسی ولی با جهاد اکبر

    من با تغییر باورام و با آگاهی از قوانین جهان هستی درهایی از نعمت و برکت رو به زندگیم دعوت کردم

    دوستان عزیزم ببخشید دیدگاه من خیلی طولانی شد ولی خواستم بگم تمام فایل های استاد رو زیاد گوش گنید که البته در درجه اول به خودم میگم ولی دوستانی که تازه وارد این جمع شدن بدانن که تمرین مستعمر و مداوم و بازم میگم مداوم داشته باشید

    مطمعن باشید در زمان مناسب خودش نتیجه ها رخ میدهد البته فکر نکنید زمان طولانی به خواسته هاتون میرسید … نه اصلا اینجوری نیست

    اگر بطور مداوم تمرینات تونو انجام بدید این باور در ضمیر ناخود آگاه شما بوجود میاد و تبدیل به باوری میشه که ایمان میارید ودر مدار اون خواسته هاتون قرار میگیرید

    احساس خوب مساوی اتفاق خوب

    بخدا این حرف استاد رو با طلا بنویسید و قاب کنید بدارید جلوی چشمانتون

    بخدا فقط و فقط به زیبایی ها توجه کنیم

    فقط چشم و نگاه مون به نکات مثبت باشه

    بخدا اونقدر حالتون خوب میشه که تصورشو هم نمی کردید

    استاد عزیزم از اعماق وجودم از شما و خانم شایستع عزیز قدر دانی میکنم

    و امسال یکی از اهدافی که نوشتم خرید محصولات هستش

    یعنی من باور دارم که با خرید محصولات به رشد و پیشرفت بینظیری هدایت می شوم و از خداوند خواستم که در مدار پول و ثروت هدایت شوم تا هر آنچه را که اراده کنم خریداری کنم

    و مطمعنان همین خواهد شد

    ممنون سپاسگذارم برای وقت و فرصتی که برای خواندن مطالب من گذاشتید

    شاد موفق و ثروتمند و سلامت باشید

    💐💐💐💓💓💓💓💓💐💐

    سپاس سپاس سپاس

    🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🙏🙏🙏

    👣👣👣👣👣👣👀👀

    💐💐🌹💐💐💐👣👣👣💐💐👣👣👣👣👣

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 114 رای:
    • -
      سعید ذاکری گفته:
      مدت عضویت: 2908 روز

      عالی بود عالیییییییییییی

      واقعا از عمق وجودم به هیجان اومدم

      هزاران بار سپاسگزارم خانم مهاجر سلطانی

      خدایا شکرت برای این نشانه های محکم و قدرتمندی که برای من قرار میدی

      خدایا عااااااااشقتم من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2209 روز

        با درود فراوان خدمت دوست و هم خانواده ی صمیمیع عباسمنشی آقای سعید ذاکری

        خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که دیدگاه منو خوندید و مورد ی بود برای نشونه ی شما ..

        امیدوارم هر لحظه در همه ی ابعاد زندگیتون در مسیر هدایت الهی هدایت شوید

        سپاس سپاس سپاس

        🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🥀🥀🥀🥀🥀

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم غدیری گفته:
      مدت عضویت: 3770 روز

      درود به رؤیای عزیز، بسیار تأثیرگذار هست متن تون.رؤیا جون این تلاشی که کرده اید و از نو ساخته اید قابل تحسینه.چقدر حس خوب برام آورد و اشکم را جاری ساخت.به نظرم توحیدی شدن یکی از قشنگ ترین اتفاقاتی هست که بشر همواره میتونه تجربش کنه.یک جمله از اعضای شماره یک سایت هست که من عاشقشم، خانم لیلا شب خیز، ایشون میگن: در خدا شاد و پیروز باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آقا مهدی گفته:
      مدت عضویت: 2173 روز

      سلام به قهرمان «داستان رویا» که از کجا به کجا مهاجرت کرد و الان سلطان زندگیشه…

      هنگام تنگدستی

      در عیش کوش و مستی

      کاین کیمیای هستی

      قارون کند گدا را

      رویا خانم عالی نوشتی و من چندبار خوندم و تامل کردم تا باور کنم قدرت ذهن چه ها که نمیکند..تا باور کنم همه چیز فقط خداست

      تو نشون دادی که «با خدا باش و پادشاهی کن…»

      موفق و سربلند و سلطان باشی همیشه و همه جا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2209 روز

        درود و سلام خدمت شما دوست گرامی و عزیز آقای مهدی سلیمانی

        خیلی خیلی ممنونم از شما که منو به این فایل از گذشته ام هدایت کردید برام یادآوری شد و رد پای خودم رو بازبینی کردم و دوباره این کامنتم رو باز خوانی کردم خدا رو شکر.. بخاطر وفور و فراوانی نعمت های خداوند که با تغییر باورهایم بوجود آمد اشکم در اومد و کلی اشک ذوق ریختم ممنونم از شما آقای سلیمانی عزیز…. باورهای توحیدیم تقویت شد و بیشتر از همیشه به خداوندی که یگانه خالق جهان هستی است ایمان و یقین آوردم.. در فایل دانلودی جدیدی که استاد بنام قلبی که بسوی خداوند باز می شود با توضیح سوره انشراح به یاد آوردم که کجا بودم و الان کجا هستم… کامنتی اونجا نوشتم و امروز با ارسال پاسخگویی شما از این قسمت نشانه هایی رو برای بازبینی خودم دریافت کردم که درک کنم که بهمراه هر سختی آسانی است و آن بار سنگینی که بواسطه ی افکارم و باورهایی بر دوشم گذاشته بودم و کمر مو. شکونده بود بلطف خدای مهربانم همان بار سنگین با تغییر افکارم و باورهایی از روی دوشم برداشته شد خدارو بی نهایت شاکرم که خداوند منو بسمت چنین استاد عزیزی هدایت کرد .. خداوند دستمو گرفت و گذاشت توی دستان با مهر و محبت و با سخاوتمند استاد عباسمنش نازنین.. خدا منو آورد و گذاشت توی دانشگاه و کلاس الهی خودش .. خداوند جایگاه و منزلت منو بهم نشون داد .. خدایا شکر گذارم شکر گذارم شکر گذارم

        آقای سلیمانی عزیز واقعا ممنون و سپاسگذارم برای وقت ارزشمند تون که برام نوشتی و منو بیشتر از هر وقت دیگه ای سپاسگذارم کردید و الان بلطف خدای مهربانم بمدت تقریبا یکسالی است که به خانه ی جدید و نوساز بهتر و قشنگتر و زیباتر با ویویی از. کوه تپه و طلوع خورشید و با پنجره ی قدی که رو به بالکنی است که هیچ مشرفیتی با ساختمانی که برام محدودیتی ایجاد کنه ندارم و براحتی آن آسمان زیبا و طلوع و غروب خورشید و ماه و ستارگان رو دارم میبینم و لذت می برم که البته در کامنت های قبلیم این روشد و پیشرفت هامو نوشتم و الان شکر خدا به آرامش بیشتری هدایت شدم هر چند میدانم خداوند منو راضی تر خواهد کرد .. هر چند هر لحظه و هر ساعت از شبانه روز قدردانی و شکر گذاری می کنم و بطور مداوم و مستمر روی افکارم دارم کار می کنم و این خودشناسی و خودسازی و خداشناسی واقعا منو به یک احساس خوب و عالی پایدار همراه با آرامش هدایت کرد که نتیجه اش همان احساس خوب = اتفاق و نتایج خوب و عالی شده است

        و واقعا خداوند آسان کرد آسانی های نعمت هایش را بر من ..

        خدا رو شکر بر این باورم که بر من احاطه شده است. خیر و خوشی و شادی و شادمانی و وفور و فراوانی و خیر و برکت آسانی های تمام موهبت های الهی بر زندگیم.‌

        بهترینع بهترین آرامش و آسایش و آسونی ها رو در آغوش خداوند مهربان برای شما آقای سلیمانی دوست عزیز و برای همه مون آرزومندم

        در این مسیر الهی شاد و موفق و پایدار مستحکم باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        رضا زارعی گفته:
        مدت عضویت: 1044 روز

        سلام دوست عزیزم الان چند باره که می‌خوام برم یه چایی بخورم و هی نمیتونم از کامنتت دل بکنم و نشستم ودارم میخونم و لذت میبرم

        که رسیدم به کامنت شما و شعری که وجودمو غرق شادی و امیدو اطمینان وصف ناپذیری کرد

        واین خداوندم که با نشونه هاش داره بامن حرف میزنه الله اکبر

        هنگام تنگدستی

        درعیش کوش ومستی

        کاین کیمیای هستی

        قارون کند گدا را

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رضا زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1044 روز

      سلام رویا جان چقدر از کامنتت بازخورد خوب گرفتم

      گذروندم روزای این مدلی رو با کمی تفاوت ولی دقیقا حس میکردم روزهای سختی که تعریف میکردی و هی تو کامنت منتظر بودم به اونجا برسه که پای خداوندو باز کنی به زندگیت

      و بعد از اون چقد همه چی روونتر شد چقد همه چی شیرین میشه و واقعا

      هنگام تنگدستی

      درعیش کوش ومستی

      کاین کیمیای هستی

      قارون کند گدا را

      همین امروز این شعر و زیره کامنتت دیدم و خدا با این نشونه ها با من داره حرف میزنه

      و چقدر اون مثالی که زدی وجودمو غرق در شور کرد از قدرت‌هایی که ما داریم و خداوند درما نهاده مثال خلبانی که قول داد با پای خودش از بیمارستان بیاد بیرون خلبانی که همه ی بدنش خرد شده و دکترا ازش قطع امید کردن کسی که فقط چشماش حرکت می‌کنه و می‌شنوه

      میتونی ببینی و بفهمی ؟؟

      چه دلیل و منطقی برا این داستان هس؟؟؟

      جز قدرت ایمان و باور

      و خلبان سال بعد با پای خودش از اون بیمارستان میاد بیرون الله اکبر

      خدایا چه می‌کنی بامن امروز ؟؟؟

      مرسی عزیزم لذت بردم از کامنتت و تحسینت کردم بابت جهادی که به راه انداختی و در اون شرایط سخت و دشوار تصمیم به تغییر گرفتی و فرمون زندگیو سپردی به ربی که تمام راهها و میان‌برها رو بلده ربی که قدرتی بالا دستش نیست ربی که جواب تمام سوالات عالم رو داره جواب سوالاتی که من بلدم یا بلد نیستم و داره و فقط به من میگه trust meبهم اعتماد کن

      مرسی یه دنیا ممنون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2209 روز

        درود و سلام خدمت شما دوست عزیز آقای زارع

        ممنون و سپاسگذارم که به کامنت من هدایت شدید و از اینکه وقت ارزشمندتون رو برای این کامنت گذاشتید تا به روند مدار فرکانسی ام هدایت بشم که کجا بودم و الان کجا هستم…

        آقای زارع عزیز . بقول شما از وقتی پای خداوند در زندگیم باز شد دیگر هیچ کاری رو بدون اجازه و راهنمایی و هدایت خداوند انجام نمیدهم حتی آب خوردن رو…. البته هر از گاهی شاید فرمون زندگیم هرز بره ولی خیلی خیلی زود به مسیر مستقیم بر می گردم … واقعا ی وقتایی فکر می کنم که چقدر عمر عزیزم رو در گمراهی طی کردم ولی این خداونده بخشنده و مهربانی که ما داریم همیشه آغوشش رو برامون باز کرده و هیچوقت بخاطر خطاها و اشتباهات مون ما رو از درگاهش نمی روانه .. ما چنین خدای بزرگی داریم …

        باز آی باز آی

        گر کافر و گبر و بت پرستی باز آی

        این درگه ما درگه نومیدی نیست

        صدبار اگر توبه شکستی باز آی

        یکی از باورهای مخرب مذهبی که داشتم و همیشه درگیریش بودم همین عذاب وجدان بود که همه اش از عزت نفس پایین و عدم اعتماد بنفس ام بود که با دیدن یکی از فایل های هدیه ی قدیمی استاد (فایل عزت نفس ) در سایت .. خیلی زمان برد تا تونستم با خودم کنار بیام .. یکی از آن عذاب وجدان هوایی که داشتم فوت و آسمانی شدن ناگهانی مادر عزیزم بود…

        و یکی دیگر این بود که خودم و دیگر عزیزانم رو مقصر میدونستم و یا دیگران رو مسبب تمام این ورشکستگی های مالی زندگی مون میدونستم و تمام فروپاشی کانون گرم خانواده مون رو بعد از فوت همسرم بخاطر افکار منفی که در زندگیم بوجود آمده بود رو نمی فهمیدم از کجا آب خورده . خلاصه یک عالمه باورهای درب و داغون که نیاز به زمان داشتم تا با تغییر باورهای مخرب سیمانی و بتونی گذشته ام بتونم بصورت تکاملی از قید و بندهای زنجیرهای فولادی نجواهای ذهنم خودمو نجات بدم باور کنید سخت ترین کاری بود که انجام دادم . هر چند من در تمام ابعاد و لایه لایه های زندگیم دچار تضادهای عمقی شده بودم .. هر چند هنوز جای کار دارم و باید خیلی بیشتر روی عزت نفسم کار کنم و شکر خدا خیلی خیلی بهتر شدم ولی همین که از خودم غافل میشم این ذهن چموش ارض اندام می کنه خلاصه سعی می کنم به خاطره های خوب گذشته فکر کنم تا به احساس خوبی برسم و دارم بیشتر روی این گزینه ها کار می کنم و از قانون سپاسگذاری خیلی استفاده می کنم مثلاً همش می نویسم .. خدایاااا شکرت بخاطر لحظه های شادی که در کنار مادر عزیزم داشتم و لحظه های خوب و خوش و شاد و خوشحالی را در کنارش تجربه کردم خدایا سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم خدایا شکرت و یا در کنار عزیزانم و همسرم و خیلی چیزهای دیگه که اگر بخوام اینجا بنویسم از حوصله خارجه..

        مثلاً در مورد ثروت که یک عالمه باورهای نامناسب داشتم و حالا در مسیر ترمیم هستم .

        و یا باورهای سلامتی .. و باورهای نامناسب کسب و کار و مشتری .. باورهای نامناسب روابط و عشق و مودت و غیره ووووو داشتم .. یعنی آنقدر درب و داغون بودم که حد نداشت .. به بلطف همین فایل های هدیه ی استاد عزیزمون در این مدت خیلی بهتر شدم خدا رو شکر …

        البته من خیلی مدیتیشن های صوتی قدرشناسی و سپاسگذاری های مختلف دارم و گوش میدم و انجام میدم و همچنین کتاب معجزه ی سپاسگذاری 28 روزه ی راندا برن هم دارم انجام میدم امروز هیجدهمین روز ش رو گذروندم البته این بار دومی هست که این کتاب رو دوره می کنم .. در واقع شکر گذاری معجزه می کنه برای همینه که استاد هر لحظه شکرگذار خداوند هستند . واقعا لطف خداوند شامل همه ی ما ساکنین این سایت گوهرنشان شده که چنین استاد الماس نشان توحیدی رو برامون فرستاده واقعا هر روزی که بیشتر در این سایت میگذره بیشتر قدر این گوهرهای الهی رو می‌دونم و تازه دارم می فهمم که استادمون چقدر روی خودش کار کرده که به چنین اعتبار نیک و بلند آوازگی و استقلال مالی و پولی و آزادی زمانی و مکانی و روابط درست و مناسب و روابط عاشقانه و باورهای توحیدی و غیره ووو رسیده واقعا جهادی اکبر لازمه … خدا رو شکرت بخاطر شما دوستان و عزیزانی که در این سایت حضور دارید و تحسین برانگیزیم چون همه مون از جواهر ها و. دور و گوهر های نور چشمی خداوند هستیم که اینجا دور هم جمع شدیم

        آقای زارع عزیز بهترینه بهترین ها رو از هر نوع در سراسر دنیا را برای شما دوست عزیز و برای همه مون آرزومندم

        روز و شب تون بخیریت و شادی و شادمانی و عشق الهی

        و ایام بکام تون شیرین و گوارا همراه با پول و ثروت و سلامتی و نعمت و برکت و راحتی و آسانی های موهبت های الهی باشه

        موفق و پایدار و مستحکم در آغوش و نور و عشق الهی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 1066 روز

      به نام الله

      سلام به رویا خانم عزیز

      خیلی خیلی خوشحالم که کامنتون رو خوندم خدایا شکرت

      انقدر خوشحالم که کلمات کافی نیست

      الان که دارم که این کامنت رو دارم می نویسم باید به سفری همراه با دوستام به شهر ماسوله می رفتم یکی از بهشت های خداوند

      اما نرفتم چون دوستان خوبی اما با باور ها و صحبت های نادرست دارم و چند روزی تلاش برای دوری از آنها گرفتم

      اول که دعوتشون رو رد کردم و نرفتم ذهنم زیاد نجوا کرد که چرا نرفتی می رفتی می خندیدی میرفتی طبیعت رو میدی

      و یه ذره احساسم رو بد کرد که نرفتم

      اما حالا که متن شما رو خوندم خیلی خیلی خوشحالم نرفتم و پاداشم رو از خداوند گرفتم

      انگار با نرفتم به خداوند مهربان ایمانم ر ونشون دادم و خداوند تابلو های راهنمایی شو نور باران کرد تا مسیر و بیشتر و واضح تر پیدا کنم

      خدایا شکرت

      تحسین میکنم شما رو که از اون زندگی برای خودتون بهشتی ساختید

      تحسین می کنم جهاد اکبر ر وعملی کردید

      تحسین می کنم قدرت شما رو که به باور های اطرافیانتون بی توجه بودید و آنچه دریافت کردید رو عملی کردید

      خدایا شکرت

      بهبود سلامتی تون واقعا معجزه خداوند بوده فوق العاده بود

      خیلی ممنون که داستان تون رو با ما به اشتراک گذاشتید و خداوند بی نهایت که منو به این کامنت زیبا هدایت کرد

      از این به بعد اگر کامنتی منتشر کنید ایمیلی دریافت می کنم و آنچه را که به زیبایی می نویسید رو می خونم

      خدایا شکرت

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2209 روز

        یا درود و سلام خدمت شما آقا محمد عزیز . اول از اینکه چراغ آبی رنگ کنار پروفایل مو روشن کردید ممنون و سپاسگذارم واقعا چقدر باعث خوشحالی و شادی قلب و روحم شدید… و بخاطر اینکه امروز صبح شادم کردید براتون شادی قلبی روز افزون رو آرزو می کنم .

        آقا محمد عزیز خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که بلطف خداوند به کامنت چند سال پیش من هدایت شدید و سبب خیر شدید که من دوباره بخودم و کامنت و ردپای گذشته ام رجوع کنم و بازخوانی کنم و بخودم یادآوری بشه . واقعااااا از این لطف تون ممنون و سپاسگذارم خدا رو شکر دوستان عزیزی چون شما در این سایت گوهر نشان حضور دارند که با خواندن کامنت هاشون امید و شادی در قلب و روح مون شکوفا میشه ..

        آقا محمد عزیز پروفایل تون رو خواندم و چقدر براتون خوشحالم که تونستید به پله ی موفقیت این سایت خودتون رو برسانید یعنی هرکس بتونه به خانه ی الهی هدایت بشه از موفق ترینع موفقیترین ها ست ..

        بقول انیشتن .. موفقیت اینه که بتونم فکر خدا رو بخونم مابقی حاشیه است

        خدا رو شکر اینجا تنها جایی هست که همیشه برای کوچکترین رشد و پیشرفت ایستاده برات کف سوت می‌زنند و تبریک و تشویق و تحسین و تمجید رو بطور مداوم نثار دوستان می کنند و این بزرگترین شکرگذاری برای تقویت احساس لیاقت و عزت نفس مون هست .. یعنی ما هر چقدر دیگران را تحسین کنیم به عزت نفس خودمون و ارزشمندی مون بها دادیم و واقعا ما لایق بهترین ها هستم . کاش در دوران تحصیلی مون بجای درس های بیخودی یک کلاس رمز و راز موفقیت برای رشد و پیشرفت داشتیم .. هیچوقت بهمون یاد ندادند که چطوری پول بسازیم و یا چطوری فکر کنیم یا چطوری به خودمون و خداوند ایمان یقین داشته باشیم و یا چطوری به اهداف و خواسته هامون برسیم .. بنظر من بهترین دانشگاه همینجاست . بهترین تعلیم و تربیت همینجاست . بهترین روش زندگی کردن همینجاست ..‌ بهترین خودشناسی و خداشناسی همین جاست .. براستی خداوند چقدر ماها رو دوست داشت که به چنین راهنما و استاد عزیزی هدایت مون کرد و این نعمت نصیب هر کسی نشده و نمیشه حتی نزدیک ترین افراد زندگی مون رو نمی تونیم به این کشتی گوهرنشان بیاریم . براستی ما از بندگان فوق العاده خوب خداوند هستیم و از هدایت شدگان نور الهی هستیم و هر یک از ما همانند الماس درخشان و ستارگان نورانی آسمان این سایت هستیم فقط باید بیشتر از همیشه روی خودمون کار کنیم تا مانند الماس شفاف و زیباتر شویم

        آقا محمد عزیز بهتون تبریک می گم .. نمیدؤنید چقدر تحسین تون کردم که با این سن و سال کم از طریق گروه فوتبال برای اولین بار به اینجا هدایت شدید و بعدها باز هم خداوند شما رو به یک روش دیگر دست تون رو گرفت و صاف آورد گذاشت توی کلاس بهترینع بهترین استادان دنیا ..

        آفرین بر شما همین طور ادامه بدید و ادامه بدید مطمعن باشید موفقیت از آن شماست .. ممکنه ی وقت هایی خسته بشید ولی اشکالی ندارد چون تازه وارد این فضای الهی و توحیدی شدید و کاملا با گذشته ی ما متفاوت هستش ولی حتما ادامه بدید که با ادامه دادن با تکامل و پله پله موفقیت حاصل خواهد شد. . البته هر کسی به‌خاطر یک تضادی وارد این سایت شده ولی بعد از مدتی می فهمه که اون تضادها بصورت زنجیر وار به موارد دیگر زندگی اش گره خورده و باید در همه ی موارد و ابعاد زندگیش تغییر ایجاد کند و خودش رو بازسازی کند ..و این خیر و برکت نصیب همه مون شده

        خدا رو شکر

        آقا محمد عزیز بهترینه بهترین ها رو از هر نوع در سراسر دنیا رو براتون آرزومندم و بقول دعای زیبای استاد عزیزمون هر کجا که هستید شاد و موفق سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید ورودتون رو به این خانواده ی صمیمی عباسمنش صمیمانه و از اعماق قلبم خیرمقدم میگم و تحسین تون می کنم .

        بازم برای کامنت زیبا و فرح بخشی که برام نوشتید ممنون و سپاسگذارم سپاس سپاس سپاس

        شاد و موفق و پایدار باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مسعود گفته:
    مدت عضویت: 1964 روز

    سلام خدمت استاد خوب و دوسداشتنیم

    باور های ما باعث تمام اتفاق های زندگیمون میشن

    از اصلی ترین باور هایی ک باید تغییرشون بدیم، همونجور ک توی فایل چند برابر کردن ثروت در یک سال گفته شد، اینه ک باید باورررر کنیم ک “ثروتمند شدن معنوی ترین و خداگونه ترین کار دنیاست”

    هزارااان مثال میشه زد براش

    ما باید سعی کنیم واسه کسی دلسوزی بیجا نکنیم. باید بدونیم ما هممون سر ی سفره نشستیم و هرکس میتونه اندازه بشقابش غذا بکشه

    ما با آگاهی ها و تغییر فرکانسمون میتونیم این ظرف رو بزرگ تر و بزرگ تر کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: