باوری که تغییرش، درهایی از نعمت را به زندگی ام گشود - صفحه 42
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/11/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-11-08 08:17:172024-06-08 21:14:20باوری که تغییرش، درهایی از نعمت را به زندگی ام گشودشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان
و سلام خدمت دوستان همسفرم
خوشحالم که بیست و پنجمین روز رو هم به لطف و یاری خداوند پشت سر گذاشتم با یه عالمه نکته و آگاهی جدید و زیباو تأثیرگذار
ممنونم استاد عزیزم که هر روز با اگاهی جدید در جدیدی به سمت رسیدن به خواسته هام برام باز میشه
چقدر این جمله رو دوست دارم:
ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهان است
من با تمام وجودم باور دارم چون همیشه برای کمک به اطرافیانم نیاز به پول داشتم و همیشه حسرت خوردم که نتونستم در زمان مناسب کمک کنم
وقتی مادرم بیمار شد کسانی که اطرافمون بودن در حد توانشون کمک کردن که عمل مادرم انجام بشه و تو شادی پدرم سهیم بودن و من اون زمان فقط اشک ریختم و حسرت خوردم که پول و درآمدی ندارم که کمک کنم و دل پدر و مادرم رو شاد کنم، هیچ وقت نتونستم اون جوری که دوست دارم هدیه مناسبی برای مادرم بگیرم و خوشحالش کنم، تنها کاری که میتونستم انجام بدم از وجود خودم مایه میزاشتم و عشق واقعیم رو نشونش میدادم و سعی میکردم کنارش باشم و بهش قوت قلب بدم و با صبوری کنارش باشم. ولی الان که ندارمش آرزوی بزرگم اینه که اینقدر ثروتمند بشم که به پدرم و خانوادم کمک کنم و زودتر برم به دیدنشون
من خدا رو شکر همیشه اطرافم انسانهای سخاوتمندی بودن که برام الگوهای خوبی باشن، من باور دارم که برای بخشیدن، یرای انسان بهتری بودن، برای شاد بودن، برای دنیا رو دیدن و سفر کردن به پول نیاز دارم و باید ثروتمند بشم
در مورد مهاجرت من سالها در مقابل همسرم مقاومت میکردم که نمیتونم مهاجرت کنم چون نمیتونستم از خانوادم جدا بشم، وابستگی و تعلق زیاد به خانوادم باعث میشد هیچ وقت به فراتر از شهرمون فکر نکنم، تا اینکه خداوند مادرم رو از ما گرفت و من درد بسیار شدیدی از وابستگی کشیدم و روزهای سختی رو پشت سر گذاشتیم و از اونجا به بعد تصمیم گرفتم وابسته هیچ چیز نباشم تو دنیا و درست یکسال بعد فوت مادرم دوباره همسرم پیشنهاد مهاجرت داد و اینبار بهش فکر کردم و با تمام وابستگیهام به پدرم و خانوادم خودم رو و خانوادم رو به خدا سپردم و از خداوند خواستم بهترینها رو برامون رقم بزنه و بعد اون از شمال کشور به جنوب کشور مهاحرت کردیم و من یادمه که اولین روز بعد از مهاجرت لذتی رو از آرامش تجربه کردم که هیچ وقت فراموشش نمیکنم، حتی یک روز ناراحت نبودم و هر لحظه زندگیم بهتر و بهتر شد و البته خودم در خلوت و تنهایی خیلی رشد کردم و خدا هر روز مسیرهای بهتری پیش روم گذاشت، و الان بعد 6 سال تونستم حتی به خارج از شور فکر کنم و یقین دارم مهاجرت باعث رشد و پیشرفت انسان میشه و ترسی از این قضیه ندارم و اتفاقا خیلی دوست دارم هر چه زودتر خدا منو به مکان بهتر هدایت کنه
من هیچ وقت به مهاجرت خارج از کشور فکر نمیکردم تا اینکه سال گذشته با بچه هام و همسرم صحبت کردیم و وقتی تحقیق میکردیم دیدم که دیا پر از زیبایی و جذابیته و چقدر حیف هست که دنیا رو نبینم و تجربه نکنم و درسهای لازم رو نگیرم و خیلی جدی پیگیر شدیم برای رفتن و مطمئنم خیلی. زود با تغییرات خودم جهان من رو به جای عالی هدایت میکنه
میدونم که لایق بهترینها هستم، میدونم دنیا پر از فراوانی هست و میدونم با ثروتمند شدنم معنویترین کار دنیا رو انجام دادم و به گسترش جهان کمک میکنم پس با کمک خدای مهربان و استاد عزیزم میرم به سمت اتفاقات عالی و جدید
ممنونم استاد عزیزم که هر روز منو به خواسته هام نزدیک تر میکنین با ساختن باورهای جدید و زیباتر
عاشقتونم و برای تک تک دوستانم آرزوی بهترینها رو دارم
با سلام خدمت همه دوستان عزیز🙏
باز هم یک فایل فوق العاده دیگه.خدایا شکرت
یاد گرفتم وقتی که من خودم رو تغییر بدم، شرایط بیرونی خود به خود عوض میشه. هر کجای دنیا که باشم می تونم شرایط زندگیم رو عوض کنم و شرایط رو خلق کنم.
اگر نتونم در ایران به خواسته هام برسم، در هیچ کجای دنیا هم نمی توانم.چون قوانین جهان در همه جای دنیا کار میکنه.پس من در هرکجا که باشم می تونم.💪
یاد گرفتم که شرایط الان من درست هست و در جای درستی هستم و اگر می خواهم شرایطم رو عوض کنم باید باورهامو تغییر بدم.چون با همین باورها به چیزی میرسم که الان درش هستم.پس باید تغییر بدم باورهامو💪
یاد گرفتم وقتی یکی بشم با جهان، جهان قدم به قدم شرایط رو برام درست میکنه💪
تفاوت زندگی ها در تفاوت باورهاست.
تفاوت در باورها از زمین تا آسمان است.
یاد گرفتم که هجرت یعنی ایمان به خداوند.ایمان و توکل به خدا هست که باعث میشه داخل تاریکی برم،جاهای ناشناخته برم.چون باور کردم که تنها فرمانروای مطلق جهان خداوند است💪
یاد گرفتم با تغییر باورهام به فراوانی جهان می رسم.
خدایا شکرت از این مسیر عالی.خدایا شکرت از این همه آگاهی زیبا و قشنگ.خدایا شکرت شکرت شکرت.
ممنون از شما استاد عزیز و خانم شایسته🙏🙏💐💙
سلام خدایاسپاسگزارم
استادعزیز ازته دل این باوررادارم حتی ازهمان جوانی که هرچه ثروتمندتر باشم هم خودم می توانم عال تر راحتر زندگی کنم وهم باپولم می توانم به دیگران هم کمک کنم یاد می اید ۳۰سال پیش درسن۱۹سالگی که تشکیل زندگی دادم چون هدفم کمک به مدرسه ومسایل درسی بود همسرم نیز بامن هماهنگ بود که الان می فهم همان فرکانس من بوده است قبل شروع سال تحصیلی براساس پولی که داشتیم لوازم اتحریر می خریدم باهم کادو میکردم وبه بچه ها هدیه می کردیم بخداالان که یاد میاد نمی دونید چه حس خوبی دارم اما بعدها بخاطر فاصله فکری ورفتاری که بین مادوتا افتادودر نتیجه خیانتهاش که قبلا فقط همسرم رامقصر می دانستم ولی بادانستن این قانون که اگرخودم راتغییر ندم جهان اینقدر به من ضربه می زند تا بخودم بیام.
دارم روی باور هام کار میکنم وخداراشکر نتیجه های مالی خوبی هم گرفته ام ودرمورد اهدافم در این زمینه مدرسه سازی بعد ازکسب ثروت است.
خدراشکر که استاد سید حسین عباسمنش باشما آشنا شدم 🌹🌹🌹🌹🌹
سلام استاد عزیزم امیدوارم حالتون بهتر شده باشد و عوامل ثانوی واکسن کرونا برطرف شده باشد امروز من با شنیدن این فایلتون دریچه بزرگی به ذهن من باز شد و وقتی شما اشاره کردید که در اسلام زمانی که پیامبر هجرت کردند و تاریخ هجری شمسی و قمری استارت گرفت نه تاریخ مبعث پیامبر ونه حتی تاریخ تولد پیامبر مبدا تاریخ اسلام قرار نگرفت فقط تاریخ هجرت چرا برای اینکه زمانی که شما تصمیم می گیرد که از سرزمین و شهر بافته ها و نگرشهای جاهلیت و غلط ذهنیت هجرت کنی و تعبیر کنی زمان تولد دوباره تو و شکوفایی تو شروع شده است و واقعا از آن زمان تو به دنیا آمده ای نه از زمانی که از لحاظ بیولوژیک متولد شده ای و زمانی که ازاین سرزمین هجرت کنی تولد پیشرفت و ثروت و موفقیت تو شروع می شود و زیر ساخت تمام پیشرفت ها در همه زمینهای علمی و فرهنگی و اقتصادی و فرصتهای زندگی بهتر بدست آوردن ثروت است وگرنه اگه تمام این موقعیت ها یکسان بود و فرقی نمی کرد که تو این پیشرفت ها. ا داشته باشی یا نداشته باشی به سطح یکسانی از ثروت دست می یافتی هرگز هیچ پیشرفت و ترقی در دنیا انجام نمی گرفت و انسانها در جنگلها و غارها هنوز زندگی می کردند
سلام استاد عزیز
خیلی سپاسگزارم از شما با اینهمه توضحات خوبی که میدید وچه مثالهای قشنگ و به جا میزنید واقعا لذت میبرم از گوش دادن به فایلهاتون من خودم خیلی کار دارم تا به موفقیت تو همه زمینه ها برسم ولی وقتی فایلو گوش دادم اخرش گفتید در مورد موفقیتها مون بنویسیم من به خودم گفتم که موفقیت خاصی ندارم که برم تو سایت در موردش بنویسم ولی چون شما میگید ومیدونم شما راه درست رو میگید من هم با خودم فکر کردم بیام بنویسم شاید واسه خیلی دوستان اینا موفقیت نباشه ولی واسه من هست
من احساس میکنم ارامش درونم بیشتر شده
دیگه زیاد به حرف مردم توجه نمیکنم
از هر اتفاق کوچکی ناراحت نمیشم
سعی میکنم با همسر و فرزندم بهتر و عاشقانه تر رفتار کنم
مهم ترین موفقیتم اینه که واسه خودم هدف پیدا کردم ومیخوام تلاش کنم بهش برسم امیدوارم بتونم در پناه الله یکتا ودرسهای شما به درجات بالای موفقیت برسم
سلام من خیلی خیلی خدا رو سپاسگزارم که من رو به سایت هدایت کرده واز خدا میخوام که کمکم کنه بتونم صحبتهای استاد عباس منش رو به خوبی درک کنم و بخوبی عملی انجام دهم .💚دیدگاه من اینکه این سایت میتونه به من از لحاظ ثروت و اخلاقی وهر باور اشتباه که دارم به من کمک کنه و از همه لحاظ پیشرفت کنم 💚خدایا شکرت💚
به نام الله یکتا
سلام خدمت همه عزیزانم
کلامن عاشق فایلهایی هستم ک ترکیب مادیاتومعنویاته ودراین فایل چ قشنگ درمورد رابطه ثروت و الله صحبت شده وخداروشکرمیکنم که درخانواده ای نبودم ک باوربدی درمورد ثروت و خداداشته باشم ینی ازبچگی هرکسی ومیدیدم موفق یاپولداره خیلی خوشم میومد و میگفتم منم میخوام پولدارشم تابه فقراکمک کنم ینی ذهنتیم این بودک وقتی پولدارشم آدم خوبی میشم واصلن ب حرف کسایی ک میگفتن فلانی دزدی کرده اینکارکرده اونکارکرده اهمیت نمیدادم و به قولن همیشه بم میگفتن تو وکیل مدافع اونایی اینقدرک مثبت فکرمیکردم ومیگفتم حتمالیاقتشوداشته تلاش کرده ب اینجارسیده مخش کارمیکرده انگیزه داشته وخداروشکربخاطرهمین مطمئنم اگریه سری باورای اشتباهم داشته باشم خیلی زود تغییرمیکنن ومن بیشتربایدروی باورعزت نفس کارکنم وتوحید چون خیلی مشرک بودم بدون اینک بدونم و ب شدت اعتمادبه نفسم افت کرده هربارمیگم نه دیگ ازامروزمیشم یه مریم دیگ دقیقا یک ساعت بعد اصن یادم میره قراربودچی باشم وبایدخیلی روی این باورمخرب کارکنم حس میکنم باورای مربوط ب ثروت روخیلی راحت ردمیکنم چون الان برای خرید دنبال کیفیتم دیگ پول برام مهم نیست واینکه دیگ اقساط نمیخرم قبلنم همینجوربودم میگفتم من فقط خریدنقدمیکنم وچونه هم ک مطلقا ولی خب کلابایدباورهامونواینقدرروشون کارکنیم تا ازبین برن باورهای مخرب واینکارمون هم بایدابدی باشه وگول ظاهرخوب قضیه رونخوریم
ردپای۲۵
درپناه الله یکتاشادباشید
من وتعهدم ورد پای روز ۲۵ من👣
حالا دیگه مطمئنم که این منم که همه اتفاقات رو رقم می زنم اماهنوز نمیدونم که کدوم باورم اون اتفاق ناخوشایندرو برام رقم زده
البته یادمه که استاد فرموده بودن که نیازنیست تک تک باورهای مخربتوبشناسی ،بجاش باورهای قدرتمندکننده رو تکرار کن تاکم کم جز باورهای اصلیت بشه
من بیصبرانه منتظرم تابه آسونی وباعشق مبلغ خریدروانشناسی ثروتم جور شه تا کوبنده وبی توقف روی باورهای ثروتم کارکنم
چون امسال رو سال تحول مالی خودم وتقویت ایمانم وعشق به خداوند نام گذاری کردم
امروز ۲۲مین روز ازفروردین ماه ۱۴۰۰هست ومن یک اطمینان قلبی وآرامش ویقینی دارم که حاکی از کنفیکون شدن لحطه های زندگیمه
سپاس مهربان خداوندم سپاس مریم بانوی عزیزم بابت به اشتراک گذاری این آگاهی ها
وسپاس استاداندیشمندم که با کشف قوانین زندگی خوب زندگی کردی وکمک کردی جهان جای بهتری برای زندگی کردن ماهابشه💚💚💚💚💚
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد جانم، خانم شایسته عزیزم و دوستان فوق العاده ام
اگه این نشانه امروز من، هدایت خداوند نیست پس چیه دختر ؟
خدایا شکرت برای بودنم در کنار شما
دو روز پیش با وجود احساس عالی که داشتم رفته رفته احساسم بد شد. البته این نشانه رو قبل از این که شدت بگیره دیدم اما با دقت بهش نپرداختم و راستشو بخواید با تصور اینکه من الان دارم کارم رو خوب انجام میدم و حالا یه زمان میزارم این فایل رو گوش میدم و متن و کامنت ها رو میخونم ،بهش نگاه کردم.تا اینکه دیروز این احساس ناخوب،هی شدت گرفت تا جایی که تلاشم برای کنترل ذهنم سخت شد .
تصمیم من که توی کامنت های قبلیم هم نوشتم تلاش برای تمرکز بر تغییر باورهای خودم هست در مورد روابط، البته برای اینکه روند کنترل ذهنم رو توی هر قدم ببینم تلاش میکنم آگاهی ها و درک خودم رو کامنت کنم و هربار که نجوای ذهنم شروع میشه ، برم کامنت هام رو بخونم و یادم بیاد که چطور حرکت کردم.
من هدایت شدم به اینکه نگرشم رو نسبت به آدم ها و رفتارشون با من و اتفاقاتی که افتاده تغییر بدم ،احساسم رو بهتر کنم نسبت بهشون و بپذیرم با وجود ناآگاهی از قانون در گذشته ام ،این قانون توی زندگیم کار میکرده و دلیل نمیشه چون اون زمان از قدرت فرکانس هام اطلاعی نداشتم، قدرت خلق کنندگی خودم رو نپذیرم و بخوام باز دنبال مقصر باشم و عوامل بیرونی رو دلیل رنج هام بدونم، وقتی اینو درک کردم ۲ روز پشت سر هم اتفاقات عالی می افتاد توی روابطم و تاثیر خوبش روی بقیه بخش های زندگیم هم واضح بود انقدر ذوق زده بودم که درک کردم قضاوت نکردن آدم ها باعث میشه هم احساس آرامش کنم ،هم آگاهی دریافت کنم ،هم انرژی های خوبی از آدم ها دریافت کنم ، اما ذهنم با یه لباس جدید و یه نقش جدید که باز موضوعش تغییر دیگران بود وارد عمل شد این دفعه با نقش نجات دهنده آدم ها. سری قبل در نقش قربانی که زیر دست و پای دیگران له شده ،این بار در این نقش.
وقتی این فایل رو دیدم کامنت خوندم متوجه شدم این بار در یه نقش جدید وارد کار شده چون میخواد
انسان خوبی بمونم از دید باورهای گذشته ام ،از دید باورهای فداکارانه ای که یاد گرفته بودم ،ایثارگری کنم برای آدم ها
با چه پیام هایی
آخی پس فلانی به این دلیل تو رابطه قلبت رو شکوند؟
عزیزم، نازی،نجاتش بده ،اونم خودش خیلی گرفتاره که با تو این رفتار رو کرده
دلت میاد اینو نادیده بگیری؟
ببین چقدر سختی کشیده تو زندگیش،ببین چه فرکانس هایی فرستاده به این وضع افتاده اگه دستش رو بگیری از قانون بهش بگی ،تو حرفش نه نیاری،براش وقت بزاری حتما خوب میشه
و من یواش یواش با احساس بدم متوجه شدم یه جای کار ایراد داره که من این احساس رو دارم ،بعد از این نشانه هدایت شدم به آگاهی های بالا
《خدا رو شکر میکنم که سامانه هدایتی ما ،احساسمون هست چون به وضوح نشون میده داریم به کدوم سمت حرکت میکنیم》
احساس بدم از اون جا شروع شد که نه گفتن برام سخت شده بود،اولویت رو به کار دیگری میدادم، ترس از دست دادن اومد سراغم،کارهای شخصی خودم زمین موند، و متوجه شدم باز یه بخش از قانون رو سطحی متوجه شدم.
استاد توی قسمت ۱۵۸ زندگی در بهشت گفتن من اصلا نگفتم که بیماری نیست ،فقر نیست،آدم ناجالب نیست،زشتی نیست
من میگم شما به چی توجه میکنید
چه رفتاری از خودتون نشون میدید؟
اینکه میگید امنیت هست اما صد تا قفل میزنید ،این نشون نمیده شما اون باوری که گفتید دارید!
بعله من از این زاویه مورد هدف ذهنم قرار گرفتم
من توی رابطه ام اتفاقات بسیار ناجالبی رو گذرونده بودم، رفتارهای ناجالبی رو دیده بودم، و ذهنم اومده بود گفت
آدم ناجالب که وجود نداره ، تو تکرار کن همه ادم های زندگیت خوب هستند،ایشون هم به دلیل فلان فرکانس هاش این طور شده ،پس تو باهاش خوب باش از قانون خبر نداره.
و من بجای تمرکز روی خودم که این فرکانس های ناجالب میفرستادم و این اتفاقات رو رقم میزدم، رو خوب بودن فرکانس ایشون، میخواستم زمان بزارم.
بجای اینکه بخودم بگم این رفتارهای ناجالب که باهام شده
از احساس ارزش مندی که کم رنگ هست توی وجودم میاد
از ترس من و وابسته بودن من به نظرات دیگران میاد
از قاطع نبودن من میاد
بجای اینکه برم خودمو نجات بدم و تمرکز کنم روی خودم ،خودم رو ببندم به آگاهی های عزت نفس و هر فایل و دوره ای که دارم ، لباس رابین هود می خواستم بپوشم برای اینکه
فکر میکردم هرکسی هر جایی هست جای درستش نیست
همه به یه میزان به قانون دسترسی ندارن
اما هم برای یادآوری به خودم و دوستانی که این کامنت رو میخونن.
که منم بخشی از این همه، هستم که در روزهای سیاه و تاریکی هدایت شدم
جایی که بودم و هستم جای درستم هست
روزهایی بود که زار میزدم خدایا بهم پول بده اگه دوستم داری امروز بهم برسونش
میدونم که میدونید یک ریال که نمی داد هیچ !من بیشتر توی احساس بد فرو میرفتم .
مگه من طبق قانون عمل کردم که بهم پول بده!
توی همون روزهای سیاه ،وسط مشت مشت قرص افسردگی خوردن و اضافه وزن و شغل نداشتن و مشروطی پشت مشروطی دانشگاه، که نه اینترنتی بود نه عباس منشی نه اطلاع از قانونی
به خواهرم گفتم کتونی ورزشت رو بهم قرض بده تا برم ورزش ، باور کنید میدویدم و زار میزدم ،گریه می کردم ،اما میگفتم بدو ،متوقف میشدم اما ادامه میدادم ،همین که بعد از دویدن احساس بدنیم بهتر بود ،فردا باز میرفتم و گریه ها کمتر و کمتر شد.
هر زمان که پولی داشتم یه کتاب می خریدم ،میخوندم تا حالم بهتر بشه، مشاوره میرفتم ،میگشتم جاهای دولتی پیدا می کردم برای این کار که پول کمتری ازم بگیرن، هر زمان که پول بنزین ماشین داشتم ،تنهایی یا با دوستی میزدم جاده، تا برای یه ساعتی دور باشم از اون فضا
خیلی امید داشتم به روانپزشکم، چون خیلی بهش وابسته شده بودم ،جوری از شهرمون رفت که تماسم هم جواب نداد ،اما من باز دست و پا شکسته کتاب میخوندم، ورزش میکردم، تونستم شغل پیدا کنم و بجای مشروطی ،تونستم درس ها رو پاس کنم و اینقدر درخواست دادم و حرکت کردم تا جهان منو هدایت کرد به این سایت الهی ،که بقول استاد عزیز اگه اینجا هم نمیومدم حتما به جای دیگه که این احساس رو بگیرم هدایت میشدم ،چون خواستم عوض بشم. منم میتونستم با این بهانه ها بمونم توی اون شرایط و به کسی هم برنمیخورد که من توی اون شرایطم.
پس جهان و خداوند همه رو هدایت میکنه و هدایت دیگران کار من نیست ،وقتی خودم نتیجه ای در دست ندارم ،وقتی خودم احساس ارزش مندی ندارم ،وقتی نتیجه مالی ندارم ،نتایج هستند که بدون اصرار و التماس به اینکه بیاید توی این مسیر ،برای افراد جویای هدایت ،نشانه ای هست که اونها هم می تونند به خواسته هاشون برسند.
پس من خواستم و جای من عوض شد ،با تغییر خودم عوض شد ،با تغییر باورها و احساسات خود من عوض شد ،نه با تغییر باورها و فرکانس های دیگران.
پس قربون دستت دختر
برگرد ببین چه فرکانسی داری می فرستی که اون اتفاقات رو برای خودت رقم زدی؟
چرا این روابط؟چرا این وضع مالی؟
چه باورهایی داری؟ بشین اونا رو اصلاح کن و سرت به کار خودت باشه!
گفتن من توحیدی هستم در حالیکه سکته میکنی از ترس بعضی از آدم ها ،اعلام نمیکنه تو توحیدی هستی ،میگه تو باورهای شرک آلود داری بشین پیدا کن تغییرش بده اونوقت که رفتارت عوض شد قدرت تاثیر گذاری اون ادم تو قلبت کم شد و قدرت خداوند بیشتر شد اونوقت میتونی بگی توحیدی شدم،نه اینکه با تصور من نمی خوام به چیزهای بد فکر کنم و نبینی که فرکانس هات اون زیر دارن تو رو به سمت اتفاقات بد میبرن چون باورهای مناسبی نداری بشین ببین این اتفاقات از کدوم باورها سرچشمه میگیره؟
گفتن اینکه من دور و برم آدم های عالی هستن و انکار وجود ادم های ناجالب،در حالیکه که داری باج میدی برای اینکه خواسته های نامعقول کسی رو براورده کنی ،نشون میده تو احساس ارزشمندیت کمه،حد و مرزی نداری،قاطع نیستی استانداری نداری
برو فکر درست کردن اینا باش
خدا رو شکر میکنم برای هدایت به موقع و قدم به قدمش
الان میدونم که ذهنم،این راهی هم که داشت منو میبرد برای این بود که من تغییر نکنم ،باورهام همون باشن،آدم خوبی باشم ،طبق روش امن گذشته ام زندگی کنم
اما خدا رو شکر که دلم به هدایتی خوش هست که از اینجا باهاش آشنا شدم ،چیزی که همیشه باهام بوده
میخوام بگم اگه خدا وسط اون همه سیاهی ،اون همه ترس،اون همه تهدیدهایی که میشدم که بخوای پاتو کج بزاری،این کار میکنم و اون کار،منو هدایت کرد و تقاضای هدایت شدنم از خدا مثل یه روزنه روشنی عمل کرد، که وقتی میاد هیچ کس نمیتونه مانعش بشه ،نه هیج فرد امنیتی،نه پدرت، نه مادرت، هیچ کس ،هیچ کس ،اشک می ریزم و اینا رو می نویسم ،برای دیگرانی هم که درخواست کنند هدایت می فرسته.
من به ریسمان خدا چنگ انداختم توی شرایطی که دور و برم پر بود از تاریکی
توی شرایطی که از خونه پدر و مادرم بیرونم کردن، برای اینکه یه مهمانی از بودن من خوشش نمیومد و الان همون آدم ها ، همون مادر میگه
آزاده چراغ خونه منه،آبادی خونه منه
همون مهمون عاشق منه
چه کسی منو نجات داد؟ اون مشاور ،اون آدم ها
نه خدای من ،خدای من قدم به قدم با تلاش ،خواسته و حرکت من ،منو آورد و آورد تا رسوند به اینجا، کنار این آدم ها ،این قانون رو توی گوشم خوند،منی که اگه بهم میگفتن دلیل این همه رنج خودم بودم ،تا جایی که توان داشتم سرش فریاد میزدم
اگه بهم میگفتن رابطه توحیدی یعنی اینکه یه چیز ابدی نیست و بسته به فرکانس های تو ،مدت زمانش مشخص میشه ،رابطه ای که اگر تموم بشه ،نشون میده فرکانس هاتون از هم جدا شده و باید سریع به احساس خوب برسی ،چون افسرده بودن تو نشون نمیده تو خیلی عاشق بودی ،فقط خودت رو وارد اتفاقات بد میکنی و اولویت در هر لحظه، احساس خوب هست
احتمالا یه کلمه از حرف هاش رو نمی فهمیدم.
پس هر کسی هر جایی هست جای درستشه، منم جای درستم هستم،،دیگری هم جای درستشه
و همه میتونن هدایت بشن و این کار جهان و خداوند هست زمانی که فرد درخواست میده و اگر قرار باشه من دست خداوند باشم فقط وقتی نتیجه گرفتم و فرد مشتاق باشه ،حرف های من قابل درکه برای اون ادم،فقط بواسطه درخواست خودش.
خدا رو شکر میکنم که دست خدا هستید استاد عزیزم ،این نشانه های هر روز من مو به مو،قدم به قدم داره بهم میگه کجا دارم میزنم تو جاده خاکی ،کجا دارم درست میرم.
جا داره ذهنم واسه خودش بخونه
خوب دست منو خوندی
منو بدجور سوزوندی😁
میدونم که بیکار نمیشینه، اما دل خوش به هدایت خداوند و احساسم که نشون دهنده درستی یا نادرستی مسیرم هست،ادامه میدم، این هدایت رو هم عملی میکنم تا برم به آگاهی و قدم بعدی
خدایا ما را به راه راست هدایت کن
دوستتون دارم.
سلام آزاده عزیزم
کامنت زیبات رو که خوندم دیدم چقدر اسمت برآزندته👌👌💚💚💚
حال خوبت نوش جونت دخترجون
خیلییییییی لذت بردم خط به خطش رو تحسین میکنم هرپاراگرافش خودش یه دوره بود
چقدددر خوب قوانین رو درک کردی وچقدر عالی داری زندگیشون میکنی
خلی لذت بردم ،یجاهایی حسودیم شد به اینهمه اشرافت به آگاهی های قوانین جهان هستی👏👏👏👏👏👏👏👏
توفوق العاده ای دخترمیدونم که به خودت افتخارمیکنی
میخوام بدونی که باعث افتخارمنم هستی⚘⚘⚘⚘
سلام ماریای عزیزم
مرسی عزیز دلم برای این همه عشق و تحسینی که پشت کلمه به کلمه پیامت حسشون کردم ❤
خدا رو شکر که هدایت خداوند رو امروز صبح اجرایی کردم.
دیروز فایلی از استاد رو شنیدم که گفتن خوندن کامنت ها تمرین ستاره قطبی من برای تنظیم فرکانس ها و حالم خوب هست،منم برخلاف روزهای دیگه گفتم امروزانجامش میدم، کامنت های نشانه روزم رو خوندم،اما اون پیامی که جرقه حال خوب منو زد پیام شما ماریای عزیزم بود ❤
خدا رو شکر که برای نوشتن کامنت، دست و قلب و گوشم رو به خدا دادم و این طور باعث لذت خودم و شما و دیگر دوستانمون شد.
دوستت دارم ماریا جان ❤
سلام دوست عزیز هم فرکانسی ام. از خوندن کامنت زیبای شما نهایت لذت رو بردم. چقدر جنس کلمات ووصف حالتون برام آشنا بود. بله، انگار قسمتی از زندگی نامه ی من رو نوشتید. دقیقا من هم بعد از تاریکی ها وتضادهایی که در زمینه با روابط برام ایجاد شد در زمانی که واقعا از خداوند درخواست کردم به این مسیر بهشتی هدایت شدم. حدود یکساله متعهدانه روی باورهام کار می کنم وخدا و شکر تغییرات زیادی در روابطم ایجاد شده، از حدودسه ماهه پیش ایده ای بهم الهام شد که از همسرم جدا بشم ومن چون خیلی فایلهای عزت نفس رو گوش می دم، قاطعانه به همسرم گفتم باید از هم جدا بشیم اونم چون با مباحث استاد آشنایی داشت پذیرفت ولی دوسه روزی هست که احساسم بد شده بود وهمسرم هم مقاومت هاش شروع شده، متوجه شدم که من تمرکزم رو از روی خودم برداشتم ودوست دارم اون رو اصلاح کنم یاد پاشنه ی آشیل خودم که حس فداکاری ودلسوزی وترحم و…. افتادم وکامل یادم رفت که هر کسی هر جایی هست جای درسته خودشه، با هدایتم به این فایل وخوندن کامنت زیبای شما، گذشته ی خودم بهم یادآوری شد ویاد دورانی افتادم که به همسرم التماس می کردم که بیا بریم پیش مشاوره تا تغییرات مثبتی تو زندگیمون ایجاد بشه آخه من به محض اینکه زندگی مشترکم رو شروع کردم دچار افسردگی شدم وبا قرص آرامش پیدا می کردم یادمه همسرم اونقدر مقاومت داشت ومی گفت من ایرادی ندارم ومشکل از توست، ومن تسلیم نمی شدم اونقدر مشاوره می رفتم واونقدر قرص می خوردم، تا اینکه از سه سال پیش خداوند هدایتم کرد به سمت ورزش یوگا وبعد هم به این سایت زیبا هدایت شدم. و خدا رو اونقدر تغییرات مثبت شخصیتم زیاد بود که در حال حاضر همسرم به پای من افتاده که تو زندگیش بمونم. با هدایت امروزم وخوندن کامنت زیبای شما دست نجواهای ذهنم رو خوندم ومتوجه شدم فقط تمرکزم رو روی خودم بذارم ولباس رابین هود رو در بیارم، هر کسی سر جای اصلی خودشه. دوست عزیزم بهترینها رو برات آرزو دارم. آزاد ورها باشیم وبه سبک زندگی شخصی زندگی شادی داشته باشیم. 😘😍
سلام آزاده عزیزم
ممنونم از پیام پر از مهرت♥️
چقدر خوشحال شدم از این میزان تغییراتی که نوشتید ،
منم پیام شما رو وقتی دیدم که چند روزی از مسیر دور شدم و کانون توجه ام روی تغییر پارتنرم رفته بود و چقدر پر از ترس و آینده نگری شده بودم که عملکردم رو مختل کرده بود
عاشقتم دختر با این کامنت به موقعت
و دوباره برگشتم به خودم ،کانون توجه ام رو گذاشتم روی خودم
این مسیری که داریم طی میکنیم، که می خواهیم از نداشتن رابطه عاشقانه به سمت رابطه پر از عشق بریم ،فقط و فقط با پذیرش مسئولیت و استفاده از قدرت خلقی که خدا بهمون داده طی میشه ،که شما داری عالی انجامش میدی
امیدوارم اون حس عاشقانه و فوق العاده ای رو که میخوای ،از یه مسیر راحت و هموار تجربه کنی.
منم متولد ۱۰ بهمن هستم آزاده جان 🤗
بازم مرسی بابت کامنت فوق العاده ات.
سلام آزاده ی آزادم. خیلی خوشحالم که کامنت شما رو در بهترین زمان دریافت کردم. حدود یکماهی در زمینه ی رابطه ام با همسرم تو در ودیوار بودم وبا اینکه فقط به جدایی فکر می کردم اصلا احساس خوبی نداشتم. یاد این جمله ی استاد افتادم که فاصله ی رسیدن به رویاهاتون رو با شادی پر کنید وقانون احساس خوب اتفاقات خوب تو ذهنم اومد، همزمان یاد اون جمله ی استاد تو دوره ی کشف قوانین زندگی افتادم اونم این که برای بیرون رفتن یه نفر از رابطه ی عاطفی تون شما تنها کاری که باید بکنید اینه که توجهتون رو بذارید روی نکات مثبت شخصیت اون فرد. خدای من یه هفته س دارم این کار رو می کنم ومعجزه تو زندگیم رخ داده، هر لحظه میگم خدایا من تمام تضادهایی که در گذشته با همسرم داشتم رو می پذیرم ومن خالق زندگی خودم هستم وفقط زیباییهای ظاهری، رفتاری همسرم رو تحسین می کنم، جالبه من تو این یه هفته شدم ملکه ی زندگی ام. اونقدر عاشقانه دوستم داره که تغییرات اون رو تو زندگیم می بینم، خدایا شکرت به خاطر قوانین ثابت وبدون نقص جهان هستی واین مسیر راحت وزیبا که ما هر لحظه خالق زندگی خودمون هستیم. از کامنت زیبات که در مناسبترین زمان به دستم رسید بی نهایت سپاسگزارم. عاشقانه دوستت دارم و بهترین ها رو براتون آرزو دارم. 😍😘
سلام به الله مهربان ، استاد فوق العاده و دوستان همراه . خداوندا سپاسگزارم که با یه فایل بینظیر دیگه از طریق دستان خود که استاد مهربان باشد من را هدایت کردی.. و باز هم داستان اشک اشکهای این روزهای من جنسش با بقیه اشک ها فرق می کند از روی غم و غصه و ترس نیست .. اشک شوق است اشک ایمان و باور است ، اشک شادی است . خداوندا تو را سالها نفهمیدم که هیچ به بدترین شکل فهمیدم ولی همیشه یه حسی به من میگفت خدای واقعی اینگونه نیست خدای محشری است خدای ترسناکی نیست خدای سراسر عشق است و روزی از تو کمک خواستم خودت را خود واقعیت را به من نشان بده من نمیخواهم از سر ترس تو را صدا کنم فقط از سر عشق و تو راه را نشانم دادی و تو چه میدانی چه حس بینظیری باور دوباره تو … خداوندا سپاسگزارم بابت این فایل رویایی… استاد دوستت دارم…..