باوری که تغییرش، درهایی از نعمت را به زندگی ام گشود - صفحه 53 (به ترتیب امتیاز)

1180 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطیما و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1127 روز

    سلام استاد عزیزم

    به شدت فایل خوبی بود و مطالب شگف انگیزی زو بهمون گفتین

    ولی یه سری موارد هست خیلی دلم میخواد کمک کنید بهمون

    درباره هجرت که گفتید مثلا برای حیطه شغلی من ،میدونم تو شهرای بزرگتر خیلی شرایطم بهتره

    البته الانم خداروهزار مرتبه شکر خوبه همه چی ولی برای پیشرفت میدونم اگه برم شهر دیگه بهتر از این میشه ولی هب از اونجایی که خانواده دخیلن تو ماجرا من اختیاری ندارم و محدودیت دارم

    یه خورده کارمو سخت میکنه

    یا مثلا نامزدم دانشجوعه ولی تو یه شهر کوچیک خیلی دلمون میخواد بتونه انتقالی بگیره و بیاد شهر بزرگتر ولی نمیشه نمیدونیم چیکار کنیم

    استاد عزیزم و دوستان ممنون میشم اگه بتونین کمکم کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1389 روز

      سلام و درود

      آیا این موضوع دوری از نامزد تا ابد قراره ادامه پیدا کنه ؟

      اون موضوع خانواده چی‌؟ اگه بخوای الان عبادت کنی ، خدا رو عبادت می‌کنی یا خانواده ؟

      شما بیش از اون که بدونی چیو میخوای، میدونی چیو نمیخوای ؟

      یادت بمونه « مشکل وجود نداره ، مسائل وجود داره، مسئله هم راه حل داره، همیشه یه راه حل وجود داره یا شایدم چندتا راه حل ، اگه لازم شد صدتا راه حل برای یه مسئله بنویس تا اصل کاری رو کشفش کنی. مسائل میان و میرن تا تو رو قوی تر کنن، هر چی قویتر بشی ، مسئله بعدی بزرگتر میشه تا بازم تو قوی تر بشی از یه جایی به بعد اونقدر قوی میشی که ذهنت راه حل محور میشه، اصلا به تضاد و مسئله جدی نمی‌خوری »

      اول یه برگ کاغذ رو بردار و بنویس چیو میخوای ، به فرمت مثبت بنویس لطفاً

      خدایا درخواست میکنم با نامزدم یا همسرم عاشقانه و در آرامش کنار هم باشیم «نه اینکه نمی‌خوام از نامزدم دور باشم، نمی‌خوام با هم بحث کنیم ،نمیخوام لاب لاب لاب …»

      فرصت شغلی که دوست داری و مبلغی که دوست داری بهت پرداخت بشه رو به صورت مثبت بنویس و از خداوند درخواست کن، خداوند هر چیو درخواست کنی بهت میده. اون چیزی که بهمون داده نمیشه به این معنی نیست خدا نداده، به این معنیه که خدا داده ما راهشو بستیم. باید مانعش رو از توی ذهنت پاک کنی دختر خوب. باید موانع ذهنی برداشته شود تا خواسته ها وارد شوند.

      خواسته هات رو مثبت بنویس

      با احساس خوب بنویس

      اگه دیدی سرحال نیستی ،برو یه کمی پیاده روی تند کن، هوایی به سرت بخوره، برگرد بیا یه دوش بگیر ، الان شدی بمب انرژی مثبت … حالا کاغذ و قلم بردار بنویس.

      اگه دیدی چیزی توی ذهنت میاد که نمی‌ذاره تمرکز کنی، منفیه ، ناخواسته است، حس بده … منفی ها رو توی یه کاغذ دیگه بنویس . مثبت‌ها رو توی یه کاغذ دیگه. منفی ها رو از ذهنت خالی کن روی کاغذ ، بعدا کاغذ منفی ها رو پاره کن بریز توی سطل زباله. حالا بشین مثبت‌هایی که نوشتی رو بخون و لحظه رسیدن به خواسته ات رو تجسم کن.

      اون جلسه کاری که داری رو ببین

      دفتر کارت رو ببین

      sms واریز به حساب رو توی ذهنت ببییییین

      دم غروب با نامزدت دست در دست هم قدم زدن رو ببین، با نامزد جان خندیدن و بستنی خوردن رو ببین، هدیه گرفتن و هدیه دادن و گل دریافت کردن رو ببین

      اون لحظه رو ببین ، احساسش کن.

      میتونی از موزیک های بی کلام در حین تجسم ذهنی کمک بگیری .

      باور کن همه اینا شدنیه

      «منتظرم نتایجت رو بخونم»

      در پناه رب العالمین جان همیشه شاد و سلامت و موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    حسن کفاش دوست گفته:
    مدت عضویت: 3047 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    حکیم سخن بر زبان آفرین

    سلام استاد جان

    سلام خانم شایسته

    سلام دوستان همفرکانسی

    یکی از عوامل انگیزشی و انگیزه دادن به من هم، استاد خود خودتان هستید .

    من سالهای سال است که دارم با شما زندگی می کنم بهتر است بگویم و در هر روز زندگی من هستید.

    تنها کسی که توانست باور من را در راه ثروتمند شدن و رابطه آن با خدا در ذهن من تغییر دهد، شما بودید و شاید برای خیلی از دوستان نیز به همین شکل بوده است. این باور به همان دلایلی که شما بسیاری از آنها را در دوره روانشناسی ثروت گفته اید، باور دوری بین خدا و ثروت ریشه در دین و خانواده و جامعه و دوستان و مدرسه و همه و همه دارد و چقدر این باور مخرب است.

    استاد جان من صفحه ها نوشتم و ساعتهای زیادی با خودم صحبت کردم تا این باور کمی تغییر کرده است به نسبت زمان قبلی که با خودم مقایسه میکنم .

    البته بهتر است که بگویم خدا در ذهن من مدتهاست که تغییر کرده است و اون خدای قبلی نیست در ذهن من که همه اش را مدیون مداومت در مسیر و بودن با شماست.

    استاد من یه زمانی یه حدیثی در ذهنم از منبرهایی که می رفتم در کودکی مانده بود که به نقل از حضرت علی بود و من هم از بچگی شنیده بودم و اصلا فکر نمی کردم که این حدیث جعلی و نادرست اینقدر عمیق در ذهن من ماندگار شده باشد ولی شده بود .

    یک شب نشستم و سرچ کردم دیدم که این حدیث اصلا اونجوری نبوده و اینکه اصلا از اساس اشتباه بوده است و به من اشتباه گفته شده بود و متاسفانه به همان شکل در کودکی بر ذهن من نقش گرفته بود و حتی تا سن 43 سالگی به شکل یک ترمز در ذهنم مانده بود.

    هدایتی که شدم این بود که بگویم به دوستان که خیلی از باورهای ما از کودکی است و این کاملا درسته که شخصیت ما در کودکی شکل می‌گیرد ‌‌و همین شخصیت ادامه پیدا می‌کند .

    من اصلا و ابدا به این فکر نمی کردم که یک حرفی که یه روزی پای یک منبر شنیده بودم و خیلی خاطره ضعیفی بود اینقدر در ذهنم به شکل یک ترمز عمل کند، ولی کرده بود و مانده بود و یک شب با هدایت الله مهربان که خالق زیبایی ها و نعمت هاست هدایت شدم که این خاطره در ذهنم زنده شود و این ترمز در ذهنم اصلاح گردد و خدا می داند که چقدر از این دروغ های به ظاهر مذهبی به ما گفته شده است که در ناخودآگاه ما مانده است و دارد در آن لایه های زیرین ناخودآگاه ما بر ما حکمرانی می کند و افکار ما را اداره می کند .

    این فایل را گوش کردم هدایت شدم که این موضوع را بنویسم و یه دوستان خودم یادآوری کنم که چقدر می تواند این ترمزهای ذهنی ما ریز باشد در این حد که یک خاطره از یک منبر به صورت گنگ و نامفهوم.

    الله و اکبر

    در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    داوود کیان گفته:
    مدت عضویت: 2837 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و سرکار خانم شایسته گرامی و تمامی دوستان و هم فرکانسیهای محترم

    یکی از ترمزهای من همین موضوع هستش ک اگر پولدار و ثروتمند شوم ممکن هست ک از راه بدر شوم و ب اعتیاد و کارهای ناشایست رو بیارم ک این تجربه را سالها قبل داشته ام ک خداوند بمن لطف کردنند ومن رو ب یه کار و موقعیت بسیار عالی هدایت کردنند و بپول ودرآمد بسیار بالایی رسیدم اما چون جنبه اش رو نداشتم بموادمخدر اعتیاد گرفتار شدم و اول کارم رو از دست دادم و کلیه اونچه ک پس انداز کرده بودم و خریده بودم و تمامی اونها رو از دست دادم و ب زیر صفر رسیدم طوری ک ب نون شببم هم محتاج بودم …..البته الان نزدیک ب 10سال هست ک بلطف خداوند پاک هستم و زن و بچه دار شدم و شکر خدا همه چیز دوباره برگشته ولی این ترمز شدیدا توی باور من هست ک بامن نجوا میکنه ک پول زیادی رو میخوای چکار باز هم میخوای معتاد بشی و خودت و زن بچه ات رو گرفتار کنی بی خیال شو و ب همین چیزی ک هست راضی باش بقیه اش پیش کش ……دوستان منو راهنمایی کنن ک چه جوری این باور رو پاک کنم……ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 1614 روز

    با سلام به همه دوستان. و استاد عزیز

    من چندین سال پیش با گوش دادن به کتاب صوتی چهاراثر از فلورانس اسکاول شین، مسیر زندگیم در بسیاری جهات تغییر مثبت کرد ولی از نظر مالی تغییری اصلا نداشتم. در آن زمان بدون اطلاع ازینکه قانون چطور عمل میکند، برای دل خودم و اینکه تکلیفم با خودم روشن شود، داخل نوت موبایلم لیستی تهیه کردم از مشهصات دقیق فردی که دلم می خواست همسرم اینده ام داشته باشد تهیه کردم.لیست خیلی دقیق بود.مدتی کذشت و در کمال شکفتی با فرد مورد نظرم اشنا شدم و بی اغراق از همان روز اول و لحظه اول احساس میکردم این شخص خیلی برایم اشناست و تمام مشخصاتش کاملا با بند بند لیستم مطابقت دارد.. در واقع با استفاده از قانون جذب زندگی الانم را که در یکی از بهترین کشورهای دنیابود را هم. رقم زدم. اما دقیق نمیدانم چه اتاقی افتاد که رفته رفته قدرت نهفته دروجود و افکارمرا فراموش کردم و دچار افسردگی شدم .این حریان تا سال کذشته ادامه داشت وبه یاد دارم یکی از پست های استاد را اتفاقی در اینستاگرام شنیدم و با کمال شرمندگی😅ایشان رابا همان یک پست سریع قضاوت کردم و در دلم گفتم روحانی مدرن!

    ایکماه پیش، در یکی از روزهایی که با افسردگی کامل پس از به دنیا امدن فرزندم دست و پنجه نرم میکردم، و هرروز ارزوی مرگ داشتم، عمیقا از خدا خواستم تا راه را به من نشان دهد و دوباره به مسیر امید برگردم. یک روز بی هدف در اینستاگرام پستهای دوستانم را میدیدم و اتفاقی دیدم یکی از دوستانم پستهایش حال و هوای ان روزهای گذشته من را دارد و انگار قصد دارد تا به امریکا و ایالت فلوریدا مهاجرت کند با استفاده از قانون! و اینگونه شد که محددا با نام استاد و اموزه هایش روبرو شدم. به این سایت امدم و از ان روز تا امروز ، هرروز به فایلهای دانلودی کوش میکنم و مطمینم با تغییر در باورهایم بسیاری اتفاقات عالی را رقم خواهم زد. در این جند روز انقدررر خال دلم خوب است و پر انرژی و شاد و امیدوار به خدا هستم که همسرم هم تحت تاثیر من قرار کرفته و ذکر خدارو شکر از زبانمان دور نمیشود.دقیقا این فایل به نکته ی ظریفی اشاره کرد. زمانی که در ایران بودم، بیش از دوازده سال در شرکت های مختلف کار میکردم و همیشه درامدم حداقل ها بوذ.هنیشه از نظر مالی تحت فشار بودم.عزت نفس و اعتماد بنفس که بماند!

    فکر میکردم اگر به امریکا بیایم اوضاع تغییر میکند و شروعی حدید است.اما الان مجددا با مشکل عزت نفس مواجه شدم! به شدت مصمم هستم که فایلهای رایگان را با دقت و تعهد گوش دهم و بعد از اینکه نتایج مالی پدیدار شدند، دوره های اموزشی را تهیه کنن.برای خودم و همگی ارزوی سلامت پ ثروت و شادی دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1404 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته‌ی عزیز

    خیلی خوشحال و از خداوند سپاسگزارم که منو در این مسیر زیبا قرار داد.

    یادمه دو سال قبل که خدارو انگار تازه پیدا و درک کرده بودم تا حدودی هرروز از خداوند میخواستم که منو هدایت کنه و راه درست زندگی رو بهم نشون بده تا هم دنیا و هم آخرت سعادتمند بشم . بعد از آن راه های مختلف و زیادی را امتحان کردم بعضی ها را از روی ناامیدی و بعضی ها را با اشتیاق و امید زیاد برای نتیجه ، نتایج کوچیکی داشتم ولی هیچوقت تغییر اساسی در زندگیم ایجاد نشد.

    خدارو شکر میکنم که انقدر فرکانسم بالا رفته که با شما استاد عزیزم آشنا شدم و کلی حس خوب نسبت بهتون و مسیری که میرین و من جدیدا در اون قدم گذاشتم دارم.

    مطمئنم دیگه این همون خونه ای که باید برای رسیدن بهش از مراحل قبل میگذشتم تا بهش برسم و آخرین راه من و تنها راه سعادت است.

    الان با خودم فکر کردم بزرگترین تغییری که در طول این مدت سفر کردم این است که ایمان به قانون و اینکه ما خالق زندگیمون هست خیلی زیاد شده و اینکه همینو باور کردم یه حس اطمینان و آرامش خاطری بهم میده چون دیگه میدونم هرجوری بخوام میتونم هرچیزی رو در زندگیم اون جوری که میخوام تغییر بدم و بسازمش و هیچ مانعی جلوی روم قرار نداره ، شرایط هیچ تاثیری نداره ، و این بزرگترین نعمته. هربار که شما این رو بهمون یاداوری میکنین سرشار از حس لذت و امید و شادی میشم خدایا شکرت❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    Mehrnaz گفته:
    مدت عضویت: 1055 روز

    به نام خدای مهربونی که باورهای منو میسازه

    سلام خدمت استاد خوبم

    استاد جانم واقعا ازتون ممنونم که انقد خوب بهمون توضیح میدید

    خداجونم شکرت که منو در مسیر هدایت خودت قراردادی شکرت بی نهایت

    من هر چقدر که فکر میکنم میبینم از لحاظ ثروتمند شدن خودم رو لایق نمیدونم و همینطور کمبود فراوانی رو در خودم میبینم .اما حس میکنم هرچقدر هم فکر کردم بابت اینکه اگر ثروتمند بشی از خدا دور میشی رو قبول ندارم نمیدونم شاید ته ته ذهنم باشه اما الان که فکر میکنم باورش ندارم

    احساس عدم لیاقت اتفاقا بعضی وقتا چیز خوبی میبینم به کسی که پیشم باشه میگم از اینا بخر ببین چقدر خوبه با خودم فکر میکردم چرا به خودم نمیگم دیدم احساس عدم لیاقت دارم خودم رو لایقش نمیدونم و می‌خوام انقد رو خودم کار کنم تا این باور رو تو ذهنم حذفش کنم به امید الله با تکمیل کردن دوره احساس لیاقت این احساس در وجود من نابود میشه .

    کمبود فراوانی من خودم دوست دارم کاری داشته باشم که خونه انجامش بدم اما همش با خودم میگم من چیکار میتونم بکنم فراوانی خداوند دستان خداوند رو باور ندارم که ذهنم انقد مقاومت می‌کنه

    وقتی وجود خودم باورهای که دارم رو کشف میکنم خیلی لذت میبرم از اینکه خودم رو میشناسم .

    اما همیشه دلم به خدای خوبم قرصه میدونم هدایتم می‌کنه من دارم تکامل خودم رو طی میکنم

    این دلنوشته رو هم اینجا نوشتم که یادم بمونه از کجا به کجا پیشرفت کردم

    خدایا شکرت شکرت شکرت در همه حال کنارمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3465 روز

    نه تو می مانی و نه اندوه

    و نه هیچیک از مردم این آبادی …

    به حباب نگران لب یک رود قسم،

    و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،

    غصه هم می گذرد،

    آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند …

    لحظه ها عریانند.

    به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 2159 روز

    بیست و پنجمین روز سفرنامه..

    سلام..

    چ جالب استاد چندسال پیش ک بهشون پیشنهاد رفتن ب امریکا میدن ایشون رد میکنن و میگن (ن ، من تا وقتی تو ایران نتونم ب جایی برسم هیچ جای دیگه هم نمیتونم برسم)

    منم در مورد خودم ی همچین قانونی گزاشتم ک: (من اگه از فایلهای رایگان استاد نتونم ب درامد و موفقیت برسم و پیشرفت کنم از محصولات پولی ایشون هم نمیتونم ب درامد و موفقیت برسم) در واقع باخودم عهد کردم ک طی کردن تکاملم و استارت موفقیتمو باید از فایلهای رایگان شروع کنم و اونوقت با پول خودم و درامد خودم و البته از طریق دستان خداوند محصولات رو تهیه کنم..

    اونجایی هم ک استاد میگن( هر کس هر جایی ک هست دقیقا در جای درستش قرار داره) ، من یاد زمانی افتادم ک هنوز با قانون و استاد و این سایت اشنا نبودم و اون اواخر یعنی قبل از اشناییم با استاد اگه ی گدا یا معتاد یا کارگر میدیدم باخودم میگفتم داره تاوان تصمیمات اشتباهی (ک تو جوونیاش یا قبل از اینکه ب این وضعیت و تو این شرایط بیفته) گرفته رو میده نمیدونمم چرا این نگرش ب ذهنم اومده بود چون تا قبل از اون من هرجایی گدا یا معتاد میدیدم دلم براشون میسوخت اما بعد ک این دیدگاه رو نسبت بهشون پیدا کردم خیلی اتفاقی با استاد و قانون اشنا شدم و ب این مسیر هدایت شدم و دیدم ک چقدر نگرش جدیدم با این حرف استاد مطابقت داره..

    مرسی خداجونم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    ویدا بنیانی گفته:
    مدت عضویت: 1857 روز

    درود بر استاد بزرگوار

    من واقعا آرامشم رو مدیون جلسات و سخنرانی های استاد هستم.خیلی بهم کمک کرده که اول خدارو بشناسم و از وقتی سپاسگزاری رو جزو برنامه روزانه ام کردم واقعا خیلی حالم عالی شده.اما تو کارم با اینکه خیلی علاقه بهش دارم و عاشقش هستم بعد از چندبار شکست رشدی نداشتم و دارم روی باورهام کار میکنم که بتونم شرایط رو تغییر بدم اما هنوز نتیجه ای نگرفتم.ناشکری نمیکنم و میدونم خدا تو بهترین شرایط درهای رحمتش رو به روی من باز میکنه.قبلا وقتی شکست میخوردم خیلی حالم گرفته میشد و تا چند روز فردی بداخلاق میشدم اما الان نه.با خودم میگم حتما هنوز وقتش نشده و بیشتر روی باورهام کار میکنم و مطمعنم که خیلی زود به نتایج بزرگی میرسم و اونموقع میام و این موفقیت رو که برای من دنیا ارزش داره به شما دوستان عزیز و استاد بزرگوار درمیون میزارم.

    به امید موفقیت های زودهنگام برای من و دوستان عزیز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    آقای خاص گفته:
    مدت عضویت: 1988 روز

    سلام استاد عزیز و هم خانواده ای های خوبم

    روز ۲۵ روزشمار تحول زندگی من

    دقیقا این باور رو من هم به واسطه ی آموزش های غلط دارم و حتما باید تغییرش بدم که با ثروتمندترشدنم نه تنها از خدا دورنمیشم بلکه خداگونه تر هم خواهم شد.

    استاد مثال آخر ویدیو چقدر خوب بود من هم در محل کارم یه همچین تجربه ای رو دارم من پرستارهستم و هرروز با کلی شور و شوق و عشق و بدون احساس خستگی کارم رو انجام میدم و هرروز از طرف بیماران و همکاران و سرپرستارم ازم تقدیر میشه بعضی از همکاران معترض میشن که چرا من فقط تشویقی میگیرم و من میگم وقتی بیماری تورو صدا میکنه توهم مثل من میری بالاسرش تا حاجتش رو برطرف کنی؟پس انتظار نداشته باش توهم مثل من تشویق بشی.

    هرکس باتوجه به باورها و اعمالش نتیجه میگیره

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: