باوری که تغییرش، درهایی از نعمت را به زندگی ام گشود - صفحه 72

1180 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    متینا عباسی گفته:
    مدت عضویت: 795 روز

    سلام استاد عزیزم

    درخواستی که قبلا هم خودم از خداوند داشتم و هم از دیگران میشنیدم،این بوده که خدایا اول جنبه ی پولدار شدن رو به من بده،بعد پولدارم کن…

    این یعنی خب من فکر میکنم و باور دارم که فردی که ثروتمند بشه،بی جنبه میشه و خدارو فراموش میکنه…

    از بچگی خیلی ازاین حرفا شنیدم که میگفتن فردی که ثروتمنده،مغروره و دیگران رو تحویل نمیگیره،از بالا به ما نگاه میکنن و…

    خب فردی که ثروتمنده،بخاطر باورهاش به اون ثروت رسیده و یکی از اون باورها اینکه،هرکسی توانایی ساختن زندگی خودش رو و خلق شرایط دلخواهش رو داره و حتی اگر از بدترین نقطه شروع کنه میتونه به بهترین نقطه برسه…

    بااین باور دیگه اون فرد دلش برای کسی که فقیره نمیسوزه و همین که احساس دلسوزی نداره کمک بزرگیه به اون افراد اما ما برداشت و نتیجه گیری مخالفی داریم و میگیم اون فرد مغروره و خدارو نمیشناسه و بنده ی خدارو فراموش کرده و…

    مورد دیگه ام اینکه،مثل منی که دارم روی باورهام کار میکنم و سعی دارم اون هارو مثبت کنم،صددرصد نمیخوام که فردی وارد مدار من بشه که ذهنیتش فقیره و وابستست و خودش رو ضعیف میدونه و دنبال یک حامی میگرده…

    اون فرد ثروتمند هم حق داره اگر افراد فقیر رو تحویل نگیره،چون نمیخواد که انسان های ضعیف که باور ندارن میتونن زندگیشون رو خلق کنن و فقط دنبال یک دست دهنده میگردن،بیاد توی مدارشون…

    اینم شنیدیم که اگر طرف ثروتمند شده،صددرصد یا ارث بهش رسیده یا حتما خلافکاره وگرنه که نمیشه این همه ثروت داشت…

    چون باور نداریم به فراوانی جهان و باور نداریم به توانایی هایی که یک انسان میتونه داشته باشه برای خلق زندگیش،انگ میچسبونیم…

    از پدر و مادرهایی ام شنیدم که به فرزنداشون چون با باورهای محدودکننده اونا مخالفت میکردن گفتن،بچه تو اگر به جایی برسی دیگه چیکار میکنی؟کلا مارو و خدارو فراموش میکنی و…

    گفتن فلانی رو تا بزرگش کردن و به جایی رسیدو پولدار شد،پدر و مادرشو گذاشت خانه سالمندان…

    خب هزارو یک دلیل برای این کار وجود داره،اما ما میگیم طرف پول چشماشو بسته و از خدا نمیترسه و…

    خداروشکر که من هم خیلی وقته دلسوزی برای دیگران نمیکنم و این باور رو دارم که خداوند همه ی مارو هدایت میکنه و اگر خوده فرد خودش بخواد میتونه و توانایی این رو داره که تغییر کنه و شرایطش رو هم تغییر بده.

    چرا تبریز گدا نداره؟ چون کسی اونجا به گدا کمک نمیکنه و زمانی که کسی کمک نکنه پس یعنی گدایی ام نمیتونه وجود داشته باشه…

    ( تنها کمکی که میتونیم بکنیم،کمک نکردنه.)

    باید به جایی برسیم تا دیگران نتایج مارو ببینن و این باور رو پیدا کنن که میشود زندگی رو اونطور که میخوایم خلق کنیم و تغییر بدیم.

    اگرهم میخوایم کمکی بکنیم،باید مزد اون شخص باشه.یعنی در عوض کاری که اون فرد برای ما انجام داده بهش مزدی بدیم…

    به عنوان مثال در عوض ابیاری باغ و یا اصلاح درختان و گلکاری باغچه، به اون شخص مزدش رو بدیم.

    بااین کار اون شخص متوجه میشه که برای بدست اوردن چیزی باید قدمی برداره…

    سپاسگزارم استاد برای فایل عالیتون…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      زینب ندرلو گفته:
      مدت عضویت: 1010 روز

      سلام متینا ی عزیزم

      چقدر قشنگ تو کامنتت به کلی باور محدود کننده اشاره کردی

      که خیلی ریشه تو وجودمون داره

      وقتی استاد میگفتن که تعییر این باور که ثروت منو از خدا دور میکنه یه جهاد اکبر میخاد آنقدر جدی نمیگرفتم این باور رو

      ولی وقتی امروز کامنتت رو خوندنم دیدم چقدر باورای ریزی زیر مجموعه ی این باور

      من یه پسر عمه دارم که از نطر مالی تو این چند سال رشد خیلی خوبی کرده

      ارتباطش کلا با ماها خیلی کم شده یعنی اصلا تو هیچ مهمونی شرکت نمیکنه حتی تو عروسی ها خیلی کم میاد همیشه میدیدم همه پشت سرش میگفتن خیلی دیگه مغرور شده به خودش و دیگران رو آدم حساب نمیکنه

      چند باری چند نفری ازش قرض خواستن و نداده همه میگفتن میخاد مال دنیا رو چیکار کنه منم یکی از اون آدما بودم میگفتم ببین پولدار شی دیگه دست کسی رو نمیگیری

      ولی خدا رو شکر الان میدونم چرا اون نزدیک این آدما نمیشه

      الان میتونم درک کنم چرا قرض نمیده و دلیل موفقیت هاش داره برام روشن تر میشه

      وقتی هنوز اینجور نمونه ها رو میبینم و مثل گذشته فکر میکنم باید خیلی جدی تر رو خودم کار کنم

      ممنونم ازت بابت نوشتن کامنتت

      باعث شد بیشتر موشکافانه خودمو بررسی کنم رفتارمون زیر ذره بین بگیرم

      ببینم وقتی آدم ثروتمند میبینم چی میگم تو این ذهنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        متینا عباسی گفته:
        مدت عضویت: 795 روز

        سلام دوست عزیز من

        خیلی سپاسگزارم از بازخودتون…

        خداروشکر میکنم که نوشته هام برای شما مفید بوده.

        صددرصد در پشت هر فکر و رفتار ما باورهایی وجود داره که اگر به قول شما موشکافانه و آگاهانه دنبالشون بگردیم خیلی زودتر میتونیم جای اونهارو با باورهای مثبت عوض کنیم.

        دارم روی این جنبه از شخصیتم کار میکنم که دیگران رو قضاوت نکنم و به عنوان مثال نگم اگر فلانی فلان کارو میکرد درست بود و یا نبابد این کارو میکرد و…

        به این دلیل که هرکسی از نظر خودش داره درست ترین کاررو انجام میده(هیچکس نمیخواد بد باشه و برای هرکاری که میکنه دلیل منطقی، حداقل از نظر خودش داره)

        پس اگر فردی رو دیدم که ثروتمنده و بقول ما مغرروره میگم حتما دلیل داره برای خودش…

        و اگر بیایم زوم کنیم میفهمیم که دلایلش چی بوده.

        با قضاوت نکردن دیگه ازهیچکس ناراحتی به دل نمیگیریم و ارامش خودمونم بیشتره.

        با تشویق کردن انسان های ثروتمند و موفق و توجه کردن به اونها جهان پاداش مارو که از همون جنس(ثروت،موفقیت)است رو به ما میده.

        و برعکس با فرستادن فرکانس حسادت،قضاوت و… جهان از همین جنس فرکانس و ارتعاش رو به زندگی ما وارد میکنه….

        بازهم سپاسگزارم ازت دوست من بابت بازخوردت…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    هدیه سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1248 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام سلام به بهترین استاد دنیا سلام به خانم شایسته عزیزم سلام به همگی

    قسمت 25روزشمار تحول زندگی من

    خدای من شکرت

    استاد داشتم با خودم فکر میکردم پس چرا پولهام بیشتر نشد یا اگرم زیاد شد سریع به حالت قبلش برگشت چرا از یه حدی به بعد بیشتر نمیشه و امروز جواب رو یافتم چون ذهن من با وجود اینکه بارها تکرار کردم ثروتمند شدت معنوی ترین کار دنیاست ،چقدر مثال از اینکه ثروتمند بشی آدم خوبی میشی براش آوردم بهش گفتم نگاه کن امام علی تاکید کرده به ثروت اماااااا به قول شما این باور مخرب خیلیی عمیقههه

    خیلی سخته وقتی به یه سری از رفتار هام افکارم توجه میکنم میگم خدای من چرا اینجوری میکنم با اینکه میدونم !!! اصلا خیلی سختهههه که کنترلش کنم این باور مخرب من چسبیده به ذهنم و بدتر اینکه چند وقتی بود که روی این باور کار نمیکنم!! (توقع داستم با یکی دو روز از این حرف ها زدن به خودم باورم تغییر کنم غافل از اینکه همیشه باید کار کنی روی این باور)مثلا وقتی دورهم میشینیم از افرادی صحبت میشع که از راه بد ثروت ساختن یا فردی که ثروتمند بود و خودشو گم کرد مغرور شد و الان ببین وضشو

    همه چیزشو از دست داد من هی این ورودی هارو به ذهنم میدادم و توقع داشتم که باورم بهترشه خوب لعنتییییی اینا که قوی ترش میکنه !!

    وای خدایا شکرت خندم میگیره وقتی به عملکردم نگاه میکنم چقد خوب شد که این فایل رو گذاشتین

    و یه چیز دیگه من سعی میکنم اصلا تلوزیون و فیلم و سریال نگاه نکنم چون اونها هم باور مخرب رو قوی ترش میکنن

    اصلا باید این فایل ها رو همیشه پخش کنم و هی به خودم یادآورشم که ثروتمند شدن چقد خوبههه

    استاد دیشب نمیدونم از کجا اومد این افکار که هعی هدیه توهم که داری تغییر میکنی یعنی میخوای بالابری ؟میخوای خودتو بالاتر از خانوادت بگیری ؟ یعنی میخوای خودتو بالا تر از دوستات بگیری ؟ تو ثروتمند که بشی لابد مغرور میشی

    استاااااد اصلا بدون اینکه کنترلی روی این افکار داشته باشم تو ذهنم پخش میشد ! آره این ناخودآگاهمه که اینو باور داره

    من دلیل میارم برای ذهنم که چرا باید تغییر کنم و اگه اینکارو نکنم اوضاع چطور میشه

    الگو هایی مثل شما که با ثروتمندشدن چقد قشنگ به خونوادشون کمک میکنن استاد وقتی که میگفتید من الان میتونم به مامانم کمک کنم هرجا خواست بره برای عزیزانم هدیه بگیرم اون موقع بابام یه لبخندی زد و چشماش برق میزد این یه نشونه بود که بابام خیلی خوشحال میشه که من پیشرفت کنم وای استاد همین الان احساس میکنم که دری از آگاهی به روم باز شده انگار مقاومت کمتر شد و تو ذهنم این پخش شد که اصلا برای اینکه تو پیشرفت کنی و بالابری خونوادت پشتت هستن و میگن هر چی میخوای فراهم میکنیم چقدر تلاش میکنن برات و از ته دلشون خوشحال میشن که تو موفق بشی اونها به این امیدوارند حالا اگه من بخوام بدبخت باشم و حرکت نکنم روز به روز پایین تر میرم و اونها هم حرص و جوش میخورن برای من

    پس من به جای اینکه کاری انجام ندم چون این باورو دارم میام باورمو تغییر میدم

    خدایا خوشحالم و آرام ممنونم که وارد این مسیر شدم خدای من اگه این آگاهی هارو که داره بهم گفته میسه بدونم و عمل نکنم اون دنیا باید چه کنم ؟ بهم گفته میشه اون بنده خداهایی که نمیدونستن رو کاری نداریم ولی تو که میدونستی چرا انجام ندادی پس برو وارد جهنم شو

    این فایل سراسر آگاهی بود میدونم با هر بار گوش دادن بهتر درک میکنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1757 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    حقیقت این است

    که هر چه پولدارتر شویم ، از فرکانس شیطان دور میشویم

    و به فرکانس رب العالمین نزدیکتر میشویم

    این باور را از جنبه های مختلفی میتوان بررسی کرد اما من میخواهم از این جنبه بررسی کنم…

    (قَالَ رَبِّ بِمَاۤ أَغۡوَیۡتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَأُغۡوِیَنَّهُمۡ أَجۡمَعِینَ)

    [سوره الحجر 39]

    این جمله از زبان شیطان است که میگوید

    بر سر راه بندگان خدا مینشینم و با زینت دادن آنچه در زمین است آنها را گمراه میکنم…

    با زینت دادن

    چقدر شیطان کد قشنگی به ما میدهد

    داره به زبان بی زبانی میگه که:

    ای بندگان خدا ، برید دنبال زینت تا از زینت سیر شوید و بگذرید از این زینت های دنیا تا اسیر فریب من نشوید.

    آری ، وقتی که من به زینت دنیا رسیده باشم و از آن سیر شده باشم و گذشته باشم ، دیگر راه ورود فرکانس شیطان را به خودم میبندم…

    خب ، من چجوری میتونم به زینت دنیا برسم تا به مرحله گذشتن از آن برسم؟

    جواب یک کلمه است

    با “پول”

    هر چه بیشتر پولدارتر باشی ،بیشتر و زودتر زینت های دنیا را تجربه میکنی و سیر میشوی و….

    آری ؛ این از برکات حضرت پول است که باعث نزدیک شدن ما به خدا میشود

    تصور کنید

    دو نفر که یکی از آنها پولدار هست و غرق در نعمت های الله و یکی از آنها فقیر است و در بدرد دنبال یک قرص نان

    حال این دو نفر وارد یک تالار مجلل و زیبا میشوند تا به سخنان مالک تالار گوش دهند

    کدام یک از آنها با تمرکز بیشتری به صحبت ها مالک تالار گوش میدهد؟

    چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است…

    فرد پولدار چون غرق در زیبایی ها بوده و همه آن زیبایی ها را تجربه کرده خیلی راحت به صحبت ها مالک تالار گوش میدهد

    ولی آن فرد فقیر چنان مات تماشای زیبایی آن تالار میشود که نمیفهمد مالک تالار چه میگوید…

    آری ما وارد این تالار مجلل دنیا شدیم و مالک این تالار خداست و هر چه بیشتر پولدارتر شویم مات تماشای مالک این دنیا میشویم و در عین حال از نعمت هایش هم استفاده میکنیم…

    فقط یک نکته

    یادمان باشد که خدا بروی زینت های دنیوی غیرت دارد و دوست دارد بندگانش از آنها استفاده کنند

    (قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِینَهَ ٱللَّهِ ٱلَّتِیۤ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّیِّبَـٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡقِۚ)

    [سوره اﻷعراف ٣٢]

    و دوست دارد وقتی به سمت او برای مناجات با او میرویم با زینت باشیم

    (یَـٰبَنِیۤ ءَادَمَ خُذُوا۟ زِینَتَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدࣲ)

    [سوره اﻷعراف ٣١]

    و زینت های دنیا با پول به دست می آید…

    و در آخر سلام میدهم به یکی از الگوهای ثروت خودم

    الگویی که عکسی از او ندارم اما عکسی از مقبره اش بروی دیوار اتاقم است تا با نگاه کردن به آن…

    حضرت اباعبدالله الحسین

    او از ثروتمندترین مردان عرب در زمان خودش بود

    او که در زمان بعد از شهادتش اینگونه مایه ثروت و برکت است ؛ در زمان حیاتش چگونه بوده؟؟؟

    او بی نهایت ثروت داشت

    من در پایان نامه خودم با عنوان “نقش ثروت در دینداری و ترویج فرهنگ دینی با الگوگیری از پیامبر و اهل بیتشان ” از این بزرگ مرد تاریخ یاد کردم

    واقعا امام حسین ، امامی است که باید او را از نو شناخت

    اسم امام حسین که می آید یاد عزا و ماتم میفتیم ، اما برای من اسم امام حسین یعنی ثروت کلان…

    در تاریخ نقل شده است که معلمی به یکی از فرزندان امام حسین سوره حمد را یاد داد

    وقتی که فرزند ایشان سوره حمد را برایشان خواندند ، امام به قدری از کار معلم به وجد آمدند که به عنوان هدیه یک هزار دینار پول و یک هزار دست لباس به او هدیه دادند

    تصور کنید یک هزار دست لباس

    آری ؛ او میدانست که خرید یک هزار دست لباس کمکی عظیم است به جاری شدن ثروت در جهان ، از مغازه دار گرفته تا تاجر و خیاط و….

    حال اگر قبلا به من میگفتند هزار دست لباس ؛ میگفتم اسراف است

    و خدا رو شاکرم برای این آگاهی…

    و هم چنین در تاریخ نقل است

    که امام حسین قبل از واقعه عاشورا به عمر بن سعد که فرمانده لشکر یزید بود پیشنهاد داد که دست از این کارت بردار

    عمر سعد گفت اگر دست از کارم بردارم خانه ام را خراب میکنند و املاکم را از من میگیرند

    و در اینجا امام حسین به او میگوید : من بهتر از آن را به تو میدهم و حتی امام پیشنهاد داد که یک از املاکش را که زمینی بزرگ واقع در حجاز عربستان که دارای یک چشمه به ارزش بیش از هزار هزار دینار طلا است را به تو میدهم به شرط اینکه دست از کارت برداری

    اما عمر بن سعد در دوگانگی بین یزید و امام حسین نتوانست راه حق را انتخاب کند و به وعده دروغین “پادشاهی شهر ری” یزید دل خوش کرد و ….

    آری ، این امام بزرگوار اینچنین غرق در ثروت بود که از ثروت گذشته بود و سیر بود از دنیا

    آنقدر سیر بود که زیر بار بیعت با یزید و وعده های او نرفت

    حال اگر فقیر بود چه تضمینی بود که بتواند به این راحتی دست رد به سینه او بزند؟؟

    و اینقدر سیر شده بود از لذات دنیا که خیلی راحت در خدا غرق شده بود و آماده لذت دیدار با او بود و اینگونه بود که خودش را فدای خدایی کرد که در روزگاری از وجود خودش در او دمید تا زنده شود و نامش در عالم ماندگار شد

    پس ذره ای شک نکنیم که

    پولداری مساوی است با دورشدن از شیطان و رسیدن به خدا

    استاد عباس منش ممنونم از شما بابت این فایل زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  4. -
    سبحان رستم آبادی گفته:
    مدت عضویت: 839 روز

    با نام و یاد خداوند بلند مرتبه و مهربان

    باسلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته مهربونم و دوستان بی نظیر خودم.امروز خبری رو شنیدم در مورد خودم ، خیلی ریختم بهم از درون و آشفتگی و اضطراب بیش از حدی گرفتم هر چه کلیپ های صوتی استاد رو گوش میدادم ،از خدا مرتب کمک میخواستم که خودش آبرومو حفظ کنه، موزیک شاد گوش کردم ، تمامی حرفهای استاد نیومد تو ذهنم حال خوب اتفاقهای خوب،حال بد اتفاقهای بد،بازم درست نمیشد،لحظه ای کوتاه حالم خوب میشد و باز ذهن داستان سرایی میکرد و توجیه و بهانه میآورد برام، میدانم به لطف خداوند این نیز بگذرد و به قول استاد حس بد شیطانه و میخواد که منو خراب کنه و به زمین بزنه ، ولی با اینهمه ترس و آشفتگی از درون و ذهن ولی یه آرامش خاطر عجیبی دارم ، دیدم که تو گذشتم چطور خداوند تو بدترین شرایط کار رو برام در آورد و نتایج همش به نفع من شد و برای من شده و اصلأ ربطی به نتیجه افکار توهم زای من نداشته، نمیدانم چرا اینجا می‌نویسم ولی یه حس بسیار قوی و زیبایی به شما دوستانم و استاد عزیزم دارم،از خدا خودش می‌خوام که حامی همه ما باشه و بهترینها رو نصیبمون بکنه

    سلامتی و ثروت و روابط عالی دنیا و سعادت و آرامش دنیا و آخرت نصیبتان بشود.ممنونم از خدای مهربانم برای این مسیر نور.الهی شکرت.الهیشکرت.الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سمانه امینی گفته:
    مدت عضویت: 966 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام استاد عزیزم

    دقیقا از جایی که شروع کردم شخصیتم را تغییر دهم در عمل، همه چیز تغییر کرد رابطم با همسرم ،روابطم با دیگران،میزان آرامشم، رابطم با خدا فقط کافی است من در مسیر باشم و روی خودم هر روز کارکنم و تشنه ی این آگاهی ها باشم جهان من را هدایت می‌کند به موقعیت ها به انسان هایی که هم فرکانس با من هستند شرایطی برای من ایجاد می‌شود برای آسوده و راحت زندگی کردنم اصلا نیازی به هیچ تلاش فیزیکی برای به‌وجود آمدن این شرایط و موقعیت ها نیست ….مهم ترین کار کنترل کانون توجهم ،ایجاد باورهای جدید،توجه به زیبایی ها وتحسین آنها وصحبت کردن درباره شان که نتیجه این فرایند احساس سپاسگزاری از خداوند در درونم ایجاد می‌کند و چه احساسی زیباتر و بالاتر از شکرگزاری

    خدایا سپاسگزارم که همیشه هدایتگر من بودی کافی است که من نشانه ها را ببینم کافی است که من در لحظه باشم آنوقت هاست که همه جا حضورت را حس میکنم..خدایا سپاسگزارم که همیشه صدایت زدم و خواسته ام را اجابت کردی،،خدایا سپاسگزارم

    استاد عزیزم واقعا شما یدونه اید بخدا هیچ کسی ندیدم که کلامش ،بیانش توی قلبم نفوذ کنه اینقدری که ایمان بیارم به صحبت هاش و عمل کنم…..میدونم که میرسم به همه رویا هام میدونم همین طور که تکاملم را طی کردم و موفقیت هایی کسب کردم مطمئنم که موفقیت های مالی زیادی هم کسب میکنم ….من به شوق زیبایی های این دنیا از خدا خواستم که به من اجازه زندگی کردن بر روی زمین را بدهد مطمئنم به همه رویا هام میرسم چون خودش در دلم ایجاد کرده و خودش هم تا الان هدایتم کرده خودش راه سیدن به رویاهام رو داره نشونم میده ….

    استاد واقعا عاشقتونم که اینقدر بی نظیرید…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  6. -
    مینا گفته:
    مدت عضویت: 2044 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم وهمراهان

    درک امروز من از این فایل

    باوری که با تغییر آن درهایی از نعمت به روی شما باز می‌شود

    اگر من ثروتمند شوم از خدا دور میشوم

    اگر دنبال دنیا و مادیات بروم آخرت را از دست میدهم و…

    این باور این قدر قوی و ریشه داره مخصوصا توی ما مذهبی‌ها که هر کاری رو میکنیم برای رضایت خدا …نماز می‌خونیم حجاب میگیریم روزه میگیریم دعا میکنیم مراسم مذهبی میریم واز حیلی خوشی ها میگذریم که به خدا نزدیک بشیم

    جالا منه ادم مذهبی وقتی این باور رو دارم

    هر چه قدر تلاش کنم احساس خوب داشته باشم سپاسگزار باشم توجه به فراوانی کنم باورهای عالی در خودم بسازم وبه احساس خوب برسم امااین یه باور رو داشته باشم که با رسیدن به ثروت آدم دور از خدایی میشم احساسم بد میشه واین احساس بد تمام اون احساسات خوب رو تحت وشعاع قرار میده وذهن برای اینکه این احساس بد روتجربه نکنه از تمام اون اتفاقات خوب جلو گیری میکنه

    همینه که کلی باور خوب میسازی رشد میکنی یه پله میری بالا واین باور فعال میشه دوتا پله پرتت میکنه پایین چون یه باور قوی که چسبیده به این باور اینکه

    هر که‌در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    علی نوری گفته:
    مدت عضویت: 2219 روز

    به نام الله یکتا

    برگ 25 این سفرنامه جذاب

    خدارو بی نهایت سپاسگزارم بابت آگاهی های نابی که هر روز وارد زندگیم میکند.

    سلام استاد عزیزم

    به محض اینکه بخواهی شرایطت تغیر بدی، خداوند از طریق دستان قدرتمندش، ایده،راهکار، شرایط و انسان هایی جلو راهت می ذاره که بتونی شرایط عوض کنی.

    هر کسی هر جای دنیا که باشه، تو هر شرایطی باشه تو ثروت مطلق باشه، یا تو شرایط بد، جایگاه واقعیش همونجاست، نه برا خودت دلسوزی کن نه برای دیگران چون این شرایط حاصل باور هایی که داری، باورهات تغییر بده که شرایطت بهتر بشه،

    تو باید همین جایی که هستی شرایط بهتر کنی به موفقیت برسی، بعد به مهاجرت فکر کنی که شرایطتت از این که هست بهتر کنی، نه این که فکر کنی اگه برم فلان کشور یا فلان شهر به ثروت و موفقیت بی نهایت می رسم، نه نمی رسی،

    چون شهر وکشور باعث موفقیت تو نمیشه بلکه این باورهاست که زندگیت رو میسازد.

    ثروت معنوی ترین کار دنیاست، وقتی به ثروت برسی سپاسگزار واقعی هستی، وقتی به ثروت برسی می تونی به دیگران. کمک کنی، وقتی به ثروت برسی می تونی بهترین و زیباترین زندگی رو برای خودت و خانوادت ایجاد کنی،

    اما اگه همینجور فقیر باشی و از لحاظ مالی نخواهی ثروتمند بشی چی؟

    هر روز شرمنده خودت و خانوادت هستی، نمی تونی از زیبایی ها و تفریح های خداوند استفاده کنی، نمی تونی بری شهر و کشورهای دیگه رو ببینی، نمی تونی به دیگران که هیچ، به خودت هم کمک کنی،

    به نظرت خداوند دوست داره که تو ثروتمند بشی یا فقیر؟ واقعا چی فکر می کنیم؟

    آیا با ثروتمند شدن می تونیم به بندگان خدا کمک کنیم یا با فقر؟

    اگه می خواهی به دیگران کمک کنی لطفا خودت فقیر نباش، غنی باش و ثروتمند

    چطور ثروتمند بشیم؟

    فقط باورهاتو تغیر بده لاجرم هدایت می شی به مسیر های ثروت و موفقیت

    وظیفه تو فقط کار کردن روی باورهاته، و عمل کردن به اوناست و وظیفه خداوند اینه که به آرزوهات رنگ واقعیت بده.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    زهرا زعفرانلویی گفته:
    مدت عضویت: 1134 روز

    سلام استاد عزیزم

    وقتی توضیحات خانوم شایسته عزیز رو در قدم 25 از روزشمار تحول زندگی من خوندم، یک جرقه بزرگ در ذهن من زده شد

    همیشه از اطرافیان ب خصوص مادرم میشنیدم که میگفتن منو بابا روابط عالی ای داشتیم تا زمانی که اون خونه ی دوطبقه مونو ساختیم،همه چیز خوب بود تا زمانی که اومدیم شهر خودمون پیش فامیل ها،فلان فامیلمون از وقتی پولدار شده همش فکر میکنه زنش کافی نیست و دنبال زن دومه و….

    من اصلا این فکر رو نمیکردم ک ممکنه این باور که ثروتمند شدن باعث دوری از خدا و خراب شدن روابط میشه رو داشته باشم تا اینکه گذشته مثل یک فیلم از جلوی چشمم رد شد بعد از خوندن متن این فایل

    حتی داشتن این باور باعث میشه ناخداگاه از اینکه پارتنرت ممکنه به موفقیت هایی در زندگیش برسه یا ثروتمند بشه بترسی و تصمیمات اشتباهی رو از روی ترس بخاطر این باور نهان بگیری…

    خوشحالم این باور ک برخلاف تصور خودم خیلی هم در وجود من نهادینه شده بود و خیلی از رفتار ها و باورهای من رو کنترل میکرد رو شناسایی کردم و از همین الان کمر همت میبندم تا از بین ببرمش

    عاشقتونم ممنونم بابت این فایل معرکه و عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 2157 روز

    ردپای روز بیست و پنجم

    ثروت باشکوه

    ثروتمندشدن معنویترین کار دنیاست

    چقدر راحت پول خرج کردن عالی

    چ حس خوبی ب ادم میده

    حس شادی

    رضایت

    من ١١ سال توی زبانسرا کار کردم و کرونا جرات جدا شدن از اون سیستم ( اب باریکه ای که جرات رها کردنش نداشتم) ب من داد

    همیشه، همیییشه تو این ٣٧ سال عمرم

    یا ب اندازه کافی برای خواسته هام پول نداشتم

    یا اگه داشتم ترس از تموم شدنش نمیداشت هزینه کنم و لذتی ببرم

    ب خودم میومدم و میدیدم ته حسابم ٣٠ هزارتومن

    و افسرده و درمونده تر میشدم

    واقعا نمیدونم پولا خرج چی میشد

    خداروشکر الان ب ازادی زمانی و مکانی رسیدم

    هر زمان بخوام برای شاگردانم توی خونه وقت میذارم

    ولی هنوز ی سری از اون ترمزا محکم سرجاشونن که من درامدم خیلی پایین و بعضی ماهها صفره

    نقاشی رو خیلی دوست دارم

    ب خاطر پول دراوردن نتونستم برم کلاس

    همیشه خرید اسون برام ارزو بوده

    منتظر بودم دوره نقاشی تخفیف بخوره تا بخرم

    دوره ابرنگ تخفیف بخوره تا بخرم

    ارزوم که راحت لوازم نقاشی بخرم

    ولی چون پولم نمیرسید

    مجبور میشدم فیک بخرم

    یا ب جای خرید ماژیک بسته ای ، ماژیک دونه ای بخرم و موقع کارت کشیدن بیس بار تو دلم دو دوتا چهارتا کنم

    بارها دلم خواسته برای تولد مادر و پدرم هدیه خوب بخرم

    برای دوستم از اون چیزایی که دوست داره ب عنوان هدیه بهش بدم ولی بجای کیفیت و اون هدیه مورد علاقه ، قیمت برام تو اولویت بوده

    دوست داشتم

    اگر با مامان یا خواهرم میرم بیرون و برای خودم لباس خریدم ی دونه هم برای اونا بخرم

    و بعدش بریم رستوران و ناهار یا شام بخوریم ب حساب من

    بارها شده که بیرون رفتیم ولی چون هزینه غذا زیاد میشده، اومدیم خونه و غذا درست کردیم و خوردیم

    اون سالها که با قانون اشنا نبودم

    یادم با مامانم رفته بودم هایپراستار باکری ( من ساکن استان بوشهرم و خانواده ام تهران، و بسته ب اوضاع مالی و کاری سالی یکی دوبار میرم بهشون سر میزنم)

    مردم میدیدم که چرخ خریدهای بزرگ هل میدن که تا بالا پره پره بعضیاشون دوتا چرخ پرکرده بودن

    میشنیدم که میگفتن

    ناهارم از همین هایپر بخریم و ببریم

    و من همش تو ذهنم حساب میکردم و تو دلم میگفتم خوشبحالشون چقدر وضعشون خوبه و

    بعدش ب خاطر باور عدم لیاقت و کمبود

    قضاوتشون میکردم میگفتم

    اینا دیگه چقدر راحت طلبن

    و ی ناهارم درست نمیکنن، و همه چی رو اماده میخرن

    تو دلم میخواستم این داشته باشم ولی پام رو ترمز بود و چون با درامد خودم میسنجیدم ، برا من اینطور خرج کردن و زندگی غیر ممکن بنظر میرسید

    پس بجای تحسین، قضاوت میکردم تا تخلیه بشم

    و خودم خانم خونه دارو زندگی جمع کن و … نشون بدم ( نقابی ک سالها پشتش قایم شدم ، چون پولش ندارم و میدونم اگر پولش باشه منم دوست دارم ب راحتترین حالت ممکن زندگی کنم)

    یکی دیگه از مثالهایی که خدا ب من نشون میداد

    زن و شوهری سال ٩٩ برای چندین ماه شاگرد انلاینم بودن

    منزلشون زعفرانیه بود

    خدمت کار داشتن

    خریدهاشون از پالادیوم بود

    برای ی تور چابهار کلیی هزینه کردن ( ادرس پیج تور رو شاگردم استوری کرده بود و من رفتم قیمتها رو دیدم)

    مثلا ی بار گفت دو سه سال پیش ( میشد ٩٧ یا ٩6) ی سفر رفتیم دبی و حدودا 5٠ تومن شد

    اون 5٠ میلیون ی جوری گفت که دقیقا بالا نوشتم

    انگار 5٠ هزار تومن شده بود

    و من غبطه میخوردم و غبطه میخوردم ب جای تحسین

    یا ی چیز دیگه

    دیشب ب خونه دوستم دعوت شدم و برای پذیرایی استکانهای خیلی ظریف و نقلی ایکیا برای چای اورد

    گفت هر دونه استکان و نعلبکی ( ب جرات میتونم بگم شاید اندازه دوتا قلپ چای جا میشد)

    ٢4٠ تومنه

    و دوستم روز قبلش ١٢ تا استکان و نعلبکی ایکیا رو خریده

    یا چون دختر ١٢ سالشون نقاشی دوست داره براش مدادرنگ ی حرفه ای پلی کروم ١٢٠ رنگ خرید ( آرزوم داشته باشم و امسال پولش میسازم و میخرم) بدون اینکه قیمت بپرسن

    جعبه رو گرفتن و رفتن دم صندوق و کارت کشیدن ، خداروشکر

    خب این داره ارزشمندی پول میرسونه که چیزی که دوست داری رو میخری حالا هرچقدر باشه

    خدا این مثالها رو ب من نشون میده که هست، پات بردار تا ب تو هم برسه

    قبلا نمیفهمیدم و قضاوت و حسادت میکردم

    ولی الان ک میبینم میگم خدایا شکرت که اینقدر پول دست مردم

    شکر که راحت خرید میکنن

    شکر برای این همه ماشین خارحی تو شهر

    شکر برای این همه مشتری که ناخن کار و ابروکارم دارن و برای نوبت گرفتن باید چندین روز زودتر هماهنگ کنم

    و خودم اگاهانه دنبال نمود های ثروت و فراونی هستم

    و تازه با این خرید ب گسترش ثروت کمک میشه، ب فروشنده، ب لنج داری که بارها رو میاره، کارگرهای لنج، گمرک، خود شرکت ایکیا و …

    من تعهد س برابری درامدم نوشتم و امسال باید درامدم س برابر یا بیشتر کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    آرزو دادفر گفته:
    مدت عضویت: 975 روز

    به نام خدای مهربان

    استاد عزیزم چقدر خوب راجع اینکه ثروت چقدر میتونه لذت بخش باشه صحبت می‌کنید مخصوصا وقتی برای مادرم هر ماه به حسابش پول بریزم ووقتی باهم میریم بریم بهش بگم هرچی دوست داره بخره وااای خدا چه لذتی داره براش طلا بخرم براش یه خونه به نامش بخرم

    به قدری پول بتونم براش بریزم که ازش پس انداز هم بکنه

    به بابام هم هدیه های گرون قیمت بدم مثلا گرانترین کت وشلوار رو براش بخرم

    واقعا حتی حس ثروتمند شدن هم لذت داره چه برسه که واقعی باشه

    تو حسش هم آرامش پیدا میکنی

    واقعا ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیا س

    من خودم الان کارمندم

    اگر ثروتمند باشم میرم دنبال کاری که بهش علاقه دارم

    با خیال راحت آزاد ورها مال خودم میشم

    برنامه هام مال خودم میشه

    هر وقت دوست دارم مرخصی میرم هر وقت دوست دارم به بچه هام میرسم هر وقت دوست دارم میرم

    واقعا ثروتمند شدن رهایی آزادی واستقلال رو بهمراه داره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: