باوری که تغییرش، درهایی از نعمت را به زندگی ام گشود - صفحه 79
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/11/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-11-08 08:17:172024-06-08 21:14:20باوری که تغییرش، درهایی از نعمت را به زندگی ام گشودشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استادان گرانقدر و دوستان عزیزم
روز بیست و پنجم از سفرنامه زندگی من
عنوان فایل: باوری که تغییرش درهایی از نعمت را به زندگیم گشود
ما بخاطر ورودی های نامناسب که تو گذشته داشتیم حالا چه تو فیلمها چه خانواده چه مدرسه این باور در به وجود اومده که پولدارا آدمهای بدی هستن و آدمای پولدار انسانهای خدانشناس و ظالمی هستن ولی همه اینا از ریشه غلط و حقیقت اینکه من هرچقدر ثروتمند بشم به خداوند نزدیکتر میشم هر چقدر خودم رو لایق ثروت بدونم خداگونه تر میشم هرچقدر میخوام به معنویت برسم به خدا برسم تنها راهش اینکه ثروتمند بشم پس باید با عشق باورهای مناسب با ثروت و پول بسازم که1دنیای ما دنیای فراوانی ست هر روز داره فرصت های پولساز بیشتر و بیشتر میشه هر روز داره جهان ثروتمند تر میشه2خودم رو لایق این ثروت بی پایان بدونم و این احساس رو در خودم به وجود بیارم و خودم رو ارزشمند بدونم تا جهان هم برای من ارزش قائل باشه و همه اتفاقات و شرایط و آدمهارو هماهنگ با این خواسته من بکنه
ما باید با تمام وجود رو این باور شیطانی که خیلی سرسخت کار کنیم و الگوهایی رو ببینیم که با ثروت زیاد چقدر به جهان کمک میکنن چقدر باعث گسترش جهان میشن و خداوند هم از همه این ثروتمندان حمایت میکنه چون هدف خداوند هم گسترش جهان در تمام ابعادش؛اصلا چه کسی میتونه ثروتمند بشه؟کسی که باور داشته باشه ثروت هست و حرکت میکنه چون ایمان داره که خدا کمکش میکنه هدایتش میکنه به ثروت بیشتر؛فقط باید هی اینو تو ذهنمون تکرار کنیم روزی هزاران بار که ایمان بیشتر=ثروت بیشتر
بنام خدای فراوانی ها
سلام به همه دوستان سلام به استاد عزیزم و مریم جان
یک سری باورها هستن که ثروت رو از ما دور میکنن
مهمترین اینه که باور نکنیم بشه
اول باید باور کنیم که می شود
و وقتی باور کنیم میشه ( با دیدن الگوهای دیگران ، با به یاد آوردن موفقیت های دیگه خودمون ) اون موقع به راهش هدایت میشیم
اول باید باور کنیم باید تو ذهنمون بتونیم نقطه نهایی رو تجسم کنیم
و وقتی تونستیم و فرکانس رو ارسال کردیم و حسش کردیم ، راهش میاد که از جایی که هستی این قدم ها رو نیاز داری تا بهش برسی
اون ایده هایی هم که میاد حالا دیگه بستگی به باورهای ما دارن
هر چقد باور های بهتر ، به راه های بهتر هم برای رسیدن هدایت میشیم
در هر صورت اول باید باور کنیم باید قانع بشیم که میشه برای منم میشه
و بعد باور مناسب براش ساخته بشه
اگه حسمون موقع فکر کردن بهش خوب نباشه اینجا یه فکر و باوری هست که نامناسبی و باعث میشه ما نتونیم فرکانس رو بفرستیم
با پیدا کردن اون ترمز می تونیم آزاد کنیم فرکانسشو
به صورت کلی چند تا باور پایه وجود داره که برای بزرگترین ترمز های ثروته
1- فراوانی
2- معنوی بودن ثروت
3- لایق بودن به خودی خود
4- راحت رسیدن بهش
واقعا الان که فکر میکنم دلیل نرسیدن درست حسابی به آزادی مالی ام همین کار نکردن درست حسابی رو ترمز هاست
اولین ترمزم میگه واسه تو نمیشه
اتفاق نمی آفته ، شرایطش نداری ، اگه برسی آینده خوبی بعدش نداری ، از خودت بی خود میشی و این باورها همین طوری دارن ران میشن و با وجود کار کردن هام بعضی موقع ها حالم رو بد میکنن
ولی درمانش فقط اینکه بهشون حمله کرد مثل مثال استاد که به خاکریز اون باور آلوده حمله کرد و فتحش کرد
واقعا باید بهش غالب شد ، دست و پا شکسته هم جواب نمیده تمیزتره انرژیت آزاد شه
اصلا نمیزاره تمرکز کنی رو اون مبحث
من تا میام رو شغلم تمرکز کنم حس بدی میاد سراغم
اصلا نمی دونم چیه ……
ولی من قول دادم که انجامش بدم و ادامه بدهم
فکر میکنم مهمترین باور برای من که نمی زاره ثروتمند بشم
لیاقت و اینکه خدا می خواد ما راحت و مدام تو ثروت و رفاه زندگی کنیم هست
فکر میکنم خدا نمی خواد ثروت همیشگی باشه
یا راحت بدستمون برسه
چون از خود بی خود میشیم
شاید همون باور معنوی نبودن ثروت هست
چون طبق آموزه های استاد اگر تو زمینه ای وقتی داریم به نتیجه آش فکر میکنیم حالمون به جای خوب شدن بد شد یعنی داریم به ناخواسته اون موضوع فکر میکنیم و باورهای اشتباه ما رو تو مدار ناخواسته در مورد اون هدف قرار میدم
خدایا من آزادی مالی می خوام
ولی یه ندایی تو درونم میگه ثروت دادن کار خدا نیست
نمیشه اینطوری راحت
اصلا ثروت می خوای چیکار همینطوری با خدا رفیق تری
خدایا تودرون من و بهتر از من میشناسی
خودت بهم نشون بده این ویروس چیه دقیقا
خودت همعلاجشو بزار جلوم تا بهش عمل کنم
من خالق زندگیم هستم
هر چیزی تو ذهنم بسازم بهش می رسم
قطعا برای من رسیدن به ثروت زیاد راحت سریع و مدام هست و این خواسته خدا برای من هست و بس
چون خدا خودش غنی هست
من با ثروت آدم بهتری میشه ، انگیزه ام بیشتر میشه ، حس و حالم بهتر میشه ، هدفمند تر میشم ،
انقد که الگوهای اطرافم اونایی که ثروتمند بودن آدم هایی بودن که تنبل بودن و خسیس ذهن من به شدت دفع میکنه ثروت رو چون من از تنبلی و عدم انگیزه و ذوق وشوق نداشتن بدم میاد
ولی میشه هم خدا رو هم خرما رو با هم داشت
آدم هر چقد ثروتمند تر بشه انگیزه آش بیشتر هم میشه چون میبینه تلاش هاش ثمر داده میره ازون پول ابزار های بهتری واسه کارش تهیه میکنه کارش رو ارتقا میده و زندگیش راحت تر هم میشه
خدا نمی خواد ما در حد نیازمان بلکه می خواد ما بیش از نیازمان داشته باشیم
چون زندگی تو ثروت و رفاه از من ورژن بهتری می سازه
چرا ؟ چون من وقتی ثروت زیاد داشته باشم می تونم تو کارم بهتر عمل کنم پس بهتر هم به جهان خدمت میکنم
من وقتی یه دختری باشم که آزادی مالی داره ، قطعا همسر و مادر بهتری میشم چرا ؟ چون انسان آزاد قطعا بهترین انسانه ، اون موقع به خودم افتخار میکنم می تونم تو رابطه بدون حس قربانی بودن ایفاش نقش کنم و این ربطی به مغرور شدن و ضربه زدن به رابطه عاطفی نمی خوره ( اینم بر می گرده به الگوهایی که دیدم اینکه یک نفر به ثروت رسید و نفر مقابل شرایط بدی رو گذروند )
اگر من زن خودساخته و بسیار ثروتمند باشم بچه های بهتری رو پرورش میدم چون دغدغه ندارم چون آرامش ذهنی دارم اون موقع می تونم برم کتاب آموزشی بخونم یا کلاس آموزشی برای پرورش بچه ها ، اون موقع می تونم مرد خودساخته و ثروتمندی رو جذب کنم که اونم پدر و همسر خوبی باشه ، اون موقع زندگی خانوادگی ما در رفاه هست و بچه هام امکانات زیادی دارن و با امکانات زیاد راحت تر به کمال میرسن ( اینم یه ترمز دیگه ثروت و امکانات باعثمیشه به خودش فشار نیاری راحت به خواسته هات برسی پس آدم بی اعتماد به نفسی میشی چون تو ارزش اعتماد به نفس و خود ساختگی تو ذهنم بالاتر از ثروته )
اتفاقا برعکس من با ثروت و ابزار مناسب اعتماد به نفس بالاتری رو تجربه میکنم ، آدم باید بتونه با توجه به داشته هاش به خواسته هاش برسه نه اینکه هی برای اعتماد به نفس بالا از صفر بسازه بسازه بسازه
ثروت = رشد پیشرفت
ثروت = رابطه عاطفی بهتر
ثروت = رابطه با خدا بهتر
ثروت = خدا می خواد ما بیشتر از نیاز ثروتمند باشیم
ثروت = حال روحی بهتر
ثروت = حال جسمی بهتر
ثروت = ثروت سازی و آخرت بهتر
ثروت = انگیزه برای پیشرفت و هدفمندی
ثروت = روابط با آدم ها بهتر
ثروت تو ذهن من رابطه عکس با اعتماد به نفس داره
ثروت تو ذهن من رابطه عکس با هدفمندی و پیشرفت داره
ثروت توذهن من رابطه عکس با حس الهی داره
ثروت تو ذهن من رابطه عکس با انسان دوستی داره
ثروت تو ذهن من چیزی نیست که خدا همیشه و راحت و زیاد بده
ثروت تو ذهن من یه چیز سفت و سختیه که نباید راحت و زیاد بهش برسم
خدایا همین الان تو کامنت نوشتم به ترمز هام هدایتم کن و هدایت شدم و نوشتم
خودت برطرفشون کن و ثروت رو تو ذهنم الهی لذت بخش واحب همیشگی و زیبا قرار بده با منطق هایی که بتونم به منطق های قبلی اشتباه ذهنم حمله کنم
ثروتمند شدن و پول دراوردن باید تو ذهنم مثل همیشه سالم بودن طبیعی باشه
باید حق مسلم و طبیعی خودم بدونم
ولی متاسفانه نمی دونم و فکر میکنم احساس لیاقتم هست که مشکل داره و سد میکنه فکر کردن به ثروت و حس کردن درستش رو
سلام خدمت استاد گرانقدر ومریم خانم عزیز ودوستان هم فرکانسی .بزرگترین باوری که میتونم داشته باشم که خدا رو باور کنم من فکر میکردم خدارو باور دارم ولی با گوش دادن به فایلهای استاد فهمیدم که من چقدر مشرک بودم توی زبان خدا خدا کردم ولی خودم دویدم پی درست کردن کارم وباز هم خوب نشده ولی زمانهایی بوده که چون خودم نتوستم کاری بکنم واز صمیم قلب به خدا سپردم بهترین اتفاقها واسم افتاده وکارم به بهترین روش انجام شده .وبهترین باوری که میتونم بسازم اینه که به خدا ایمان کامل داشته باشم ودر مقابلش تسلیم باشم .نچسبم به این کمی که دارم رهاش کنم وبه سوی ثروت واقعی حرکت کنم .خدایا کمکم کن تا بتونم پایدار باشم در ساختن بهترین باوری. استاد شما بی نظیرین .خدایا سپاسگذارم به خاطر آگاهیهایی که بوسیله استاد به ما می رسانی
بنام خدای مهربان
سلام به همه عزیزان
ردپای روز بیست و پنجم سفر
من برای گوش کردن فایلهای این سفر شگفت انگیز انگار خودم با خودم مسابقه گذاشتم که هر سری بتونم از سری قبل امتیاز بالاتری بگیرم و وقتی برام موقعیتی پیش میاد که یکی دو روز نمیتونم بیام کامنت بزارم قشنگ یه احساس کمبود دارم انگار یه چیزی گم کردم ، اینم از شگفتی آموزشهای خوب استاد و همراهی بی نظیر خانم شایسته عزیز دیگه:)
این حسم رو دوست داشتم به اشتراک بزارم اما از موضوع اصلی که باید درباره ی آگاهی های این فایل بگم دور نشیم!
من واقعا نمیدونم این باور رو دارم یا نه ! باور اینکه ثروت مارو از خدا دور میکنه ، تا به اینجا هرچی فکرکردم نشونه ای از این باور پیدا نکردم اما باید بیشتر بگردم تا ببینم اگر این باور نیست پس چه باوری که من هنوز به اون استقلال مالی که میخوام نرسیدم!
اما چقدر خوبه که آگاه شدم و مطمئن شدم واقعا که ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهان . اونجایی که استاد از خوشحال کردن اعضای خانوادشون به واسطه ی پول و ثروت میگفتن رو من عمیقا حس کردم ، اون حس حال خوب خوشحالی از خوشحال شدن عزیزان زندگیت چون خودمم تجربه های کوچکی داشتم تو این زمینه ، و این رو الان برای خودم بردم تو اهرم رنج و لذتی که جسته گریخته از فایلهای رایگان یاد گرفتم که باید برای رسیدن به خواسته لذت هارو تو ذهنم پررنگ کنم و این یکی از بزرگترین لذت های ثروتمند شدن برای منه ،واقعا من حتی تو تجسم هامم روزای تولد عزیزانم رو میبینم که با چیزهایی که دوست دارن میتونم خوشحالشون کنم و به نظرم این یکی از بالاترین لذت ها و شادی های دنیاست:)
و این فایل کمک کرد یه باور محدود کننده ای که اخیرا بهش رسیده بودم رو برام مهر تایید بزنه که حتما باید درستش کنم ، باور اینکه من اگر همین جایی که هستم تونستم به رشد و پیشرفت برسم هرجای دیگه ای هم برم اونوقت میتونم برسم و اگر نتونم پس هیچ جای دیگه هم نمیتونم! این باور همراه چند روز اخیر من بود که بدنبال پیشرفت در جای دیگه بودم و یکدفعه با گوش کردن فایلهای استاد متوجه شدم چه ترمزی دارم و الان واقعا درکش کردم و میرم که با جهادی اکبر تبدیلش کنم به باوری قدرتمندکننده .
از خدا میخوام هدایتم کنه ، همینطور که منو به این مسیر الهی و پراز آگاهی های ناب هدایت کرد به اینکه متوجه ی باورهای محدودکننده ام و ترمزهام هم بشم هدایتم کنه که بتونم درستشون کنم و تو مسیر و مدار رشد قرار بگیرم.
برای همه ثروتی بی پایان رو آرزومندم
در پناه خدا باشید
به نام خداوند بخشاینده ی موهبتها
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربونم و تمام اعضای خانواده
روز بیست و پنجم از تحولِ زندگی من
امروز با گوش دادن این فایل گذشته ی خودم مثل یک فیلم از جلوی چشمام گذشت که احساس کردم در اینجا باید بنویسمش
سال 94 و 95 من تقریبا 2 سالی میشد که فارغالتحصیل شده بودم و مثل اکثریت دنبال کار ، با این باور که کار مال من نیست مال بقیه هست اما هرچند که این باور رو داشتم هرکاری رو که پیدا میکردم میرفتم تا آشنا بشم تا تجربه کنم فرصت رو از دست نمیدادم، اما خیلی کارهای مختلفی رو تجربه کردم که هیچکدومش رو دوست نداشتم و فکر میکردم و باور داشتم که محیط خوبی نیست و مدام هرروز درحال گریه و درخواست از خدا با حالِ بد که من یه شغل مناسب پیدا کنم و داشته باشم
تا اینکه یک روز تصمیم گرفتم کتابی رو که خیلیها ازش نتیجه گرفته بودن رو بخونم و اصلا نمیدونستم این کتاب قراره روی باورهام کار کنه من فقط چون تعریفش رو شنیده بودم خوندم ، یادمه تابستان سال 95 بود در دوره ی کارآموزی برای یک کاری ، من تایمهای استراحت رو اونجا شروع کردم به خواندن این کتاب و تازه متوجه شدم ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه یعنی چی و باورهای من نسبت به تماااااااام زندگیم داشت روز به روز تغییر میکرد
اطرافیان مدام به من گفتن این کارآموزی به دردت نمیخوره(داروخانه) بیا بیرون و من اسرار داشتم که اینبار نمیخوام کوتاه بیام میخوام تلاشم رو کنم مطمئنم نتیجه میگیرم
خلاصه که یک ماهی از کارآموزی من گذشت و یه اتفاقی افتاد من رفتم به صاحب داروخانه صحبت کردم متوجه شدم که اینا فقط میخواستن من 3 ماه کارآموزی رو برم و بعد بگن که نیا و یادمه به من گفتن شما اصلابه درد کار فروش و داروخانه نمیخوری و باید بری کار اداری کنی .. من همون لحظه از اونجا خداحافظی کردم و بیرون اومدم اما احساسم نسبت به قبل فرق داشت گریه نکردم ، ناراحت نشدم و تنها چیزی که گفتم این بود :
خدایا من تا به امروز تماااام تلاشم رو کردم از همین لحظه تمااااام زندگیم و شغلم رو به تو میسپارم و دیگه حتی به این موضوع فکر هم نمیکنم ، گفتم تو خدای منی تو منو رها نمیکنی من دیگه به موضوع شغل فکر نمیکنم
دو هفته ای گذشت ، دوستم به من زنگ زد گفت از کنار داروخانه فلانی ( خیلی داروخانه معروف و بزرگی بود ) رد شدم دیدم نوشته یک نیرو میخواد برو ببین شرایطش چیه نکته : من به خدا سپردم و توکل کردم خداوند به کمک دیگران بدون اینکه حتی من کاری کنم شغل رو به مسیر من هدایت کرد …
من موقع رفتن به اونجا باور داشتم که میشود
و وقتی رفتم خودم رو معرفی کردم بدون شناختن من همون لحظه اثر انگشتم رو تعریف کردن و بدون اینکه من کاری کنم استخدام شدم …. مثل استاد که چون باور داشتن و توکل به خداوند هیچ بازرسی ای نشدن
روزها و ماه ها من با عشق و خوشحالی و ذوق میرفتم اون داروخانه در صورتی که حقوق من اصلاااااااااا خوب نبود و دوباره اطرافیان میگفتن نرو ولی من میگفتم اونجا به من خوشمیگذره و حالم خوبه
من 6 ماه داخل اون داروخانه کار کردم و در این 6 ماه متوجه شدم شرکتهای آرایشی و بهداشتی ای هستن که نیرو میگیرن با سمت مشاورهای زیبایی و با حقوق های خوب استخدام میکنن و شرایط خیییلی عالیتر از کارمند داروخانه بودن با عشق و انتخاب خودم داروخانه رو گذاشتم کنار و فرودین ماه بعد از تعطیلات با یکی از مشاورهای که میشناختم صحبت کردم و گفت خودش تازه رفته یه شرکتی که شرایطش خیلی خوبه و اتفاقا نیرو میخواد و من فرودین رفتم اولین شرکت مصاحبه کردم و همون روز با شرایط عالیتر قبل استخدام شدم آنقدر خوشحال بودم که عاشق کار کردن در اون شرکت شدم و روز به روز موفق تر و خوشحالتر بودم
یک روز با خودم گفتم که منم میتونم تو همین شرکت مثل خیلی ها پیشرفت کنم و ارتقا بگیرم و باور کردم که میشود فرودین 98 از طرف شرکت با من تماس گرفتن و من رفتم و به من اعلام کردن که سِمَت سرپرستی تیم رو به من دادن و من باورم نمیشد که در این مدت زندگی من از لحاظ شغلی زیرو رو شد
در این سمت ماه ها خوشحال بود و هیجانی و بیشتر از همیشه عاشق شرکت تا اینکه ……
احساس عدم لیاقت رو که تازه باهاش آشنا شدم رو احساس کردم غافل از اینکه به آسانی پول در آوردن قانون خداست وقتی در مدار درست باشی … و من چون به آسونی داشتم پول خوبی کسب میکردم مدام فکر میکردم که بلد نیستم کار کنم اگه شرکت بفهمه داره به من اینجوری حقوق میده منو اخراج میکنه ووووو
باورهای زیبای بدون اینکه بدونم شروع شدن به خراب شدن تا جایی که منیکه عاشق این شرکت بودم آدمهایی با فرکانسهای ناجور دورم پُر شدن و من از مدار درست و عالی ای که توش بودم خارج شدم و درنهایت ناباوری بعد از 5 سال کار کردن در اون شرکت استعفا دادم و وارد یه شرکتی شدم که به خیال خودم درست در از اونا بودم و قانون چقدر زیبا عمل میکنه که متوجه شدم وارد شرکتی شدم که گولم زدن و به دروغ و وعده های دروغین موقعیت قبلیم رو ازم گرفتن و من به خاطر از دست دادن باورهام 2 سال در این شرکت کار کردم و روز به روز از خداوند به خاطر افکارم و انسانهایی که با فرکانس خودم جذب کرده بودم کار کردم ، از لحاظ روحی افسردگی گرفتم و قرص میخوردم برای آرامشم
تا اینکه یک روز از خداااااوند خواستم دووووباره من رو هدایت کنه ، منو نجات بده و آخخخ از عشق خداوند به بندگانش که به دلم انداخت با ترسم از موقعیت مالی که چه میشود؟ روبه رو بشم و از اون شرکت بیام بیرون و دیگه برای هیییچ کس کار نکنم …
از اون روز تا الان 5 ماه گذشته
5 ماهی که من بعد از 7 سال کار کردن بیکار شدم و خواستم روی باورهام کار کنم چون میدونستم اگر با این باور هر کجا برم کار کنم دوباره همه ی اون اتفاق ها برام میوفته
37 روز هست که عضو این سایت شدم
و خداوند در این 5 ماه خواست که من بعد از این مدت که ذهنم آماده است شروع کنم از طریق استاد عزیز روی باورهام دوباره کار کنم
و من الان تمام باورهای قدیمی رو کنار گذاشتم و ذهنم رو خالی کردم تا از طریق این سایت که هدایت الله بوده دوباره باورهام رو تغییر بدم
استاد همه چی باور هست من با باور خودم موفقیت و ثروت رو دیدم و با باور خودم همشون رو از دست دادم و این حقیق جهان است ….
خداوندا بابت تماااام این تجربیاتی که در زندگی داشتم از تو سپاسگذارم چون قطعا من هم میتوانم دوباره شروع کنم ، دوباره بدست بیاورم و میخواهم اینبار … هرگزززززز دست از آگاهی برندارم
به نام خالق دانا
قبل گوش دادن این فایل عقلم میگفت نمبخواد عنوانش خیلی جذاب نیست و تکراریه اما قلبم گفت گوش کن. ومننننن پنجاه دقیقه لذت بردم و حظ کردم چقدر زیبا و درست بود تک تک صحبت های استاد من چند سال پیش خیلی از فایلها استاد میومد برام تو تلگرام اما معمولا باز نمیکردم و الان متوجه شدم که اون زمان اصلا امادگی نداشتم و چقدر حال دلم بهتر میشه با شنیدن و تکرار قوانین آفرینش…
خدایادسپاسگزارمممم که همیشه کنارمی…..
قیمت بیست و پنجم 25
روز شمار تحول زندگی من
باوری که درهایی از نعمت را به زندگیم گشود
درود و سلام خدمت اساتید نازنینم و سلام به دوستان عزیزم
خدایاا شکرت که امروز هم توانستم به تعهدم عمل کنم بیام به قسمت 25 این سفر نامه خدایااا شکرت
خدایااا من حمایت تو را برای نوشتن این قسمت ب برای اینکه قلم دستم بشی با خودم همراه می کنم
امشب آخرین شب پاییز از آذر ماه نازنینم هست و بمناسبت شب یلدا که بلندترین شب سال هست به همه ی دوستان عزیزم و استاد عباسمنش و خانم شایسته ی نازنینم تبریک می گم
من خیلی خیلی فصل پاییز رو دوست داشتم و از اینکه این روزها مثل برق و باد گذشت باید یاد بگیریم که تغییر و تحول فصل ها برامون یک نشانه ای است که فرصت ها رو غنیمت بشماریم و استفاده کنیم و بهره ببریم و از زیبایی هایش لذت ببریم .. اینکه درس بگیریم بهترین آموزگار ما طبیعت است.. اینکه. باید این تغییر و تحول رو روزانه در زندگی مون داشته باشیم .. بقول استاد در شرایط خوب باید خودمون تغییر کنیم . تا جهان بهمون چک و لقد نزده خودمون زودتر این تغییر و تحول رو بوجود بیاریم. ..
خدایا شکرت که آخرین روز پاییز رو هم دیدم و از خداوند هدیه گرفتم ممنون و سپاسگذارم … خب این تغییر و تحول طبیعت و فصل نشان از این دارد که یک مرحله ای دیگر داره شروع میشه و همیشه این مراحل هم بصورت تکاملی انجام میشه .. یعنی یکدفه تابستان به پاییز و یا زمستان تبدیل نشده .. بلکه روز به روز با تغییرات ریز ریز از یک مرحله ای عبور کردیم وارد مرحله ی دیگری می شویم و این تغییر و تحول آنقدر نامحسوس و بدیهی است که نتونستیم احساسش کنیم وقتی فهمیدیم که دیگه آن دوران تمام شد و وارد یک مرحله ای دیگری از فصول سال شدیم …
زندگی همه مون به همین روال می گذرند فقط باید از این مسیر لذت ببریم و رشد کنیم تا وارد مرحله ی جدیدتری بشویم و زندگی رو بخودمون سخت نگیریم .
امروز با این آکاهی ام آمدم بنویسم که منم می خوام باورهامو بیشتر تغییر بدم . می خوام مسیر جدیدی وارد تجربه ی زندگیم بشه .. می خوام برای رسیدن به هدفم از مسیرم لذت ببرم و قدردان این رورهایم باشم
از خداوند می خوام مسیرها و راههای دریافت و جذب پول و ثروت را به من نشون بده و منو در این مسیر هدایت کنه
خدایاا منم می خوام به سادگی و براحتی به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه و از کوتاهترین مسیر راههای رسیدن به آزادی پولی و مالی و از لحاظ استقلال مالی به بی نیازی برسم .. چطور ؟؟؟؟؟
نمیدانم چطور .. فقط میدانم که تو راهشو بلدی
من دیگه نمیی فهمم هرکاری که فکر میکردم بابد بکنمو انجام دادم
مننننننننننننن نمی دووونم
توووو میدونی تو بهم بگو تو برام بیار توبرام رخ بده توبرام شکل بده توبرام بفرست
تووو تووو تووو
من مرغ تخم طلا می خوام .. چطوری ؟؟ نمیدونم .. هیچ ایده ای ندارم … هیچ راه و مسیری رو نمی شناسیم فقط تو رو می شناسیم .. فقط حرف هاتو باور کردم …. فقط به تو اعتمادکردم
خودت دستمو بگیر و ببر به همان جایی که باید ببری .. امروز و هر لحظه و و همیشه دستمو بگیر .. خدایااا به من بگو … با من صحبت کن .. یا من از بی نهایت طریق صحبت کن و هدایتم کن..
هرکار میخوای بکنی بکن من چیزی نمی دونم خدایاااا من به کمتر از بهترین رضایت نمی دهم
خدایا من من مرغ تخم طلا می خوام
خدایا شکرت بابت هدایتهای عالی و اتفاقات قشنگ زندگیم من لایق بهترین درآمد هستم
من لایق داشتن تمام خواسته هایم هستم
من لایق داشتن بالاترین درآمد نقدی هستم
من لایق داشتن همواره حال خوب هستم
من لایق داشتن همواره بهترین ها هستم
من لایق داشتن همواره اتفاقات عالی هستم
من لایق تجربه همواره اتفاقات بینظیر هستم
من لایق همواره معجزات بینظیر خداوند در زندگی ام هستم
برای فروش بیشتر و نقدتر: من لایق درآمد نقدی خیلی عالی از فروش محصولاتم هستم.
من لایق بهترین فروش نقدی هستم. من لایق بهترین درآمد هستم. من لایق درآمد نقدی
باورهای محدود کننده و مخرب در ثروتمند شدن
احساس عدم لیاقت .. ناتوانی در پذیرش خودم .. عدم اعتماد بنفس. ناهماهنگی با خودم و محیط اطرافم و در صلح نبودن با خودم و جهانم ..
ما در همین جایی که هستیم باید با خودمون و جهانمون به صلح برسیم..
باور کمبود .. خدایااا خودت کمکم کن که این باورهایی رو به راحتی تغییر دهم چو خدای بزرگی همچون تو دارم .. پس من رو حمایت کن .. خودت محافظ و پشتیبان و حامی و هدایتگرم باش …. ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهان هست… هر چقدر ثروتمند تر شوم توحیدی تر می شوم و به خدا نزدیک تر می شوم
هر کسی ثروتمند هست یعنی صفات خدایی رو داره چون خداوند منبع رزق و روزی و ثروت هست..
زمانی که روی باورهای ثروت ساز و روی افکارمون کار می کنیم و روی ورودی هامون کار می کنیم آنوقت هست که جهان هم ما را به بهترین شکل و به بهترین جای ممکن و هماهنگ هدایت مون می کنه*
من میتوانم بی نهایت ثروتمند و فرد مومنی و با خدای باشم
اگر ثروتمند شوم دست و دلبازتر میشم چون پول و ثروت شخصیت من رو بولد تر می کنه..
ثروتمند شدن باعث به وجود آمدن ویژگی های منفی در شخص نمی شود بلکه ثروتمند شدن ویژگی های آدم ها رو بولدت. می کنه واقعا به این جمله باور و یقین دارم چون بهم ثابت شده….
من باید از ثروت بتونم عبور کنم .. یعنی باید اول ثروتمند بشوم … باید مادیات رو لمس کنم …. باید تجربه کنم .. باید از لحاظ مالی به بی نیازی برسم .. یعنی آزادی پولی و مالی در انجام دادن هر کاری را داشته باشم … یعنی آزادی عمل داشته باشم . تا بتونم از ثروت عبور کنم ..
اگر ثروتمند شوم مهربان تر میشم.
اگر ثروتمند شوم با ایمان تر میشم.
خداوند بیشتر از من میخواد ک من ثروتمند بشم چون با ثروتمند شدن من جهان گسترش پیدا میکند.
و خداوند حمایتم میکند
وقتی خریدی می کنم یعنی به تمام دنیا کمک کردم از مغازه و و کسب و کار و انواع شغل ها و کارخانجات و تولیدی ها و کشاورزان و باغداران و املاک ها و خرید و فروش ها و به ساختمان سازی ها و برق کارها . شیرآلات و موزاییک کارها و نجارها و شیشه بارها و پرده فروش ها و هزاران کسب و کار های که در این جهان وجود دارند کمک می کنم و به رشد و پیشرفت و گسترش جهان خدمت می کنم
خدوند نعمت ها را از قبل در اختیار من قرار داده است
خدایا هدایتم کن در مدار ثروت لایق دریافت ثروت جاری تو باشم الهی امین
وقتی ثروتمند باشم می توانم در باره ی عزیزانم سخاوتمندتر باشم
وقتی ثروتمند باشم طمع نمی ورزم و نگران چیزی نیستم و ترس و غمی ندارم
وقتی ثروتمند باشم بجای کار کردن برای پرداخت هزینه ها می توانم لذت بیشتری از زندگی ام ببرم
تنها زمانی به خدا می رسم که از وجود ثروت و پول سیراب شوم می توانم
خدایاا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
IN GOD WE TRUST
به نام خدا
سلام
روزشمار تحول زندگی من روز 25
امروز این فایل و دیدم و چند نکته تو این فایل بود.
اول اینکه من باید ثروتمند شدن رو معنوی بدونم چون این باور خیلی مهمه و اگه ثروتمند شدن رو معنوی ندونم و باور داشته باشم که ثروتمندان آدمهای خوبی نیستند و آدم ثروتمند به بهشت نمیره این باور با ناخوداگاه من کاری میکنه که حتی اگه مقداری در ثروت برم بالا نمیزاره جلوتر برم و بیشتر ثروتمند بشم ومن و جای اولم برمیگردونه که ثروتمند نشم که به جهنم نرم چون این باور و بهش دادم . هر باوری که به ذهنمون بدیم فقط در حد اون باور نتیجه میده چون برنامه ریزی شده که فقط روی اون باور که بهش داده شده کار کنه .
نکته دوم احساس لیاقت و فروانی که در کنار ثروتمند بودن معنوی ترین کار دنیاست باید روی این سه باور کارکنم.
نکته بعدی در همون محل زندگی و شهر خودم و با امکاناتی که دارم پیشرفت کنم و در قدم بعدی با تکامل و آمادگی کامل و باورهای درست و احساس خوب به جای دیگه مهاجرت کنم که بتونم پیشرفت بیشتری داشته باشم چون ظرفم بزرگتر میشه و جای قبلی برام خیلی کوچیک میشه.
و اگه باورهای مناسب و تکامل ایجاد شده باشه باعث احساس خوب میشه که قدم برداشتن با احساس خوب خیلی از کارها رو راحت میکنه و همه چی براحتی برای من رقم میخوره مثل استاد اونجا که گفتن ما خیلی راحت بعد پیاده شدن از هواپیما نه بازرسی شدیم نه اذیت شدیم و با احترام با ما برخورد کردن در حالیکه وسایل بقیه مردم و تک تک انداخته بودن بیرون و تند با اونها رفتار میکردن و خیلی گیر میدادن بهشون.
واقعا همه فایلهای استاد درس زندگی و موفقیت و سعادت در دنیا و آخرت رو برای ما دارن و ازخدا سپاسگزارم که منو هدایت کرد و از استاد عزیز هم سپاسگزارم
درپناه الله یکتا باشید.
به نام خدای مهربان
روز بیست و پنجم از تحول زندگی من
باوری که تغییرش درهایی از نعمت را به رویم گشود.
این فایل به موضوعات اساسی درباره ی قوانین ثروت اشاره دارد، که ده ها بار باید تکرارش کرد.
■ اولین قدم برای رسیدن به خواسته اینه که باور کنی که میشود به این خواسته رسید.
چطور؟ با دیدن الگوهایی که با شرایط مشابه ما یا حتی بدتر، به اون خواسته ها رسیدن
با توجه به الگوهای موفق و ثروتمند
و زمانی که باور کنی که میشود اون وقت راه های رسیدن به اهداف بهمون داده میشود.
■ موضوع بعدی در مورد مهاجرت؛
وقتی در همان جایی که هستیم، خود را تغییر می دهیم، شرایط عوض میشه.
یکی از اون شرایط میتونه شرایط جغرافیا باشه.
یعنی درستش اینه که هروقت احساس کردی اونجا برات کوچیک شده، در شرایط عالی مهاجرت کنی.
چون جهان نگاه می کند به فرکانس های ما، پس تا وقتی باورها و شخصیت ما تغییر نکند،
تغییر جغرافیا هم تأثیری بر موفقیت ندارد، چرا که هر کجا برویم اون باورها همون نتایج رو تکرار می کند.
هجرت یعنی ایمان به خداوند، یعنی رفتن به مسیر ناشناخته فقط به وسیله توکل.
[واقعا مسیر چقدر میتونه متفاوت باشه برای کسی که با جهان اطرافش به هماهنگی رسیده و قانون رو درک کرده،
این گونه در مسیر درست قرار میگیرد که حتی ممکنه قانون فقط برای همون یک نفر تغییر کند و چقدر کارها راحت انجام میشه]
■ موضوع بعدی؛ گذر از ثروت
برای اینکه از ثروت و مادیات بگذری باید اول لمسش کنی، تجربه ش کنی..
راه دیگه ای وجود نداره. اون موقع ست که میتونی در مورد خدا صحبت کنی.
■ موضوع بعدی؛ باورِ غیر معنوی دانستن ثروت
از زمانی که خودم رو شناختم، از سالها قبل همیشه نگاهم به ثروت مثبت بوده.
همیشه با دیدن مظاهر ثروت ذوق شدیدی در من ایجاد میشد، ولی فقط و فقط به خاطر باور عدم لیاقت و باور کمبود چنان فاصله ای بین خودم و اون ثروت ها میدیدم که باور نمی کردم که بخوام برسم..
به نظرم این باورِ بسیار محدود کننده، ارتباط مستقیم داره به دو
“باورِ کمبود و باور عدم لیاقت داشتنِ ثروت”
یعنی نیاکان ما به خاطر این دو باور محدود علیرغم تلاش بسیار، به ثروت نرسیده اند
سپس برای توجیه این نرسیدن این باور رو ساختن که ثروت ما رو از خدا دور میکند و اصولا ثروت معنوی نیست..
در صورتی که ثروتمند شدن هیچ منافاتی با خداوند ندارد و پول و ثروت باعث به وجود آمدن ویژگی های منفی در شخص نمیشود.
قبلا هم استاد گفتن که ثروت فقط ویژگی های آدم ها رو بولد تر میکند.
و ما با ثروتمند شدن به رشد و گسترش جهان کمک میکنیم.
و در آخر با عشق و لذت درباره شادی ها و موفقیت هات صحبت کن، تا جهان شادی و موفقیت های بیشتری برات به وجود بیاره.
به نام یگانه معبود زیبایی من
سلام استاد نازنیم و خانوم شایسته نازنین و تماامی همسفران متعهد
روز. شمار تحول زندگی من روز بیستو پنجم من دیشب باید این تعهد روز بیستو پنجم رو مینوشتم ولی دیشب سایت از دسترس خارج شده بود ولی متنو نوشتم توی تل گذاشتم الان فقط کپی کردم
به همین سادگی به همین زیبایی روز بیستو پنجم از. این سفر شگفت انگیزو به پایان رسوندم خدایا سپاسگذارتم
استاد من الان توی هر موضوعی انرادیو پیدا میکنم که تونستن به خودم میگم ببین پس میشه توام میتونی جلو میرم فقط فقط جلو میرم قبلا میرفتم جنس بگیر. با سلام صلوات که خیلی زیاد. یه تومن خریدم کنم الان میرم ده تومن ده تومن خرید میکنم با کلی حس خوب کلیم توی حسابم میمونه با افتخار سر بالا میرم کارت میکشیم قبلا میرفتم بعضی اوقاتم کم میومد. باید زنگ میزدم بابام یا دوستانم که انقدر برام بریز کلی با سر پایین کلی صبر کنم پیام واریزش بیاد اما الان با سر بالا حس عالی کارت میکشیم
فقط فقط میتونم ازت سپاسگذاری کنم لله یکتا من
خدایا بابت تک تک آگاهی های که امروز دریافت کردم سپاسگذارم
خدایا هزار مرتبه سپاسگذارتم
استاد قشنگم سپاسگذارم
خانوم شایسته مهربانم سپاسگذارم
و تمااامی دوستانم که کامنت میزارن سپاسگذارم