«الخیر فی ما وقع» در شعر پروین - صفحه 16

803 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهساه گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیز خانم شایسته عزیز و دوستان خوبم

    چهل و ششمین روز تحول زندگی من

    الخیر فی ما وقع

    خیلی ایمان قوی میخواد که درک کنیم که همیشه هر اتفاقی که می افته خیریت درش هست.

    همیشه بعد از یک اتفاق به ظاهر نامناسب یک اتفاق خوب در راهه.

    اگر احساسمون خوب باشه اتفاقات خیلی خوبی می افته. این قانونه قانون!

    احساس خوب= اتفاقات خوب

    اگر بتونیم در طول شبانه روز و در هر شرایطی احساس خوب داشته باشیم اتفاقات خوب از در و دیوار میریزن و ما را مبهوت میکنن. الله اکبر این قانونه و هرکی امتحان کنه قطعا بهش میرسه.

    ولی در شروع کار ساده نیست. اگر بتونیم باورهامون و تغییر بدیم و تمرین کنیم این اتفاق می افته و میتونیم همیشه احساسمون را خوب نگه داریم و وقتی بتونیم احساسمون را در هر لحظه خوب نگه داریم یعنی در مسیر درستیم و برامون اتفاقات خوب رقم میخوره . خدایا شکرت که اگر قوانینت را درک کنیم ‌ بتونیم اجرا کنیم بهترین ها را تجربه میکنیم.

    باید ایمان داشته باشیم که روند جهان خیر و خوشی و خوبیه.

    داشتن ایمان به ظاهر نیست ایمان یعنی داشتن آرامش درونی

    هرچقدر این آرامش درونی بیشتر باشه یعنی ما به یک نیروی ماورا نیروی خودمون ایمان داریم و میدونیم محافظمونه

    الا بذکر الله تطمئن القلوب

    تو کانت ها بعضی از دوستان خیلی زیبا پیرمرد داستان و شرایط سختشو به خودمون و شرایط سختی که در زندگیمون اتفاق می افته تشبیه کرده بودن.

    من هم میخوام از این تشبیه استفاده کنم واقعا تو شرایط سخت اگر امیدمون فقط و فقط به خدا باشه و از خودش بخوایم کمکون کنه بهترین شرایط را برامون به وجود میاره.

    بارها در زندگیم دیدم اینو به مو رسیدم در اثر ناسپاسی هام و دورشدن از خداوند ولی اون منو به حال خودم رها نکرد دستمو گرفت و به جاهای بهتر هدایت کرد. بهترین و آخرین هدایتش به سایت استاد بود. تا راه درست را یاد بگیرم و بفهمم اگر مشکلی بوده به خاطر فرکانس های معیوب خودم به خاطر افکار و باورهای غلط خودم بوده و تا به حال ناآگاهانه اون شرایط را به وجود آورده بودم.

    خدای مهربان هیچ وقت مشکلی برامون به وجود نیاورده و نمیاره . این ما خودمون هستیم که مشکل سازیم.

    وقتی از فرکانس خوبی ها از فرکانس عشق و نعمت ها دور بشیم به نقطه مقابلش میرسیم. خدا هیچ وقت باعث مشکل نمیشه.

    همین چند ساعت پیش خیلی بایت موضوعی ناراحت بودم و پیش خودم یک لحظه کفتم خدایا چرا ولی بلافاصله به خودم اومدم که من به خاطر فرکانس های خودم این شرایط را ایجاد کردم و هنوز که خدارو شکر اتفاق بدی نیوفتاده و باید باتغییر فرکانسم شرایط را عوض کنم.

    خدایا خودت کمکم کن تا بتونم فرکانسم را عوض کنم و در احساس خوب بمونم خدایا خودت کمکم کن.

    احساس خوب بعدش اتفاقات خوب میاد.

    اگر چیزی رو از دست میدیم به معنای کمبود نیست این به معنای یک نعمت بزرگتره ولی به کسی میرسه که احساسش را کنترل کنه در شرایط سخت خوبی ها رو و نعمت هایی که داره رو ببینه. سپاسگزار نعمتهایی که داره باشه تا به احساس خوب برسه و این قانونه احساس خوب= انفاقات خوب

    خدیا هدایتمون کن

    بهمون امید

    توکل

    باورهای قوی بده

    خدایا شکرت که اگر در این مسیر زندگی کنیم زندگی مون سراسر شادی

    عشق

    و نعمت خواهد بود.

    هدایا هدایتون کن به راه کسانی که بهشون نعمت دادی.

    از خانم شایسته عزیز خیلی تشکر میکنم که فوق العاده فایل ها رو مرتب کردن و احساس میکنم پله پله هر روز دارن درکمون را بهتر و ما رو بالاتر هدایت میکنن.

    و اینکه خیلی خیلی امروز به این مطالب که استاد گفتن نیاز داشتم و این هم نشانه من بود امروز

    خدایا شکرت خدایا عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  2. -
    دریا گفته:
    مدت عضویت: 2002 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الخیر فی ما وقع

    هر اتفاقی که میوفته یه خیریتی توش هست و باید نگاهمون به اتفاقات به ظاهر نامناسب این نگاه باشه که یک اتفاق خوبی در راه است و اگه شما احساس خوب رو در تمام لحظات زندگیتون داشته باشید اتفاقات فوق العاده عالی براتون رخ میده این یک قانونه

    اگه احساس خوب داشته باشید اتفاقات خوب رخ میده و اگه احساس بد داشته باشید اتفاقات بد رخ میده

    اگه سعی کنید که همیشه در هر شرایطی و هر موقعیتی احساستون رو خوب کنید مطمئنا اتفاقات خوب جوری از در و دیوار وارد زندگیتون میشه که شما رو مبهوت میکنه

    اولش کار ساده ای نیست اما با تمرین اتفاق میوفته با تغییر باورها اتفاق میوفته ما باید ایمان داشته باشیم که روند جهان همواره خیر و خوشی و خوبیه

    کسی که احساس خوب داره یعنی کسی که ایمان داره ملاک ایمان نه به ریشه نه به جای مهر روی پیشونی نه به چادر . ملاک ایمان احساس آرامش درونیه

    هر چقدر که احساس آرامش داشته باشیم یعنی اینکه ما به یه نیرویی ماوراء نیروی خودمون اعتقاد داریم که اون نیرو محافظ ماست که اون نیرو با ماست به این میگن ایمان. نشان زاهدی ایمان احساس خوبه اگه احساس خوبی داری اگه امید داری اگه احساس شوق داری اگه احساس ذوق داری یعنی ایمان داری الا بذکر الله تطمئن القلوب تنها با یاد خداوند دلها آرام میگیرد

    شعر پروین داستان یک پیرمرده که زندگی سختی داشته و امیدش به دیگران بوده اما خداوند بازم دوستش داشته و رهاش نکرده

    خداوند همه ما رو دوست داره با تمام اشتباهاتمون با تمام بی ایمانیمون با تمام بدیهامون دوستمون داره بخشیده ما رو هر روزم میگه برگرد بیا پیش من هر روزم میگه هر چی میخوای بهت میدم فقط منو باور کندفقط منو بشناس منو درک کن چی از دنیا میخوای چی میخوای بهت بدم پول سلامتی عشق رابطه قشنگ کار چی میخوای تا بهت بدم

    یک پیرمرد که زندگی سختی داشته و هر روز گدایی میکرده پیش مردم پیش هر کسی رفت هیچی بهش ندادن و چیزی نداشته که برگرده خونه رفته پیش آسیابون و مقداری گندم گرفته و به خدا گفته خدایا شکرت اگه این گندم رو بفروشم میتونم باهاش هم عدس و هم عسل بخرم و در انتها به خدا گفت گره خیلی از مشکلات مردم رو تو باز کردی این گره زندگی منم تو باز کن ای خدای مهربان

    بعد دیده دعایی که کرده به جای اینکه بهش کمک کنه به ضررش شده و اون گره دامنش باز شده و همه گندمها ریخته

    پیرمرد ناراحت وعصبانی به همه چی شک میکنه و به خدا میگه من گفتم که گره زندگیمو باز کن نه اینکه گره دامنمو باز کنی که گندمها بریزه

    بعضی وقتا ما فکر میکنیم که خدا حواسش به ما نیست ما رو نمیبینه و روشو کرده اون ور ولی خدا همیشه حواسش به ما هست و هوامونو داره

    ولی وقتیکه برای جمع کردن گندمها خم میشه میبینه یه تکه زر روی زمین افتاده و سجده میکنه که ای خدای ودود من نمیدونستم که حکمت کار تو چی بوده

    هر بلایی که از خداوند میاد یه رحمتیه وقتی مشکلی به وجود میاد خدا رو پیدا میکنیم نه به خاطر اینکه خدا تنهاس ما باید پیداش کنیم نه. به خاطر اینکه وقتی ما از فرکانس خدا دور میشیم در فرکانس بدیها قرار میگیریم

    اگه مشکلی بوجود میاد خدا این مشکل رو بوجود نیاورده ما از فرکانس خوبیها از فرکانس عشق از فرکانس نعمت ها داریم دور میشیم و طبیعتا به نقطه مقابلش میرسیم

    پیرمرد میگه من خیلی به آدمهای مختلف رو انداختم اما رزق و روزی پیش تو بود گندمم را ریختی تا زر دهی رشته ام را بردی تا گوهر دهی

    زندگی ما همینه اگه چیزی رو از دست دادیم به معنای کمبود نیست این به معنای یک نعمت جدید و بسیار بزرگتره اما این نعمت به کی میرسه؟ به کسی که بتونه به خدا اینطوری نگاه کنه کسی که بتونه احساس خودشو کنترل کنه کسی که در شرایط سخت خوبی ها رو ببینه نعمتها رو ببینه تا به احساس خوب برسه توی این مسیر با ایمان و توکل حرکت کنه

    از خدا بخوایم ما رو هدایت کنه و صبرمون رو زیادتر کنه توکلمون رو بیشتر کنه امیدمون رو بیشتر کنه باورهامون رو نسبت به خودش قوی تر کنه

    و اگه تو این مسیر حرکت کنیم زندگی سراسر عشق وشادی معجزه و نعمت و خوبی خواهد بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    محسن قنادی عرب گفته:
    مدت عضویت: 1874 روز

    سلام

    هیچ اتفاقی ن خوب است ن بد فقط از زاویه ای ما بهش نگاه میکنیم میتونه صفت خوب یا بد رو به خودش بگیره

    شما نامه ی اخراج تون از دفتر مرکزی محل کارتون نوشته شده ولی شما خبر ندارین پس این اتفاق افتاده ولی هنوز بد نیست

    نامه بدست شما میرسه ….حالا دوتا نگاه وجود داره ۱ میشه گفت وای بدبخت شدم و حالت خراب بشه

    ۲ میشه گفت وای آخجون میخوام به کار بهتری هدایت شوم الخیر فی ما وقع

    پس از زاویه ای که به اون اتفاق میوفته نگاه میکنیم میتونه خوب یا بد باشه

    حال که میدانیم وظیفه ی ما اینه که حسمون خوب باشه پس باید در شرایط سخت خودمون رو به حال خوب برسونیم

    ان مع العسر یسرا در اون اتفاق به ظاهر بد نمایان میشود و این ایمان میتونه ایمان واقعی باشه

    چون واقعا در حرف همه ایمان داریم ولی عیار توکل و ایمان به خدایه یکتا در این موارد خودشو نشون میده

    البته که ذهن نجواگر روقتی تمرین سکوت میکنه یعنی در گام اول وقتی سکوت زبانی و پرهیز از غیبت و حسد و دروغ و سخنان لهو را تمرین کرده باشد میتونیم با قدرت ایمان ذهن رو ساکت کنیم تا اتفاقات خوب از راه برسند

    دوستتون دارم همسفران در ایستگاه روز ۴۶

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    میلاد امیرپور گفته:
    مدت عضویت: 1771 روز

    سفرنامه روز ۴۶ ام

    خدارو سپاس گزارم که در این روز هم بودم و تونستم باز هم مطالبی رو یاد بگیرم و سعی در رشد خودم داشته باشم.

    واقعا شعر قشنگی بود و مرسی از استاد که چقدر شیوا و روان تفسیرش کردن. دقیقا همینطوره، فقط من باید زاویه دیدم رو تغییر بدم، وقتی من زاویه نگاهم تغییر کنه هر اتفاق یا تضادی که بهش برمیخورم مصلما اومده تا منو رشد بده و واقعا رب قدرتمندم رو شاکرم که در این زمینه خوب دارم رشد میکنم و هر چیزی که رنگ و بوی تضاد رو بده من با آغوش باز پذیراش هستم و بلافاصله اون لحظه تو ذهنم بخودم میگم زود باش جنبه های مثبت و رشد دهنده این تضاد رو برای خودت بگرد و پیدا کن که این یه رحمتی از طرف رب متعال هستش.

    واقعا خداوند رو شاکرم و مرسی از استاد دوی داشتنی که هر روز داره به آگاهی های من اضافه میکنه و تلاش میکنم در این مسیر تکه های پازل رو خوب و درست با رعایت قانون تکامل بهم دیگه بچسبونم و رشد کنم.

    عاشقتونم🧡💛💚😊🙏🌎

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    زهره هستم گفته:
    مدت عضویت: 1900 روز

    خدای مهربانم از تو سپاسگزارم بابت همه چیز که هر چه از تو میرسه خیر و اگر بدی و سختی ای هست بخاطر افکار خودم هست و مطمعن هستم که اگر در اون شرایط ایمانم را قوی کنم و احساس خوبم را حفظ کنم با این امید که حتما خیری در آن هست، خیلی زود در های رحمت و شادی و نعمتت به روی من باز میشود. خداوندا ایمانم و صبر مرا زیاد کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مهسا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 2372 روز

    سلام بر تو ای معبودِ من ،ای خدای روزی دهنده ام،ای خدایی که فراتر از اندیشه ای،ای خدایی که در هر لحظه و هر ثانیه اگاه به احوالات ما هستی ،ای خدایی که این جهان را بر پایه خیر و سعادت بنا کردی ،سلام بر تو ای مهربان ترین مهربانان ای حامی ترین حامیان مرا ببخش که سالیان سال ترا پشت ترس هایم پشت کمبود هایم پشت باورهای ضعیفم مخفی کردم مراببخش که از قدرت عقل و اختیارم به درستی استفاده نکردم تو مرا هدایت کردی اما من پافشاری کردم که مسیر خودم را بروم که حرف ،حرف خودم باشد که تو کیستی؟خدا کیست؟مراببخش که به خود مغرور شدم و منیت و خودخواهیم باعث شد روز ب روز در شرک خودم غرق بشوم خدایا تو چقد زیبا مرا هدایت کردی و من چقد ناشیانه از تو فرمان نبردم خدای زیبایم تو چقد زیبا تضاد هارا کنار هم چیدی تا من باز هم برگردم سمت تو ،بازهم تکاملم را طی کنم اما من قدر نشناسانه کفر گفتم و ناسپاسی کردم و لجبازی کردم روز ب روز در جهل و غفلت خودم فرو رفتم.چقد زیبا به درخواست هایم پاسخ دادی به تمام در خواست های مثبت و منفی ام ،چقد من حیرانم ازین عدلِ تو ازین داوریه زیبای تو ،خدای من میدانم تو مرا خیلی وقت پیش ها بخشیده ای اما من مدام اصرار دارم تا تو مرا ببخشی ،خندم گرفته است میدانی چرا؟چون هنوز هم تورا نشناخته ام هنوز هم ب این درک نرسیده ام که تو بامن دشمنی نداری بلکه از مادر و پدر به من نزدیک تر و بامن مهربان تری اما همیشه سعی داشتم با اشک و اه و ناله به خود و گذشته خود و اعمال اشتباهم لعنت و نفرین بفرستم و گردنم را در مقابل تو خم کنم که بلکه شاید دلت برای من بسوزد و مرا ببخشی ،منی که ادعا میکردم ترو شناختم جهانت را شناختم سیستمت را شناختم در این حد از ریشه ضعیف هستم تمام باورهایم نسبت به تو و جهانت اشتباه هست.همین یکدانه فایل مرا به خودم برگرداند که دوباره و دوباره و از نو شروع کنم منی که خودم تعهد داده بودم باید در این مسیر ثابت قدم باشم چشد که بند به آب دادم و با نجواهای شیطان این مسیر را ادامه ندادم؟پروردگارم مرا به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به انها نعمت دادی🤲🏻

    سلام به بقیه دوستانم به خانواده ی عزیزم به پدر و مادر عزیزم استاد عباسمنش و مریم جان که واقعا مثل یک پدر و مادر تربیت مارو به عهده گرفتن باید بوسه زد به دستانشون و قدر دانشون بود ،و همچنین سلام به خودم که در مسیر هدایت قرار گرفتم باز ،یه مدت نبودم نمیدونم چیشد و چجوری شد ک از مسیر دور شدم من که دوباره شروع کرده بودم از اول فایلای دانلودی رو گوش دادن و نکته برداری رو فایل سوم و چهارم توقف زدم و از مسیر دور شدم وای ازین ترمز های درونم وای ازین نجواهای شیطان استاد گل گفتی که هر لحظه باید کنترل ورودی داشت گل گفتی ک هر لحظه باید رو خودت کار کرد ،منو باش فکردم حالا که تعهد دادم یه تنه این ۴۰۰ تا فایلو گوش میدم و زندگیمو میکنم گل و بلبل زهی خیال باطل که موفقیت و تغییر یه شبه اتفاق میفته هی باید برم و بیام هی باید متوقف بشم و شروع کنم ،میدونی استاد اصلا ناراحت نیستما میدونی چرا ؟تو این فایل فهمیدم که هر اتفاقی تو زندگیم میفته همش خیره ،اره بابا خیر و خوشیه حتی همین کات شدن ارتباط من با سایت با فایل ها ایندفعه برگشتم مصمم تر ایندفعه برگشتم پر شوق تر ایندفعه برگشتم پر امید تر پر از خواسته های قشنگ و مثبت اره من برگشتم و بخودم افتخار میکنم که بلخره تکاملم یقدری طی شد شایستگیم یکمی رفت بالا اگاهیم یکمی بیشتر شد ،استاد میدونی در طی این فایل به چ چیزا که فکر نکردم ،تموم اتفاقات زندگیه من مثل ی فیلم دقیقا از جلو چشام گذشت ،تموم تضادهایی که برام پیش اومده بود و میاد و مطمعنم که در اینده هم خواهد امد چرا؟چونکه تضاد خیلی قشنگه ،وقتی ی تضادی پیش میاد از تو دلش خواسته های قشنگمون شکل میگیره ای خدای من تا حالا با این دید بهش نگاه نکرده بودم چقد زیباست اخه چقد پر ارامشع این دیدگاه ،البته بگم این فایل باعث شد من به این دیدگاه برسم وگرنه تا قبل این فایل که هیچ اصلا نگم براتون😂یه تضادی پیش میومد اسمونو زمینو بهم میبافتم ،غرغرغر انقد که همه کلافه میشدن ولی الان یه حس آرامش خاطری دارم کهههه محشره،این همون احساس خوبیه که میگی استادا،همون ایمانس میبینی چقد قشنگ دارم مسیرمو طی میکنم چقد راحت چقد اسون؟خیلی خوشحالم البته بیشتر ازینکه خوشحال باشم قلبم ارومه درونم آرومه ذهنم آرومه آرامش دارم از همه اینا بگذریم بریم یه گریزی به این داستان قشنگی که تعریف کردید بزنیم.

    یروزی ،یه جایی،یه مرد مسنی ،مثل تموم ما آدما کم میاره،خسته میشه،ناشکری میکنه،اه و ناله،مث تموم ما ادما به خدا میگه؟خدایا تو هستی؟صدامو میشنوی؟نکنه باهام قهر کردی؟نکنه منو دوسم نداری؟چرا پس صدامو نمیشنوی ؟چرا به خواستهام توجه نمیکنی؟چه خدایی هستی؟پس کو عدالتت؟پس کو رزاق بودنت؟(این حرفا برای همه ی ماها اشناس شده باشه حتی یبارم این حرفارو به زبون اوردیم)القصه جونم بگه براتون این پیرمرد قصه ی ما دوتا بچه ی مریض داشته نه پولی نه خوراکی نه کاری نه لباسی نه سلامتی ،میره بیرون از خونه که دنبال پولی باشه دنبال لباسی باشه ،از کی؟از غیر خدا(بزرگترین شرکِ ممکن )این پیرمرد قصه فکر میکرد گره ی کارش فقط به دست دیگران باز میشه اما دریغ از کمکی ‌،در حین مسیر که میره هی با خودش اه و ناله میکنه گلایه میکنه (دقت کنیم و خودمونو جای این پیرمرد بزاریم چقد اوضاع احوالش شبیه ماست،در هر شرایطی)حسش منفیه ،مدارش پایینه،تو نااگاهی گیر کرده ،ایمانش رو از دست داده درونش آرام نیست ….

    خلاصه میرسه به یه اسیابونی و اون اسیابون یکم ارد بهش میده ،و اونم شاد و خوشحال و خرم(مثل وقتی که برای واممون ضامن جور میشه،مثل وقتی که با زور از پدرمون پول میگیریم تا کسب کار را بندازیم مثل وقتی که تو یه کاری موفق میشیم و غرور مارو میگیره و فک میکنیم همه کاره خودمون بودیم،همه وقتایی که رو همه حساب باز کردیم حتی خودمون اما نیم نگاهی به خدا ننداختیم و بلکه خیلی هم طلبکارانه باهاش برخورد کردیم ) مثلا خوشحال داره میره به سمت خونه و ارد هم تو بالش بسته تو یه دستمال در طول مسیر یهو دستمال باز میشه و اردش میریزه (مثل وقتایی که برای یکاری خیلی زحمت کشیدیم ولی دقیقه نود یکی زیرابمون رو میزنه،مثل وقتایی که عاشقانه یکیو دوست داریم ولی اون فرد مارو تنها میزاره،مثل وقتی که چندین سال انتظاری بارداری میکشیم اما بعد بارداری بچه قلبش وای میسه،مثه وقتی که با جونو دل بچت رو بزرگ میکنی و اونوقت تویه یه حادثه از دستش میدی)شروع کرد به غرغر کردن که ای خدا یه اردی به من رسید تازه خوشحال شده بودم داشتم میبردم برای بچهام اما چیشد؟هیچی که ندادی بماند همونیم که داشتم ازم گرفتی از دست تو اخه چه دشمنی بامن داری ؟تا خم میشه اردارو جمع کنه میبینه یه تیکه طلا اون پایین افتاده وای خدایه من چی داره میبینه پیرمرد؟ارد از دست رفت ولی چی جایگزین شد؟یه تیکه طلا

    اون موقعیتو از دست دادی ولی بجاش چی بدست اوردی؟یه موقعیت خفن تر

    اون فردو از دست دادی اما چی بدست اوردی یه فردی که از طلا،طلاتره

    گوشیت سوخت انداختیش دور اما چی بدست اوردی؟یه گوشی جدید یه گوشی مدل بالاتر

    تو اون رشته ای که میخواستی قبول نشدی اما چیشد فهمیدی تو یه رشته دگ قوی تری تو یه کار دیگه یه مهارت بیشتر داری

    تورو از محل کارت اخراج کردند اما چیشد تو اومدی و کسب و کار خودتو شروع کردی ….

    ‘به عظمتش قسم که ،هر اتفاقی میفته حتما خیره’

    بماند که این داستان چقد احساس خوب داشتن رو زیبا به تصویر کشیده بود اینکه وقتی چیزی نداری بیا به داشته هات توجه کن،بیا سپاسگزاری کن،بیا رو خدا حساب باز کن،چقد ایمان داشتن به خدا به وهاب بودنش به رزاق بودنش به اگاه بودنش به هدایت کردنش قشنگ توضیح داده شده بود ،اما بنظر من بهترینش همین قضیه تضاد ها بود و اینکه ما چه دیدگاهی نسبت به مسائل داشته باشیم منو یاد مصاحبتون با استاد شعبانعلی انداخت که چقد محشر راجب این صحبت میکردید که هر اتفاقی که میفته ما باید یه دیدگاه مثبتی نسبت بهش داشته باشیم .

    دوستان جدای قانون جذب ،و مسائل کوانتومی اینارو که بزاریم کنار چقد دنیا قشنگ تر میشه اگر ما به هر مسئله ای با دید خیر و خوشی نگاه کنیم نه به هوای اینکه کائنات چیز بیشتری اتفاقات مثبت تری به سمت ما بیاره نه ، فقط برای ارامش درونمون 💫

    خدایا من در برابر تو خاضعانه و خاشعانه سر تسلیم فرود میارم ،ممنونم از استاد از مریم جان و تمام دوستانی که این دیدگاه رو میخونند و دیدگاه خودشون رو با ما به اشتراک میزارن🤲🏻🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  7. -
    ستایش قوام گفته:
    مدت عضویت: 2519 روز

    خدایا شکرت

    جانمی جان یوووووووووووووهوووووووووو

    فایل داره دانلود میشه و من اسمش مسرورم

    همون چیزی که احساس میکنم باید بشنومه

    درک و عمل خیلی بهتر مفهووم الخیر و فی ما وقع

    یووووووووووهووووووووو

    دانلود شد

    بزن بریم گوشش کنیم

    چند بار

    و بیاییم بنویسیم

    عاشقتم

    خدایا شکرت الله اکبر

    من امروز بی خودی ها

    داشتم این بیتو میخوندم

    یک گره گشودی ان هم به غلط ؟

    بعد چند باری تکرار کردم

    بعد به خودم اومدم گفتم این چیه داری میخونی ول کن و……..

    و الان

    روز شمار امروز من

    دقیقا همین شعره هست

    الله اکبر

    خدای من شکرت

    چجوری اخه ساده و بدیهی هدایت میکنی؟

    نشانه میفرستی؟

    خدایا شکرت لتس گو تو استارت خداکنه یادم بمونه اخر این کامنت از رد پای بهبود بخشی هام بگم

    خداای شکرت

    1 هر اتفاقی میفته یک خیرتی توش هست

    و باید نگاهمو به اتفاقات به ظاهر نامناسب

    این نگاه باشه که یک اتفاق

    خوبی در راه هست

    و حتما

    مطمئنا

    صد در صد

    اگر من

    احساس خوبی رو در همه لحظات زندگیم داشته باشم

    اتفاقات فوق العاده عالی از در و دیوار و زمین و اسمون برای من رخ میده

    این یک قانونه

    اگر احساس خوب داشته باشم اتفاقات خوب رخ میده و اگر احساس بد داشته باشم اتفاقات بد رخ میده

    این یک قانونه و استثنایی هم نداره

    اگر سعی کنم در تمام طول شبانه روز

    در هر شرایط و در هر موقعیتی احساسمو خوب کنم ،مطمئنا اتفاقات خوب جوری از در و دیوار وارد زندگیم میشه که منو مبهوت میکنه

    این کار شاید در سروع کار ساده ای نباشه اما قطعا

    با تمرین و تغییر باور ها این اتفاق میفته

    2 خدایا شکرت یه نکته خوب سیستمی نگاه کردن به خداوند و سعی در بهتر و بهتر عمل کردن به ذهنم رسید

    همین بلد کردن جمله در زیبایی قبلی

    اگر من دو ستاره رو یه طرف نزارم یا کم بزارم سیستم بلدش نمیکنه

    سیستم اینجوری عمل میکنه قانونش اینه

    اینطوری تایپ کنی بلد میکنه

    نکنی نمیکنه

    بدون هیچ تعارفی که حیفه

    این جمله خیلی خوبه بلد بشه یا………..

    خود استادم سیستمی نگاه میکنه

    و دست نمیبره بر کامنتها

    و خداوندم همینه

    عاشق ماست و مارو هدایت میکنه به مسیر پیشرفت

    حالا ما بخوایم بشنویم میشنویم عمل کنیم نتیجه میگیریم عمل نکنیم و مغیر با قانون عمل کنیم عذاب میکشیم

    هیچ مستثنایی نیست که دلش بسوزه و بگه حالا این احساس بدشو این همه فرکانس بدش فیلتر و…….

    نه فرکانس خو ب

    اتفااقت خوب و شنیدن اون هدایت ها

    فرکانس بد اتفاقات

    خدایی که مارو دوست داره هدایتمون میکنه و کرده به این مسیر وقتی خودمون خواستیم ولی هیچ دستی نمیبره

    همه چیز باز تاب فرکانسمونه

    و زیبایی ش اینه که فیلتر نمیکنه همونو بهت برمیگردونه اما

    این نیست که چون یه هفته یه سال 10 سال یا هرچی فرکانس بد و شرک و……فرستادی دیگه هدایت نکنه و نتونی بهتر بفرستی و بهتر بسازی

    زیباییش اینه که هروقت بخوای مسیرتو عوض کنی هدایتو میشنوی و همه چیز به همون سمت انجام میشه و به محض تغییر فرکانست و رسیدن به ثبات فرکانسی نتایج متفاوت میشه

    به محض تکرار کنترل کانون توجه

    به سادگی

    و این خیلی زیباست

    و این خیلی ارامبخشه

    خدایا شکرت

    این خیلی احساس اطمینان بهت میده

    خیلی کمکت میکنه خودتو ببخشی

    دوباره به مسیر بیایی

    گذشته و اشتباهاتت و عدم عمل به قانونو رها کنی از همین لحظه دوباره متعهدانه تر ادامه بدی

    با این باور که همه اشتباهاتمم حتی در اخر به نفع منو جزو روند پیشرفت و درک و عمل بهتر و بهتر به قانونه

    3 خدایا شکرت

    روند جهان همواره خیر و خوشی و خوبیه

    وقتی احساس خوب دارم یعنی ایمان دارم

    ملاک ایمان

    احساس ارامش درونیه

    هرچقدر احساس ارامش داشته باشم

    هرچقدر احساس خوب داشته باشم یعنی

    من به یک نیرویی ماورای نیروی خودم اعتقاد دارم

    که اون نیرو محافظ منه که اون نیرو با منه

    به این میگن ایمان

    به شرطی که در هر موقعیت و شرایط و اتفاق و موقعیت هایی اینطوری عمل کنم

    نشان ایمان نشان زاهدی ایمان احساس خوبه

    اگر احساس خوب دارم ایمان دارم

    اگر امید دارم یعنی ایمان دارم

    اگر احساس ذوق و شوق دارم یعنی ایمان دارم

    (اوووووووم خدایا شکرت عجب لیموی ترششششششششششش خوشمزه ای )

    اگر ارامش دارم یعنی ایمان دارم

    به نظرم همه اینا

    احساس خوب و ارامش و……از وجود ایمان نشعت میگیره

    4 الا به ذکر الله تطمئن القلوب

    تنها با یاد خداوند دلها ارام میگیرد

    5 خدایا شکرت من شدیدا به این اعتقاد دارم و هی هم دارم گسترشش میدم و به نظرم این داستان بیانگرشم بود

    که تضاد ها و مشکلات و سختی ها ظاهرا بد هستن

    اما به من کمک میکنن

    تا توانایی بیشتری پیدا کنم

    تا از توانایی هام بیشتر استفاده و شخصیتمو رشد بدم

    یه جورایی اگه من حرکت نکنم جهان منو وادار به حرکت میکنه و تنگنا کمکم میکنه رشد کنم

    البته من اگاهانه شعی میکنم خودم حرکت و تغییر کنم و نزارم به اونجاها برسه

    اما اگر به خاطر اشتباهاتی رسید،من احساسمو بد و سرزنش نمیکنم خودمو(یعنی دارم سعی میکنم بهتر و بهتر اینطوری عمل کنم)و مثل یک پله رشد خودم و شخصیت و توانایی هام و خلاقیت و دریافت الهامات ازش استفاده میکنم

    یه جورایی میتونه نقطه عطف باشه

    6 خداای شکرت

    خدا همه ی ماهارو دوست داره با تمام اشتباهات و خطاهامون

    میدونی عشق بی غید و شرط

    همواره یاور همواره هدایتگر همواره دوستار همواره بخشنده همواره رزاق همواره یاری دهنده همواره خوشبخت کننده

    حتی وقتی اشتباه میکنیم

    نتیجشو خودمون میگیریم اما حتی وقتی به اشتباه خطاهایی رو تکرار میکنیم

    قهر نمیکنه

    روی برنمیگردونه

    همواره مارو هدایت میکنه

    حالا ما کی میتونیم هدایت و لطف و عشقشو دریافت کنیم؟

    وقتی بخوام

    در یک کلام وقتی بخوام

    یا اگاهانه یا نااگاهانه

    فرکانسشو بفرستم

    وقتی تسلیم شم نه تسلیم شرایط سخت نه

    تسلیم خداوند و اجازه بهش برای رهبری زندگیم برای سروری زندگیم

    و همراهش بشم

    و لذت ببرم و عمل کنم و پیش برم

    وقتی رها کنم

    و شادانه با ایمان رو خودم کار کنم

    با تکرار این کارا میاد نتایج

    با ادامه دادن هی هدایت ها هی نعمات هی شادی و لذت ها پر رنگ و فقر و بدبختی و غم و اندوه کمرنگ و کمرنگ تر میشه

    7 خدایا شکرت اولش داره نتیجه یک عمر بی ایمانی

    یک عمر باور ها و فرکانس بد

    یه عمر شرک

    یک عمر تکیه بر بقیه

    و تکرار و تکرار مداوم فرکانسای بدشو میگه

    داره میگه

    عادت زندگی خیلیا رو که دیگه فکر کردن طبیعت زندگی همینه

    اما در ادامه داستان به سمتی میره که بیانگر اینه که

    نه

    همه چیز میتونه بهتر باشه

    طبیعت زندگی خیر و خوشی هست حتی اگر ظاهرش اینو نگه

    همه چیز خوبه

    همه چیز نکات مثبتی داره

    وقتی ببینیش وقتی نخوای سریع نا امید شی نتایج خیلی خوبو دریافت میکنی

    و به نظرم داستان بیانگر اینم هست که اره همه نجوا ها هست که پیرمرده میگه این گره رو تشخیص ندادی و…. اما با وجود همه اینا وقتی بتونی دنبال راه کار بگردی وقتی با احساس خوب زاویه نگاهت میتونی نتیجه و خیریتشو ببینی و حتی تغییرش بدی به سمت دلخواه

    8خدایا شکرت ووووووووواوووووو ووووووووواوووووووووو وااااااوووووووو

    دقیقا سوال من این بود که چطور این اتفاق خوب براش افتاده

    مگه تو فرکانس و مدار بد نبوده؟

    و الان

    کی؟

    وقتی قدم برداشتم

    شروع به نوشتن کردم

    پاسخش رو خداوند بهم گفت

    وقتی اتفاق خوب براش افتاد وقتی شرایط تغییر کرد که تونست سپاسگزار باشه واسه گندم و لذت ببره و با باور به خدای جلیل و گره گشا ازش درخواست کرد (کی درخواست کرد ؟با چه باوری؟ وقتی گفت باور کرد میتونه گره هارو بگشای به خاطر دادن گندم با این باور که خداوند گره گشا ست و بزرگ و قدرتمند و گره بی نهایت ادمو گشوده بنا بر این باوراه کارا رو میکنه باید بخوام و بزرگ بخوام با باورای بزرگ و اونوقت خداوند بزرگتر و نامحدود تر از اونچه که فکر میکنم بهم میده به شرط و مقداری که من باورمو ازش بزرگ کردم )و در نهایت دیدیم که چقدر خداوند بزرگوارانه طلا بهش میده

    او فقط فروش اینا رو درخواست کرد اما با سپاسگزاری به خاطر گندم خداوند بهش زر داد

    و خدایا شکرت اینکه هیچ کس بهش هیچی نداد نقطه عطفی شد برای سپساگزاری برای گندم

    خدایا شکرت

    واقعا خدایا شکرت

    دلم میخواد در درسهامم همینطوری تفکر کنم و بیام قانونو باز بینی کنم و سرسری رفع تکلیف گونانه نخونم و ننویسم

    انشاءالله

    9 خدایا شکرت باید مراقب باشم موقع تضاد ها نجواها اونقدر منو کنترل نکنن کع مثل پیرمرد داستان شروع به نالیدن و ناسپاسی کنم

    ببین چقدر زود تا شرایط بر وقفش نشد نا سپاس شد

    من باید سپاسگکزار باشم حتی موقع تضاد

    چجوری میتونم اینطوری باشم؟

    وقتی که باور و عادت توکل و تکیه تنها به رب و توحید باور به الخیر و فی ما وقعو بسازم و هی سعی کنم بهتر عمل کنم

    و اونوقت خواهم دید نتیجه از اونچه خوبی که من فکرشو میکنم هم بهتر میشه

    باید بتونم ذهنمو کنترل کنم

    با تکامل

    قدم قدم

    بهبود ببخشم

    خدایا شکرت یادم اومد که اخر کامنت بهبود بخشی هارو بنویسم

    ممنونم رب من

    10 خدایا شکرت استاد چقر عالی و با احساس و خوب میخونی

    11 خدایا شکرت همیشه خدا با من هست

    12 خدایا شکرت چقدر احساس خوبی داره این لحظه که برمیگرده و زر هست پشت سرش

    چقدر ایمان ادم قوی تر میشه

    چقدر مطمئن تر میشه

    چقدر سعی میکنه رها تر باشه

    چقدر سعی میکنه از هر چیز زندگیش لذت ببره و بزاره خداوند بهترینهارو وارددزندگیش کنه

    واقعا خدایا شکرت

    13 خدایا شکرت این ابیات باید نوشته بشه

    سجده کرد و گفت که ای رب ودود(خدایا شکرت نشونه عمل به الهام خداونن نوشتن ابیات اومد همین الان حقوقو واریز کردن با اولین 1 میلیون افزایشش یوووووووهووووو خدایا شکرت)

    من چه دانستم تو را حکمت چه بود

    هر بلایی کز تو اید رحمتی است

    هر که را فقری دهی ان دولتیست

    تو بسی زندیشه برتر بوده ای

    هرچه فرمان است خو فرموده ای

    زان به تاریکی ذاری بنده را

    تا ببیند ان رخ تابنده را

    تیشه زاند بر هر برگ و بندم زنند

    تا که با لطف تو پیوندم زنند

    گر کسی را از تو دردی شد نصیب

    هم سرانجامش تو گردیدی طبیب

    هرکه مسکین و پریشان تو بود(خدایا شکرت 9 و 29 دقیقه ،10 و 10 ثانیه ،10 و 1 ثانیه 9 و 33 ثاینه همه رو دیدم )

    هرکه مسکین و پریشان تو بود

    خود نمیدانست و مهمان تو بود

    رزق زان معنی ندادندم خسان

    تا تو را دانم پناه بی کسان

    ناتوانی زان دهی بر تندرست

    تا بداند انچه دارد زان توست

    زان به درها بردی این درویش را

    تا که بشناسد خدای خویش را

    اندر این پستی غذایم زان فکند

    تا تو را جویم ،تو را خوانم بلند

    من به مردم داشتم روی نیاز(میگه من شرک داشتم و شرکم عامل فقیریم بود پس توحید = ثروت همونطور که وقتی توحید ورزید و سپاسگزاری کرد و از خدا دید گندم رو بهش زر داد )

    گرچه روز و شب در حق بود باز

    من بسی دیدم خداوندان مال

    تو کریمی ای خدای ذو الجنان

    بر در دونان چو افتادم ز پای

    هم تو دستم را گرفتی ای خدای

    گندمم را ریختی تا زر دهی

    رشته ام بردی تا گوهر دهی

    (خدایا شکرت دقیقا به نظرم مستاق دو تا چیزه

    1 خدا گر ببندد ز حکمت دری

    ز رحمت گشاید در دیگری

    یعنی هیچ بمبست و بدی ای وجود نداره خیر و رحمتی موجوده

    و 2 خلا ایجاد کردن که قدیمی و کهنه رو بریز دور من میخوام بهت نوشو با کیفیتشو بدم

    وقتی گندم رو بریزی فضا داری زر بگیری

    وقتی تو پاکیزه کنی محل زندگیتو فضا میدی جهان ماشین و ثروت و نعمت و زیبایی و برکت بهت بده)

    در تو پروین نیست فکر و عقل و هوش (11 و 1 ثانیه رو دیدم یووووووووهووووو نشونس)

    و نه دیگ حق نمیافتد ز جوش

    خدایا شکرت خیلی زیبا میگه

    نام میبره همه بلا هارو و میگه همه اینا میتونه خوب باشه همه چیز خیره

    14 خدایا شکرت

    اگر هم به ظاهر داری میبینی تو زندگیت مشکل به وجود میاد این دقیقا همون راهیه که باید بری این دقیقا همون نعمته

    این دقیقا همون ایده ایه که بهش نیاز داری

    این دقیقا همون مسیریه که میتونه بهت کمک کنه برای رسیدن به هدفت

    هر بلایی که از خداوند میاد یه رحمتیه

    به این دلیل برای من مشکل ایجاد سد که تور پیدا کنم

    که بهتر درک و فقط به تو تکیه کنم

    چون تا این کارو نکنم اوضاع خوب نمیشه

    اگر مشکلی در زندگیم پیش میاد خدارو پیدا میکنم

    خدایا شکرت وقتی من خدارو فراموش میکنم به عنوان تنها منبع رزق و شادی و خیر و خوشی وقتی از فرکانس خدا دور شم ،در فرکانس بدی ها قرار میگیرم

    اگر مشکلی به وجود میاد خدا اونو به وجود نیاورده من از فرکانس عشق و نعمتها دور شدم و طبیعتا به نقطه مقابلش میرسم

    15 خدایا شکرت همین الان یه جمله خوندم احساس کردم بنویسمش

    ادمای باهوش از اشتباهاتشون درس میگیرن

    ادمای نابغه از اشتباهات دیگران درس میگیرن و سعی میکنن اشتباه نکنن

    16 خدایا شکرت رزق و روزی همیشه فراوان نزد خداست و همیشه میتونم دریافت کنم فقط باید همفرکانس بشم با احساس خوب و فرکانس ثروت

    17 خدایا شکرت عاشقتم استاد که این دعای خیر و شادی روح پروین اعتصامی هم به خودت برمیگرده

    18 خدایا شکرت اگر چیزی رو از دست دادم به معنای کمبود نیست

    به معنای نعمته جدید و بسیار بزرگتره

    اما به کی میرسه این نعمت؟

    به من

    به کسی که بتونه اینطوری نگاه کنه به کسی که بتونه احساسشو کنترل کنه

    کسی که بتونه در شرایط سخت خوبی هارو ببینهن نعمتها رو ببینه

    در سخت ترین شرایط بی نهایت نعمت هست که میتونم سپاس گزار باشم و به احساس خوب برسم

    19 خدایا شکرت ازت میخوام توکل و امید و ایمان و توحیدمو به خودت و باورمو بیتشتر و بهتر کنی که همه چیز به همین وصله

    20 خدایا شکرت واقعا خدایاذ شکرت خیلی مهم بود خیلی اموزنده خیلی کمک کننده خیلی رشد دهنده

    الحمد لله رب العالمین

    خدایا شکرت

    ممنونم

    سپاسگزارم

    عاشقتم

    امریکا میبینمتون

    با عشق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  8. -
    نیما جعفرپور گفته:
    مدت عضویت: 1880 روز

    سلام. من یه لحظه داشتم یکی از ویدیو هارو میدیدم خواستم بیام و یه کامنتی بنویسم. من الان ۱۹ سالم هست. من سال قبل یعنی در ۹۸ کنکور تجربی دادم، و همون سال اول با اینکه در ازمون های مدرسه جز سه نفر اول بودم، و با اینکه واقعن خوب خونده بودم،ولی به هر حال رتبه ناجوری بدست اوردم، و بعدش با خودم گفتم که حتما قراره فقط با یه سال دیگه و یه سال پشت کنکور ماندن رتبم از رتبه ای که قرار بود سال قبل بیارم هم بهتر بشه، و به هر حال پشت موندم، و در ماه های ابان بود ‌که ، با دوست صمیمیم در پارک بودیم،و ایشون یکی از فایل های سریال زندگی در بهشت رو به من نشون داد،ولی من زیاد متوجهش نشدم،و بعد دو سه روز اومدم به سایت و عضو شدم و چند تا از ویدیو هارو دیدم و بعد دیدن اونا، و بعد نوشتن اون باور ها و دیدگاها در فایل های دانلودی رایگان، به سال قبلم فکر کردم و خب خیلی باور های اشتباهی پیدا کردم و دیدم که واقعن من خیلی خیلی اشکالات داشتم، و یکی از کنترل ذهن درستی که در وضیعت بحرانی انجام داده بودم،این بودکه گفتم حتمن قراره امسال رتبم بهتر از سال قبل بشه به همین دلیل دوباره میخونم، و واقعن هم همینطور شد و امسال ۶۰۰تجربی اوردم، و پزشکی روزانه قبول شدم، و یه چیز دیگه هم فهمیدم واقعن که تلاش ذهنی قدرتش خیلی بیشتر از تلاش فیزیکی میباشد ، من سال دوم شاید حتی بعضی مواقع نسبت به قبل کمتر میخوندم ولی نتیجه خیلی

    برام فرق کرد، من میخوام بهتون بگم که، واقعا به شکست ها و میروزی هاتون فک کنین و دلیل اونهارو هم به یاد بییارین و قطعا رگه هایی از این نوع باور هارو در خودتون پیدا میکنین و اونوقت باورهاتون قویتر و قویتر میشن، اصلن دلیل تداوم من در ابتدا در سایت، این بود که میدیدم من قبلن این باور رو داشتم و نتیجه نگرفتم و بعد میگفتم”اره‌ه‌ه استاد راس میگه…‌” و اینطور قضیه ها. حالا من بعد کنکور یه ذره فک کردم به خودم و دیدم که باباممن اصلن به پزشکی علاقه ای ندارم، چون یه ذره پزشکی با روحیات من جور در نمییاد،و در ابتدا هم به گفته پدر ومادر این رشته رو انتخاب کردم، و با یه ذره جست‌و‌جو در قلبم،دیدم من در هر لحظه دارم نقش اجرا میکنم و علاقه زیاد به بازیگری دارم و تصمیم دارم که پزشکی رو که هنوز ترم ۱ هستم رها کنم و هرجور شده برم ترکیه تا برا بازیگری زندگی کنم، و خودم هنوز یه سری ترس هایی دارم که باید رفعشون کنم. و خیلی ها میکن که تو خیلی زحمت گشیدی حالا میخوای بری بازیگری؟ من هم از قلبم میگم که اگع من یه سال دیگه برا پزشکی نمیخوندم و با استاد اشنا نمیشدم و اشکالاتم رو پیدا نمیکردم نمیتونستم از زندگی لذت ببرم،، و اشنایی من با این قوانین قطعن دلیل بر این هست که من با این قوانین یه بازیگر در سطح اسکار خواهم شد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 1883 روز

    به نام خدا

    روز چهل و ششم از روز شمار تحول زندگی من

    سلام به اعضای خانواده ی فوق العاده ام

    سلام خدمت استاد عزیزم

    سلام خدمت مریم شایسته عزیزم

    دومین باره که این فایل رو گوش میدم و میخوام بنویسم درموردش،بار اول به پهنای صورت اشک ریختم با این شعر و این آگاهی ها،حال که میخوام دوباره بنویسم نمیدونم چی پیش میاد…

    در هر اتفاقی برای ما خیری است و ما نگاهمان به اتفاقات به ظاهر بد باید طوری باشه که در آن اتفاقات یک خیری هست و اگر اینطور نگاه کنیم برایمان از در و دیوار خوشبختی میباره

    ما باید بتوانیم در طول شبانه روز احساس خودمان را خوب کنیم : بقول استاد تو کتاب رویاهایی که رویا نیستند با تغییر نگاه حالمان را خوب کنیم نه با عوامل بیرونی مثل سیگار و … چون همون عوامل بیرونی باعث میشه وضعیت بد تر و بدتر بشه

    در اول راه این کار شاید کمی سخت باشه اما مثل هر کار دیگه با تمرین و تغییر باور ها اتفاق می افتد

    ما باید ایمان داشته باشیم که روند جهان همواره خیر و خوشی و خوبیه

    فرد با ایمان کسی است که احساس خوبی دارد،ملاک ایمان احساس آرامش درونی است.هر چقدر آرامش و احساس خوبی داری یعنی ما به الله ایمان داریم که محافظ ماست

    احساس شوق،امید،آرامش و هر احساس خوبی دیگری نشان از ایمان است

    تنها با یاد خدا دل ها آرام می گیرد

    خداوند به انسان در هر شرایطی که باشد،هر چقدر هم از خدا دور شده باشد باز هم رحم میکند،باز هم به او می گوید که برگرد و خدا انسان را با تمام اشتباهاتش میبیند و دوست دارد

    خداوند به ما وعده ی ثروت و نعمت را داده

    پیرمرد قصه،قصه ی خیلی از ماهاست که تغییر کردیم

    خودم رو میگم که چقدر چشمم به دنبال دست بقیه بوده،فکر کردم باید روزیمو از کس دیگه ای طلب کنم ، حتی امروز که گوش میدادم گفتم هنوز هم ایراد دارم،بباید بهتر شم.باید خدا رو ببینم و بس

    بله،دعاهایی کردیم و از خدا درخواست کردیم که خدایا نجاتم بده،کمکم کن،خدایا،خدایا

    بقول پروین اعتصامی گره باز شده و ریخته و فکر کردیم که زندگیمون نابود شده ،گفتیم خدایا این چیه؟من ازت کمک خواستم تو که بیشتر حالمو گرفتی ! حتی با خدا قهر کردیم

    اما خدا همیشه با ماست

    چطور؟وقتی بعد مثل پیرمرد برگشتیم و دیدیم که چه گنجی پشت اون اتفاق که حالمونو به ظاهر گرفت بوده و میبنی اگه اون اتفاقه نمیفتاد،هیچوقت وضعیت خوب نمیشد.

    چقدر اینجا یاد این دو بیت از مولانا میفتم که میگه :

    عقل و خرد فقیر تو پرورشش ز شیر تو/چون نشود ز تیر تو آنک بدو کمان دهی

    در دو جهان بننگرد آنک بدو تو بنگری/خسرو خسروان شود گر به گدا تو نان دهی

    در هر شرایط سختی ما باز هم نعمت داریم که می توانیم باز بابتش از خداوند سپاسگزاری کنیم و اگر بتوانی نگاهت را تغییر دهی از خداوند پاداش خواهی گرفت

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    بهنام گفته:
    مدت عضویت: 2469 روز

    درود بر هم فرکانسی های عزیز

    مدتی بود سوالی ذهنم مشغول کرده بود که این بود:

    آیا به اندازه کافی به خداوند ایمان دارم و مسیرم درسته؟

    که امروز به عنوان نشانه به این فایل هدایت شدم و همون ابتدای فایل استاد پاسخم رو دادن

    بله، من آرامشی دارم که توپ تکونش نمیده، احساس خوبی دارم که هیچ چیز نمیتونه خرابش کنه، امیدی دارم که هیچ چیز نمیتونه نا امیدم کنه، ذوقی دارم برای تجربه بهترینها که تا قبل از آشنایی با استاد نداشتم…

    بله من ایمان دارم و مسیرم درسته…

    وقایع زندگیم رو که مرور میکنم، جز ردپای خداوند هیچ چیز دیگری نمیبینم.

    شعر و حکایت زیبایی بود. لذت بردیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      حدیث امرللهی بیوکی گفته:
      مدت عضویت: 1925 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام به همه‌ی شما دوستان عزییز

      واقعا فایل عاالی هست این شعر خانم پروین اعتصامی و توضیحات استاد عزیز،واقعا اگر بتونم این فایل رو با تمام وجودم درک کنم قطعا خییلی خیلی بهتر میتونم از دل شرایط مختلف و یا به ظاهر بد اون اتفاقات و شرایط خوب‌ رو بیرون بکشم

      از خدا میخوام کمکمون کنه بتونیم تو دل شرایط که به ظاهر بدن اتفاقات خوب رو بیرون بکشیم،از خدای بزرگم میخوام که هدایتگر هممون باشه در راه رسیدن به خواسته‌هامون😍🙏🙏

      اگر بخوام از تغییراتی که در هر برگ از این سفرنامه دارم روی خودم ایجاد می‌کنم بگم

      یه چند روزی هست که فقط و فقط یه خرده بیمار شدم،دقیقا هم نمیدونم چی شد

      ولی از به بعد با بیشتر حواسم باشه که خیلی بیشتر روی سلامتیم کار کنم و سیستم ایمنی رو خییلی تحسین کنم،چون من سیستم ایمنی خییلی قویه💪و از پس همه چی بر میاد

      از خدای خودم سپاسگزارم چون حالم خوبه،حاال دلم خوبه

      با این قبلا اگر مریض میشدم خییلی بی حوصله میشدم و همش یه جا میفتادم و خلاصه همه میگفتن خدا نکنه حدیث مریض شه🙄😂

      ولی الان با اینکه یه حرده حال و روزم تغییر کرده ولی مریضی نیست که منو اذیت کنه و خیلی خیلی زود خوب میشه بدون هیچ قرص و شربت ‌و دکتر رفتنی

      بدن من داروخونه‌ی جهانه،اینو نباید فراموش کنم و باز هم از خدای خودم سپاسگزارم چرا که حالم میتونست خیلی بدتر از این باشه ولی نیست ‌و من دارم کارهامو انجام میدم

      میخوام بگم از دل مریضی که برای هر کسی میتونه خیلی ناراحت کننده و عذاب دهنده باشه هم میشه باز حال دلش خوب باشه و به خدا توکل کنه و امید داشته باشه که زود زود خوب میشه

      خدایا کمکمون کن بتونیم دل و قلبمونو خالص تر کنیم تا تماام الهاماتتو بشنویم. ما تکه‌ای از خودتیم،ما بی نهایت توانایی داریم،دقیقااا مثل خودت

      خداجونم عاشقتم

      استاد و مریم جان شکرت که هستین و دارین این به رشد ما و در واقع این جهان کمک میکنید،خدایا کمکم کن منم بتونم جهان رو جای بهتری برای زندگی بکنم💪💪💪🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: