«الخیر فی ما وقع» در شعر پروین - صفحه 37 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-11.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2014-07-10 13:27:512020-10-19 00:19:31«الخیر فی ما وقع» در شعر پروینشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
منم تقریبا شرایط شبیه شما رو داشتم این جملات رو کسی مینویسه که هر روز 9تا قرص میخوردم. الان چند روزیه که باورم رو در مورد خودم به توصیه اق سید عوض کردم یعنی خودم رو خیلی قبول دارم و سعی میکنم هر لحظه در هر حال و حرکتی تمرکز کنم که من انسان موفق دیگر شده ام که در هر حال دارم بیشتر موفق و بهتر میشم دوست عزیز سعی کن فایل صوتی راز رو با هندزفری چندین بار گوش کنی چرا که من از سال 85 این مستند رو دارم ولی چند روزیه که فایل صوتی تون رو د رتایید و تکمیل فرمایشات استاد خیلی دقیق و متمرکز گوش میدم باور کنید خیلی مهمه که اول تو خودتون تغییر ایجاد کنید و پس از ان باور کنید که انسان زیبای دیگری شده اید اونوقته که میبینید کم کم همه چیز داره بنفع شما تغییر کنه .الان چن روزه که تماما همه چیز دست بدست هم دادن که مسائل منو حل کنند.ببخشین زیاد نوشتم شاداب باشی .دوست دارت امیر
رابطه میان توحید عملی و قانون فرکانس گرانبهاترین درسی است که اموختم.
توحید اصل و اساس خوشبختی یعنی باورتنها به یک قدرت.
خداوند را بی نهایت سپاسگزار هستم که مرا در مسیر توحیدش قرار داد و
با درک توحید که با هیچ چیز قابل معامله نیست میتوانم زندگی ام را انطور
که میخواهم انطور که دوست دارم تنها با حساب کردن روی الله یکتا خلق کنم.
زمانی که توحید را درک کردم همه چیز عوض شد
زمانی که دریافتم خداوند به عنوان تنها قدرت جهان حمایتگر و هدایتگر من است
تمام ترس هایم رنگ باختند و تصمیمات و خواسته های جدیدی در من نیز زاده شدند .
بار ها دیدم در این مسیر که اگر احساس خوبی داشته باشم و تسلیم خداوند باشم
به مسیر زیبایی ها هدایت میشوم.
و دائما به هر خیری از جانب خداوند نیازمندم.
توحید بهشت را در همین دنیا ابتدا و سپس در ان دنیا میسازد.
مهم ترین کارم کنترل کانون توجهم است.
مهم ترین رابطه ام رابطه با خداوند است .
هر وقت تنها روی خداوند حساب کردم او مرا از جایی که گمان نداشتم روزی داد
و هر وقت روی غیر از او حساب کردم از همان چیز ضربه خوردم.
خداوند مرا دوست داشت که با ان ضربه ها به من فهماند که باید روی چه کسی
حساب کنم.
واااای خدای من چقدر زیباست این کره ی زمین خدایا شکرت .
چه عظمتی داره که خدا داره مدیریتش میکنه .
امروز در اثر اتفاقی دچار یاس و ناامیدی شدیدی شده بودم که لحظه به لحظه داشت بیشتر میشد و من رو به ورطه بیانگیزگی سوق میداد ، فایلهای توحیدی همیشه حال خوبم رو خوبتر میکنه و مطمئن بودم که امروز هم حال بد من میتونه دوباره خوب شه
اومدم سراغ این فایل گرانبها و برای بار چندم بهش گوش دادم و لبریز از یقین شدم
لبریز از آرامش
سپاسگزارم استاد که این نشانهها رو تو سایت قرار دادی و اینجوری عظمت خداوند رو برامون به تصویر میکشی
بنام خدا ک یادش باعث ارامش دلهاست..
سلام
ایستگاه ۴۶ ام
الخیر فی ماوقع یعنی نمود واقعی توحید…
یعنی اتصال دائمی ب نیروی هدایتگری ک جهان هستی را لحظه ای ب حال خود رها نمیکند…
سیستمی ک ب زیبایی پاسخ میدهد ب افکار و باور های ما…
الله اکبر…
تحسین میکنم عظمت و توانایی خداوند رو…الله اکبر…
وقتی نگاهت ب زندگی و اتفاقاتش از دریچه ی الخیر فی ما وقع هست قلبت لبریز از ارامش است…
چ فرقی میکند ظاهر اتفاق بد باشه یا خوب….
مهم نیست شرایط چقد ناهمگون است در ظاهر…
تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا نتیجه ی فرکانس ها و باور های خودمونه…
پس اگه شرایط دلخواهت نیست کافیست تغییر را شروع کنی….از درون….و رها کنی اتفاقات رو و خوب کردن احساست الویتت باشد…
کد الخیر فی ماوقع رو فعال کن …و با ارامش اقدام کن…
این باور تو را هدایت میکند ب مسیری ک پایان کار ب نفع تو باشد…و تو را راضی کند…
خدایا شکرت
خدای مهربانم شکرت
وقتی الویتت احساس خوبه از هیچی نتر و نگران نباش
چون قانون ساده ی خدا میگه
برای کسی ک احساسش خوبه اتفاقات خ ب میوفته
و این قانون ثابته و بدون تغییر…
قانونی ک رد پاش رو تو ایات قران ب وضوح میشه دید…
توی خوندن قران ایاتی ک ریشه یشاء دارند منو گیج کرده بود تا اینک هدایت شدم ب عقل کل و پاسخ های عالی درین باره….
اقیانوسی از اگاهی…
خدایا شکرت ب این زیبایی هدایتم میکنی و هیچ سختی تو مسیرم نیس ک حضور خدا در قلبم اسونش نکنه…
راستش دیدن سریال زندگی در بهشت و داستان تراکتور و صحبت های محکم استاد باعث شد ب خودم بگم بسم الله…وقتشه از خداوند محکم و قرص و با عزت نفس و قبول داشتن توانایی هات درخواست هدایت کنی تا ب عملی ختم بشه و کلید بخوره مسیر دریافت ثروت با کمک کاری کبهش علاقه داری و با توانایی هات هماهنگه…
تو خلوتم با خدا حرف میزدم و گفتم خدایا تو تصویر بزرگتر رو میبینی…تو توانایی های منو واقفی..تو خواسته ی منو میدونیهدایتم ک ب بهترین راه ک منو ب هدفم میرسونه…
و امروز عزیزی بهم پیشنهادی داد ک برام این پیشنهاد هزار تا معنا داشت…خدا رو شکر ک هر لحظه ما رو هدایت میکنه…خدایا من بهت اعتماد دارم…
پایان
به امید الله
سلام استاد و خانم شایسته عزیز و دوستان و همراهان هم فرکانسی
امروز این فایل واقعا منو غرق فکر کرد که چقدر حتی برای ماها این اتفاق افتاده اما به صورت های دیگه و ما دقیقا مث این فرد غر زدیم نق زدیم و حتی شاکی تر از خدا میشیم بدون اینکه حتی چن لحظه صبر کنیم ببینینم قرار بوده چه اتفاقی بیفته برامون
باید توجه داشته باشیم اتفاقات به خودی خود ماهیتی ندارند و این ما هستیم که با فرکانس اون لحظه مون خوب یا بد بودن اون اتفاق و تعریف میکنیم
گفتن حرفای قشنگ خیلی خوبه ولی انجام بهش اراده پولادین میخواد و همینطور یه جهاد اکبر که استاد تو فایل ها اشاره میکنن مثال آره منی که میدونم با کوچیک ترین اتفاقا قبلا به هم میریختم و حسابی به خدا شکایت میکردم یا التماس و گریه که خدا درستش که بیخبر از این سبک التماس و گریه که از ناامیدی میاد دردی و دوا نمیکنه بلکه بدترم میکنه
به نظرم باید خیلی دقیق بشیم در زندگیمون تا بفهمیم کجا خدارو پیش داوری میکنیم غافل از حکمت بزرگش که بابا تو نون میخوایی من بهت طلا میدم
امان از ذهن چموش نجوا گر که هر بار بهش گوش دادم کل اون روزمو ریخته بهم و قشنگ آشوب کرده اما وقتی بیخیال بودم و بهش توجه نکردم و از خداوند کمک امیدوارانه خواستم کل روزم شارژ شده
تازه معنی این جمله داییم که میگفت خدایا مارو یه لحظه به نفس خودمون وانزار که این نفس سوداگره نجوا گره
ما با ایجاد باورهای درست و خوب در این زمینه میتونیم تا حدودی از نجواها جلوگیری کنمیم ولی قبل اینکار باید به اصل وجودی خدا ایمان راسخ پیدا کنیم و تسلیم امر او باشیم که اوست شنوای بینا اونه که جلو جلو همه چیو میدونه و جواب تماس سوالامون پیششه پس بزرگترین قدم برای توحیدی بودش و شدن اینه که خدارو بیشتر بشناسیم قدرتشو بیشتر بشناسیم بیشتر تسلیمش باشیم و همینطور جلوی هرز رفتن ذهن و با گله و شکایت و توجه به افکار منفی بگیریم
دوستون دارم و برای خودم و همه ایمان همراه با عمل آرزو میکنم
سلام
سلام به همه دوستان گلم
سپاسگزارم ازخدا
سپاسگزارم ازهمه شما
گرانبهاترین چیزی که ازاستادآموخته ام رابطه میان توحید عملی وقانون فرکانس است
قانون احساس خوب
اتفاقات خوب
وتسلیم بودن دربرابر رب
مهساه↘
خیلی ایمان قوی میخواد که درک کنیم که همیشه هراتفاقی که می افته خیریت درش هست
سیدمحمدامین حسینی↘
نمیدونم چرا ازگوش دادن این فایل سیرنمیشم
ستاره بنی نجاریان↘
رسیدن هرفردبه جایگاهی که درتمام اتفاقات زندگی اش خیرمطلق روببینه نشان ازایمان راستین وقویه
فرحنازرستمی پور↘
خدایی که گندمهای منو ریخت تا زر بده
سیدمصطفی میردهقان↘
خدایش ازاین روزشمار لذت بردم
شادوثروتمند باشید
بنام الله یکتا💐
روز چهل و ششم از سفرنامه ام
با شنیدن این فایل کلی ذهنیتم درباره تضاد های زندگیم عوض شد . قبلا هر وقت تضادی برام بوجود میومد کلی غر میزدم و زمین زمان بهم میدوختم و قهر میکردم و … اما حالا بخاطر اینکه روی باورام کار کردم خیلی کمتر از قبل دراحساس بد میمونم اصلا ناخوداگاه اینطوری میشم همونطوری که استاد میگن اگاهی هارو انقدر باید گوش کنیم تا به خورد ذهنمون بره واین ، در شرایط مختلف خودشو نشون میده .
من تنها شش ماه هست که بااستاد واین سایت اشنا شدم وچنان تغییری در من رخ داده که نگو !! زمین تا آسمون تغییر کردم . از همممه لحاظ . همین امروز یک فایلی به دستم رسید وقتی باز کردم و گوش کردم ، تغییر مدارم ویقینا حس کردم !! با باورهای جدیدم این فایل رو گوش کردم ..یک سخنرانی از یک فرد مذهبی بود که حرام ها وبکن نکن های اسلام رو توضیح میداد ومن با نگاه جدیدم ، مسائلی که راجع بهشون حرف میزد و جور دیگه ای برداشت و درک میکردم ایشون نگاه خیلی سطحی به دین داشت واصلا بنظرم کل مقوله گناه رو از پایه اشتباه فهمیدن !من قبلا بظاهر مذهبی بودم اما خدا رو نمیشناختم و فقط از روی ترس بود که عبادتش میکردم اما همیشه جویای حقیقت بودم تااینکه به یک تضاد بزرگی برخوردم و هضم کردنش برام خیلی سخت بود وهمین تضاد نقطه عطف در زندگیم شد وشد آغاز تحول من . خدارو شکر حالا حالم خیلی بهتره و ارامش دارم .سرهر قضیه به ظاهر بدی واکنش منفی نشون نمیدم ونگاهم به مسائل عوض شده .
هر وقت از قانون :”احساس خوب = اتفاقات خوب”استفاده کردم درجا نتیجه گرفتم !! به محض تغییر مدارم نتایج عوض شد و این فوق العاده عالیه ..
هر اتفاقی بیفته ، خیر میبینمش .. یه کار اگه انجام بشه ، خدارو شکر میکنم واگر انجام نشه بازهم خدارو شکر میکنم و حتما خیریتی دراون نهفته هست که شاید در اون لحظه اون خیرو نبینم اما در اینده نتیجه ش رو خواهم دید واحتمالا فعلا در مدار دریافتش نبودم و باید تکاملم روطی کنم ومصمم تر از قبل تلاش کنم یااینکه خدا چیز بهتری برام در نظر گرفته !!
خدایا سپاسگزارم بخاطر اینکه همه چیزو شفافتر میبینم ؛چیزهایی رو میبینم ومیشنوم که قبلا از وجودشون بیخبر بودم ..بااینکه مدارها وفرکانس ها به چشم دیده نمیشن اما من حسشون میکنم .
خدایا شکرت
حمد وستایش مخصوص پروردگار عالمیان است .🙏
سلام به استاد و همراهان همیشگی!
من به یاد شعر دیگری از بانو پروین اعتصامی افتادم!
ما گرفتیم آنچه را انداختی!
دست حق را دیدی و نشناختی!
مدام نگرانی و دلمالش از چه می شودها! من همیشه در دامان امن پروردگار هستم. اوست که خدایی می کند و کاش من بندگی کنم.
سلام بر شما
روز چهل و شش
قبلا چند بار این شعر را گوش کرده بودم ولی به قول استاد هر دفعه که می شنوم احساسی به آدم دست می ده که ...
الخیر فی ما وقع خیلی برام جالبه قبلا که از فرکانس های هر لحظه اطلاعی نداشتم نمی توانستم الخیر فی ما وقع را بدانم می فهمیدم اما درکش نمی کردم. اگر اتفاقی، مصیبتی پبش می آمد نمی توانستم خیرش را ببینم حتی شاید جمله را بر زبان می آوردم اما درکش نمی کردم . در اتفاق ناخوشایند مدام خدا را مخاطب قرار می دادم که چرا من، مگه من چه گناهی کردم! یعنی همیشه پشت هر مصیبتی نگاهی عقوبت گر داشتم که خدا به خاطر گناهی من را تنبیه می کند. بزرگتر که شدم و کمی عاقل تر نگاهم دیگر این نبود که خداوند می خواهد من را تنبیه کند. می گفتم خداوند می خواهد من را امتحان کند ببیند چند مرده حلاجم.باز این نگاه برایم بهتر بود چون نسبت به قبل قدرت بیشتری به من می داد. اما وقتی با نگاه ناب استاد آشنا شدم واقعا زندگیم تغییر کرد که مگه خدا سادیسم داره که بخواهد هی من را با بلا امتحان کند. اولا که بازتاب فرکانسی خودم است دوما وقتی نگاهم این باشد که در هر اتفاقی خیری هست و ایمان داشته باشم و بپذیرم می توانم تضادها را مثل سنگ طلایی ببینم که باید غربال شود تا طلای خالصش به دست بیاید.
چقدر این نگاه آرامش داره، چقدر این نگاه خدا را از یک خدای ترسناک و کسی که احساس می کردم عروسک خیمه شب بازی در دستانش هستم به خدایی مهربان، نزدیک به من، عادل که همه برایش یکسان هستند و خدایی که میشه به او عشق ورزید و دوستش داشت تبدیل کرد.
خدا رو شکر
سپاس برای خداوند بخشاینده موهبتها
سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز و اعضای سایت عقل کل
ردپای ۴۶
الخیر فی ما وقع
خدایا سپاسگذارم که همیشه در کنار من هستی و از رگ گردن به من نزدیکتر هستی.
داستان من از این قرار است که من و همسرم چند سال قبل شغل خود را از دست داد یم و بیکار و بی پول شدیم و کلی بدهی داشتیم به بانک و مردم.
دقیقا مثل پیرمرد شعر پروین عزیز به مردم رو زدیم تا اینکه در خانه خداوند را بزنیم.
در این شرایط بودیم که فایلهای استاد به دستم رسید و شروع به گوش کردن کردیم و یک فایل از استاد به دستم رسید که روی ترانه معین گذاشته شده بود و استاد میگفتند که خداوند از رگ گردن به ما نزدیک تر است .
با شنیدن فایل در خانه خدا را زدم و خداوند دا را باز کرد و مرا در آغوش گرفت و زندگی من تغییر کرد.
الان که به گذشته فکر میکنم میبینم که آن شرایط در راستای خواسته های ما بوده و ما چون شغل خود را دوست نداشتیم و جرأت تغییر دادن شغل را هم نداشتیم خداوند به این طریق ما را به سمت خواسته مان هدایت کرد.
واقعا هر اتفاقی که در زندگی رخ میدهد خیر است.
الان یک شغل بسیار عالی و پردرآمد داریم و از زندگی لذت میبریم و حالمان عالی است.
خدایا شکر
امیدوارم همیشه در زندگی موفق و پیروز باشید
تمام
خدانگهدار