«الخیر فی ما وقع» در شعر پروین - صفحه 45 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-11.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2014-07-10 13:27:512020-10-19 00:19:31«الخیر فی ما وقع» در شعر پروینشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام من از شما متشکرم که تو این مسیر فعالیت می کنید و باعث آگاهی خیلی ها چون من شدید .من تازه شروع کردم و به لطف پروردگارم که دوست داشته وداره که من خودمم رو بشناسم تا بتونم بهتر و بیشتر عظمتش رو درک بکنم، زمانی که ازش کمک خواستم سایت شما رو سر راه من قرار داد و من قدردان خدای مهربان و شما بزرگوار که صادقانه توی این مسیر کمک می کنید هستم و این فایل واقعا ارزشمند و میتونم بگم اگه بارها و بارها هم گوش بدم بازم ارزش گوش کردن داره
درود دوستان
وقتی از خدا دور میشیم و از فرکانسش جدا میشیم مشکلات شروع میشن
مشکلات از طرف خدا نیست این ما هستیم که باید در شرایط سخت ذهن رو کنترل کنیم و دنبال نکات مثبت بگردیم و توکل به خدا داشته باشیم تا دری از امید و معجزه و عشق و ایمان و نور به زندگیمون باز بشه
اولش سخته ولی شدنیه
از خدا میخوام به همه ی ما این قدرت رو بده تا توکل کنیم و آرامش داشته باشیم و ایمان .
خدایا ما را به راه آنان که نعمت دادی هدایت کن
به نام خدای مهربان
سلام به همه عزیزان
قانون مهم جهان ، احساس خوب باعث اتفاقات خوب میشه و احساس بد باعث اتفاقات بد میشه
این احساس خوب با تمرین و با تغییر باورها اتفاق میوفته
باید ایمان داشته باشیم که روند جهان همیشه خیر و خوبیه
ملاک ایمان احساس آرامش درونی است که نشان میده ما به یک نیروی ماوراء درونی وصلیم
تنها با یاد خدا دلها آرام می گیرد
اگر هم به ظاهر می بینی تو زندگیت مشکل پیش میاد این دقیقا همون راهیه که باید بری ، این دقیقا همون نعمته ، همون ایده ایه که بهش نیاز داری و دقیقا همون مسیریه که می تونه بهت کمک کنه برای رسیدن به هدفت
هر بلا و مشکلی که تو زندگی پیش میاد رحمته . هر مشکلی برای اینکه به یاد خدا بیوفتیم و فقط از خداوند کمک بخواهیم
رزق و روزی همه از آن خداوند و فقط باید از خداوند بخواهیم
در سخت ترین شرایط هم ما هنوز نعمت های خیلی زیادی داریم که می تونیم از اونا استفاده کنیم و خودمون رو به احساس خوب برسونیم
در پناه خداوند سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید
سلام به همگی
خدارو بینهایت شکر میکنم بخاطر اینکه تونستم این سفر رو تا اینجا پیش بیام.روز 46 ام سفرنامه تحول درون
منم با گوش کردن به این شعر و فایل گریه کردم.خدایا تو خود شاهدی حداقل نزدیک به حد توانم سعی میکنم انچه که شنیدم رو عملی کنم.
از استاد عزیز که دستی از دستان خداوند هست شنیدم که توحیدی باش.هر لحظه سعی میکنم هیچ کس در ذهنم بیش از حد بزرگ نشه.سعی میکنم کاملا مستقل باشم.به هیچ کس تکیه نکنم.به هیچ کس وابسته نشم.روی هیچ کس حساب نکنم.ادعای اینکه حتی تا حدی دارم تلاش میکنم که این موارد رو انجام بدم خودش ادعای بزرگیه.ولی من این ادعا رو دارم.
استاد عزیز گفتن پسرجان تکامل تکامل تکامل…
تا کی میخای به جای یک پله یک پله، ده پله رو یکجا بری.بیا و نقطه سرخط با رعایت تکامل شروع کن.
من گفتم چشم.46 روزه که هر روز فایلی با عشق و اشتیاق گوش میکنم و هر فایل کامنت میگذارم.این خود تمرین تکامله.کاری که برای من انجام اون شبیه یک معجزس.اصلا باورم نمیشه 46 روز یک کاری رو اینطور با اشتیاق مستمر انجام دادم.
استاد گفتن ایده آمد باید حرکت کنی.گفتم چشم.تو این مدت یادم نمیاد ایده ای به ذهنم یا قلبم اومده باشه و من عمل نکرده باشم.در حد نزدیک به توانم البته.
استاد گفتن اگر نتایج کمی دیر و زود شد جا نزن.گفتم چشم.تقریبا در آستانه 6 ماهگی حضورم در سایت هستم و در این مدت میتونم به جرات بگم همه روزها یا بالای 95 درصد روزها من فایلی از سایت یا فایلهایی رو مشاهده کردم.
خدایا بخاطر تک تک ثانیه ها و دقایق و ساعتها و روزهای این شش ماه تورا سپاس.لحظاتی که به معنای واقعی زندگی کردم.زنده بودم.سرزنده بودم.شاد بودم.احساس خوب داشتم.
خدایا از من حرکت و از تو برکت و از تو فراوانی و از تو ورود نعمتها و از تو همه چیزهای خوب.
خدایا تو بگو که در کجا و در چه زمانی باید چه کاری انجام دهم تا من عمل کنم.
از تو به یک اشاره از من به صد دویدن.
استاد به اندازه همه لحظاتی که اشک من دراومد، زمانی حضوری میبینمتون و من صحبت میکنم از زندگیم از نتایجم و اشک ازتون میگیرم و شما رو بوسه بارون میکنم.انشالله
خدانگهدار همگی
باسلام به استاد عزیز وخانم شایسته جان
سفرنامه روز چهل وششم
همیشه هر اتفاقی میفته یک خیریتی درش هست. باید نگاهمون به اتفاقات به ظاهر نامناسب این نگاه باشه که یک اتفاق خوبی در راهه
اگر شما احساس خوب رو در همه لحظه های زندگیتون داشته باشین اتفاقات فوق العاده عالی براتون رخ میده . این یک قانونه.
اگر احساس خوب داشته باشین اتفاقهای خوب رخ میده
اگراحساس بد داشته باشین اتفاقهای بد رخ میده
این یک قانونه واستثنایی هم نداره.
اگر سعی کنید در تمام طول شبانه روز در هر شرایطی ودر هر موقعیتی احساستون رو خوب کنید مطمعنا اتفاقات خوب وارد زندگیتون میشه که شما رو مبهوت میکنه.
این کار شاید درشروع کارساده ای نباشه اما مطمعنا با تمرین اتفاق میفته با تغییر باورها اتفاق میفته
باید ایمان داشته باشیم که روند جهان همواره خیروخوشی وخوبیه
کسی که احساس خوب داره یعنی کسیه که ایمان داره
ملاک ایمان نه به ریشه نه جای مهر توی پیشونیه نه به چادره نه چیز دیگه ای .
ملاک ایمان احساس آرامش درونیه
هرچقدر احساس آرامش داشته باشیم هرچقدر احساس خوب داشته باشیم یعنی اینکه ما به یک نیرویی ماورای نیروی خودمون اعتماد واعتقاد داریم که اون نیرو محافظ ماست اون نیرو با ماست به این میگن ایمان.
نشان ظاهری ایمان احساس خوب است.
اگر احساس خوب داری یعنی ایمان داری
اگر امید داری یعنی ایمان داری
اگر احساس ذوق وشوق داری اگر آرامش داری یعنی ایمان داری هیچ چیز دیگه ای نیست. واقعا هیچ چیز دیگه ای نیست
تنها بایاد خداوند دلها آرام میگیرد.
این شعر داستان یک پیرمردیه که زندگی خیلی سختی داشته . از اونجا شروع میشه که همه ردش کردن ، همه دست رد به سینه اش گذاشتن ، پیش همه رفت پیش همه گدایی کرد ، پیش همه رو انداخت، امیدش رو از خدا دور کرد وبه غیر خدا رو آورد. نابود شد زندگیش. ولی خداوند بازم دوستش داشت. ولی خداوند بازم بهش رحم کرد . ولی خداوند اون رو دید
اونی که خدارو ندید خدا دیدش و خدا دوستش داشت.
خدا همه مارو دوست داره با تمام اشتباهاتمون با تمام بی ایمانیمون باتمام بدیهامون دوستمون داره بخشیده مارو .
هرروزم داره میگه برگرد بیا پیش من . هرروز میگه منو ببین من هرچی که بخوای بهت میدم. تو فقط منو باور کن فقط منو بشناس . منو درک کن
هرچی که از دنیا بخوای بهت میدم پول میخوای سلامتی عشق رابطه خوب ثروت کارخوب
این شعر اینجوری شروع میشه:
پیرمردی مفلس و برگشته بخت روزگاری داشت ناهموار وسخت
هم پسر هم دخترش بیمار بود هم بلای فقر و هم تیما ربود
این دوا میخواستی آن یک پزشک این غذایش آه بودی آن یک سرشک
این عسل میخواست آن یک شوربا، این لحافش پاره بود آن یک قبا
روزها میرفت وبر بازار وکوی، نان طلب میکرد ومیبرد آبرو
دست بر هر خودپرستی میگشود تا پشیزی بر پشیزی میفزود
هر امیری رو روا میشد زپی ، تا مگر پیراهنی بخشد زوی
شب به سوی خانه میآمد زبون ، غالب از نیرو تهی دل پر زخون
روز سائل بود و شب بیماردار روز از مردم شب از خود شرمسار
صبحگاهی رفت از اهل کرم کس ندادش نه پشیزی ونه درم
از دری میرفت حیران بردری ، رهنورد اما نه پای و نه سری
ناشمرده بر زن وکوی نماند دگرش پای تکاپویی نماند
درهمی در دست ودر دامن نداشت سازوبرگ خانه برگشتن نداشت
رفت سوی آسیاب هنگام شام ، گندمش بخشید دهقان یک دوجام
زد گره آن گندم در دامن فقیر شدروان وگفت که ای حی قدیر
گرتوداری به فضل خویش دست برگشایی هر گره که ایام بست
چون کنم یارب دراین فصل شتاب من علیل و کوکانم ناشتا
میخرید این گندم رو یکجا کس هم عسل ز آن میخریدم هم عدس
آن عدس در شوربا میرختم ، وان عسل با آب میآمیختم
درد اگر باشد یکی دارو یکیست جان فدای آن که درد او یکیست.
بس گره بگشوده ای از هر قبیل ، این گره نیز بگشا ای جلیل
این دعا میکرد و میپیمودراه، ناگه افتادش به پیش پا نگاه
دید گفتارش فساد انگیخته ، و آن گره بگشوده گندم ریخته
بانگ بر زد که ای خدای دادگر چون تو دانایی نمیدانی مگر
سال ها نرد خدایی باختی این گره را زان گره نشناختی؟
این چه کاراست ای خدای شهرو ده، فرق ها بود این گره را زان گره
تا که بر دست تودادم کار را، ناشتا بگذاشتی بیمار را
هر چه در غربال دیدی بیختی، هم عسل هم شوربا را ریختی
من تورا کی گفتم ای یار عزیز، که این گره رو بگشای وگندم رو بریز.
ابلهی کردم که گفتم ای خدا گر توانی این گره رو برگشای
آن گره را که نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود
من خداوندی ندیدم زین نمد، یک گره بگشودی آن هم غلط
پیرمرد به شدت ناراحت وعصبانی به همه چیز شک میکنه ،ومیگه خدایا این چه وضعشه این چه کاری بود کردی من گفتم گره زندگیمو درست کن نه گره دامن رو که همه گندم بریزه
خیلی از ما تو شرایطی قرار میگیریم که احساس میکنیم خدا با ما قهر کرده اوضاع سخت میشه ما فکر میکنیم خدا ما رو نمیبینه.نه خدا همیشه با ماست
الغرض برگشت مسکین دردناک تا مگر برچیندآن گندم زخاک
چون برای جستجو سرکرد خم ، دید افتاده یکی همیان زر
سجده کرد وگفت که ای رب ودود من چه دانستم تورا حکمت چه بود
هربلایی کزتو آید رحمتی است هر که را فقری دهی آن دولتی است
توبسی زاندیشه برتر بوده ای هر چه فرمان است خود فرموده ای
زآن به تاریکی گذاری بنده را ، تا ببیند آن رخ تابنده را
تیشه زآن بر هر برگ وبندم زنند تا که با لطف تو پیوندم زنند
گر کسی رو از تو دردی شد نصیب، هم سرانجامش تو گردیدی طبیب
هر که مسکین وپریشان تو بود، خود نمیدانست ومهمان تو بود
رزق زان معنی ندادنم خسان، تا تو را دانم پناه بی کسان.
ناتوانی زان دهی بر تندرست، تا بداند آنچه دارد زان توست.
زان به درها بردی این درویش را تا که بشناسد خدای خویش را
اندر این پستی غذایم زان فکند ، تا تورا جویم ، تورا خوانم بلند
من به مردم داشتم روی نیاز، گر چه روز وشب در حق بود باز
من بسی دیدم خداوندان مال، تو کریمی ای خدای ذوالجلال
بر در دونان چو افتادم زپای، هم تو دستم را گرفتی ای خدا
گندمم رو ریختی تا زر دهی، رشته ام بردی تا گوهر دهی
در تو پروین نیست فکر وعقل وهوش، ورنه دیگ حق نمی افتد زجوش
اگر به ظاهر میبینی تو زندگیت مشکل بوجود میاد این دقیقا همون راهییه که باید بری ، این دقیقا همون نعمته ، این دقیقا همون ایده ای که بهش نیاز داری. این دقیقا همون مسیریه که میتونه بهت کمک کنه برای رسیدن به هدفت.
وچقدر قشنگ تو این شعر توضیح میده که هر بلایی که از خداوند میاد یه رحمته
میگه به این دلیل برای من مشکل ایجاد شد که تورا پیدا کنم که اگر همیشه اوضاع خوب باشه تورا پیدا نمیکنم.
اگر مشکلی تو زندگیمون بوجود میاد خدارو پیدا میکنیم. نه بخاطر اینکه خدا تنهاست وخدا میخواد ما او را پیدا کنیم. بخاطر اینکه وقتی ما خدارو فراموش میکنیم واز فرکانس خدا دور میشیم ودر فرکانس بدی ها قرار میگیریم.
اگر مشکلی در زندگیمون بوجود میاد خدا این مشکل رو ایجاد نکرده ما از فرکانس خوبی ها از فرکانس عشق از فرکانس نعمت ها وقتی دور میشیم طبیعتا به نقطه مقابلش میرسیم.
میگه من خیلی به افراد مختلف رو انداختم اما رزق وروزی پیش تو بود همیشه وهمیشه هم میتونستم در حال دریافت نعمت ها باشم
گندمم را ریختی تا زر دهی، رشته ام رو بردی تا گوهر دهی
زندگی ما همیشه همینه اگر چیزی رو از دست دادیم به معنای کمبود نیست این به معنای یک نعمت جدید وبسیار بزرگتره اما این نعمت به کی میرسه؟ به کسی میرسه که بتونه این طوری به خداوند نگاه کنه به کسی که بتونه احساس خودش رو کنترل کنه . به کسی که بتونه در شرایط سخت خوب یها رو ببینه . در شرایط سخت نعمت هایی که داره ببینه .
باور کنید در سخت ترین شرایط هنوز نعمت های زیادی هست که داریم ومیتونیم بخاطر اونها سپاسگزار باشیم. و خودمون رو به احساس خوب برسونیم
آنچه که به عنوان غصه میشه ازش یاد کرد
اگر مرگعزیزه، اگر بی پولیه، بیکاریه ، آوارگیه بدونین که میشه در همون شرایط سخت جور دیگه ای نگاه کرد
هر کسی که بخواد و خدا را باور کنه میتونه این کارو انجام بده
توی این مسیر با ایمان، با توکل حرکت کنیم
از خدا بخواهیم که ما رو هدایت کنه
از خدا بخواهیم صبرمون رو بیشتر کنه
از خدا بخواهیم که هیچ وقت فراموشش نکنیم
از خدا بخواهیم که توکلمون رو بیشتر کنه
امیدمون رو به خودش بیشتر کنه
باورهامون رو قوی تر کنه به خودش
و اگر توی این مسیر حرکت کنیم زندگی سراسر شادی
سراسر معجزه
سراسر عشق
سراسر نعمت و خوبی خواهد بود
سپاسگزارم استاد عزیز وخانم شایسته جان بابت این سایت عالی وفایلهای ببنظیرتون💖💖💖🥰🙏🙏🥰💖💖🥰🙏🥰💖💖🙏🙏💖💖🙏
سلام به همه ی عزیزان
رد پای چهل و ششم رو درشرایطی میگزارم که مهاجرت کردم و به این یاداوری خیلی نیاز داشتم
به سختی ذهنم رو این روزها کنترل میکنم
و تمام سعی ام اینه که این ارتباطم با خداوند حفظ بشه
و تمام سعی ام رو میکنم که از خانواده ی عباسمنشی های عزیز دور نشم
خیلی دلم برای خونه و خونواده م تنگ شده😓هیچوقت تا این سن از شهرم و خونوادم دور نشده بودم واسه همین دلتنگ شدم دلتنگ شهرم و به شدت دل تنگ خانواده
خدای بزرگم کمکم کن ازت کمک میخام بهم صبر بده
بهم ارامش بده
به تو توکل میکنم از شر نجواهای شیطان
همه ی عزیزانم رو به تو میسپارم عین مادر موسی دلم رو ارام کن
یک نسیم خنک میخاهم به خنکای رحمت خدارند
پروردگارم خانواده ام را در پناهت حفظ کن
سپاسگزارم برای سلامتی همه ی اعضای خانواده ام
سپاسگزارم
سپاسگزارم
به نام خدای وهابم
سلام به همه عزیزان
روز۴۶👣👣
خدایاشکرت بخاطر دیدی که به تضادهای توزندگیم پیداکردم که به ظاهرواسه من سخت هستن ولی درون اونها یه خیری واسه من هست
قبلا غرمیزدم گریه میکردم وناسپاسی
ولی الان باکمک استادعزیزم وخدای بزرگم خبری از غرزدنها نیس بهش میخندم ومیگم یه خیری درونش هست واسه من
خدایاشکرت
سپاسگذارم استادومریم عزیز
ممنونم دوستان خوبم
درپناه الله
بنام رب تنها قدرتمند کیهان
سلام به استاد عزیز و مریم بانوی شایسته
سلام به دوستان سایت وهمفرکانسی های عزیز
ردپای من در روز ۴۵: الخیر فی ماوقع
پروردگارا منو ببخش به خاطر ناسپاسی های که دارم . خداوندا منو ببخش به خاطر نادیده گرفتن نعمتهات . خداوندا منو ببخش برای لحظاتی که دل بستم به غیر تو . خداوندا پاکم کن از غیر خودت خداوندا شکرت شکرت شکرت شکرت برای این فایل الهی ؛ درسته در هر اتفاق به ظاهر بدی خیری نهفته است . خدایا ممنونم که با این مسیر الهی آشنا شدم و این حرفها رو از زبان بنده صالحت شنیدم . دفعه اولی که این فایل الهی رو شنیده بودم به شدت گریه میکردم . برای زمانهای که از خدا نخواستم و نظرم به بندهاش بود برام کاری انجام بدن؛ مگه من از خدا چی میخواستم که در خدایی اش نبود . خدایا این سری هم خجل هستم از خودم ؛ از روی تو خجالت میکشم برای نعمتها ؛دسته گل های که به هم دادی ؛ همسری که بهم دادی؛ عشقی که دارم دریافت میکنم ووقتی به تضادی درروابطم برخوردمیکنم. میگم اگه تنها بودم بهتر میتونم روی خودم کار کنم خدایا شرمنده ات هستم . خدایا ببخشم برای ناسپاسی هام ؛ برای کم صبری هام خدایا قصه زندگی من شایدکه نه حتما مثل این فقر بوده باشه .به خاطر کم صبری و ناسپاسی ام به خاطر ندیدن تو وحساب کردن به غیر از تو خدایا تو چه قدر مهربون و صبور هستی . خدایا به من ایمان عطا کن وبرایم ایمان شو قلبم رو سراسر از یقین کن .
با تغییر باور میتونیم از هر چالشی به سلامت عبور کنیم و به بهترین ها برسیم . باور اینکه هر اتفاقی که بیوفته به نفعه منه .و باید بیوفته .
دیروز یه کتابی میخوندم که میگفت طبق قانون فیزیک سرما و تاریکی وجود ندارند اینها رو فقط برای نبود گرما و یا نبود نور کلمات سرما و تاریکی رو خلق کردن .میگفت شیطان ؛ نتیجه ی آن چیزی است که وقتی بشر ؛ عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند میاد . مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست ؛ خود به خود میآید و تاریکی که در نبود نور میآید. اینها رو گفتم که به خودم تاکید کرده باشم که دنیا سرتا سر خیر اما وقتی یه اتفاق بد میافته هر چند که نتیجه فرکانسی خودم هست اما با تغییر زاویه دیدم که با تغییر باورهام به وجود میاد ساختن باور های توحیدی و توکل به خدا همه چیز به خوبی و ختم به خیر میشه .
آرزوی بهترین ها رو دارم برای همه ی عزیزان
سلام استاد عزیزم اشرف مخلوقات برایت مینویسد.
چقدر از این که در این مسیر هستم خوشحالم.
خدایا شکرت مگه میشه یک مسیر اینقدر زیبا؟
آنقدر قشنگ؟
آنقدر با هدایت الهی همراه شدن؟
وای وای مگه میشه؟
اینو منی مینویسم که هیچ نتیجه بزرگی از قانون نگرفتما. ولی مطمئنم هر چقدر بیشتر روی خودم و باورهایم کار کنم جهانم نیز تغییر میکنه
این احساس فوق العاده که الان دارم فقط با شکر گذاری به وجود اومده.
هر اتفاق ناگواری میافتد یک خیریتی توش هست.
چقدر این نگاه زیباست
باید نگاهمون به اتفاقات به ظاهر بد جوری باشه که یک اتفاق خوب در راه است.
«ملاک ایمان احساس آرامشِ»
بوووووم
واقعا ملاک ایمان احساس آرامشه احساس خوبه
لا خوف علیهم و لاهم یحزنون
«اونی که خدا رو ندید خدا دیدش»
سال ها نرده خدایی داشتی این گره را زان گره نشناختی؟
خیلی خندیدم سر این بیت
و در آخر میگه « دیگ حق نمیافتد ز جوش»
یعنی خدا همیشه هست
باران رحمت الهی همیشه میباره
ما ظرفمون کوچیکه
و نمیدونید چقدر خوشحالم که به خودم قول دادم روزی حداقل یک کامنت بزارم
منتظر معجزاتش هستم
خدایا شکرت
سلام .
به عقیده من در زمان تضاد باید از جمع و افراد فاصله بگیریم به خلوت برویم . با افرادی که باانها به تضاد خوردیم فعلا رابطه نگیریم
و تو خلوت به ارامش میرسیم
موندن و تقلا فایده نداره
باید رفت به درون و خلوت … دوری فیزیکی
و خدا پس از اونکه تو اروم بشی هدایتشو میرسونه
بشرط تقوا و ایمان و عمل صالح…
خدا دیشب از خواب بیدارم کرد ساعت یک و نیم
تا بهم راه حل مشکلمو بگه
عالی بود …
دیشب چه حالی بودم و امشب چه حال
تو خدایا ممنونم خواستمو دادی . پله پله میریم قدم بعدی
یا رب 😍