«الخیر فی ما وقع» در شعر پروین - صفحه 58

803 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رحمت الله غزنی گفته:
    مدت عضویت: 1881 روز

    بنام رب العالمین خدای رزق دهنده بی حساب

    سلام به استادان عزیزم و دوستان ارزشمند سایت

    روزشمار تحول زندگی زیبا و شگفت انگیز من به سمت بینهایت ثروت و نعمت روز چهل ششم

    خدا ره شکر میکنم که در این مسیر زیبا و رویایی هستم مسیر خوشبختی رشد پیشرفت بهتر شدن هر روزه خدای بزرگ کمک کن در این مسیر ثابت قدم بمانم

    هر اتفاقی رخ میدهد به خیر ماست حتا اگر ظاهرش خوب نباشد چون خداوند همیشه خیر و خوبی ما را می خواهد

    ملاک ایمان احساس آرامش درونی است وقتی به خداوند ایمان داشته باشیم وقتی باور داشته باشیم که خداوند محافظ ماست خداوند در هر شرایطی کمک ام میکند هدایتگر من است بهترین کارساز است در حل هر مشکلی میتواند کمک ام کند آن وقت ما احساس خوب داریم آرامش داریم بهم نمی ریزیم.

    داستان شعر زیبایی پروین اعتصامی داستان پیر مرد تهی دستی است زندگی خیلی سختی دارد زندگی پر از مشکلات و سختی دارد کسی که دست نیاز پیش همه دراز کرده خدا را ندیده روز نزد مردم شرمساز و شب نزد خودش اما با این حال هم خدا فراموش اش نکرده هنوز دوست اش دارد از خداوند طلب کمک میکند پیش دهقان و آسیاب بان مقداری گندم می گیرد آسیاب بان هم مقداری گندم میدهد خدا ره شکر میکند خوشحال که با فروش گندم میتوانم عسل و عدس بخرم مشکل ام را حل کنم راه می رفت و از خداوند تشکر میکرد که ناگاه متوجه شد گفتارش باعث فساد شده به ضرر اش تمام شده گره که گندم در آن بود باز شده همه گندم ریخته پیر مرد ناراحت میشه به همه چه شک میکند شاکی از خداوند که یک گره را با کردی آن هم غلط بر میگردد که گندم را جمع میکند ناگاه متوجه می شود که شی با ارزشی را آنجا می بیند همان لحظه به درگاه خداوند سجده میکند خدا یا گندم را ازم گرفتی که زر بدهی من چه میدانم حکمت کار تو چیست هر بلای از طرف تو رحمت است خداوند خیر ما را می خواهد حتا سختی ها اتفاقات بد مشکلات نیاز است برای رشد و پیشرفت ما مشکلات باعث میشه خدا را پیدا کنیم باعث میشه دلیل سختی ها ی زندگی را پیدا کنیم در همه چیز خیریتی نهفته است حتا اتفاقات که فکر می کنیم بلا است ولی اگر بتوانیم احساس خود را خوب نگهداریم ایمان داشته باشیم که هر اتفاقی برایم رخ میدهد خیریتی در آن نهفته آن وقت خواهیم دید که چقدر آن اتفاق خوب بوده برای رشد و پیشرفت ام نیاز بوده

    انشالله که بتوانم در هر شرایطی خصوصا زمان های که شرایط سخت میشه و اتفاقات ناجالبی رخ میدهد ذهن ام را کنترول کنم احساس ام را خوب نگهدارم آن وقت طبق قانون بدون تغیر خداوند جهان پاداش های بزرگی به من خواهد داد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مهدی رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1936 روز

    سلام به استاد عزیزم استادی که با قلبش با ما سخن میگوید نه با ذهنش …

    این روزها زندگی من کنفیکون شده این فایل های توحیدی چنان تغییری در زندگی من ایجاد کرده که کلا مسیر زندگی من بعد از 6 سال در حال تغییر شده که حتما در دیدگاه های ایندم در موردش صحبت میکنم…

    با اینکه زیر این فایل دیدگاه نوشته بودم و فایل های توحید عملی رو هر روز کار میکنم اما خداوند بهم اجازه نداد تا برم زیر همه دیدگاه بزارم بهم گفته شد بیا و دوباره از اول شروع کن و روی این فایل ها بیشتر کار کن انگار روحم با این فایلا جلا پیدا میکنه انگار روحم با این فایلها ترو و تازه میشه و زنده میشه…

    الخیر فی ما وقع :

    2 روز پیش بود که یخچال خونم از کار افتاد گفتم الخیر فی ما وقع حتما قراره یخچالمون خیلی بهتر از گذشته بشه و قراره خیلی لذت بیشتری از یخچالمون ببریم …

    به الله یکتا گفتم خودت هدایتم کن تا تعمیر کار یخچال خوب و کار بلد و صادق و درستکاری بیاد و این یخچال رو راه بندازه …هدایتم کرد به دیوار و هدایتم کرد به آگهی فردی که حسم بهش خوب بود…

    تماس گرفتم سر تایم اومد و باورم نمیشد این ادم جلسات na میرفت و مدام از قانون صحبت میکرد و بهم گفت تو رو خدا برای من فرستاده و من باید راهنماییت کنم با صداقت من مات و مبهوت بودم و هیچی نمیگفتم شروع کرد به بررسی عیب یخچال 5 ساعت درگیر شد و بخچال ایراد خیلی مخفی و اساسی داشت که باعث شده بود موتور یخچال بسوزه…

    موتور جدید رو شارژ و گاز کرد بازهم یخچال راه نیوفتاد ….و تسلیم شد… بهم گفت پیشنهاد دارم برات یه یخچال خیلی خوب دارم که واقعا از این یخچالت خیلی بهتر هست هزینه اینکه از صبحم اینجا هستم رو ازت نمیگیرم این یخچالم بدیم به اوراقی مابقیشم بهم پول بده همونجا قلبم با فریاد گفت اره اره قبولش کن من کامل پول رو به این بنده خدا پرداخت کردم و رفتم یخچال رو اوردم که به لطف خدا حتی هزینه کرایه وانتم ندادم چون یکی از دوستای صمیمیم وانت داره که خدا قلبش رو نرم کرده و هیچوقت ازم پول نمیگیره…یخچالی خدا برای ما فراهم کرده که 2 برابر بزرگتر از اون یخچال هست و بسیار بزرگتر و بسیار زیباتر …همونجا گفتم خدایا ظرفمون بزرگ شده که یخچالمون بزرگ شده الهی شکرت…

    اما چی شد که این همزمانی اتفاق افتاد و هدایت رو دنبال کردم چون من از خدا خواستم و کنترل ذهن کردم گفتم خدایا این یخچال موتورش سوخته حتما خیرتی بوده و احساس خوب باعث اتفاقات خوب شد …

    باورتون نمیشه من هزینه ای که باید میکردم برای اون یخچال رو زدم به این بنده خدا و یه یخچال فوق العاده برای ما فراهم شد…

    واقعا کیست کار درست تر از الله یکتا…

    معبودا سرورا صاحبا شکرت که همیشه حواست بهمون هست و همیشه برامون بهترین ها رو میخوای …

    پروردگار شکرت برای قوانینت که این روزها عجیب احساس خوشبختی دارم….

    پروردگارا شکرت همه ی کارهای مارو به راحتی و با عزت و به شادی انجام میدی و همه رو حل میکنی بی نهایت شکرت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1812 روز

    سلام بر همه عزیزان

    من هدایت شدم که از بخش کلیدهای سایت قسمتهای مربوط به اجرای توکل در عمل و فایل هاش و با جان و دل نوش جان ذهنم کنم

    و میدونم یا بهتره بگم ایمان دارم که اینم بخشی از مسیرم و تکاملم هست و قراره فصل جدیدتری از شخصیتم، نعمتها و ثروت و ارامش و سلامتی رو در دنیای خودم تجربه کنم با توکل به الله

    دیشب هدایتی به کامنت یکی از دوستان برخوردم که راجع به کنترل ذهن وقتی که گشت ارشاد گرفته بودش صحبت کرد و اتفاقات خوبی که بعدا براش افتاد در ظاهر اون اتفاق نامناسب و امروزم اوایل فایل راجع بهش صحبت کرد استاد و میتونم این موضوع رو یکی از نکات اساسی برداشت کنم که همیشه بود و هست و الان باید جز تمرینم قرارش بدم

    احساس خوب تحت هر شرایطی حتی شرایط بظاهر نادلخواه

    امید+ احساس شوق و ذوق و ارامش = ایمان

    استارت این پروژه کلیدی اصل و اساس که با شعر زیبای پروین شروع شد و صحبتهای زیبای استاد در رابطه با عشق بازی با خدا اصلا توصیف احساسش در کلمات نمیگنجه ….

    خدا دوسمون داره، خدا میگه چی میخوای ثروت؟ ارامش؟ پول؟ عشق؟ کار خوب؟ هرچی بخوای میدم‌بهت ( ایموجی چشم اشکی)

    تو این شعر چون شعر بود و پروین میخواست پیامی رو بهمون بگه و‌ همون لحظه پیرمرد بعد گله کردن حکمت ماجرای گندم و زر و فهمید و فهمید اشتباهش کجاس اما خیلی از ماها همون لحظه شاید نفهمیم اون اتفاق یا اون شرایط بظاهر سخت هم حکمتی در اون هست و با ایمان و توکل و اعتماد به خدا اگه ازش عبور کنیم بعدا متوجه میشیم که چه خیری در اون بوده خیری که از فهم و درک ما هم شاید نگذره و همون چیزی هست که میخواسمتیمش در تمام این مدت

    خداوند کمکم کنه هر لحظه ایمانم بیشتر باشه سپاسگزارتر باشم احساسم خوب باشه و بتونم تو مسیر اونهایی که بهشون نعمت داده باشم و از لحظه به لحظه زندگیم لذت ببرم

    خدایا شکرت

    از استاد عزیزم و مریم جانم بینهایت سپاسگزارم

    ایموجی قلبهای فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1004 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام استاد عزیزم عاشقتم که کلامت انقدر دلنشین وبه قلبم حس خوبی میده

    عاشق این شعرم واین آیه الخیر ما فی وقع که توذهنم حک شده

    ایمان دارم روند جهان روبه خیرو خوبیه

    ملاک ایمان احساس آرامش درونیه

    من امروز به شدت نیاز داشتم به یک حرف که حس امنیت بهم بده واین پیام امروز منه

    پیام هدایتی من این فایل بود خدا بهم جواب داد

    چقدر من مثل این پیرمردم

    وقتی توی بدترین شرایط ازش کمک میخوام واون بهترشو یه جوری دیگه میخاد بهم بده بهم میریزم

    ومن بعداً میفهمم که حکمت اون خیلی قشنگ تره ولی گاهی انقدر توذهنم گیر میکنم که یادم میره اون لحظه

    اینکه توی صدها فایل امروز این فایل ببینم همون چیزی که چند ساعت پیش درخواست کردم که بهم امنیت وارامش بده که هوامو داره

    خدایا شکرت که هستی

    خدایا شکرت که من در مدار درست هستم

    استاد عزیزم عاشقتم ️

    وقتی از خدا کمک بخوای اون میاد همه چیزهایی که ازدیگران خواستی رو ازت میگیره بعد چیزی بهت میده که اصلأ تومغزت نمیگنجه

    من ازاین شعر این نتیجه رو گرفتم که خدا میزنه اون چیزهای کوچیک وکم رو میریزه زمین میاد ضرفتو تمیز میکنه تا خودش وارد عمل بشه

    خدا به کسانی کمک میکنه که فقط اونو صدا میزنن باهمه وجود بهش میگن نگاه توحیدی وایمان که استاد داره بااین باور زندگی میکنه

    خدایا به من ببخش گره مشکلمو بازکن

    میدونم وایمان دارم میتونی بهت ایمان دارم

    IN God we trust

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    Yalda va Hossein گفته:
    مدت عضویت: 2384 روز

    به نام خداوند جان و خرد کز این اندیشه درنگذرد

    به نام خداوند مهربان و بخشنده که هر چه دارم و ندارم همه از آن اوست

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ازتون ممنون هستم بابت فایل های بی نظیر، خانم شایسته بابت تمام زحماتی که برای سایت و دسته بندی ها و همه و همه میکشی ممنونم و دستت میبوسم

    استاد جان از شما هم ممنونم و سپاسگذارم که دهان مبارکتان فقط برای توحید باز میشه،در تمام فایل ها ردپای خدا وجود داره واقعا تحسینتون میکنم

    واااااااااااای خدایا این چه فایل بی نظیری که من گوش دادم و بهش هدایت شدم چقدر اشک ریختم واقعا خدا رحمت کنه خانم پروین اعتصامی خدا رو نشون شاد کنه چه شعر بی نظیری ،چه شعر پر از حس ناب خداوندی توش هست

    استاد عزیز چقدر گریه کردم چقدر اشک ریختم با این فایل ،چقدر یاد کارهای خودم افتادم یاد ناسپاسی های خودم، درسته الان چند وقتی بادعشق دلم تصمیم گرفتیم به طور جدی روی خودمون کار کنیم و برای تغییر خودمون جهاد اکبر راه انداختیم

    چقدر خدا قشنگ دستت میگیره تو جای درست قرارت میده واقعا این هماهنگی بی نظیره و چقدر خدا بیشتر از ما دوس داره ما رو هدایت کنه و ما رو دوس داره و عاااشق ما هستش ولی نجواهای شیطان ما رو از رحمت خدا ناامید میکنه و ما رو از خدا دور میکنه

    ولی بازم وقتی ما ذره ای ایمانمون رو نشون بدیم سریع خدا دست به کار میشه و تورو هدایتت میکنه

    استاد عزیزم نمیدونی چقدر این فایل بی نظیر و تاثیرگذار بود بزارین داستان خودمو خلاصه بگم و الان چی شده که اینجام

    بچه ها بزارین داستان قصه خودم جوری بگم که زیاد تمرکزمون مرغ رو اتفاقات نامناسب گذشته ،من و عشقم بر اساس یک تصمیمات احساسی خونه و زندگیمون رو از دست دادیم دوستان اگر دوس داشتین تو قسمت عواقب تصمیمات احساسی عشق دلم توضیح داده میتونین برین بخونینکه ما چه شرایطی رو گذروندیم خلاصه به جایگاهی رسیدیم که همه چی از دست دادیم ،خونه ،وسیله های خونه،جهیزیه،موتور همه و همه رو خودمون با باورهای خودمون از دست دادیم و فقط یک مغازه ای که خریده بودیم برامون موند ،سه ماه پیش پدر عشق دلم اومد برامون خونه ای رو اجاره کرد و ما دوباره بعد از یک سال و نیم زندگی خونه مادرم رفتیم خونه خودمون،و الان ما تو خونه فقط یدونه فرش داریم و چندتا پتو و یه مقداری ظرف و قاشق و چنگال همین ،و من و عشقم تصمیم گرفتیم روی خودمون کار کنیم و بازم بسازیم اومدیم با خودمون گفتیم خوب ما خودمون باعثش شدیم و کار کردیم کار کردیم، تو مغازه خودمون املاک زدیم و مشغول شدیم اما از وقتی مغازه رو زدیم هی اتفاقات نامناسبی میافتاد و ما از درآمد دور میشدیم ولی از یک هفته پیش تعهد دادیم که به صورت لیزری روی خودمون کار کنین و ذهنمون بمباران کنیم و کنترل ذهن کنیم و اینجا بازم خدارو شکر میکنم که خدا استاد عباسمنش در مسیر ما قرار داده ما رو هم هدایت کرده

    بله ما تصمیم گرفتیم فایل هارو ببینیم و کامنت بزاریم و خودمون تو سایت غرق کنیم حالا ما چون شرایطمون به ظاهر بده به قول استاد خیلی عجول شدیم و هی می گفتیم چرا به درآمد نمی رسیم چون شغل ما پتانسیل خوبی برای درآمد داره این هم مزید بر علت شده بود و هی با خودمون می گفتیم چی شد پس چراااا جواب نمیده من اومدم گفتم اینجوری نمیشه ما باید بیایم ببینیم چه باورهایی داره مانع میشه باید ریشه ای حلشون کنیم و یه دو روزی یکم کردم تو عقل کل سرچ کردم دیدم وااااااااااای من در وجودم از خانواده همسرم توقع دارم چون خداروشکر وضع مالی خیلی خوبی دارن و هی با خودم می گفتم چرا به ما کمک نمیکنن وقتی رسیدم به این پاشنه آشیل با سرچ راجع به این موضوع تو عقل کل رسیدبه

    توحید

    توحید

    توحید

    رسیدم به اینکه چرا بجای اینکه از خدا بخوام چرااااااا از بنده خدا میخوام

    چرا من دارم شرک می ورزم

    چرا دارم روی یکی دیگه حساب باز میکنم

    ااااای خدا چقدر تو عشق تو همه چی تو نوری تو همه کس منی تو وهابی تو رزاقی،تو قدرت مطلقی همه چی در دست تو

    من چرا برای تو شریک قائل شدم واااااای بر من

    تو عقل کل اکثر بچه ها نوشته بودن روی باورهای توحیدی کار کن و اینو نشانه ای دیدم از سمت خدا و فورا به عشق دلم گفتم و دوتایی شروع کردیم به گوش دادن فایل ها،قسمت دانلود که دیدم زده اجرای توحید در عمل باز کردم صفحه رو و رفتم سراغ اولین فایلی که تو ابن دسته بندی بود و رسیدم به این فایل پر از آگاهی این فایل پر از حس ناب خداااااا

    چقدر عشق کردم

    چقدر اشک ریختم

    قبلا هم این فایل گوش کرده بودم و همون موقع ها هم هر وقت گوش میکردم گریه ام میگرفت به خصوص اونجا که میگه

    من به مردم داشتم روی نیاز

    گرچه روز و شب در حق بود باز

    من بسی دیدم خداوند مال

    تو کریمی ای خدای ذوالجلال

    بر دونان چو افتادم ز پای

    تو دستم را گرفتی ای اداهای

    گندمم را ریختی تا زر دهی

    رشته ام را بردی تا گوهر دهی

    اخ که چقدر چقددددددر اشک ریختم

    خدایا منو ببخش ،خدایا منو ببخش که تورو ندیدم پیشم بودی و ندیدیمت ،خدایا منو ببخش به خاطر اینکه شریک قرار دادم بهت

    خدایا منو ببخش

    تو از رگ گردن نزدیکی به من ولی من فکر کردم تو نیستی پیشم چقدر شبا گریه کردم و گفتم خدایا منو ببین در صورتی که همیشه منو دیدی

    من قدرت درک تورو نداشتم

    خدایا میدونم که منو بخشیدی و من الان اینجااااهستم و دار می نویسیم خدایا شکرت واقعا خدایا سپاسگذارم که هدایتم کردی و بهترین شعر از زبان استاد عزیزم دست مهربونت شنیدم خدایا شکرت

    واقعا بعضی موقع ها ما انسان ها نمیدونیم اون اتفاقی که افتاده حتما یه خیری توش هست و تسلیم نجواهای شیطان میشیم و چشممون میدوزیم به دست بنده ی خدا ،یادمان میره این خداست که روزی میده و این وقتی رخ میده که تو بهش ایمان داشته باشی و با صبر کردن ایمانت ثابت کنی مطمعنی باشی که میده

    مثل داستان آدم هایی که میرم دعا کنن بارون بیاد و تنها کسی که با خودش چتر میبره یه بچه بوده

    ایمان باید این شکلی باشه

    میگه تسلیم باش همیشه نقشه های خدا بهتره

    همیشه راه و هایی که خدا میگه آسون تره

    همیشه هدایت های خدا جور دیگه ای تو فقط

    تسلیم باااااااااش

    خیلی چسبید بهم خدایا شکرت بابت اینکه دستم و گرفتی و گرمی دستت و حس میکنم میدونم که قراره بترکونیم باهم

    عاااااااااشقتم خدااااآاااااااااا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    الهام رهنما گفته:
    مدت عضویت: 1587 روز

    به نام خدای مهربون و بخشندم

    مدت عضویتم تا امروز 1372 دقیقا سالی که به این دنیا اومدم و مصادف شدنشون با این فایل بی نظیر که مثل همه فایل ها ی زمانی فقط گوش کرده بودم و ب ظاهر حالم و خوب میکرد و هیچ درکی ازشون نداشتم و خدارو سپاسگزارم برای،این هدایت های ناب

    الهی شکرت که یک روز دگ هم تونستم در مسیر زیبای تو قدم بردارم الهی تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم الهی کمکم کن باورهام نسبت ب خودت بیشتر و بیشتر بشه الهی هدایتم کن ب مسیر پر از قشنگی و لطف خودت الهی فقط راهی که به خودت ختم بشه من و آروم میکنه کمکم میکنه تا اون چه که میخام رو خلق کنم الهی یک قدم خوشگل دگ رو برداشتم ب لطف خودت عاشقتم پروردگارم وقتی با توام فارغ از زمین و زمانم کمکم کن همینطور ثابت قدم بمونم در مسیر خودت الهی شکرت

    قدم ب قدم رسیدم به این فایل 14 دقیقه ای که ثانیه به ثانیه اش پر از درس و آگاهی بود برام الهی کمکم کن هر اتفاقی ک افتاد هر چالشی ک سرراهم قرار گرف بتونم با یاد خودت آروم بمونم و ازش ب صورت عالی رد شم کمکم کن که تو همون لحظه بتونم ذهن قشنگم رو کنترل کنم و زود خودمو نبازم و با قدرت بیشتر ب مسیرم ادامه بدم اون چالشه میاد تا من و ب تو نزدیک و نزدیک تر کنه عاشقتممممم پروردگارم

    شعر زیبای بانو پروین اعتصامی (الخیر فی ما وقع )

    پیرمردی، مفلس و برگشته بخت

    روزگاری داشت ناهموار و سخت

    هم پسر، هم دخترش بیمار بود

    هم بلای فقر و هم تیمار بود

    این، دوا میخواستی، آن یک پزشک

    این، غذایش آه بودی، آن سرشک

    این، عسل میخواست، آن یک شوربا

    این، لحافش پاره بود، آن یک قبا

    روزها میرفت بر بازار و کوی

    نان طلب میکرد و میبرد آبروی

    دست بر هر خودپرستی میگشود

    تا پشیزی بر پشیزی میفزود

    هر امیری را، روان میشد ز پی

    تا مگر پیراهنی، بخشد به وی

    شب، بسوی خانه می آمد زبون

    قالب از نیرو تهی، دل پر ز خون

    روز، سائل بود و شب بیمار دار

    روز از مردم، شب از خود شرمسار

    صبحگاهی رفت و از اهل کرم

    کس ندادش نه پشیز و نه درم

    از دری میرفت حیران بر دری

    رهنورد، اما نه پائی، نه سری

    ناشمرده، برزن و کوئی نماند

    دیگرش پای تکاپوئی نماند

    درهمی در دست و در دامن نداشت

    ساز و برگ خانه برگشتن نداشت

    رفت سوی آسیا هنگام شام

    گندمش بخشید دهقان یک دو جام

    زد گره در دامن آن گندم، فقیر

    شد روان و گفت کای حی قدیر

    گر تو پیش آری بفضل خویش دست

    برگشائی هر گره کایام بست

    چون کنم، یارب، در این فصل شِتا

    من علیل و کودکانم ناشتا

    میخرید این گندم ار یک جای کس

    هم عسل زان میخریدم، هم عدس

    آن عدس، در شوربا میریختم

    وان عسل، با آب می‌آمیختم

    درد اگر باشد یکی، دارو یکی است

    جان فدای آنکه درد او یکی است

    بس گره بگشوده‌ای، از هر قبیل

    این گره را نیز بگشا، ای جلیل

    این دعا میکرد و می‌پیمود راه

    ناگه افتادش به پیش پا، نگاه

    دید گفتارش فساد انگیخته

    وان گره بگشوده، گندم ریخته

    بانگ بر زد، کای خدای دادگر

    چون تو دانایی، نمیداند مگر

    سالها نرد خدائی باختی

    این گره را زان گره نشناختی

    این چه کار است، ای خدای شهر و ده

    فرقها بود این گره را زان گره

    چون نمی‌بیند، چو تو بیننده‌ای

    کاین گره را برگشاید، بنده‌ای

    تا که بر دست تو دادم کار را

    ناشتا بگذاشتی بیمار را

    هر چه در غربال دیدی، بیختی

    هم عسل، هم شوربا را ریختی

    من ترا کی گفتم، ای یار عزیز

    کاین گره بگشای و گندم را بریز

    ابلهی کردم که گفتم، ای خدای

    گر توانی این گره را برگشای

    آن گره را چون نیارستی گشود

    این گره بگشودنت، دیگر چه بود

    من خداوندی ندیدم زین نمط

    یک گره بگشودی و آنهم غلط

    الغرض، برگشت مسکین دردناک

    تا مگر برچیند آن گندم ز خاک

    چون برای جستجو خم کرد سر

    دید افتاده یکی همیان زر

    سجده کرد و گفت کای رب ودود

    من چه دانستم ترا حکمت چه بود

    هر بلایی کز تو آید، رحمتی است

    ر که را فقری دهی، آن دولتی است

    تو بسی زاندیشه برتر بوده‌ای

    هر چه فرمان است، خود فرموده‌ای

    زان بتاریکی گذاری بنده را

    تا ببیند آن رخ تابنده را

    تیشه، زان بر هر رگ و بندم زنند

    تا که با لطف تو، پیوندم زنند

    گر کسی را از تو دردی شد نصیب

    هم، سرانجامش تو گردیدی طبیب

    هر که مسکین و پریشان تو بود

    خود نمیدانست و مهمان تو بود

    رزق زان معنی ندادندم خسان

    تا ترا دانم پناه بیکسان

    ناتوانی زان دهی بر تندرست

    تا بداند کآنچه دارد زان تست

    زان به درها بردی این درویش را

    تا که بشناسد خدای خویش را

    اندرین پستی، قضایم زان فکند

    تا تو را جویم، تو را خوانم بلند

    من به مردم داشتم روی نیاز

    گرچه روز و شب در حق بود باز

    من بسی دیدم خداوندان مال

    تو کریمی، ای خدای ذوالجلال

    بر در دونان، چو افتادم ز پای

    هم تو دستم را گرفتی، ای خدای

    گندمم را ریختی، تا زر دهی

    رشته‌ام بردی، که تا گوهر دهی

    در تو، پروین، نیست فکر و عقل و هوش

    ورنه دیگ حق نمی‌افتد ز جوش

    چقدر زیبااااااا بانو در مورد هر چیزی که به ظاهر نامناسب اتفاق میفته و چه خیریتی برامون داره شعر گفتن چقدرررررر خوبه که کمکم میکنی در هر شرایطی وصل ب خودت باشم رب من تنهاااااا قدرت من وقتی تو باشی انگار که از همه چیز غنی ام و بی نیازم از همه چیز پشتم گرمه و با ایمان و بدون نگرانی قدم برمیدارم خدایااااا بی نهایت عاشقتممممم

    استادم بی نهایت ممنونم ازتون عاشقتونم

    مریم جونم عاشقتم

    خانواده قشنگم عاشقتونم

    خدای بی نظیرم بی نهایت عاشقتممممم

    الهی که همیشه در پناه خودش شاد و سالم و پرروزی و آروم باشین

    فعلا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    Hourisaadat گفته:
    مدت عضویت: 2132 روز

    به نام خدای مهربان

    ایمان توکل

    همیشه هر اتفاقی یک خیریتی داره

    هر حس خوبی مساوی اتفاقات خوب

    اگر سعی کنی تمام طول شبانه روز حستو خوب کنی با تغییر باورها اتفاق میفته

    ملاک ایمان آرامش درونی نه ظاهر

    امید و شوق مساویست با ایمان

    تنها با یاد خداوند دل ها آرام می‌گیرد

    ️️️

    خداوند بازهم دوستش داشت خدا مارو دوست داره با تمام بدی ها چی میخایی بهت بدم؟

    🟦داستان پیرمرد :

    هرروز گدایی می‌کرد جلوی بقیه و هرروز حس بدی داشت…

    دید که خدا گره باز کرد و گندم ها ریخت:

    ‍️دید کلی سکه در کیسه هست

    خدایا شکرت عاشقتم خدایا ممنونم وجود داری و همراهم هستی

    خدا هربلایی از خدا میاد میخاد ما خدا رو هماهنگ بشیم باهاش میخاد ازش دور نشیم از فرکانسش

    خدایا شکرت

    🩵اگر چیزی از دست بدیم =دیدن نعمت های بیشتر =بدست آوردن کلی چیزهای بهتر نعمت های بهتر

    🩷🩷🩷🩷🩷🩷

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    ستاره ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 558 روز

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته ای نازم

    درکی که من ازین فایل کردم

    هر اتفاقی بدی که برای ما می‌افتد دلیلش اینه که خداوند می‌خواهد برای ما نعمت بزرگ تر بدهد برای همین اون نعمت را از ما میگیره که بهتر و خوبتر شو به ما بده

    و بعضی اتفاق های بد هم برای این هست که برای ما مشخص بشه که خواسته ای ما چیه

    مثلا ما هیچ وقت دوستی نداشتیم و از خداوند یک دوست می‌خواهیم و این دوست وارد زندگی ما می‌شود بعد از مدتی ما متوجه می‌شویم که این دوست ما خیلی دروغ گو هست با این دروغ هایی که به ما میگه ما ناراحت می‌شویم و به این فکر می‌افتیم که من یک دوستی می‌خواهم که صادق باشه با من

    اگر نمیفهمیدی که اون آدم دروغ گو هست هیچ وقت متوجه نمیشدی که چه جور انسانی میخواهی وارد زندگی ات بشه

    و وقتی که اتفاق بد می‌افتد ما باید در اون موقع به مشکلات اصلا توجه نکنیم فقط وظیفه ای ما در اون زمان این هست که تا می‌توانیم تلاش کنیم که احساس خودمون را شاد کنیم و سپاسگذاری نعمت هایی را کنیم که در زندگی داریم دیگه همه چیز بسپار به خداوند و تو وظیفه ات خوشحال کردن خودت هست نمیخواد اصلا فکر هم کنی چه مشکلی به وجود اومده خب اولا شاید کاملا نتوانیم احساس خودمان را شاد کنیم ولی با هر بار تمرین کردن تکاملی یاد میگیرم که مثل استاد عباس منش که فرزند شان را از دست داد توانست بعد از یک ساعت خودش را آرام کند و از اون احساس بد بیرون بیاید

    خب حالا دو راه داری هر کدومش که دوست داری انتخاب کن

    یک راه که اتفاق بد می‌افتد و نگران میشی و نا امید میشی و احساس بد داری و مشکلات را تحمل میکنی و استرس غم ناامیدی افسردگی و بدبختی رو تحمل میکنی در آخرش هیچی هم بدست نمیاری جز احساس بدتر و اتفاق های بدتر

    و راه دوم

    اتفاق بد در زندگیت رخ می‌دهد و تو در اون حالت تلاش میکنی که احساست را خوشحال کنی و بیخیال اون مشکل میشی و تلاش برای شادکردن خودت میکنی و همه مشکلات و اون اتفاق به ظاهر بد را به خداوند می‌سپاریم و توکل به الله میکنی و در آخر این تلاش خداوند یک نعمت خیلی بزرگ و زیباتر میده بهت و سوپرایز ات میکنه و در آخرت هم نعمت های خیلی زیادی میده بهت بابت این ایمان صبر و تلاشت که احساس خودت را شاد کردی همه شرایط به ظاهر بد ناپدید میشه و تو به خواسته ات میرسی حتی بهتر از اون چیزی که میخواستی بهت میده اینم جایزه صبر و توکل و احساس شادت و سپاسگذاری ات.

    و تو تنها وظیفه ات چیه اینه که خودتو خوشحال کنی و سپاسگذاری از نعمت ها کنی و لذت ببری

    روند جهان همواره خیر و خوشی هست

    پس این اتفاق به ظاهر بد میخواد بهت یه نعمت بزرگتر و با کیفیت تر بهت بده

    به کی این نعمت را خداوند می‌دهد

    به کسی که به خداوند ایمان داشته باشه و بیخیال اون اتفاق باشه چون به خیرش هست که اون اتفاق افتاده

    اتفاقات زندگی یعنی ساختن ما از کاربن به الماس

    پس بی صبری و ناراحتی رو بزار کنار و تلاش کن شاد باشی و سپاسگذار

    این بازی دنیاست دیگه نمیشه که همه چی گل و بلبل باشه که اون وقت زندگی لذت نداره خب

    کسی که احساس خوب دارد یعنی اینکه ایمان دارد کسی که ایمان دارد آرامش دارد یعنی اینکه ما به خداوند کاملا اعتماد داریم دیگه خیال ما راحت است

    چون بزرگترین قدرت جهان با توست پس بیخیال

    در شعر پروین اعتصامی پیر مرد داستان ما هم به تمام انسان ها رو انداخت هیچی بدست نیاورد جز ناراحتی و نا امیدی و حقیر شدن

    با وجودی که به خداوند توکل نداشت و از خداوند نخواست ولی بازهم خداوند اون رو دوست داشت و از طریق دستانش برایش گندم داد و او گندم ها ریخت و این پیر مرد عصبی شد و ناراحت شد و به همه چی شک کرد که این چه جور خدایی که این نعمت را ازمن گرفت وقتی اون گندم هارو میخواست جمع کند ذر یافت و اون وقت فهمید که اون گره باز کردن برای چی بود

    در ظاهر این بود که خداوند تنها نعمتی که داشت ازش گرفت ولی خداوند نعمت خیلی باارزش تر و گرانبهاتر بهش داد

    تشکر استاد عزیزم برای این فایل گرانبهایی که به ما هدیه دادی خوشی های هر دو جهان نصیبت تان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    Gol Sabry گفته:
    مدت عضویت: 680 روز

    بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    به نام خدا که رحمتش بى اندازه است و مهربانى اش همیشگی.

    سلام به استاد عزیز خانم شایسته مهربان ودوستان گل.

    فایل الخیر فی ما وقع.

    برداشت دوم.

    ایمان =احساس خوب وآرامش.

    وقتی میگیم ایمان یعنی احساس خوب وآرامش قلبی باید توجه کنیم که چقدر احساس مون خوب است تو چه شرایطی کنترول احساس داریم.آیافقد زمانی که همه چیز خوب است حس خوب داریم یا درزمانی که عصبانی میشیم افسرده میشیم ناراحت میشیم نگران میشیم هم میتونیم حس مان را خوب کنیم یا نه.

    آرامش وقتی میاد که به خداوند اعتماد داشته باشی وسپاسگذارش هستی آیا واقعا ما همیشه حس سپاسگذار بودن نسبت به خدا را داریم.

    آیا ما زمانی آرامش داریم که همه چیز خوبه چقدر خداوند را توانا میدانیم چقدر قدرت را از بقیه گرفتیم وبه خداوند میدهیم.

    چقدر به اسم های خداوند اعتماد داریم ما میدونیم ومیخوانیم 99 اسم خدارا ولی چقدر این اسم های را درک کردیم و باورش کردیم.

    خودم واقعا خیلی کم خدارو قادر میدانم.

    خودم خیلی احساساتم به اتفاقات زندگی ام بسته است.

    خودم وقتی یکم شرایط نامناسب میاد بهم میخورم وکم میارم.

    من امروز روز پنجمم است که سعی در این دارم که احساساتم را خوب نگه دارم خودم امروز روز پنجمم است که دارم فقد این فایل بینظیر رو گوش میکنم .

    شاید امروز عقلم خیلی سعی کرده حسمو بد کنه و منو پس عقب برگردونه منم نشستم کامنت بنویسم تا به عقلم بگم امروز روز تسلیم شدن من نیست .

    هر بار عقلم موفق شده منو به عقب بکشونه ولی این بار نه. من این بار نمیخوام مثل گذشته ام باشم میخوام پیشرفت کنم وخدارو بشناسم خدایی که منو آفریده و قول داده اجابت کنه خواسته هایم را.

    شاید اسم خداوند که( المجیب )هم رو زیاد شنیده ایم ولی چقدر باورش داریم که واقعا اون اجابت کنند است نمیدانم چقدر شما دوستی که هدایت شدی به کامنت من از خودت بپرس چقدر به این اسم خدا باور داری.

    من خودم خیلی باورام ضعیف هستند ودارم روشان کار میکنند موفقیت من زمانی است که توانستم باورهای توحیدی مو تغییر بدم.

    من روی اسم (الولی) خدا دارم سعی میکنم باورش کنم (ولی) یعنی دوست .همراه.یار ونگهبان.

    چقدر خدارو دوست خودم یار ویاور خودم ومحافظ ونگهبان خودم میدانم.

    من دارم این اسم خدارو تکرار میکنم به نظر من هر کدام که میخواهیم خدارو بیشتر بشناسیم رو بیاریم به اسم ها وصفاتش که این اسم وصفات الکی نیستند حق هستند.

    (الرحمان)بخشنده چقدر خدارو بخشنده میدانم چقدر باور دارم خداوند بخشنده وبخشش گر هست .

    خدایا یاری ام کن تا بتونم باورت کنم وازته اعماق وجودم تورو قادر مطلق بدانم تو را رب وپروردگار تمام جهان وکل هستی بدانم

    سپاس از استاد عزیز وخانم شایسته گل و دوستانی که کامنتم را خواندن.

    خداوند ولی دوست محافظ وهمراه من است.

    خداوند رحمان قول داده هرچی بخواهی بهت میدهم.

                     سپاسگذارم خدایا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    مائده کردی گفته:
    مدت عضویت: 2516 روز

    به نام خدایی که همواره من را آسان میکند برای آسانی ها :)

    به نام نامی یزدان

    چو آنکه برگزید من را از میان این همه خوبان

    خداوندا شکرت شکرت شکرت

    برای اینکه منو در این مسیر الهی و نورانی قرار دادی شکرت که میتونم روی خودم‌کار کنم

    سپاسگزارت هستم که منو با استاده جان

    سید حسین عباسمنش آشنا کردی و هم مدار این مسیر زیبا….

    استاد جانم و مریم جانم سپاسگزارم برای وجودتون

    بعد از گام به گام به خودم قول دادم

    که یک هدف بزارم

    قبل از اینکه گام به گام‌تموم بشه گفتم خداوندا هدایتم کن که دوباره یه چالشی و برای خودم استارت کنم

    که این سیستم استمرار و تعهدی که درونم ایجاد شده

    پایدار و مستمر بمونه

    و خداوند هم هدایتم‌ کرد به اجرای توحید در عمل

    و امروز استارت این مسیر پر از عشق و زیبایی و توحید و نور و زدم

    الهی به امید خودت …..

    این شعر پروین اعتصامی یکی از کلیدی ترین مفهوم توحید هست

    چقدر من قبل از آشنا شدن و تسلیم بودن

    مشرک بودم و چقدر ناشکر

    الان که سالهاست داره از آشنایی من با سایت و قوانین می‌گذرد

    خیلی جاها توی زندگیم متوجه این ریختن گندم شدم که بعدش زر و دریافت کردم از جانب خودش

    الله و اکبر وقتی حرف از توحید میاد

    موهای بدنم سیخ میشه طوری که سست میشم

    و زبونم بند میاد

    اینقد روحم لطیف شده که سر هر موضوعی دوس دارم اشک بریزم و ساعت ها در محرابش بگریسم و راز و نیاز کنم و قدردانی بابت این شرایطی که اللن دارم

    آگاهی که الان دارم

    خدایا شکرت شکرت شکرت….

    امروز که استارت توحید در عمل هست

    به خودم قول دادم و خدامم بهم قول داده

    که ایمانم و توی مسیرم بیشتر کنه

    ایمانم و به خودش بیشتر کنه

    منو تسلیم تر کنه در برابر خودش

    مقاومت ها گاردهای منو هر روز پایین و پایین تر بیاره تا بتونم صداشو بهتر شفاف تر و واضح تر بشنوم

    تا بشنوم ندایی که بهم میگه جیکار کن

    جیکار‌نکن….

    به خودم میگم اگر استاد تونسته منم میتونم

    اگر استاد تونسته بهش نزدیک بشه و باهاش حرف بزنه و بهش بگه جیکار کن جیکار نکن

    کدوم سهم و بخر

    کجا بفروش

    چیو آموزش بده

    چه سمیناری برگزار کن

    و و و

    اگر به لستاد گفته به منم میگه

    اگر لستاد تونسته بهش وصل بشه و صداشو بشنوه منم میتونم منم میتونم بهش وصل بشم

    فقط از من میخواد که درخواستمو بهش بدم

    همون آیه معروف بقره 186

    وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ

    و هنگامى که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم; دعاى دعاکننده را، به هنگامى که مرا مى خواند، پاسخ مى گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند).

    من خواستم و دعوت خداوند و میپذیرم تا من را هدایت کند

    تا بهش ایمانم بیشتر بشه….

    خدایا شکرت پروردگارا شکرت رب من شکرت

    سپاسگزارم که همواره هدایتم میکنی به راه راست به راه آنانی که بهشون نعمت داده ای

    نه آنانی که غضب کرده ای و نه گمراهان….

    دوستون دارم :)))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      مهدی رحیمی گفته:
      مدت عضویت: 1936 روز

      سلام به عزیز دل مهدی مائده زیبام

      مائده ای که خداوند بصورت معجزه وار وارد زندگیم کرد و زندگیم رو زیباتر کرد …

      اگر با توحید تو عزیز دلم رو وارد زندگیم کردم پس 1000 درصد بقیه خواسته هامم وارد زندگیم میکنم …

      به شرط ایمان به شرط پاکی دل به شرط توحید به شرط پرهیز از معامله با ابلیس …

      نمیدونی چقدر خوشحالم که توام مثل خودم عاشق کار کردن روی خودتی نمیدونی چقدر ذوق میکنم وقتی کامنتای زیباتو میخونم همون لحظه میگم خدایا شکرت این عشق اگاه منه که اینها رو نوشته مائده اصلا نمیتونم حالمو وصف کنم فقط تصویری که میتونم بهت بدم اینه که بگم با تو عزیز دلم دارم بهشت خدا رو در زمین تجربه میکنم …دختر بهشتی من… فرشته ی خدا … روزی نیست شکرگزار وجودت نباشم …دوووووست دارم دختر توحیدی من …

      با قدرت این مسیر زیبا رو باهم میریم جلو و مطمعن باش 1 سال دیگه نه من ادم سابقم و نه تو و به بی نهایت خواسته هامونم رسیدیم این وعده الله هست …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: