برخی از تجربیات خریدارانِ دوره عشق و مودت در روابط

 

نکته:

ممکن است توسط گروه تحقیقاتی عباس منش، اصلاحات بسیار کوچکی از نظر ساختار جمله و املا در متن‌های نوشته شده‌ی دانشجوی این دوره ایجاد شده باشد.

9 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌ها
  1. -
    گروه تحقیقاتی عباس‌منش گفته:
    مدت عضویت: 4048 روز

    بخشی از نتایج مهسا عزیز:

    استاد آخر فایل گفتین از نتایجتون بنویسید.

    نتایج من دریا ها شده توی این یک ماه ،دیروز تولد یک ماهگی من بود من ،احساس میکنم یک ماهه که دارم درست و طبق قانون زندگی میکنم 27 دی دوره رو شروع کردم و اکنون 29 بهمنه و من یک ماهه که روی خودم به شددددت کار میکنم و متعهد شدم زیاد…..

    و اما نتایجم در مدت زمان یک ماه و با گوش دادن به سه جلسه اول :

    1 -اول اینکه رابطه خودم با خودم به شدددددت عالی شده

    2 -قر زدن ،ناله کردن ،شکایت کردن دیگه در زندگی من نیست .

    3 -روابطم با همکارام انقدر عالی شده ،همکارایی که اسم کوچیک منو اصلا نمیدونستم ،منوووو با عنوان مهسا جان صدا میکنن.

    4 -رابطم با خانواده خودم و با مادرم و پدرم از زمین تا آسمون فرق کرده ،من قبلا بخاطره یه سری مسائل با مادرم رابطع خوبی نداشتم ،الان هررر روز بغلم میکنه ،بوسم میکنه ،و بخدا قسم مادر من با نظر من همه کارشو دیگه انجام میده ،پثلا میگه مهسا بنظرت این کارو بکنیم ،نکنیم،،،

    و باید بگم رابطم در درون خانوادمم ،اصلاا عالی شده…

    5 – و اما رابطع من با شریک عاطفی ام و الان که فعلا دوستیم باهم ،ما قبلا همیشه در جنگ و جدال بودیم و بی احترامی های زیادی به هم کرده بودیم و همیشه این سوال برام پیش میومد که اولایل رابطه عالی بود اما بعد اینجور شد ،یا اینکه اون با اکثرااا رفتار درستی داره ولی با من بعضی وقتا کج خلقی میکنه و بگممم من برای اینکه از وابستگیم کم بشه و فقط برای خودم دوره استادو برداشتم

    چون رفتار هایی که از اون می دیدم ،درون منو نشون میداد ،ایناها همه ریشه در وابستگی من داشت ،به شدت ادمه وابستع ای بودم ،باید هر روز حرف میزدیم ،پیام میدادیم ،اما من از وقتی که دوره استادو شرکت کردم با همون جلسه های اول و تعهد آهنینم به گفته ها و عمل به اونها ،وابستگی من خیلیی کم شدهههه ،و باید بگمم دیگه عاشق خودمم بیشتر تا وابسته به یه رابطه ،روزها میشه که پنج روز اصلا خودمو مجاب میکنم که زنگ نزنم و اونی که اصلا اگه تا من بهش زنگ نمیزدم ،زنگ نمیزد ،اون خوووودش مشتاق زنگ زدن به منههه ،بدون اینکه من اصلا ازش بخوام ،به قول شما وقتی با خودت به هماهنگی برسی اصلا نیازی نیست کههه از اون بخوای برات کاری کنه،فقط با عشق و احترام با من حرف میزنه ،برای من به شدت ارزش قائل میشه و انقدر آدمهه آرومی شده کهههه حد نداره…..

    و میرسم به این حرف که تو قرار نیست خودتو با اون هماهنگ کنی ،وقتی تو به هماهنگی با خودت برسی ،جهان همه رو با تو هماهنگ میکنه،…..

    من به چشم می بینم این روز ها و اما

    بزرگترین نتیجه من :استاد بارها به این حرف باور پیدا کردم کههه کافیه تووو خودت روی خودت کار کنی و به بقیه اصللا کاری نداشته باشی ،جهان افرادو یا تغییر میده یا از زندگی تو دور میکنه ….

    1-افراد زیادی از زندگی من در همین یک ماه حذف شدن ،در مواقعی ام رابطع ام با اون هاا کم رنگ شده …

    2-استاد شریک عاطفی من ،تمایل پیدا کرده به قوانین ،قبلا ام توی این فرکانس بوده اما یع مدت رهاش کرد و دوباره الان با تغییر بنیادین من اون خودش با تمایل خودش به سمت قوانین اومده به طرز معجزه آسایی داره روی خودش کار میکنه و اونم داره تغییر میکنه ….اینا اگه هماهنگی پرورگار نیست ،پس چیه

    باورتون میشه سوار هرررر تاکسی میشم،چقدر با حال خوب راننده تاکسی بهم سلام میکنه ،میگه روزتون بخیر ،و حتی وقتی میخوام پیدا بشم میگن ،مراقب باش ،حواستون باشه ،یا مثلا بارونه ،برفع زمین لیزه،،،، بخدا میخوام از شوق گریه کنم.

    اینا نتایج فقط سه جلسه است …

    و بماند بماند که چقدر آرامش دارم ،اصلا بهترین نتیجه برای من آرامشمه و رسیدن به حال خوب و رابطه ای که با خدایم دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
    • -
      علیرضا رستاخیز گفته:
      مدت عضویت: 1825 روز

      درود بر تو مهسا جان

      خداروشکر که دوستان متعهدی مثل شما دارم و ازت ممنونم که نتایجت رو به ما گفتی .

      تحسین میکنم ربطه ی خوبت رو با مادرت

      تحسین میکنم رابطه خوبت رو با همکارا

      تحسین میکنم که انقدر با خودت به صلح رسیدی

      ماشالا به تو دختر با اراده ، چقدر خوبه که روابط عاطفی فوق العاده رو داری تجربه کنی .

      مرحبا به تو ، آفرین به تو

      تو لایق بهترین هایی دختر و برات روابط رویایی رو آرزو‌ میکنم که هر چیزی که میخوای رو تجربه کنی .

      ممنونم دوست عزیزم

      خدایاشکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        مهسا سالاروند گفته:
        مدت عضویت: 1079 روز

        سلام دوست خوبم ،

        ممنون که وقت گذاشتی و نتاج منو خوندی ،خیلی خوشحالم که اعضای خانواده ای مثل شما دارم ،دوست خوبمممم منم براتون بهترین هارو آرزو میکنم ،بی شک انرژی این تحسین کردن به خودتون هم برمیگرده و نتایج زیادی خواهید گرفت.

        در پناه خدا باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    گروه تحقیقاتی عباس‌منش گفته:
    مدت عضویت: 4048 روز

    بخشی از نتایج مهدی عزیز

    میخوام نتایج خودمو از همین جلسه اول تو همین 7 روزی که دارم با جدیت کار می کنم و واقعااا هیچکس ندیدم مثل من جلسات بنویسه و گوش کنه جلسه اول جوری با تعهد عمل کردم خودم میگم مهدی دمت گرم

    رابطه ام با خانواده قبلا جالب نبود همیشه با مامان به چالش میخوردم اما تو همین 7 روز که من جلسه اول گوش دادم مامان هیچی کل دنیا الان عاشق من شدن میدونم بخاطر فرکانس های عالی هستش که تو این هفت روز فرستادم پای خودم وایستادم خیلی متعهدانه

    اکسپلور اینستاگرام رفتن کلا ممنوع کردم

    کلا تو این سه ماه روابطمو با احترام خیلی زیاد محدود کردم تا هرچی ورودی دریافت می کنم از دوره عشق و مودت و عزت نفس باشه

    آدم منفی نمیذارم تو زندگیم باشه بقول استاد آدم ضعیف نباید بیاد حق نداره فردی که میاد باید قوی باشه

    انقدر حالم عالیه هیجان دارم فقط دوس دارم با استمرار این مسیر ادامه بدم

    الان دختر خانوم های فوق العاده زیبا و عالی بی نظیر که میان تو زندگیم که قبلا اصلا به فکر نمیرسید که بهم درخواست دوستی میدن

    منم استاد جان حواسم هست تا آخر دوره نمیرم تو رابطه با هیچکس تا اون فرد عالی و بی نظیر که مد نظر منه بیاد تو زندگیم

    استاد جان کاری که کردی با جلسات این دوره من 7 روزه نتونستم بخوابم از بس هیجان دارم یعنی صبح تا شب هیجان دارم واقعاا فکرشو نمی کردم انقدر این دوره عالی باشه

    برای کنترل این هیجانم هرچی رفتم پیاده روی کردم کلی ورزش سنگین انجام دادم نتونستم کنترلش کنم

    مثل بمب انرژی شدم تو هر جمعی میرم اون جمع با انرژیم نصف می کنم خخخ خلاصه کاری کردم ی سبک زندگی هیجان انگیز برای خودم ساختم که خودم لذت میبرم

    استاد مرسی که هستین واقعااا من بهترین روزا رو دارم تجربه می کنم

    خداروشکر جلسه اول تو 7 روز تموم شد و هیجان زیادی دارم برای جلسه دوم

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      علیرضا رستاخیز گفته:
      مدت عضویت: 1825 روز

      سلام مهدی جان

      دوست عزیز و با عزت نفس

      خداروشکر بابت این نتایج

      چقدر خوشحالم که تونستی به این حد از در صلح بودن با خودت برسی .

      شجاعت اینو داشتی که افراد منفی رو از زندگیت حذف کنی ، دمت گرررم

      چقدر جسورانه عمل کردی تو این مدت

      آفرین به تو که سبک شخصی خودتو انتخاب کردی فارق از حرف و نظر دیگران

      تحسین میکنم که با تغییر باورهات دختر خانم های زیبا اطرافت هستن که علاقه دارن باهات رابطه برقرار کنن .

      تو الان داری زندگی رو به شیوه طبیعی تجربه میکنی .

      زندگی طبیعی همینه که به راحتی ارتباط برقرار کنی ، فرده محبوبی باشی و از روابطتت لذت ببری.

      ممنون از تو ، مهدی دوست داشتنی .

      ماشالا به تو ، بهت افتخار میکنم دوست من .

      خدایاشکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    گروه تحقیقاتی عباس‌منش گفته:
    مدت عضویت: 4048 روز

    تجربیات مهدی عزیز درباره‌ی آگاهی‌های دوره عشق و مودت در روابط

    🌹🌹🌹🌹

    سلام

    من دوره عشق و مودت در روابط رو چند سال پیش خریدم برای ازدواج. اون زمان به عنوان این دوره با دقت نگاه نکرده بودم

    عنوان دوره اصلا ربطی به ازدواج نداره.ازدواج به معنی اکنون خودش که در جوامع مختلف بخصوص ایران جا افتاده، فقط و فقط پیروی از الگوی پدران و نیاکان است و لاغیر

    ولی مفهومی که از این دوره به من یاد داد،ازدواج نیست بلکه یک رابطه عاشقانه است خارج از الگوی پدران و نیاکان و خارج از تقلید کورکورانه و بدون اندیشه و تفکر و تعقل

    💓💓💓

    دم خدای عباس منش گرم که عناوینی مناسب با مفاهیم هردوره به ایشون الهام میکنه و ایشون هم در جهت الهامات ، اقدام عملی میکنه💪💪

    درحالی که یک مدرس معمولی ،عنوان ( روش ازدواج عالی-روش مطیع کردن همسر-روش … ) رو که برای اکثریت 95 درصدی، بسیار فریبنده و جذاب هست رو انتخاب میکنه و نتایج اون دوره اون مدرس ها هم مشخص هست که دیدید و دیدیم و همچنان ادامه داره

    این هست تفاوت

    تفاوت {این آموزگار و نتایج دوره }با {آموزگارای دیگه و آموزنده های دیگه}

    دم خدای عباس منش گرم💪💪

    امروز در یکی از دیدگاه های بچه ها، چقدر زیبایی و شجاعت از این عزیز دیدم که چقدر روی باورهای خودش فکر کرد و چه باگ هایی رو پیدا کرد. دم خداش گرم که باگ ها رو بهش نشون داد. شما اگر در فرکانس درستی باشید لاجرم به کامنتش هدایت میشید

    از واژه{ لاجرم = غیر قابل اجتناب}خیلی خوشم میاد. یعنی خود به خود و قطعی رخ میده.دم خدا گرم برای قوانین مستحکم و قابل اعتمادش🌹🌹

    میخوام باگ هایی رو که با این آگاهی‌ها در خودم پیدا کردم بگم. من سالهای گذشته قصد ازدواج داشتم.همین ازدواجی که 95 درصد مردم انجام می دهند

    👺 اینکه ازدواج کنم چون در نگاه جامعه، یک فرد متاهل یعنی یک فرد لایق و باعرضه

    👺اینکه ازدواج کنم و بچه دار شم چون در نگاه جامعه، داشتن بچه یعنی موفقیت

    👺 اینکه هم پسر داشته باشم و هم دختر که به دیگران اعلام کنم بارم جور هست و هم پسر دارم هم دختر

    👺اینکه با یک خانواده ثروتمند ازدواج کنم تا به افرادی که با افراد همسطح یا پایین تر از خودشون ازدواج کردند بفهمونم که من عرضه داشتم(دقت دقت دقت: بچه ها این یک باگ بزرگ من تا همین امروز ظهر بود که پیداش کردم.من قصد دوستی با دختری از خانواده ای بسیار بسیار ثروتمند رو داشتم به این دلیل زبانی که اونا ذهن ثروتمندی دارند ولی امروز باورم رو شکافتم دیدم دلیل اصلیش اینه که به دیگران فخر بفروشم و بگم به این عرضه😮😮

    👺 من یک خانه مستقل ویلایی با تمام امکانات و اجناس برند آماده کرده بودم و وقتی به من میگفتند مگه دختری که جهاز آماده کردی، بهشون پاسخ میدادم که مادرم همیشه به من میگفت اول امکانات زندگیت مهیا باشه بعد ازدواج کن که دختر مردم در رفاه باشه

    ولی دلیل اصلی در ناخوداگاه من این بود که به دختر و خانواده دختر و فک و فامیلاش بگم که من سطح زندگی ام بالا هست و چنانم و چنینم👺👺

    خودمو گول میزدم که مثلا دارم به وصیت مادرم عمل میکنم در حالی که کاءنات فریب نمیخوره.

    👺 اینکه ازدواج کنم تا پدرم نوه خودش رو در آغوش بگیره و لذت ببره

    👺حتی من خواستم وزن کم کنم . چرا؟؟؟

    برای اینکه در یکی از عروسی ها، فلون دختر چرا با من نرقصید و به من برخورد چون ذهن من به من گفت بخاطر اضافه وزن من منو ریجکت کرد.

    منم رژیم گرفتم و دهن خودمو سرویس کردم و کلی فشار به اعصاب و بدنم آوردم که لاغر شم تا بتونم با دخترای مانکن و خوشگل رفیق شم.آخر هم لاغر نشدم و بیخیال رژیم و ورزش های سخت شدم. این ها قسمتی از باگ هایی بود و هست که داشتم و تا حدودی هم دارم هنوز چون ریشه دار هستند

    اما اما اما

    پس از اینکه آرام آرام تغییر کردم و نظرم روی ازدواج عوض شد‌، دیدم که ای بابا هنوز باگ دارم

    👺 امروز رفتم سراغ یکی از کشوهای کمد.دیدم کلی ماسک آرایشی و لوازم آرایشی جنس خوب توی کشو هست که اونا رو قبلا خریده بودم. یهو خیلی چیزا جلوی چشمم اومد. دیدم که من اونا رو برای دوس دخترام خریده بودم

    چرا؟

    خودم رو فریب میدادم که من دارم از قانون بخشش روانشناسی ثروت 1 استفاده میکنم ولی ولی ولی دلیل پنهانش این بود که اگر برای دوس دخترت کادوهای لوکس بگیری، اون تورو بیشتر دوس خواهد داشت و نمیذاره نمیره

    چون با خریدهای لوکس برای دوس دخترت بهش نشون میدی که ثروتمندی و فرد با عرضه ای هستی و دخترا عاشق ثروتمندا هستند و اصلا امروز متوجه شدم که چرا چند وقته در زمینه ثروت، رشد نکردم؟!

    من ثروت رو برای خودم نمیخوام و برای زیور و برای نشون دادن به دیگران میخوام. مثل قارون که گنج های خدا رو برای خودنمایی به دیگران نشون میداد

    👺 امروز دوزاریم افتاد که چرا من برای دوس دخترم غذاهای خوشمزه و گران قیمت میپختم!!!

    من آشپزیم خیلی عالیه و دلیل اصلی و پنهان آشپزی کردن من برای دوس دخترام این بود که هنر منو ببینند و از پیشم نرن.

    از بس که فک و فامیل و دوستا گفتند که خوش بحال زن آیندت{واقعا من چقدر جاهل و نادان بودم و هستم که این مطلب رو پذیرفتم}

    👺 حتی یکی از دلایل ادامه تحصیل در مقطع دکتری این بود که با این مدرک، دخترای بهتری با من دوس میشن

    👺امروز به دریم بورد اتاقم با دقت نگاه کردم دیدم توی عکسا، فقط و فقط پاسپورت آمریکایی من فقط برای دل خودم هست و باقی چیزا برای دیگران هست و دلایل زبونی خودم فقط برای گول زدن خودم هست.

    بچه ها من اعتراف میکنم ، شدم حکایت اون شغال که در کوزه رنگ پرید از کتاب مثنوی معنوی مولانا. دارم متوجه میشم که در زبان ، باورهای زیبایی دارم ولی در عمل برعکس

    خودمو رنگ کردم.ماسک زدم ولی جهان با ماسک فریب نمیخوره.جهان کارش درسته و خود آدم رو به آدم نشون میده

    پس برامد پوستین رنگین شده

    که منم طاووس علیین شده

    پشم رنگین رونق خوش یافته

    آفتاب آن رنگها بر تافته

    دید خود را سبز و سرخ و فور و زرد

    خویشتن را بر شغالان عرضه کرد🤔🤔🤔🤔

    امروز یه زلزله سنگین برام رخ داد. آشغالای ذهنم تا حدی مشخص شد. خودم و خودم رو فراموش کرده بودم و اولویتم دیگران بود. حتی در این زمان که خیلی خیلی روی خودم کار کردم و فکر میکردم خیلی قوی شدم‌، اما آشغالای زیادی در ذهنم هست و چون ریشه دار هست، تا ابد خواهد ماند. خدا رو شکر که امروز به من نمایانده شد.

    خیلی فکرم مشغول شده.انگار باس خیلی چیزا رو کاملا تخریب کنم و از نو بسازم.فارغ از نظر دیگران،فارغ از عرف و فرهنگ و عادت جامعه سعی کنم به خودم و فقط و فقط خودم توجهی دوباره کنم

    شاد باشید و با خود اصلیتون در صلح🍀🍀🍀

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 59 رای:
    • -
      حدیث گفته:
      مدت عضویت: 1009 روز

      سلام چقدر خوندن این کامنت برام جالب بود، چند روز پیش بخاطر اینکه توی مراسم خاستگاری پسری که با خانوادش به خونمون اومده بودن واقعا برخورد بدی داشت بهم ریخته بودم و باز هم بخاطر ملاحظه کردن حال پدر و مادرم ناراحتیم رو مخفی نگه داشته بودم و اومدم توی سایت و من را هدایتم کن رو زدم( نوشتن این مطلب برام دردآور بود) و به فایل یکساعته از استاد هدایت شدم که برای نوروز 97 ضبط کرده بودن و در اون دوره هایی رو معرفی کردن این هم یکی از همون دوره هاست که دارم مقدمه و نظرات دیگران رو در موردش میخونم، توی این نظر خیلی دقیق و با شجاعت نوشتی واقعا با شجاعت و جز اون حس ویرانی که داری کاملا مشخصه الان که یکسال از گذاشتن این کامنت میگذره میخوام بدونم تونستی ویرانی بعد از این آگاهی رو درست کنی یا نه؟

      توی این چند روز اینقدر متوجه آگاهی های زیادی شدم که ترسیدم بقیه اش رو ادامه بدم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      علیرضا رستاخیز گفته:
      مدت عضویت: 1825 روز

      سلام به مهدی عزیزم

      دوست خوش نگرش و متعهد

      جسارتت رو تحسین میکنم که باور های محدود کنندت رو به زبون آوردی .

      وقتی در ذهن و وجودت دنبال باور محدود کننده میگردی به باور هایی بر میخوری که مسخرت میاد ، با خودت میگی یعنی چی واقعاا ، من این همه رفتار های عجیب و غریب از خودم نشون میدادم که مورده توجه قرار بگیرم آخه به چه قیمتی .

      مثلا همین احساس قربانی شدن ، من سال ها خودم رو از تجربه رابطه عاطفی محروم‌ کردم که بقیه بگن طفلکی چقدر داره عذاب میکشه یا به خانوادم بفهمونم که دلیل تمام این مشکلاتم شما هستین یا جامعم رو مقصر بدونم آخه برای چی …

      یا مثلا وارده رابطه نشم که بقیه بگن فلانی پسر خوبیه یا حداقل دختر باز و الاف نمیگرده ، این همه خودم رو به رنج‌ و عذاب انداختم برای چی واقعااا .

      چی رو میخواستم ثابت کنم ، به کی‌ میخواستم ثابت کنم ، دهنه کیرو‌ میخواستم ببندم ، گوره بابای حرف مررررردم

      من خودم رو محدود بکنم که دیگران چی میگن ، میخوام نباشن ، من زندگیمو خودم خلق میکنم نه دیگران .

      احساس میکنم منم باور های شبیه به تو دارم دوست عزیزم

      اینکه چرا این باور ها رو پذیرفتم نمیدونم اما پذیرفتم و باید تغییرشون بدم .

      تحسینت میکنم که انقدر با جزئیات کامل برامون کامنت گذاشتی .

      تو فرده موفقی هستی ، تو انسان ارزشمندی هستی ، تو لایق بهترین ها هستی ، همینجوری که هستی لایقی که بهترین دختر ها باهات برقصن .

      من از بینهایت زیبایی بهرهمند هستم که قبلا نمیدیدمشون امروز با هر حالتی هستم در هر لباسی میرم و با اعتماد به نفس با هر دختری بخوام ارتباط برقرار میکنم .

      از کی باید خجالت بکشم ، مگه برام مهمه که اون فرد میپذیره منو یا نه ، میرم و همین که خودم ، خودم رو پذیرفتم برام کافیه .

      یادمه زمانی که نقاشی ماشین کار میکردم ، داشتم بطونه ماشین رو سمباته میزدم لباس کار تنم بود و لباسم کثیف و شوره ای بود ..

      دختری به نظرم اومد بسیار زیبا و با یه تیپ فوق العاده

      با خودم گفتم کاش لباسم حداقل بهتر از این بود ، میرفتم و باهاش ارتباط برقرار میکردم .

      همونجا به خودم گفتم من هیچ چیز از اون دختر کمتر ندارم میرم جلو و بهش پیشنهاد میدم ، مهم این قدمیه که من بر میدارم حالا نظر اون هر چی که هست مربوط به خودشه و برای من محترمه .

      دست از کار کشیدم تا یه مسیری دنبالش رفتم و صداش زدم .

      گفتم شما چه استایل زیبایی داری ، خیلی دوست دارم باهات بیشتر آشنا بشم .

      هنوز که هنوزه حالت چهرش تو ذهنمه یه نگاه تحقیر آمیزی از بالا به پایین به من انداخت که تو اون لحظه خجالت زده شدم و خیلی محکم گفت نهه

      من خندیدم و ازش تشکر کردم .

      تو راه برگشت به تعمیرگاه همش داشتم به خودم افتخار میکردم ، بار ها بارها به خودم گفتم آفرین ، دمت گررم علیرضا ، ماشالا به جسارتت ، دیدی از پسش بر اومدی ، اگر اینبارو تونستی پس باز هم میتونی .

      من اون موقع هیچ‌دوره ای از استاد نخریدم فقط داشتم فایل های رایگانشو گوش میدادم .

      من از کجا به کجا رسیدم

      ممنونم ازت علیرضا که ادامه دادی .

      و ممنون ازت مهدی جان که ادامه میدی ، هر نتیجه ای که گرفتی باز بهترش هست ، هیچوقت‌ کافی نیست .

      ما باید یه فرقی بکنیم با آدم های 95 درصدی .

      قبول داری ؟!

      خدایاشکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      صمد گفته:
      مدت عضویت: 539 روز

      درود .

      عالی ، عالی ، عالی .

      سپاسگزارم دوست من .

      واقعا کامنتت بیشتر از یک رمان به من آگاهی داد.

      آدما هر از چند گاهی باید یه نگاهی به درون خودشون بندازن و به اصطلاح خودشون را یه خونه تکونی بکنن ، چون هر چقد بیشتر روی خودشون کار کنن مدارشون تغییر میکنه و دیگاهشون نسبت به خودشون و اطرافشون بهتر میشه و نیاز هست یک سری پرتی ها را از ذهنشون بندازن بیرون . من که کلی حال کردم .دمت گرم

      شیر مادر حلالت پهلوان .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: