برخی از تجربیات خریدارانِ دوره روانشناسی ثروت 3

 

نکته:

ممکن است توسط گروه تحقیقاتی عباس منش، اصلاحات بسیار کوچکی از نظر ساختار جمله و املا در متن‌های نوشته شده‌ی دانشجوی این دوره ایجاد شده باشد.

6 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌ها
  1. -
    گروه تحقیقاتی عباس‌منش گفته:
    مدت عضویت: 4007 روز

    بخشی از تجربیات وحید عزیز:

    استاد عزیز جنس حرفهای شما فرکانس خاصی داره که شاید فقط عده کمی درک کنند.

    استاد عزیز گفتید مثال بزنیم از هدایت الهی مثال بزنیم از جاهایی که صداییی به ما گفت فلان کار را بکن فلان راه را برو و نتیجه میگیری و رفتیم و نتیجه های عالی گرفتیم خدایا شکرت

    استاد عزیز بقدری مثال دارم بزنم که باید صفحه ها بنویسم مثل سایت شما که کامنت ها را میشه به تاریخ مرتبش کرد منم تنظیم ذهنم را بر اساس تاریخ از همین الان به قبل میبرم تا چند مثال واضح بزنم

    1.همین کامنتی که الان دارم‌مینویسم و‌همین جملات هدایت خداوند بود به من که وحید‌برو و بنویس گفتم در دفترم مینویسم گفت نه برو تو سایت بنویس گفتم بروی چشم

    2. همین دوره ای که الان دارم استفاده میکنم من اصلا قصد خرید این‌دوره‌را نداشتم با اینکه ثروت دو‌و‌یک داشتم ولی برنامه ام این بود که مجدد اون‌دوره ها را مرور کنم و‌ میگفتم‌دوره دوازده قدم یا حل مسایل بخرم روز جمعه استاد فایلی را در سایت گذاشتن که نتایج دو‌خانم بود و اشک من جاری شد قبلش کتاب رویاهایی که رویا نیستند فصل پنجم را خونده بودم و‌بحث ترس و ایمان بود بهم گفتم تو‌میترسی پول بدی ؟ گفتم‌من الان به هیچ کس بدهکار نیستم تا پایان برج هم که باید حقوق 10 پرسنل پرداخت کنم زمان هست و‌مبلغی تو‌حسابم هست گفت ببین به کی باید پرداخت کنی دیدم خدارا شکر یک ریال به کسی بدهی ندارم همه حساب ها صفر و‌تسویه است و همه چی عالی گفت پس چرا دوره نمیخری ؟ منتظر چی هستی ؟ وقتی از نتایج دوستان شنیدم هر دو‌ثروت سه را خریده بودن همون لحظه پخش را قطع کردم و در یک دقیقه دوره را خریدم‌و‌یک‌نفس راحت و ارامش بخش کشیدم از اینکه عبور کردم از سد شیطان شیطانی که مدام نجوا میداد که پولت بزار برای سفر عیدت بزار برای حقوق پرسنل اخر برج پولت بزار برای خرید مواد اولیه و من گفتم عزیزم نگران نباش پول فراوان هست میاد خیلی راحت میاد بارها تجریه کردی که اومده و این بارم میاد و‌دوره‌را خریدم

    3.در یکی از باورهای ثروت دو یا یک گفتید با پول رفیق بشید یعنی مبلغی را بزارید کنار و تا حد جان هم تعهد بدید که ازش استفاده نکنید من از مبلغ 50 هزار تومان شروع کردم و به سرعت رشد خیلی جالب از پولهایی که خارج از کاسبیم بدستم میامد مثلا برای مادرم چیزی میخریدم‌و اون مبلغی بهم‌میداد اون‌پولها را ذخیره میکردم و تصور میکردم خودم خرج کردم تا ده‌روز پیش که برادرم سهمی که از سالها پیش نزدش بود‌را بهم پس داد مبلغ 140 ملیون تومان با خودم گفتم‌من این پول را که‌روش حساب نکرده بودم میزارم تو‌پولهای رفاقتیم هاها ها ولی همون‌روزها قیمت دلار بشدت بالا میرفت نجوا اومد که پول میخواهی نگاه داری ؟!؟ مثل یخ آب میشه هاهاها ظهر اون‌روز تصمیم گرفتم‌اون پول را تبدیل به طلا کنم رفتم در مغازه یک‌طلا فروش و‌دقیقا همون جا هدایت الهی اومد و‌حالم بد شد از عجله و شتابی که مشتری ها به هر قیمتی داشتن میخریدن از عجله وشتابی که مغازه دار نشون‌داد که از صبح‌تا حالا بالا رفته حالم بد شد گفتم به مغازه دار چند روز صبر میکنم در مسیر برگشت به خونه باز هم هدایت الهی اومد که گفت وحید تو‌میگی به خدا اعتماد داری ایا این خدایی که قادر هست از بی ارزش ترین چیزها ثروت بسازه قادر نیست پول ریال تو را با ارزش کنه ؟!؟!؟

    اونجا بود که فهمیدم ای دل غافل من داشتم چه میکردم و‌جقدر به شرک نزدیک‌شده‌بودم ولی هدایت الهی شامل حالم شده بود باور توحیدیم‌قوی تر شد که گفت پول به هر واحدی باشه چون تو ایمان به خدا داری برای تو ارزشمنده هر انفاقی بیافته تو‌سود میکنی و‌نگران نباش مگه نه اینکه باید رو‌ترس بریم پس من اتفاقا میخواهم همین ریال را نگاه دارم من هیچ تبدیلی نمیکنم و‌نگران هیچی هم‌نیستم چند روز گذشت ……. من اخبار نمیبینم فقط اخبار مهم را از بجه های باشگاه میشنوم که با هم گفتگو‌میکنند و بعضی موافقع به من هم میگویند دیدم امروز میگن وحید ریخت گفتم چی ؟!

    گفتن همه چی طلا دلار سکه …یعنی من قش کرده بودم از خنده گفتن چته خیلی ها ناراحتن گفتم‌هیچی همینجوری

    هدایت خدا همه چیزه. استاد اگر بخواهم مثال بزنم تا صبح باید بنویسم

    میخواستم برای کارخانه اگهی زدم هیچکس نمیومد یا هرکس میومد به دلم‌نمینشست یهویی نجوایی بهم گفت اگهی عوض کن گفتم چی بنویسم گفت بنویس بجای نیروی آقا خانم

    الله اکبر اونجا بود که فهمیدم چقدر نیروی خانم برای مار ما مناسبه نجوا اومد گفت خانم ؟؟؟؟

    وسط یک عالمه اقا ؟؟

    گفتم اره نیروهای من از خودم بهترن پاک‌ترن نجیب ترن چه اشکال داره ؟ تازه من میخواهم شیفت کارم را بدم بخانم ها نجوا ساکت شد گفت باشه برو‌ببینم چه میکنی استاد یک‌نیروی خانم برام اومد که همه پرسنل مات مبهوت شدن که این چجوری میاد سر کار تازه شیفت عصر خدارا شکر چقدر عالی و چقدر همه چیز خوب پیش رفت بچه ها گفتن خانم ها بدرد‌مار ما نمیخورن باید ابزار سنگین بلند کنن هدایت اوند گفت کارهای سبک بده به خانم ها سنگین اقایان

    استاد عزیز من زندگیم با این هدایت میره جلو هر ماه باید حقوق بدهم باور‌کنید بعضی وقتها هیچی ندارم میگم هدایت میشیم زیر برگه لیست حقوق مینویسم خدایا شکرت که به اسانی پرداخت شد نفر اول متمرکز میشم روش فردا صبح یک واریزی برام میاد ذوق میکنم میگم آخ جون پول رسید خدایا شکرت و‌حقوق اولی میدم دومی سومی

    مواد اولیه ام تمام میشه بجای نگرانی که پول نیست به بچه ها میگم حداقل مقدار چند کیلو تا فردا کارمون راه می افته میگن 200 کیلو میبینم اندازه 200 کیلو‌پول دارم با ماشین خودم میرم میخرم پولش نقد میدم میارم کارخانه دستگاه ها راه می افته تا میاد تمام بشه یک مشتری دیگه سر کلش پیدا میشه یک نیروی با تمام وجود فریاد میزنه به من میگه برو‌جلووووو‌با هر توانی داری برو جلو استاد من لذت میبرم از صداش عشق میکنم نمیدانید چقدر حالم خوب میشه یادمه یک بار بشدت رگ گردنم زد بیرون چنان دادی سر اون نجوای شیطان که میگفت پول نیست زدم که صدام تا چند روز گرفته بود الان اون نجوای شیطان خیلی کم صدا شده هستش ولی بهش اجازه ورود نمیدم از هر دری میاد سعی میکنم راهش ببندم البته من کی باشم من بهش مبگم عزیزم من پشتم به خالق تو وصله برو عزیزم برو سر کسانی که پشتشون به سکه و دلار و فلان بلان گرمه من دشتم به رب العالمین خالق این هستی گرمه اون‌وقت میره بی صدا دمش میزاره رو‌کولش میره

    خدایا شکرت استاد عزیز عشق میکنم با این دوره ناب شما چقدر خوبه چقدر عالیه.

    من یاد گرفتم که بحث هدایت نیاز به این داره که شلوغی ذهن خاموش کنیم اگر ذهن شلوغ باشه هدایت نمیشنویم باید ساکت شد ارام شد نفس عمیق کشید تا صدای زیباش را شنید

    استاد شما واقعا یک ‌نابغه هستی که میتوانی این مسایل را به دیگران هم توضیح بدی سپاسگزارم از شما با تمام وجودم‌.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      کیوان زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1928 روز

      سلام وحید جان

      از خواندن کامنت زیبایت لذت بردم واقعا همین است استاد همیشه میگه باید بر نجوا ها غلبه کنیم منم با اینکه این نکته رو می‌دونستم ولی موقع عمل کردن دچار اشتباه میشدم خداروشکر که دارم روز به روز در این مسیر زیبا رو بهتر درک میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    گروه تحقیقاتی عباس‌منش گفته:
    مدت عضویت: 4007 روز

    تجربیات حسن عزیز از تصمیم به اجرای آگاهی‌های دوره روانشناسی ثروت 3 در عمل

    🌹🌹🌹🌹

    سلام استاد مهربانم

    سلام خانم شایسته

    سلام دوستانم در اینجا

    این فایل جلسات 2 و 3 دوره روانشناسی ثروت 3 را من فکر می کنم که خیلی خیلی وقته که درگیرش هستم. و چه نکاتی داشت مخصوصا جلسه دوم. الله اکبر چقدر آگاهی دهنده بود..به خدا اگر ساعتها و بارها و بارها این فایل رو گوش کنید کمه

    چقدر از افراد به خاطر اینکه جواب خیلی از سوالات شون را نداشته اند کاری را شروع نکرده اند. من خودم یکی از اینها بودم

    در همین فایل و تا همین جای کار کلی نظرات من عوض شد. من یک کارمند هستم که می خواهم با این فایل و این برنامه و بر اساس آگاهی های جدیدم یک کسب و کار شخصی را راه اندازی کنم

    هیچ تجربه ای هم نداشته ام چون تمام این مدت را برای دیگران کار می کردم. اما به شدت این حس در من بیدار شد. برای همین با آگاهی های همین جلسه علاقه مند به یک کاری شدم.

    از آنجا که استاد در این فایل به شدت تاکید دارند که روی هدایت خواستن از خدا کار کنم گفتم الهی به امید تو

    دنبال دستگاه برای خرید میگشتم

    ازش هدایت خواستم چند تا از سایتها و ایستاگرام پیدا کردم که فاصله اش با من خیلی زیاد بود و باید به سختی و زحمت می افتادم برای این کار.

    با خودم گفتم نه این مسیرش نیست . کار باید راحت تر از این باشد

    دوباره با هدایت الهی سرچ کردم

    این بار یک شخصی را پیدا کردم که در شهر خودمان بود از روی موبایلی که گذاشته بود متوجه شدم

    گفتم این باید خودش باشد

    تماس گرفتم

    گفت که یک ساعت بعد تماس بگیر. من هم تماس گرفتم پاسخگو نبود. خودش تماس گرفت و با چه احترامی قرار را گذاشتم

    فردا رفتم سر قرار. چقدر فرد نازنینی بود که من تا الان به عمرم چنینن برخوردی ندیده بودم صحبت کردیم و کلی راهنمایی کرد من را. در مورد کار دستگاههایی که موجود است و مواد اولیه و همه چیز را گفت که برایت کمک می کنم

    گفتم این درست است

    این است دستی از دستان خداوند

    بعد گفتم که خوب نشانه باید بیاید

    داشتم منزل کاری می کردم و با خودم گفتم که خدایا من الان پولی که دارم با قیمت دستگاه خیلی تفاوت داره و من که اهل وام نیستم ولی تو خودت باید درست کنی. باورتان نمی شود. .به خدا الان که دارم میگویم مو به تن خودم سیخ می شود

    گفت: خیلی آرام گفت: که تو اول برو کار را ببین کار کن. به خدا الهام خیلی سنگین است. من الان درک می کنم که چقدر فشار به آدم می آورد. چون خیلی فشار زیادی داشت. و من هم با آن شخص تماس گرفتم

    قرار بر این شده برخی روزها بروم و شاگردی کنم تا آن کار را درک کنم و یاد بگیرم و به قول قدیمی تر ها ” خم و چم کار دستم بیاید”

    من این کار فقط با اصول آموزش‌های استاد در این دوره می خواهم راه اندازی کنم و فوندانسیون صحیحی برای کسب و کارم بچینم. تا الان که بی نهایت لذت بخش بوده است. در ادامه ببینم به کجا می رسد

    تک تک جملات این فایل جلسه دوم و مـثالهایی که استاد در جلسه سوم بیان کردند را می خواهم آویزه گوشم کنم و در عمل استفاده کنم

    من در فایلهای زندگی در بهشت هم گفتم که می خواهم عملگرا باشم و در این محصول می خواهم دقیقا با آگاهی هایی که از استاد کسب میکنم کسب و کاری را راه اندازی کنم که هیچ اطلاعی از آن ندارم

    اما به قانون تکامل خیلی مشرف شده ام و می خواهم آن را هم در عمل اجرا کنم

    همچین به الهامات و هدایت خواستن از خودم

    همچنین به اینکه روی عقل خودم هیچ حساب نکنم

    همچنین روی عقل دیگران یا تجربیات نادلخواه آنها هم حساب نکنم

    همچنین روی آمار و تجزیه و تحلیل ها هم حساب نکنم

    این یک تمرین عملی است برای من

    هرچه تئوری دارم یاد میگیرم در عمل در راه اندازی این کسب و کار می خواهم اجرایی کنم

    قطعا و لاجرم بسیار خوب و عالی خواهد شد

    به امید الله مهربان

    در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      ژیلا موسوی گفته:
      مدت عضویت: 1195 روز

      سلام سلام

      چقدر عالی که یک نتیجه رو کامنت گذاشتید

      این نشانه امروز من بود

      میدونید فکرم مشغول بود که چکار کنم و چکار نکنم که هدایت شدم به راه اندازی کسب و کار شخصی

      آخه من مدتیه دارم فکر میکنم چجوری به درآمد برسم

      چطوری ورودی مالی داشته باشم

      و الله اکبر

      که چقدر زیبا استاد جان دوباره بهم یادآوری کرد که برو کار ی راه انداز

      تازه ی تازه دارم یه کاری یاد میگیرم سخته ولی شدنیه

      خداروشکر

      چقدر خوشحال شدم وقتی دیدم تاریخ این نوشته برای پریروز ه

      و من اولین نظر رو نوشتم

      عه مگه باید برام مهم باشه این چه حرفیه که زدم

      از خودم معذرت میخام

      بهر حال من اول از خدا سپاسگزارم

      بعد از استاد جان پیامبر زمان

      بعد از خانم بسیار شایسته ی شایسته عزیز

      و بعدهم از خود درونم

      از اون وجه الهی خودم

      دوستتون دارم یه عالمه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        حامد سرفچگانی گفته:
        مدت عضویت: 1410 روز

        برای منم خیلی جالب بود الان که همینجوری یه حسی گفت بیام یه سر بع صفحه این دوره بزنم که دیدم کلا یدونه کامنت هست و اونم برای همین چند روز پیش. فکر میکردم چون خیلی وقته گذشته ازفایل حتما دیگ از قدیمه. برام جالب بود که چقدر استاد به همه کسب و کارش مشرفه و هواسش هست و واقعا وقتی میگه همش تو سایتم واقعیه.

        جالب تر از اون که من از دیدن گذریه یکی از صفحات این سایت هم یه چیز یاد میگیری.

        (در ضمن من این دوره رو هنوز نخریدم و خیلی دوسدارم به زودی بخرمش. منتظرشم شدید)

        دم هممون گرم.

        حامد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          حامد سرفچگانی گفته:
          مدت عضویت: 1410 روز

          راسی این نشانه امروزم بود. ساعت یک شبه تو جام قبل خواب نشانم رو زدم و این صفحه اومد. ثبت بشه برای توجه به زیبایی ها

          چندروزه حالم بد شده ولی میخوام دوباره آگاهانه این اصل رو عمل کنم.

          استاد هرچقدر دارم بیشتر جلو میام بیشتز به پیغمبر بودن شما ایمان میارم. واقعا شما پیام رسان قانونرهسی و پیامبر واقعی جدای از تعارف ها و تمجیدها.

          حامد.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: